دلنوشته زنی عاشق 😍🙃

سلام بچه هاا امروز داشتم فکر میکردم به یه سری نتیجه ها رسیدم گفته م شاید به درد بعضی از خانومای اوما بخوره به اشتراک گذاشتم
امیدوارم مفید واقع بشههه
من خودمم یه زن عاشق پیشه م ،زنی که زندگیشو با عشق شروع کرد تاروپود گلیم زندگیشو با عشق ،بوییدن گل اقاقیا هر روز گره میزد به امید نوازش دست مردانه هر روز صبح با انرژی بیدار می‌شد
همیشه فک میکردم انتخاب من خاص
فک میکردم عشق من عشق فضایی ،افسانه هاست
ازون عشق ها که داخل رمان ،قصه ها مینویسند
فک میکردم مرد من با بقیه مردا فرق داره ،خیلی متفاوت ،خیلی عاشق پیشه ست
بعد مدت ها که گذشت بیشتر به این نتیجه رسیدم که چقدر رویایی فکر میکردم و چقدر آرمانی ،چون فقط یه مرد بود مثل بقیه مردا با یه سری کمبودها و کاستی ها و قوت ها نه بیشتر .....
به همون اندازه میتونست نقش یه آدم عاشق پیشه رو اجرا کنه
به همون اندازه هم سخت گیر
رفته رفته
من مونده بودممم با یه عالمهه رویا و خیال و تارپودی که به اون قشنگی که دلم میخواست گره نخورد
تصمیم گرفتم خودمو عوض کنم از اون چیزی که بودم به اون چیزی که باید بشممم ،به خودم گفته م چقدر وابسته بودن
چقدر منتظر عاشق دلخسته بودن
یکم قوی باش
یکممم شجاع باش
دیگه اون آدم قبلی نیستم گاهی وقتا دلم برای فاطمه قبلی تنگ میشه دختری شاد احساسی که شبا با ستاره ها صحبت میکرد ابرهارو کنار هم میچید.....
ولی الان حس بهتری دارم حداقل به خودم خیانت نمیکنم
هنوزم بعضی اوقات گیج سردرگم میشم ولی حداقل میدونم دارم راه درست میرم
می‌خوام دوتا زندگی داشته باشم دوتا چهارچوب ،یه زندگی با همسرم
و یه زندگی برای خودم با اهداف خودم آرمان های خودم و بخاطرش بجنگم
و منتظر تایید ،لبخند ،همسفر نباشم
شما هم تا الان به این فک کردین یه زندگی جدا داشته باشین ؟
زندگی که فقط مال خودتون باشه ؟
یا اینکه زندگی جدا دارید ؟