Ooma
پرسش (1401/05/30):

اینم شرح زایمان من

۳۹ هفته چارروز بودم که صبحش تکونای بچم کمتر شدا بودتصمیم گرفتم برم بیمارستان بعداز چک کردن گفتن انقباض داری ومعاینه کردن دوسانت باز بودم بستری شدم شبش همینجوری تو بیمارستان موندم صب امپول فشار زدن وتا سه سانت درد نداشتم کم کم دردم شروع شدا تا ظهر فول شدم خوابیدم رو تخت دردش خیلی شدید بود اصلا نمیشد اونجوری که دکتر میگفت زور زد بعدازفول شدن یساعت زور میزدم ولی بیرون نمیومد هی ضربان بچمو چک میکردم هی خودمو چک میکردن بعدم ضربان بچه اومد پایین واوژانسی سزارین کردن

سوالی داشتین بپرسین
قدمش پرازخیروبرکت انشاالله نامدارباشه🥰🧿
ممنون
مبارکه قدم نو رسیدت عزیزم ♥️
قدم نو رسیده مبارک باشه عزیزم ❤️
قدمش مبارک باشه عزیزم❤
مبارکت باشه و خوش به حالت
مبارکه 🌸🌸خوش قدم باشه انشالله خدا بهت ببخشتش
عزیزم قدمش مبارک باشه. خداروشکر بسلامتی زایمان کردی.
برا ما هم دعا کن
مبارکههه خوش قدم باشه 😍❤🧿
قدم نو رسیده مبارک
من هنوز سه ماهه اولم تموم نشده هرروزش چالشه هرروزش یه جریان داره.
واقعا مامانای ما چه جوری ۵ ۶ تا بچه میاوردن
اره والا منم همش میگم ب شوهرم
ما الان دو نفریم از صبح تا شب خر حمالی بچمونو میکنیم شب ک میشه ینی هلاکیم هلاک
قدیما ی نفری شوهراشونم کمکشون نبودن خدا میدونه چکار میکردن
مبارکت باشه عزیزم
کاش همون اول سزارین میشدی درد طبیعی رو نمیکشیدی چقدر سخته ک هم درد طبیعی بکشی هم سزارین شی
الان هم سقط بیشتر شده هم مشکلات و مریضی های دوران بارداری .هرروزم پر از استرسه
خوبه ماله شما به دنیا اومده راحت شدین.
ن عزیز من راحت نشدم تو الان روزای پادشاهیته
بزار بزایی تازه حساب کار دستت میاد
من ن خاب دارم ن بیداری ۲۴ساعت دارم میدوئم شوهرم ک میاد یکمم ک اون بچه رو نگه میداره باید پاشم باز غذا درست کنم ظرف بشورم لباساخودمو بشورم لباسا بچه رو بشورم خونه رو جمع و جور کنم ی دقیقه رو زمین نمیشینم تازه تو اول راهی هفته های اول فقط تهوع داری اخراش ک بشه سخته
آره خب کار شمام سخته ولی لاقل استرس نداری.
وگرنه بله هردورش سختی های خودشو داره.
من یه بار سقط داشتم مرده بود تو شکمم همش استرس دارم نکنه اینم اونجور شه.
برا همین میگم خوش به حال شما راحت شدین از فکر و خیال
انقباض چطوریه؟من وقتی میشینم یا بلند میشم راه برم کل شکمم سفت میشه دراز که بکشم خوب میشه
عزیزم به سلامتی و مبارکی🌼😘
به سلامتی گلم قدمش پر خیر و برکت باشه🥰🥰
بنظر من ک الان راحت ترم تا موقع بارداری ماه های اول تهوع بعدم سنگینی اخرا هم یکسره تو توالت مونده بودم و خواب نداشتم نفسم نمیومد
سمانه جان شما نی نی بزرگ تر بشه دوماهه دیگه راحت تر میشی آن شاالله واس منم خیلی سخت بود
تا بچم میخایید بلند میشدم سر ظهر تمام کارامو میخاستم بکنم تا تموم میشد میومدم بیدار میشد خستگیم دو برابر شوهرمم تو کارای خونه کمک دستم نبود حوری ک گریه شده بود کارم افسردگی گرفته بودم ولی کم کم تا شوهرم میومد بچه رو میدهم بهش غذام میذاشتم رو گاز میومدم با بچم ی چرت میزدم تا انرژی داشته باشم ظرفام و ما امم میذاشتم واس شب ک باباش میاد بچه رو میدادم بهش کارام انجام میدادم

سوالات مشابه