Ooma
پرسش (1401/09/09):

سلام میخواستم بدونم واقعا فقط من این شرایط را داشتم یا خیلی ها داشتن

من یکبار سال قبل یه بچه سقط کردم امسال اول مهر متوجه شدم باردارم از روزی که متوجه شدم تا الان روی رفتارهای شوهرم خیلی خیلی زیاد حساس شدم چون رابطه جنسی هم نداریم به نسبت اوضاع روحی من بدتر و بدتر داره میشه جوری که واقعا دارم از زندگی و شوهر و بچه زده میشم ... قبلا اینطوری نبودم الآنم از بس حالم بد شده همش با شوهرم بحث دارم دعوا دارم سر هر چیزی اونم آدمی نیست مراعات کنه یا کوتاه بیاد ..منم واقعا بعضی اوقات که بحث تمام میشه میگم آخه چرا اصلا سر این موضوع بحث کردم من قبلا این چیزا برام مهم نبود یا اصلا حساس نبودم
نمی‌دونم واقعا چیکار کنم
آیا کسی بوده مثل من تا به این حد در مورد شوهرش حساس شده بشه و تا به این حد نخواد دیگه ادامه بده

اره منم اونجوری بودم .الکی الکی ناراحت میشدم
سعی کن زیاد خودتو ناراحت نکنی را بچه اثر میزاره.ی بار ی کلیپ تو اینستا دیدم هرچقدر مادر گریه میکرد جنین هم تو شکمش گریه میکرد
خودت اذیت نکن
من شرایط شما رو دارم یکمی بهتر شده نسبت به اولش
شوهرمم مراعات نمی‌کرد من خودم بیخیال شدم البته بحث نمیکنم میریزم تو خودم تنهایی گریه میکنم
می‌دونم خیلی رو بچه اثر می‌زاره ولی دست خودم نیست
چندباری پیش اومده گریه کنم اما بیشتر بحث و اعصاب خوردی دارم تا گریه ... وقتیم عصبی میشم کمرم شروع به درد گرفتن می‌کنه
کاش هر مردی حداقل برای یک بار تو زندگیش باردار میشد شاید اونموقع درک میکرد یا میفهمید واقعا داره چه اتفاقی میوفته ...
متاسفم برای جامعه ای که مردهاش حتی درکی،از شرایط ندارن
فکر میکردم من مشکل دارم زیادی حساسم یا حالم بده اما انگار این شرایط برای خیلی ها هست
از من به تو نصیحت زیاد دعوا و جر و بحث نکن الکی ناراحت نشو غصه نخور چون همشون رو بچه ات تاثیر میزاره بچه ات دنیا بیاد یه بچه بی قرار و ناآرام میشه
وقتی ۵۰درصدش برمیگرده به شرایط روحی و بارداری و فقط کنترل ۵۰ درصد شرایط را داری که اون هم با وجود یه آدمی که کنارته و درکی از شرایط و روح و روان و جسم تو نداره و اگر هم داره نمی‌خواد درک کنه
چطور آرام شد چطور تلاش کرد که روان آدم خوب باشه
به خاطر بچه ات بخوای میتونی. بهش اهمیت نده بچه ات برات مهم باشه
کاش آدم قبل از انجام کاری بعد اون کار را می دید دیگه هیچ وقت اون کار را انجام نمی‌داد

بتونم هم باید از خودم بگذرم متاسفانه خودمو ندید بگیرم شاید تنها راه حلش اینه
تو جامعه ما زنها محکوم به گذشت و بی تفاوتی نسبت به خودشونن تا آسیب کمتری ببینن
یا باید باردار نمیشدی .الان که باردار شدی در قبال اون بچه بی گناه مسئول هستی ببین بچه ات بی قرار و ناارام باشه باز فقط خودت آسیب میبینی
بارداری ادمو حساس میکنه حق داری ولی وقتی میخای عصبی شی به بچت فکر کن که اگه الان تنش داشته باشی وقتی دنیا اومد خیلی اذیتت میکنه
احتمالاً زیاد اوایل ب علت تغییرات هورمونی هست که تو بدنمون به علت بارداری اتفاق میافته باید سعی کنی خودتو کنترل کنی چند ماهی که بگذره وضعیت بهتر میشه منم چند باری رفتار های ناجور از خودم بروز دادم که بعداً پشیمون شدم.وقتی فهمیدم به خاطر هورمونها ست که زیادی حساس میشیم خودمو بیشتر کنترل میکردم .
فک کنم ویارت شوهرته
بعضیا تو بارداری ازشوهرشون متنفر میشن
منم دو ماه اول بارداری اینجوری بودم. الکی الکی سر چیزای بیخودی بحث و دعوا میکردیم ولی کم کم آروم شدیم. حتی به طلاق هم فکر کردم یه بار😂 یه کم به خودتون زمان بدین، کم کم درست میشه
ویار داری به شوهرت
منم همینم
شوخی خرکي میکنه بغضم میگیره تنفر دارم ازش کلا
میاد طرفم یا میخواد بوس کنه حتی چندشم میشه بهش چندین سری گفتن نفرت دارم ازت تنفر دارم چندشم میشه ازت
یه چی میگه کلی مشینم گریه میکنم غم دلمو میگیره
قبلا به شوخی هی میزد تو سرم منم میزدم البته
الان میزنه میشینم یه ساعت گریه میکنم😐😐
میگم تو درکم نمیکنی
نمیدونی مگه من استراحت مطلقم
چرا اذیتم میکنی
چرا حرصم میدی
چرا شوخی خرکي میکنی هی براندازم میکنی اینور اونور هماتوم دارم و...خیلی غر میزنم بهش
ولی خو میدونم ۹۰درصد بخاطر هورمون های خودم و ویارم هست
اون ۱۰ درصد هم شوعر خره..ک عادیه🤣🤣🤣🖐🖐

سوالات مشابه