Ooma
انتخاب نام دختر و پسر
اسم دختر با م همراه با معنی
نام معنی مشاهده
ماتینانام ساتراپ نشینِ [ولایت تحت امر حاکم یا والی در ایران دوران هخامنشی] ش...توضیحات بیشتر
ماجده(عربی) (مؤنث ماجد)، زنِ بزرگوار.توضیحات بیشتر
مارال1- (ترکی) مرال، گوزن، آهو؛ 2- (به مجاز) زیبا و خوش اندام.توضیحات بیشتر
ماریگونهی دیگری از مریم ـ مادر حضرت عیسی مسیح(ع) ـ که در زبان‌های اروپایی ...توضیحات بیشتر
ماریا(اَعلام) نام دختر ارته‌باذ [پادشاه ماد] به قول پلوتارک که با غیر ایران...توضیحات بیشتر
مارینادارندهی هر چیز ارزشمند.توضیحات بیشتر
ماریه1- زنِ سفید و براق، بسیار درخشنده؛ 2- (اَعلام) نام همسر قبطی پیامبر اس...توضیحات بیشتر
مامک(مام= مادر+ ک/ ak -/ (پسوند تحبیب))، 1- (در قدیم) مادر؛ 2- خطاب محبت آ...توضیحات بیشتر
مانا(صفت از ماندن) 1- ماندنی، پایدار؛ 2- (در پهلوی) مانند و مانند بودن.توضیحات بیشتر
ماندانا1- (در یونانی) mav avn ؛ 2- (در پارسی باستان) mand به معنی عنبر سیاه؛ ...توضیحات بیشتر
مانلی(مازندرانی)، 1- بمان برایم (؟)؛ 2- (اَعلام) (نام شخصیتی در شعر علی اسف...توضیحات بیشتر
مانیا1- (در پارسی باستان) خانه، سرای؛ 2- (در پهلوی) برابر با واژهی مان به م...توضیحات بیشتر
ماه1- (در نجوم) جِرم آسمانی نسبتاً بزرگی که شب‌ها به صورت لکهی روشن بزرگی...توضیحات بیشتر
ماه آفرین1- آفریدهی ماه؛ 2- (به مجاز) زیبارو(ی)؛ 3- (اَعلام) نام یکی از زنان فت...توضیحات بیشتر
ماه پری1- پریِ مانند ماه؛ 2- (به مجاز) بسیار زیبا.توضیحات بیشتر
ماه پسند(ماه + پسند = جزء پسین بعضی از کلمه  های مرکّب، به معنی «پسندیده» یا «...توضیحات بیشتر
ماه پیکر1- صفت آن که پیکرش مانند ماه زیبا و دل انگیز باشد؛ 2-(به مجاز) معشوقِ ...توضیحات بیشتر
ماه تابان1- آن که چهره‌اش مثل ماه تابان است؛ 2- (به مجاز) زیبارو.توضیحات بیشتر
ماه جهان(به مجاز) زیبای جهان.توضیحات بیشتر
ماه دخت(ماه + دخت = دختر) 1- دختر ماه، دختری که مانند ماه است؛ 2- (به مجاز) ز...توضیحات بیشتر
ماه سیما  (= ماه چهر)، ( ماه چهر.توضیحات بیشتر
ماه صنم(فارسی ـ عربی) از نام  های مرکب، ، ماه و صنم.توضیحات بیشتر
ماه طلعت(فارسی ـ عربی)، 1- ماه سیما، ماه چهره؛ 2- (به مجاز) زیبارو.توضیحات بیشتر
ماه گل1- گلِ ماه؛ 2- (به مجاز) زیبارو. + ن.ک. مَهگل.توضیحات بیشتر
ماه منظرآنچه که دارای منظری چون ماه باشد، ماه چهر. + آ ماه چهر.توضیحات بیشتر
ماه منیر(فارسی ـ عربی) 1- ماه درخشان و تابان؛ 2- (به مجاز) زیبارو.توضیحات بیشتر
ماه نسا1- ماهِ زنان؛ 2- (به مجاز) زیبا رو در میان زنان، زیبارو.توضیحات بیشتر
ماه نگار(ماه + نگار = معشوق) (به مجاز) معشوقهی زیبارو.توضیحات بیشتر
ماه نوش1- ماه جاویدان و همیشگی؛ 2- (به مجاز) زیباروی همیشه زیبا.توضیحات بیشتر
ماه وش(= مهوش) ماه مانند، مانند ماه؛ (به مجاز) رعنا و زیبا و معشوقه، زیبا و ...توضیحات بیشتر
ماهانا(ماهان+ ا (پسوند نسبت))  منسوب به ماهان، ( ماهان.توضیحات بیشتر
ماهتابپرتو ماه، شعاع ماه، نور ماه، مهتاب.توضیحات بیشتر
ماهده(مؤنث ماهِد)، ( ماهِد.توضیحات بیشتر
ماهرخ(= ماه چهر)، ( ماه چهر.توضیحات بیشتر
ماهرخسار(= ماه چهر)، ( ماه چهر.توضیحات بیشتر
ماهرو(= ماه چهر)، ( ماه چهر.توضیحات بیشتر
ماهره(عربی) (مؤنث ماهر)، ع ماهر.توضیحات بیشتر
ماهک(ماه+ ک/-ak/ (پسوند تصغیر و تحبیب)) 1- خوبروی کوچک، معشوقک زیباروی و ی...توضیحات بیشتر
ماهکان(ماهک+ ان (پسوند نسب)) منسوب به ماهک، ( ماهک.توضیحات بیشتر
ماهناز(ماه + ناز = قشنگ، زیبا) ماهروی زیبا.توضیحات بیشتر
ماهور(ماه + وَر (پسوند دارندگی))، 1- دارای ویژگی و صفت ماه؛ 2- (به مجاز) زی...توضیحات بیشتر
ماهین(ماه + ین (پسوند نسبت))، 1- منسوب به ماه؛ 2- (به مجاز) زیبارو.توضیحات بیشتر
مایا1- (اوستایی) منش نیک، بخشنده؛ 2- (اَعلام) 1) (در روم باستان) اِلههی فر...توضیحات بیشتر
مایسانام گیاهی کوچک و یک ساله که بسیار ظریف است.توضیحات بیشتر
مائده(عربی) (مؤنث مائد) 1- (درقدیم) خوردنی، طعام؛ 2- سفره‌ای که بر آن غذا م...توضیحات بیشتر
مبارک(عربی) دارای آثار یا تأثیرات خوب، دارای برکت و خیر و خوشی، خوش یمن، خج...توضیحات بیشتر
مبارکه(عربی) (مؤنث مبارک)، ( مبارک.توضیحات بیشتر
مبینا(عربی) (مؤنث مبین)، ( مبین.توضیحات بیشتر
مبینه(عربی ـ فارسی) (مبین + ه (پسوند نسبت))، منسوب به مبین، ( مبین.توضیحات بیشتر
متانت(عربی) 1- حالت استواری و سنگینی در رفتار همراه با پرهیز از نشان دادنِ ...توضیحات بیشتر
متینا(عربی) (مؤنث متین)، ( متین.توضیحات بیشتر
متینه(عربی) (مؤنث متین)، ( متین.توضیحات بیشتر
محبوبه(عربی) 1- نام گیاهی (محبوبهی شب)؛ 2- محبوب (زن)؛ 3- معشوق، معشوقه، محب...توضیحات بیشتر
محترم(عربی) 1- قابل احترام، عزیز و گرامی؛ 2- (در قدیم) دارای حرمت و مقدس.توضیحات بیشتر
محجوب(عربی) 1- با حجب و حیا و مؤدب؛ 2- (در قدیم) در حجاب شده، پوشیده، پنهان...توضیحات بیشتر
محجوبه(عربی) 1- (مؤنث محجوب)، ( محجوب، 2- دارای حجاب (زن).توضیحات بیشتر
محسنه(عربی) (مؤنث محسن)، 1- (در قدیم) آراسته و زیبا؛ 2-زن احسان کننده، زن ن...توضیحات بیشتر
محنّا(عربی) به حَنا خضاب کرده، مخضب به حَنا.توضیحات بیشتر
محیا(عربی) حیات، زندگی.توضیحات بیشتر
مُحَیّا(عربی) (در قدیم) چهره، صورت.توضیحات بیشتر
مدیا(اَعلام) 1) نام یونانی ایات جبال یا عراق عجم که نواحی آن عبارت بوده از...توضیحات بیشتر
مدیحه(عربی) سخنی (معمولاً شعر) که در ستایش کسی گفته‌ یا سروده میشود.توضیحات بیشتر
مرال(ترکی) (= مارال)‏، ( مارال.توضیحات بیشتر
مرجان(سریانی) 1- جانور بیمهرهی کوچک دریایی که پوشش آهکی ترشح میکند و نسل‌ها...توضیحات بیشتر
مرجانه(عربی، مرجانة) 1- مروارید خُرد؛ 2- یک دانه مروارید خُرد، واحد مرجان به...توضیحات بیشتر
مرحمت(عربی) لطف و مهربانی داشتن، مهربانی، لطف.توضیحات بیشتر
مُرسا(عربی) استوار گشتن، واقع شدن و ثابت گردیدن.توضیحات بیشتر
مرسده[مِرس = نام درختی، راش (فاگوس سیلواتیکا) + ده (پسوند مکان)]، 1- جنگل ر...توضیحات بیشتر
مرصع(عربی) 1- آنچه با جواهر تزئین شده باشد، جواهر نشان؛ 2- (در ادبیات) ویژ...توضیحات بیشتر
مرضیه(عربی) مرضی، پسندیده.توضیحات بیشتر
مرمر1- (در علوم زمین) نوعی سنگ دگرگون شدهی آهکی که به علت زیبایی در کارهای...توضیحات بیشتر
مروا(در قدیم) فال خوب در مقابلِ مرغوا.توضیحات بیشتر
مروارید1- (در مواد) تودهی سخت، گِرد، کوچک و درخشان به رنگ سفید نقره‌ای یا خاک...توضیحات بیشتر
مُرَوهبه معنی مُرَوَح است که بسیار خوشبو و معطر کننده است، خوشبوی شده، بوی ع...توضیحات بیشتر
مریم1- (در گیاهی) گل سفید خوشه‌ای خوشبو و دارای عطر با دوام، و نیز گیاهی ع...توضیحات بیشتر
مزین(عربی) تزیین شده، آراسته. [این کلمه چنانچه مُزَیِن /mozayyen/ تلفظ شود...توضیحات بیشتر
مژدهخبر خوش و شادی بخش، بشارت، مژدگانی.توضیحات بیشتر
مژگان1- مژه‌ها، موی پلک چشم؛ 2- (در اصطلاح عشاق) اشاره به سنان و نیزه و پیک...توضیحات بیشتر
مستانه1- (به مجاز) سرخوش و شاد، همراه با سرخوشی و شادی؛ 2- (در قدیم) (به مجا...توضیحات بیشتر
مستوره(عربی) (مؤنث مستور) 1- (در قدیم) (به مجاز) مستور، پنهان، پوشیده؛ 2- (د...توضیحات بیشتر
مسعوده(عربی) (مؤنث مسعود) (در قدیم) خجسته، مبارک، + ( مسعود. 1- و 2-توضیحات بیشتر
مشک ناز(اَعلام) (در شاهنامه) نام یکی از چهار دختر آسیابان که به همسری بهرام گ...توضیحات بیشتر
مشکات(عربی) 1- از واژه‌های قرآنی؛ 2- (در قدیم) چراغدان؛ 3- ظرف بلورین که در...توضیحات بیشتر
مطهر(عربی) 1- پاک و مقدس؛ 2- (در قدیم) منزه.توضیحات بیشتر
مطهّره(عربی) (مؤنث مطهّر) + + مطهّر.توضیحات بیشتر
مُعزز(عربی) 1- عزیز ، گرامی؛ 2- بزرگوار و ارجمند (زن).توضیحات بیشتر
معصومهمعصومه: از معصوم به معنی بی گناه و مصونیت یافته و نگاهداشته شده از گنا...توضیحات بیشتر
معظمه(عربی، معظمة) 1- بزرگ داشته شده، بزرگ؛ 2- (اعلام) نویسنده   بانوی تاجی...توضیحات بیشتر
معینا(عربی ـ فارسی) (معین + ا (پسوند نسبت))، منسوب به مُعین، ( مُعین.توضیحات بیشتر
مقبوله(عربی) (مؤنث مَقبول)، 1- مورد قبول، پذیرفته شده؛ 2- دلنشین، دوست داشتن...توضیحات بیشتر
مقدسه(عربی) (مؤنث مقدس)، 1- مقدس، دارای تقدس و پاکی، مبرا از هر آلودگی، پاک...توضیحات بیشتر
مقصوده(عربی) 1- مطلوب و خواسته شده و محبوب و مورد پسند؛ 2- مورد علاقه.توضیحات بیشتر
مکرمه(عربی) (مؤنث مُکَرم)، زن گرامی و عزیز کرده.توضیحات بیشتر
مَکیه(عربی) (مؤنث مکی)، 1- مربوط یا متعلق به مکه؛ 2-اهل مکه؛ 3- (اَعلام) سو...توضیحات بیشتر
ملاحت(عربی) 1- حالتی در چهره که شخص را دوست داشتنی مینماید، نمکین بودن، با ...توضیحات بیشتر
ملایم(عربی) 1- فاقد شدت و تندی؛ 2- (به مجاز) دارای اخلاق خوش و سازگار با دی...توضیحات بیشتر
ملک جهان(عربی ـ معرب) 1- فرشته جهان؛ 2- (به مجاز) زیباروترین.توضیحات بیشتر
مَلَک سیما(عربی) خوشگل، پریچهر، فرشته روی، زیبا روی.توضیحات بیشتر
ملک ناز(عربی ـ فارسی) 1- موجب افتخار پادشاه به لحاظ زیبایی؛ 2- ویژگی آن که نا...توضیحات بیشتر
ملک نسا(عربی) 1- پادشاهِ زنان، سَرور زنان؛ 2- فرشته رو و زیبا در میان زنان.توضیحات بیشتر
اسامی دختر با ریشه های

نام های دخترانه و پسرانه شروع شده با