جدایی از همسر

زیر سرش بلند نشده؟😂

به خدا
گفت ما به هم محرمیم
رابطه داشته باشیم گریه کردم ترسید گفت ولش کن😂😂😂😂

بیچاره

نه همش جلو چشممه ، معلمه اینمدت تعطیل بود همش خونه بود

خب خداروشکر

آی کیف میده خانواده شوهر ضایع بشن

😂😂😂

میترسم بعدا بچم عقده ای و بددهن بشه ، توی سه سال زندگی باهاش هیچوقت همچین فکری نکردم ولی الان واقعا میخام نبینمش

بخدا دلم سوخت براش

آرام باهاش صحبت کن شبا که پیش هم میخوابین

هیچی به اندازه صحبت کردن خوب نیس به خدا

عزیزم منم اوایل بارداری شوهرم باهام یه دعوا راه انداخت که نگو.... منم ادا دراوردم گفتم درد دارم ...دارم لکه میبینم ممکنه بچه سقط شه...حتی رفتم اورژانس😂😂خلاصه قشنگ ترسوندمش...دیگه تا آخر حاملگیم کوچیکتر از گل نگفت

کلا تا وقتی که مخالف نظرش حرف بزنم من مقصرم و اخر هنه ی بحثهای آروممون دعوا میشه

توام الان عصبی هسی اجی بهت حق میدم ناراحت باشی ولی تو زندگیه همه مشکل هست .بخدا مادر من الان 18 ساله داره با هوو یجا زندگی میکنه بابام دست بزن داره همش پیش زن دومشه .مامانم میبینه ک اون پیش زنش میخابه ولی میگه من عروس دارم داماد دارم چجوری طلاق بگیرم ...تازه بچه ی زن بابامم نگه میداره بابام مجبورش میکنه اونا برا خودشون میرن مسافرت ...


یکم طاقت بیار بچت بدنیا بیاد ایشالله بهتر شه

اینقدر پرروئه من اینکارو کنم بهم میگه از بیفکری توئه تو داری میشی قاتل بچم با رفتارت

😞😞😞 برا چی زن باید اینقدر مظلوم و بدبخت باشه مگه ما حق زندگی نداریم ؟

جنس زن همینه دلسوزن

تازه معلمم هست😑😑😑

اینجوری بچها مردمو درس میده

دوگانگی شخصیت داره در حالت عادی اینقدر خوب و اروم و مظلومه ولی کافیه یکی خلاف نظرش حرف بزنه حیوون میشه ، اصلا حد وسط نداره

تازه یکی زن نگرفت تا حالا هفت نفرو صیغه کرده مامانم از دستش سکته کرد تو سن 43 سالگی ...منو تو سن 16 سالگی بزور داد ب ی مردی ک 16 سال ازم بزرگتر بود بعد دوسال جدا شدم تو 18 سالگی .الان 20 سالمه با یکی ازدواج کردم خدایی خوبن ولی خوب هر کی ی مشکلی داره گل بی عیب خداس

نگوبهش گناه داره جز غصه کاری نمیتونه بکنه
الان بارداری
با این شرایطم‌که میگی الان که نمیتونی بری پیششون
پس بهترین‌ راه همینه که گفتم
اولش به خودش که نه به خاهرش بگو حالم‌خوب نیست سرم درد میکنه بعدش برو دراز بکش
پاشو بگو دلم‌آشوبه ی جوری ام
برو دستشویی
بعد بیا بیرون دیگه خودتو بزن به غشو ضعف
اصلا هم اوکی نشون‌ندی خودتا
تا ببرت دکتر
اگه بتونی دکترتو روشن کنی بگه از نظر روحی روانی تحت فشار بوده که دیگه حله

یه تیکه طلا نداری بفروشی . تا غربالگری زیاد مونده. برو خودتو راحت کن .

الانم داری حرص میخوری مراقب خودتو بچت باش یکم اروم باش درست میشه

تا ۷ سالگی پیش توئه
ولی آحه این فکرا چیه که میکنی تو

ببین
شوهرت برا خودش دلایلی داره
حالا ممکنه غیرمنطقی و مزخرف باشن
ولی برا خودش منطقی ان
راهش لج و لجبازی نیست
حرف زدنه

عالیه

👍👍👍

قبلا هم به بدی حالا بوده؟
ببین‌مردها واکنششون به بهرداری و زایمان و ... خیلی خرکی هست
ممکنه الان روی خرش اومده سراغش
خودت بهتر باید بشناسیش
اگه قبلا اینطوری نبوده
پس حتما الان ی چیزیش هست

آفرین😂👍

اصلا حال و حوصله ی هیچکاری رو ندارم ،دیشب سیاتیک پام گرفت دقیقا باسن سمت راستم سر پا بودم نزدیک بود بخورم زمین هیچ عکی العملی نکرد حالا بیام اینکارم کنم میدونم خودم ضایع میشم

دارم ولی نمیفروشم زورم میاد

بخدا دست خودم نیست

عزیزم این رفتارا که شوهرت میکنه الان اصلا فکر نمیکنه تو حامله ای داره نهایت تلاش خودشو میکنه لج تو رو در بیاره تمام هدفش همینه مردا نمی تونن در لحظه به دو تا چیز فکر کنن الان فقط می خواد تو رو بچزونه توام سیاست زنانگی به خرج بده با خواهرش شروع کن گفتن خندیدن عین خیالتم نباشه...فکر میکنی طلاق بگیری چی میشه ...الان از بقیه بچه ها بپرسی کم یا زیاد اینا که تو گفتی تو شوهرای ما ام هست از قدیم گفتن مردا سر ته یه کرباسن تو سیاست به خرج بده پشیمونش کن از کارش

اره خودش رو محق میدونه همیشه

وای این دیگه کیه
پس اصلا جلو خودش چیزی نگو
به خواهرش بگو
والا مظلوم‌ گیر آورده

اره بابا هزار بار ولی چون تنها بودیم فقط باهم قهر میکردبم و بعدازیه هفته خودش میومد اشتی ، بقول بچه ها الان جوگیر شده حالیش نیس داره چه غلطی میکنه

عزیزم چاره ای ندارم جز تحمل کردن خودم میدونم تا ثانیه ی اخر عمرم باید تحملش کنم

یه وقتایی خودمم به خدا میگم این بندت از چه جنسیه اخه

خدا سر عقل بیارتش
بعدها که با تجربه تر شد عین چی پشیمون میشه از رفتارهای الانش
ولی حالا که اینطوریه
نهایت تلاشتو بکن نقشه هاشو خراب کنی
با خاهرشبگو بخند برید بیرون دو تایی
فیلم ببینید باهم
از بچت و آینده و خریدهاش و کارهاش حرف بزن
بزار بدونه نمیتونه ناراحتت کنه

من ی مدلشو تو فامیل دیدم
شوهر خالم
بنده خدا داغون شد تا شوهرش سر عقل اومد
اون بیچاره تو ماههای آخر باردلری بود ۸ ماهه با دو تا بچه کوچیک
شهر غریب بدون یک فامیل تنهاش گذاشت اومد پیش مادرش یکماه
حتی خرجی هم بهش نداده بود
خالمم به مامان بزرگم اینا چیزی نگفت که غصه بخورن
در و همسایه براشون غذامیبردن

عزیزم درکت میکنم واقعا تحمل کن ولی انقدری که به خود تو بچت سخت نگذره ..خوش باش عکس العمل نشون نده ..میدونم تو از اون دسته ادمایی هستی که تو خودت میریزی ..من اگه جایه تو بودم می رفتم ساندویچو از دستش میگرفتم‌ میگفتم کوفت بخوری من باید بخورم حامله ام دو تا ام میزدم تو سرش

خواهرش بره همه چی حل میشه به شوهرت یواشکی بگو چطور تو با خانواده ام بدرفتاری کردی منم با خواهرت دیگه حرف نمیزنم تا بره پی کارش

اون باید متوجه بشه که رفتار متقابل داری با خانواده اش

عزیزم منم گاهی به خدا میگم
من خودم ماه پیش سقط داشتم اونم ۴ ماهه حال روحی جسمیم بد بود یک هفته خونه مادرم بودم ..پدرم همه چی خرید برام گفت بخور بابا تا سر پا شی مادر شوهر پدر شوهرم مثل یه غریبه دو تا ابمیوه اوردن دم خونه رفتن دیگه ام نگفتن این ادمه اصلابه شوهرم گفتم میگن انبه خوبه بگیر برام گفت من اینجا نمیگیرم بگو بابات بخره ..بعد یک هفته اومدم خونه باقلمه از دستم افتاد گلیم فرشم کثیف شد گفتم می برم طبقه پایین تو حیاطشون میشورم با اون حالم خون ریزی نیومد یه دست بزنه حداقل شلنگو بگیره من گلیمو شستم و خودم سنگین جا برداشتم ..

فکرکنم اینطوری بدتر بشه
خاله منم مادرشوهرش مهمونش بود
انقد شوهره جلو مانانش تحقیرش کردو به خانوادش توهین کرد زورشم که نمیرسید فقط دیگه قهر کرد باهاشون حرف نزد میرفت تو اتاق که تحقیراشو نشنوه و خنده های رضایت مادره رو نبینه
شوهر نامردشم مانانشو بر اشت رفت شهرشون یک ماه تنهاش گذاشت

ای بابا پس بیچاره چکار کنه طرف آدم شه

چی بگم والا
البته هه مث هم نیست
شاید شوهر این عکس العملش این نباشه

همه

شوهر ایشون

برو خونه بابات بگو میخام استراحت کنم تا مدتی اینجام🙁🙁

دوست عزیز قبل بارداری باید به جدایی فکر می کردی نه الان که یه طفل بی گناه تو شکمته مگه قبلش رفتارای شوهرتو ندیده بودی که اقدام به بارداری کردی؟
الانم برو از یه مشاور کمک بگیر تا اون طفل معصوم پدر و مادرو کنار هم داشته باشه

بابا شوهرش میره تجدید فراش میکنه

رو خانواده ات و گریه های مادرت زیاد فکر نکن مادرت نباید جلو شما گریه می کرد

😶😶😶

عزیزم بایه مشاور صحبت کن
اینجا هرکسی یه نظر میده

با خواهرش صحبت کن
بزار عذاب وجدان براش بمونه
نریز تو دلت
بری ی کینه میشه
بهش بگو واقعا روا هست که جلوی من قربون صدقه ات بره یا برات خوراکی بخره؟
ببین من با داداشت چجوری زندگی میکنم
تو این دوران هر چقدر خودتو به ننه من غریبم بزنی خواهرا و مادرشوهرت و ... بیشتر هواتو دارن دلشون میسوزه
خدایی گاهی منم همین فن رو میزنم مادر شوهرم چش نداره منو ببینه ولی زنگ میزنه به پسرش فحش میده 😁
بهش میگم خوبه من طلاق بگیرم برم آبروتون بره؟ بهش بگو کار لعنتی رو ساعت ۶ غروب تعطیل کنه بیاد خونه من تنهام میترسم پول نمیخوام
منم سر ساعت کار با شوهرم یه خورده بحث داریم
خودتو بزن به سادگی و داداششو بنداز جلو بگو اگه با یه بچه طلاق بگیرم بیچاره میشه هم مهریه هست هم خرج بچه
هم آبرو
کم با داداشت ساختم آبروشوهمه جوره حفظ نگه داشتم
بگو من رازای خونمو به خانوادم نمیگم که از دامادشون بدشون نیاد حالا میخوام با شما که خانوادشین درد و دل کنم
تو هم دختری دوست داری شوهرت باهات اینجوری رفتار کنه
لطفا باهاش صحبت کن
شاید از روی دوست داشتن تو که خواهرشی حرفتو گوش بده
(اینا رو به خواهر کقافطش بگو)

بعضی وقتا سخت بودن و جنجال کردن کارا رو به نفع طرف مقابل تموم میکنه
از شیوه همیشه گی من ینی (خودتو بزن به موش مردگی ) استفاده کن
😁

والا بخدا بچه تربیت نمیکنن
باید مایی که خودمون هزار آرزو داشتیم و چند سالم ازشون کوچیکتریم دوباره وقت بزاریم تربیتشون کنیم
من اگه مادر شوهر بشم خدا شاهده هیچ وقت به عروسم سخت نمیگیرم
اونم دختر مردمه
من اگه سر تا پاشم طلا بگیرم بازم از یه حرف کوچیک ناراحت میشه اگه هی بهش تیکه هم بندازم عذاب دنیا و آخرت میاد برام
کلا دخالت نمیکنم ولی سعی میکنم فمینیس باشم

شب خواستگاری به جای اینکه عروس دوماد برن یه گوشه با هم حرف بزنن عروس و مادر شوهر باید برن
درد و دل کنن یه عمر خودشونو خالی کنن با اخلاق هم اشنا بشن بعد پسره بیاد دختره رو بگیره😐

کل درگیریمون ازاول بخاطر این بود که من تو خونه باباش یه کم بیحوصله بودم و خوابم اومد بعد روز بعد که رفتم خونه مامانم میگفت تو چرا خونه بابام با بقبه سرد بودی الان گل از گلت شکفته 🤨

وااای عزیزم 😞

خخخ دلت خوشه خواهر 😐

باید بدونی چه ادمیه بعد این حرف رو بزنی

چند وقته ازدواج کردین؟

امان از این شوهرا، ک هرچی میکشیم ازوناس😁☹️

واقعا اینا دیگه چجور ادمایی هستن ،من ادم بی ایمان و بی خدایی نیستم ولی باهمه ی وجودم دارم به این نتیجه میرسم خدا توی خلقت مرد و زن و قوانینی که گذاشته هیچگونه عدالتی قرار نداده

اخه ی 😞 نه این منو نمیزاره و بره ولی بخدا ارزومه فقط بره نبینمش

این که درسته کاش لااقل استقلال مالی داشتی حالا که نداری مجبوری تحملت رو ببری بالا

چی بگم بخدا موندم قبلا هم اخلاقش گند بود ولی نه اینقدر

احتمالا میرم یکی دوهفته ی بعد

اره عزیزم برو تا ادب شه

بخدا دور دنیارم بگرده هیشکی مثله من نمیتونه بااخلاقها گندش کنار بیاد فقط مگه بره کثافتکاری واسه ارضای لحظه ای خودش

مامانم خیلی زن مقاومیه من گریم گرفت نتونست تحمل کنه ، همیشه که دعوامون میشه مامانم طرف شوهرمو میگیره بااینکه میدونه مقصره ولی اینبار بهش گفت زنت حاملست دنبال این حرفهای الکی نرید زورش اومد احمق بیشعور

آرام جان بدترین کار اینه که شوهرتو تنها بزاری و بری خونه بابات چون مطمئن باش پشت سرت هزارتا کار دیگه میکنه و بعد زبونش درازه که خودت رفتی و .....

بهترین کار اینه که نه بهش بی محلی کنی و نه دورش بچرخی کارای خونتو انجام بده درست کن و موقع خوردن اونو صدا بزن خورد که خورد نخورد خیلی ببخشید بدرک ولی تو خیلی اروم و بدون استرس بخور و بخواب و زندگیتو کن انگار نه انگار بینتون بحثی هست باور کن با حرص خوردن فقط خودتو بچت عذاب میکشید

همین الانم که ناراحتی بخدا رو نی نی خیلی اثر میذاره

مردا رو اگه به حال خودشون بزاری هزار گندکاری میکنن اخر سر میگن مقصر خودتی خودت بهم توجه نکردی این شد

دیروز تنها بودیم کلی بهش گفتم همه ی حرفهای دلم رو گفتم کلی هم گریه کردم ، خیلی ناراحت شد گفت من واقعا نمیدونم چی بگم فعلا بخاطر بچت اروم باش استرس برات خوب نیست با یه مشاور حرف بزنید ، میدونی اینا ۹ تا داداشن هرکدوم ازون یکی بدتر فقط این از لحاظ مالی بهتره اونم امسال بهتر شده واسه همین من هرچی بگم میگن حیف نیست این همه چی برات تهیه کرده همه ارزوی زندگی شمارو دارن گفتم اخه مگه پول جای اخلاق رو میگیره من حتی از دستش بحدی کتک خوردم که تا پای مرگ رفتم دیگه چیزی نگفت ،منکه همه ی حرفامو زدم ولی اینا خواهر برادرن هیچوقت استخون همو دور نمیندازن ، منم همه چی رو سپردم بخدا

بدترین چیز برای شوهرت اینه که توالان راحت بخوری و بخوابی و عین خیالتم نباشه ریلکس بشین جلوی تلوزیون فیلم ببین و با خنده کاراتو کن

میدونی عزیزم مردا اخلاقی دارن دوست دارن اگه خودشون باخانوات بدن تو خوب باشی تو دعواهاتونو به کسی نگی ولی اگه اونا گفتن اشکال نداره الان اونم ازاین میسوزه که لابد چرادعواتونو مامانت فهمیده و نظر داده ولی تو خونه اونا بیحوصله بودی درسته بیحوصله گی تو خونه اونا بی منظور بوده ولی شوهرت بد برداشت کرده تلافی کرده

الانم که تو باهاش قهری اون داره تلافی میکنه مطمعا باش تاوقتی تو باهاش قهری کم محلی میکنی اون بهتر نمیشه که هیچی بدترم میشه

اره والا حالا فکر کن اینا خونواده پرجمعیت دیگه فقط دیمی بزرگ شدن شانس گوه من نصیب من شد یکیشون

۳ سال ازدواج یک و نیمسال عقد

تو اگه جلوش حرص بخوری نقطه ضعف دادی دستش واونم سواستفاده میکنه

اگه باخواهرشوهرتم بدحرف بزنی کم محلی کنی بدتر میشه بیشتر عقده میکنه

من فقط منتظر اون لحظم یه آتو ببینم واسه همیشه برم

اینقدر دلخونم که حتی پشتشم بهمه نگاهش نمیکنم

حتی با خواهر شوهرت درد دل نکن و چیزی بهش نگو همونی که فکر میکنی خوبه یه روزی از همین حرفات بر علیه تو استفاده میکنه

تو سعی کن باخواهرشوهرتم تو این یه مدت خیلی خوب بشی خواهرشوهرتو بیار تو جبهه خودت قبل این که اون یه چی بیاره باهم بخورن توبیار باخواهرشوهرت بخور اگه میلم نداری بازم بیار

میدونم دلخوری ولی همیشه یه مثل هست میگن ایشاالله هیچ بدی نره که جاش بخواد خوب بیاد

اره دقیقا بد برداشت کرد همون اوایل بهش گفتم بخدا بد برداشتی و ادامش نده سرمو گذاشتم رو پاش گفتم ادامه نده این بحث رو ولی بدتر شد و همه چیزرو پیش خانوادم گفت

واسه منم همین قضیه پیش اومده میگم که تو فقط سعی کن خواهرشوهرتو بیاری تو جبهه خودت اونم هیچ وقت داداششو ول نمیشه بیاد سمت تو ولی تو سعی کن با خوبی بکشونیش سمت خودت

انگار بی حس شدم دیگه برام مهم نیست بزار بیاره بخوره و بخنده و تیکه بندازه منم یه خدایی دارم که یه روزی جواب کارهاشو میده

اون الان احساس میکنه غرورش پیش خانواده خودش وتو شکسته

نه بابا بد نیستم باهاش رفتم بازار بااینحالم براش خیاطی کردم ، الان فعلا داداشش چسبیده بهش به بگو و بخند

عزیزم چاره ای ندارم باید بدونن چی دارم میکشم که فکر نکنن با چهارتیکه وسیله که برام میگیره و جلو بقیه قربون صدقم میره من خوشبختم

دیگه چیزی نمونده بیارم بخوریم 😚 هرچی داشتیم در یخجچال ورداشتن خوردن باهم

اره شوهرت داره باهاش حرف میزنه صداش کن بگو مثلا مریم جان میایی چند لحظه پیشم بعد مثلا تو گوشی یه چی بش نشون بده وبعد شروع کن به حرف زدن اینجوری نه غرورت خورد میشه نه چیزی

معلومه خودتم لجبازی ! خب لجبازی لجبازی هم میاره عزیزم تو خودتم فکر بچه تو شکمت نیستی میخوای اون که مرده و حس اش کمتره داشته باشه ؟ ما نمیتونیم قضاوتی بکنیم چون یکطرفه است و از دید تو هست

منکه بدی نکردم واقعا تاجاییهم تونستم خوب بودم دیگه خودشو وجدانش

یا بگو احساس میکنم برادرزادت داره اذیت میکنه بیا باهم شام درست کنیم یه جوری باش که شوهرت تنها بشه نه این که پیش خواهرش باشه تورویادش بره

خب وقتی برای من نمیاره من مگه گدام که از روی ترحم خواهرشوهرم سهم اونو بخورم ؟

خخخخخخ

مگه فقط خونه اونه توهم بروبیار بعد خواهرشوهرتو صداش کن بیاد پیش تو باهم بخورید تو که میگی میل ندارم یه دو تیکه بخور

چقد شوهرت بچس منم یکدونشو دارم😁

تواینای که من میگم و انجام بده سرهفته به غلط کردن میوفته

اره بخدا پیرمون میکنند

چیزایی که درست میکنه رو نمیخورم مثلا هویج بستنی طالبی بستنی ذرت مکزیکی ، ولی میوه میخورم

غلط کردنشو نمیخام بخدا سرسوزنی دلم اروم نمیشه فقط باید پیشم نباشه که دلم اروم شه

خدا این مردا رو شفا بده میدونم چقد سخته ارام جان

چاره ای جز تحمل نیس

فقط باید بشینیم هرروز موهامون یکی یکی سفید بشه

تا وقتی خونه باباتی یک غم داری فوقش میگن خونه مونده
همین که ازدواج میکنی هزار غم میاد سراغ ادم

والا من که از این دعا رسیدم به این دعا که خدا لعنت کنه مردی رو که ارامش زنش میگیره

تازه یچیزم طلبکارن

ای خدا منو بکشه که قدر اون رو روزا رو نمیدونستم

هفته ۳ بارداری نداریم ، ۴ هفته اول که تازه میرسی به موعدت بیبی بزنی و آزمایش بدی تازه بفهمی بارداری ، بعد هم هفته ۵ میشه اول بارداریت
تاریخ پریودتو بزن نه تاریخ تخمک گذاریت ،
فکر میکنم با تاریخ تخمک گذاریت حساب کردی الان ۸ هفته ای در واقع

مردا شعور ندارن بیخیال باش ، به خودت برس و شاد باش جلو خواهر و خودش که کونشون بسوزه😂😂😂😂

اگه شوهرت برات چیزی نیاره تو نمیخوری ؟
خونه خودته با خودت تعارف داری؟
برو مثلا بستنی بیار با شکلات و آجیل و تنقلات توو یه ظرف بزرگ جلو خودت بذار بخور 😂 آی حال میده

بااینکه واقعا ریده به حالم با کاراش ولی منم چیز میز میخورم 😐 یعنی عین بی کس ها تنهایی میارم میشینم میخورم

شوهرت که هیچی بیچاره معلول الحاله، خداهر شوهرت نمیره یه ساندویچ بزاره توو بشقاب بیاره برات وقتی میبینه وضعیت اینجوره؟
والا من جا اون خواهر شوهر بودم پستی برادرمو میدیدم حداقل کاری بود که میکردم حالا اگه نمیخواستم لفظی طرفداریتو بکنم

خوب کاری میکنی

ولی با حرص نخور با عشششششق😊 بخور حال بیای😂

آخییی عزیزم انشالله ک مشکلتون حل بشه و باهم خوب بشین

دیگه ندیده بودیم شوهر با زنش قهر کنه، خواهرشو بیاره توو زندگی برای چزوندن زنش 😁

ولی سعی کن رابطه تو خوب کنی با شوهرت
اگه بحثی کرد یا حرفی زد جواب نده لج نکن بذار خسته بشه از کاراش شاید وجدانش بیدار شد

در حد یه میلیون .

چی بگم والا فقط اظهار ناراحتی میکنه

اصلا نمیخام فعلا باهاش حرف بزنم

سلام عزیزم بشین باهاش حرف بزن و بگو مشکل کارمون کجاس این رفتارا چیه دوسال منتظر این لحظه بودیم حالا که داریم پدر مادر میشیم چرا زندگیو به کام هم تلخ کنیم بهم بگو چکار کردم که اینجوری باهام رفتار میکنی

با شوهرمن همه چی میبینی ، بخدا عصر ساندویچ خورد نوشابه رو همچین با ولع میخورد انگار من نخورده ام ، بعدشم هویچ بستنی اورد واسه خودش و خواهرش ، هییی چی بگم خدا خودش همه چی رو میبینه و میدونه ، فقط نمیدونم چرا ساکته و کاری نمیکنه

اگه بخوای باهاش لج کنی بیشتر از هم دور میشین و دیگه همو نمیفهمین

حتما باهاش حرف بزن و بهش محبت کن

سلام عزیزم خخخ از نظر اون چون توی خونه ی باباش یه کم بیحوصله بودم و بعد که اومدیم باهاش یه کم سرسنگین بودم گناهکارترین ادم رو زمینم ، حرف فایده نداره وقتی همه حرفاشو میدونم

مردها تشنه محبت و نوازش هستن

وجدانش بخوره تو سرش ، اون همین الانم منو مقصر میدونه را به راه داره تیکه میندازه که من قدر زندگی که درست کردمو نمیدونم

نی نیت دختره یا پسر

نیمیدونم احتمالا پسر باشه

ایندفعه باهاش دعوا کردی وانمود کن دلت درد گرفته. بزار استرسی شه بترسه. وقتی اون موقع احساس خطر کنه میفهمه چکار بچه گانه ای کرده!! بعدم اگه احساس میکنی داره بهت بیحرمتی میشه برو خونه مامانت بزار قدرتو بدونه!!خواهرش نباید تو این شرایط اونجا بمونه!!منکه درک نمیکنم!!

آرام‌ شوهرت چند سالشه؟
که انقد بچه گانه رفتار میکنه
خواهر ۲۸ سالش شعورش نمیرسه دو کلمه با داداشش حرف بزنه؟
یا اگه چیزی داد بخوره ازش نگیره بگه تا به زن حاملت ندی من‌نمیخورم
یا بگه من ناراحتم با زنت اینطوری رفتار میکنی میخام برم‌ نمیمونم

متولد ۶۵ هستش ۳۴ سال تقریبا ، چی بگم عزیزم اینم از خدا خواسته اون قربون صدقش میره اینم کیف میکنه

اره والا اخه ناراحتیمو دید از اول ولی اومد ، تو این شرایط فقط دوس دارم تنها باشم

میگم اصلا چرا خواهر شوهرت خونتونه چرا نمیره

کاری که نمیکنه با داداشش حرف که نمیزنه داره کیف میکنه بره خونشون تا شما دو تا کلمه حرف با هم بزنید حداقل مشکل حل بشه

قبل ازینکه اینسری بریم شهر خانواده هامون قرار بود برگشتنی بیاد یه هفته بمونه پیشم ، ولی مااونجا دعوامون شد دید چقدر حالم بده حوصله خودمو هم ندارم البته گفت شوهرم اصرارش کرده که بیاد حالا قراره فردا بره انگار

میخواست بره شوهرم نزاشت ، فردا انگار میره

مثلا اومده مواظب تو باشه

والا زحمتم فقط بیشتر شد

چی بگم والا ..شوهرت هنوز همون کارا میکنه یکم سر براه نشده

میدونین چی اذیتم میکنه ، من کلا ادم خیلی حساسیم شوهرمم این خواهرشو خیلی دوس داره توی این ۳ سال من همیشه از محبتهای زیاد شوهرم بهش حسودیم میشد خودشم فهمید یه مدت خیلی مراعاتمو کرد ، ولی الان این یه هفته یه جوری بهش محبت کرد که فقط باید میدیدید

خخخخ نه بابا از چی حرف میزنی

تو وقتی انقدر حساسی رو رفتارش باهات یعنی دوسش داری که برات رفتاراش مهمه یه زن زمانی همه چیز براش تموم میشه که بشه روح براش هیچی فرق نکنه ...معلومه دوسش داری فردا که خواهر شوهرت رفت توام از الان بی محلی نکن بهش صمیمی باش با خواهرش تا فردا بره ..بعدم یه ذره شروع کن دلبری ...به خدا این مردا انگار حامله میشن هورموناشون قاطی میکنه بگو اخه مرد حسابی چی کم داری خواهرو می خوای چیکار قربون صدقه زنت بره می خواد برات یه فرشته بیاره

ولی کلا من درکت میکنم چون یکیشون ور دلمه انقدر که محبت میکنه به خانوادش اونا ناراحت نشن من اصلا مهم نیستم

از صبح کمرم درد میکنه بهش میگم کمرم درد میکنه میگه یخ کردی شاید... بعد عصری به باباش زنگ زده که باباش گفته کمرم درد میکنه ‌نمیدونی چیکار که میکرد می خواست مرخصی بگیره بیاد ببرتش دکتر

حالا اگه اینا مشکلی براشون پیش بیاد ما هزار بار میمیریم و زنده میشیم

اره بخدا انگار اونا حامله میشن حالا باز خداروشکر جدی جدی تغییرات هورمونی ندارن

اصلا یه موجودات عجیبین خودشون رو میکشن واسه خانواده هاشون بعد اگه ما یه ذره ابراز علاقه کنیم به خانواده ها بدبختمون از حسادت میخان بمیرن

از صبح هی داره سوتی میده چند باره میخاد اسم خواهرشو بیاره یهویی اولش اسم منو میاره خواهرش کلی میخنده ضایع میشه ، فکر کنید چقدر داره لجبازی میکنه باهام

🤣🤣🤣

😁😁😁😁

شوهرت تو دیگه تو لجبازی کاملا حرفیه شده 😄😄

مگه معلم نیست فردا نمیره کار

خخخ اره فقط میخاد حرصمو دربیاره، ولی همه ی کاراش و رفتارش یادم میمونه بخدا

نه روز تعطیلشه انگاری

بین یه چیز بگم بخندیم شوهر من با من قهر کرده بود تو بارداریم تو هفته های تو که بودم که چرا شکم نداری نکنه الکی میگی حامله ای ..با من که اومده بود مطب میگفت چرا تو مثل اینا نیستی ...ببین چقدر فکرش کوچیکه فکر میکرد من شکم ندارم کم کاری دارم میکنم خخخخ

ولی به خدا استرسو از خودت دور کن خیلی بی اعصابی و استرس بده ..من تو۱۸ هفته سقط شد همشم چشم استرسا می‌دونم انقدر که من تو بارداریم حرص خوردمو گریه کردم هیچ وقت عمرم اینطوری نبودم

واااااقعا 😁 بانمک بوده

الهی بمیرم چرا ؟ دلیل پزشکیش چی بود؟

خدانکنه عزیزم ..قسمت نشه خیلی بد بود
رفتم غربالگری گفت اب دور بچه صفر یعنی کیسه اب اصلا اب نداشت در صورتی که یک هفته قبل دکتر تو مطب سنو کرد نگفت اب دور بچه کمه ولی تو سنو ۱۸ هفته گفت.کلیه هاش تشکیل نشده و دکترمم گفت باید سقط بشه

ولی کلا اون مدت درگیر خونه ساختن بودیم بدهی و اعصاب خوردی زیاد داشتیم برا همین میگم استرس و اعصاب خوردی بده

وااای چقدر بد ، خیلی ناراحت شدم 😞 انشاا.. خدا بزودی جاشو برات سبز کنه ، منم امروز خواهرشوهرم رفت الان کاری باهم نداریم منم آرومم فعلا دوس دارم تنها باشم

خودت اصلا متوجه ی تغییر خاصی نشدی؟

مرسی عزیزم ..انشاالله عزیزم سه ماه دیگه می خوام اقدام کنم ولی استرس دارم نکنه دوباره این جوری بشه ..نه علائم چی مثلا ؟اصلا متوجه همچین چیزی نشدم ولی استرس نگیر دکتر گفت از هر بارداری ۵ درصد ممکنه اینطوری شه شانس من بود سپردم خودمو به خدا برام دعا کنید دیگه اگه باردار شدم بارداری خوبی داشته باشم

خب حالا که تنها شدی اید حرف همو شاید بهتر بفهمید ..یکم قیافه مظلوم و معصوم به خودت بگیر تا یکم عذاب وجدان بهش بدی خخخ

انشاا.. به امیدخدا این بار یه جفت کوچولوی صحیح و سالم خدا بهت بده اینقدر سرت شلوغ بشه اون روزاتو فراموش کنی ، هروقت باردار شدی حتما توی همین تاپیک به من هم اطلاع بده یه کم ذوق کنم 😍

فعلا که باهم حرف نمیزنیم حالا ببینم چی میشه 🙂

قربون دل مهربونت برم ..باشه گلی

سلام خوبین

ارام جان مشکلت حل شد؟؟؟

سلام عزیزم ممنون خوبم خداروشکر

خواهرش رفت خونه ی خودشون ، ولی من هنوز باهاش حرف نمیزنم چند بار اومد طرفم ولی روی خوش نشون دادم

اونقدر دل چرکینم که ترجیح میدم فعلا تو تنهاییم اروم بشم ، میترسم باهاش حرف بزنم عصبیم کنه واسه بچم بد بشه

حالا فعلا حرص نخور برا بچت ضرر داره عزیز

میگما بچه ها کی اوایل بارداریش درد خفیف زیر دل داشت؟؟امروز چند لکه ی قهوه ای رنگم دیدم تو لباس زیرم

بنظرتون نشونه ی بده؟؟

حالا ک خواهرش رفته اومده طرفت؟عجب ادمیه

بچه ها جواب بدید نگرانم😔

مواظب خودت و بچت باش
خودت به خودت اهمیت بده

ممکنه هماتوم باشه
من داشتم تا ۶ ماه
جفتم پایین بود
استراحت مطلق بودم از اول بارداری
شما هم استراحت مطلق باش

تا بری دکتر ببین چی تجویز میکنه واست

خطرناکه؟

ولی تو اینترنت سرچ کردم نوشته بود خون لانه گزینیه اون چند لکه ی قهوه ای ظهر دیدم تا الان دیگه ندیدم

احتمالا لک لانه گزینیه

چی بگم والا

مرسی فدات شم حالم الان خیلی بهتره خیلی ارومترشدم

یا لانه گزینیه یا هماتومه

نمیدونم والا
تا جایی که میدونم لانه گزینی قبل از موعد اتفاق میفته
که تا موعد دیگه تو رحم جنین سرجاشه
که پریود عقب میفته و متوجه بارداری میشی

من حدودا از ۶ هفته و ۴ روز لکه بینی پیدا کردم
بعد از نزدیکی لکه دیدم و دیگم قطع نشد

خداروشکر عزیزم