Ooma
پرسش (1399/05/12):

بیاین یکم حرف بزنیم عصبی و ناراحتم شوهرم درکم نمیکنه

از اول بارداریم منو فرستاده خونه مامانم ، به این بهانه که قبلا دوتا سقط داشتم ، به اصطلاح میگه بمون پیش مامانت که مامانت مواظبت باشه...
ولی مگه یه روز ، دو روزه؟ اصلا مگه میشه اینهمه مدت آدم خونه خودش نباشه ، هرچی ام میگم خونه خودمون راحت ترم به خرجش نمیره ، میگه اگه اومدی و اتفاقی برای بچمون افتاد چی؟ خونه مادرم شهرستانه ، دورم از خونه خودم ، عصبی و ناراحتم ، شما بگین چکار کنم

خوب عزیزم نگران تویه
میگم من همیشه پری ام شش روزه ست ولی ماه قبل پنچ روزه شدم حالا این ماه چهار روزم دیگه خونریزی ندارم خفیف شده ممکنه از تنبلی باشه یا چی کسی تا حالا اینجوری شده
خوب منم خونه مامانم راحت نیستم ، شلوغه ، آدم به هر حال بار داره میخواد یه وقتایی استراحت کنه ، یا یه لباس راحت بپوشه ، مامانم همیشه مهمون داره ، داداشم با بچه هاش همش خونه مادرم هستن
حق داری من هم فقط تو خونه خودم راحتم
الان شوهرت تو خونتون تنهاس
اتفاقا به فکرته عزیزم نگرانته
دخترعموم بعد۷سال باردارشد شوهرش بردتش خونه مامانش۹ماه تموم اونجابود با اینکه سابقه سقط نداشت
دخترا نگرانم میشه جوابم رو بدید بی زحمت
رحم ت گرم کن اینجور کم شده ازسردیه
آره ولی واحد روبروییمون خونه داداششه ، زیادم تنها نیست
مینو بگیر خونه مادر بخور بخواب بیکاری میخای کجابری
😞
یعنی به نظرتون به خاطر بارداری زیادی حساس شدم؟ آخه تو این گرونی ، بابای منم یه کارمند بازنشسته ، منم اضافه شدم ، خرج همین خورد و خوراک ...
حق داری
نمیشه که کلا ۹ ماه اونجا باشی
منم بودم خسته میشدم
بعدشم ینی از شوهرت کلا دوری؟؟چند وقت به چند وقت میاد پیشت اونوقت؟؟
انقد گریه کردم ، دیگه حس میکنم شاید منو بچمو نمیخواد که میگه نیا بمون خونه مامانت
پنج شنبه و جمعه که تعطیله میاد
نه اینجوری هم نباش
همش منفی فکر نکن
خوشبحالت کاش منو شوهرم بذاره برم جایی چندشب بمونم انقد دوس دارم تا میرم خونه ابجیم یا بابابزرگم دوس دارم شب بمونم باز شوهرم میگه بریم خونه من تنهام
خوبه که ، کاش شوهر من اینجوری بود
همیشه ادم اونچیزی رو که داره ازش ناراضیه
این فکرای الکی نکن ب خاطر هورمونات هس😄
منم انقدررر از این فکرهای الکی میکنمم، همش ب شوهرم تو دیگه منو نمیخای، منو دوس نداری، نکنه خیانت میکنی😂😂😐😐
مخشوو میخورم یعنیااا😐😂
عزیزم گریه نکن برات خوب نیس ولی شوهرتو با زبون نرم کن منم ی مدتی خونه مامانم بودم ب خاطر ویارم ولی بعدش خسته شدم توام با شوهرت صحبت کن و اگه راضیم نشد بگو از لحاظ روحی حالم خوب نیس و این مضره برای نی نی
ایشاله ک متقاعد میشه
زنجبیل عسل دارچین دمنوش بابونه تخم هویچ نبات زعفرون دوغ ماست پنیر شیر برنج مرغ کمتربخور
بنظر من کاملا حق داری ناراحت و عصبی باشی.والا منم نمیتونم همه نه ماه خونه بابام تحمل کنم خیلی سختمه.
بزار یخورده بگذره
کم کم که ویار و اینچیزاتم رفع شد کامل برو خونه
بگو کنار تو بیشتر ارومم
ادم گاهی اوقات نیاز داره خونه خودش تنها و اروم باشه
این دیگه بی انصافیه شوهرت باید ماهیانه خرجت روبده
هیج جا خونه خود ادم نمیشه حتی خونه پدری
بخدا خیلی بهش گفتم ،میگه اگه میخوای بیای هم باید مامانتم با خودت بیاری که مواظبت باشه ، کارای خونه رو نکنی که اتفاقی برای بچه نیوفته
ولی خوب مامانمم نمیتونه این همه مدت زندگیشو ول کنه بچسبه به من
من خواهرم دوقلو داشت 9ماه استراحت بود اومد خونه مادرم خوابید شوهرش بنده خدا هرچی مینوست اخرهفته میخرید میگرد اونم یه شهردیگه بود
چند شب بهثش جداس تا نه ماه😕والا نه ماه اگه تو بهشتم باشی اذیت میشی بازم دلت هوای خونتو میکنع
بگو خونه ی خودم میمونم حالا چند وقت به چند وقتم میام خونه مامانم
نه اینکه یه سره اینجا باشم
اره واقعا ادم خونه خودش راحت تره
منم دوس ندارم برم هر روز خونه بابام اینا
چرا از مامانت مایه میزاره.چرا خودش کمک دستت نباشه؟
میخره میاره برام ، ولی خوب بازم همه چیز رو بابام قبول نمیکنه ، نمیذاره برنج و مرغ و گوشت بخره ، میگه شما فعلا کمتر هزینه کنید بعدا بچتون خرج داره پول نیازتون میشه
من الان شوهرم شبا میاد خسته و کوفته هر کمکی از دستش بر بیاد انجام میده برام
همش سر کاره آخه ، میگه تنها تو خونه خطرناکه یهو اگه طوریت بشه چی
چند روز برو خونه خودت.باز مثلا دو هفته برو پیش مامان.خونه خودت هم کارات چند روز یکبار کارگر بیاد کارات انجام بده کامل.دیگه شوهرت کارای کوچیک که میتونه انجام بده
عزیزم مهم اینه مراقب خودت باشی.فرقی نداره خونه بابا یا خونه خودت مهم اینه مراقب خودتو تو دلیت باشی حالا هرجاکه هستی.بنظر من باشوهرت حرف بزن بگو اگه بفکر منی بزار بیام خونه
خوش بحالت ، شوهر من همش میگه بذار یه چایی بخورم ، بعد ، باز میگه بذار غذا بخورم بعد انجام میدم ، همینجوری بهانه میاره اخرشم انجام نمیده
دقیقا شوهرمن😂
عزیزم شوهرت دیگه خیلی میترسه مگه کارای خونه مارو کی انجام داد همش بنده خدا شوهرم بود بعضی موقع ها چون سه ماه اول ب غذا حساس بودم مامانم میخت الان ک همخ کارامونو خودم میکنم .ب شوهرت بگو حساسیت بی جا هم فایده نداره .خودت برو سر خونه زندگیت
خوب همین دیگ.شوهرت اگه واقعا بفکر تویو نی نی تونه از خودش بیشتر باید مایه بزارع.نمیشه که همش منت مادرتو بکشی یا همش خونشون باشی
من شوهرم اگه دلش بخواد همه کارارو انجام میده
آره بخدا ، بخاطر همین از دکترم پرسیدم مشکلی پیش میاد اگه کارای سبک تو خونه انجام بدم؟ گفت نه برو همه کاراتو بکن فقط سنگین نباشه
بچها قبول کنید ماهم زیادی داریم سخت میگیریم اگه بفکر مادرامون باشیم اونا سر ما بیشتر سختی کشیدن
درسته خونه پدر مادر خیلی خوش میگذره ولی اخرش خونه خودت راحتری .فامیلای شوهرت نزدیکت نیستن هفته ای ی بار بیان خونتو تمیز کنن
اره بابا .این بار شوهرتو با خودت ببر دکتر بذار دکتر بهش بگه ک اشپزی و ازین قبیل کارا ایرادی نداره.
فقط جاروبرقی نکش طی نکش خودتو زیاد خم و راست نکن
نه ، فقط برادر شوهرم همسایمه که اونم زنش دوتا بچه کوچیک داره نمیرسه بیاد کارای منم بکنه
از جاری ک توقعی نیس هرچقدر خوب
خیلی بده ادم شوهرش زیادی حساس باشه
فردا همین اخلاق رو برا بچه هم داره
من که کلی کار میکنم
آره اگه میتونست هم نمیومد کمک من
مثل قبل بارداریم
ولی خیلی مواظب باش شوهرت اینقدر حساس شده خدای نکرده اتفاقی نیفته دیگه بعد هی بهت نگه به حرفم گوش نکردی.البته خیلی ها میرن خونه باباشون اتراق میکنن.دختر خاله من ۹ ماه بارداری و ۶ ماه بچه داری کلا لنگر انداخت😆.ولی مثلا من راحت نیستم جایی
روز جمعه ک شوهرت بیکاره میتونه تو کارا کمکت کنه با حرفات متقاعدش کن والا من ی هفته با مامانم اینا رفتم مشهد وقتی برگشتم شوهرم گفت دیگه نمیذارم ی هفته بری جایی بمونی .حالا شوهرت اینجوری میگه تعجبه
یه عالم ترشی درست کردم
پیاز سرخ کردم گزاشتم برا وقته زایمانم
سبزی سرخ کردم
😂😂😂
خیلی سخته ، همش حس میکنم شدم یه بار اضافی برای پدر مادرم
خوش بحالت ، اصلا شوهر من از این حرفا نمیزنه
شوهر منم فوق العاده حساسه
راست میره چپ میاد میگه کاری نکن استرس بگیری ک این ۹ ماه ب خوبی تموم بشه
مطمئنم سر بچمم این حساسیت زیادو داره ولی کاری نمیشه کرد
این حس که اشتباهه.قطعا پدرمادرت اینحوری فکر نمیکنن.خودت راحت نیستی وگرنه اونجا که یه عمر زندگی کردی و همیشه بچشون هستی
الان ک خداروشکر سه ماه اولت داره تموم میشه زبونم لال میگن سقط سه اول زیاد الان مرحله سختشو رد کردی زنگ بزن شوهرت بیاد دنبالت .بهش بگو سختمه خونه پدر مادرم
وای من بمیرمم شوهرم نمی‌ذاره یه هفته خونه مامانم باشم ، الان نه ساله ازدواج کردیم میگه تو خونه نباشی فک میکنم یه چیزی خیلی بزرگ و گم کردم ، هر وقت هم دلت تنگ شد بریم با هم بیایم ،. الان هم که استراحتم ، از سرکار میاد همه کارهامو می‌کنه ولی حاظر نیست من پیشش نباشم
اولای بارداری خطرش بیشتره.تا ۳-۴ ماه بمون بعد برو خونه خودت.باز اخراش برو پیش مامان
حدی داره خونه بابا دیگه از حدش نباید خارج شه
حق داری هر زنی خونه خودش راحت تره ولی خوب شوهرتم به فکرته اگر خیلی اذیتی باهاش حرف بزن یا ببرش پیش دکترت قانعش کنه که مشکلی پیش نمیاد
اخرای بارداری خیلی سخته.خودت با پای خودت پا میشی میری خونه مامانت😀
برام دعا کنید صبر داشته باشم 😞
اوووه سخت نگیر دختر.حالا‌اگه شوهرت سخت گیر بود و نمیزاشت بری خونه مامانت که بدتر بود
من تنبل شدم اصلا حوصله هیچ کاری رو ندارم ولی نه دوست دارم خونه کسی برم نه حوصله دارم کسی بیاد پیشم😁
زنگ بزن بیاد ببرتت هرچقدرم گفت بمون و چرا اومدی و ...این جور حرفا رک و راست بگو راحت نیستم بگو دلم پیش توعه خداهم بزرگه اتفاقی برای بچت نمیفته
بنظر من مردارو نباید تنها گذاشت
عزیزم این چه کاری بروخونه خودت قرارنیست کارسنگینی کنی بخودت فشارنیارنمیشه ۹ماه خونه مادرت بمونی وشوهرتوتنهابزاری
این ۹ ماه هم میگذره.تازه بعد از نی نی بیشتر به مامانت نیاز داری.من بچه دومم هس بازم نمیتونم تنهایی کاری بکنم و منتظرم اوایل مامانم بیاد کمک
آره تنها نباید بمونن
به نظر من بعد زایمان بیشتر به مامانم احتیاج دارم ، الان که خودم از پس خودم برمیام
خب با مامانت برو خونه خودتون ببین به خاطر نگرانیه با میخواد از سر خودش باز کنه
الان خونه خودت باشی بهتره ب نظرم چون هنوز اولشه
اخر بارداری خیلی سخت تر میشه و بعد از زایمانتم ک ب مراقبت نیاز داری
من اول بارداری همش خونه خودم بودم یکماه اخرو رفتم خونه بابام چون واقعا نمیتونستم کارامو انجام بدم
من فکر میکنم بیشتر میخواد مسئولیت رو از رو دوش خودش برداره بنداز گردن بقیه....
ولی نمیشه
بالاخره مامانمم خودش کار و زندگی داره
شوهر من میخواد که کارای خونه رو هرطور میشه از سر خودش باز کنه
آره اگه الان به دل شوهرم باشم ، حتما بعدشم میخواد بگه بمون تا بچه یکم جون بگیره بعد بیا
آخه مگه یه روز ، دو روزه؟!
زنگ بزن بهش بگو پول بریزه به حسابت بگو من اینجا ویار میکنم روم نمیشه به بابام بگم بعدم بگو میخوام مامانمو راضی کنم یکماه بیام خونه خودمون بعد دوباره بیام اینجا
مشکل پول نیست آخه ، هرچی بگم میریزه به حساب ، فقط من سختمه اینهمه وقت خونه خودم نباشم
میگم دیگه تنها راهش اینه که مامانتو راضی کنی بیاد پیشت . بعدم بهش بگو اگه الان تو خونه مامانم خدایی نکرده اتفاقی بیفته چی؟
اهوم باید همینکار بکنم
مگه استراحت مطلقی ؟
نه والا ، دکتر گفت برو خونه ات کارات بکن ، مشکلی نداری ، شوهرم بخاطر دوتا سقط قبلی میترسه
تو چند هفته سقط داشتی؟
یکیش 6 هفته ، دومی هم 8 هفته
چرا سقط شدن.؟خودبخود؟
قلب نداشتن
من از خدامه شوهرم منو بزاره خونه مامانم😁😁😁😁
ولی شبا ب گردم پیش شوهرم بخوابم
اصلا نمیتونم جدا بخوابم
چند وقته صبا ساعت ۸ پا میشم میرم خونه مامانم ناهار میپزه شوهرم میاد میخوره باز میره سرکار تا شب
منم خونه مامانمم شب ک میاد برم میداره میریم خونخ
اگه شوهرم راضی میشد میموندم و شوهرمم نگهمیداشتم😁😁😁
البته مامان من تنهاس
ن مهمونی داره ن پدرم هست
واسه همین خیلی راحتم
نه بابا الان اینجوری فکر میکنی ، وقتی مجبور شی چند ماه دور از خونه ات بمونی اذیت میشی ، آدم همش انگار یه گمشده داره
الله اکبر بگو الکی شوهرت ادا در نیاره من یکی تو ماه ۶ خودبخود سقط کردم یکی هم تو هفته ۹ بخاطر نداشتن قلب با قرص الانم استراحت مطلقم سرکلاژ کردم دهانه رحمم هم یکم باز شده دوباره. خانوادم هم یه شهر دیگه هستن از صبح تا غروبم تنهام مامانم بعد عمل سرکلاژ یکماه موند پیشم بعد رفت حالا قراره دو هفته دیگه واسه زایمانم بیاد .
اون ک اره
هیچ جا خونه خوده ادم نمیشه
ولی تو اول راهی
من الان ۷ ماهمه یکم سنگینم کارتمو نمیتونم انجام بدم
واسه همین خونه مامانم خیلی راحت ترم
خوب خوبیش اینه خونتون تو یه شهره و به هم نزدیکین
ما دوریم از هم 3ساعت رانندگی باید بکنه تا بیاد پیش من
مینو جان با شوهرت صحبت کن
این چیزی ک داری میگی درسته ولی موردی نیست ک بخوای خودتو اینقد اذیت کنی گل من😗
بگو ک بیارتت خونه خودت ماهت ک بالا رفت بری خونه مامانت
ینی مثلا ۸ ماه
آره باید راضیش کنم که اینقدر نترسه و تو کار خونه کمکم کنه
تا خدا نخواد برگی از درخت نمیوفته ولی افسوس که شوهر تنبل من حالیش نمیشه
من پری روز با خونواده شوهرم رفتیم ویلاشون
شب دیگه دل درد شدم
شوهرم گفت غلط بکنم دیگه جایی ببرمت ک اینقد طولانی باشه
دیگه جاییم بخوایم بریم فقط نصف روز
😂😂😂😂من تو ماه تو بودم هیچ کس نمیدونست باردارم
همه کارامو خودم میکردم
حتی یخچال خونرو تنهایی بردم تو اتاق
شوهرم میکفت باید ب داداشم بگم بیاد تنهایی نمیتونم
رفت بیرون اومد دید یخچال نیست
گفتن تو تنبلی وگرن یخچال سنگین نبود
اعصاب خودتو خورد نکن . هیچی مثل اعصاب خوردی نیست .
به نظر من فقط تنبلیش میشه تو کار خونه به من کمک کنه وگرنه دلیل دیگه ای نداره
دیگه گوششو توبه داد اگه کاریو بهش بگم انجام میده سریع😄😄😄
👍تو شوهرتو بهتر میشناسی عزیزم😗😗😗
اره بعضی مردا تنبلن کاریشون نمیشه کرد
وای دختر این دیگه خیلی کار خطرناکی بوده ... خدا نخواسته اتفاقی بیوفته وگرنه یخچال دیگه سنگینه
🙅‍♀️🙅‍♀️🙅‍♀️🙅‍♀️اره واقعا خدا خیلی دوسم داره
من تو بارداریم چ کارایی ک نکردم
از یخچال و شربت زعفران و افتادن زمین بگیر تااااااا کوه نوردیو خونه تکونی و مبلارو جابجا کردن در برو
به خواهرشوهرم ک گفتم گفت تو دیوونه ای
بعد مامانم گفت ن اتفاقا کاره خوبی کرده زن زائو نباید تنبل باشه😁😁😁😁😁
چه دل و جراتی داری دختر ، منو انقدر شوهرم ترسونده که حتی راه میرم حس میکنم کار سنگینی انجام دادم
😐😐😐😐
والا مامان منم میگه ثواب داره به زن حامله کار بدی انجام بده ، ولی خوب بخاطر حساسیت شوهرم مامانمم میترسه به من کاری بده انجام بدم
مجوووور بودم😂😂😂
واسه اینکه کسی نفهمه باردارم باید کارارو میکردم
اخ ک چند باز با کله خوردم زمین
خواهرشوهرم میدونست باردارم بنده خدا سکته میکرد😂😂😂
دیگه جدیدا میگه من با تو کاری ندارم هر غلطی میخوای بکنی بکن😋😋😋
چرا میخواستی کسی نفهمه خو
ترجیحمون این بود کسی نفهمه
چون خیلی تو چشم بودم هم من هم شوهرم
واسه همین گفتیم نگیم خدایی نکرده مشکلی پیش نیاد
شوهرم بچه وسطه
فقط برادر شوهر دومیم بچه داره
منم یکسال بود ازدواج کرده بودم
اگه میفهمیدن خیلی تو زبون میوفتادیم مخصوصا تو عید
والا من ۵ ماهم بود گفتم هی زنگ میزدن گله و شکایت ک چرا نگفتین☹☹اونم بنظرت کی؟
عمه های شوهرم😕😕😕
منم گفتم این یه چیز کاملا شخصی بود ب کسی ربطی نداشته😂😂😂😂
من عاشق خونه پدری ام هستم
هر بارم که میرم دو هفته میمونم چه قبل بارداری چه تو بارداری..شوهرمم اصلا مشکلی،نداره..
من،سونو اخری رو ک بدم میرم خونه بابام
مامانم هر روز میگه پس،کی میای دیگه
خودتون میاین یا بگم بابات بیاد،دنبالت😍
ولی وقتی،میخام برگردم خونه خودم بابا و مامانم میگه خب بازم بموم کجا میخای بری یکم بیشتر بمون ..اون لحظه خیلی سختمه ک میخام خداحافظی کنم همش اشک میاد تو چشم و گریه میکنم و با اینکارم مامام و بابامم ناراحت میکنم..دلم میخاست خونمون چسبیده ب خونه بابام باشه..ولی،متاسفانه نیس😔از هم دوریم
ی اجی کوچیک دارم هروقت میرم کلی،ذوق میکنه وقتی میخام برگردم،همش گریه میکنه😭😔
همشم میگه وقتی من خوابم تو برو خونتون ک نبینمت😔
آره خونه پدری خوبه ولی تو بارداری آدم به یه چیزای خاصی حساس میسه
حق داری،دوهفته بمون باز دو هفته برگرد خونه خودت،هنوز یه عااالمه مونده،نمیشه که تا اخر بارداریت خونه بابات باشی
تو خونه باش کار نکن،مگه ما کار میکنیم😁یکسره دراز کش افتادیم گوشه خونه،تمیز کاری که اصلااا،فقط روزی یه وعده غذاس که هرجوری باشه بالاخره درست میکنی دیگه
بیچاره🙁🙁🤣🤣
روزی یه وعده درست میکنم،یا می مونه برا وعده بعدی میخوریم یا یه چیز حاضری میخوریم،که معمولا نمی مونه🙂
مامانمم الان آب پاکی ریخت رو دستم که اصلا نمیاد خونه من بمونه یه مدت ، میگه یا همینجا بمون یا من نمیام خونه شما
ای خدا من چقد بدبختم هیشکی منو نمیخواد
قبول نمیکنه ، میگه حتما باید مامانت بیاد که کار خونه رو خودت انجام ندی ، مامانمم قبول نکرد بیاد
بدیش اینه که تو یه شهر دیگه اس ، برای دکتر رفتن هم باید زنگ بزنم داداشم بیاد منو ببره دکتر ، اونم کلی غر میزنه که کار دارم و گرفتارم و از این حرفا
یکم باهاش حرف بزن،سه ماهه اولو رد کردی،خدا روشکر مشکلی نبوده،دوره حساست تموم شده
یکم با زبون بگیرش،بگو دلم برات تنگ شده😭طاقت دوریتو ندارم دارم اینجا دق میکنم😥🤣🤣
چرا بهونه کرونا رو نمیگیری عزیزم😂😂 بهش بگو اینجا رفت و آمد زیاده و خونه خودمون مهمونی نیست ک بیاد وبره .خونه خودمون باشم خیالم راحت تره.
بعدشم بگو مراقبتهای دوران بارداری با تو و مراقبتهای بعدش با مامانم باشه که با تجربه اس، این طور که تو میگی دختر تا سال بعد باید اونجا باشی
نه اصلا به نظر من پاشو برو خونه ات یعنی چی بگو من دوست دارم خونه خودم باشم خونه خودته باید با اجازه بری؟پاشو برو خونه و زندگیت رو تنها نزار تو این دور و زمونه اصلا
راس میگه دقیقا
بعدشم ۳ماه رو رد کردی الان ریسک سقطتت خیلی پایینه
بهش بگو مامانم میاد پیشم..به این بهانه برگرد خونه.بعدشم الان خونه مامانت رفت وامد میشه بخاطر کروناخیلی خطرناکه..من فقط خونه خودم هستم شایدماهی یکباریه ناهار فقط خونه مامانم بیام.تواین اوضاع کرونا همه جاخطرناکه
شوهر من منو میزاره خونه خودش یسره بیرون شاید روزی ۴ ساعت یا کمتر میبینمش
مادرشوهر داری اون چرا نمیاد پیشت
وابستگی زیادم خوب نیست
عزیزم شوهر من الان اینجوره منم اونجوریم ولی خب کنار میام
مینو به شوهرت بگو نمیتونم بخابم اونجا صدا زیاد میشه یهو میترسم دکتر گفته باید تو آرامش باشی بدون سروصدا
بگو دکتر گف شورت نپوشم یه لباس نخی راحت بپوشم پیش بابام نمیشه که
بعد بگو دکی گفته سوتین نبند سینه هات باید وول بخورن
از این حرفا بگو اگه دیدی راصی نشد بگو من میام خونه خودم زیاد حرف نزن تمام.
بعد رفتی خونه خودت بگو جووووون خونه خودم تخت خودم اخییییشششش
آره دقیقا همینطوره
سلام عزیزم حق داری ولی بازم بدون اون بفکر تو وتودلیته من آرزومه شوهرم بذاره طولانی خونه بابام باشم
ببین عزیزم بچه ای که مشکل داره سقط میشه بچه سالم و خودت و بکشی سقط نمیشه ، اونا مشکل داشتن سقط کردی ، این که شکر خدا سالمه ، برو خونه خودت نگران هم نباش
عزیزم خب نگرانه
منم خواهرم باردار شد هر دوبار کل ۹ ماه خونه مامانم بود
تا دوماهگی بچه هم خونه مامانم بود شوهرش میگفت ضعیف میترسم چیزیش بشه
خوش به حالت شوهر اینقدر نگرانته
کاش شوهر منم اینجوری بود نمیزاره دو روز تنها خونبابام بمونم
تازه با اینکه باردارم میگ برو تو کارای خونه کمک مامانمم بکن ک سر اون حسابی دعوا کردیم😂😂

سوالات مشابه