Ooma
پرسش (1404/03/14):

دردودل ونظر خواهی درمورد مشکلات خانواده شوهر

سلام خانمااا خیلی ذهنم درگیره میشه راهنمایید کنید؟؟من شوهرم شهرستان کارمیکنه دوتابچه کوچیک دارم ..دخترم ک ۵سالشه همش میگ شبا یکی بیاد پیشمون ...رفته بودم خونه خالم دخترم اصرارکرد دخترخاله هم بیان خونمون شب بمونن اوناهم اومدن ..ساعت۱۱شب بود دختر خواهرشوهرم اومد خونمون ۹سالشه ..ماشبا خیلی بیدارمیمونیم مثلا تا۴صبح اینا بخاطر همین دخترخواهرشوهرم اومد. ..اینم بگم ما مشترک میشینیم بامادرشوهرم ..من پایینم اون بالا ..دخترخواهرشوهرم بادخترم ودخنرخاله من تاساعت یک بازی کردن دیگ خیلی سروصداکردن دختر خاله بزرگم گفتم پاشو جاهارو بنداز هدیه (اونیکی دخترخالم یعنی ابجیش)قراره صبح بره ازمایشگاه بعد یهو دخترخواهرشوهرم بلند شد گفت میرم منم گفتم چرا میری گفت دیگ میرم ...بعدش رفته بود به مامانش گفته بود .فرداش خواهرشوهرم اومد گفت به چه حقی دخترخاله هات اینجور گفتن خونه پدری منه نشستید من تااومدم دهنمو باز کنم بگم قضیه ازچه قراره گفت نمیخام چیزی بگی این هیچ توجیهی نداره منم گفتم باشه توجیح نمیکنم پایین خرابس بیا خودت بشین (خونه ما زیرزمینه همه جاش نم میده موریانه داره)خلاصه تموم شد .فرداش اومده بود خونه مادرشوهرم جلو درروبرو شدیم سلام دادم جواب نداد دوباره سلام دادم گفت گمشو نمیخوام قیافتوببینم منم گفتم به احترام مامانت فقط سلام دادم ..اونم کفری شد گفت دیگ نمیتونی بیای بری خونت و طلاقتو میگیرمو ازاین حرفا منم شوهرم نبود زنگ زدم بابام اومد رفتیم خونه مادرشوهرم ..خواهرشوهرم بیرون کرد فحش داد گفت نفرینت میکنم خوبی هام دامنتو بگیره خداجوابتو بده ..منم گفتم باشه میرم توام یکی لنگه خودت برای داداشت بگیر(اخه خواهرشوهرم مطلقس)خلاصه ک ۳ماه گذشته تموم شده رفته من سرخونه زندگیمم ولی همش دارم مریض اینا میشممم میگه نکنه حق باخواهرشوهرم بوده نکنه من اشتباه کردم باید وقتی دخترخالم میگفت پاشو جاهارو بنداز میگفتم نه نمیخوابیم نمیدونم همش میگم من مقصر بودم؟؟برم ازدلش دربیارم؟؟ولی فشاش یادم میفته اینک بابامو منو بیرون کرد یادم میوفته حالم خراب میشه

کار خواهر شوهرت عجیب بوده برای همچبن چیزی
حرف خاصی نزدی
ولش کن حالا . اگه الان مشکلی ندارید کلا اون مسأله رو فراموش کن
کار بدی نکردی ولی کدورتها بره کنار بهتره حال دل خودت بهتره اگه میبینی اوکی میشه برو جلو اگه میفهمی اوکی نمیشه خودتو کوچیک‌نکن
ببخشید شاید مریضیتون بخاطر سبک زندگیتون هست که میگین تا ۴ صبح بیدارین و این موضوع رو رشد قدی فرزندتون هم تاثیر منفی میذاره
بهرخال واکنش خاهرشوهرتون خیلی شدید ب‌ود اینم درنظر بگیر که احتمالا دخترش اغراق کرده ممکنه گفته باشه زندایی منو بیرون کرده ولی باز هم دلیل نمیشد به پدرتون بی احترامی کنه
اگه هم میخای کدورتها از بین بره مناسبتی جیزی پیش اومد کادو بکیر مثلا برای تولد دخترش کادو بکیر اینطوری هم کدورتها از بین میره هم خودتو کوچیک نمیکنی
بخاطر ک مخاستین زود بخابین دختر خاشوهرت بدش اومده گفته میرم؟؟؟؟؟؟؟
سلام طبق این چیزی که تعریف کردین مقصر تو نیستی نمیخواد عذاب وجدان بگیری
نه عزیزم اصلا عذاب وجدان نگیرتت
به هیچ‌وجه مقصر تو نیستی و صد در صد مشکل از طرز رفتار خواهرشوهرته
اصلا نباید اینجوری کنه اتفاقا
چون خواهرشوهرش معلومه نمک نشناسه و از این رفتار بعدا میگه پس حق با من بود
ببین اصلا به روی خودت نیار اصلا هم اشتباه نکردی
حالا شوهرت چی گفت؟
مادرشوهرت چی؟
معلومه که مقصر تو نیستی،اصلا به این فکر نکن که بری از دلش در بیاری چون دفعه های دیگه هم همینجور برخورد میکنه و بیشتر روتون تو روی هم باز میشه،یعنی به هیچ عنوان محلش نده واقعا بیشعوری تمامه که با بابات اینجور برخورد کرده الا تو باید از اون دلخور و ناراحت باشی و جواب سلامشم ندی بعد میخوای بری از دلش دربیاری دوباره دفعه بعد همین بی احترامی ها تکرار بشه
من میخوام بدونم شوهرش چی گفت؟😄
معلوم نیست اون بچه چی گفته خواهرشوهر آنقدر قاطی کرده و نزاشته اصلا توضیح بدی ‌اصلا نیاز به جبران نیست فقط به مادرشوهرت جریان وبگو . تو هم بی تفاوت با ش چون کاری نکردی
شماتاساعت۴بیدارین خونتون مهمون اومده قرارنیس که باشما تااون ساعت بشینه شایدبرنامه خواب اونا زودتره وخودت هم میگی قراربودصبح بره آزمایش پس باید زود بیدارمیشد
اصلاخودتوسرزنش نکن

احتمالابچه رفته گفته منوبیرون کردن اونم اینجوری قاطی کرده ولی بازم دلیل نمیشه که اینجوری باتووپدرت رفتارمیکرد
اصلابه فکرازدلش درآوردن نباش اون بایدبیاد عذرخواهی کنه
نبابا بیخیال باش مقصر اون بچه فتنه بوده که‌همه رو به حون هم انداخته زیاد بهش رو نده راش نده خونت
اون احتمالا فک کرده بچشو بیرون کردی وگرنه مگه قرارداد بستید تا ۴صب بیدار بمونید هرشب ک یک شب نموندید بهشون برخورده؟!!! 😑😑😑🙄اصلا و ابدا ک معذرت خواهی نکن ازش مخصوصاً ک با باباتم بد برخورد کرده، اصلا اهمیت نده بهش
اگر صد سال دیگه هم مشکلی برات ایجاد شه این خانم میگه آه من گرفتت. پس خودتو درگیر نکن. هیچ گناهی نداشتی . ذهنتو درگیر نکن اصلا
یه جا نشستن اینجوریه دیگه .این مشکلات رو هم داره
دقیقا
ببین همه چی به رفتار خودت بستگی داره اینکه روت سوار بشن یا بهت احترام بذارن منظورم اینه که وقتی میدونی مقصر نیستی اصلا خودتو کوچیک نکن دیگه سلامم نکن به نظرم تا بیاد عذرخواهی به بچشم محل نده
فعلا باید ماری کنی شوهرت پشتت باشه
واسه چی بری معذرت خواهی کنی یا از دلش دربیاری
مقصر اون دختر فضولشه که رفته بد به مامانش توضیح داده
توام چیزی نگفتی که
بچه ها درست میگن مریضی شاید بخاطر دیر خوابیدن هست حالا منم الان مریضم پس بخاطر اینه که فلانی از من خوشش نمیاد؟
این فکرا رو نکن
همون دوری و دوستی کن
شانس آورد این خواهرشوهر من نبود و الان پارش میکردم که دیگه اینجوری رفتار نکنه توام بهش میگفتی به داداشت پول بده تا منم به آرزوم برسم ریخت شماها رو نبینم بقران من بودم آواز میشدم روی سرشون تازه تو خیلی خانمی کردی خیلی صبوری کردی من که اصلا طاقت ندارم غیر از پاره کردن اون شخص چیزی به ذهنم نمیرسه🥲
یا دختر خواهرشوهرت بد برای مامانش تعریف کرده، یا اینکه خواهر شوهرت احوالات خوبی نداره وگرنه این حرف جای این همه بحث نداره. خودتو اذیت نکن. خودت زودتر برای شوهرت تعریف کن.
مریضی هم ممکنه سراغ هر کی بیاد چون این حرفو ازشون شنیدی احساس میکنی به خاطر اونایت وگرنه طبیعیه
بشین برای شوهرت توضیح بده مطمئن باش اونا بخوان چیزی بگن صدتا کلمه رو جا به جا میگن

حرف بزن با همسرت ، حتی من باشم پیام میدم به طرف توضیح میدم دیگه شعور داشته باشه قبول می‌کنه نداشته باشه تو هم برات مهم نباشه بذار توو نفهمی باقی بمونه

مریض شدنت هم بخاطر کم خوابی و دیر خوابی و فکر و خیاله
دیگه هم بچه خواهر شوهرت رو تنها راه نده جدی جلوشون بمون بخوای سکوت کنی میگن دیدی حق با ما بود

حرفتو بزن واقعا هم میتونی از اون خونه برو
بهشون بگو بهترین دوران عمرم داره توو بدترین شرایط میگذره بلد نیستین حمایت کنید دهنتون رو ببندید
چه لزومی داره وقتی مهمون داری اون دخترشو فرستاده خونه تو ، و شما هم مگه تعهد دادین که تا ۴صبح بیدار بمونین
۹شب که نبوده بهش برخورده ،یک شب بوده
اگه برات مقدوره از اون خونه بلند شو که اینجوری منت خونه نمور باباشو سرت نذاره
اون دختر فضول هم تنبیه کن و اصلا دیگه راش نده خونت ، اصلا دیگه باهاش حرف نزن به بچه هاتم بگو حرف نزنن تا بفهمه کارش اشتباه بوده
عزیزم شما مقصر نیستی
اگه میتونی از اونجا برو. شاید فکر کنی با بچه کوچیک تنها سخته ولی بنظرم راحتتر میشی. دختر منم وقتی ۳ سالش بود شوهرم کارش شهر دیگه بود فقط دو روز در هفته میومد.
دخترمو هر روز میبردم پارک دو سه ساعت بازی میکرد خسته میشد میومدیم خونه شام میخورد بیهوش میشد از خستگی. همه میدونستن ما ۹ شب خوابیم.
هیچوقتم کسی حتی خونواده خودم اجازه ندادم بیان شب پیشمون بمونن.
تا ۱۰ سالگیش همین بود. سه چهار سال اخیر اوکی شده.
باهم زندگی کردن سخته چه خونواده شوهر چه خونواده خودت.
اره
گفتن تونباید جوابشو میدادی ک اون مقصر میشد ..بعدم شوهرم گفت ولش کن دیگ تموم شد رفت توی بحث مادرشوهرم طرف دخترشو گرفت بعدا گفت میدونم اون مقصرع ولی نمیتونم بهش چیزی بگم
اصلا من میبینمش نگاش نمیکنم انگاروجود نذاره تومهمونی هام همینطور جفتمون هستیم ولی توروی هم نگاه نمیکنیم ..بدتراز اون دخترش زل میزنه توچشای من اصلا سلام نمیده زیاد میاد خونه مادرشوهرم منم میبینمش ولی انگار اصلا من نیستم
اولش گفت چرااصلا جوابشو ذادی هیچی نمیگفتی ساکت میشد بعد گفت ولش کن مهم تویی من پشت شمام ..ولی خب اون باهاش حرف میزنه منم ناراحتم حرف میزنه
شبا خوابم نمیبره ازفکرو خیال نمیدونم ازاسترسه چیه دستو پام شروع کرده به خاریدن اصلا نمیتونم بخوابم
دیگ اصلا نمیاد خونم اصلا بامن حرف نمیزنه بچه
چندبار اومده نشسته تا ۴صبح اینا .اون میگ چراباید دخترخالت اینو میگفته توچیزی نگفتی ..خب من چی میتونستم بگم اونامهمون بودن بعدم ساعت خواب اونا همون موقع بوده میخواستن بخوابن چیکارمیکزدم بعدم رفتنی گفتم کجا میری نگفتم ازه پاشو برو میخواییم بخوابیم
بچش اصلا توروی من نگاه نمیکنه سلام نمیده منم به خواهرشوهرم سلام نمیدم
شما هم محل نده سلام نکن واقعا عاقبت این بچه از تربیت اون مادر مشخصه چیه
خیلی بچه بدیه ..شوهرم بهش گفت دایی جان بخاطر من سلام بده زندایی گفت نه نمیدم
خیلی ازشاکین همشون ک جوابشو ذادم برای اولین بار جواب داد ازاینجور چیزا پیش اومده ولی من هیچی نگفتم به اصرارمادرشوهرم مقصر نبودمم رفتم معذرت خواهی کردم ...خواهرشوهرم گفت گه خوردی من گفتم خودت گه خوردی ..گفته طلاقت میدن صدتا فش بد بهم داد ک نمیشه اینجا گفت منم گفتم باشه لنگه خودت بگیر ..همین فقط
دستمون خالیه نمیتوتیم دربیاییم
این خواهرشوهرت عاقبت خوبی نداره اینقد اخلاق خودش و دخترش گ̀نده
حالا تو هم از فکرش بیا بیرون اصلا مهم نیست
بعدشم خوبه که مادرشوهر و شوهرت حق به تو دادن
شغل شوهرت چیه؟چرا پیشتون نمیمونه
خب رفت و آمد نکن.
حالا که جوابشو دادی قهر کرده، همینو بهونه کن دیگه باهاش ارتباط نگیر. چرا میخوای دوباره پاشو به خونت واکنی! ولش کن.
بهشون محل نده. هم خودش هم دخترش.
دوره گرده میره شهرستانا لوازم خونگی میفروشه مغازه داشت ازش کلاه برداری کردن جنس خریدن چک دادن پاس نشذ برشکست شد افتاد توشهرستانا😔
درنبود شوهرم داشت منو بیرون میکرد زنگ زدم شوهرم شوهرمم زنگ زده به بردارشوهر بزرگم اون اومده جوابشو داده ...وقتی خواهرشوهرم میگف گمشو بیرون مادرشوهرمم همینجور ساکت مونده هیچی نمیگفت ازاین خیلی ناراحتم بعدش خودش گفت من ازپسش برنمیام ...خیلی روزبدی بود وقتی باگریه داشتم میرفتم بردارشوهروسطی یهو اومد گفت چیشده منم باحالت گریه داشتم میگفتم بهش گفت خوب کاری کرده تومگ خونه داری اینجا😔😔خیلی دلم شکست اونجا
خلاصه ک خیلی حالم بده دستمون خالیه ازطرفی میره شهرستان من بادوتا بچه اذیت میشم دست تنهااا حالا این براذرشوهر وسطی ک گفتم تو بحث طرف خواهرشوهرمو گرفت این به شوهرم میگ شهرستان نرو بیا پیش خودم کارش بله فروشیه شبا میره درامدش خوبه به شوهرم میگ روزی یه تومن میدم ..حالا نمیدونم چیکارکنم بره شهرستان اذیت میشیم بره پیش برادرشوهرم میریم زیربلیطش ...شوهرمن خیلی قسط و بدهی داشته این بردارشوهر وسطی خیلی کمکون کرده الانم بهش ۵۰بدهکاریم ...
اصلا باهاشون رو در رو نشو، باهاشون نجوش، یبار معذرت خواهی کنی برای همیشه پرتوقع میشن ازت، اصلا اصلا اصلا مقصر نبودی عزیزم!
بنظرم دختره خواهرشوهرتو ک دیگه محل نده، همینطور خواهرشوهر سلیطه ت رو
کاش میشد با شوهرت بری همون شعرستان زندگی کنی سرایداری چیزی پیدا میکرد با جای خواب، یا شده خونه طبقه چهارم بدون اسانسور بشینی توو شهرستان های کوچیک قیمت مناسب گیرت میاد، ب شوهرت بگو از این فاصله و دوری خسته شدم
یکم دل و جرئت داشته باش خواهر و برادر پر روءن کلا، توهم پرو باش باهاشون
عاغا از این به بعد شبایی که تنهایی بگو فامیلات بیان تا صبح بشینین بیدار😁
آره اینم فکر خوبیه 👍🏻
برو پیش همسرت.
واااا
خواهر شوهرت هرچی از دهنش درمیومده بهت گفته
انقدرم رفتارش توهین آمیز بوده واسه حرفی که اصلا بد که نبوده هیچ تازه تو نگفتی دختر خالت‌ گفته بعد تو عذاب وجدان داری؟؟؟
مریض شدنت از فکر و خیال زیاد نیست؟
خب همون لوازم خونگی رو پیج اینستا بزن یا تو دیوار و شیپور و یا باسلام بفروشید
اگه زرنگ باشید از اینستا میتونی خوب پول در بیاری
بله فروشی چیه؟
عزیزم خواهر شوهرت عقده ای به تمام معناست،اشتباه از اون بوده که حرف دهنشو نمی فهمه، اما تا می تونی باهاش رفت و آمد نکن،بچت با بچش بازی نکنه، ولی حس می کنم خدای نکرده شاید هرکاری کنه که زندگیت بهم بخوره،مرتب صدقه بنداز،شوهرت رو سمت خودت بکشون با محبت جلب خودت کن،شوهرت که اومد بدون جنگ و دعوا قضیه رو براش تعریف کن.اصلا تمام تلاشت رو بکن که از اون خونه پاشید ،با خانواده ی شوهر یک جا بودن همش دعوا و آزار و اذیته، به کسب رو نده،برای کاسی توجیه نکن،تو کاری رو که می دونی درسته انجام بده،جوری رفتار کن که کسی به خودش اجازه ی دخالت نده،سنگین برو سنگین بیا.تا دعوت نشدی خونه ی مادر شوهر نرو.به بچت عادت بده هر دقیقه دست فامیل رو نگیری بیاره خونتون عواقب خوبی نداره،
قبول نمیکنه شوهرم
ازبس موندم خونه زده بسرم 😔
شوهرم یکم تنبله دل به کازنمیده خیلی
توی نون سیب زمینی وترشی سبزی تحم مرغ میزارن میفروشن
باورت میشه بعد بحث اونروز ک خواهرشوهرم نتونست منو بیرون کنه تا دوهفته اینا همش فک میکردم توکوچه روم اسید بپاشه 🥺🥺اره همش بایه لحنی میگفت من برای داداشم زن میگیریم به جاریمم این حرفو گفته بود🥺🥺خیلی میترسم مطلقس دورو برش دختر مثل خودش مطلقه زیاده خوشگلم هستن ..
خواهرشوهرت چه ادم وحشتناکیه ازاین ادم دوری کن و سربه سرش نزار
بگو بیا بگیر ، بیا ببینم کی میتونه این زندگی رو تحمل کنه بیاد با مادر شوهر و خواهر شوهر عوضی زندگی کنه

اتفاقا برو توو شکمش بگو بگیر هرکار میخوای کنی بکن برو زن برای برادرت بگیر تا وقتی حرف میزنی دهنتو بزنه جر بده میای دست منم می بوسی

ببین من با مادر شوهرم دعوام شد منو ترسوند اره به پسرم میگم با من اینجوری حرف زدی گفتم برو بگو

بگو تورو میخواد باید منو ول کنه منم میرم به عروس خراب بگیر برای پسرت

جرات نکرد حرفی به پسرش بزنه

تو هم نترس اون هدفش ترسوندن توئه بگو بهتر میرم از شر همه شماها راحت میشم
اصلا رو نده دیگه بهش، نرود میخ آهنین در سنگ،هر چقدرم بهشون توضیح بدی باز ازت طلبکارن بهترین کار اینه دیگه بهشون رو ندی کم محلشون کنی
ان شاءالله خدا کمکتون کنه پول دستتون بیاد از اینجا بری نفس بکشی عزیزم💞
کاش اون خواهر‌شوهرتم یکی بیاد خواستگاریش با دخترش از اون خونه پاشن برن راحت بشی از دستشون
الانم جای استرس و اضطراب شبا قبل از خواب یه دمنوش گل گاوزبون درست کن بخور آرومت میکنه
نترس عزیزم.این جور آدما اگر بفهمن ازشون می ترسیم دور از جونت بد تر سوارت می شن. سگ محلش کن، بادخت تم حرف بزن، اصلا نزار با دختر خواهر شوهرت بچرخه،خونت راهش نده،هرطور می تونی به دخترت حالی کن که با اینا نگرده،بهش بگو اینا بدن ،بد جنسن ، توهم سعی کن روی اعتماد به نفست بیشتر کار کنی،روحیه ات رو قوی کن با ترس و استرس کسی نتوانسته مشکلش رو حل کنه،اگر نیاز می بینی حتی برو پیش مشاوره، هرکس بی احترامی کرد محکم جوابش رو بده اما فحاشی نکن
بعدشم بهش بگو مگه همه مثل من آروم و سر به زیرند که خانواده ی شما و مخصوصا تورو تحمل کنند؟! بهش بگو اتفاقا برو یکی رو بگیر اون وقت غلط اضافه کردی یه جوری بزاره توی کاست که نفهمی چه طوری خوردی و از کجا خوردی، بگو اگر تویی که مطمعنم اونم بدبخت می کنی خیالم از این بابت راحته
اونجا نمیشینن خونه جدا داره
اروم میکنه؟؟شیرمیدم ضرر نداره؟؟شبا به زور میخوابم قرص ملاتونین قرص خواب میخورمم باز فرقی به حالم نذاره
بچه هام عاشق دختراونن میبینن میاد خونه مادرشوهرم میرن پیشش ..
عه فک کردم پیش مادرشوهرته
نه عزیزم نباید تو شیردهی بخوری من نمیدونستم تو شیردهی هستی
وای بدبخت اون شوهرش چی کشیده از دست خواهر شوهرت
دیشب تا ۸صبح بیداربودم فکرو خیال نمیزاشت بخوابم
یکی از دوستام تو کار طب سنتی هست
برای بی خوابی خواستی مشاوره بگیر ببین چی میگه بگو بچه شیر میدی.

https://t.me/gche0
تلاش کن نذاری دوباره این رفتار رو تکرار کنن اجازه نده حالا با هر روشی باید بهشون حالی کنی

به همسرت هم بگو با ولش کن بیخیال چیزی تغییر نمیکنه باید به خواهرت حالی کنی زمانی که تو پیش ما نیستی درست رفتار کنه با ما

بذار ازت حساب ببرن فکر کنن ازشون میترسی بیشتر اذیتت میکنن
مرسی عزیزم

سوالات مشابه