Ooma
پرسش (1404/05/18):

عکس العمل دربرابر بچهایی که رفتار نامناسب دارن

سلام مامانای گل خوبید کوچولوهاتون خوبن
همه ماها دورورمون ادم سمی داریم شما عکس العملتون چیه درمقابلشون؟
دختر من بچه مودبی هست تا کسی هم اذیتش نکنه و پا رو خط قرمزاش نزاره جیغ نمیزنه گریه نمیکنه
ولی نوه هامون اینجوری نیستن بعضیاشون واقعا اذیت میکنن
دخترم دوس داره باهاشون بازی کنه اما هربار ک بره پیششون ی اذیتی دارن و ادم کلافه میشه
پریشب دختر داداشم باید بره کلاس اول کلی دخترم اذیت کرد و همش میگفت فیلم ترسناک ک مثلا دخترم بترسونه منم دعواش کردم نمیدونستم مادرش همونجاست فقط بهش گفتم این چ کاریه و چرا نباید با آرامش چند دقیقه بشینیم بعد دیدم مادرش گفت اون نت نداره گفتم بلاخره داره صدا میکنه عمدا خلاصه ک نپذیرفت کار دخترش اشتباه
چندین بار اذیت کرد و دیگ آخراش داد زدم ک دفعه آخرت باشه اینجوری رفتار میکنی
اصلا ی رفتارای عجیبی داره زنداداشم خونش نزدیک وقتی میبینه بچش اذیت میکنه بلندش نمیکنه ببرش حداقل ماها ک هرچند روز یبار میریم آرامش داشته باشیم
بعد جالبه پیش خواهر خودم میره تعریف میکنه ک دختر بهاره حساس😐 یعنی اینک بی ادب نیست خیلی بده باید مثل بقیه بچها باشه
حالا نه فقط بچه داداشم بچه خواهرام هم بعضیاشون همینجورن
دیشب رفتم پیش مامانم ی وسیله ای بگیرم خواهرم اونجا بود دخترم گفت چند دقیقه بمونیم سر دو دقیقه نشده جیغ دخترم دراومد ک پسرخاله همش میگه فیلم جن
اصلا بحدی بهم ریختم ک فقط خواستم گریه کنم
یعنی چی آخه مگه میشه هروقت میری جایی با اعصاب خوردی باشه
بخاطر همین رفتارای بچها من خیلیییی کم تو جمع خانوادم میرم با اینک خیلی نزدیکم
از بس ک دیگ چه با حرف آروم چه با دعوا با بچها حرف زدم خسته شدم
مادراشون هم هرچی بشون میگن گوش نمیدن
منم دیگ ب خواهرم گفتم وقتی پسرت خواست بیاد خونه ما زنگ نزنی ک راش نمیدم
خواهرمم ناراحت شد پسرش اینجوری کرد ولی چه فایده داره برا من😔
تو این شرایط ادم یا نباید بچه خوب تربیت کنه ک وقتی میره تو جمع همرنگ خودشون باشه اذیت نشه یا اینکه کلا با کسی رفت و امد نکنی

تازه من خیلییی کم میرم پیش مامانم شاید هفته ای یبار یا 10 روزی یبار
اونم زنگ میزنم اگ کسی نبود میرم
شاید در ماه یکی دوبار به بچه داداشم رودر رو بشیم ولی همون یکی دو دفعه هم زهر خودش رو میریزه
فکر میکنم بچه ها نقطه ضعف از دختر شما گرفتن و میدونن میترسه همه به یچیز بند کردن .
و اینکه اونا خانواده ما هستن آدم سمی نیستن.

شیطنت و اذیت یه دختربچه یا پسربچه از رو خباثتش نیست اونا تعامل با بچه کوچیکتر از خودشون رو بلد نیستن همونجوری که با همسن و سالای خودشون بازی میکنن رفتار میکنن .
من بشخصه با پدر و مادرشون واردبحث نمیشم
اگه ببینم خواهرزادم یا برادرزادم با بچه م مثل همسن و سال خودش رفتار میکنه یکی دوبار بهش توضیح میدم که مثلا پسر من میترسه چون تو رو دوست داره میخواد کنار تو بازی کنه اگه دوست نداری باهاش بازی کنی لازم نیست بترسونی
کارتون اشتباهه که بخاطر بچه ها با بزرگترا وارد بحث میشین
اره
و خب نمیشه واقعا من بیام بگم دخترم جن ترس نداره😐 باهاش هم یکی دوبار حرف زدم ک این برنامه ها واقعی نیست ولی ترس تو وجود بچه هست
نه خود بچه رو نمیگم
زنداداشم رو میگم
که تحت هیچ شرایطی رفتار بد دخترش رو نمی‌پذیره ب جاش میگه ک بچه شما باید همرنگ بقیه بشه
من داشتم به دختر داداشم میگفتم اون شروع کرد که نت نداره و اینا
بحث آنچنانی نکردیم فقط در همین حد ک گفتم نباید اینجوری سرچ کنه جلو بچه
اون داره میره اول دبستان ولی هنوز بلد نیست نیم ساعت با یه بچه بازی کنه که جنگ نکنه
شاید چون خیلی ناراحت بودم بد منظورم رو رسوندم
بحثی نکردیم فقط در همین حد ک من ب دختر برادرم گفتم اینکارو نکن مادرش جواب داد ک نت نداره و من خود کارش رو گفتم ک اشتباه ولی اون صورت مسئله رو پاک میکنه
وگرنه اگ خیلیییییی رفتارش بد باشه من به داداشم میگم
یبار چندماه پیش هم خیلی دخترم اذیت کرد و تا چند روز تو دلش موند گفتم بیا برا دایی ویس بفرست
برا داداشم ویس فرستاد منم هیچی نگفتم
دیگ داداشم با دخترش حرف زد ک تا جند وقت بهتر شد ولی بازم شده همون قبلی
کلا ادم بحث کنی نیستم نهایتش ناراحتیم رو از رفتار بچش آروم میگم
ولی خب دلم پره از این همه بی تفاوتی نسبت به تربیت بچه ها
حالا باز شما بچه رو ندیدین که از کوچیکی چطور رفتار میکرد تا همین الان
فقط بچه ای باهاش سازگاری داره ک مثل خودش باشه
میدونی متاسفانه با همسن خودشم بلد نیست بازی کنه
فقط پیش دبستانی ک رفت اونجا نمیتونست کاری کنه و آروم بوده ولی تو خونه چون میدونه مادرش پشتش هرکاری دوست داره انجام میده
اما اگ خودش تنها باشه و مادرش کنارش نباشه رفتارش خیلیی بهتره
عزیزم اتفاقا شما باید رو این مسعله کار کنی
به دخترت اموزش بدی که اینا واقعی نیستن اونا میخوان بترسونتت نباید بترسی و این حرفا

در درجه دوم اگر اختلاف سنی اونها با دخترت خیلی زیاده باید سعی کنی دخترت با هم سن و سالاش ارتباط بگیره و نه با بچه های بزرگتر که مشکل پیش بیاد. مثلا سعی کنی بدون اینکه خانواده ت بفهمن وقتی بچه ی بزرگتر و شلوغ کنی هست کمتر اونجا بری

سوم بخاطر بچه وارد بحث با بزرگسال نشی یا خصوصا بچه ها اونم جلو بچت. اینجور بچت یاد میگیره که شما پشتیبانشی و خودش یاد نمیگیره مستقل رفتار کنه
عزیزم بچه سه ساله معنی جن و چیز ترسناک رو نمیدونه .احتمالا جور دیگه اذیتش میکنن شکل ترسناکی چیزی
بهاره جان بچه خوب تربیت کردن چیه .بچه ت هنوز سه سالشه .بذار بزرگتر شه اینم شیطون میشه .بچه سه ساله هنوز رشد تکاملی نداشته .منم دخترم فقط بازی میکرد و مودب .الان پنج سالشه بیا و ببین .این ها طبق سنشونه .اصلا وارد بحث با بزرگتر نشو .میبینی بچه ت کنار اوناست خودت برو پیششون و بشین .حرفی نزن .بذار با هم بازی کنن وگرنه بچه ت کلا تنها میمونه
من بمیرم به خواهرم نمیگم بچه ت رو نیار .یه لحظه فکر کن یکی به بچه ت این رو بگه چه حسی پیدا میکنی
خدا شاهده از بچگی تا حدود ۹ ماه پیش کلا با روانشناس در ارتباط بودم که بچه خوبی تربیت کنم آخرش فهمیدم هر چقدر تلاش کنیم باز هم بچه همونی میشه که تو ذاتشه .من بچه م هیچ موقع فحش نمیده حرف بد نمیزنه ولی تا بخوای شیطونه
بذار با همه تعامل داشته باشه و خودت غیرمستقیم حواست بهش باشه همین
بچه اصلا نمیفهمه جن چیه
بچه کلاس اول بچه ست هنوز .چرا فکر میکنی نیم ساعت میشینه با یه بچه سه ساله بازی میکنه
تو داری از دید بزرگسالی نگاه میکنی از دید بچه ها نگاه کن عزیزم
دختر ۳ ساله شما از کجا میدونه جن یعنی چه؟ اصلا براش توضیح هم داده باشنط درکی ازش پیدا میکنه؟
شما بچه های بقیه رو دعوا میکنید انتظار دارید ازتون ناراحت نشن؟ انتظار دارید چون شما رفتید خونه پدرتون و میخواید راحت باشید بقیه پاشن برن؟؟؟ چرا انتظار دارید بچه کلاس اولی بشینه حوصله صرف کنه با بچه شما بازی کنه؟
اگر همچین برخوردی رو خواهر شوهرتون با شما و بچه شما داشتن بازم همینطور حق رو میدادی بهشون؟
راستش چندبار حرف زدم ولی خب بایدبیشتر حرف بزنم حداقل اذیت نشه
اتفاقا وقتی بدونم کسی اونجا هست نمیرم
اون روزم من بودم بعد بقیه اومدن
اره درسته نباید حمایتم مستقیم باشه
از بس رفتارای بچه داداشم بد بود خونه زنداداشم هم گوشزد میکرد بهش ولی خب فایده ای نداشت چون از اول یادش نداده اصول بازی کردن و درست رفتار کردن
خب دیگ متوجه هست معنی فیلم ترسناک یعنی چی
دخترم یکم از هم سناش بیشتر متوجه میشه بیشتر دردسرم هم از همینه
مثلا دختر داداشم آروم بهش میگفت برو ب مامانت بگو بیا بریم مسافرت میخواست ک دخترم بهانه گیری کنه منم قبول کنم ولی دختر من بهش گفت ما تازه از مسافرت اومدیم😅 اونم شروع کرد جیغ زدن چون حرف دخترم رو درک نکرد
در این حد متوجه شده ک جن یچی ترسناک هست وگرنه ک مفهوم جن رو نمیدونه
جلو خودش تو گوگل سرچ میکنن فیلم ترسناک 🤕
اسمت رو متوجه نشدم ک اسمت بنویسم عزیزم😘
بلاخره شخصیت بچه داره شکل میگیره
حالا چون تاپیکم درمورد رفتار بچه داداشم همون روز مثال میزنم
از همون موقع ک یسالش شد شروع کرد ب اذیت کردن بچهای اطراف
دخترخواهرم هم سنش هست یعنی این دوتا ب هم می‌رسیدن یجا آرامش نداشتیم
هنوز ک هنوزه دختر برادرم شیطونی میکنه
شیطنت منظورم اذیت کردن نه بازی با سروصدا ولی دختر خواهرم مثل همون کوچیکی اش مهربون
بازی کردن با سروصدا همه بچها دارن من منظورم اذیت کردن
دختر من از همون کوچیکی کسی رو اذیت نکرد الانم بچه کوچیکی ببینه دستش رو فقط بوس میکنه چون بهش یاد دادم صورت بوس نکن بچه ان ممکنه مریض بشن اگ ما سرماخورده باشیم
نمیدونم والا شایدم من اشتباه میکنم برا همین تاپیک زدم ببینم بقیه چطور رفتار میکنن اگ اشتباهی دارم اصلاح کنم
نه اینکه با خودش نیاره
خونشون نزدیکم اکثر مواقع زنگ میزنه میخوام بیام
وگرنه مگه میشه خواهرم بیاد بچش نیاره
هرچند ک پیش میاد ک خودش تنهایی کار داشته باشه میدونه بچه‌اش اذیت میکنن نمیزاره کارش انجام بشه نمیارشون
اتفاقا چند وقت پیش با زنداداشم نشسته بودم داشتیم حرف میزدیم درمورد بچها یه پسر یسال و نیمه داره و الانم بارداره و همش میگفت پسرم از همین کوچیکی آروم برخلاف کوچیکیای دخترم
و اگ دخترم اذیتش نکنه پسرم خوبه
منم در حد همین چیزایی ک یاد گرفتم از پیج های روانشناسا بهش گفتم ک چیکار کنه چون پسرش قند میخورد و بستنی گفتمش کوچیکه از این چیزا نزار کسی بهش نده
خودش قبول داره دخترش خیلی اذیت میکنه ولی خب تلاشی نکرده برا اصلاح رفتاراش

پیش بچهای عموهاش مرتب میره بچهای یکی دیگ از خواهرام چون دخترن با اونام بازی میکنه
مفهوم اینکه ترسناک رو متوجه شده
خب پس اگ نمیتونه نباید بیاد همش بگه بیا بازی کنیم
بعد هربار ک صداشون بالا میومد دخترم میومد خودش بازی کنه اون دوباره میومد صداش میکرد اگ هم نمیرفت داد و هوار میکرد ک باید بیاد🤕
بعد میدونی مشکل اینجاست ک با هم سنای خودش تو خانوادمون هم نمیتونه کامل کنار بیاد
الان 3سال و نیمش و مفهوم ترس رو میدونه
و وقتی یکی بیاد جلوش بگه فیلم ترسناک یعنی نباید متوجه بشه؟
بچهای الان واقعا درک بالایی دارن
وقتی 3ساعت پشت سرهم داره اذیت میکنه واقعا ادم نمیتونه دیگ تحمل کنه
بعدم من اونجا داشتم با مامانم آشپزی میکردم
اره من وقتی برم جایی ببینم دخترم بهانه هر دلیلی نمیتونه بمونه خسته باشه خوابش بیاد یا بچهای دیگ به همین دلایلی ک گفتم اذیت میکنن نمیمونم و از اون تایمی ک میخواستم بمونم کمتر میمونم
زنداداش من هم وقتی میبینه بچش داره اذیت میکنه و میدونه هم سازگاری نداره و خونش جفت خونه پدرم هست باید بچش می‌برد تا بتونیم به کارمون برسیم
آخه میدونی بحث یکی دوبار نیست اون هرروز همونجاست ولی ما ک هرروز نمیریم پس باید درک کنه اجازه بده بقیه کارشون انجام بدن
راستش این مسعله ی شما رو من از نزدیک دیدم. بین چن تا بچه. هی میخوان اون بچه رو اذیت کنن. به نوعی نقطه ضعف بچه رو پیدا کردن. بچه هم جیغ میکشه گریه میکنه میره پیش مامانش.
به نظرم ماها نمیتونیم راهکار درستی بهت بدیم. با یه مشاور کودک صحبت کن
من انتظار ندارم بچه هفت ساله بیاد با دخترم من بازی کنه درصورتیکه دخترم خواهرم 8سالشه ولی خب راحت بازی میکنه با دخترم گهگاهی ک پیش هم باشن
ولی خب خودش اجازه نمیداد دختر من تنهایی بازی کنه اگ نمیرفت پیشش بدتر داد میزد ک حتی زنداداشم هم بهش گفت تنهایی بازی کن ولی فایده نداشت
من اگ واقعا دخترم اذیت کنه که تا حالا اذیت نکرده آنچنان ک کسی بخواد اعتراض کنه ولی قبل از اینک بخواد به هر دلیلی ناسازگاری ب اوج برسه و کسی بخواد اعتراض کنه شرایط رو اوکی میکنم حالا اگ شده باهاش حرف میزنم اگ ببینم خسته یا خوابش میاد میخوابونمش
اره نقطه ضعف گرفتن ازش
باشه عزیزم ببینم مشاور آنلاین خوب پیدا میکنم چون حضوری پیشم نیست
مرسی از نظراتتون عزیزم ❤️
متوجه شدم یکم باید تغییرات بدم تو رفتارم با دخترم و مستقل تر بشه

درمورد اینک گفتی اگ خواهرشوهر اعتراضی کنه خونه جاریم بودیم دخترم سبد اسباب بازیارو گرفت چون کوچیک بود خواست پا بزاره داخلش بچه جاریم یسالش هست جاریم گفت اینکارو نکن دخترم یاد میگیره و واقعا چون حرفش درست بود نه به دل گرفتم نه ناراحت شدم ب جاش از دخترم خواستم تکرار نکنه و تکرار هم نکرد دیگ به اونجا کشیده نشد بخواد چندبار بگه
من هفته پیش خونه خاله شوهرم دعوت شدم اینا این‌قدر بچه ها رو مقرراتی بار اوردن واقعادیگه من عصبی شدم

میان خونه ما کلی ماشین بازی میارم باهم بازی کنن ولی خونشون میری فقط یه اسباب بازی خراب میارن یه دونه اجازه نمیدن پسرم با چیز دیگه بازی کنه

بار آخر دیگه خیلی بهم بخورد که حتی خاله شوهرم به بچه هاش تذکر نداد منم بحث نکردم هیچی نگفتم

این هفته خونم بودن دیگه یه ماشین نذاشتم بمونه همه رو جم کردم خیلی هم نق نق می‌کردن حوصله ما سر رفته

گفتم خونتون میایم با پسرم بازی نمیکنی فیلم جنگی میبینی الانم بیا بشین فیلم جنگی ببین

چشم
فکر می کنم حساسیت زیادی به خرج میدید
هر بچه ای دنیای خودش رو داره.
بچه های پنج سال به بالا اکثرشون عاشق هیولا و چیزهای ترسناک هستن حتی به نظرشون جالب میاد از روی حس کنجکاوی دنبالشون هستن.
تا جایی که میشه نباید توی جمع بچه ها توی بحث هاشون دخالت کرد که ارتباط برقرار کردن رو یاد بگیرن
اما اگر بچه ای هنوز یاد نگرفته مادر یا پدر باید کنارش باشن و بهش بگن.
و ی چیزی بهتون بگم که آرامش خیال کمتری داشته باشید و کمتر اذیت بشید ؟
هیچ انتظاری نداشته باشید از هیچ کس.
اینکه بگید مراعات نمی کنه و بچه اش رو نمی بره و این حرفا فقط ذهن خودتون رو آشفته می کنه
چون هیچ کس مطابق میل ما رفتار نمی کنه و سطح آگاهی و درک هر کس هم متفاوت هست
اما بخاطر بچه ها با خواهر و برادر بحث نکنید بچه ها بزرگ میشن اما دلخوری آدم بزرگ ها ممکن هست توی دلشون سالیان سال بمونه
منم پسرم الآن وارد دوره لجبازی و به کرسی نشوندن حرف خودش ،شده و واقعاً شده بعضی وقتا که داره با بچه ها بازی می کنه کم میارم.
اما چه میشه کرد می گذره.
این مدت کمتر میریم خونه ی کسی.زود هم بر می گردیم.
اره در این حد بده
ولی من دخترم اصلا اینطور نیست
هفته پیش زنداداشم اومده بود خونمون پسرش 1سال و نیم با اینک وابسته مامانش هست ولی از بس اسباب بازی بود اصلا دوس نداشت بره دراز کشید گریه میکرد ک بمونه
من فقط رو اینک حرف بد نزنن و همدیگ رو نترسونن یا آسیب نرسونن حساسم وگرنه حتی اگ سهوا اسباب بازی از دخترم هم خراب کنن اصلا برام مهم نیست
🙄
این نکته رو نمیدونستم شایدم واقعا اقتضای سنشون باشه ترسوندن
اره درست میگید بچه ان بلاخره بحث و دعوا هم بینشون پیش میاد منتها چون دختر برادرم حالا چون از نزدیک ندیدین شاید نتونید درک کنید
اینجوریه ک حرف حرف خودش حتی یه جا میخواست دختر منو قانع کنه لباسشو کشید محکم
نمیدونم والا تنها کاری ک فعلا از دستم برمیاد اینه با دختر برادرم زیاد رودر رو نشه و با بقیه بچها بازی کنه
از مهر میفرستمش مهد بچهای اونجا آروم بودن یه هفته بردمش دوسشون داشت
تا بلکه با اخلاق های متفاوت روبرو بشه و سازگاری پیدا کنه
کاملا درست میگید ❤️
نه اصلا بحث اونجوری نبوده ک کدورتی پیش بیاد
حتی همون زنداداشم حالا شاید بد تایپ کردم دیشب کارش داشتم بهش زنگ زدم کلی هم با پسر داداشم حرف زدم دوس داره تلفنی حرف زدن رو
کلا از درگیری فکری بدم میاد برا همینم اینجا سوال کردم ک ببینم مشکل از کجاست حلش کنم
وگرنه هرکسی نباشه رفت و امد دوس داره
اره منم جایی ک بدونم دخترم اذیت میشه نمیمونم زیاد چون تفاوت دوره سنی هم هست
عزیزم شاید یکم بی ربط باشه ولی توصیه می کنم کتاب پرورش روان کودکان رو بخونی یه فصل داره درباره بهداشت روانی برای والدین و کودکان که چطور افکار خودآیند رو کنترل کنیم و این رو به بچه ها آموزش بدیم من خودم هنوز این بخش کتاب رو نخوندم ولی مهم ترین بخش هست چون در دوره مشاوره ای که با روانشناس داشتم که روش درمانیش سی بی تی هست بهم یاد داد چطور با افکار خودآیندم رفتار کنم و تشخیص بدم چه فکری معیوبه چه فکری سالم و بتونم با ترس ها و اضطراب هام و هرچیزی که فکرم رو مشغول کرده مواجه بشم و حلش کنم و اجازه ندم نشخوار فکری آرامشم رو بگیره.
در کل بنظرم همه پدر مادرا باید این کتاب رو بخونند فرقی نمی کنه بچه چند ساله دارند نوزاده یا مدرسه ای یا نوجوان و جوان
مرسی از پیشنهادت چشم میخونم😘
نویسنده کتاب کیه؟
میشه بگید با کدوم روانشناس دوره داشتید اگر اشکالی نداره؟ دورشون خوب بود؟
والا بصورت مجازی با خانم دکتر یوسف زاده بود هنوز هم گاهی مشاوره می گیرم کلینکشون گرگان هست من مجازی مشاوره میگیرم الان تعداد مراجعین حضوری شون زیاد شده دسر به دیر وقت میدن
خواهش می کنم عزیزم
عکس العمل دربرابر بچهایی که رفتار نامناسب دارن
اینم نوشته پشت جلدش هست
اینم نوشته پشت جلدش هست
من یه دوره به خاطر اخراج تا عادلانه ام افسرده شده بودم روان درمانگر خواهرم ایشون رو معرفی کرد و من واقعا از روش درمانشون خوشم اومد که روش سی بی تی هست اگر گوگل کنید هم می تونی درباره این روش اطلاعات کسب کنی
من اتفاقی رفته بودم کتاب فروشی نزدیک مون کتاب های که دوستان معرفی کردن بودن رو بخرم نداشت و این کتاب رو داشت سرچ کردم دیدم کتاب خوبیه خریدم و الان واقعا خدا رو شکر می کنم برای این اتفاق

یه روانشناس و یه روانپزشک آمریکایی
اسماشون رو جلد کتاب که فرستادم هست نشر ملیکان

سوالات مشابه