Ooma
پرسش (1402/01/08):

چرا اینقدر جون سختم ؟

هر شب با خودم میگم دیگه شب آخره این قلب لامصب یا میترکه یا وایمیسه راحت میشم ولی صبح باز چشامو وامیکنم سُر و مُر و گنده به پسرم لبخند میزنم وقت میگزرونم تا شب .....چرا دق نمیکنم راحت شم؟

سال ۴۰۱ دوبار تصمیم گرفتم یه بلایی سر خودم بیارم ولی جرات نکردم به خاطر پسرم ، کسی نمی‌فهمه دارم چی میکشم دارم ذره ذره جون میکنم ولی نمیمیرم
چی شده ؟؟مشکلت چیه؟؟
الان به جرات میتونم بگم هیشکی بدون مشکل نیست خیلیا هم تو زندگی حداقل یبارم شده باشه به خودکشی فک کردن ولی مهم قوی بودنو ادامه دادنه حالا به هر بهانه ای بخاطر بابا مامام خودمون بچه هرچی ولی وقتی مادر میشم باید قدرتمونو چن برابر کنیم
عزیزم😢
کاش میشد تاپیکتو لایک کرد
اگه دوسداری از مشکلت بگو شاید دلت خالی شد
امیدوارم فقط خدا ب قلبت آرامش بده 🙏
همه چی واسه من مشکله ،از وقتی یادم میاد همیشه تحمل کردم خودمو گول زدم وفق دادم به امید روزهای بهتر زندگی بهتر ، ولی الان ...‌
عزیزم با یه آدم امن صحبت کن ، دردودل کن ، بذار آروم شی. بعدش به فکر چاره باش ، از یه متخصص کمک بگیر
لازمه برو رواندرمانگر ، مشاور ... الان حدودا جلسه ای ۲۰۰ تومنه ، ماهی ۲۰۰ تومن به هرحال جور میشه، یه سری کلینیکهای دولتی هم نرخشون پایینه. روانشناسی رو از خودتون دریغ نکنید
پریساخوبی؟؟کم پیدایی
بچه کوچیک داری ، اون اولا به مادر دوما به مادر سالم و خوشحال نیاز داره
پارسال یه هفت ماهی با روانشناس حرف زدم نمی‌گم بی تاثیر بود ولی بیشتر پی بردم به زندگی نکردم
من بخوام از وقتی کع بدنیا اومدم تعریف کنم شماها بجا من چن بار دور از جون خودکشی میکنین چه برسه بخودم عزیز دلم دردو دل کن خودتو خالی کن نزار تلنباربشع غم هات فکرارو از خودت دور کن
خیلی سعی میکنم خیلیییی ولی آخر شبا قلبم مچاله میشه تو سینه
نمی‌دونم آهِ کی دامنمو گرفته که نمیتونم و نمیشه خوش باشم
چی اذیتت میکنه
زندگیم از بیرون خیلی قشنگه خیلیییی ، ولی از تووو پر از تنهایی حسرت درک نشدن آرزوهای چال شده هزار تا چیز دیگه
وتای سعیده😍😍😍ماشالله قربون هفتت💎💎💎💎
فدات تو خوبی من ک هستم تو نیستی اصلا نمیبینمت
دقیقا مثل من ، مثل همه.
من زندگی خودمو بگم از وقتی گرونی شده شوهرم مجبوره اضافه کاری کنه که ظاهر زندگیمون حفظ بشه و دغدغه مالیمون کم بشه ، اما حس میکنم دیگه زندگی نمیکنیم ، فقط زنده ایم
وای*
همیشه مثل یه آدم اضافه باهام رفتار شده هم تو بچگی هم الان ، فقط نمی‌دونم من اضافه چرا نیست و نابود نمیشم
باید روی اعتماد به نفس و عزت نفست کار بشه. مگه با نابود شدنت مشکل حل میشه.
شما الگوی بچه‌ت هستی ، راه حلت برای اون طفل معصوم هم دور از جون نابودیه؟
اگه خودت میدونی گره کارت کجاست حلش کن ، اگه نمیدونی ک نمیتونی از مشاور حرفه‌ای کمک بگیر
اگه بدونی چقدر دلم واسش میسوزه که مادرش منم
قربونت برم ایشالله هر وقت خواستی قسمت خودت گلم،🥰🥰🥰
من هستم بیشتر خوانندم حوصلم نمیکشه تایپ کنم
دخترا میشه به صاحب و موضوع تاپیک احترام بذارید و بین دردودل ها احوال پرسی نکنید خوشگلا ؟
حتما خدا یه چیزی توی وجودت دیده عزیزم پسر دسته گل سپرده دستت امانت
شرمنده🙈🙈🙈
آرزو ها و خواسته هاتو بنویس تو کاغذ ببین کدوم مهم تره دلت بیشتر میخواد زمینه شو برای خودت فراهم کن
همه ما تلف شده تربیت اشتباه خانواده ها هستیم. همیشه ازمون انتظار اطاعت و سکوت داشتن هیچی از زندگی یادمون ندادن
نه بلدیم نه بگیم، نه از حقمون دفاع کنیم، نه از توانایی هامون استفاده کنیم. اعتماد به نفسمون صفر حتی نمیتونیم والد خوبی برا بچه هامون باشیم
دقیقا
الان کتابهای تربیت بچه میخونم میبینم دقیقا عکسش با ما رفتار شده. شدیم یه دیوار کج که باید فروبریزیم و دوباره ساخته بشیم
این منم تو این زندگی از بچگی تا الان
این منم تو این زندگی از بچگی تا الان
ببین نمیدونم مشکلت چی هست ولی خیلی از ماها حداقل واسه یه بار هم ک شده این حسو تجربه کردیم. ب نظرم باید دارو استفاده کنی، من خودم تا حد مرگ رفتم الان دارم قرص میخورم خیلی بهتر شدم، مادرشوهرمم یه سری مشکلات داشت اونم راهنمایی کردم رفت روانپزشک و داره دارو مصرف میکنه و خیلی راضیه
پارسال دکترم پیشنهاد داد که ارجاع بده به روانپزشک واسه تجویز قرص ولی بچم کوچیک بود و دست تنها بودم قبول نکردم
ببین تغییر خیلی سخته ، ولی شدنیه.
تصمیم بگیر که خودتو آزاد کنی و خودت باشی. کار یه روز و دو روز نیست ، بجنگ براش و قدم قدم پیش برو.
به قول یه فعال مبارزه با برده داری میگفت سخت ترین کار تفهیم کردن برده ها بود که شما حق دارید آزاد باشید اما اونا قبول نمیکردن.
یکی باید ذهنت رو آماده کنه و بقیه‌ش با خودت
من مخالف دارو تنها هستم. دوگانه سوز جواب میده
اول رواندرمانگر و اگه لازم شد همزمان مصرف دارو با روانپزشک
تا زمانی که مشکلاتتون راه حل داره ، خوشحال باشید.
وای از روزی که درد آدم درمان نداشته باشه.
سخته ولی تلاش کن از دید مثبت به هر مشکلی نگاه کنی هیشکی نمیتونه بهت کمک کنه تا خودت نخوای حتی اگه بهترین روانپزشکم بری قوی ترین قرصارو بخوری نمیشه
ببین یه معتاد ده سالم یجا زندونیش کنی که ترک کنه وقتی از دستت خلاص شه باز میره دنبال مواد ولی اگه خودش بخواد یه ماهه ترک میکنه و سمتشم نمیره
ممنونم خانوما بابت راهنماییتون , وقتی تاپیک زدم مثل بهاری بودم الان یکم آرومترم
تو تاپیکها شاید دیده باشید زنداداشم و داداشم بچه ۱۰ ساله‌شون رو از دست دادن.
هییییچ چیزی نمیتونه دردشون یا دردمون رو تسکین بده. هرچقدر هم تلاش کنیم بازم راه حلی نیست.
نبودن یه آدم تا ابد رنگ زندگی عزیزانش رو تغییر میده. دیگه دنیا برای ما رنگی نیست ، هیچی بوی خوشی نداره ، هیچ آهنگی شادمون نمیکنه .
واقعا دیگه اون آدم سابق نمیشیم.
دنیا برامون تقسیم شده بین وقتی ساینا بود و از وقتی ساینا نیست.
انقدر نبودنتون ، مرگتون رو ساده نگیرید و حتی بهش فکر نکنید .
سلام عزیزم توروخدا ازاین حرفا نزن بچت گناهه من اگه بگم از بچگی چی کشیدم چه بلاها سرم اومده خداروشکر میکنی عزیزم ببین من مامانم به خاطر سرطان جلو روم پرپر شد بعدشم من مریض شدم و گفتن مشخص نیست چه نوع توده ای هست و من ۱ماه تمام فقط ازخدا سلامتی خودمو میخواستم چرا چون بچه داشتم و میدونستم اگه چیزی بشه هیچکس هیچکس نمیتونه مثل خودم مراقب بچم باشه یعنی ۱ماه من چنان عذابی کشیدم تا جواب پاتولوژی اومد خداروشکر خوب بود و من هرروز دارم خداروشکر میکنم وابت این جواب خوب و خیلی چیزای دیگه
خدا به دلتون صبر و آرامش بده ، بله خیلی سخته همچین چیزی ، ولی بودن و نبودن من شاید فقط واسه مامانم مهم باشه
مامانو بابا که قطعا مهمه براشون داغ فرزند نبینن ولی پسر یک و نیم سالت چی ؟فرقی براش نداره؟؟
برای بچت هم بودنت مهمه خودتو از بچت نگیر و مراقبش باش هواشو داشته باش هیچکس واسه بچت تونمیشه هیچکس
انشالله خدا به دلت ارامش بده صبر بده و بتونی راحت زندگی کنی و از وجود بچت لذت ببری
ممنونم
این تلاشها رو برای خودت و آینده بچه‌ت بکن. بذار این چرخه مشکلات یه جا قطع بشه و به بچه منتقل نشه. حداقل اون زندگی راحت و سالمی رو داشته باشه.
حتما حتما پیگیر درمانت باش و پیش آدم حرفه‌ای برو و ادامه بده تا به نتیجه برسی. لازمه شوهرت یا هرکسی رو هم ببر که زودتر مشکل حل بشه
چقدر حرف حق
نگران نباش یه سری دارو هست ک هم میشه تو بارداری و هم توی شیردهی میشه استفاده کرد نگران نباش از این جهت
مامانم تو چهل سالگی مامانشو از دست داد تو 45 باباشو فشار خون گرفت دریچه ی قلبش گشاد شد موهاش کلی سفید شد بااینکه تو زندگی خییلی سختی کشیده ولی درد نبود مامان و باباش تو 40سالگی کمرشوشکست حالا تو فک کن یه بچه دوساله چی میشه بدون مادر خدایی نکرده البته
انشالله که دلت آروم بشه
میخوام ادامه بدم ولی تابستون شوهرم منت سرم گذاشت منم بدم میاد از منت گذاشتن اینه که مشاورمو رها کردم ..
دقیقا درسته همیطوره، دارو باید در کنار روان درمانی باشه ولی بازم خیلی کمک کنندس
بمیرم واسه بچم واسه همین میگم دلم واسش میسوزه ، اگه الان نفس میکشم باور کن فقط بخاطر پسرمه
نمیدونیم دردت چیه اما من حاضرم قسم بخورم هر کدوممون گاهی وقتا چنان لبریز از غم و بدبختی شدیم ک فکر کردیم فقط مرگ چاره کارمونه.
منم شبایی بوده ک‌ از خدا فقط خواستم همون لحظه جونمو بگیره و تموم شم اما زنده موندم و زندگی کردم از قضا بعضی جاها هم از ته دل خندیدم. زندگی کلا همینه عزیزم ی روز غم‌دنیا رو سینه ت سنگینی میکنه ی روزش خنده ی ازته دل داری
قربونت برم پس تلاش کن یه مامان شادو قوی بشی براش
فقط اگ‌بخاطر شوهرته این زانو غمی ک بغل گرفتی باید بگم خیلی ساده ای. من ی زمانی چشمم ب دهن شوهرم بود. هر حرفی ک از زبونش جاری می‌شد کلا اون روز منو میساخت اگ‌خوب بود و دلگرمی من اون روز خوش بخت ترین بودم اما اگ تحقیر توهین یا هر چیز دیگ ای بود کلا می‌باختم خودمو. اما الان یاد گرفتم هرچی میشه میگم کون لقش. بی ادبیه ولی این جمله ای ک تو دلم میگم خیلی آرومم می‌کنه
هر وقتم این فکرها تو ذهنت اومد ی لحظه چشماتو ببند و اون لحظه ای رو یاد بیار ک پسرت وقتی گریه میکنه فقط تو بغل خودت ساکت میشه.
سعی میکنم
خدا حوصله آفریدن آدم های اضافه رو نداره حتما مفیدی که آفریده شدی
شاید خیلی فلسفی به نظر بیاد ولی واقعیت همینه

همه ما بی خود و بی جهت رو این دنیا نیومدیم اومدیم یه کاری کنیم نه برای بقیه برای خودمون
اومدیم رشد کنیم و مشکلاتی که تو ی زندگی هر کسی هست برای این هست که به اون رشد برسه //جدا از اون مشکلاتی که الکی آدم برای خودش درست میکنه و مقصر خودشه مثل اعتیاد و ....//
اگه نتونی رد کنی و حل کنی و رشد کنی هی بیشتر و بیشتر و شدید تر میشه تا یه چیز بزرگ میشه
مثلا تو بچگی مادر یا پدر یه حرکت یا حرفی میزنن آدم ناراحت میشه تو روحیه اثر میزاره اگه نتونی حل کنی همراهت تا ابد میاد تو باید بتونی فراموش کنی تا یاد بگیری ببخشی صبر کنی و...اگه نتونی هی یکی پیدا میشه بهت ضربه بزنه هی بيشتر و بیشتر میشه بعدم میشه افسردگی و ....

من خودم درگیر بودم مثلا اصلا آدم بودم که به کوچکترین چیز بهم بر می‌خورد ناراحت میشدم گریه میکردم در حالی که طرف اصلا یادش هم نبود
بعد با مزدی ازدواج کردم که دقیقا نقطه مقابل ضعف من بود هی زر مفت و غیر منطقی میزد اینقدر دعوا داشتیم که نگم برات
بعد حل کردیم این مساله رو
خب الان هم اون بهتر صحبت میکنه هم من دیگه حرف اون یا کس دیگه ای برام خیلی اهمیتی نداره
خب این یعنی هر دو ما بهتر شدیم
این قضیه برای خیلی چیز ها اتفاق میافته اگه دقت کنیم


هیچ چیز مثل اینکه ایمان پیدا کنی بالا سرت هواسش همیشه بهت هست به آدم آرامش نمیده دوست عزیز
سعی کن بری مشاور .ایمانت بالا ببر فکرای منفی بریز دور و....😍😍
تو ب این فکر کن ک اگه خدا بچت نمیداد سر گرم دوا و دکتر میشدی برا بچه دار شدن خوب بود؟ حالا ک خدا تو رو لایق ی بچه دونسته پس شاد باش کنارش. کارایی ک میگی برا تو نکردن تو برا بچت بکن 0وقتی نتیجه شو دیدی همه اینا یادت میره. هی تلقین نکن من افسردم من چی ام ب خودت بگو من امروز پر انرژی ام میخام در کنار پسرم شاد باشم
ما هر موقع پیش مادرم مثلا ی حرفی میزنیم نا امیدی باشه میگه ب ظاهر زندگی مردم نگا نکن. هرکی میبینی ی مشکل داره
سلام بخدا همه یجور درددارن
هیچکس زندگی عادی نداره هرکسی به طریقی داره زجر میکشه
ببین خودت باید بخودت کمک کنی
هیچکس نمیتونه کمکت کنه
تاخودت نخوای خوب نمیشی
ی دندانپرشک بغل خونمون زندگی میکنه ی پسر بزرگ داشت بعدش خدا ی 4 قلو بهش داد یکی از این قل ها سالم نیست 3 تاشون سالم هستن. خانمش هم معلم. میگه از خدا میخام همه داراییم رو بگیره این بچه جلوم اینطور آب نشه. وضع مالیش توپه ها ولی این بچه جلوش هست. پسر بزرگشم بعد 1 ماه ازدواج طلاق گرفت. ما اینارو نمیبینیم فقط ب مال و اموالش نگاه میکنیم. پس گلم این حرفارو دیگه نزن از امروز خودت بخاه خودتو تغییر بدی
خودتو سرگرم کن به یکاری یکاری دست بگیر که از این فکرا بیای بیرون
هیچکس از دل بقیه خبر نداره که به ظاهر طرف نگاه میکنیم
میگیم وای خوشبحالش ولی اگه بشینیم پای صحبتش میبینیم از مادردش بیشتره
دنیا همینه سختی داره خوشیم به جا داره
الان ما فقط باید خداروشکر کنیم که تنو بدنمون سالمه
بخدا دیدم کسایی که از درد مریضی به خودشون میپیچن و درددارن فقط ارزشونه هیچی نداشته باشن ولی سالم باشن
قدر سلامتیتو بدون قدر اینو بدون که یه بچه سالم داری
خدا جواب این همه صبرو تحملتو یروز میده مطمئن باش
روزای خوبم میاد
دوست عزیز من مشاوره رو پیشنهاد نمیدم چون خودم بارها و بارها رفتم حتی داروهم مصرف کردم اما تنها چیزی که دیدم رو عوض کرد و من و تو چشم اطرافیانم عوض کرد رو بهت پیشنهاد میدم و مطمعن باش اگر دوره هاشو دقیق و با پیگیری انجام بدی برات کارسازه تو اگر تو قالب زندگیت ی ادم اضافه بودی من جوری باهام رفتار هم میشد ک همه جا انگار اضافه ام و مث ی عرویسک کوکی بودم ک باید کوکم میکردن تا هرچی اونا گفتن انجام بدم تو ب خودکشی فکر کردی من بارها انجامش دادم بدترینش تینر ریختم رو خودمو اتیش زدم
ولی ینفر دوره معجزه شکرگزاری رو بهم معرفی کرد اینقدر ناامید بودم ک اوایل مث ی تکلیف بود ک از سرخودم باز کنم ولی چند روز ک گذشت تغییر رو تو خودم حس کردم دوره ک تموم میشد دوباره از اول شروع میکردم بارها و بارها ۲۱ روز شکرگزاری رو بند بند انجام دادم یهو ب خودم اومدم دیدم شدم یه ادم دیگه و اطرافیانمم انگار اون قبلیا نبودن و روز ب روز بهتر شد برام توهم حتما انجامش بده
بانو آسو میشه یکم از دوره های شکر گذاری توضیح بدی ؟میخام منم انجام بدم
لطفا
کتاب معجزه شکرگزاری رو که بگیری بخونی خودت متوجه میشی
دوره هاش از روی همین کتابه
بهت یاد میده که دنیای اطرافت رو ببینی،زیبایی ها رو از زشتیا جدا کنی،نیمه پر لیوان رو ببینی،بهت یاد میده که بفهمی استرسی که داری یه چیز بیهوده هست،دارایی هات رو به رخت میکشه و میگه بخاطرشون شکر گزار باشی اینا رو هر کدوم مرحله ب مرحله تو هرروز باید انجام بدی رها کنی،عشق بورزی،معذرخواهی کنی و....
یروز به خودت میایی میبینی داری واسه خاطر داشتن چیزایی از خدا تشکر میکنی که هیچوقت برات مهم نبوده یا حتی بهش فکر هم نمیکردی که داریشون مثلا من تو همین دوره ها فهمیدم انگشتای دستم کشیده هست و هرکسی این انگشتای کشیده رو نداره و خیلی خوشگلن الان دوسشون دارم و بخاطر داشتنشون شاکرم
قبلا همه بهم میگفتن وای چه دستای بزرگی خجالت میکشیدم چون خواهرام و زن داداشام دستاشون کوچیکه ولی الان یکی بهم بگه چقد دستات بزرگه میگن نعمت انگشت کشیده رو هرکسی نداره و انگشتامو نشون میدم و جالبه تاییدم میکنن😁
یاد میگیری خودت رو دوست داشته باشی،شاکر باشی و شاد کم کم با تغییر خودت و انرژی اطرافت بقیه هم رفتارشون عوض میشه و تبدیل میشی براشون یه فرد محترم
البته در کنار دوره ها اگر اثر قوی تر میخوای صبح زود بیدار شدن و ورزش کردن رو هم اضافه کنی عالیه واجب نیست بری باشگاه میتونی جلو تلوزیون یا یه پیاده روی ۱۰ دقیقه ای تو تایم مشخص باشه
عزیزم خدا به دلت آرامش بده و به جسمت سلامتی

منم امروز یکم دلم گرفته پیامتو که خوندم انگار یکی تکونم داد که ببین باید برای بچه ها قوی باشی
صاحب تاپیک هممون خیلی وقتا احساس جدا افتادن و فراموش شدن میکنیم ولی هر احساسی که داریم الزاما درست نیست ، با یه مشاور صحبت کن و اگه نیاز به دارو هست مقاومت نکن خیلی وقتها درمان دارویی خیلی سریع تر از جلسات مشاوره جواب میده ، با هم باشن که چه بهتر
ممنونم عزیزم فداتبشم من باید قدرخودتو بدونی تابتونی راحت زندگی کنی
ممنون عزیزم
از نظر تمام روانشناس ها وقتی یکی مشکلشو میگه بدترین کار اینه شما از مشکلات خودت بگی و یا بگی برو خداروشکر کن مثل من نیستی یا خداروشکر کن سالمی
میدونم از سر نا آگاهیه که میگین و میخواین به طرف امید ببخشین ولی مطمئن باشین فرد افسرده رو نه تنها آروم نمیکنین بلکه باعث میشین بیشتر اذیت بشه
سلام عزیزم اینستا پیج دکتربیتاحسینی حتما یه نگاه بهش بنداز من که خیلی عوض شدم با مشاوره های این دکتر
همیشه احساس سربار بودن میکردم همیشه فکرمیکردم فقط مادرم برام ناراحت میشه
میشه اگه فضولی نباشه بگی چندوقته و از چی اینطوری فکرمیکنی

سوالات مشابه