Ooma
پرسش (1403/08/30):

خیلی دلم گرفته ....

سلام
من اصلا تاحالا تاپیک خانوادگی نزاشته بودم ولی واقعادیگه دلم طاقت نمیاره نمیدونم دردوغصه هاموبه کی بگم
به خدابه همه خوبی میکنم هرمشکلی داشته باشن میرم ولی خانواده م انگارمن نیستم
هرمناسبتی داشته باشم نمیان
مادرم اینایه ساله خونه من نیومدن
تامن زنگ نزنم سراغی ازمن نمیگیرن
ازهیچ کجاشانس نیاوردم نه خانواده خودم نه خانواده شوهرم
فرداروضه دارم زنگ زدم تک به تکشون رو دعوت کردم
یه خواهرم گفت حالاببینم چی میشه
یکیش پیام داده من نمیام
حالااگه یکی از خواهرم یه مناسبت داشته باشه همشون ۲روز مونده میرن
مسئله فقط این نیس هادلم خیلی گرفته
همه چی آوارمیشه رو سرم نمیتونم دیگه تحمل کنم بعضی وقتا میگم بیخیال زندگی توکه ازهیچ طرف شانس نیاوردی ولی به دوتابچه هام نگاه میکنم گناهم میاد نمیخوام دست یکی دیگه بزرگ بشن محبت مادررونبینن..

منم امشب خیلی دلم گرفته خیلی دلم شکسته
عزیزم درسته سخته ولی سعی کن فقط ب خودتو بچه هات فکز کنی ک وجودشون چه نعمت بزرگیه
بقیه رو بزار کنار ،وقتی خانواده ادم ارزشی واسه ادم قائل نشن باید گذاشت کنار
نمیدونم چرا انقد برای همه دل شکستن عادی شده خیلی راحت با یه جمله و دو تا کلمه جوری دلم و میشکنن که هیچ وقت ترمیم نمیشه
عزیز دلم شما خودت دیگه یک خانواده هستید بچه هات شما رو خانواده میدونن شماهم اونا رو خانواده خودت بدون .و اینکه میخام نیان.همون غریبه ها رو دعوت کن بیشتر ثواب میکنی .دیگه هم از ناامیدی حرف نزن امید باش واسه دسته گلات. شما تنها نیستید .همه مشکل دارن فقط نوع مشکلامون باهم فرق می‌کنه .خوب کاری کردی درد و دل کردی حداقل آدم سبک میشه
سلام امیدوارم خوب باشی و سلامت . اشکالی نداره هر کی اومد قدمش سر چشم هر کی هم نیومد بهتر که نیومد . بخوای با این فکرا خودت رو داغون کنی زندگی رو واسه خودت جهنم میکنی . فقط تو این دوره زمونه باید به فکر خودت باشی
تو این زمونه دیگه نباید از کسی توقع داشت حتی افراد درجه یک
با هرکی مث خودش باش
خودتو در دسترس دیگران قرار نده
نیومدن به درک میخام هیچوقت نیان
یه روزم این چرخ فلک دور میخوره دور میخوره و نوبت تو میشه
به نظرم تنها راه آرامش اینه که از کسی توقعی نداشته باشی.
اینجوری خودتم راحت تری.
سخته ولی واقعا راه خوبیه
اخه مشکل اینه نمیشه گذاشت کنار
ادم هرگز نمیتونه پدر و مادرشو بزاره کنار
باز خواهر و بردار شاااااید امکانش باشه
ولی پدر و مادر هرچقدر ادم بخواد لج کنه که نره، یا رفتاراشون تلافی کنه، نمیشه🤦‍♀️🤦‍♀️
من امشب شوهرم بدجور دلمو شکوند😔😔😔
میگه کمرت از کجا عمل شده؟؟از کجا شکسته؟؟
ایشالله این سری طوری میشکنه که دیکه با عملم درست نمیشه
این سری دیگه یک ریالم من نخواهد داد به عهده من نیست
میخوای از همین الان برو بشین خونه بابات

حرف میزنم میگه کمرت بشکنه ایشالله
تیکه کلامش شده

خیلی دلم میگیره بابت این حرفش
ولی خب نفهمه
میدونم چیزی هم بگم بدتر لج میکنه
یا خوشحال میشه میگه ببین حرصش و در آوردم با حرفم
فقط سکوت میکنم
یا خودمو مشغول میکنم با بچه یا کار خونه
یا هم میرم اتاق بخوابم یا فیلم ببینم
دل شکستن هنر نیست اصلا حلالش نمیکنم....
مطمئنم خدا جوابشو میده...ولی کاش عمری باشه و ببینم
چقدر که یه آدم میتونه پست باشه
من خواهرم بد هست
نمیبینم.حرف نمیزنم باهاش
مامانمم همونطور هستش
ولی نمیتونم
درست میگی
مادر پدر نمیشه

باز خداروشکر پدرم یکمی بهتره برام
امروز بگم راااحت صد بار این حرفو ازش شنیدم

دو تا جمعه قبل خواهرش اومده بود خونمون

پیش اون گفت کمرت بکشند ایشالله این سری طوری بشکنه نتونی تکون بخوری برای آب خوردنت هم به من التماس کنی


ناراحت شدم
ابجیش خندید گفت ولش کن شوخی میکنه


ای خدا از ته دلم با چشای گریون بهت میگم
کجایی پس
مگه نمیگن جای حق نشستی
من نفرین نمیکنم
ولی تو رو به این روز عزیز قسمت میدم جوابشو خودت بده😔😔😔😔😔
خداروشکردوتابچه دست گل داری هوای بچهاو شوهرتوداشته باش هرکس هم بود ک نبود نبودم فدای سرت میدونم سخته ادم دلش میشکنه ولی نمیشه کاری کردخودتوناراحت کنی فرداافسرده بشی هیچکدوم دلشون ب حالت نمیسوزه پس برات مهم نباشن و ولشون کن هیچی ارزش سلامتی روح و روانتونداره خودتوبخاطراونابهم نریز
ای وای متاسفم واسه قلب سیاه و فرهنگش ولش کن اهمیت نده منظورم اینه توذهنت فکروخیال نکن بسپار ب خدا بگومن ازت راضی نیستم ایشالاهرچقدرمیدویی ب هیچ جانرسی همین براش بسه
صاحب تاپیک خداروشکر خدا دوتا هدیه بهت داده
منم دلم فقط با بچم آروم میگیره
زندگی من به شدت بهم فشار میاره
چه از شوهر عنترم
چه از خانواده روانیش
چه از خانواده خودم
ووووووووووو
فقط و فقط با پسرم آروم میشم

الانم شده بزرگترین نقطه ضعف
از پیشم یک ثانیه دور میشم فکر خودکشی میزنه به سرم
میگم بردنش دیگه نبینم چیکار کنم خودمو بدبخت ترین آدم کره زمین میبینم

خیلی بده امید یه زن توی کله جهان بشه یه بچه.....و چقدر بدبختم من


کاش خدا به منم این نعمت و میداد و میتونستم طبیعی باردار بشم و شوهرم مشکل نداشت صد تا میاوردم
دورمو پر میکردم
انقدری سرمو گرم میکردم که وقت برای این عنتر نداشتم

ولی خب خدا منو لایق ندونست و شوهرم و مشکل دار کرد
وای اعصابم خوردشدبگوایشالاگردنت بشکنه زبونت لال شه
چی بگم والا...این حرفا روش اثر نداره
چیزی گفتنی شاد میشه قهقه میزنه
میدونه عصبیم کرد میدونه حرفش ناراحتم کرد
میدونه به هدفش رسید
مریضه
متاسفانه قبولم نمیکنه
به نظر خودش و خانواده گندش علامه دهر هستش
مریضه روانیه مرتیکه ایشالاازخانوادش بکشه
باورت میشه ۶_۷ ساله دارم این دعا هارو براش میکنم

ولی فعلا صبر خدارو دارم میبینم
ولش کن خداخودش کمکت کنه خودتوگل پسری رو عشقه اونودایورتش کن
من ک اصلاحوصله ندارم دیگ ب خانواده فکرکنم همین زندگیمونواروم نگه داریم بسه نمیدونم چرا زمونه یجورشده هیچکس دلش خوش نیس
بخدا ک خانوادش هم گناه دارن بخاطر این چیزی و بکشن

با اینکه خانوادش باهام خوب نبوده

ولی من فقط از خدا میخوام تاوان کاراشو به خود فرد نشون بده

سختی و گناه کاراشو خودش بکشه

بقیه گناه دارن

خواهر شوهرم توی نامزدی عذابم میداد خدا بچش و گذاشت جلوش مشکل دار کرد
الان اون بچه چه گناهی کرده باید تاوان مادر....شو بده
همه چی هس همه امکانات و راحتی هس چیزی ک قدیمانبود ولی دلاخوش بودالان همه چی هس ولی دیگ دلاخوش نیس
بخدا که پسرم نبود تا حالا هزاران بار مرده بودم‌...
ولی خب اینم میدونم پسره بزرگتر بشه میره بیرون و ازم دور میشم

الان گریه میکنم پیشمه میاد بغلم میکنه
تنها توی خودم هستم میاد بوسم میکنه
حوصلم سر میره میاد باهام بازی میکنه سرم گرم میشه
همش میگم کاش بچه بمونه
بزرگ بشه بره بیرون من تنهایی دق میکنم
از قصد نون میخوره خورد میکنه میریزه زمین
میوه میده دست بچه له میکنه می‌ماله زمین
هر چی هست روی زمینه

آخرم میگه زن باید خونه رو جمع کنه
خونه سلیقه زن هستش
کسی هم چیزی بگه میگم من ۸ صب میرم تا ۱۲ شب نیستم
عرضه نداره خونه رو تمیز نگه داره
ن بچها اگ خوب تربیت بشن بزرگ ک بشن عاقل بشن خودشون خوب و بدوتشخیص میدن قدرمحبتومیدونن ایشالاپسری بزرگ بشه حداقل اون جلورفتاراشتباه پدرو بگیره
مامان محمد حسین این دیو دوسرو از کجا پیدا کردی
با اینکه ۸ میره ۱۲ میاد
یک و نیم دو میره ۴_۵ میاد
۶ میره ۱۰ میاد
مغازش کنار خونه هستش بکوب در حال رفت و آمد هستش
همش تر میزنه توی خونه
منه بدبخت هم بساب بشور تمیز کن کوزت شدم با این کمره عملیم
چطور دلش میاد به جنس ظریف و لطیف زنش همراه زندگیش اینارو بگه
هر کاری میکنم فقط پسرم به من نزدیک تر بشه
ولی خب شوهرم باهاش زیاد بازی میکنه
اونو بیشتر دوست داره
شوهرمو کمتر از من میبینه وقتی که میرسه زودی میچسبه به اون


شانس گند من پسرم از اون مدلی نیست که منو دوست داشته باشه یا بچسبه بهم

این فقط میچسبه به شوهرم
بگوباشه تمیزمیکنم تو ورمت بخوابه
😢😢از توی اشغالا🤣🤣شانس گندم بود خواهر
مشکل اینجاست که نمیتونم
شهریور عمل کردم
الان یه جارو دستی میخوام بکشم باید خم بشم
یا اسکاج بکشم روی فرش تا لکه بره باید خم بشم
یکم بیشتر سر پا میمونم کمرم درد میگیره میام دراز میکشم

اصلا شرایط منو درک نمیکنه از قصد کاری میکنه ک بدتر بشم
ن چون اونودیرترمیبینه اینجوره وگرنه بچها اغوش مادروباهیچکس عوض نمیکنن بزرگتربشه خودش رفتارپدروببینه ازش زده میشه
به نظر اون من دیو دو سر هستم
خیلی وقته ب این نتیجه رسیدم دیگ چوب خدایی وجود نداره ک تقاص دل شکستن رو پس بده
حالا یه بچه هم ببینه شوهرمم ول میکنه میچسبه به اون
فقط و فقط تنها بودنی میاد پیش من
توروش اینجوربگو ولی فعلا استراحت کن بزارهرغلطی میکنه بکنه دیگ ازجونت ک واجب ترنیس
خداقربونش برم کشیده کنارخودمون بایدگلیممونوازاب بکشیم بیرون
زینب خیلی داغونم
با حرفاش با کاراش داغونم میکنه و هیچی نمیگم
چون چیزی گفتن و نگفتنم براش فرقی نداره بی اثره
فقط میخندم و رد میشم
خیلی خستم
اگه پسرم نبود تا حالا صد بار خودمو کشته بودم
شوهر منم باز دعاشو گم‌کرده🤦
بلاکم کرده😶
چی بگم بهش ؟
گاو آیا ؟
یا بچه ؟
منم خیلی دلم شکسته تو زندگیم خیلی مرددم سردو راهی هستم نمیدونم به حرف دلم گوش بدم یا حرف عقلم ،خیلی ادامه زندگی برام ترسناک شده همه ش میگم نکنه شوهرم اون آدمی نباشه که تا پیری کنار من بمونه نمیدونم خیلی به آینده دودلم ...😔
زینب پنجشنبه شب پسرم تب کرد منم با اون مریض بودم
پسرمو بردیم درمانگاه نگاه نکردن گفتن زیر دو سال باید بره بیمارستان کودکان دکتر اطفال باشه

من به شوهرم گفتم کارتت و بده برم یه شیاف بگیرم بزارم براش بعد بریم بیمارستان تا اونجا خدایی نکرده تشنج نکنه
آخ این سگ شد چه سگ شدنی....
تو کیفت پیشت هست از من پول میخوای

بابا خودم مریض حالم سر جاش نیست
برا تو دست میکنی توی جیبت کارتو میدی
من باید یه ساعت فقط از توی کیف و کیف پول در بیاره در کنارش هم بهم میگفت سریع اسنپ بگیر بریم
ترکی کلی فشم داد تو بچت داره میمیره بعد پولتو سفت سفت نگه داشتی....

فقط ترکی بهش گفتم ایشاللههههههه خدا قلب هر کسی و جلوی خودش قرار بده

مشکل اینجاست که من مثل اون سیاست دار نیستم
توی مشکل
توی مریضی
آنقدر اسکولم حتی به فکرم نمی‌رسید که پول پیش خودم هستش
ولی اون....
از کاه کوه ساخت
گفت دیگه هزار تومن هم چشمت نمیبینه هیچوقت
تا تلافی اینو ازت در نیارم دلم آروم نمیگیره
گفتم هر کاری دلت میخواد بکن ازادی
دعاشو؟؟🤔🤔
آخ آخ حس منو داری
آدم میمونه چی بگه ب‌ بعضی مردا
کاش از رو زمین ورشون داره خدا
مردابایدصبح برن بیرون شب بیان هفته ای ی شبم خونه نیان والااعصاب نمیزارن واسه ادم شوهرمن ک بدغذابودالان ی سالوخورده ایه باشگاه میره کم روغن بریزکم نمک بریزمیکنه دیشب میگ ازاین ب بعدواسه من برنج نزار میخوام فقط سالادو جوجه و کوفت و زهرماربخورم گفتم خب دیگ کارم درومدازاین ب بعدسه نوع غذابزارم خودم ی جورسلین ی جورتوام یجور بعدمیگ اصلاناراحتی بیرون میخورم میام گفتم بیرون غذاخوردی همون بیرونم میخوابی میگ پس چی کنم میگم تودرست کن میگی ن میگم بیرون بخورم میگی ن نمیدونم دعوام درست بودیانه ولی واقعااعصابم ضعیف شده اصلاحوصله غرغرکردناشوندارم
ی اصطلاحه.😂 نمی‌دونم شهرای دیگ میگن یا ن
ینی مودش عوض شده
سگ شده و .....
من توی این بحثمون
از اینش خیلی سوختم

توی خونه بهم پول داد گفت برای آبجیم ماسک مو و شامپو اینا بخر
دیدم توی جیبش پول کم موند


بعد رفت کرج خونه مادرش اینا
من زنگ زدم تپ کرده بیا ببریم دکتر

به جون پسرم داشتم پسرمو حاضر میکردم گفتم بزار این پوله رو با خودن بردارم شاید پیش اون نباشه و لازم بشه‌....
این از فکر من ک داشتم این از قصد و هدفم از دلم

بعد گفت راضی ای پسرت اینطور بشه ولی دست توی کیفت نکنی😔😔😔😔
ماام میگیم😅😅
آخه من نمیگم
خدا آبش کم بود نونش کم یود
این موجود عقب مونده چی بود افرید
میگفتی من فکرکردم مردپیشمه دیگ نیازنیس دست توجیبم کنم ای بابااین دیگ کیه
صاحب حرفت لا ب لای درد و دلا گم‌ نشه
فدا سرت ک‌نمیان عزیزم
خانواده منم ۱ سال و نیمه خونم نیومدن
ب هرکی میگم میگه اگ‌ بابا نیاد من نمیام اگ فلانی نیاد من نمیام و ....
۷ تا خواهر برادریم همه اون یکیو بهونه میکنن
البته هدفشون بی احترامی نیس
درکشون میکنم مشغله زندگی هست
شماهم دعوتت رو بکن و نیومدن هم ناراحت نشو
واااااای اینو نگم بت
بخدا که ساییده منو سره این باشگاه رفتنش
امروز توی پود کراتین که میخوره پودر شیر خشک پسرمو ریختم قاطی کردم دادم کوفت کنه از لجم🫤🫤🫤🫤

بخدا ک روانیم کرده
توی خونه هم شاه هم ده مدل غذا نمیپزن
بابا چه خبرته
خبر مرگت توی پیریت داری عضله میسازی چه گوهی بخوری باهاش

سره کارای باشگاهش مردم دیگه مردمممممم
آهان نه نشنیده بودم🤣🤣برا من هر روز دعاش گم میشه
ازین عقب مونده ها متاسفانه کم نیست 🥴
خیلی حس بدیه بعضی وقتا دوست دارم بهم خیانت بکنه که بهونه م جور بشه بکشم زیرش ،بعضی وقتا هم با یه زنی همکاری یکم راحت حتی بدون منظور حسودیم میشه دوست دارم جرش بدم ،واقعا خسته م ...
بعضی وقتا هم میگم نکنه دیر بشه ،نکنه زمانی به نتیجه رفتن برسم که همه چیزم از دست دادم جوونیم ،خانواده م ،زیباییم ،اینده کاری زندگیم
از آینده میترسم خیلی برام روشن نیست ...
من ی بار انقد حرص خوردم از دستش رو مسواکش تف انداختم😂
یکم حرص دلم خالی شد
شوهر من ماهی ی بار
میگه من بچه بغلمه
تو نمیتونی دست خالی دست بکنی توی کیفت و کیف پولت و در بیاری بری بخری بیای🫤

توی دلم گفتم بچه بغلت بود دستات کخ چلاق نشده بود
یه دست میکردی جیبت کارت در اومده بود
*صاحب تاپیک
تف جوابگو نیس والا
راضی بودم اسید بریزم من تا دلم خنک بشه😅😅

ولی شیر خشک چاق کننده هس
قاطی پودراش میکنم بره بخوره حالشو ببره☹️☹️☹️☹️☹️☹️☹️☹️
از دست تو🤣
بچه ها من شوهرم تو بحث ناراحتم می‌کنه بعد دست بالا میگیره قهر می‌کنه یه اخلاقی هم داره قهرم می‌کنه زود از دلش بیرون نمیاد باید ده بار بری سمتش تا از دلش دراد وقتی هم نرم سمتش از دلش درنیارم میشه اسفند رو آتیش
دیگه خسته م از منت کشی از قهر کردناش...😔😔
شوهر شما هم راضی نمیشه مشاوره بیاد باهاتون؟؟
شما شوهرتون اینطوری نیست
تا حالا باهاش حرف نزدم برا مشاوره چند بار به ذهنم خودم رسیده تنهایی برم مشاوره ولی احساس میکنم بهش بگم نمیاد
شوهر من سریع آشتی میکنه خودش گاهی پا پیش میزاره

آماااااااااا اصل قضیه اینجاس

اصلا و ابدا از دلش بیرون نمیره برای هزارن سال😃😃تا گور با خودش میبره

فک کن شوهر من الان بهم میگه چرا توی نامزدی برات عید قربان کادو آوردم پس فرستادی برام😑😑😑🤌راااااحت حرفه ۷ سال قبل
همون ماهی یبارم عذابه
ماهی بار شروع کنه یه هفته طول میکشه دیگه
بیا
چند روز موند از یه ماه؟؟؟دوباره ماه بعد همین تکرار میشه
واقعا تو مغز شوهرت کاه پر شده البته ببخشیدا
شوهر منم سریع آشتی می‌کنه ولی باید ده بار برم سمتش تا از دلش دربیاد جالبیش اینا توی ۹۰ درصد بحثا اول اون منو ناراحت کرده 😐😐
و اینکه خدا نکنه قفلی بزنه رو کسی یا چیزی اینقدر بد طرف میگه که دیوونت می‌کنه
چقدر شوهرت شبیه شوهر من بدتیکه ،کینه ای
از دلش بیرون نمیره و هر دفعه با موضوع جدید میگه از روز عروسیمون شروع میکنه تا الان که خانواده ت چیکار کردن و زبونش به شدت تیز برنده ست
مشکل داره مغزش خرابه
بخدا که مریضه فقط وضع مالیش توپه
به خودش و ظاهرش میرسه
با مردم بیرون عالی میحرفه

همه میگن از این بهتر توی دنیا نیستش
یه طوری شده برای خودشم باور

به ابجیش میگفت شبنم سال ۹۷ منو برد تست اعتیاد بدم توی خونه باهاش بحثم شد بهم شک کرده بود🫤🫤🫤ببین سال ۹۷ کجا الان کجا
واقعا خدا بدادت برسه مگه ادم چقدر جونه که بخدا عمرشم اینطوری بگذرونه خداازش نگذره
عین شوهر من همه از بیرون میگه ن وای چه پسر خوب جنتلمنی ولی از تو خونه بگیر نگیر
خوبه یهو میگیرتش
خوبه یهو قهر میکنه
من همیشه فک میکنم اختلال مغزی داره ...
میدونی این آدما فقط دارن زندگی و زهر مار خودشون میکنن

عوض اینکه عین ادم بشینن زندگی کنن گوه گذشته رو میخورن ببخشیدااا

مثلا میره بد منو به خانوادش میگه شبنم به من این حرفا زده توی دعوا این یارو گفته و....

خب آخه بدبخت منو خراب کردی زندگی خودت گل و بلبل نمیشه ک
ته تهش اینه میگن برو طلاقش بده قراره خوشبخت بشی اینطور؟؟؟؟
ماازاول قهری نبودیم خیلی بحث و دعواهم میکردیم ولی قهرنمیکردیم الانم همینجور
من کلا خانواده شوهرم وحشتناک قهر قهرو هستن
من دیشب اعصابم بهم ریخت انقدرحرف زدم انقدرحرف زدم تارسیدم ب ۸سال پیش😅😅
من اول از همه میدونم شوهرم مشکل ژنتیکی داره

حتی اگه آقا قبول نکنه که روانیه
حتی اگه کل دنیا بگن استغفرالله پسر پیغمبر هستش

این آدم مشکل ژنتیکی داره مغزش مشکل داده
دیگه اینو نمیتونه انکار کنه

ولی خب برای خیلی چیز کوچیکی هست توجهی به اینا نداره
باور نداره تعادل نداشتنش بخاطر همین مشکل هستص
ما یه مثل. داریم کسی که یادآوری گذشته می‌کنه میگیم لباس کهنه باز میکنه
که شوهر من استاد تو این کار
جالبه خودشونو کامل میدونن و میگه بهتر از من نیست و اینقدر گفته میگه که منم باورم میشه بعضی اوقات...
ولی به رفتاراش که فک میکنم نظرم عوض میشه عصبی میشم 😡
خواهرت بهت صبر بده ،حالا چرا به خانواده ش میگه ؟
ببین آدم نهایت یبار میگه رد میشه میره نهایت سالی یبار

نکه اون حرفو چوب کنی توی استینت در ماه هزاران بار بکوبی توی سر طرفت🙄🙄🙄🙄
والا من احساس میکنم شوهرم چندتا اختلال با هم داره هر چند خودش کامل عاقل سالم می‌دونه
اختلال مرزی داره یکم
پارانویید بدبینی نسبت به آدما داره ،کلا رفتار آدما رو بد تعبیر میکنه نسبت به رفتار آدما بدبین
و به شدت آدم خودشیفته ای
ن منم خیلی وقت بودبراش قاطی نکرده بودم گفتم😅
خانوادش خداش هستن
زندگی روی خانوادش میچرخه
همه چیزش امام خداش پیغمبرش خانوادش هستن
بزرگ بودن عزیز بودم فقط براش توی چش خانوادش هست
اونا بگن خوبی یعنی خوبی
پیش اونا بد کنه ینی هنر کرده افتخار میدونه
باباش وحشتناک پارانوییدیه
مامانش هم مودی ،یهو خوبه یهو تغییر رویه میده یه آدم غیر قابل پیشبینی
میگم شوهر تو و شوهر من
خانواده شوهر تو و خانواده شوهر من

همزاد هم نیستن؟؟؟؟
خیلی شبیه به هم هستن 🫤🫤🫤🫤
شما تنها نیستی
من از شوهرم ۱۲ سال کوچیکترم ولی همیشه قهر می‌کنه
خودشم هرچی از دهنش درمیاد میگه بمن ولی قهرم می‌کنه بیست بار باید منت کشی کنم تا نرم بشه...
این قضیه خیلی بد اینقدر وابستگی به خانواده
هااا دیدی دیه تو ک توی دلت نگهش نداشتی هی خود خوری کنیش

از روی عصبانیت آره آدم بعضی چیزا یادش میاد

ولی این حتی توی حالت خوبش هم میبینی یهو میگه چرا اونجا اون کارو کردی🤔🤔🤔🤔🤔
نمیدونم شاید خشتشون از یه جا برداشتن 🤦😁
بد؟؟؟
افتضاحه....بدترین چیز توی کله جهانه
خیلییی رو مخ اخلاق اینطوریه ،بعد هر بار میری ضایعت می‌کنه یعنی رسما شخصیتت تخریب میکنن و میگه ن هربار که ضایعت میکنم بازم باید بیای انگار ما شخصیتمون از سر راه آوردیم
هووووف
منم امروز حسابی با شوهرم بحثم شده
کلی گریه کردم سرم داره میترکه
معمولاب طورناخوداگاه ادم خاطرات بد روبهتریاداوری میکنه تاخاطرات خوب اینکه ادم مدام خاطرات بد رو هروز و هرلحظه مرور کنه و ب زبون بیاره خیلی بده واقعاغیرقابل تحمل میشه ادم سالم روهم روانی میکنه چ برسه ب کسی ک مثلا استرس داره افسردگی داره دیگ ادم روح و روانش ازبین میره بگونکن این کاروخودتوک نابودکردی منواین بچه‌رم نابودمیکنی
آره خیلی حس بدیه
من ک اعصابم نمی‌کشه یهو بدتر دعوا میکنم
شوهر منم به مامانش وابسته ست ولی نه در حدی که کاراشونو ،زندگیشونه قبول داشته باشه
تاحالا شده ب این فک کنید از هیچی شانس نیاوردین ؟؟
من واقعا واقعا همینم
نه اینکه بخوام بدفاز باشم اینو بگما... نه
واقعا از هیچی شانس نیاوردم
شوهر من مامانش خداشه
ینی مادرشو از همه کس و همه چیز بیشتر دوسداره و میپرسته
میگه همه بدن فقط مامانم خوبه
اگه شوهرم بره مشاوره
مشاوره فقط و فقط روی این کار کنه که گذشته رو رها کنه

بخدا که بالای ۵۰ درصد شوهرم خوب میشه

مشکل اینجاست شوهره من توی گذشته گیر کرده
آنقدر خود خوری میکنه هی برای خودش مرور میکنه ک یه پا روانی میشه
بعد دنبال کوچیک ترین چیز میگرده تا برینه توی همه چیز🫤🫤و به قول خودش تلافی کنه

هر چی میشه میگه من هنوز یک درصد از گدشته رو برات تلافی نکردم🫤🫤🫤🫤

لنتی ۷ ساله زندگیم جهنم شده هنو یه درصد تلافی نشده🫤🫤🫤🫤
👌👌👌شوعر منم همینه
منم همینم اوایل که کم سن بودم خیلی میرفتم جلو ،ازش عذرخواهی میکردم شایدم خودم پرروش کردم عادتش دادم ولی الان واقعا نمی‌کشم یه بار دوبار میرم خسته میشم احساس میکنم داره به شخصیتم توهین میشه ولی اگه نرم جلو قضیه بدتر میشه..دیوونه میشه تیکه میندازه ،تخریب می‌کنه ،نفرینم میکنه اصلا یه طوری میشه که انگار نمیشناسمش
وای چقدر بده اینطوری
عقده ایه دیگه... 😕
این حالت نشناختن و من خیلی تجربه میکنم
اره خیلی بده🤕🤕🤕🤕🤕
اصلا این لامصب قهر ک باشیم خیلی اذیت می‌کنه
یه قرون یه قرون بهم پول نمی‌ده
بداخلاق میشه حرف نمیزنه محلم نمیزاره ینی زندگی رو جهنم می‌کنه...
شماهم اینجورین ک با یکی قهر باشین خودتون بدتر اذیت میشین ؟
اینهمه توی اوما مشاوره هس
یکی بیاد بگه این بشر وچطوری باهاش حرف بزنم چیکارش کنم گذشته و یادش بره
تموم کنه.بکشه بیرون از گذشته🫤🫤🫤
منم بچه بودم عقلم نمی‌رسید
همش منتشو می‌کشیدم اصلا انگار می‌ترسیدم باهام قهر باشه..
حالا خیلی بهتر شدم مثلا 😕
وااای چقدر شوهرت ،شوهر من ،عین همه ن
شوهر منم کلا تو گذشته ست میشینه از روز اول اومدن خواستگاری شروع می‌کنه تا الان یعنی کلا اتفاقات داخل ده سال میگه ،هربار که میاد شهر من همه ش در حال گفتن چرا فلانی بهم تیکه انداخته ،چرا فلانی سلام نکرد چرا به بچه م فلان چی گفتن یعنی همه ش دنبال حرف اینو اون بعدشم بیاییم خونه خودمونم تا چندماه میگه روانیت می‌کنه عملا
شوهر منم دیقا پول نمیده
من از بابام میگیرم دیگه واقعا کم میارم نداشتن خیلی بهم فشار میاره

شوهر من پا نمیشه بره شب بیاد دوباره اذیت کنه بعد صبح بره دوباره بیاد اذیت کنه

مرضش بگیره میشینه بالا سرت هی تیکه میندازه هی بد و بیرا میگه هی انگولک میکنه به همه جات انگشت میکنه تا حرصت و در بیاره آخره آخرش دلش خنک نشه به دست هم کتک بزنه بعد بره با خیال راحت
خیلی حس بدیه اونجاست که دوست دارم بهش بگم بیا راهمون جداکنیم ....
گذشته خیلی روادم تاثیرمیزاره شایدادم دیگ هیچوقت اون ادم سابق نشه ولی بخاطرخودشم ک شده بایدگذشته رو رهاکنه فکرشوازادکنه اصلا زنوبچه هیچ بخدابرای خودشم خوبه
حالا من بابامم یه آدم از شوهرم بدتر..
اینکه پدرت هواتو داره خیلی خوبه
شوهرت چند سالشه؟؟
من مادرم هوای آبجیم و داره
بابام طرف منه ولی خب بازم مامانم نمیزاره
فک کن بابام هزار تومن به من بده
باید ده هزار تومن به آبجیم بده
تا همشون ابجیم و مامانم و بچه ابجیم آوار نشن روی سره بابام
عین شوهر من خیلی بد عنق میشه خودشم میگه ،تا زمانی از دلم درنیاد زندگی برات جهنم میکنم ،واقعا همچین آدمی چند درصد من میتونم به ادامه راه بهش فک کنم !!!!!
واقعا میترسم بخوام دوباره بچه دار بشمم ازش
چون بهش مطمئن نیستم
بابای من هوای هیچکدومونو نداره
نه خواهرامو نه مادرمو... فقط تو زندگی رنج و عذاب بهمون داده
الان منم بهتر شدم ولی اون خیلی پرتوقع ،توقع داره مثل اون موقع باشممم ولی من خسته م
بریدمم
بابا گدشته آدم نمرده ک
بحث های معمولی بوده
توی دعوا حلول خیرات نمیکنن ک
فک کن من بگم اون وایسته نگاه کنه
مگه میشه؟؟
اونم گفته
اونم زده
اونم کاری کرده
ولی خب من میگم تموم شده رفته
باور کن کاری که با من کردن توی عروسیم هر کی بود روانی میشد
من یادم رفت
اصلا برای خودم مرور نمیکنم
مرور کردنی سر درد میشم
از عالم و آدم زده میشم
دلیلی برای زندگی پیدا نمیکنم

این چقدر روانیه که میشینه هر ثانیه اونارو مرور میکنه
بعد به این فکر نمیکنه ک خودش چی گفته خودش چیکار کرده
فقط به حرفای من کلید میکنه
متولد ۶۸ هستش
پس چرا ما مثه خودشون نیستیم ؟
شوهر من و خانوادش بلاهایی سرم آوردن اون سرش ناپیدا
حالا اگه اون جای من بود خون راه مینداخت طلاقم میداد اصلا ولم نمی‌کرد
ولی فقط کافیه یه بحث کوچیک پیش بیاد تا زنده و مرده منو یکی نکنه ول کن نیست...
قهر و قهر و قهر...
من شوهرم فقط دست بزن نداره ،فحاشم نیست ولی تا دلت بخواد زبونش تیز عین مار قاشیه خیلی شخصیتم تخریب می‌کنه ،من قبل از اینکه زنش بشم خیلی پرانرژی با اعتماد بنفس بودم الان شدم منگل....😒
آخ آخ گفتی
زدی توی خال
چرابهشون نمیگیدک گذشتها گذشته مگ الانم مااون مشکلاتوداریم ک مدام تکرارش میکنی بالاخره همه ی زمانی اشتباه میکنن توهرزمان ممکنه اتفاقاتی بیوفته مگ مامیتونیم جلوی اتفاقاتوبگیریم؟یامگ همیشه زندگی بایدبروفق مرادماباشه بالاخره توهمه زندگیا ی بالاپایینیایی داشته بایدبخاطرهم گذشت کنیم تابتونیم زندگی کنیم وگرنه ک هروزبایدباهم جنگ و دعواکنیم
این فکرا و حرفا ممکنه ازوسواس هم باشها
ابجیش از خونمون که رفت دوتا پنجشنبه قبل بود تقریبا
زنگ زده با شوهرم حرف زده.
بهش گفته الان ک با شبنم مشکلی نداری
یبار دیگه راجب گذشته حرف بزنی من میدونم با تو
اونم شوهرم از ابجیش عین جن میترسه
ولی خب نفهمیده روش اثر نداشت
بازم مثل قبله
دقیقا ،گذشته مال گذشته ست مرده
بعد مگه ما مسئول رفتار بقیه هستیم 😐😐
من عصبی میشم می‌شنوم
راسیاتش اصلا نه دوست دارم خانواده م بیان خونمون و نه شوهرم بیاد تو شهر من سر بزنه بهشون از بس بعدش جیگر من به می‌کنه استرسیم می‌کنه
عزیزمممم
یه خانوم باسلیقه و کدبانو و خوش اندام مثه شما داره دیگه چی میخاد آخه 🥺⁦❤️⁩
راستی اینم بگم اندامت خیلی خوبه 😍😂
دست خودش نیس ترک عادت مرضه کاش تااخرعمرش مجردمیموند
مرسی عزیزدلممم نظر لطفته گلم ♥️😍
کاش شوهرمم مثل شما فک میکرد 💋
اینقدرا هم خوب نیست🤣 مرسی عزیزدلم ♥️
😘⁦❤️⁩
شوهر من وقتی خوب خیلی باحال ،خوش مشرب یعنی خدانکنه بد بشه یا بیفته رو اون دنده یعنی بدتر از خودش وجود نداره ... کلا تعادل نداره خیلی اختلال های گوناگون داره😔😔😔
چرا تو همچین‌ زندگیایی میمونید؟
بچه ها چه گناهی کردن این پریشونی روانیو تحمل کنن؟؟
یکم غرور داشته باشید ولشون کنید برید تا مث سگ برینن زیرشون ببینم کی میاد جمعشون کنه
ننش‌ یا خواهراش؟
پرروشون میکنید فک میکنن برده اید
زر زر میکنه بگو ناراحت شدی به اینورم
ناراحت نشدی به اونیکی ورم
هرکاری کردم چشتو دراوردم حقت بوده لابد
اه من اعصابم انقد خورد شد ک میتونم شوهرتو زجرکشش کنما
گفتنش خیلی راحته اما بنده خدا گفته خواهر و مادرش اصلا پشیبان نیستن ازاین زندگیم که دربیاد باید بره بشینه خونه باباش منت وسرکوفت هرروزه مادر و خواهر برادر بشنوه اون نموندن برای کسیه که خانواده عین کوه پشتش باشن
عزیزم شمادرست میگین ولی ببین وقتی خونه اون یکیامیرن کاری داشته باشن زود خودشونومیرسونن
ولی من بااین دوتابچه همیشه تنهابه کارام رسیدم هیشکی کمکم نکرده
دیروز ازصبح سره پابودم حتی ناهارهم نتونستم درست کنم بچه ها باخودشون مشغول بودن نمیتونستم برسم بهشون
خودشون شرایطمومیبینن ولی دلشون یه ذره برام نمیسوزه
شوهرمم یه جوره مثلادوست نداره جایی برم بمونم میگه بایدباخودم بری بیرون هرچی خواستی میخرم هرچقدرپول خواستی میدم ولی همه جابامن برو
چندروزپیش موندم خونه بابام گفتم بزار یه روزدیگه بمونم باخواهرام برادرم دورهمی بشینیم
زهرمارم کرد فقط جنگ دعوا نخیرلازم نکرده بیاخونه چه دورهمی اونابیان تورواینجاببین دعوای هاگذشته رو وسط کشید
ازهرطرف دارم میکشم
خانواده م هم بامن یه رب فاصله دارن ولی اگه بدونن توتخت بیماری هم افتادم نمیان بچه هام مریض میشن نمیان درحالی که باخواهرم تویه یه شهریم اوناچیزیش بشه زودمیان برادرم یه شهردیگه هس۱ساعت فاصله داریم هرمشکلی پیش بیادزودمیرن
مامان محمد حسین کاش پشتوانه داشتی جدا میشدی تا کی میخوای ادامه بدی
حداقل ۵۰ ۶۰ سال دیگه باید ا این آدم زندگی کنی حیف عمر و جوونیت نیست
عزیزم خانواده تو دیگه الان بچه هاتو شوهرتن فقط به فکر اونا باش... منم همچین مشکلی دارم . ولی واقعا دیگه دل کندم ازشون فقط دورادور جویای احوالشون میشم همین

سوالات مشابه