Ooma
پرسش (1399/05/08):

خانوما امشب با شوهرم بهثم شد و خیییلی ازش دلخور شدم.

سلام شما بیاین بگین حق داشتم ناراحت بشم یا ن؟من از سه روز پیش که فهمیدم باردارم به شوهرم گفتم به هیییچکس نگه.حتی به مامانم که نزدیکمه نگفتم.چون اسباب کشی داریم گفتم بریم خونه جدیدمون استرسا کم شه بعد به مامانم و بقیه میگم.به شوهرمم گفتم نگی چندبارم گفتم.گفتم میخام از رو برنامه بهشون بگم اونم بعد اساس کشی.اما امروز از دهن خواهرشوهر دیگم شنیدم که شوهرم به خواهرشوهر دیگم گفته اونم به خواهرش گفته.و خیییلی از دست شوهرم ناراحت شدم اخه احساس میکنم من و حرفم براش ارزش نداشتیم.من دلم نمیخاست زودتر بگم.به دلایلی که خودم میدونم.شوهرم دیروز یع موضوع خییلی بی ارزشو گفت به کسی نگو من به هیییچ احدی نگفتم.اما اون موضوع به این مهمی رو رفته اول گذاشته کف دست خواهرش.من به نزدیک ترین کسام نگفتم نه به مامانم نه مادرشوهرم.اونوقت این رفته گذاشته کف دست خواهر عفریتش.حالا بگین من حق دارم یان...چجوری دیگ بهش اعتماد کنم حرفی بگم.بهم میگه من بفکرت بودم...گفتم به خواهرم تا بیاد کمکت اساس کشی.ببخشید طولانی شد ولی خییلی ناراحت شدم اصلا از زندگی ناامید شدم.از این بچه

خیر😐
😂😂😂😂باشه
خخخخ ای جان.خدا ببخشه برات
مردها ذوق دارن نمیتونن جلو زبونشون بگیرن
منم انقدرگفتم توروخدا به عموت نگی
به اون بگی انگار کل دنیا میدونن
هی گفتم بزار از تشکیل شدن قلبش مطمئن شدم بعد بگو
اخرم به مامانش گفت
مامانش به عمش
یهو دیدم دخترعمه هاش دارن تبریک میگن
منم دیگه گفتم همین دیروز فهمیدم میخواستم مطمئن شم بعدبگم. نزاشتن به سنوقلب برسه😒
من واسم پیش اومده.
ایینه خریده بودیم گفتم ب خواهرات نگو تا اومدن خونمون سوپرایز بشن.بعد خودم ب خواهرم گفتم اونم رف گف.گفتم چرا گفتی گف چون توام گفتی
واااای راحیل جون ناراحت نشدی؟توهم قضیت عین منه
اینجا تو گفتی اونم گفته.اما من به مامانم نگفتم این رفته گذاشته کف دست خواهرش.
انشالله
اوووه عزیزم چقدم سخت میگیری
پس بیخیال ناراحتی بشم...وای امشب چه حرصی خوردم و چه گریه ای کردم.الان چشام شده اندازه تخمرغ
خودشم میگه...میگه من از ذوق گفتم و اینکه بیاد خواهرم کمکت.اما من میگم چرا حرفم برات اهمیت نداشت😑😑اره الانکه فکر میکنم زیادی سخت گرفتم
هنوز اول بارداری هستی به این چیزا الکی غصه نخور روند بارداری خودش استرسه بیخیال از خوشحالی گفته حوصله داری بذار بزان کمکت کنن تو اسباب کش تو مثل خانا بشین
دیوونه ای😂😂
واقعا یک درصدم حق با من نبود؟الکی انقدر حرص خوردم شیرم خشک شد😐
نه دیگه اخه به عموش نگفته بود به مامانش گفته بود😄ولی خب تا سنو قلب استرس داشتم یه وقت خدایی نکرده مشکل باشه چطورجمعش کنم
اماحواست خدابود به خوشی بگذره
حتی مادرشوهرمن بابت حاملگیم یه مهمونی بزرگ هم گرفت
همه اومدن برای عرض تبریک
دیگع وقت نکردم ناراحت شم
صفر درصد حق با توبود
😂
اره.من فقط جوش میزنم که برنامه داشتم همین.حالا که گفته دیگ چکار میشه کرد.
آفرین خوشم میاد حرف روت تاثیر داره حالا برو از دلش دربیار بگو بخشیدمت که رفتی به عفریته خاهرت گفتی
خخخخخخ
هههه
😂😂اینطوری بنظرت بحث دیگه ای شرونمیشه؟؟
خخخ.اینم همینطور به خواهرش گفته اونم به خواهر دیگش.تا فردا صبح مامانمو مادرشوهرمو برادرشوهرام جاریام همه میفهمن
حالا من تو اقدام بودم به مامانم میگفتم چرا من حامله نمیشم؟؟؟؟
بی بی میزدم مامانم میگف زیبا چیشد میگفتم تففففف هیچی نشد
وای عین من🤣🤣🤣
هان؟؟؟ آره شرو میشه بیخیال نگو
الان واقعا با شماها صحبت کردم اروم شدم.وگرنه انقدراهم منطقی نیستم.از سرشب خودمو جر دادم از گریه😐باشه ممنون ارومم کردین
به شوهرم میگفتم به داداشت گفتی من حاملم؟؟؟
شوهرم😠😠😠
من 😁😁😁😁
داداشش🤔🤔🤔🤔🤔
دیر و زود میفهمن😄ولی خب مردها ذوق دارن ازنظر اونا هیچ عیبی نداره چون بالاخره همه جامیپیچه
منم😄
دلداریم میداد میگفت بیخیال شو اگه نشد
دقیقا ماه سوم که به بچه فکرنمیکردم مثبت شد
عزیزم زندگی اصلا ارزش نداره که بخای سر این موضوع ها خودتو تودلیتو شوهرتو ناراحت کنی
یبار میگفتی چرا گفتی دلیل اونم میشنیدی بعد رد میشدی
اخه من سنم خیییلی کم بود 14 سالم بود اول خدا بعدم مامانم همه بدبختیای بچه داریمو کشید.واسه همون خاطره بدی براش مونده از زایمان من...هرچند الان عاشق پسزمه اما خوب خاطرات بدی براش ثبت شده
توروحت😂😂😂
منمممم ماه دوم نتیجه گرفتم
وگرنه بیچاره مامانم بدتر ازمن استرس داشت
چه خبرتووونه😅😅
اشکال نداره عزیزم
کاری که شده.
آقا مبارک باشه منم شنیدم زینب جووون
😄😄😄
اره عزیزم.اخه من فکر کردم موضوع مهمیه چون شوهرم حرفم براش اهمیت نداشتع اما بقول شما شوهرم ذوق داشته گفته
کاااش منم این ماه بگیره
هیچی والا داریم خاطرات بارداری مونو میگیم که شیپور گرفتیم به دست همه جا جار زدیم
😁😁😁
😁😂😂کی بتو گفت.حتما شوهرم گفت اره یا اون خواهر عفریتش.😂😂😂سلامت باشی گلم
انشاالله
انشالله بزودی
تو روح این مردا خراب میکنن همیشع همه چیزو
من شوهرم سر کاره فردا میرسه
فردا ۸ ام قاعدگیمه
بنظرتون تو این هف روزی ک شوهرم میشمه میگیره😥
اره اره خواهره استوری گذاشته بود
😄😄😄
انشاالله
بزن به در بیخیالی همچین خوشگل میگیره
دیروز فهمیدم مامانم کرونا داره خیلی ناراحت بودم
حالا شوهرم زنگ زده میگه اماده ای😄میگم‌نیا بابا کی بچه خواست الان
میگه کی واسه بچه میاد؟؟😄😄😄
😂😂
سه ماهه عروسی کردیم👼
غلط کرده عفریته سیاه
ای جان هنو سه ماهه؟به این زودی نی نی میخای؟خیییلی خوبه
😂😂😂
وووووی تازه عروسی ها
چه خوبه
آدم دلش میخاد فقط لنگاش بالا باشه 😑😑😑😑😑😑
البته من الانم اونجورم ها اگه حاملگی و هورمون ها بذارن
پس زودمیگیره نگران نباش
من خودم۴سالونیم جلوگیری طبیعی داشتم
انقدر اطرافیان فازمنفی دادن گفتن خشکی رحم گرفتی
تنبلی تخمدان گرفتی
حالاحالاها نمیشی
حرفاشون به یورم نگرفتم
ماه اول دوم خیلی بهش فکرکردم حتی علائم بارداری داشتم منفی شد
اما ماه سوم گفتم میسپرم به خداهرچی خودش خواست
مثبت شد
هیچ علایمی نداشتم جز دل دردکمردرد پریودی.
بااینکه پریودیام نامنظم شد،اما یه جلسه دکترنرفتم تا روحیه م خراب نشه،میدونستم تایکسال طبیعیه نشم
اینقد ب زندگیت سخت نگیر بخاطر اینجور چیزا حرص نخور بچت بسلامتی بدنیا بیاد مهم همینه
اره واقعا مهمم فقط همینه تو این اوضاع کرونا.اصلا احساس میکنم یک ساعت پیش خودمو نمیشناسم.اخه خیلی الکی حرص خوردم.باور کن اینطوری نبودم من😐
نه بابا من تابیبیم مثبت شدگفتم به همه بگیم شوهرم گفت نه صبرکن زوده سونوی قلب که رفتیم بعدش گفتیم
عزیزم همه مردا دوست دارن زود بگن گل کاشتن 😅ولی منم خودم دوست نداشتم زود بگم مخصوصا جاریم باردار بود گفتم بزار غربالگری برم بعدا دیگه یه کم مقاومت کردم نزاشتم بگه 🤗
من به شوهرم گفتم نگو تا حالا بکسی نگفته ولی عزیزم تو هم مساله رو گنده ش نکن چیزیه که شده این روزا رو به خودت سخت نگیر...منم مطمئنم از ذوقش گفته...شوهر منم میگفت ناراحت میشدم ولی درکشم میکردم که از خوشحالی گفته سخت نگیر
عزیزم اینک چیزی نیست منم واسه بارداریم شوهری روگفتم ب کسی نگه ازذوق شیرینی گرفت ب همه گف 🤣😂
حالا که فهمیدی گفته خودت پیش دستی کنو بگو کیک بگیریم به همه بگیم.
منم میدونم شوهرم میره به همه میگه
منم خودم زودتر میگم که بگیم.
آره هردوتامون خیلی نی نی دوس داریم
من ماه پیش رفتم سونو‌چک‌کنم‌کیست داشتم و پولیپ😥خیلی نگران شدمه
من ک شوهرم زیاد پیشم نیس هروقتم میاد ک اصلا امون نمیده😅😅😅
کاملا درکت میکنم سر و کله زدن با مردا تو این زمینه دیووانه کنندس
اصلا چیز مهمی نیست اون از ذوق گفته 🚶‍♀️🚶‍♀️🚶‍♀️
منم قصدم همین بود اما شوهری نزاشت
منم خیییلی مقاومت کردم اما گفت
منم دیگ درکش کردم.با خودم میگم سالم بودن بچم از هرچیزی مهمتره بقیه وللش
خخخخ عین شوهر من.
اره همین کارو میکنم
انشالله مشکلی نیست.عزیزم.نگران نباش فقط بیخیال باش
خخخ اره واقعا😂
میدونم اما نمیدونم چرا ناراحتم.
خانما دیشب انقدر حرص خوردم واسه نی نی اتفاقی نیفتاده باشه؟؟
ای بابا حالا گفته دیگه فک کن گفته بیاد کمکت
خودشم همینو میگه.اما باور کن حاضر بودم کلی اذیت شدم تو اساس کشی اما فعلا به کسی نگیم.ولی خوب این مردا مگه میفهمن.منم دیگه ناراحت نیستم.گفتم وللش که گفته.کاریع که شده
شوهر منم از روی خوشحالی و ذوق رفت به همه گفت... مامانم گفت عب نداره بالاخره که باید میفهمیدن مثلا الان نگی ۵ ماه دیگه نمیگی... دیدم منطقیه ... گفت سلامتیشم بسپار به خدا ... منم سپردم و الان خوشحالم... از وقتی هم همه فهمیدن بیشتر بهم توجه میکنن مثلا میرم خونه ی مادرشوهرم اصلا نمیزاره بلندشم هر روزم بهم زنگ میزنه
بابا از خوشحالی گفته
حاملگی اول من شوهرم همون پنج شش هفته به خالش هم گفته بود
این حاملگیم زن عموش یه هفته پیش فهمید حامله م
حالا ب نظرم باز از این فرصتم استفاده کن کیک بگیر برو همه لحظه هارم فیلم بگیر یادگار بمونه منم شوهرم خیلی اسرار داشت ۴ تا برادر و زن داداشا بدونن تهش ۲ هفته نگه داشت دیگه صبر نداشت رفتیم کیک و بادکنک نی نی خریدیم از همه لحظه ها خریدم فیلم گرفتم رو کیکم نوشتیم 1+1=3بردیم خونه مادرشوهرک همه بودن از واکنش همه هم فیلم گرفتم الان یک کلیپ دارم ک واکنش همه نزدیکا و پدر مادرا ک با لبخونی اینا بهشون خبردادیم توشه
مهم اینه خاطره بسازی و بمونه بچت ببینه
با این ک من این همه کار کردم تهشم جاریم مردن از حسادت برا ی کیکا بادکنک
خانوما امشب با شوهرم بهثم شد و خیییلی ازش دلخور شدم.
دوست من پنج ماهشه جاریش هنوز نمیدونه حاملگیش رو به نظر من دلیلی ندارد تا اون موقع
خانوما امشب با شوهرم بهثم شد و خیییلی ازش دلخور شدم.
حرص الکی نخور بده برا نی نیت
منم دوست داشتم نگم اما شوهرم نمیزاشت😐الان همه فامیل دیگه از طریقشون فهمیدن
اشکال نداره حالا حرص نخور.
میخواد دست تنها نباشی که راستم میگه هفته های اول نباید دست به سیاه و سفید بزنی هفتت پایینه هنوز جاشو محکم محکم نکرده
بذار خواهر شوهر عفریتت بیاد کمک..تو فقط باید بشینی و نگاه کنی
اصلا از دو کیلو بیشتر بلند نکنی هااا
دلت خوشه هااا
عفریته رو خوب گفتی🤣
اخه خودش گفته من توهین نکردم.
حرف زینبو تکرار کردم 😀😀😀
فکر کردم اسمشه عفریته 😂😂😂
از این نظر که همه هواسشون بهت باشه و کمکت کنن خیلی خوبه.ولی خوب من برنامه داشتم جور دیگ بگم.
اره عزیزم اسمشه🤣
خداببخشه برات
بخاطر همچین موضوعی ناامید شدی از زندگی از بچه؟؟؟😐😂
واقعا ذوقشون چرته از نظر من
منم اینقدر برنامه داشتم ک دعوتشون کنم جعبه به همه بدم بعد مثلا برا جعبه خواهرم ی پستونک باشه با جمله ی خاله من اومدم اما نشد ولی باز از هرفرصتی سعی کردم استفاده کنم
وااای چه ایده خوبی
بترکن این جاریا که انقدر حسودن
اره خیلی خوبه من حتی تا داشتیم میرفتیم ازمایش یا جوابا گرفتیمم فیلم گرفتم کلیپ کردم
اره بهتره کسی اولش نفهمه اگه مردا بزارن
اینام اسمشون عفریتس
خخخ چه بانمک😂
صدا قلبشو گوش کردی؟
باشه.خدا کنه حالا که خبر داره بیاید کمک.اره شوهرمم میگه هفتت پایینه خطرناکه
بچه ها حالا فکر کنید من خودما زدم ب خواب شوهرم ک اومد از تو کیفش بی بی رو برداشتم اون حمام بود تا زدم مثبت شد در حمام رو باز کردم و گریه شوهرم فکر کرد منفیه تا گفتم مثبته سه بار سرشو زد تو دیوار حمام منو کشید زیر دوش با لباس تو تن بغلم کرد حیف کلیپ اینا ندارم🤣🤣🤣🤣سوپرایز بارداری در حمام
خخخخ اره اسمش عفریتس.اونم از نوع هفت خطش
ن دکتر احمق نزاشت برام حالا عوض میکنم دکترما
اره 😑😑
وااای چه ایده های جالبی داری
ای جان.بسلامتی انشالله بدنیا بیاد
خخخخ ای جان چه ذوقی کرده طفلی.چند وقت اقدام بودین
سلام زینب جان
برا همینه جاریام دارن جر میخورن باورت میشه ۹ تا نوه هستند اونا برا بچه هاشون ی شیرینیم نخریدن حالا من ک یکم این کارا رو میکنم لجشون میگیرع
وااا چرا بعضی دکترا انقدر گند دماغن.
گلم شوهرت از رو ذوقش گفته ولی خب اشتباه کردخ
یک سال
سلام عزیزم خوبی
انشاالله باهم زایمان خوبی داشته باشیم نی نی سالم و صالح
وااا چه حسود.خوب اونام میخاستن از این کارا بکنن.کسی جلوشونو گرفته بود
اره بخدا😥
اره.ذوقشو متوجه میشم.اما خوب بحرفم گوش نکرد ناراحت شدم.
پس زیاد منتظر بودین خداروشکر که این انتظار به پایان رسید
انشالله
حالا دیگه برا تعیین جنسیت عمو عمه هامو دعوت میکنم تا پشتشون بسوزه🤣
اره.ولی مراقب کروناهم خییلی باش گلم
اره الهی هیچ کس انتظار نکشه
قربونت
منم ب شوهرم گفتم ب کسی نگه حتی ب مادرش و خواهرش
تا ماه ۵ کسی خبر نداشت
همه کارامم خودم میکردم حتی اشپزی ک اوووووف
ولی دوس داشتم کمک داشته باشم
تازه وقتی باردار شدم کلا کار کردن خونه مادرشوهرو گذاشتم کنار😂
همه میگفتن چته میگفتم پام درد میکنه
شوهرمم پشتم بود😏😏😏
گلم حرص نخور مردا که کلا آلو تو دهنشون خیس نمیخوره ولی واسه بچه آنقدر ذوق دارن نمیتونن خودشون کنترل کنن شما باهاش حرف بزن بگو که ناراحت شدی از کارش کلا تو بارداری آدم خیلی حساس میشه دیگه حالا که گفته کاریش نمیشه کرد
امید بخدا با رعایت بهداشت 😃
آخه نیست بدونن هم کمک میکنن
وای حالا ما نمیگفتیم ناراحت میشدن از دماغمون در می اوردن
😂😂😂😂خدایی واسه من اوا خودم ب خواهرشوهرم گفتم خیلی هوامو داشت
اولش ک کلی گریه کرد
بعدشم هرجایی میرفتیم کارارو انجام میداد و هوامو داشت
کسیم چیزی میگفت.میگفت فاطمه تازه نشسته تا الان سرپا بوده
منم برعکس ۴ تا عروسا دیگه از همین اول کار کردنا گذاشتم کنار قشنگ بعد غذا میرم دراز میکشم🤣🤣🤣
خخخخخخ
سیاستی برو جلو خواهر
من جاریام شنیدن اینجوری شدن🤤
بعد ک گفتم ۴ ۵ ماهمه اینجوری😱
اخه خیلی ادعاشون میشد ک ما کسی باردار یاشه میفهمیم
خوبه والا مال ما که یه زنگ نمیزنه حالمون بپرسه میگه افسردگی گرفتم برادرزاده ام بیاد حالم خوب شه
این خواهرشوهر عفریته نیست😃افرین
😕😕😕😕وااااا
وای ایول یعنی زدی تو دهنشونا🤣🤣🤣
ماهه😍
مثل خواهرمه واقعا
الانم ک دیر ب دیر میزم پیشش
میگه نکنه برادر زادمو اونوری بار بیاری
بیارش ببینمش
واسش تعریف میکنم لگد میزنه کلی ذوق پیکنه
والا دو ماه پیش مادربزرگشون فوت کرده از اون موقع با کسی حرف نمیزنه میگه افسردگی گرفتم بعد بیرون میره میچرخه همه کار میکنه من نمیدونم چه مدل افسردگی
بگو بشین بزار ببینی بچمو🤪
عزیزم الهی ک همش خوب و خوش باشید باهم
اوووووف یه جوری حرف میزنن که انگار صاحب بچه امن
خخخخخ
ما شهمیرزاد خونه داریم بالای کوهه
هرکی حامله میشه اونجا دیگه نمیره چون خیلی راهش بده و پله داره
من همش اونجا بودم🤦‍♂️🤦‍♂️🤦‍♂️🤦‍♂️
همشم تو ماه رمضون میگفتم روزم
روزای پریودمو حساب میکردم لاک میزدم میگفتم پریودم😂
کلی شربت زعفرون و حلوا میخوردم
کلا ب عقل جن نمیرسید باردار باشم
افسردگی نسبت ب زنداداش😕😕
انشاالله
بگو خوب پس چرا تو شکم منه
مردم خیلی رو دارن
چه خوب.خدا نگه داره براتون نی نی تونو
گور باباش مهم نیست بالاخره دو روز دیگه بچه دنیا بیاد دارم براشون
وای ایول😃عجوبه ای
🤦‍♂️🤦‍♂️🤦‍♂️
خخخخ دزدیده
مرسی عزیزم
آنقدر بی ادب که یه چیز بگم جواب میده منم حرف نمیزنم
وااای مژگان از دیشب انقدر گریه کردم...تاالانم شوهرم صدبار اومده معذرت خواهی هی کارای خونه رو میکنه از دلم در بیاره.هرنازمو میکشه.اما من ناراحتم بودم تاالان الان بخشیدمش.اخر گفت تا نبخشی سرکار نمیرم منم بخشیدمش رفت...نمیدونم زیادی حساس شدم
اینام باور کن همین مدلین.دیشب خواهرشوهرم میگه چرا به ما انقدر. دیر گفتین.
دیگه هرکی ی طوره یکی از جاری میکشه یکی از خواهرشوهر یکی از مادرشوهرخوبه ادم بتونه بی خیال باشه نسبت بشون
خوب کاری میکنی.ارزش خودتو بچتو میبری بالا
دیگه یکمیشم برا بارااریه ک اینطوری هسی
افسردگیش واسع توعه فقط
طبیعی عشقم منم چند روز آنقدر حالم بده همش گریه میکنم الکی یکی یه چیزی میگه بهم برمیخوره همش فکر میکنم میخوان بچه ام بگیرن ازم اوایلشم اینجوری بودم وسطا خوب شده بودما دوباره شروع شد ولی هوای شوهرت داشته باش بهترین کسی که این دوران کمکت میکنه یه اشتباه کرده خودش متوجه شده دیگه
بگو تا چشت درار
بگو خب ور پرده بزار ببینم حداقل خارج رحم خدانکرده نیست بعد میگیم ب توی عفریته
😀😀😀
اره بزار پشتم حرف بزنن
اره واسع همونع حتما.
اره بارداری واقعا هورمونا بهم میریزه.من فکر میکردم هرکی چنین حرفی میگه الکی میگه.ولی الان فهمیدم واقعا راسته...اخی عزیزم چرا بچتو بگیرن؟بچه از توعه جیگر گوشته.مگه میتونن بگیرن.این فکرارو نکن.اره خییلی هوامو داره شوهرم.خدا خیرش بده.از دیشب همش میگه معذرت میخام
وااای منم ترسم همینه بخدا.میترسم خدای نکرده خارج رحم باشه اونوقت من چجور ماسمالی کنم
اخه فکر کن تا تاریخ پریودمم میدونستن جاریتم
نبابا عزیزم نیست منم رفتم دکتر چون زود رفتم ندید اومدم یک هفته استرس اخر دید ساکا خیالت راحت جا نی نیت خوبه خوبه ب شرطی ک تو حواست ب خودت باشه
بعد گفته بودن چرا پریود نشده🤦‍♂️🤦‍♂️🤦‍♂️🤦‍♂️
منم دیگه از پس فرداش گفتم پریودم و ۴ ماه پریود بودم مثلا😂
وای منم عادت داشتم هرماه پریود لاک بزنم و قانونم بود هرماه لاک جدید بخرم یعنی همه جاریامم میدونستن حالا اگر نمیگفتم قشنگ میفهمیدن😅
😂😂😂
باز تو نشونه داشتی
من ن اهل لاک اینا نبودم
ولی واسه اینکه باور کنن وضو میگرفتم لاک میزدم بعد میرفتم خونه خواهرشوهرم نماز میخوندم😂
خواهرشوهرمم فقط میخندید
میگفتم فکر نمیکردم یه روز بیاد ک یواشکی نماز بخونم
😆😆😆
عزیزم اینکه ناراحتی نداره شوهر منم هرچی بهش گفتم ب خرفم گوش نداد و فوری گفت ب خانوادش. میگه ب تو چه ذوق بچمو داشتم😖😅😅😅
منم ب خواهرم گفت ولب اون حتی ب مامانم وخواهر دیگم نگفت ب هیچکس نگفت ولی شوهرم ب خواهرش گفته بود فعلا ببن خودمون اون رفته بود ب کل خانوادش ز زده بود گفته بوذ😖😅😅😖
سلام عزیزم...راستش منم موقع ان تی بهم گفتن پسره به شوهریم گفتم فعلا نگو بزاربرم آنومالی بعد بگو گفت باشه...طفلی ازذوقش رفته بود به همه گفته بود بعد گفته بود فعلا ارکیده چیزی نفهمه...پسرخالشم بهم تبریک گفت...گفت مبارک پسره قندعسلت گفتم ممنون فهمیدم ک شوهریم گفته اما به روش نیاوردم اخه طفلی ذوق کرده...فقط باخنده گفتم عجب رازنگهداریا اونم خندید گفت خیلی سخته به کسی نگی....توام نباید ناراحت بشی شوهرت دوست داشته به فکرت بوده که به خواهرش گفته تابیاد کمکت...من اگ بجات بودم میرفتم بغلش میکردمو بوسش میکردم میگفتم فدات بشم ک به فکرمی...نبایدبحث میکردی مردا همه ذوق دارن
خداکنه عزیزم.دعا کن برام.نگرانم خییلی...ممنون انشالله این دورانو به قشنگی بگذرونیم و نی نی هامون بیان بغلمون
خخخخ ولی من نمیدونم چرا انقدر ناراحت شدم😐کاش منم حرص نمیخوردم
اوووف این خواهر شوهرا عجب عفریته هایی هستن بخدا.دهن لقن
اره الان میفهمم کارم اشتباه بوده.البته اونم باید گوش میکرد بحرفم ولی خوب ذوق داشته.حالا بعداظهر بیاد از دلش در میارم.الان که میبینم همه مردا اینطورن نه شوهر من
خخخخ الهی...اره ازدلش درار...مطمن باش همسرت خیلییی مردفهمیده ایه..وهمینطور خیلیییم دوست داره
اره خداییش خیلی هوامو داره و کنارمه.فدات بشم چشم
اووو.چقدر تو حساسی زینب جون.من تو عقد باردار شدم.سه روز مونده به عروسیم فهمیدم.به شوهرم گفتم نگه.تا یکی دو هفته بعد عروسی.همینکه جواب ازمایش رو گرفتم.زنگ زد به همه‌گفت‌من بابا شدم.کلا سیستم حاملگی اینه ما زود عصبی و حساس میشیم.تازه شرایط من بدتر بود.
دیگه گفتم کاریه که شده.بماند بعد عروسیمم مامانم هی میگفت برو سقطش کن .ابرومو بردی و و و.
ولی تموم شد و رفت.بچمم الان سه سالشه.
الکی حرص نخور.چشم بر هم زدنی میگذره .
تازه شوهر خواهر شوهرم بعد دنیا اومدن بچم با متلک گفت من هرجور حسوب میکنم.بچتون دوماه زودتر به دنیا اومده.منم خندیدم.گفتم نه.ما دوماه زودتر دست به کار شدیم.دیگه زبونشو جمع کرد مرتیکه ی عوضی
وااای خداییش جور تو بدتر بوده خییلی بدتر بوده.من اگه میبودم کارم به طلاق میکشید😑😑خوبه خدا صبرشو داده بهت.منم اروم شدم.مرسی.خدا پسزتو برات ببخشه.دومی چیه
خوب گفتی.پوزشو مالیدی به زمین
افرین خخخخ بهترین جواب بود
خدانکنه عزیزم...ان شاالله قدمش براتون پرازخیروبرکت داشته باشه
ممنون انشالله.همچنین برای شما عزیزم
حالا که گفته تو هم حسابی ازشون کار بکش
آخر که میفهمیدن
دم شوهرت گرم که یه راست رفته به خواهراش گفته بیان کار کنن
اگه نمیگفت باید از خانواده خودت مایه میذاشتی برا اثاث کشی
اره.راست میگی.بهتر که گفت اخرش که میفهمیدن.الان خوبه که بیان کمکم
عزیزم اونم به مادرش نگفته یه درصد خودتو بزار جای اون شاید گفته به خواهرش بیا کمک زنم اسباب کشی. تو اوایل بارداری هیچوقت حتی وسیله سبک سنگین نباید برداری بزاری احتمال سقط داره اون نگرانت بوده و خوشحال این فکرو کرده نگران نباش الانم که هفته 16 هستی هیچوقت به خاطر یه جریان کوچیک دلخور نکنین همو دوران بارداریت و بسلامتی بگذرونی گلم
من از اول حاملگیم که خونه مادرم بودم تست زدم یهو جیغ زدم از خوشحالی همه شهرمون فهمیدن چون شوهرم منتطر هر روز بود بهش بگم باردارم خوشحالم که یهو همرو با جیغ سوپرایز کردم با اینکه خانواده خودم خیلیا بهم گفتن حاملگی اول ازدواج اخه عجول بودی یا خیلی دلت بچه میخواست یا هرچی من برام مهم نبود و شوهرم مهم بود چون اون خوشحال بود

سوالات مشابه