Ooma
انتخاب نام دختر و پسر
اسم دختر و پسر عبری همراه با معنی
نام معنی مشاهده
آرسِن1- (پهلوی، ārasan) انجمن، مجمع؛ 2- (در عبری) مردِ مبارز.توضیحات بیشتر
آصف(عربی از عبری) (اَعلام) 1) آصف [ابن برخیا]، نام دبیر یا وزیر حضرت سلیم...توضیحات بیشتر
آمین(معرب از عبری) 1- (در حالت شبه جمله) برآور، بپذیر، اجابت کن؛ 2- از نام...توضیحات بیشتر
ابراهیم(عبری) 1- پدر عالی؛ 2- (اَعلام) 1) سورهی چهاردهم از قرآن کریم دارای پن...توضیحات بیشتر
ارمیا(عبری) (= ارمیای نبی= یرمیا)، 1- یعنی «یهوه به زیر میاندازد»؛ 2- (اَعل...توضیحات بیشتر
اسحاق(عبری) (اَعلام) 1) نام پسر حضرت ابراهیم(ع) از ساره [سارا] از زمره پیام...توضیحات بیشتر
اسرافیل(عبری) 1- درخشیدن مانند آتش؛ 2- (در ادیان) به باور مسلمانان و پیروان د...توضیحات بیشتر
اسماعیل(عبری) 1- به معنی «مسموع از خدا »؛ 2- (اَعلام) 1) پیامبر بنی اسرائیل پ...توضیحات بیشتر
الیاس(عبری) (= ایلیا) 1- (اَعلام) نام پیغمبری از یهود و بنی اسرائیل در زمان...توضیحات بیشتر
امیرابراهیم(عربی ـ عبری)، از نام های مرکب، ( امیر و ابراهیم.توضیحات بیشتر
امیراسماعیل(عربی ـ عبری)، از نام  های مرکب، ه امیر و اسماعیل.توضیحات بیشتر
ایلا  (عبری) 1- ایلا و ایله در قاموس کتاب مقدس به معنی درختان آمده؛ 2- (اَ...توضیحات بیشتر
ایلیا(عبری) 1- خداوند خدای من است؛ 2- (اَعلام) 1) (در تورات) از انبیای بنی ...توضیحات بیشتر
ایّوب(عبری) 1- برگشت به سوی خدا؛ 2- (اَعلام) 1) (در تورات) از پیامبران بنی ...توضیحات بیشتر
بلقیس(عبری) (اَعلام) ملکهی شهر سبا که در روایات نام همسر حضرت سلیمان(ع) است...توضیحات بیشتر
بنیامین(عبری) 1- یعنی پسر دست راستِ من؛ 2- (اَعلام) آخرین پسر حضرت یعقوب (ع) ...توضیحات بیشتر
تارخ1- (در عبری) (= تارح) به معنی تنبل؛ 2- (اَعلام) نام پدر حضرت ابراهیم(ع...توضیحات بیشتر
تامارا1- (عبری) درخت خرما؛ 2- (اَعلام) نام عروس یهودا [چهارمین پسر حضرت یعقو...توضیحات بیشتر
جبرائیل(عبری) (= جبریل، جبرئیل) 1- بندهی خدا، مرد خدا؛ 2- (اَعلام) در فرهنگ ا...توضیحات بیشتر
دانیال(عبری) 1- قضاوت خدا، یا خدا حاکم من است؛ 2-(اَعلام) یکی از چهار پیغمبر...توضیحات بیشتر
داوود(عبری) 1- محبوب؛ 2- (اَعلام) شاه عبرانیان [حدود 1012پیش از میلاد ـ حدو...توضیحات بیشتر
داوودرضا(عبری ـ عربی) از نام  های مرکب، ← داوود و رضا.توضیحات بیشتر
دینا1- داور، داوری؛ 2- ‌(در اوستایی) دین؛ 3- (در عبری) (= دینه) انتقام یاف...توضیحات بیشتر
راحیل(عبری) 1- در عبری گوسفند؛ 2- (اَعلام) همسر حضرت یعقوب(ع) و دختر لابان ...توضیحات بیشتر
زکریا(اَعلام) 1) زکریای نبی: [قرن 6 هجری] از پیامبران بنی اسرائیل و مؤلف اح...توضیحات بیشتر
زینا(عبری) نام دختر نوح نبی (ع).توضیحات بیشتر
سارا(عبری) 1- خالص، بیآمیختگی؛ 2- (اَعلام) نام زن حضرت ابراهیم(ع) و مادر ا...توضیحات بیشتر
سارای(عبری) (= ساره و سارا)، ( ساره و سارا. 1-توضیحات بیشتر
ساره(عبری) (= سارا، سارای)؛ 1- امیرهی من؛ 2- (اَعلام) زوجهی ابراهیم خلیل(ع...توضیحات بیشتر
سالومه(عبری) (اَعلام) زوجهی زبدی و مادر یعقوب کبیر و یوحنای انجیلی.توضیحات بیشتر
سام(در اوستایی) 1- به معنی سیاه؛ 2-  نام خانواده‌ای ایرانی؛ 3- (اَعلام) (...توضیحات بیشتر
سبا(عربی) 1- (اَعلام) 1) (= سباء) سورهی سی و چهارم از قرآن کریم؛ 2) نام ش...توضیحات بیشتر
سلیمان(عبری) 1- پر از سلامتی؛ 2- (اَعلام) 1) حضرت سلیمان(ع): شاه و پیامبر یه...توضیحات بیشتر
سیناابوعلی سینا دانشمند معروف ایرانی؛ 2) سینا (= صحرای سینا) شبه جزیرهی بی...توضیحات بیشتر
شعیب(عبری) (اَعلام) پیامبری که بر اساس قرآن پس از هود و صالح در شهر مَدیَن...توضیحات بیشتر
شَنتیا(اَعلام) نام حضرت علی (ع) در زبور داوود.توضیحات بیشتر
شیث(اَعلام) پسر سوم حضرت آدم(ع) به روایت تورات. میگویند او مخترع حروف هجا...توضیحات بیشتر
صفورا(معرب از عبری) (اَعلام) نام زوجهی حضرت موسی(ع) و دختر حضرت شعیب(ع).توضیحات بیشتر
طوبی(معرب از عبری) 1- خیر، شادی، سعادت، بهشت؛ 2- درختی در بهشت؛ 3- (مؤنث ا...توضیحات بیشتر
علی ابراهیم(عربی ـ عبری) 1- از نام‌های مرکب،   علی و ابراهیم؛ 2- (اعلام) علی ابرا...توضیحات بیشتر
عمران(عبری) (اَعلام) (= عَمرام) 1) نام پدر حضرت موسی(ع) به روایت تورات؛ 2) ...توضیحات بیشتر
عیسی(معرب از عبری «یشوع») 1- به معنی نجات دهنده؛ 2- (اَعلام) [حدود 6 پیش ا...توضیحات بیشتر
فاران(عبری) (اَعلام) 1) موضع مغاره‌ها [جای غارها]؛ 2) بیابانی که بنیاسرائیل...توضیحات بیشتر
کنعان(عبری) 1- طبق تورات کنعان به معنی «حلیم و بردبار» است؛ 2- (اَعلام) 1) ...توضیحات بیشتر
لعیا(معرب از عبری لیا = لیئه = خسته) 1- خسته؛ 2- (اَعلام) نام زن حضرت یعقو...توضیحات بیشتر
لیا(عبری) 1- (= لیئه)، خسته؛ 2- (اَعلام) دختر بزرگ «لابان» که یعقوبِ پیام...توضیحات بیشتر
محمدابراهیم(عربی ـ عبری) از نام‌های مرکب، ا محمّد و ابراهیم.توضیحات بیشتر
محمدادریس(عربی ـ عبری) از نام‌های مرکب، ا محمّد و ادریس.توضیحات بیشتر
محمداسحاق(عربی ـ عبری) از نام‌های مرکب، ا محمّد و اسحاق.توضیحات بیشتر
محمداسماعیل(عربی ـ عبری) از نام‌های مرکب، ا محمّد و اسماعیل.توضیحات بیشتر
محمدالیاس(عربی ـ عبری) از نام‌های مرکب، ا محمّد و الیاس.توضیحات بیشتر
محمدایوب(عربی ـ عبری) از نام‌های مرکب، ا محمّد و ایوب.توضیحات بیشتر
محمددانیال(عربی ـ عبری) از نام‌های مرکب، ا محمّد و دانیال.توضیحات بیشتر
محمدداوود(عربی ـ عبری) از نام‌های مرکب، ا محمّد و داوود.توضیحات بیشتر
محمدزکریا(عربی ـ عبری) از نام‌های مرکب، ا محمّد و زکریا.توضیحات بیشتر
محمدعمران(عربی ـ عبری) از نام‌های مرکب، ا محمّد و عِمران.توضیحات بیشتر
محمدعیسی(عربی ـ عبری) از نام‌های مرکب، ا محمّد و عیسی.توضیحات بیشتر
محمدمسیح(عربی ـ عبری) از نام‌های مرکب، ا محمّد و مسیح.توضیحات بیشتر
محمدموسی(عربی ـ عبری) از نام‌های مرکب، ا محمّد و موسی.توضیحات بیشتر
محمدیحیی(عربی ـ عبری) از نام‌های مرکب، ا محمّد و یحیی.توضیحات بیشتر
محمدیوسف(عربی ـ عبری) از نام‌های مرکب، ا محمّد و یوسف.توضیحات بیشتر
محمدیونس(عربی ـ عبری) از نام‌های مرکب، ا محمّد و یونس.توضیحات بیشتر
مرصاد(عربی) (در قدیم) کمین‌گاه، گذرگاه.توضیحات بیشتر
مسیح(= عیسی) (اَعلام) 1) لقب حضرت عیسی(ع) که به قولی به معنی «دوست و بسیار...توضیحات بیشتر
مسیحا1- (= مسیح)، ( مسیح. 1) [در قرآن مجید کلمه «مسیح» آمده و الحاق حرف «ا»...توضیحات بیشتر
موسی(عبری) 1- به معنی از آب کشیده؛ 2- (اَعلام) 1) موسی ابن عمران(ع) پیغمبر...توضیحات بیشتر
مهراس(عبری) (اَعلام) 1) نام پدر الیاس پیغمبر(ع)؛ 2) موبدی رومی که قیصر او ر...توضیحات بیشتر
مهیمن(معرب از عبری) 1- آگاه به حاضر و غایب؛ 2- از نام‌ها و صفات خدا.توضیحات بیشتر
میکائیل(عبری) 1- (= میکال) به معنی «کیست مثل یهوّه»؛ 2- (اَعلام) 1) نام فرشته...توضیحات بیشتر
نوح(عربی) 1- (در عبری) به معنی راحت است؛ 2- (اَعلام) 1) سورهی هفتاد و یکم...توضیحات بیشتر
هابیل(عبری) 1- به معنی «نفس یا بخار»؛ 2- (اَعلام) (در تورات) دومین پسر حضرت...توضیحات بیشتر
هاجر(عبری) 1- به معنی «فرار»؛ 2- (اَعلام) همسر دوم حضرت ابراهیم خلیل(ع)، ک...توضیحات بیشتر
هارون(عبری ؟) 1- (در قدیم) قاصد و پیک شاه که زنگوله‌ای بر کمر میبست تا راه ...توضیحات بیشتر
هورام(عبری) 1- مرتفع؛ 2- (اَعلام) نام شهریار جازر که در هنگام افتتاح فلسطین...توضیحات بیشتر
یحیی(عبری) 1- به معنی «تعمید دهنده»؛ 2- (اَعلام) 1) نام پسر زکریّا از پیام...توضیحات بیشتر
یعقوب(عبری) 1- به معنی «پاشنه را میگیرد»؛ 2- (اَعلام) 1) پیامبر یهود و نیای...توضیحات بیشتر
یوسف(عبری) 1- به معنی «خواهد افزود»؛ 2- (اَعلام) 1) سورهی دوازدهم از قرآن ...توضیحات بیشتر
یوسف رضا(عبری ـ عربی) از نام‌های مرکب، یوسف و رضا.توضیحات بیشتر
یوکابد(عبری) 1- به معنی «خداوند مجداست»؛ 2- (اَعلام) مادر هارون و موسی و مری...توضیحات بیشتر
یونا(عبری) 1- به معنی «خداوند میدهد»؛ 2- (اَعلام) نام دیگر حضرتِ یونس(ع). ...توضیحات بیشتر
یونس(سریانی ؟) (اَعلام) 1) سورهی دهم از قرآن کریم، دارای صد و نه آیه؛ 2) ی...توضیحات بیشتر
اسامی دختر و پسر با ریشه های

نام های دخترانه و پسرانه شروع شده با