Ooma
انتخاب نام دختر و پسر
اسم پسر عربی همراه با معنی
نام معنی مشاهده
عبدالرشید(عربی) 1- بندهی خدای هادی؛ 2- (اَعلام) عبدالرشید غزنوی: شاه سلسلهی غزن...توضیحات بیشتر
عبدالرضا(عربی) 1- بندهی رضا؛ 2- (به مجاز) دوستدار و ارادتمندِ امام رضا(ع)؛ [ای...توضیحات بیشتر
عبدالسلام(عربی) 1- بندهی خدای مبرا از نقص و فنا. [سلام از نام‌های خداوند]؛ 2- (...توضیحات بیشتر
عبدالسمیع(عربی) بندهی خدای شنوا. (سمیع از نام  های خداوند).توضیحات بیشتر
عبدالصمد(عربی) 1- بندهی خدای بی  نیاز؛ 2- (اَعلام) 1) عبدالصمد بن ابراهیم، ابو...توضیحات بیشتر
عبدالعزیز(عربی) 1- بندهی خدای گرامی؛ [عزیز از صفات و نام‌های خداوند تعالی؛ 2- (...توضیحات بیشتر
عبدالعظیم(عربی) 1- بندهی خدای بزرگ؛ 2- (اَعلام) عبدالله ابن علی ابن حسین ابن زی...توضیحات بیشتر
عبدالعلی(عربی) 1- بندهی علی؛ 2- (به مجاز) دوستدار و ارادتمندِ امام علی(ع). [ای...توضیحات بیشتر
عبدالعلیم(عربی) بندهی خدای دانا و آگاه.توضیحات بیشتر
عبدالغفار(عربی) بندهی خدای بسیار آمرزنده.توضیحات بیشتر
عبدالغفور(عربی) بندهی خدای آمرزنده.توضیحات بیشتر
عبدالفتاح(عربی) بندهی خدای گشاینده.توضیحات بیشتر
عبدالقادر(عربی) 1- بندهی خدای توانا؛ 2- (اَعلام) 1) عبدالقادر جزایری: [1223-130...توضیحات بیشتر
عبدالکریم(عربی) 1- بندهی خدای بزرگوار؛ 2- (اَعلام) عبدالکریم ریفی: [1882-1962 م...توضیحات بیشتر
عبداللطیف(عربی) 1- بندهی خدای نیکویی کننده؛ 2- (اَعلام) عبداللطیف: شاه [853-854...توضیحات بیشتر
عبدالله(عربی) 1- بندهی خدا؛ 2- (در تصوف) به معنی انسان کامل است؛ 3- (اَعلام) ...توضیحات بیشتر
عبدالماجد(عربی) بندهی خدای بزرگوار، بنده  ی خدای دارای مجد و بزرگی.توضیحات بیشتر
عبدالمتین(عربی) بندهی خدای خردمند و با وقار، بنده  ی خدای دارای متانت. (متین از...توضیحات بیشتر
عبدالمجید(عربی) 1- بندهی خدای دارای قدر و مرتبهی عالی و گرامی. [مجید از نام‌ها ...توضیحات بیشتر
عبدالمحمد(عربی) 1- بندهی محمّد؛ 2- (به مجاز) دوستدار و ارادتمندِ حضرت محمّد(ص)....توضیحات بیشتر
عبدالمطلّب(عربی) 1- بندهی مُطَلِب؛ 2- (اعلام) عبدالمطلِّب بن هاشم، ابوحارث [حدود...توضیحات بیشتر
عبدالمُعید(عربی) بندهی خدای بازگشت دهنده، بنده  ی خدای بازگرداننده.توضیحات بیشتر
عبدالملک(عربی) 1- بندهی مَلِک (پادشاه). [مَلِک از نام‌های خداوند]؛ 2- (اَعلام)...توضیحات بیشتر
عبدالمنان(عربی) بندهی خدای نیکی کننده و نعمت دهنده.توضیحات بیشتر
عبدالمهدی(عربی) 1- بندهی هدایت شده؛ 2- بنده  ی مهدی؛ 3-(به مجاز) دوستدار و اراد...توضیحات بیشتر
عبدالنور(عربی) بندهی نور. (نور از نام  های خداوند).توضیحات بیشتر
عبدالواحد(عربی) 1- بندهی خدای یکتا و یگانه؛ 2- (اَعلام) نام بسیاری از اشخاص (سی...توضیحات بیشتر
عبدالواسع(عربی) بندهی خدای گشاینده و عطاکننده؛ 2- (اَعلام) شاعر ایرانی [قرن 6 ه...توضیحات بیشتر
عبدالوهاب(عربی) 1- بندهی خدای بسیار بخشنده؛ 2- (اَعلام) 1) عبدالوهاب البیاتی [1...توضیحات بیشتر
عبدالهادی(عربی) 1- بندهی خدای هدایت کننده، بنده  ی خدای راهنما؛ 2- (اَعلام) 1) ...توضیحات بیشتر
عبید(عربی) بنده‌، فرمانبردار، مطیع.توضیحات بیشتر
عبیدالله(عربی) 1- بندهی کوچک خدا، بندهی خدا؛ (اَعلام) 1) عبیدالله ابن فاطمی: م...توضیحات بیشتر
عثمان(عربی) 1- جوجه هوبره؛ 2- (اَعلام) 1) عثمان ابن عفان [قرن اول هجری] سوم...توضیحات بیشتر
عدنان(عربی) (اَعلام) نام یکی از اجداد پیامبر اسلام(ص) است که به فصاحت شهرت ...توضیحات بیشتر
عُدَی(عربی) جاهای بلند، جاهای مرتفع.توضیحات بیشتر
عرشیا(عربی ـ فارسی) [عرش + ی (پسوند نسبت) + ا (پسوند نسبت یا اسم ساز)]، منس...توضیحات بیشتر
عرفات(عربی) (اَعلام) (= عرفه) دشتی در حدود 21 کیلومتری شرق مکه، در جنوب کوه...توضیحات بیشتر
عرفان(عربی) 1- (در تصوف) مکتبی که وصول به حقیقت معرفت خداوند را از طریق ریا...توضیحات بیشتر
عزالدین(عربی) 1- موجب کرامندی کیش و آیین، سبب عزت و ارجمندی دین؛ (اَعلام) 1) ...توضیحات بیشتر
عزت الله(عربی) عزت خدا، ارجمندی خداوندی.توضیحات بیشتر
عزیز(عربی) 1- آن که او را بسیار دوست بدارند یا برای او ارزش و احترام زیادی...توضیحات بیشتر
عزیزالله(عربی) گرامی و محبوب در نزد خدا.توضیحات بیشتر
عسکرعسکر: در لغت به معنای لشکر، حصار و پناهنگاه آمده است  عسکر یکی از القا...توضیحات بیشتر
عصام(عربی) (در قدیم) 1- بند، ریسمان، طناب؛ 2- (به مجاز) حفظ، نگه داری؛ 3- ...توضیحات بیشتر
عطا(عربی) 1- بخشیدن چیزی به کسی، بخشش، دهش، انعام؛ هدیه یا هر چیزی که به ...توضیحات بیشتر
عطاءالله(عربی) 1- بخشش و هدیهی خدا؛ 2- در اصطلاح عبارت است از چیزی است که از ن...توضیحات بیشتر
عطامحمد(عربی) از نام‌های مرکب، ( عطا و محمّد.توضیحات بیشتر
عظیم(عربی) 1- بزرگ، کلان؛ 2- بسیار، فراوان؛ 3- با اهمیت، مهم؛ 4- از صفات و...توضیحات بیشتر
عقیل(عربی) 1- خردمند و بزرگوار، عاقل و گرامی؛ 2- (اَعلام) [قرن اول هجری] ف...توضیحات بیشتر
علا(عربی) (در قدیم) بلندی مقام و مرتبه، بزرگی، رفعت.توضیحات بیشتر
علاءالدین(عربی) 1- موجب بلندی آیین و کیش؛ 2- (اَعلام) 1) قهرمان یکی از افسانه‌ه...توضیحات بیشتر
علوان(عربی) 1- بزرگان؛ 2- (اعلام) 1) نام پدر ضحاک که عجم  ها به آن مرداس می...توضیحات بیشتر
علیعلی: از نام های خداوند متعال است « وهو العلی العظیم»  به معنای بلند قد...توضیحات بیشتر
علی ابراهیم(عربی ـ عبری) 1- از نام‌های مرکب،   علی و ابراهیم؛ 2- (اعلام) علی ابرا...توضیحات بیشتر
علی احسان(عربی) از نام‌های مرکب،   علی و احسان.توضیحات بیشتر
علی اصغر(عربی) 1- (علیِ اصغر به اضافه کسره) علیِ کوچک؛ 2- (اَعلام) فرزند حسین ...توضیحات بیشتر
علی اکبر(عربی) 1- (علیِ اکبر به اضافه کسره) علی بزرگتر؛ 2- (اَعلام) فرزند حسین...توضیحات بیشتر
علی پاشا(عربی ـ ترکی) از نام‌های مرکب،   علی و پاشا.توضیحات بیشتر
علی جواد(عربی) از نام‌های مرکب، ، علی و جواد.توضیحات بیشتر
علی حسین(عربی) از نام‌های مرکب، ( علی و حسن.توضیحات بیشتر
علی رضا (علیرضا)(عربی) از نام‌های مرکب، ( علی و رضا.توضیحات بیشتر
علی سان (علیسان)(عربی ـ فارسی) (علی + سان (پسوند شباهت))، مانند علی، علی وار.توضیحات بیشتر
علی سینا(عربی ـ فارسی) از نام‌های مرکب، ی علی و سینا.توضیحات بیشتر
علی صالح(عربی) از نام‌های مرکب، ( علی و صالح.توضیحات بیشتر
علی عطا(عربی) از نام‌های مرکب، ، علی و عطا.توضیحات بیشتر
علی محمد(عربی) از نام‌های مرکب، ( علی و محمّد.توضیحات بیشتر
علی مرتضی(عربی) از نام‌های مرکب، ( علی و مرتضی.توضیحات بیشتر
علی مهدی(عربی) از نام‌های مرکب، ( علی و مهدی.توضیحات بیشتر
علی نقی(عربی) از نام‌های مرکب، ( علی و نقی.توضیحات بیشتر
علیسا(عربی ـ فارسی)  (علی + سا (پسوند شباهت))، مانند علی، علی وار.توضیحات بیشتر
علیم(عربی) 1- دانا، آگاه، آن‌ که عملش محیط بر جمیع اشیاء باشد؛ 2- یکی از ن...توضیحات بیشتر
عماد(عربی) 1- ستون؛ 2- (به مجاز) آن که بتوان بر او تکیه کرد، نگاه دارنده، ...توضیحات بیشتر
عمادالدین(عربی) 1- تکیه گاه کیش و آیین؛ 2- (اَعلام) 1) عمادالدین باکالیجار: شاه...توضیحات بیشتر
عِمادرضا(عربی) از نام‌های مرکب، ( عماد و رضا.توضیحات بیشتر
عمار(عربی) 1- مرد با ایمان، ثابت و استوار، صاحب حلم و وقار؛ 2- (اَعلام) 1)...توضیحات بیشتر
عمر(عربی) (اَعلام) 1) عمر ابن خطاب: [قرن اول هجری] دومین خلیفهی مسلمانان ...توضیحات بیشتر
عمید(عربی) 1- آن که منصب یا مقامی بزرگ دارد، رئیس، حاکم؛ 2- عنوانی برای مق...توضیحات بیشتر
عنایت(عربی) 1- توجه به کسی همراه با مهربانی، مهربانی، لطف؛ 2- نیکی، احسان؛ ...توضیحات بیشتر
عنایت الله(عربی) لطف و نیکی و احسان خدا.توضیحات بیشتر
عیسی(معرب از عبری «یشوع») 1- به معنی نجات دهنده؛ 2- (اَعلام) [حدود 6 پیش ا...توضیحات بیشتر
عین الله(عربی) 1- چشم خدا؛ 2- (در عرفان) عین‌الله و عین‌العالم انسان کامل را گ...توضیحات بیشتر
غالب(عربی) 1- غلبه کننده بر دیگری در جنگ، فاتح، پیروز؛ مسلط، چیره؛ 2- (اَع...توضیحات بیشتر
غانم(عربی) (در قدیم) غنیمت گرفته و بهره‌مند.توضیحات بیشتر
غدیر(عربی) 1- آبگیری است بین مکه و مدینه در ناحیهی جحفه؛ 2- روز یا واقعه غ...توضیحات بیشتر
غفّار(عربی) 1- آمرزنده و بخشایندهی گناهان(خداوند)؛ 2- از صفات و نام‌های خدا...توضیحات بیشتر
غفور(عربی) 1- بخشاینده و آمرزندهی گناهان(خداوند)؛ 2- از صفات و نام‌های خدا...توضیحات بیشتر
غلام حسن (غلامحسن)(عربی) [غلام = (به مجاز) ارادتمند و فرمان بردار + حسن]، ارادتمند و فرم...توضیحات بیشتر
غلام حسین (غلامحسین)(عربی) [غلام = (به مجاز) ارادتمند و فرمان بردار + حسین]، ارادتمند و فر...توضیحات بیشتر
غلام رضا (غلامرضا)(عربی) [غلام = (به مجاز) ارادتمند و فرمان بردار + رضا]، ارادتمند و فرم...توضیحات بیشتر
غلام عباس (غلامعباس)(عربی) [غلام = (به مجاز) ارادتمند و فرمان بردار + عباس]، ارادتمند و فر...توضیحات بیشتر
غلام علی (غلامعلی)(عربی) [غلام = (به مجاز) ارادتمند و فرمان بردار + علی]، ارادتمند و فرم...توضیحات بیشتر
غلام محمد(عربی) [غلام = (به مجاز) ارادتمند و فرمان بردار + محمّد]، ارادتمند و ف...توضیحات بیشتر
غنی(عربی) 1- ثروتمند؛ 2- آن که از کمک و هم کاری دیگران بینیاز است، بینیاز...توضیحات بیشتر
غیاث(عربی) 1- (در قدیم) فریادرس؛ 2- فریادخواهی؛ 3- از صفات و نام‌های خداون...توضیحات بیشتر
غیاث الدین(عربی) 1- پناه دین و آیین؛ 2- (اَعلام) 1) لقب دو تن از امیران آل کرت. ...توضیحات بیشتر
فاتح(عربی) 1- گشاینده و فتح کنندهی سرزمین‌ها در جنگ، پیروز؛ 2- (در حالت قی...توضیحات بیشتر
فاخر(عربی) 1- گران‌بها، با ارزش؛ 2- عالی؛ 3- نیکو.توضیحات بیشتر
فارس(عربی) 1- (در قدیم) سوار بر اسب؛ 2- (به مجاز) دلاور، جنگجو.توضیحات بیشتر
فاروق(عربی) 1- (در قدیم) تمیز دهنده و فرق گذارنده؛ 2- (اَعلام) 1) لقب عمراب...توضیحات بیشتر
فاضل(عربی) 1- دارای فضیلت و برتری در علم به ویژه علوم ادبی؛ 2- (در قدیم) ن...توضیحات بیشتر
اسامی پسر با ریشه های

نام های دخترانه و پسرانه شروع شده با