سلام مامانای باتجربه من زایمان دومم هست و طبیعی هستم و الان تنها دغدغه م اینه اگه دردم گرفت دخترمو چیکار کنم جدیدا خیلی بهم وابسته شده و بدون من پیش کسی نمیمونه فقط باباش.
شماها چیکار کردین🤔🤔
پرسش (1404/07/28):
رفتن برای زایمان دوم و تنها گزاشتن فرزند اول
383
25
حدود 5 ساعت قبل
جانان ❤️
0
حدود 5 ساعت قبل
جانان ❤️
من زایمان اول دردم نگرفت و ۳۹هفته و ۶روز با دوروز بستری و دوتا آمپول فشار دردم شروع شد.
0
حدود 5 ساعت قبل
جانان ❤️
نمیدونم الان کی دردم بگیره و....😐
0
حدود 5 ساعت قبل
طهورا 💚
عزیز از قبل باید هماهنگ کنی یدفعه ای نمیشه
من از چند ماه قبل گفتم همون روز پبش مادرشوهرم وایسته چون میمونه اونجا
شبم خونه پیش باباش بخوابه
صبحم نزاشتم بیاد بینارستان منو ببینه بعد دو هوایی بشه
من از چند ماه قبل گفتم همون روز پبش مادرشوهرم وایسته چون میمونه اونجا
شبم خونه پیش باباش بخوابه
صبحم نزاشتم بیاد بینارستان منو ببینه بعد دو هوایی بشه
4
حدود 5 ساعت قبل
طهورا 💚
ولی مهمتر
چگونگی رابطه شما با بچه بعد تولد فرزند جدیده
هر کی میاد دیدن شما اول اشاره بزنید که به بچه اولی تبریک بگه و اول تشویقش کنه تا در خفا غصه نخوره
اگه میشه براش کادو ی کوچک بگیرید یواشکی بدید مهمونا
گه بدن به بچه اول شما
چگونگی رابطه شما با بچه بعد تولد فرزند جدیده
هر کی میاد دیدن شما اول اشاره بزنید که به بچه اولی تبریک بگه و اول تشویقش کنه تا در خفا غصه نخوره
اگه میشه براش کادو ی کوچک بگیرید یواشکی بدید مهمونا
گه بدن به بچه اول شما
0
حدود 5 ساعت قبل
جانان ❤️
مرسی عزیزم از نظرت
دخترم پیش عمه ش و زنعموی خودم میموند ولی الان میگه باید تو باشی
دخترم پیش عمه ش و زنعموی خودم میموند ولی الان میگه باید تو باشی
0
حدود 5 ساعت قبل
جانان ❤️
خودمون براش هدیه گرفتیم.
الانم سعی کردم چندتا اسباب بازی و کتاب که خیلی منتظر بود براش بگیریم بخرم و تو نبودنم باهاشون مشغول باشه
الانم سعی کردم چندتا اسباب بازی و کتاب که خیلی منتظر بود براش بگیریم بخرم و تو نبودنم باهاشون مشغول باشه
0
حدود 5 ساعت قبل
جانان ❤️
ولی میدونم خیلییییی بهش سخت میگذره که نباشم 😰
0
حدود 5 ساعت قبل
saeide n🌹
دختر منم ب شدت وابسته بود
اما ماه های آخر میذاشتمش پیش خالش
میگفتم میخوام برم دکتر
بهش قول هدیه ک دوست داره هم میدادم
میرفتم و میومدم
تو سنی هم هستن ک درک دارن میخوای برای نی نی بری دکتر
صد در صد که مثل شمایی ک مادرش هستی شب با آرامش نمیخوابه
اما خب سخت نگیر
ی شب نهایت اذیت کنه بقیه رو یکم
چاره ای نیس
ما حتی ب این فکر کرده بودیم که اگه خیلی اذیت کرد باباش با ماشین راهش ببره تا بخوابه تو ماشین
که ب اونجاها نرسید
بعدم که دیگه نهااااااایت خیلی اذیت کرد
اگه بیمارستان خصوصی باشی و اتاق خصوصی
کاری ندارن ک بیاد بیمارستان بمونه
اما ماه های آخر میذاشتمش پیش خالش
میگفتم میخوام برم دکتر
بهش قول هدیه ک دوست داره هم میدادم
میرفتم و میومدم
تو سنی هم هستن ک درک دارن میخوای برای نی نی بری دکتر
صد در صد که مثل شمایی ک مادرش هستی شب با آرامش نمیخوابه
اما خب سخت نگیر
ی شب نهایت اذیت کنه بقیه رو یکم
چاره ای نیس
ما حتی ب این فکر کرده بودیم که اگه خیلی اذیت کرد باباش با ماشین راهش ببره تا بخوابه تو ماشین
که ب اونجاها نرسید
بعدم که دیگه نهااااااایت خیلی اذیت کرد
اگه بیمارستان خصوصی باشی و اتاق خصوصی
کاری ندارن ک بیاد بیمارستان بمونه
0
حدود 5 ساعت قبل
مامان گلی
دفعه اول به همسرم سپردم ببره خونه خواهرم ولی نمونده بود کلا پیش پدرش بود دفعه دوم به مامانم سپردم ببره خونشون بازم نموندن با این که دو تا بودن و اومده بودن بیمارستان
اینبار هم به کسی نمیسپرم خودم می براشون همون بیمارستان تهشم با همسرم برگردن خونه
خلاصه که هیچ کس کمک نتونست بکنه از بس که دخترم برای همه ادا میاد
ولش می کردم می گفت بگو مامانت بره من کنارت کمکم می کنم در این حد بچم می خواد پیشم باشه هنوزم از مامانم دلخواه که اون پیشم موند بیمارستان و دخترم رو باباش برد خونه
اینبار هم به کسی نمیسپرم خودم می براشون همون بیمارستان تهشم با همسرم برگردن خونه
خلاصه که هیچ کس کمک نتونست بکنه از بس که دخترم برای همه ادا میاد
ولش می کردم می گفت بگو مامانت بره من کنارت کمکم می کنم در این حد بچم می خواد پیشم باشه هنوزم از مامانم دلخواه که اون پیشم موند بیمارستان و دخترم رو باباش برد خونه
0
حدود 5 ساعت قبل
یه مامان پر انرژی
این دغدغه منم هست من سردخترم عصر رفتم بیمارستان صبح مرخص شدم سزارین بودم... تصمیم گرفتم سردومی هم دخترم همراهمون بیاد کنارباباش بمونه شبم بیاد کنارم روتخت خودم بخوابه صبحم که مرخص میشیم ...بیمارستان خصوصی میرم سردخترم اجازه دادن همسرم تاصبح بمونه اتاق همراهمم خواهرشوهرم بود دوتاشونم موندن کنارم سردومی هم احتمالا بزارن دخترم شب بمونه کنارم
0
حدود 4 ساعت قبل
مامان آروشا کوچولو
منم همین فکرو میکردم ولی مشکلی نبود و موند پیش مامان بزرگش
0
حدود 4 ساعت قبل
مامان آروشا کوچولو
البته باباشم بود دیگا
0
حدود 4 ساعت قبل
مامان آروشا کوچولو
ب پسر من هر کی کادو داد برا دخترمم گرفته بود
0
حدود 4 ساعت قبل
مامان آروشا کوچولو
من اجازه دادم بعد ب دنیا اومدن بچه بیاد بیمارستان و به داداشش هدیه بده
0
حدود 3 ساعت قبل
Elham 🌹🌹
سلام گلم شما که یه شب بیشتر قرار نیست بمونی سخت نگیر بزارش پیش کسی که میدونی خوب نگهش میداره.
0
حدود 2 ساعت قبل
فاطمه ~
فکر این روز های من
0
حدود 2 ساعت قبل
مامان گلی
من که دوشب به خاطر خودم سه شب هم بعدش به خاطر زردی موندم بیمارستان
0
حدود 8 دقیقه قبل
مهدیه ت
نگران نباش
جالبه پسر منم دقیقا ۳ و ۹ماهه بود دخترم دنیا اومد
تمام نگرانیم این بود چطوری بدون من بمونه
اون روز که زایمان کردم انقدر محو دخترم بودم که خودم خجالت کشیدم پسرمو یادم رفته بود
از شوهرم پرسیدم رایان حالش چطوره گفت ببخشید اینو میگم بهت ولی حتی یه کلمه نپرسید مامان کجاست
البته میدونست ما کلی براش داستان در مورد بچه دوم گفته بودیم و اماده اش کرده بودیم ولی شوکه کننده بود برامون بچه ای که توی شهر غریب جز مامان به هیچ کسی اعتماد نداشت چطوری حتی نپرسیده مامان کی میاد
فردای زایمانم اومد بیمارستان براش ماشین گرفته بودیم گفتیم آبجی برات اورده یه نگاه کرد به من گفت مامان این ماشین چطوری تو شکمت جا شده بود
بعدم که دید ما نمیزاریم ماشین رو توی بیمارستان بزاره زمین گفت بابا بیا بریم مامان خودش اسنپ میگیره میاد
اینارو میگم که به این نتیجه برسم که بچه ها انقدر درک بالایی از مسائل دارن که اصلا شگفت زده ات میکنن
بعدشم اینکه زایمان دیگه نهایت دو سه روزه بعدش مهمه که به اعصاب مسلط باشی تا شش ما انواع داستان ها رو داری
من که خیلی سرش جیغ و داد کردم
جالبه پسر منم دقیقا ۳ و ۹ماهه بود دخترم دنیا اومد
تمام نگرانیم این بود چطوری بدون من بمونه
اون روز که زایمان کردم انقدر محو دخترم بودم که خودم خجالت کشیدم پسرمو یادم رفته بود
از شوهرم پرسیدم رایان حالش چطوره گفت ببخشید اینو میگم بهت ولی حتی یه کلمه نپرسید مامان کجاست
البته میدونست ما کلی براش داستان در مورد بچه دوم گفته بودیم و اماده اش کرده بودیم ولی شوکه کننده بود برامون بچه ای که توی شهر غریب جز مامان به هیچ کسی اعتماد نداشت چطوری حتی نپرسیده مامان کی میاد
فردای زایمانم اومد بیمارستان براش ماشین گرفته بودیم گفتیم آبجی برات اورده یه نگاه کرد به من گفت مامان این ماشین چطوری تو شکمت جا شده بود
بعدم که دید ما نمیزاریم ماشین رو توی بیمارستان بزاره زمین گفت بابا بیا بریم مامان خودش اسنپ میگیره میاد
اینارو میگم که به این نتیجه برسم که بچه ها انقدر درک بالایی از مسائل دارن که اصلا شگفت زده ات میکنن
بعدشم اینکه زایمان دیگه نهایت دو سه روزه بعدش مهمه که به اعصاب مسلط باشی تا شش ما انواع داستان ها رو داری
من که خیلی سرش جیغ و داد کردم
سوالات مشابه
- خونریزی هنگام نزدیکی در بارداری
- خونریزی هنگام نزدیکی در بارداری
- ورم و یا گاز معده در بارداری
- ازمایش cell free dna
- تفاوت زایمان طبیعی دوم
- خونریزی بعد سزارین یا لکه بینی
- خانمهایی که تجربه دو زایمان طبیعی دارن لطفا کمک کنن
- خانومایی که زایمان دوم انجام دادین یه لحظه بیاین
- دفع موکوس و زایمان طبیعی دوم
- خانمایی که سزارین شدن و پمپ درد داشتین بیاین