سلام عزیزم خودتو کنترل کن الان خیلی زوده واسه اینکه بزنی و دعواکنی یکسال خییییلی زوده هنوز اذییت آنچنانی ندارد که
ببین من خودمم بچمو خیلی دعوامیکردم ولی شاید از ۲/۵سالگی به بعد ولی الان کلا دوماهه تصمیم گرفتم هرکاریم کرد هیچی بهش نمیگم
اوایل میگفتم خونه رو نباید بهم بریزه نباید با بچه ها دعوا کنه نباید جایی میریم شلوغ کنه ولی الان اصلاااااا اذییتش نمیکنم آزاد گذاشتمش خونه رو میکنه بازار شام هرچی رو میریزه هرچی رو خراب کنه یا هر جا بریم اذییت کنه دیگه هیچ کاری باهاش ندارم چون اگه بکشمشم هم اون اتفاقا افتادن اما اگه آروم بهش بگم کاره بدی کردی تاثیر بهتری داره
پسرت خیلی کوچیکه اصن تو هرچی بهش بگی نمیفهمه که فقط میخاد شیطونی کنه نزنش گناهداره خونه رو امن کن همه چیزارو بردار بزار بازی کنه بهم بریزه
اره بچم اذیت نمیکنه خیلی مشکل از خودمه دلم میخواد یجا باشم ک سکوت باشه و سرم و کنم تو گوشی..حس میکنم معتاد گوشی شدم ولی خودمو گول میزنم م نه اینجوری نیست...جدیدا شعله گاز و باز میکنه خدا رحم میکنه ک چیزیمون نمیشه منم از امروز فقط برای غذا پختن شیر فلکه گاز و باز میکنم همش میبندمش ولی همون موقع ک باز هست هم شعله رو دستکاری میکنه نمیدونم چیکار کنم هرچی بهش میگم هم فایده نداره
از همه چیز میره بالا هرچی روی اپن هست و میریزه پایین .با کثیف کاریش مشکلی ندارم مشکلم اینه همش میخواد از همه چیز بالا بره
ببین واقعا درکت میکنم گاهی شاید فقط این از کنترل خارج شدن خشمت به خاطر خستگی باشه یا کمبود خواب و تنها بودنت حتما یه سرچ کن کلاس های مدیریت خشم رو ثبت نام کن برای من خیلی مفید بوده
اولین قدم هم این هست که وقتی داری عصبانی میشی یه نگاه به احساساتت بنداز ببین دلیل خشمت چیه قبلش چه احساسی رو تجربه کردی خسته ای؟از دست کسی دیگه ای عصبانی هستی یا هر چی پیدا کن چرایی رو یکم حالت بهتر میشه کم کم و توانشو پیدا میکنی که کنترل کنی خشمت رو
من اصلا با بهم ریختن خونه مشکلی ندارم
همش میخواد بره روی اپن هرچیزی پیدا کنه میزاره زیر پاش ک بره بالا هرچی هم میگم فایده نداره
یکی از علت های خشمت همینه که خواسته ای که داری با شرایطی که توش هستی همخوانی نداره
به این پذیرش برس که نمیتونی با بچه یک ساله از صبح تا شب تو گوشی باشی ولی ساعت استراحتت حتما این کار رو انجام بده شده از کارهات بزن و استراحت کن خیلی تاثیر داره
بنظرم پسرت کارای خطرناک میکنه و عصبانیت تو از روی ترسه هی میترسی اتفاقی بیوفته دعواش میکنی چون خودمم پیش اومده اینطوری بشم مثلا وقتی دیدم مثلا دخترم یهو داره یه کار خطر ناک میکنه دیگه نتونستم صبور باشم یهو داد میزنم تا فقط از اون کار دورش کنم هی داد میزنم میرسم بهش دعواش میکنم تا از اون کار دور میشه میشینم میگم اوف خوبه چیزی نشد
اره واقعا از همه طرف تحت فشارم
خونوادم مخالف ازدواجمون بودن ولی من پافشاری کردم...وضع مالی خوبی نداریم دلم میخواد خونه بخریم ولی هرکاری میکنیم نمیشه من دختری نبودم ک طعم نداری و کشیده باشم ولی ی مدته خسته شدم دیگه.. هرکاری میکنیم بازم سر خونه اولیم
یکی از مسایل هم همینه گفتن فایده نداره چون درکی نداره و تو خسته تر میشی از هی گفتن ،میتونی وسایل رو جوری جا به جا کنی که خطرناک نباشه و نتونه به وسیله خطرناک نزدیک بشه یا اگه میشه کلا جمعش کنی
دقیقاااااااااااااا تو این اوضاع پسرمم همش کارای خطرناک میکنه فقط میخواد بره بلندی جدیدا هم ک گاز و باز میزاره آخرش میترسم گاز بگیرمون
ببین منم عصبی میشدم خسته میشدم همش با شوهرم بحث میکردم بمونه خونه هیچ جا نره
تنها بودم کم میخوابیدم واقعا بریده بودم بعد کم کم فیلم دیدم هم زمان فیلم و بچه داری باهم میکردم ذهنمو بردم جای دیگه
همش گفتم خیلیا کمک ندارن خیلیا دست تنهان اونا کنار اومدن منم باید بتونم
شیر گاز رو ببند وقتی کاری با گاز نداری
ببرش خانه کودک بذار انرژیش جای دیگه خالی بشه
مادر شوهرت یا مادر خودت رو صحبت کن روزی دو سه ساعت نگه دارن
خيلي برام عجيبه چطورميتونه بره بالا هنوزخيلي كوچيكه مواضبش باش
پس اصلی ترین موضوع خواسته هایی هست که با داشته هات همخونی نداره و این تو رو خشمگین کرده
خواسته هایی که داری رو روی کاغذ بنویس داشته هات رو هم بنویس راه های رسیدن به خواسته هات رو بنویس هر راهی که به ذهنت میرسه بعد چک کن ببین کدوم شدنیه کدوم نشدنی و کم کم برات روشن میشه همه چی و به ارامش میرسی
بعضی خواسته ها هستن که داشتنشون واقعا دست ما نیست و کاری ازت بر نمیاد پس مشکل واقعا از تو نیس و کاری نمیتونی بکنی خواسته تو باید عوض کنی تا به ارامش برسی
خونه جوری هست ک همه چیزش خطرناکه..شوهرمم میگه ولش کن بخوره زمین پسره باید مرد بار بیاد ولی آخه بچه یکساله ک متوجه خطر نیست چ مرد بودنی ..کلی اختلاف داریم تو تربیت کردنش میگه تو بچه رو لوس میکنی آخه بچه یکساله ک قدرت درک اینو ندارع ک چ کاری و انجام بده چ کاری و انجام نده خطر داره...مثلا شوهرم میگه ولش کن بخوره زمین دیگه بالا نمیره خب مگ همچین چیزی میشه؟!!!
اره دقیقاااااااااااااا...منم اکثرا خوبم ولی یهو دیگ خسته میشم انگار از زمین و زمان میبرم
خب اشتباه از شوهرت هست ولی تو با اگاه کردن خودت تو مسیر فرزند پروری میتونی ایشون رو هم اگاه کنی اگر بدونی بچه در هر سنی چه ویژگی هایی داره و به شوهرت کم کم بگی هر دو اگاه تر میشین مشکلات کم میشه ارامش بیشتر میشه
طبیعیه همه مادرا این احساس بهشون دست میده
شهر دورم کلا کسی و ندارم
وقتایی ک میریم شهر مامانم اینا مامانم با نق نق نگهش میداره توقع داره هم کمکش کنم هم بچه رو نگه دارم
جوری ک ترجیح میدم نرم اونجا
از ده ماهگی راه افتاد از همون موقع هم فقط میخواست از همه جا بالا بره..اوایل مبل و این چیزا الانم از اپن و چهار پایه اگر سر دست باشه و بقیه چیزا
مسئولیت ها رو همه رو گردن نگیر حموم و یه وقتا حتی غذا دادن رو بده دست شوهرت
وقتی آدم بهش ازچند جهت فشار روحی میاد حتی واسه یه کار ساده بچه هم گیرمیده
من خودم که اونجوریم
ولی آخرش اینه که بچه ها هیچ گناهی ندارن مانباید مشکلاتمون رو سره این بچه ها خالی کنیم اونادرکی از مشکلات ماندارن فقط میخوان بازی کنن
پسرمنم خیلی شلوغه خیلییییی یعنی ازدیوارراست میره بالا
ولی چاره چیه فقط باید مواظبش باشیم که به خودش آسیب نزنه
اگر شوهرم ب حرفهای من گوش میداد میشد ولی قبلا گوش نکرد الانم ی ایده هایی میده ک دلم میخواد خفش کنم
دیگه وقتی میبینی کار خطرناک میکنه تی وی روشن کن بیست دقیقه هم ببینه تو ذهنت اروم بشه برات خوبه
زیاد ببرینش بیرون پسر منم توو این سن بود زیاد خونه می موند کلافه میشد حتی شده اسنپ بگیر خودت ببرش خانه بازی
هزار بار ب شوهرم گفتم میری سر کار در سرویس و حموم رو ببند بعضی وقتا یادش میره یهو میبینی من خوابم بچه آروم پاشده رفته تو حموم یا سرویس..کلا این کاراش عصبیم میکنه
اسباب بازی براش بگیر سرگرم بشه با اونا
عزيزم بزارهركاري بخوادبكنه ولي مواضبش باش خواهر زيادبه خودت فشارنيارزندگيامون همه عين هم هست همه دارن ازاجاره ها مي نالن نترس به وقتش صاحب خونه ميشي بخدا خداجوري براي هركسي ميچينه كه حيرت زده ميشي خوش باش از زندگيت لذت ببر از جوونيت نزار حسرت اين روزا به دلت بمونه
اره دقیقا..تو هم داد میزنی سرش ؟یا اینک هرازگاهی میزنیش؟
تی وی ک کلا روشنه من تا یکسالگی نزاشتم ببینه ولی دیدم نمیتونم دیگ آزاد کردم
مردا حرف گوش نمیدن منم خیلی میگفتم دیگه ول کردم
براش استخر توپ خریدم دوتا ماشین بزرگ داره دومدل دوچرخه داره و یسری چیزای دیگه ولی هیچ ب هیچ شاید نیم ساعت هم باهاشون بازی نکنه کل خونم شده اسباب بازی..خونه شصت متری و این همه اسباب بازی
من یه دادی میزنم بیا وببین
اونروز به شوهرم میگم قراره مقام اول دادزدن روبه من بدن که صدام تاسره کوچه رفته مثه کلیپای اینیستا😅😅😅
اوایل یه چندباری زدم ولی الان وقتی خیلی عصبی میشم گریه میکنم
شوهرم از بیرون می اومد عینکش رو میزاشت دم دست دوبار بچه شکوند فهمید اشتباه کرد دیگه توو ماشین میزاشت بمونه
یا گوشیش و هرچیزی رو دم دست میزاشت یبار پسرم گوشی رو انداخت توو حیاط دوبار قابشو شکست دیگه مراقبه
شوهرتم در دستشویی رو باز میزاره الکی بگو در باز گذاشتی بچه رفته خورده زمین
خداکنع...من کلا ثبات اخلاقی ندارم یهو بدترین اتفاقا میوفته و خودمو کنترل میکنم یهو با کوچیکترین اتفاق بهم میریزم حس میکنم افسرده شدم ولی ب هرکس میگم میخنده
همشونزار جلوچشمش بعضیا رو قایم کن هرازگاهی بیار تا براش تازگی داشته باشه
من اینکاروکردم خیلی وسیله هاشونوجمع کردم دیدم خیلی اذیت میکنن یهومیارم ذوق میکنن
دقیقاااااااااااااا ماهم چهار واحدی هست دیگ ابرو ندارم همشون هم همکار شوهرم هستن 🥲😂
توبايدقبول كني كه بچه اس نه از خطرناك بودن چيزي ميفهمه نه ميدونه اگه فلان كاروبكنه عاقبتش چي هست اگه به اين باور برسي ديگه سرش دادنميزني ولي شمامشكلتون كارهايي كه بچتون ميكنه نيست شما آرامش نداريد خسته ايي ازنظر روحي برا همين حوصله نداري ياسربچه خالي ميكني عزيزم منم اينطوري بودم شرايط سختي داشتم پسربزرگمو خيلي ميزدم تا الان هم عذاب وجدان دارم ولي الان كه شرايطم بهترشده بچم يك سالشه هركاري كنه نه سرش داد ميزنم نه ميزنمش
پسر من عاشق ماشینه هرچی داشته باشه باز عاشق این ماشین کوچیکاس
تشت قابلمه قاشق هرچی بگی می آورد بازی میکرد من دیدم اروم باشه خونه بهم ریخته باشه بهتراز گریه کردنه
حتی باهم کلی سریال میدیدیم هنووزم فیلمی باشه ببینم باهام دنبال میکنه
باید ببینم جا دارم قایم کنم یا نه
اونروز دخترم میگه مامان آروم چراداد میزنی میشنوم 😐😐😐
من اصلا جا ندارم کابینت بالایی ندارم هرچی میزارم توو کابینت پسرم میاره میریزه
نصف وسیله هام نمیدونم کجاست اینقدر مخفی کردم
خداروشکر کاش منم آرامش پیدا کنم
عزيزم هرروز صبح كه ازخواب بلند ميشي شكر گذاري كن معجزه ميكنه خيلي آروم ميشي من تجربه كردم
ان شاالله همه به آرامش برسن
سلام گلم،خب زنا بعد از زایمان افسردگی میگیرن و اگه به این نرسن و مواظب خودشون نباشن و اینو درمان نکنن بدتر میشن مخصوصا که بچه میاد اون تنهایی قبل و اون استراحت و نداری حتی نمیتونی تو بازار بری بگردی تخلیه شی یا خرید بری بدتر زهرمار آدم میشه و همچنین این مسئولیت سنگین که یهو میاد رو آدم سخته،حتما باید برای خودت وقت بزاری با یه روانشناس صحبت کن سعی کن خودتو یجوری آروم کنی،مثلا به شوهرت بگی هروقت خونه بود در حد یکساعتم شده نگهش داره تو تنهایی بری پیاده روی یا باشگاه بتونی ازاون فضا و اون استرسا دور باشی یکساعت ذهنت اروم باشه
من جایی هستم ک نه آنتنی هست نه نتی هست ن اب و برق درستی..تو بیابونم دسترسی ب جایی ندارم صد رحمت ب روستا
دوره دارن همشون توی سنی همینن
باید دوره اش بگذره فقط باید ببینی چیکار کنی اروم تره
ولی انگار زیاد مراقب هستی بچه ها برعکس انجام میدن 🤣🤣🤣🤣
یه جکی بود میگفت به مشکلاتتون بخندین تاآرامش داشته باشین
آخه من چجوری به شوهرم بخندم😅😅
منم دقیقا از خانواده دورم تو یه شهر غریب که حتی یه دوست هم ندارم با همسایه ها هیچگونه ارتباطی ندارم خواهر ندارم یدونه داداش دارم که اونم یه شهر دیگه سرکاره مامان بابام باز یجای دیگه کسی و ندارم که حتی بیاد بهم سر بزنه کمکم کنه یا هرچیز دیگه،مجبوری خودت حال خودتو خوب کنی
جدیدا پسرم میگه من عصبی ام میگم همین مونده تو عصبی بشی
دیروز به من میگه برو توی اتاق بیرون نیا 🤣🤣🤣
😅😅😅😅
دیگه هم ازاتاق بیرون نیا😅😅😅
خیلی دوست دارم برم باشگاه
همه همینن سوگل منم شهر غریب ازدواج کردم نزدیک داره به ۴ سال میشه قهرم با خانواده شوهرم
جاده شمال رو هم گوز میزنی میبندن نمیشه راحت بری بیای اذیتم سختمه شوهرم خیلی اذیت میکنه برای دیدن خانواده ام منو
مریض بشم خودم باید به داد خودم برسم همه یکسانیم یکی کمتر یکی بیشتر
بالشت هم گذاشته بود بخوابم همونجا گفتم اره عمت میاد ناهار درست میکنه براتون حتما 🤣🤣🤣🤣
باورتون میشه اینقدر نتم بده ک نمیتونم جواب بدم 😭😭😭🤣🤣🤣
کنترل و دیگ و قابلمه و قاشق 🤣🤣🤣
کاش کلا برین جای دیگه ولی با فیلم بتونی سرگرم بشی خیلی خوبه من خیلی فیلم دانلود میکردم
من الان پسرم گیر داده به گالن مایع لباس و ظرف و این چیزا میاره ردیف میکنه
شوهرم غر میزنه میگم ولش کن ارومه بذار هرکار میکنه بکنه
اخ گفتی🤣🤣در کابینتا رو با کش بستم در یخچال و قفل زدم.. یخچالم دیگ یخچال نمیشه اینقدر ک درشو باز و بسته کرده 🤣🤣همه لباسای خودمو خودشو کف سالن پهن میکنه با این کارا مشکلی ندارم..با کارای خطرناکش مشکل دارم
منم همش فلش
نمیشه چون خونه سازمانیه
پولش و نداریم جایی بریم
نزدیک ۶۰۰ـ۷۰۰ طلا دارم همین منطقه ی زمین میشه ب شوهرم میگم بیا زمین بخریم کم کم بسازیم ولی هی پشت گوش میندازه
اره منم با این کارا مشکلی ندارم فقط آروم باشه
واقعا شوهر خوب مهمه من همه این دوری و این سختیارو بخاطر شوهرم میتونم تحمل کنم خیلی هوامو داره دقیقا مثل بچش باهام رفتار میکنه بعضی وقتا میگم حس میکنم تو بابامی اینقد هوامو داری،خداروشکر من ازاین لحاظ مشکلی ندارم من کلا استرس خانواده خودمو دارم داداشم طلاق گرفته دوتا دخترکوچیک داره که مجرد بود یسال نگهشون داشتم دقیقا خیلی داد میزدم تنها بودم دانشجو بودم خونه مردم شیطونی میکردن میزدمشون داد میزدم بعدش مینشستم گریه میکردم،هنوزم یادم میفته میشینم براشون گریه میکنم
پسرمنم میره سرشعله های گاز روبرمیداره میزاره یخچال
درب یخچال روبازمیکنه روکشوهاش که یخ میزنه نقاشی میکشه
الهیییییی
شوهر منم از همه نظر خوبع بجز مشکل مالی و یکم ریلکس بودنش مشکلی باهاش ندارم
بچه رو هم نگه میداره ولی خب من همش تو فکر خونه هستم
وای نقاشی که نگو تمام دیوار و در و مبل رو با مداد شمعی کشید یعنی چجوری افتادن تمیز کردم شوهرم نبینه 🤣🤣🤣
دیوار هارو باچی تمیز کردی؟
بچه من شعله گاز و باز میزاره 🥲
این همسایه رو به روی ما ماشالا پسرشو وابسته مادر شوهرش کرده صب و شب اینجاست بچه اینقدر خونه مادر بزرگش هم خونه خودشون نیست
مال من هنوز ب این مرحله نرسیده🤣🤣
مامانم مریضه تو شهر یه خونه ندارن کلا استرس اینارو دارم زندگی خودمو دیگه فراموش کردم کلا حرص اینارو مبخورم،بخاطر همین درکت میکنم که شرایطتت بده و عصبانیتتو سر اون بچه خالی میکنی،من میگفتم گناه دارن اینا هیچکسو ندارن مامانشون ولشون کرده باباشون مشکل داره زندگیش بهم خورده من حداقل هواشونو داشته باشم هیچی نگم بهشون ولی یه شیطونی میکردن میزدمشون مخصوصا دختربزرگه کلاس اول بود واقعا سخت بود من اولین بارم بود مسئولیت دوتا بچه اونم کلاس اول خونه عمومبودیم توشهر واقعا سخت گذشت تو اون یسال من حس کردم ۱۰سال بزرگتر شدم
پرسیل یه پودر مایع زده خیلییییی خوبه برای لباسشویی دستیه نباید توی اتوماتیک ریخت
اونو گرفتم وای اینقدر خوبه اینقدر تمیز میکنه
تمیزنمیشه دیوار ماگجیه همه جاشو مدادرنگی خودکارماژیک کشیدن
میدونی خودمون با کارای خونه میتونیم مشغول شیم بچه ها نمیتونن یا باید یه بچه پیششون باشه یا بیرون باشن نمیتونن حقم دارن واقعا ما جای اونا نیستیم تنهایی نمیدونن با اسباب بازیشون چجوری بازی کنن اگه بچه پیشش باشه ساعت ها با همون اساب بازیا بازی میکنه
مادرشوهرم مرده پدر شوهرم مجدد ازدواج کرده الان ی پسر سه ساله هم از این زنه داره...یعنی این نمیدونه بچه بزرگ کردن چیه ...بچه همش خونه مادر خودش بود یا مادربزرگ شوهرم...چند روز چند روز بچه رو ول میکرد..از هفت روز هفته این بچه شیش روزش خونه نبود حالا میگ من دوباره بچه میخوام شوهرم میگ نه.. منظورش اینه پدر شوهرم میگه نه خب واقعا هم زشته بنظرم
بچه های منم اذیت میکنن ولی گفتم تو این دو سه سالی که پسرم کوچیکه بیخیال دیزاین خونه میشم و همه جارو براش امن کردم... گلدونامو گذاشتم بالا و پشت مبلا ، مبلامو ال طور چیدم و جلوی بخاری متکا گذاشتم، در کابینتامم نمیتونه باز کنه، بچه عقلش نمیرسه بلد نیست هربارم که دعوا کنی نمیفهمه چرا دعواش کردی الان برا تربیت خیلی زوده
توی هاپیرا دارن کوروش و جانبو ندارن هایپر مارکت باید بری مثل باران یا این خصوصیا
سوگل جان ماله من دوتان اوایل دخترم خیلی خوب بازی میکرد الان اصلا فقط همدیگه رومیزنن یاسره وسیله هاشون دعوا میکنن
نزدیکتون باشگاه نیست بری یا شده تنهایی پیاده روی بری،مدیتیشن کن وقتی بچت خوابه هندزفری بزار مدیتیشن کن ذهنت یکم آروم شه نماز بخون یه دعایی دانلود کن پخشش کن
اگه چاره اینه پیداش میکنم🤌
واسه عیدباید رنگ کنم اگه پاک نشه
ماهم خوزستانه خونمون اینجا درست آنتن و اینترنت نیست ینی تو حال و آشپزخونه و حموم دسشویی آنتن نیست فقط تو اتاقا با گوشی صحبت میکنی باید تو اتاق باشی من دیگه ایرپاد میزنم میرم تو آشپزخونه نت که کلا eهست تو اتاقا فرجی هست مودم خریدیم الان خوبه
بخدا صب تا شب بچه اش اینجاست عروسه بیرون میره تنهایی گردش ناهار میخوره شام میخوره میره
خدا شانس بده عروس هم یوبس یه خنده من به لب این ندیدم تا حالا
منم گلدونام و گذاشتم راه پله ولی مشکلم اپن و گاز و تخت و این چیزا هست
یکی از شهرهای استان فارس..جهرم شنیدی؟
بقول بلاگر اینیستا،یه بسته بندی درست کردیم به اسمشیشه می کشی دیگه عصابت کنترل میشه🤣🤣🤣
نه عزیزم ما بخاطر خونه سازمانی انگار تو بیابونیم🤣
خودم رانندگی میکنم میرم بیرون
پس شما هم مودم بخر یه جا بذار حداقل آنتن داشته باشی خانواده ات پیشت نمیان اصلا !!!؟؟
بابا بیخیال تو که هنو یکس داری اونم یکسالشه،بیا خونه ما تا قدر پسرتو بدونی😂
شاید سالی دو سه بار چون خواهرم کنکوریه و داداشم کلا دهمه خیلی نمیتونن بیان ما دو سه هفته یکبار میریم
بخدا اشتباه میکنی ایقد حرص میخوری برا خونه داشتن زندگی خودتو شوهرتم زهرمار میکنی بیخیال بزار اون خودش بفکر باشه،زیاد نباید ازخود گذشتگی کنی اول ازهمه باید خودتو دوست داشته باشی بفکر سلامت روان خودت باشی
میترسم آخرش هم رو بیارم بهش🤣🤣🤣🤣
خط ثابت اینجا نیست بخاطر آنتن دهی هم مودم همراه فایده ندارع گرفتن همکارای شوهرم گفتن آنچنان تاثیری ندارع
منم دختر عموم تهران خونه سازمانی داشتن اینقدر مشکلات نداشت
شهرای بزرگ خوبه..ما شهرستانیم بخاطر همین اوضاعمون داغونه به فکر هم نیستن تا اعتراض میکنیم میگن بلند شید
والا بخدا من بجای رسیدم که مثلا دارم سریال نگاه می کنم جا حساسسس بعد این دو تا همون وسط همو اونقدر میزنن و جیغ و گریه که حد نداره من همچنان واکنش ندارم،نیکان میاد میگه مامان داداش زد تو سرم میگم اردلان تو سر نزن بزن جا دیگش🤣🤣🤣شوهرم که میگه بخدا وقتا که خونه ام روانی میشم تو چیکا می کنی
وای ارزو خیلی خوبه اخلاقت
واییییییییی پس اینک میگن دومی و با فاصله کم بیارید تا همبازی بشن چیه🤣🤣🤣🤣
اینقد همو میزنن تا جونشون دربیاد،بعد باز میرن فوتبال تو یه وجب جا،هی به سر و کله منم میزنن
چند شب پیش پسرم ماشینش رو با مداد شمعی ابی کرد شوهرم عصبی اینو دیدی چیکار میکنه
گفتم اره رفتم توی اتاق تلفن حرف زدم بعدش اومدم ماشین و شستم وای شوهرم حرص میخورد
اینا که ۷سال فرق دارن اینن فاصله کم ببین چیه
موقع مشق نوشتن هی اردلان می نویسه اون پاک می کنه
دخترای داداش منم همینجوری بودن میگفتن گوشی بده میدادی بعد اون میومد میگفت نوبت منه نمیده اون گریه میکرد ک صب تا حالا تو دست اون بوده باید بده من ایقد سرو صدا میکردن منم گوشیو میگرفتم میزدم تو دیوار دیگه سکوت میکردن باز دوباره دعواشون میشد که تقصیر تو بود شکایت کردی گوشیو ازمون گرفت گیس و گیس کشی،واقعا سخته بچه داری خیلی سخت آدم پیر میشه،مخصوصا اگه کسی و نداشته باشی
🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣 واییییییییی دارم امیدوار میشم
بچهای شماهم آب زیاد میخورن؟این منو نمود اینقدر میگ اب
نیکان می کنه پشت مبل،مبلم فشار میده 😐😐باز نیکان وقتی اردلان نشسته یا دراز کشیده میره یا میزنه تو سرش یا پاش لگد می کنه دوباره جنگ
نه خطش ثابت نیست همراه اوله هربار یه خطی میندازیم روش
من دیگه توان ندارم عصبی بشم میگم خب عصبی شدم بعدش یعنی یه تنه پسرم ریدمان زده ها میگم اوکی هرکار میکنی بکن فقط رو مخ من نباش 🤣🤣🤣🤣
🤣🤣یا باید مواد بزنی یا سیب زمینی باشی بی رگ
بالشت زیر مبل ، پتو رو زمین
کابینت بهم ریخته
یخچال که مثل در کمد همش باز میکنه
آها ب شوهرم بگم بگیره شاید یکم بهتر شد
جالبه می خواستم اتاقاشون جدا کنم اردلان گف ن جدا نکن گریه کردن😂😂نمیدونم فازشون چیه
اره میدونم خونه سازمانیا کلا بیرون شهرن،همون بتونی یه دوست پیدا کنی یا بچتو ببری تو کوچه با بقیه بچه ها بازی کنه شوهرت اومد بزاری پیشش یساعتم شده بری بیرون تنهایی ذهنتو آروم کنی خیلی خوبه
من درحدی بودم در یخچال رو نمیشد باز کنی گریه برای خیار یا بستنی
جرات نداشتم لباس روی بالکن ببرم گریه برم بیرون
تمام کارام می موند که فقط گریه نکنه
من الان دوساله اینجام ن خانواده خودم نه شوهرم هیچکدوم هنوز نیومدن خونم،ولی ما هردوسه هفته ای یبار میریم اولاش که اصلا نمیموندیم حالا دیگه من میگم نمیرم اذیتم همش تو جاده ایم،حالا سه هفته میشه نرفتیم همه تعجب کردن که چرا نمیریم من میگم باردارم اذیتم بیام واقعا
منو ابجیم هم خیلی دعوا میکردیم همو میزدیم در حد مرگ ولی بهم وابسته بودیم 😂😂😂
باز خوبه،ماهم اینجا بعضی وقتا درست کار نمیکنه مثلا شوهرم یه کلاسای مجازی داره میره بیرون تو پارکی جایی که نت قطع نشه اینجا با مودم قطع و وصل میشه ولی بازم بهتر از،هیچیه منکه راضیم
اره ولی اینجا همشون خشک هستن انگاری دوست ندارن با کسی رفت و آمد کنن ی دوست پیدا کردم متولد ۸۵ بود بچش الان سه سالشه اینقدر بد دهن و بی لول بود قطع رابطه کردم باهاش...خیلی پرتوقع بود...بعد شوهرم میگ دیگ دلم نمیخواد اینجا با کسی رفت و آمد کنی بدرد نمیخورن..ی دوست دارم خونشون توی شهر هست شوهرش نظامی نیس باهم بچهامون رو میبریم خانه بازی خیلی خوبه
من امیدم اینه یک سال دیگ راحت تر میشم
ماهم چهار ساله اینجاییم شاید پدر شوهرم اینا یکی دوبار اومده باشن..موقعی ک من سونو قلب داشتم اومدن ی روز موندن دیگ نیومدن
بعد توقع دارن مامانا دیوونه نشن،برادر شوهرم تازه یه دخترکوچولو داره یسالش نشده میگفت ایقد اذیتمون میکنه شبا نمیخوابیم برادر شوهرم میگفت فقط روز شماری میکنم سریع برم رو کشتی حداقل یکم آرامش داشته باشم دیوونه شدم
🤣🤣🤣🤣من وقتایی که شوهرم هست تا حدودی آروم تره ولی بازم یسری شیطنت میکنه من خوشحال میشم ک میفهمه من تو چ وضعیتم
شوهرم شیراز منم همون استان فارس شهرستان نوراباد ممسنی،شوهرم ۹ساله خوزستانه کارش اینجاست ولی میگم انشالله بچمون به دنیا اومد شد یکی دوساله بریم شیراز
سخته اینجا هوای آلوده همش گردو خاک آب افتضاح فیلتر آب تصفیه هر۱۰روز یلار باید عوض شه تابستون که کلا از بهار تا وسطای پاییز باید زیر کولر گازی باشی بیرون حتی نمیتونی نفس بکشی
خب خوبه باز اون هست حداقل یکم باهاش صحبت کنی حال و هوات عوض شه
دیگه بچه که میاد دیگه راحتی نداری هرچی بزرگتر میشن مشکلاتشونم بزرگتر میشه مدرسه مشق بعدش بلوغ و هزارتا مشکلات دیگه
نمیدونم بخدا ما همون اوایل که اومدیم خریدیم بزن دیجی کالا مودم همراه اول یا ایرانسل هرکدوم بهتر آنتن میده اونجا ببین چند زده
۱سال و ۴ ماه سن زدن نیست🥹🥹🥹
اقتضای سنش هست
خونتون رو تغییر چیدمان بدید تا دسترسی به اپن نداشته باشه که بخواهید واکنش نشون بدید
پسر بچه ها همینن، من تمام صندلی های دور میز رو برداشتم چسبوندم به دیوار، تی وی رو زدم دیوار، مبل هارو گذاشتم کنار دیوار، گلدون هارو پشت مبل ها گذاشتم عسلی هارو جدا کردم گذاشتم کمد، پسرم یه دنیا اسباب بازی داره ولی بازم انقد شلوغ کاری و شیطونی میکنه
منم گاهی از دستم در میره متاسفانه ولی واقعیت اینه که بچن و متوجه نیستن تو دنیای خودشون مشغول اکتشافن
باید باور کنیم تا یه سنی متوجه نیستند و از یه سنی هم دنبال استقلال طلبین ازشون مثل فرد بزرگسال انتظار نداشته باشیم، من که چند ماهی هست فلوکستین میخورم که آرومتر بتونم رفتار کنم
فقط باید وسایل خطرناک از جلو دستش ورداری
گاز روشن میکنه کلا شیرش ببند
چاقو و شیشه سردست نباشه
مداد نزار جلوش
تی وی بزن ب دیوار
بعدم باهاش خودت بازی کن وقت بزار براش
باهاش شعر بخون بازی بکن مطمین باش کنترل میشه
هرچقد بزنیش یا دعواش کنی بدتر میشه
270
حدود 2 ساعت قبل
