Ooma
پرسش (1399/03/26):

افسردگی بعد از زایمان

سلام دخترا، خوبین؟
بچه ها من خیلی دوست داشتم که بچه دار بشم، ولی الان خیلی از اینکه بچه دار شدم پشیمونم، همش استرس دارم که نی نی سالم باشه یه موقع چیزیش نشه. و خوب آرامش قبلی هم که تو زندگیم بود از بین رفته. از یه طرف هم این ویروس جدید خیلی خیلی اعصابمو خورد کرده، همش میگم آینده بچه من چی میخواد بشه تو این اوضاع و احوال. خلاصه اینکه خیلی افسرده شدم. شماها هم مثل من شدین یا خوبین و دارین لذت میبرین از این دوران؟

من هنوز به اون دوران نرسیدم ولی همیشه حس میکردم خیلی باید دوران شیرینی باشه
ولی اینو قبول دارم که بالاخره قبل بچه دار شدن دوتا آدم بزرگ وبالغ بودین که ازپس خودتون برمیومدین ولی الان مدام باید مراقب بچه بود وآدم با یه سرفش استرس میگیره
آره خیلی خیلی سخته، اصلا فکرش رو هم نمیکردم. فکر میکنم خیلی کار اشتباهی کردم 🙁
آخرش که چیامسال ن
امسال نمیاوردی باید سال دیگه میاوردی
به این فک کن که آش کسک خالته😅
چندسالته؟؟
نه واقعا فکر میکنم بدون بچه هم زندگی خوبی داشت.
چون من همسرم هم خیلی بچه نمیخواست بیشتر خودم میخواستم
۲۷
خب عزیزم طبیعیه وقتی بچه وارد زندگی دو نفر میشه اون زندگی دیگه هیچیش مثل قبل نیس و چون بیشتر مسئولیت بچه با مادره نگرانی ها ی مادرم بیشتره
همه مادرا دغدغه سلامتی بچه هاشونو دارن اما ما فقط میتونیم مراقبت کنیم و از خدا بخوایم خودش حواسش ب کوچولوهامون باشه
زندگی ماهم خیلی دچار تغییر شده دیگه نه میشه درست و حسابی خوابید نه میشه جایی رفت نه هر کاری دوست داریم انجام بدیم
سخته اما شیرینی مادر شدن بیشتره
منم بعضی وقتا فک میکنم ک زود بچه دار شدم کاش ی یکم دیگه از زندگی دوتاییمون لذت میبردیم
اما از ی طرف میگم نه خوب شد ک ی بچه سالم دارم اگه صبر میکردم هم فاصله سنیمون زیاد میشد هم اینکه شاید خدایی نکرده تو باردار شدن ب مشکل میخوردم
گلم ناشکری نکن. خیلی ها با کلی دکتر و دارو بعد از کلی مشقت وچندین سال انتظار بچه دار میشن
عزیزم اصلا ناشکری نمیکنم، ولی نمیتونم به خودم دروغ بگم که.
بعدم خیلی وقتها آدم دست خودش نیست از شرایطی که پیش میاد دلسرد میشه و میبینه میشد این شرایط نباشه.
اینکه مسلمه که زندگی با بچه و بدونه بچه خیلی فرق داره. ولی به نظرم شیرینی هایی هم داره. بعدم مثلا تا 5سال دیگه بچه دار نمیشدی راحت بودی ولی زندگی تکراری میشد برات. بچه اوردن هم سخت تر
الان با هر مرحله که بچه بزرگ میشه زندگی تغییر میکنه
و از یکنواختی در میاد
وقتی میگه مامان. بابا
انقد ذوق میکنی که
وقتی 4 دس پا میره
وقتی راه میوفته
دوره ای شده ک باردار شدن خیلی سخت شده
الان شاید این فکرو میکنی اما چند سال ک میگذشت و کمبود بچه رو احساس میکردی اما باردار نمیشدی میفهمیدی چقدر اشتباه کردی ک اینقدر عقب انداختی
ینی امان از روزی ک بچه بخوای اما نشه
من ی خانمی رو موقع زایمانم دیدم ک بعد از 20 سال بچه دار شده بود
انتظار خیلی سخته خدا واسه هیچکس نخواد
تا 6 ماه واقعا سخته
آره منم منظورم همینه
خواهر من دوقلو داره تا 6 ماه منو مامانم پیشش بودیم روزا من شبا مامانم
خیلی سخت بود پسرش کولیکی بود. واای
ولی الان که ماشالله بزرگ شدن انقد خوبه. انقد کیف میکنیم میبینیمشون
شاید چون دست تنهام برام سخته، نمیدونم. ولی کلا خیلی حال خوبی ندارم. گفتم یکم با شماها درد دل کنم.
برعکس بنظر من نگهداری بچه تا 6 ماهگی خیلی راحتتره
اخه هر چی بزرگتر میشن دردسراشونم بزرگ میشه
خوابشون کم میشه ب هیچ کاری نمیرسی
وقتی راه میفته دائم باید مواظب باشی ب چیزی دست نزنه از جایی نیوفته ب چیزی نخوره خیلی سخته بنظرم
دیگه ن میشه ب خودت برسی ن کار خونه 😅😅😅
آره هر چی بزرگ بشن، سختیشون هم بیشتر میشه.
منظورم اینه تا آدم بیاد با شرایط هماهنگ بشه. به نفر سوم عادت کنه سخته
عزیزم یوقتایی بچه رو بزار پیش مامانت با شوهرت دوتایی برین بیرون خیلی حال ادمو خوب میکنه
بلاخره اگه بچه داری انقد بد بود. همه یکی میاوردن دیگه نمیاوردن.ولی می‌بینید که اکثرا همین اوما بچه دوم یا سوم اقدامن
زندگیتون یهویی تغییر کرده با اومدن بچه...کم کم به بودنش عادت میکنی یه لحظه نبینیش دق میکنی...تازه تو دوران سخت بچه داری رو گذروندی.سه ماه اولش سخته.بعدش شیرین کاریای بچه شروع میشه😍
چندوقت بعد ازدواج بچه اوردی
۵ سال
منم دقیقا همچین حسی دارم همش میگم اشتباه کردم بچه دارشدم
دلم واسه ارامشی که داشتم تنگ شده بچه ام خیلی نا ارومه یه هفته دیگه دو ماهش میشه ولی هیچ تغییری نکرده با روز اول
منم دقیقا حال تورو دارم. خیلی ناراحت و پشیمونم.‌ بدترین زمانی که میشد بچه دار شد الان بود
من که هیچ برنامه ریزی براش نداشتم و یک هو فهمیدم حامله م.‌شرایط هم اصلا مناسب نیست
👍👍👍👍
مدام گریه میکنم و فحش میدم به خودم
واقعا بچه داری صبرو حوصله زیادی میخواد
حالا هم ناشکری نمیکنم خداروشکرصحیح و سالمه این بچه گناهی نداره
ولی خودم توان بچه داری ندارم
🙁🙁🙁
کاش بشه از این حس و حال در بیایم زودتر، چون خیلی اذیتت کنندست
من اگه بچه اروم باشه اذیت نیستم نا ارومی و گریه هاش خیلی اذیتم میکنه
دوماهه خونه مامانم اینام دلم میخواد برم سر خونه زندگیم ولی میترسم تنهایی

شب نخوابی ها هم بیشتر فشار میاره بهم و عصبی میشم
همسرم هر وقت میاد خونه فقط قیافه گرفته و ناراحت منو میبینه، بیچاره اونم دیگه خسته شده، از همه بدتر اینه که اون بچه نمیخواست و به اصرار من راضی شد، همش فکر میکردم کم کم حالم بهتر میشه ولی الان میبینیم نوزادم ۳ ماهش شده ولی حال من همچنان بده
من هم همین حس رو دارم . بچه داری خیلی کار سختیه آخه . تمام وقته و کلی انرژی میگیره. تنها راهش اینه یه وقت هایی برای خودتون خالی کنین بچه رو بدین یه بقیه نگه دارن برین پیاده روی و گردش یا کارهایی که دوست دارید
عزیزم من سر دخترم افسردگی بعد زایمان گرفتم خیلی گریه میکردم و همش نگران بودم خلاصه خیلی اوضاع روحیم خراب بود رفتم پیش دکتر خودم (زنان) گفت افسردگی بعد زایمانه به خاطر تغییرات هورمونی شدید و گفت نمیتونم قرص هم بدم چون روی شیرت تاثیر میذاره اما بهم گفت همیشه یک لیوان شربت گلاب توی یخچال بذار روزی یک لیوان بخور واقعا روی من تاثیر داشت
ممنون عزیزم، امیدوارم که برای من هم موثر باشه

سوالات مشابه