Ooma
پرسش (1404/05/25):

دخترا حال روحیم خیلی خرابه

تازه ک ساعت ۱۲ شد تقویم اومد بالا دلم هری ریخت باورم نمیشه ماه دیگه این موقع بیمارستانم برای زایمان اصلا امادگیشو ندارم خیلی میترسم فکر کنم از تاپیک های این چند روزم متوجه شده باشین،
این بارداریم خدا خواسته بوده ولی اصلا تا حالا باهاش کنار نیومدم نمیتونم تصور کنم دو شب بدون پسرم باشم حتی اگه ی نینی تو بغلم باشه منو پسرم ب طرز وحشتناکی بهم وابسته هستیم،
حالم خیلی بده نمیتونم دوباره عمل و سوند و اتاق عمل و درد بخیه و ۴۰ روز بیخوابی رو هضم کنم نمیدونم چم شده مطمنم اگه چیزیم بشه بچم آواره میشه پسرم میمیره مطمنم اون خیلی بهم وابستس وقتی میبینه گریه میکنم با این سن کمش میاد اشکامو پاک میکنه و بوس میکنه،
دارم دیونه میشم این چ امتحانی بود خدا😔💔😓

یه کلام ختم کلام، تمام این حرفات فقط یه حس زودگذر هستن، وقتی تو اون شرایط قرار گرفتی میفهمی همچین سخت هم نبوده و الکی بزرگش کردی، چته بابا چرا اینقدر منفی بافی کردی واسه خودت
منم دخترم همسن پسر تو بود خداخواسته باردار شدم اینقدر از این فکرا میکردم، اصلا هم نفهمیدم کی اومد و گذشت رفت
چطور گذاشتیش رو رفتی بیمارستان؟😓
واسه زایمان بچت پیش باباش و خانواده هاتون میمونه. بیشتر از قبل مواظبشن چون میدونن امانته، بچه هم خودش انگار اون دو روز درک میکنه، ارومتر میشه،
خیلی نوشتم واسه دلداریت ولی پاک کردم 😂😂😂😂😂چون الان اونایی که تو این ۹ ماه دقشون دادم میریزن سرم که تو اگر طبیب میبودی سر خود دوا نمودی😂😂😂😂😂
باباش بود، مامانم هم بود، دو سه تا هم از دخترای فامیلم که خیلی دوستشون داشت آوردم کنارش
فقط یکلام بدون پایانش خیلی خوشه😍
عه، بانو عزیزم قدم نورسیدت مبارک
اینقدر گریه میکنم این روزا حس میکنم پیرتر هم شدم از قبل
فدات شم مامان ۳ تا موشی🥰🥰😍😍عزیزمی🥰🥰🥰🥰
خداکنه
منم باباش و خانوادم و کسایی ک دوسشون داره هستن اون روز ولی امان از دل من
هممون این روزا زوگذرونیدیم، باور کن اونقدر سرت گرم بچه میشه خیالت هم که از بابت پسرت راحت باشه و پیش ادم مطمئنی باشه، نمیفهمی چطور میگذره
میدونم اون شب فشارم کار دستم میده
❤❤❤
بخدا اگر اشکامو جمع بکردم دیگه تا یه مدت زیاد آب نیاز نمیشد ولی همش برا بارداریه
تازه تو فقط دلیلت تنهایی پسرته ولی من واقعا حق داشتم چون خیلی مشکلات برام پیش اومد دوبار بستری خودم بیمار ووووووو
حتما خوشه دلتو به خدا بسپار
نمیدونم خیلی استرس دارم اینبار
ببین باید تو شرایط قرار بگیری بعد میفهمی چی میگم الان هر چقدر برات بگم نمیتونی درک کنی چون نگرانی
حق داری ولی میگذره
باورت نمیشه
سر پسرم روزارو‌ میشمردم نمیگذشتن ۹ ماه پدرم دراومد تا ب دنیا اومد و دیدمش
ولی سر این انگار دیروز تست دادم
سوند هم که درد نداره بدنتو شل بگیر یا برو جایی که بعد بیحسی سوند میزنن،، عمل هم کلش نیم ساعته، درد هم هر چهارساعت شیاف دیکلوفناک 100،با خودت ببر هی بزن
چرا اینقدر زود گذشت
هنوز امادگیشو ندارم
چون سرگرم اون یکی بودی و دغدغه واسه این نداشتی
خیلی اسونتر از چیزیه که تو ذهنت ساختی
سوند ک بدبختی قبل عمل میزارن ولی سعی میکنم با دکترم صحبت کنم
پمپ درد میگیرم حتما
ایندفعه ی جوری جلوگیری میکنم ک تا ۲۰ سال دیگه رحمم تخم نکنه بچه تولید کنه
الان تو به دنیا اومدنش و این دو روز نگرانی و سوند و عمل رو کلا بذار کنار،، تنها سختیش همین بیدار شدن دوتاشون با هم در طول شبه
پمپ درد یه چیز الکیه، همون شیاف کارت رو راه میندازه، پیش یه دکتر خوب برو،، سوند زدن واقعا درد نداره فقط یه حس بد که انکار یه چی اضافی بهت وصله اذیت میکنه
علا خواب شبش اوکیه
فقط اینکه خیلی بهم وابستس
اگه مثلا من یکم خسته باشم بیام تو اتاق دراز بکشم باباش رو ول میکنه هر کی پیشش هست رو ول میکنه میاد کنارم دراز میکشه حتی شده چند ساعت جم نمیخوره از پیشم دیگه من دلم براش میسوزه بلند میشم باش بازی میکنم
چون دوتامون توی این شهر غریبیم تنها فقط همدیگه رو داریم باباش هم هفته ای دو روز فقط خونس
ببین از من حساس تر و وسواس تر، و از دخترم مظلوم تر، آرومتر و مهربون تر و وابسته تر به نظر خودم دیگه وجود نداشت ولی خیییلی راحت تر از تفکرات من گذشت
خانوادت صدبرابر از قبل مواظبشن
تو فقط اماده باش واسه بعد از به دنیا اومدن این یکی، چون پسرت بیشتر از قبل بهت میچسبه و احتیاج شدیدتر به محبت پیدا میکنه و باید بتونی مدیریت کنی
😂😂😂😂😂😂😂🤕حالا نگو
😑😑😑
الی چطوری؟بارداری در چه وضعیه؟😍
الی تیکر یهو بزار سورپرایز شم😂😂😍😍😍
منم مثل شمام ، همه شرایطم عین شماست ، دخترم الان اوج بهونه گیریشه ، سنیه که لازم داره پا به پاش باهاش بازی کنم بدو بدو کنم شیطنت کنم ، از اونور دکترم میگه استراحت مطلق🙁بارداریم ناخواسته بود و انقدر تو شوک بودم که تا سه ماه نه دکتر رفتم نه آزمایش دادم ، همچنان منتظر بودم پریود بشم😐وقتی رفتم دکتر گفت همین فردا برو انتی🤦فعلا که دارم به دل دخترم راه میام بقیشو هم سپردم به خدا
شوهرمم شغلش یه جوریه که سه چهارروز نیست سه چهارروز هست ، کمکی زیاد دارم ولی دخترم بدقلقه پیش کسی نمیمونه ، فقط وابسته به منه ، تمام چیزایی که گفتی انگار از دل من گذشته🥺
ببین همین الان اینقدر دارم گریه میکنم چشمام تار میبینت بزار نزدیک موعد زایمانت بشه اونوقت متوجه میشی چ عذابیه
سلام‌عزیزم‌خوبی
🥰😍این تیکر چی میگه😂😂😍😍😍😍
اره خیالم از این بابت راحته
سلام عزیزم اصلا نگران نباش ببین اگه میتونی بیمارستان خصوصی برو و اتاق خصوصی بگیر
با پرستارای بخش هم صحبت کن بگو کسی نیست پسرمو پیشش بذارم
اینجور قبول می کنن پسرت کنارت بمونه
سلام بانو گلی
خوبی؟
جوجه چیکار میکنه؟
خوبه خداروشکر. از نظر روحی باید خیلی مراقبت کنم.
ن اصلا نمیتونم با خودم ببرمش حتی وقت ملاقات هم نمیخوام ببینمش چون خیلی وابستس بهم اذیتم میکنه با اون وضعم و بخیه هام و...
همین الانم فکر و خیالم ، طوری که از عذاب وجدان به هیچکسسس نگفتم باردارم حتی مامانم که شبانه روز با همیم نمیدونه😢
قربونت بانوجان،قدم گل دخترت هم مبارک😍والا تا ۱۳ هفته گردن نمیگرفتم😬😬الان دیگه مجبورم قبول کنم
فدات خوشگلم
جوجه هم خوبه شکر خدا
😍😍❤️🥰
حتما مراقب باش الهی که صحیح و سلامت بیاد بغلت و عاقبت بخیریشو ببینی❤️❤️🥰🥰🥰
اینجوری بدتره ، چون نمیتونه مثل قبل پاشه و پسرشو بغلش کنه ، به جاش باید نوزادو بغل کنه شیر بده ، حساس تر میشه کلی بهونه میگیره و برای خود مادر سخت تر میشه از نظر روحی و جسمی ، باید با پدرش بره خونه و پارکی جایی که مشغول بشه
فدای تو خوشگلم😍❤️🥰الهی تنش سلامت باشه هدیه خداونده خدا برات بهترینهارو با اومدنش رقم بزنه❤️🥰🥰🥰
جنسیتش چیه؟
اسم جوجه هاتم خیلی قشنگ و خاصن😘خوشم اومد😘
ممنون از دعای خوبت عزیزدلم💋
پسره
فدای محبتت عزیزم لطف داری❤️🥰🥰🥰🥰
عزیزم سلامت باشه 😍😍😍😍
قربونت قشنگم❤️
stk: |~|11|~|103_col
عزیزدلممم این حسای تو طبیعیه
ب خودت سخت نگیر
من مطمئنم از پسش برمیای
الان فقط کمی هورمون هات بهم ریخته
ب مرور زمان درست میشه
پسرعموی من یسال و دوماهش بود داداشش بدنیا اومد و چون مامانش دیگه قصد بارداری نداشت سزارین کرد که لوله هاشو ببینده اون شبایی که زنعموم بیمارستان بوده پسرعموم دست باباشو می‌گرفت و میخوابید تا دوسال بعدش این عادت ادامه پیدا کرد بعد دیگه کم کم از سرش افتاد اینا بهم ریختگی هورمونای بارداری داستان ساختی نگران نباش خدا بزرگه
تو یه زنی و قوی تر از چیزی هستی که بهش فکر کنی ،حتما خدا در توان تو دیده که دوباره نعمتش رو بهت داده به این فکر کن چقدر خانوم هایی که باردار نمیشن میرن زیر تیغ جراحی و کلی هزینه میکنن تا بتونن تو جایی که تو الان وایستادی وایستن ،عزیز من آروم باش و همه چیز رو به خدا بسپار مطمئن باش همه چی به زیباترین حالت ممکن میگذره و به حال الانت میخندی ،پسرت هم به جز تو پدر داره عزیزم و قطعا که آمادش کردی برای خواهر یا برادر جدید هیچکس هم مواظبش نباشه خدا هست عزیزم ،این لحظه ها قشنگ ترین لحظه هایی هست که میگذرونی پس سعی کن لذت ببری و به زیبایی هاش فکر کنی
انشالله بهترین ها برات رقم میخوره
دقیقا درسته
من یه وقتایی یچی رو ایقد بزرررررگ میکنم هنوزم اتفاق نیفتاده ایقد سختش میکنم بعد ک اتفاق افتاد میگم همین بود فقط😁
سعی کن کم کم پسرت رو مستقل کنی من و دخترم تا 2 سالگی وحشتناک بهم وابسته بود ک دکترم نمیتونستم برم
یبار رفتم دندونپزشک بحدی گریه کرد ک دکتر اشنامون بود اعصابش خراب شد گفت اومدیم اتفاقی برات افتاد این بچه تلف میشه از نبودت

دیگ ی تلنگری بود برام و شروع کردم کم کم وابستگیش کم کردم خیلی سخت بود ولی بعد 2 سال شد و الان خداروشکر خیلیییی خوبه پیش باباش میمونه من باشگاه میرم رانندگی میرم و .....
به خاطر خود بچه وابستگیش کم کن گناه داره
همین ی ماهم سعی کن روش کار کن بره سمت باباش ک حداقل موقع زایمان بتونه بمونه
🤣🤣🤣
خودت داری انرژی منفیارو جذب میکنی
شما حرص بخوری فشارت بره بالا نی نی تو شکمت اذیت بشه ایا تاثیر مثبتی ایجاد میکنه برات؟
ایا از اذیت شدنت کم میکنه؟
ب جاش ب چشم ی موقعیتی نگاه کن ک میخواد گل پسرت یه کوچولو آغاز مستقل شدن بشه براش
اینا همه تجربه ان ک بهت میگیم
اره دقیقا اونا چه بخواد چه نخواد اتفاق میفته حالا این ی ماه بیاد بهشون فکر کنه چی میشه؟ فقط از لحاظ ذهنی اذیت میشی
😛😛😛😛😂😂😂😂
عزیزم‌ بچه م داره دو ماهش میشه بهت میگم خیلی خیلی سخته .اگه کمکی داشته باشی که خوبه در غیر اینصورت پوستت کنده میشه .اذیت میشی .خواب اصلا نداری .بعدش صبح بلند میشی اون یکی بچه هم هست دیگه باید رفتارت جوری باشه که اونم اذیت نشه .خلاصه سخته ولی اگه خونواده ت پیشت باشن و تو بتونی استراحت کنی عالی میشه .برای من سخته امیدوارم برای تو آسون باشه
این شد دلداری🤕😂😂😂😂😂از دیشب داشتیم‌ آرومش میکردیم😂😂😂😂😂
ای وای
شما که ماشالله ۵سالشه که دیگه بزرگ شده از پس کاراش برمیاد
پس من چیکار کنم
گفتم دیگه کمتر اذیتم چون ۴سالشه .
تازه تو شهر غربتم
خودمم وخودم
سلام ای بابا هممون درد مشترک داریم .ولی دیگه پیش اومده باید توکل بخدا داشته باشیم انشاالله همه چیز بخوبی میگذره .پسر منم خیلی بغلی و وابسته بود ولی خب چه میشه کرد دکتر بمن هم گفت استراحت مطلق .الان پسرم با همه چیز کنار اومده و همچنین خودم .من اینقدر روی پسرم حساس بودم که خدا میدونه ولی شرایطی که پیش اومده باید باهاش کنار بیاییم ....
🤣🤣🤣🤣🤣
منم ب پسرم خیلی وابسته بودم درکت میکنم.. خدا خودش براتون آسون کنه این مدت رو
منم دوشب از پسرم دور خابیدم.. گذشت
الهی سالم باشن این چن شب میگذره
من دیگ ب بی حسی رسیدم😁
عزيزم کاملا درکت میکنم
دختر من ماشالا بزرگه ولی انقد بهش وابسته هستم دارم دیوونه میشم بخوام ولش کنم بستری شم برا زایمان
هرچی هم روزا میگذره استرسم بیشتر میشه
چرا چون هیچ کمکی ندارم و این بچه تماما خدا خواسته بود... انقد منم مثل شما گریه میکردم اذیت میشدم ولی سرنوشتمو بچمو پذیرفتم و منتظر اومدنشم
انقد تو شرایط بدی هستم ک حتی مجبورم احتمالا برا همراه پول بدم یه پرستار بگیرم...
تو خونه هم خودم مجبورم ب بچه با شکم پاره برسم ولی باز میگم شکر و امیدم ب خداست
پس شما هم همینکارو کن الهی برامون آسون بشه♥️
هنوزم نیومد کپ کنه😂
کسی نمیدونه بارداری؟مگه میشه؟
عزیزم شما باز وضعتون بهتره تا من، پسرتون یه مقدار بزرگتر از دختر منه
دختر من تازه ده ماهشه و منم دو ماه دیگه زایمانمه
اصلا تصور اینکه خونه بذارمشو ندارم، دخترمم طاقت نمیگیره یه ثانیه بدون من
قراره بیمارستان خصوصی برم و دخترمم از لحظه بستریم تا ترخیصم کنارم باشه وگرنه نمیشه واقعا
انشالله ب خوبی برات بگذره زایمان
مگه فامیل خانواده کسی نمیتونه بیاد پیشت؟ یا شما برید اپنجا؟
ووی خدا🥲 چقد زود باردار شدی
خداحفظشون کنه برات
خیلی خوبه ک بهت اجازه بدن همراهت باشه
اسمت دیدم تعجب کردم جاری منم اسم و فامیلیش مثل شماست😄
ن گلم متاسفانه اطرافیان من بی خیر هستن 😅
ممنونم انشاالله ♥️
چقد بد🥲
حیف ک نزدیکتون نیستم😘
فدای مهربونیت گلم💝💝💝
شری نباشه خیر پیشکش😂😂😂
با چه روشی باردار شدی😨😨😨😨😨
نه اینکارو نکن. منم پسرمو بردم پیش خودم ولی هربار ک سرم میزدن یا میدید درد دارم آشفته میشد کلا منو تو اون حال دید اذیت شد
آره منم ۲۵, هفته گفتم ک باردارم
بانو جان بخدا عین حقیقته 🤣🤣واقعیت رو باید بدونه تا حداقل براش آماده باشه یا راهکاری پیدا کنه .از همین الان به همه بگه و کمک بگیره
آره دیگه بقول دوستان خدا خواسته بود نمیشد کاریم کرد، تازه سزارینیم هستم😔
خیلی ممنونم ازت جانم، خدا دلبند شمارم حفظ کنه
والا بخدا😅😅😅
خدا خواسته🤗
دختر اولمو هفت سال منتظر بودم و انقدر دوا دکتر رفتم که خدا بهم عطاش کرد ولی این یکیو کاملا خدا خواسته بودش
قربونت عزیزم😘💓
من هنوز افسردگی پس از زایمانم خوب نشده بخدا،
خودم اضطراب جدایی شدیدی از دخترم دارم جدیدا دخترمم این اضطرابو پیدا کرده
اصلا وضعمون عجیبه🤣
اشکالی نداره خدا انشالله کمکت کنه
قربونت عزیزم
فدای شما عزیزم
خدا کمک همه مون باشه الهی
بعد اولین بارداری دیگ راحت‌تر بارداری رخ میده
خواهر من بعد 12 یا 13 سال اولین بار باردار شد دیگ خداروشکر بعد اون تو فاصله 8 سال 3بار باردار شده
قربونت عزیزم انشالله
جنسیت نی نی تون چیه؟
من نه اینکه نازایی داشته باشم، راحت باردار میشدم ولی ماه هفت و هشت یهو ایست قلبی میکرد!!!
و متاسفانه سه بار این اتفاق برام پیش اومد
دومیم دختره
ماه هفت و هشت🥺
خداحفظش کنه انشالله
بله متاسفانه😔
آمین
و همچنین عزیزم
خیلی سخته
ما خاستیم یهو بره تو واقعیت😂😂😂😂😂بدون استرس
😂😂😂😂
خدا برات نگه داره😍روش پیشگیرت چی بود؟😂😂😂😂
انشالله دخترات عاقبت بخیر میشن
منم مثل شما بودم یعنی از فکر دخترم داشتم دیوانه میشدم ولی گذشت یادمه وقتی بهم گفتن مرخصی سریع حاضر شدم رفتم دم در تا سریع برگردم پیش دخترم وقتی هم اومدم خونه یکم ک استراحت کردم بردمش آشپزخونه باهاش ژله درست کردن ، خدا رو شکر اطرافیان مراقبش بودن نذاشته بودن اصلا ناراحتی بکنه
اره واقعا
سلامت باشی جانم
طبیعی بودش والا
ولی همسرم خیلی مطمئنه، نمیدونم چیشد اصلا
توی اون سه ماه زایمانم فقط یه بار رابطه داشتیم که اونم دقیقا ۷روز مونده بود به موعد پریودم که دیگه پریود نشدم☹️
فدات

پس اگر مطمئنه بدون خودش از خودش مطمئنم نیست😄😄😄😄😄بخدا بارداریا انگار بدون اسپرمم اتفاق میفته😄
آخه خیلی عجیبه حتی اگه اسپرمم ریخته باشه هفت روز مونده به موعد چجور گرفته
من سیکلمم۳۱روزه س
کار خدا نشد نداره شاید فولیکولی داشتی که تا اون‌هفته ها رشد کرد
دخترا خیلی ممنون از حرفای قشنگتون ببخشید نمیتونم تک‌تک جواب بدم ولی حرفاتون ارومم کرد
ممنونم ازتون ک باهم همدردی کردین انشالله خدا براتون جبران کنه🌹🙏
من دارم سعی میکنم بهش فکر نکنم
امشب پسرم اینقدر رفت رو اعصابم ک فقط بش میگفتم کی برم بیمارستان راحت شم ازت😅😁
زهرا جان این پیامت شد برام تلنگر
ممنونم ازت
خدا بهترینارو نصیبت کنه
همچنین برای همه دوستای گلم ک با حرفاشون بهم امید دادن ممنونم ازتون🌹❤️❤️❤️
کارما زد پس کله ت😂😂😂😂😂