درباره منآن بار گران رفت و دگر یار شما نیست!
دل کندنم اینبار ب اصرار شما نیست!
من رود پریشان و تو دریای غروری
دیگر ب سرم خواهش دیدار شما نیست!
یا تاب دلم کم شده یا ظلم تو بسیار
چون طاقتم اندازه ی آزار شما نیست!
سوزاندن و له کردن من عادتتان شد
این آدم دل سوخته سیگار شما نیست!
بیهوده پی پنجره ای بودم و دیدم
یک روزنه سر تا سر دیوار شما نیست!
یکجور از آوار تنم ساده گذشتی
انگار ک ویرانی من کار شما نیست! 
پایان مرا خوب تماشا کن و خود را
مفروش ب آن کس ک خریدار شما نیست! 💔💔💔