Ooma
انتخاب نام دختر و پسر
اسم دختر عربی همراه با معنی
نام معنی مشاهده
ثمینه(عربی) گران بها، قیمتی، گران.توضیحات بیشتر
ثنا(عربی) 1- ستایش، مدح؛ 2- دعا؛ 3- درود و تحیت؛ 4-حمد، شکر، سپاس.توضیحات بیشتر
جلاله(عربی) (مؤنث جلال)، جلال.توضیحات بیشتر
جلوه(عربی) نمایان شدن، خود را آشکار کردن، خودنمایی؛ (به مجاز) زیبایی، جاذب...توضیحات بیشتر
جلیله(عربی) (مؤنث جلیل)، جلیل. 1- و 2-توضیحات بیشتر
جمانه  (عربی) 1- یک دانه مروارید، یک دانه لؤلؤ؛ 2- (اَعلام) نام دختر ابوطال...توضیحات بیشتر
جمیله(عربی) 1- (مؤنث جمیل)، جمیل؛ 2- (اَعلام) جمیله بانوی آواز خوان و موسیق...توضیحات بیشتر
جنان(عربی) 1- بهشت؛ 2- باغ‌ها؛ 3- (اَعلام) نام یکی از زنان شاعره عرب از عب...توضیحات بیشتر
جنت(عربی) بهشت، فردوس.توضیحات بیشتر
جیران(ترکی) 1- آهو؛ 2- (به مجاز) معشوقِ زیبا؛ 3- (در قدیم) (به مجاز) چشمِ ز...توضیحات بیشتر
حاتمه(عربی) (مؤنث حاتم)، حاتم. 1-توضیحات بیشتر
حانیه(عربی) مهربان، دلسوز.توضیحات بیشتر
حبه(عربی) 1- دانهی بعضی از میوه‌ها و گیاهان؛ 2- (به مجاز) پول بسیار اندک.توضیحات بیشتر
حبیبه(عربی) (مؤنث حبیب)، دوست، یار، معشوقه.توضیحات بیشتر
حدیث(عربی) 1- سخنی که از پیامبر اسلام(ص) یا بزرگان دین نقل کنند، روایت، سخ...توضیحات بیشتر
حدیثه(عربی) (در قدیم) امروزی، جدید، نوتوضیحات بیشتر
حدیقه(عربی) (در قدیم) باغ.توضیحات بیشتر
حرمت(عربی) 1- احترام؛ 2- (در قدیم) اطاعت و فروتنی در برابر اوامر الهی، دور...توضیحات بیشتر
حریر(عربی) 1- ابریشم؛ 2- نوعی پارچه  ی ابریشمیِ نازک؛ 3- پیله  ی ابریشم که...توضیحات بیشتر
حُریه(عربی) (=حُره)، حُره.توضیحات بیشتر
حسانه(عربی) 1- زن بسیار نیکو؛ 2- (اَعلام) از صحابیات و از دوستان نزدیک حضرت...توضیحات بیشتر
حَسْنا(عربی) 1- (= حَسناء)، زیبا، زن زیبا؛ 2- (در اعلام) نام شاعره برمکی.توضیحات بیشتر
حسنا (حسنی)(عربی) (در قدیم) نیک، پسندیده.توضیحات بیشتر
حسنه(عربی) خوب، نیک، پسندیده، عمل نیک و پسندیده؛ عمل پسندیده به ویژه عمل م...توضیحات بیشتر
حسنیه(عربی) نیکوتر، کار نیک، عاقبت نیکو.توضیحات بیشتر
حَسِیبا(عربی ـ فارسی) (حَسِیب = پاک نژاد، پاکزاد، اصیل + ا (پسوند نسبت))، دار...توضیحات بیشتر
حسیبه(عربی) دارندهی نام و شرف و بزرگی، زنِ شریف در اصل و نسب.توضیحات بیشتر
حشمت(عربی) 1- بزرگی و احترام ناشی از داشتن قدرت و ثروت بسیار؛ 2- (در قدیم)...توضیحات بیشتر
حفصه(عربی) 1- اسد، شیر؛ 2- (اَعلام) دختر عمر بن خطاب و همسر پیامبر اسلام(ص...توضیحات بیشتر
حفیظه(عربی) 1- موکّل به چیزی؛ 2- حافظ و محفوظ.توضیحات بیشتر
حکیمه(عربی) (مؤنث حکیم)، زن حکیم و دانشمند.توضیحات بیشتر
حُلما(عربی) (جمع حَلیم) بردباران، صبوران.توضیحات بیشتر
حَلیا(عربی) زیور و آرایش.توضیحات بیشتر
حلیمه(عربی) (مؤنث حلیم) زن خویشتن دار، صبور و با تحمل، دختر بردبار.توضیحات بیشتر
حِلیه(عربی) 1- (در قدیم) زینت، پیرایه، زیور؛ 2- (به مجاز) مشخصات صورت و اند...توضیحات بیشتر
حماسه(عربی) 1- کاری افتخار آفرین؛ 2- نوعی شعر؛ 3- دلیری، شجاعت، بیباکی.توضیحات بیشتر
حمده(عربی) سپاس و شکرگزاری.توضیحات بیشتر
حمیده(عربی) 1- (مؤنث حمید) ستوده، پسندیده؛ 2- (اَعلام) مادر امام موسی کاظم(...توضیحات بیشتر
حمیرا(عربی) 1- (مصغّر حمرا)، زن سرخ و سپید، زن سرخ؛ 2- (اَعلام) لقبی که پیا...توضیحات بیشتر
حنا(عربی) گیاهی درختی که گل‌های سفید و معطر دارد، گرد بسیار نرم سبز رنگی ...توضیحات بیشتر
حنّانه(عربی) 1- بسیار نوحه کننده، ناله کننده؛ 2- ستونی که قبل از ساختن منبر ...توضیحات بیشتر
حنیسه(عربی) زن شجاع.توضیحات بیشتر
حنیفه(عربی) (مؤنث حنیف) دختر درست و پاک، دختر راستین، زن ثابت قدم در دین.توضیحات بیشتر
حوا(عربی)1- نخستین انسان ماده در مذاهب سامی؛ 2- (در نجوم) (= ماراَفسای) ص...توضیحات بیشتر
حورا(عربی) 1- (در قدیم) (در ادیان) حور، زن زیبای بهشتی؛ 2- زنِ سفید پوستِ ...توضیحات بیشتر
حورالعین(عربی) (در قدیم) زن یا زنان سفیدپوست درشت چشم.توضیحات بیشتر
حوروش(عربی ـ فارسی) (حور+ وش (پسوند شباهت)) دختری چون زن (زنان) زیبای بهشتی...توضیحات بیشتر
حوری(عربی ـ فارسی) 1- (در ادیان) حور؛ 2- (به مجاز)، زن زیبا.توضیحات بیشتر
حوریا(عربی ـ فارسی) [حور = زن زیبای بهشتی، زنان زیبای بهشتی+ ی (پسوند نسبت)...توضیحات بیشتر
حوریه(عربی) زن سفید پوست و زیباروی.توضیحات بیشتر
حیات(عربی) زندگی، زیست.توضیحات بیشتر
خاطره(عربی) یادبود، یاد، ذهن، حافظه، خاطر.توضیحات بیشتر
خالده(عربی) (مؤنث خالد)،   خالد. 1-توضیحات بیشتر
خدیجهخدیجه در لغت به معنی السحاب(ابرباران زا) یا النخل المثره (درخت خرمای پ...توضیحات بیشتر
خزال(عربی) با ناز راه رونده، کسی که با ناز راه می‌رود.توضیحات بیشتر
خضرا(عربی) (مؤنث اخضر) 1- به معنی سبز، کبود، نیلگون، و آبی و سبز؛ 2- سبزه‌...توضیحات بیشتر
خلود(عربی) همیشه باقی ماندن، جاودانگی.توضیحات بیشتر
خلیله(عربی) (مؤنث خلیل)‌، ( خلیل. 1-توضیحات بیشتر
خیرالنسا(عربی) 1- بهترینِ زنان؛ 2- (اَعلام) عنوانی برای حضرت فاطمه(س) دختر پیا...توضیحات بیشتر
خیزران(عربی) 1- نوعی نی مغزدار با ساقه‌ای محکم و بلند؛ 2-(اَعلام) نام مادر ا...توضیحات بیشتر
دردانه(عربی ـ فارسی) 1- (به مجاز) بسیار محبوب و گرامی، عزیزکرده، ناز پرورده؛...توضیحات بیشتر
درسا(عربی ـ فارسی) (دُر= مروارید، لؤلؤ + سا (پسوند شباهت))، 1- شبیه به دُر...توضیحات بیشتر
درناز/dānā/توضیحات بیشتر
درین(عربی ـ فارسی) (دُر + ین (پسوند نسبت)) 1- از دُر، ساخته شده از دُر؛ 2-...توضیحات بیشتر
دریه(عربی ـ فارسی) (دُر + ایه (پسوند نسبت))، مانند دُر، درخشان، روشن.توضیحات بیشتر
دلیله(عربی) 1- راهنما، هدایت کننده، 2- (اَعلام) (در تورات) (به معنی معشوقه)...توضیحات بیشتر
دنیا(عربی) (در نجوم) کیهان؛ جهان، گیتی.توضیحات بیشتر
ذاکره(عربی) (در قدیم) ذاکر،   ذاکر.توضیحات بیشتر
ذُریه(عربی) فرزندان، فرزند، نسل.توضیحات بیشتر
ذکیه(عربی) (مؤنث ذکیّ) به معنای تیز هوش و با هوش، زن تیز خاطر.توضیحات بیشتر
ذلفا(عربی) 1- دختر سفید روی؛ 2- (اَعلام) شاعره معاصر خلفای عباسی، دختر ابی...توضیحات بیشتر
رابعه(عربی) (اَعلام) رابعه ی بنت کعب (= رابعهی قزداری) [قرن 4 هجری] شاعرهی ...توضیحات بیشتر
راحل1- کوچ فرما، کوچ کننده؛ 2- (اَعلام) نام مادر حضرت یوسف(ع).توضیحات بیشتر
راحله(عربی) (مؤنث راحل)، ( راحل. 1-توضیحات بیشتر
راحمه(عربی) (مؤنث راحم) به معنی رحمت آورنده و دل سوزاننده.توضیحات بیشتر
راشده(عربی) راهنمایی شده، از گمراهی درآمده.توضیحات بیشتر
راضیه(عربی) 1- پسندیده؛ 2- خوش؛ 3- خشنود؛ 4- (اَعلام) از القاب فاطمه زهرا(س...توضیحات بیشتر
راغده(عربی) (مؤنث راغد)، [راغد به معنی زندگی خوش و وسیع است]، راغده به معنی...توضیحات بیشتر
رأفت(عربی) نرم خوئی، مهربانی، شفقت.توضیحات بیشتر
رافعه(عربی) (مؤنث رافع) 1- رفع کننده؛ 2- از میان برنده و نابود کننده؛ 3- دا...توضیحات بیشتر
رانیا(عربی) 1- بیننده؛ 2- (اعلام) نام جایی در هندوستان.توضیحات بیشتر
راویه(عربی) (در قدیم) بسیار روایت کننده، راوی. + ( راوی.توضیحات بیشتر
رایحه(عربی) بوی خوش، بو.توضیحات بیشتر
رباب(عربی) 1- ابرهای سفید؛ 2- (اَعلام) نام همسر امام حسین(ع)؛ 3- (در موسیق...توضیحات بیشتر
ربابه(عربی) (= رباب)، ( رباب.توضیحات بیشتر
ربیعه(عربی) 1- (مؤنث ربیع)، ( ربیع 1- و3- ؛  2- (اَعلام) ربیعه از قبیله های...توضیحات بیشتر
رجا(عربی) 1- (در قدیم) امیدوار بودن، امیدواری، امید؛ 2-(در عرفان) امیدوار...توضیحات بیشتر
رحیمه(عربی) (مؤنث رحیم)، ( رحیم.توضیحات بیشتر
رشیده(عربی) (مؤنث رشید)، ( رشید. 1- ، 2- و3-توضیحات بیشتر
رضوان(عربی) 1- بهشت؛ 2- (در ادیان) فرشته‌ای که نگهبان یا دربان بهشت است؛ 3-...توضیحات بیشتر
رضوانه(عربی ـ فارسی) (رضوان + ه (پسوند نسبت)) 1- منسوب به رضوان؛ 2- بهشتی؛ 3...توضیحات بیشتر
رضیه(عربی) (مؤنث رضی)، ( رضی. 1-توضیحات بیشتر
رعنا(عربی) 1- زیبا و دلفریب؛ 2- زن خویشتن آرا؛ 3- (در قدیم) ویژگی آن که یا...توضیحات بیشتر
رفعت(عربی) (به مجاز) برتری مقام و موقعیت، بلند قدری، افراشتگی و بلندی.توضیحات بیشتر
رفیعه(عربی) (مؤنث رفیع)، ( رفیع.توضیحات بیشتر
رقیه(عربی) 1- به معنی دعا، تعویذ؛ 2- (اَعلام) یکی از چهار دختر پیامبر اسلا...توضیحات بیشتر
رُمَیصا(عربی) 1- یکی از دو ستاره‌ای است که برذراع است، شِعرهای شامیه، غموص؛ 2...توضیحات بیشتر
رنا(عربی) 1- شادمان گردیدن، شاد شدن، چیزی که در وی نگرند از جهت خوبی و حس...توضیحات بیشتر
روح انگیز(عربی ـ فارسی) (= روح افزا)، ( روح افزا. 1-توضیحات بیشتر
روح بخش(عربی ـ فارسی) (= روح افزا)، ( روح افزا. 1-توضیحات بیشتر
اسامی دختر با ریشه های

نام های دخترانه و پسرانه شروع شده با