Ooma
پرسش (1403/05/13):

بی بی چک روژان

سلام دوستای گلم ۷ روز دیگه موعدمه اما خیلی عجله داشتم امروز بی بی چک روژان استفاده کردم دوتا جفتش منفی بود اما من کلی علائم داره از پریود به بعدم هرروز اقدام داشتم تا تخمک گذاری

خیلی عجولم نمیتونم صبرکنم 🫤
اون از ترسش از حالا زده. شما از شوقت

انشالله هرچی خیره براتون رقم بخوره.

یه نینی تو دلی داشته باشی
علائم ها شبیه به همن. من نمیدونستم باردارم تمام علائم پریود رو داشتم نمیشه اصلا تشخیص داد برا بارداریه یا پریود. انشالله برا شماهم بارداری باشه بسلامتی
عزیزی🩷
میخوام فقط تکلیفم روشن بشه ورزش میکنم نمیدونم هستم نیستم چیکارکنم بلاتکلیفم
اگه تو اقدامی کارای سنگین و ورزش سنگین نکن دیگه. کارای ریسک دار نکن کلا
همین یکماه یجور استرس کشیدم دورازجون شما به غلط کردن افتادم تا یکسال حداقل سمتشم نمیرم اگه کلا منفی باشه
من دوماه بلاتکلیف بودم. هنوز موعدت نشده دختر میگی بلاتکلیف😶. یکم صبر کن موعدت بشه تاخیر تو ماهانت شد باز بزن.
اون استرسش ادمو از پا درمیاره

اصلا از کجا میاد چطور میاد و نمیدونم

فقط میاد که ادمو سرویس کنه و نمیره هم
سختمه بی برنامگی کارای انجام نشده دارم
وای دقیقاااااااااا
باردار نمیشی ی درد میشی هزار درد
اره خیلی منکه دیگه رفتم داروهای گیاهی برا پریودی چون ازمایش و سونو هم نشون نمیداد باردارم. 🤣🤣
خدا وکیلی ای کاش یه بی بی چکی درست میکردن که واقعا مطمئن بشیم که حامله هستیم یا نه هم زود مشخص میشد و هم اینه نه مثبت کاذب داشت و نه خط تبخیر . من این ماه اقدام کردم ولی مادرشوهرم اسباب کشی داره و خیلی روی کمک من حساب کرده حالا من نمیدونم باردارم یا نه🤕
مغز شوهرمو میخورم چرا مدیکور نگررررفتی بنده خدا
تازه میشی استرس از اونجا شروع میشه هر دقیقه به یه شکل میاد داغونت کنه و بره
چه کمکی!! کارگر بگیرن خوب.. من وسایلا خونه خودمم جا به جا نمیکنم چه برسه دیگری. بکو شوهرت بره کمک بگو احتمال بارداری میدی ریسک نکنی بهتره
وای آفرین
من در حد عرررق و خستگی ورزش میکردم کارخونه و...الان نمیدونم هستم نیستم چیکارکنم من اخه
بعد بارداری بیشتر از ایناهم میخوری مغزشو و سرویس هم میکنی تا نقشه شتک کردنشم میری😂😂😂طبیعیه
اره ای قلبش تشکیل بشه آی سالم باشه نکنه فلان بشه و....میبینم دیگ باردارا کلا تو نگرانین
من یه خل داغون هستم دیگه. انقد که فکر و خیال از بیکاری میاد سراغم. دیروز پی روز استرسای الکی به خودم دادم تامرز سکته رفتم. بیکارم دیگه
دوتا بی بی زدم بی حیا هاله ام نیفتاده ایش 😮‍💨
بزار برسه همو ملاقات کنن میوفته😅😅
مادرهمینه محکومی به نگرانی تا اخر عمر
خوش ب حال مردا
باید بتا مقداری بره بالا که تو ادرار مشخص بشه
میدونم زود زدم خیلی
بااینکه میدونم پروسه سختیه ولی وقتی دیدم منفیه خشکم زد یجوری شدم نمیدونم چرا
اره بخدا... نگران میشن مثل زمانایی هست که ما مثلا نگران نیستیم ولی هستیم میشن. ولی ما مثل ذرت میشیم
اینجور بیشتر استرس وارد میکنی به خودت.
متاسفانه استرسی هستم
اره دقیقا
من نبودم و شدم بخدا نمیدونستم استرس چیه الان کلا یه استرسی هیستریکی هستم😂😂
تازه رفته بودم عکس نی نی دان کرده بودم رویا پردازی میکردم همش رفت هوا🤣🤣🤣🤣
دختره ی جوگیر 🤣
اشکال نداره لذت شو ببر بهش میگن قانون تدارک داری دعوتش میکنی به زندگی و امادگی خودتو داری به جهان نشون میدی
چه خوشگل 😍
هفته بعد باز بی بی میزنم ببینم چی به صلاحمه
عزیزم انشالله که باردار باشی ولی اینکه این همه عجله دارین خیلی بی معنیه ،دختر خوب آخه یک هفته مونده به پریود چرا الکی تست میزنی آخه
دو روز بعد پریودت بزن
خودشم چرا هر روز اقدام داشتی هر روز اقدام داشتن اسپرم رو ضعیف می‌کنه😐
یک هفته بعد پاک شدن از پری یک روز در میان اقدام داشته باش
دوست من روز ۱۹ سیکلش فهمید بارداره
پس خواهرم بارداره بهش بگم مبارکه یا زوده🤣🤣🤣
منم الکی دلداری دادم کاذبه و...
که بره بخره دوباره بزنه ببینم چیه جریان
تجربه نداشتم بخدا از کی میپرسیدم ....
بنظرم با یه مارک دیگه مجددا امتحان کنه.
علائم داره ک بی بی چک زده؟
گفت تو شکمم سمت راست چیزی مثل توپ سفت میشه
گفتم من این علائم رو تو دوماهگی داشتم
و گفت ماه پیش کامل پریود شده هنوز موعد پریود جدیدش نیست ولی خوب شک کرده بیبی زده مثبت شده.
چون ورزش میکنه و شکم نداره چیزایی حس کرده
منم ورزش میکردم و شکم نداشتم یه چیزایی حس میکردم میگفتم روده هامه 😐

شیش ماه دیگه بسلامتی روده هام دنیا میان🤣🤣
چه جالب
من فردا موعدمه. همه علائم پریود دارم به جز لکه بینی ک همیشه داشتم و الان ندارم. دست و دلم ب بی بی چک زدن نمیره اصلا
اوووخی قربون اون کوچولو ک قراره بیاد دلو روده برات باقی نذاره😍
وای این بده لامصب آدم منم دیگ دلم نمیخواد ی هفته دیگ میزنم و تمام
بسلامتی ایشالله بغل بگیریش
امروزم باشگامو قراره نرم محض احتیاط. ولی سر کار کلی پله رفت و آمد کردم🤦‍♀️
من پارسال سقط عمدی کردم
از اون میترسم نکنه دیگ باردار نشم 🥲واسه اونه حالم خرابه
براتون دعا میکنم هر دوتون با دار بشید و وارد دوره بارداری بشید و ببینید رئیس از روز اول اونه 😂😂😂 و شما جز چشم چیزی نمیتونی بگی
وای من خودم خیلی شلوغم یجا نمیتونم بشینم این ماه بدجور بهم ریختم مواظب خودمم دیدم منفی شد اصلا لبخند رو لبم ماسید
نوموخوام 🤣
اینجوری فکر نکن. تو از گناهت توبه کن ، خدا مهربانتر و بخشنده تر از این حرفاست. حتما رحمتش رو شامل حالت میکنه. به چیزای خوب فکر کن
خیلی بانمک بود برا من بعد خودشم نشون نمیداد 🤣🤣🤣الهی من فداش بشم که ازهمین الان مارو گمراه میکنه.
ان تی دارم برام خیلی انرژی بفرستید همه چی به خیر باشه انقد که تو اوما چیزای عجیب میبینم میترسم. خدا به هممون کمک و لطف کنه.
هروقت یادش میفتم گریممممم میگیره ،مثل سگ پشیمون شدم اون لحظه ک سقط کردم جلو چشممممه
من ک اون سری از فردای مثبت شدن بتام استراحت مطلق شدم. هر هفته سونو و آزمایش بودم و یه چالش برام داشت
ایشالله صحیح و سااااالم دنیا میاد به چیزای منفی فکرنکن
ممنونم الهی آمین.
الهی که شماهم باردار باشی با رومو
تاپیک بارداریتون رو ببینم خوشحالمون کنید
خوش قلب خانوم😘💖
اگه بخواد بشه اصلا ب این چیزا نیست و میشه. اینو از تجربه یکبار بارداری خودم و دور و بریام میگم
اروم پله ها و بالا و پایین برو. عجله نکن اصلا تند تند نرو. اروم اروم یک دقیقه دیرتر هیچ اتفاقی نمیوفته
دست خودت نیست که بخوای یا نه رئیس تصمیم میگیره😹
انشاالله تا آخرش برات ب خوشی و آرامش بگذره.
مادر شدن از روز اولش پر از چالش و نگرانیه تا روزی ک مادر زنده است
نمیدونم چرا نسل جدید همه شیافی و استراحت مطلق شدیم 😐
همین ک پشیمونی خدا میبخشه. دوست منم سقط عمدی داشت بعدش میگفت از عذاب وجدان دارم میمیرم. دو سال بعد سقطش باردار شد و الان دخترش نزدیک به ۲ سالشه
الهی آمین فقط صحیح و سالم بودنش رو ازخدا میخوام. امانت دار خوبی برای نعمتش باشم.
پفک نمکی شدن همه
ای جان خدا حفظش کنه
عزیزی مامان اینده😍😍
اتاق کارم طبقه ۳ بدون آسانسور. امروز حدود ۱۰ بار این ۳ طبقه رو رفت و آمد کردم😤
حالا من دیدم منفی شده از لجم رفتم کلی هله هوله خوردم از صبح
🤣🤣🤣
الهی آمین. فقط باخدا حرف میزنم اروم بشم. بچه اول هم نابلدی هم بی تجربه واقعا سختیش دوبرابره
اره بخدا
وای حالا من تازه دوماهه اومدم سرخونه زندگیم همه میگفتن نه حداقل یسال وایسا
منم از بچگی عشق مامان شدن داشتم
تا روزی ک بتا دادم همه کار میکردم عین خیالم نبود. مسافرت،مهمونی، کار، روزه و ...
همین ک فهمیدم باردارم افتادم ب لکه بینی و استراحت مطلق و باقی ماجرا
ای وای چه بد
اروم برو
خاک توسرشون باید برج باشه اسانسور بزارن.
پس قبلی دوره عقد بوده انداختی!؟
ولکن بقیه رو مهم خودت و شوهرتی
سعی کن از تجربه دیگران استفاده کنی. الکی ب خودت استرس نده ک بدتر از هرچیزیه برات
منم روزی که از سونو اومدم دونه برنج و دیدم سه روز بعد اورژانسی شدم و لکه و استراحت مطلق. انگار بدنمون میره تو شوک😐
اره مجبور شدم ....
بدبختی اینه تووو کل نامزدیم رابطه اونجوری نداشتم ولی یبار محافظ نشده داشتم همون یبار باردار شدم
تو این هفته انقد الکی استرس بهم وارد شد سر همین ناگاهی که تا مرز سکته رفتم. یبار برا شیاف اشتباهی که زدم. یبارم برا تاریخ سونو فکر میکردم گذشته از غربالگریم
همیشه ک رعایت میکردم نشده ،میخوام زندگی عادیمو داشته باشم. اگه خدا برام خواسته باشه هرطور هست میمونه
لایک
اره خب تغییر بزرگیه، کل سیستم بدن تغییر میکنه
بخاطر فرهنگ عقب افتادمونه زن و شوهر بودید و بچه شرعی شما بوده ولی مردم متاسفانه تا به این فهم برسن نسلها گذشته و هنوزم بازماندگان این تفکر غلط هستن
دقیقا....حرف نبود از مادرشوهرم شنیدم نیش کنایه
کار خداست
من چهارسال جلوگیری طبیعی داشتم
بعد نخواستیم جلو گیری کنیم کل بدنم ریخت بهم سیستمش چاق شدم پریودم نامنظم شد بعد چهار ماه باردار شدم خدایاشکرت فکر نمیکردم با این وضعیت ریختن بهم بشم.
از این ب بعد موقع مصرف داروها حواستو جمع کن. وقتایی هم ک میری پیش دکترت صداشو با گوشیت ضبط کن اومدی خونه با دقت به حرفاش و توصیه هاش گوش کن ک بهت استرس وارد نشه.
اره اون استرسه و فکر درگیرش شدن اذیت میکنه حسابی
وقتی خدا بخواد همینه...
من ک میخوام از شهریور یا مهر برم برا ivf.
اقدام طبیعی فقط وقتمو هدر میده
میگفتی نوته بافهم بچه پسرته مگه از غریبه باردار شدم. واقعا درکشون نمیکنم.
ما احتمال دادیم عروسمون باردار باشه زود اوردیمش بخدا فقط احتمال چون خیلی خودش و خانواده اش اصرار میکردن شیش ماه زودتر تاریخ عروسیشون جلو بیوفته. ماهم گفتیم لابد بارداره بیاریمش ولی انتظار عروسی که قرار بوده سر یکسال بگیریم و نداشته باشه همه چی هول هولکی شد تو دو هفته اوردیمش. بعد پنج سال باردارشد🤣🤣
بعد متوجه شدیم بکار اینکه زودتر عروسی کردن بوده😐😐
خوب عروسی کنید به کسی چه
داداشم موقع پرواز به مامانم میگه که خدایی نکرده اتفاقی افتاد بدونیم.
شوهرم دارو اورد برم تاپیک زدم براش انقد که استرس داشتم. دکتر گفت چیزی نیست و... خیالم راحت شد
اون چطوریه
تو بیمارستان اورژانس شدم ازم پرسیدن
گفتم نه
من همینجوری باردار شدم
چه جوابی دادم😐😐همینجوری
روم نشد بگم چیه!؟
گفتم همینجوری باردارشدم😐
یوقت مردم نفهمن آبرومون بره
برگشت گفت من تا شب عروسی دخترررر بودم تو فامیلامون همچسن چیزی نداشتییییم تو اولیشی و......
کینه شده تو دلم خوبی زیاد کرده اما یجور قلبم شکست که دلم میخواد باردارشدم بهش نگم
بگو خودت که برا دوره تیرکمونی با نسل الان چرا مقایسه میکنی!؟
اونموقع بگو حتی شوهرتم تا روز عقد نمیدیدی بعد نمیدیدیش تا شب عروسی🤣🤣🤣

الان از روز نامزدی تا عروسی کنار همن

در ضمن به پسرت میگفتی مراقبت کنه
من خود به خود که باردار نشدم

زن قانونیشم و حق داشته با زن قانونیش هم بستر بشه.



خدا صبرت بده با این همه بی درکیشون
بهش نکو. بکو رسم ندارید زشته زن از مردش باردار بشه.
فکر کنم رسمتون اینکه از غریبه ها باردار میشد... اینو گفتی محل و سریعا ترک کن🤣🤣🤣🤣
وای خیلی خفن میشه🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣
حرفش اینه دختر باید خودشو نگهدارهههه ، نمیدونم فقط سپردم به خدا که جوابشو بده
🤣🤣🤣🤣😂😂منم نگفتم به خانواده همسرم باردارم.
خیری به پسرشون نرسید به نوشونم نمیرسه
بگو پسر و باید طوری تربیت کرد که فرو کنه تو دیوار و از زنش نخواد..


مغز ندارن راحتن
دلم ازش انقد شکسته بااینکه کمک میکنه بهمون ولی از دلم بیرون نمیره
زخم زبون درست نمیشه
حالا چرا بهش گفتید
اینکه درکی نداره
وای خدا خیلی عالیه منم میگم مثلا موقعی که زایمان کردم بعدددد بفهمه
من گفتم تا بیست سالگی بچم زوده بفهمن🤣
نامزدم شهرستان بود من تهران گفتم من می‌خوام نگهش دارم عروسی بگیر بعد گفت نه بنداز فلان خلاصه لج و لج بازی شد هرچی زنگ زدم جواب نداد مامانم زنگ زد مامانش اینجوری حالا کسی نفهمه شوهرم ندونه پسرت بیاد برن سقط کنن (مادرشوهرم عممه)
فرداش زنگ زد به بابام گفت!!!!!!برگشت گفت اره اگه بابات اجازه داد سقط کنی بکن فلان
چه مصیبتی تو خونه کشیدم من...... اره عروسی میگیرم بیا شهرخودمون زندگی کن منم میگفتم نه فقط تهران زندگی میکنم شرط گذاشتم
خلاصه اونجوری قرار گذاشتن ولی من شوهرمو زبون گرفتم اومد رفتیم سقط کردیم بعدش ننه ش فهمید اره سقط شد
الان شهرستانی!؟ پیش اونا!؟ چقدبد
من بودم این مرد و حسابی تنبیه میکردم هیچوقت یادش نره.


خودش رفت عمل ماه بعدش منم رفتم مراقبت کنم ازش تا تنها منو گیر آورد تعنه و تشرررر بود ک زد اره تو فامیل همچین چیزی نداشتیییییم منم گفتم داشتید خبرنداشتید دختر خواهرت دوتا سقط کرد تو نامزدی
منم گفتم بابام گفته مرد باید خودشو نگهداره نه زن
با ماشین ۱۰ دقیقه فاصله داریم
آره دیگه شرایط مالی شوهرم اجازه نداد تهران زندگی کنم منم شوهرمو دوست دارم دیگه قبول کردم اومدم
اگه به اینا بود باید چندسال دیگه ام نامزد میموندم انقد بی خیالن
بهتر نرفتی پیششون اینا کلا داستانن.

من یبار دوره نامزدی شک کردم باردار باشم هیچی هم نداشتیم. بعد شوهرم گفت باردار باشی چکار کنیم و.. گفتم رابطه ممنوع وقتی اینو میگی...


بعدش هربار شک میکردم باردار باشم میگفت خوب باشی😂😂
همون
آخی 🤣🤣خیلی مظلومن گاهی مردا
اتفاقا رو بدی میبینی که شناگر خوبین باید ببینی در چه حد میتونی بها بدی بهشون.
بدبختی نزدیکیم نمیشه پنهون کنم اگه باردار شدم چون شکم بزرگ معلوم میشه اره؟
بعد ازدواج هی گفتیم زوده زوده
تا یهویی فکرش افتاد تو سر دوتامون
وقتشه یکی بیاریم
نه ماههای اول معلوم نیست لباس گشاد بپوش
نه ماه دیگه خواهر اصغر بقالم میفهمه🤣🤣
دقییییقا من اصلا رو نمیدم
تواین دوماه ک عروسی کردم کلا دوبار رفتم خونشون با شوهرم شام خوردیم برگشتیم
تا چندماهگی معلوم نیست؟
همونم بکن سالی یبار.. چون این افراد بی درک بیشتر ارامشتو میگیرن
اره🤣🤣🤣🤣ولی خیلی حال میداد حییییف کاش دور بودم ازشون
حداقل چهار و پنج کوچیکه شکم. بعد اون کم کم بزرگ میشه البته بستگی به فرم بدنت چاقی لاغری هم داره
خیلیییییی
اصلا حرف زدن بلد نیست
میشینه پیش شوهرم میگه فلان دختر خواستگار داره ول نمیکنههههههه خواستگارش !!!!!!
یعنی دختراش خواستگار دارن!؟
نه دخترنداره اصلا
مثلا همسایشون یا آشناها
پس چی میگه
کیو میگه
بگو قرصاتو خوردی گلم!؟ وقت خوابه😂😂😂
وا چه ربطی به شوهر تو داره براش تعریف میکنه🤣🤣🤣
دقییییقااااااا خیلی دلم میخواد جواب چرب و چیلی بدم ولی حیف نمیتونم
فازش چیه خدایی😂😂😹😹
بگو مگه شوهر من دفتر ثبت ازدواج و طلاقه 😂😂
نمیدونم عقده داره چشه بخدا نمیدونم فاز حسودای خیرخواه و مومن و داره
دفعه ی بعد همینو میگم خوب بود🤣🤣🤣🤣🤣🤣
سنتی صنعتی باهم زده😹😹😹
شوهرت چی میکه در جواب حرفاش!؟
😂😂😂😂😂
هیچی بیچاره قیافش پوکر میشه
بخدا بیکاره این زن بفرستیدش سرکاز. کوبلن دوزی سنگ دوزی چیزی کلاس خیاطی
انقد از زن و دخترای دیگه پیش شوهرم حرف میزد خاله زنک شده بود
درستش کردم
به جات باشم دفعه بعد با دفتر میرم
که دختر اقدس خانم گفتی چندتا خواستگار داره یادداشت کنم نصفی از مشکلات زندگیم خود به خود حل میشه😹😹😹
ولی بنظرخودش خیلی مشغوله هنرمنده با هیچکس کاری نداره
خبرچین و دو بهم زنم هست
من یبار گفتم فلان کس اینو بهم گفت ناراحت شدم گفتم عممه دردو دل کنیم رفت گذاشت کف دست طرف 🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣
چندتا بچن
شوهرت چندمیه!؟
بخدااااا🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣
۳ تا اولیه شوهرم
فهمیدی انتن فامیل و محله😂😂😂
صدتا رو داره بخدا گاهی یجور مظلوم نمایی میکنه ادم دلش کباب میشه
مخ اون دوتا رو خورده میبینه مخ شوهرت تازه است مخ اونو میخوره
دلم نمیخواد سالی یبارم ببینمش مجبورم فقط از بس بهم زخم زبون میزنه وقتی شوهرم نیست
احساس میکنم حسادت میکنه بهم
جوابشو بده بهتر شوهرم نیست بکو از خودش درمیاره
خودش زن پسرش میشد اسکولی چیزیه
من اگ موهامو رنگ کنم فرداش رنگ میکنه کوتاه کنم کوتاه میکنه سرمه به چشمم میکشم زود میره میکشه
یه جاری داره جوونه نسبت به سن شوهرش، اونم همینطوریه
والا
کلا حسوده نسبت به همه
توام یبار برو کچل کن 🤣🤣🤣بگو ریدی نتونستی تقلید کنی نه
دختر رفتم موهامو پسرونه زدم اونم رفت زد چی‌میگیییی🤣🤣🤣🤣
من شوهرم گفت موهات و دو رنگ کن
بعد مادرشوهرم میگفت نه خوبه موهات
بعد خودش دورنگ کرد

منم گفتم شوهرم دوستداره دو رنگ

برداشتم صورتی کردم موهامو نباید رو بدی

موهای منه به توچه

من خودمم دورنگ دوستندارم بخاطر شوهرم یبار نظر داد گفتم دلشو نشکونم
جاریش مثلا تو جمع میبینه حواسا سمت منه مثلا به من محل نمیذاره بااینک همیشه خوش صحبتم احترام میذارم بااینکه خوشم نمیاد
تیفوسی بزن 😂😂عمرا بزنه
تحویلشون نگیر کلا. سیستمشون بی محلیه
چرا اینطورین مادرشوهرا
آخ آفرین اوایل خیییلیییی رو دادم گفتم تو دلشون جا بشم عروس خوبی باشم دیدم ایناااا دور برداشتن
بعد هی به من میگفت چی بپوشم چی نپوشم شوهرم چنان دعوایی باهاش کرد گفت دوستدارم زنم لخت بگرده به کسی چه حق ندارید نظر بدید گفت میترسم چشمش بزنن ببین چقد ترفند داره
شوهرم گفت چشم به ذات ادمه گریه اش انداخت از اونموقعه هم کلا باهاشون قهریم جوابشونم نمیدیم
دوبارم ک رفتم خونشون مانتو کوتاه پوشیدم آرایش کردم فک نکنن منو مثل خودشون تونستن بیارن پایین من همونم
وای دم شوهرت گرررررررم 👏🏻👏🏻👏🏻👏🏻به به کاش شوهرمنم باهاشون دعوا میگرفت دیگ نمیرفتیم
اگه رفتمم فقط به خاطر شوهرمه دوست ندارم ازم ناراحت شه
من خیلی احترام میذاشتم به خانواده اش دیدم پرو شدن دور و گرفتم چنان بی محلشون کردم که خودشون حیرت کردن
آخ افریییین
حالا من موهامو مدل باب کوتاه کرده بودم هرررکی میدید تو مراسم تعریف اقا بعدش موهامو پسرونه زدم اومد گفت این خوووووووبه مدل مو قبلیت چی بووووود بچگونه بووود
من تهرانم شوهرم شهرستانه مادرش اینا

گفت زن من بچه شهر بزرگه

نمیتونه مثل شماها لباس بپوشه

چون چهار ساله فرهنک من و خانواده ام رو دیده

گفت یکبار پدرش یا مادرش با اینکه کنارشونیم دخالت تو هیچی نکردن

ولی شما دخالت تو همه چی میکنید
بگو اره همه حسودا نظرشون همینه🤣🤣🤣
بخدا عروس اینا شدم گفتم کلاس نذارم نگن دختره از تهران اومده نمیپسنده افاده ایه مانتو بلند پوشیدم ارایش نکردم یه تایم میومدیم خونشون میدونی سعی کردم هم سطحشون باشم ولی دیگه دماغشونو نتونستم جمع کنم لشتباه کردم از اول باید محل سگ نمیذاشتم خودمو عوض نمیکردم
بعد شوهرم دیده که من پدر و مادرم دست کمک زیادی دارن
و دخالت تو هیچی ندارن
مگر اینکه بری ازشون مشورت بگیری
انقد حد خودشون رو میدونن

وقتی خانواده منو میدید خانواده خودشو نگاه میکرد

گفت اینا تو صد سال عقبتر موندن
وای چه عالی که پشتته
من تو نامزدی هی گریه میکردم پشت گوشی به شوهرم میگفتم بابا مادرت غرور منو میشکونه رفتار خانوادت اینه
انقد اونجوری کردم و یسری رفتاراشونو دید فهمید
ولی حییییف ک وقتی شوهرم نیست اون حرفارو میزنم شوهرم بودنی نمیگه هیچی
دمش گرم🤣🤣🤣🤣
شوهرم فکرمیکرد مادرش خداااست
بچه ننه بوووود
دیگ منم دست از لج برداشتم باهاش خوب شدم کشیدم سمت خودم
دیوانه ای چرا باید تو هم سطح کسی باشی که هیچ درکی از دنیا نداره. هیچوقت برا اینکه ارتباط با دیگران بگیری خودتو هم سطحشون نکن.. کسی تونست هم سطحت بهشه رفت و امد کن. نتونست دکمشو بزن. چرا عزت نفس خودتو بگیری که اونا خوششون بیاد.


من بار اول رفتم تو فامیلا شوهرم

گفت من خیلی تعریف مهربونیت و کردم

گفتم من با تو مهربونم نه با خاندانت

در ضمن کسی رو توجمع هم سطح خودم نمیبینم که حرف بزنم باهاش

یه دختر عمو داشت یکم با اون هم کلام شدم


گفتم به بالم که بکن زنش خودشو میگیره و..

بهم میرسه خودمو بگیرم.

درصورتیکه واقعا تو هنگ اداب و رسوم و فرهنگشون بودم ـ
ما غریبه ایم


گفتم روز اول اینارو نشونم میدادی قبولت نمیکردم
به شوهرت بگو

نظرم اینکه خودت از حقت دفاع کنی ولی شوهرتم در جریان بزار

بزار بفهمه مادرش همونه
بچگی کردم بی تجربگی کردم متاسفانه....
خانواده شوهر من هیچ کمکی هیجا به ما نکردن داشتن زبونم درمیوردن که کلا قیچیشون کردم.

خانواده من انقد کمک کردن و کاری هم ندارن.
وقتی میبینه تفاوتها رو انسانه خودشو به خواب نمیزنه
من سعی کردم خودمو جا کنم
بعد عروسی اومدن خونم یه قوطی شیرینی خریده بودن نشستن کل قوطی و تموم کردن اون همه ادم یه قوطی شیرینی رفتن بخدا من یدونه ام نخورده بودم فقط چایی میاوردم
عمه هاش پاشدن مثلا جهاز منو ببینن کابینتارو باز کردن و....خیلی بدم اومد از اولش قیافه کردم تا اخرش گورشونپ گم کنن
مرد بچه ننه عذاب اوره شوهر ابجیم همینجوریه
من تجربه اون رو گرفتم
دیدم شوهرم بدون خانواده داره تهران کار و زندگی میکنه فهمیدم بچه ننه نیست
یک هفته بود تو اون خونه زندگی میکردم لزومی نداشت دستشویی حمومو کشوهامو بازکنی ببینی چی اوردم چی نیاوردم!!!!!!اه چندشا
بگو قراره نقدی حساب کنید یا چک بکشید رفتید بازدید کابینت ها چقد لول پایین هستن.. رو نده محل نده تو جمعاشونم خشک برخورد کن..
متاسفانه بعضی شهرستانیا اینطورین اجازه دخالت میدن به خودشون
خداروشکر ما ازاین رسمای دوهزارسال پیش کلا نداریم.
مادرشوهرت نباید اجازه میداده
که خودش رییسشونه
اونام یادشون نبوده
این یادشون انداخته
بعد اونیکی عمم اومده بود خونم مادرشوهرم پاشد همه جارو باز کرد اره بیا ببین منم خیلی وسایلامو جمع کرده بودم
خیلی زشته
تفاوت فرهنگی سخته
من مادرم گفت اگه تهران میمونید و زندگی میکنید قبول میکنم
و اینکه محضری هم قید شده
حق مسکن و...
گفت تفاوت فرهنگیمون زیاده
شوهرت خوبه ولی اونا بروز نیستن


و جالب اینکه پدر شوهر من نصف عمرش خارج از ایران هستش

زنش و دخترش از اون حالت عقب موندگی درنیومده 😐
پدرشوهرمنم اتفاقاااا
دقیقا
همه رو کارتن میکردی 🤣🤣میگفتی مراسم بازدید 12الی 8تایمش تموم شده
پدرشوهرم خدایی خوبه
ولی زنش و دخترش برعکسن
این زنه نذاشت کوچکترین کمکم به ما کنه
🤣🤣🤣وای کاش
خدا به همه شعور یکسان نداده متاسفانه
خب مگه خلاف شرع کردین زن و شوهر بودین وحلال خداوند انجام دادین
امان از رسم‌ورسومات غلط
خواب زده ان
خواهرم دوباره بیبی زده هاله انداخته
مارک مدیکور

واقعا بارداره!؟

سوالات مشابه