Ooma
پرسش (1404/02/21):

بچها من بااین وسواسم چ خاکی سرم کنم

خیلی عذاب میکشم اصلازندگی نمیکنم اززندگی ازبچم هیچ لذتی نمیبرم مغزم و روح و روانم شده تمیزی و قانون و نظم سه روزه دخترموازپوشک گرفتم خداروشکردیگه یادگرفته و امروزاصلاتوشلوارش جیش نکرده ولی تواون دوروز اول چندجاجیش کردو جنس کرد از یه هفته قبل ازاقدام به حذف پوشک من خوابوخوراک ندارم سه روزم هست خسته و کوفتم بس که دخترموبردم دستشویی روزا۵ دقیقه نتونستم درازبکشم داغون شدم
فکروخیال تمیزی هم ازهمه بدترمثلاهفته دیگه میخوام شروع کنم تمیزی اماازالان انقدرفکروخیال میکنم ک اول چیکارکنم دوماچیکارکنم روانی میشم تاکارموتموم کنم بعدش دوباره استرس و نگرانی دیگه ای برای خودم درست میکنم کلاخیلی زندگی روبه خودم سخت میگیرم خیلی خودموعذاب دادم سراین وسواس
مثلامیریم بیرون پارک شهربازی میبینم مردم چقدرریلکس و بیخیالن غبطه میخورم حالامن برم پارک بیام بایدلباسامونوبشورم کیفم کلیدم همه چی روبشورم خودمونم حموم کنیم حالابماندکه چقدرتوپارک حواسم هست دخترم زمین نخوره به بچهای دیگه نخوره و.....
خیلیاممکنه وسواس داشته باشن ولی گیروقوت انجام دادن هم داشته باشن ولی من نه بخدااصلاانرژی ندارم خسته میشم اینم بگم به معنای واقعی من آبوآب میکشم یعنی به مرحله بحران رسیدم الان تواین سه روزی ک دخترموازپوشک گرفتم داغون شدم بخدا
من خیلی بی انرژی و بی حوصلم خیلی کن طاقتم اصلاطاقت سختی و بهم ریختگی ندارم توخونه قانونای خودمودارم اگه یه ذره اون قانون یاکار اینوراونوربشه اعصاب و روانم بهم میریزه اصلاارامش ندارم انقدراین ازپوشک گرفتن برام سخت بود که اصلاناامیدبودم انگارعزا داربودم تااین حدناراحت بودما
اینم بگم دخترمودعوانمیکنم اذیت نمیکنم دلم نمیاداذیت بشه ب خودم عذاب میدم ولی ناخوداگاه اونم یادمیگیره یا حساس میشه
ببخشیدطولانی شد خواهش میکنم راهنمایی بلدیددراختیارم بزاریددکتررفتم ولی کارسازنبودبرام خیلی سردرگم و خستم روح و روان و جسمم خستس شدید😭😭😭😭😭

یامثلابه این فکرمیکنم چجوری بعضیادوتاسه تابچه دارن شایدم بافاصله سنی کم پس اوناچجورزندگی میکنن من واقعاهمین یدونه برام اندازه یه کوهه بااین که دخترم خیلی عاقل و حرف گوش کنه وگرنه بدقلق و شیطون بودکه من تاالان مرده بودم
عوضش خودت و بچت و خونتون همیشه تمیزه نه مثل ما که انگار بمب زدن😩
یعنی مهمون یهویی بیاد آبرومون میره
نه عزیزم چراابروت بره خونه بابچه بایدهمینحورباشه البته نمیگم ادم خونش نجس باشه بشینه روش ولی تاوقتی بچه کوچیکه و حرف گوش نمیده کثیفی خونه طبیعیه مگه ادم چقدرجون داره که بادوتا سه تابچه خونش برق بزنه شایداگه منم دوتابچه داشتم ک توان تمیزکردن نداشتم زندگیمو روح و روانم روال طبیعی تری داشت من روح و روانم توحالت طبیعی نیس یه مقدارکثیفی توهرخونه ای طبیعیه ولی برای من خط قرمزه
واسه من بهم ریختگی نیس واسه من بشورو بسابه من توپ بچم بخوره به ماشین لباس شویی یابخوره به در دستشویی بایدبشورم اونم چه شستنی
عزیزم همینکع بفکردرمان خودتیو می دونی که احتیاج به تغییر داری یعنی نصف راهورفتی
تواین شرایط فقط خودآدم میتونه به خودش کمک کنه توی روان درمانی یاباید خودمون به خودمون کمک کنیم یااینکه به قرص وداروی اعصاب پناه ببریم
بنظرم تمرین کن وقتی که میدونی وسواس فکری داری سریه موضوع ولش کن نیمه کاره رهاش کن... کم کم عادت میکنی وحالت بهترمیشه
خودتوالکی عذاب نده هیچی ارزششونداره بخدا که ازسلامتیت مایه بزاری
سلام گلم چقدر خوبه که خودت قبول کردی خیلی وسواس به خرج میدی باید یه مشاوره خیلی خوبی بری مطمعنم با تلاش خودت خوب میشی
منم سر آشپزخونه خیلی حساسم وقتی میبینم بقیه میان کثیف میکنن من فقط بشور بساب وقت کار دیگه آیی نیستم میخوام زار بزنم
ولی تو خیلی حساستری
من وقتی جایی رو تمیز میکنم برمی‌گردم از دور نگاه میکنم به تمیزی و کیف میکنم دوباره میرم و میام ببینم چجوری تمیزه
سلام عزیزم
خوشبختانه خودت کاملا به اشتباه بودن این روال زندگی واقفی و میدونی که باید تغییرش بدی فقط مشکل اینجاست که نمیتونی
شاید درکش واسه ما سخت باشه ولی شما واقعا میخواین و نمیتونین
نه که نخواین یا تلاشی براش نکنین
به نظرم ۲ تا راه بیشتر نداری
یا زره فولادی بپوشی و خودت به جنگ خودت بری یا اگه میبینی در توانت نیست حتما از یه متخصص کمک بگیر
چون این حد از وسواس رو میشه گفت که دیگه بیماریه و شاید نیاز به دارو درمانی باشه
امیدوارم هر جوری که میشه هرچه زودتر از این شرایط بد راحت بشین و آرامش به جسم و روحتون برگرده
سلام عزیزم، یعنی تا الان اقدام نکردی واسه درمان؟؟، زودتر برو پیش متخصص اعصاب. روان وسواس دارو داره ، درکت میکنم خییلی سخته وقتی مغزت همش روشنه و ذهنت درگیر،، ولی برو مشاوره، برو پیش دکتر سریع خوب میشی
خیلی با وسواس زندگی با بچه سخته حتما برو دکتر
به نظرم یه دفعه بذار خونه ات کثیف باشه و رو این تمرکز کن که تمیز نکنی به خودت مهلت بدی استراحت کنی .تا چیزی میاد تو ذهنت بنویس که ذهنت خالی بشه
اگر نتونستی پاشدی تمیز کردی دیگه باید بری پیش مشاور
سلام فقط مواظب باش اگر گل دخترتون یکدفعه تو شلوارش جیش کرد سرش داد نزنی که تو این سن خیلی روی اعتماد به نفسش تأثیر می گذاره . این روزهام می‌گذره. می تونی دقت کنی وقتی جیش داره شاید یه حرکت یا رفتار خاصی از خودش نشون میده. که زودتر میتونی متوجه بشی و دستشویی ببریش.
وقتی نجس بودن برات مهمه یعنی آدم معتقدی هستی و آدم معتقد باید بدونه که وسواس از وسوسه ی شیطان میاد پس نباید بهش اهمیت بدی.حتما به یه مشاور خوب مراجعه کن که راهکارای درست وعلمی بهت بده
وسواس ی اختلال هست عزیزم ولی قابل حل هست
به متخصص مراجعه کنی زود رفع میشه
بهترین راه اینه تراپی رو با یه فرد حرفه ای شروع کنی عزیزم
اینکه خودت قبول داری و دوست داری حلش کنی خیلی خیلی عالیه
قدم بزرگو برداشتی
قدم بزرگ بعدیم مراجعه به فرد متخصص خودشه ک مشکلت حل بشه
عزیزم با دکتر صحبت کن بهت دارو میدن .متاسفانه نمیشه خودت کاری کنی باید حتما دارو مصرف کنی
تو هم وسواس تمیزی داری هم وسواس فکری .پس حتما پیش دکتر برو
چقدر سخته اینمدلی هستی.
پس مهمون اومدنی چکار میکنید؟
ببخش کنجکاوی میکنم آخه ماهم داریم تو اقوام شدید وسواس داره میرفتم اونجا انگار آویزونم کردن 😅 چند ساله نرفتم خونشون خیلیم اصرار داره بیا ولی من نرفتم اونم با بچه کوچیک کجا برم آخه 🫢
خیلی معذب بودم
واقعا خیلی سخته دقیقا خواهر شوهر منم همین مدلیه این رفتارای سخت گیرانه و وسواسی رو بچه هم تاثیر میزاره یه مدت دخترش وسواس دست شستن گرفته بود . ما اگه بریم بیرون یا پارک باهم هی میگه وای بچت با کفش اومد رو زیراندازی که نشستیم دستش کثیفه . من میزارم بچم راحت باشه ، ببین اگه خیلی اذیتی حتما با یه مشاور صحبت کن ما تو فامیل هم چندنفر داریم
چندماه پیش واسش مهمون اومد اولین بار بود اومده بودن خونش. تمام مدت اعصابش خراب بود وقتی رفتن باور میکنی کل خونه رو شست ، فرش ، پرده .. واقعا خودش اذیته .
کاش از خودت دور کنی وریلکس بشی خودتم باید بخوای خدای نکرده بدتر میشی زندگیتم خواه وناخواه مختل میکنی
اره چون اصلااینجورنبودم والانم خیلی خستم اصلاتوان انجام دادن ندارم
داروخوردم بی فایده بودحالموخیلی بدترمیکردجوری که روپاهام نمیتونستم وایستم قطع کردم
بنظرم این تمیزی هیچ فایده ای نداره جز عذاب خودش
هرکار ک بیش از حد داری انجام میدی دیگه نکن همین
چ دلیلی داره کیف و کلیدو اینارو بشوری اخه
میدونی چن سال دیگه ک پی بشی ن کمر مونده ن پا
بعدم هر چی بیشتر مراقبت کنی زودتر مریض میشی
برای من اصلاکیف نیس یه حالت اجباری شده دیدی وقتی یه نفر به ادم زوربگه چقدربده من دقیقا انگاریه نفرتوذهنم داره بهم دستورمیده اصلالذت نمیبرم فقط مجبورم برای اینکه اون صداتومغزم ساکت شه
من اگه برم بیرون درصورتی لباسمو میشورم ک چیزی ریخته باشه بو عرق گرفه باشه یا بو دود و اینا
بخدامثل ادمی که اعتیادداره شدم بعضی وقتا ازحرصم میگم بایدبرم کمپ ترک اعتیاد
همه راهارورفتم میخوام انجام ندم بدتراعصابم خراب میشه حالم بدترمیشه هرچقدرانجام میدم هم چون جسمی خسته میشم بازم اعصابم خراب میشه بخداانقدرسردرگمم ک حدنداره
خونم همیشه در حد معمولی تمیزه
از صبح تا ظهر دست نمیزنم میگم بزار بچم هرکار خاست بکنه ی ساعت ب اومدن شوهرم مرتب میکنم
مهمونم سرزده بیاد اومده
تو خونه بچه کوچیک هست اگه شعورشون بکشه درک میکنن
قبلا خیلی تمیز میکردم بچم بهم میریخت عصبی میشدم دعوا میکردم
حالا میگم تمیز اساسی نمیکنم بهمم ریخت عصبی نمیشم تمام
خیلی ممنون
متخصص اعصاب و روانپزشک رفتم داروهاشون اصلاخوب نبودفقط مشاوره نرفتم
همیشه ذهنم روشنه همیشه هواسم جمعه حتی توخواب یه مدت توخواب میدیدم دستم کثیفه بیدارمیشدم میرفتم دستمومیشستم میومدم بازمیخوابیدم این واسه قبل ازبارداریمه الان یکم بهترشدم
ازاین مرحله گذشتم دختر مگه میتونم نکنم دست خودم نیس
نه اصلادعواش نکردم ولی نسبت به شناختی که ازش دارم بایدبهش میفهموندم که شلوارتوخیس کنی ناراحت میشم ولی دادنزدم تاحالاسرش دخترمم طفلک زودیادگرفت فقط دوروزاول شلوارشوخیس کرددیگه یادگرفته
بخدابیرون میبینم مردم چ راحت زندگی میکنن به هیچی اهمیت نمیدن دلم میخوادبمیرم میگم چرامن نمیتونم مغزمومهارکنم چرامن نمیتونم راحت زندگی کنم
اصلاناامیدم میگم حس مادری هم نتونست این وسواسوازسرم بندازه من ازجونم مایه میزارم ب جانم عذاب میدم اخه پس دیگه کی میخوام خوب شم دکترم رفتم نشد
نمیدونم میگم حس مادری ب اون قدرت نتونست ازسرم بندازه
مهمون بیادیامهمونی برم بیچارم برم بیام که میریم حموم یه نفرم بیادهواسم هس کجاهادست زده که رفت تمیزکنم
رفتی اول دستاتوبشوربعد به هیچ جادست نزن یه جابشین ساکت😅😅
ببین من بیرون بازبهترم میگم اشکال نداره رفتیم خونه لباساشومیشورم حمومش میکنم من بیرون اروم ترم توخونه خیلی حساس میشم
اره خیلی اذیته خیلی سخته منم خدانکنه یه جاکثیف شه که نتونم فعلابابچه اونجاروتمیزکنم دیگه روح و روانم خراب میشه تابشورم تمیزشه بعدبااین شرایط من چجوری مقاومت کنم هرچقدرمقاومت کنم و نشورم بدتراعصابم خراب مبشه
زندم زندگی نمیکنم😭
این نوشته نشان‌دهنده‌ی رنج شدید روانی و احتمال اختلال وسواس فکری-عملی (OCD)، اضطراب فراگیر، افسردگی، و فرسودگی شدید روانی است. فرد احساس می‌کند در کنترل رفتارها و افکار خود ناتوان است و از شدت وسواس و فشارهای ذهنی به مرز فروپاشی رسیده. درمان این وضعیت نیازمند رویکردی ترکیبی و فوری است. پیشنهاد می‌کنم:

1. مراجعه فوری به روان‌پزشک (Psychiatrist)
نیاز به بررسی و احتمالاً تجویز دارو برای مدیریت اضطراب، افسردگی یا وسواس وجود دارد.


2. شروع روان‌درمانی با یک روان‌شناس متخصص در OCD و اضطراب
رویکردهایی مثل درمان شناختی‌-رفتاری (CBT) و به‌ویژه ERP (درمان مواجهه و پیشگیری از پاسخ) در درمان وسواس بسیار مؤثرند.


3. استراحت و کاهش فشارهای محیطی
تا جایی که ممکن است از موقعیت‌ها و مسئولیت‌هایی که فشار روانی وارد می‌کنند فاصله بگیرد و حمایت اطرافیان را جلب کند.


4. آموزش و شناخت بیماری
آگاهی از ماهیت اختلال وسواس و علائمش، به کاهش احساس گناه و سرزنش خود کمک می‌کند.


5. پرهیز از خوددرمانی یا افراط در تحقیق و جستجوهای اضطراب‌زا
یکی از تله‌های وسواس، تمایل به تحلیل مداوم و بیش‌ازحد وضعیت خود است که باید با کمک درمانگر کنترل شود.

برنامه پیشنهادی درمان وسواس، اضطراب و فرسودگی روانی

مرحله اول: کمک فوری

1. مراجعه فوری به روان‌پزشک

برای بررسی وضعیت روانی، تشخیص دقیق (OCD، اضطراب، افسردگی) و شروع دارو درمانی در صورت نیاز.

داروهایی مثل SSRIها (مثل فلوکستین، سرترالین) می‌توانند وسواس و اضطراب را کنترل کنند.



2. شروع روان‌درمانی با روان‌شناس متخصص OCD و اضطراب

CBT (رفتاردرمانی شناختی): تغییر افکار وسواسی و باورهای غلط.

ERP (درمان مواجهه با پیشگیری از پاسخ): یادگیری تحمل اضطراب بدون واکنش وسواسی.




مرحله دوم: تغییرات سبک زندگی

3. کاهش عوامل استرس‌زا

کاهش موقت مسئولیت‌های سنگین (مراقبت از کودک، کارهای خانه).

درخواست کمک از خانواده برای پشتیبانی روزمره.



4. خواب کافی و تغذیه مناسب

کمبود خواب و گرسنگی علائم وسواس را بدتر می‌کنند.

غذاهای ساده، طبیعی، با کاهش قند و کافئین.



5. ورزش منظم (حتی پیاده‌روی سبک)

تأثیر اثبات‌شده در کاهش اضطراب و وسواس دارد.




مرحله سوم: خودآگاهی و تمرین ذهن‌آگاهی

6. یادگیری تکنیک‌های آرام‌سازی (Relaxation)

تنفس عمیق، مدیتیشن، یوگا یا اپلیکیشن‌های آرام‌سازی.

اپلیکیشن‌های مثل Headspace یا Medito مفیدند.



7. نوشتن افکار وسواسی در دفترچه

ثبت افکار به کاهش قدرت آنها کمک می‌کند.

روان‌شناس می‌تواند بر اساس آن‌ها درمان را هدفمندتر پیش ببرد.




مرحله چهارم: حمایت اجتماعی و پیوستگی درمان

8. پیوستگی به درمان (حداقل 3 تا 6 ماه)

درمان وسواس زمان‌بر است ولی کاملاً قابل کنترل است.

باید از قطع ناگهانی دارو یا رها کردن جلسات خودداری کند.



9. حمایت اطرافیان

همسر، دوستان یا خانواده باید قضاوت نکنند و درک کنند که وسواس بیماری است، نه ضعف شخصیت.

سلام عزیزم اینو بخون امیدوارم کمکت کنه
همین الانم خیلی جسمی خستم روح و روانم ک دیگه نگوداغون
من روصندلی بشینم بایدبشورم یا نفرتوخیابون بخوره بهم بایدبشورم اصلا کثیفی رونمیبینم فقط حس میکنم کثیفه بایدبشورم
قرص سرترالین نزدیک۶ماه خوردم خوب بودولی باعث اضافه وزن میشدقطع کردم
توکارهای خونه یابچه داری هم کارهیچکسوقبود ندارم فقط خودم بایدانجام بدم
یه مشکل دیگم دارم اینه که خانواده شوهرم همه وسواس دارن مثلاخودمم بخوام بزارم کناربرم اونجاکارا و رفتارای اوناروببینم باز تلقین میشه بهم ک منم انجام بدم من اصلا وسواسو ازاونایادگرفتم
خیلی ممنون تشکر
خیلی خوبه که خودت قبول کردی و خسته شدی بنظر منم نصف بیشتر راهو رفتی
فقز میمونه ترک عادت
بنظرم ی روز هیچ کاری نکن، اون چیزی هم که تو ذهنت همش میگه پاشو خودت هی سرکوبش کن، رو کاغذ بنویس، یا اصلا بگیر بخواب بنظرم باید اونقدر اینکارو کنی تا بتونی حریف ذهن وسواس گونه خودت بشی
باز خوبه شما تمیز هستید از همه لحاظ این خیلی خوبه
من ی زنعمو دارم وسواس فوووووق العاده شدیده طوری که از وسواسی زیاد کثافط کاری میکنه اصلا نمیتونید باور کنید در چه حده
مثلا ی نمونش اینه که لباس میشوره پهن نمیکنه رو طناب میگه طناب کثیفه، هوا کثیفه
میذاره تو لگن میذاره رو تاقچه خونش تا خشک بشه
ببین عزیزم خدانکرده زبونم لال شما هم از الان جلوگیری نکنید هر چی سنت بالاتر بره وسواسی های دیگه هم میگیری و به حال زنعموم مبتلا میشی
۵ تا بچه داره کلی نوه داره همشون حسرتن که برن خونش
عموم که فوت کرد همه فهمیدن که چقدر راحت شد چون به شدت به اونم گیر میداد
ی چیز بگم بخندید
همین زنعموم اومده بود خونه مامانمینا مهمونی بود
بعد چادرشو در اورد تا کرد گذاشت تو پلاستیک انداخت بالای رختخوابا تو کمد دیواری🙄🙄
رخت خواب مامانمم زیاده ارتفاعش بالاس🤣🤣🤣 بعد یهو همه پاشدن رفتن خونه شلوغ شد اینم دنبال چهارپایه میگشت چادرشو بیاره پایین، بعد میگف خودم برم بالا هیچ کس دست نزنه🤣🤣🤣اصلا قیافش دیدنی بود

ما اون موقع میخندیدم ولی واقعا درده بزرگیه
دست خودت نیست درک میکنم منم تو اطرافیانم دیدم ولی خودت باید بخوای عزیزم هیشکی در وهلهه اول جز خودت نمیتونه کمکت کنه بیخیال شو
خخخخ
وای چقد منی تو من بچه رو میبرم پارک همش باید حواسم باشه دستش و زمین نزنه یا دستش و نکنه دهنش تا میرسم خونه میبرمش حموم و کل وسایل و ضد عفونی میکنم روزی چند بار گوشیا رو با الکل پاک میکنم کوچکترین چیزی که برای بچه بخوام بیارم بخوره باااید دستمو بشورم حتی اگه ۵ دقیقه قبلش شسته باشم همه چیز و با ریکا میشورم خیار و گوجه و میوه و سبزی و.....😭😭😭😭😭😭😭😭 دیگه پیر شدم هرچیزی میخرم باید بشورم بعد بذارم تو یخچال
دکتر رفتم فایده نداش ینی چی؟
مثلا توقع داری اینجا چی بت بگن ک درمان شه وسواست؟
دکترتو عوض کن، یا مداوم برو تا درست شه وضعیتت اگه ناراحتی و داری عذاب میکشی
وای من مهمون میاد خونم دستاشون و نشورن عذاااااب میکشم خودم یواشکی گوشیاشون و پاک میکنم الکل میزنم. بعد رفتنش
ونم که همهههههه چیز و باید بشورم
اره ازحدبگذره تبدیل به کثافت کاری میشه خدابهش کمک کنه خیلی سخته بیچاره دست خودش نیس مغزش اونجور دستورمیده
وای خدا به دادش برسه چی میکشه اون
افرین دقیقامنم هرچیزی واردخونه بشه بایدبشورم برای گوشیادستمال جداگانه دارم قاب گوشیارم که میشورم انقدردست میشورم احساس میکنم حس دستم رفته به لباس دست میزنم نمیفهمم خیسه یاخشکه😭😭
دارونمیتونم بخورم بیشتراذیت میشم میخوام بدونم خانومای اینجا که بچه هم دارن چیکارمیکنن از کارای روزمره شون بگن منم کمتربه خودم تلقین کنم درسته دکتربایددرمان کنه اما میخوام سبک زندگی کسایی که مثل خودمنوببینم تابزارم کنار
منم همینجورم ولی رودربایستی میکنم بهشون نمیگم بعدکه میرن من میمونم و یه عالمه تمیزکاری
من دکترا روتکذیب نمیکنم همیشه هم میگم دکترانباشن میمیریم ولی مشکل من یه جوریه که من بایدبا امثال خودم مشکلموحل کنم کسی که مثل خودم باشه مادری که بچه داره زنی که خونه داری میکنه مشکل من تومطب حل نمیشه
خودم انقدرفکرکردم ک اگه مینوشتم یه کتاب قطورمیشد من یابایددوسه تابچه داشته باشم که دیگه توانی برای انجام کارنداشته باشم یا شوهرم بداخلاقی کنه موادشوینده نخره غربزنه تا من به خودم بیام
زن عموت تواپارتمان زندگی میکنه یا ویلایی؟؟؟ اپارتمان واسه کسی که وسواسه رفتارشوتشدیدمیکنه من خودمم اپارتمانم و با محیط بیرون ارتباط ندارم ک بیرون میرم وحشت میکنم بخاطرالودگی محیط بیرون
عزیزم برا اینکه بچه از پمپرز بگیری یه مدت شورت آزمایشی پاش کن. شبیه پمپرز هس ولی مث شورت میتونی پایین و بالا بکشی. دیگه عادت که کرد شورت معمولی پاش کن
عزیزم خب شما اختلال وسواس داری و خب قطعا اذیتی. فقط و فقط یه روانشناس حوزه اضطراب و وسواس میتونه کمکت کنه. و ای کاش اول میرفتی درمان بعد بچتو از پوشک میگرفتی هم خودت کمتر اذیت میشدی هم اون طفلی
هیچی تک و تنها مونده تو خونش، نه کسی میره نه خودش جایی میتونه بره بس که اعصاب همرو خورد میکنه
قبلا ویلایی بود بعد عموم فروخت رفت اپارتمان تنها زندگی میکنه، مثل اینکه خونه جدیدش کابینت بندیش حالت جزیره داره و بعد سینک رو هم گذاشتن رو جزیره، از اینا که رو به مهمون وایمیسی ظرف میشوری اتفاقا خیلیم خوشگله
ولی چون وقتی اب باز میکنه امکان داره اب بپاشه تو پذیرایی یا اینور اونور ظرفا رو میبره حموم میشوره🤕
دوسه روزاول برام سخت بودو خسته شدم الان عادت کردم دخترمم یادگرفته
دخترمواصلااذیت نکردم دعواش نکردم تویه سنی هم گرفتمش ک فقط اذیت نشه ازپوشک گرفتنم یه دوره بودتموم شدولی من مشکلم اینه ب خودم سخت میگیرم یه مسئله تموم میشه میرم سراغ یه مسئله دیگه من دلم میخوادهیچ موردی نباشه به هیچی فکرنکنم که نمیشه
به نظرم ویلایی بودبهتربود فکرش مریضه دیگه وگرنه حموم جای ظرف شستنه خدابهش کمک کنه فقط ازدست هیچکس کاری برنمیاد
فردا پس فردا بچتم از تو یاد میگیره و وسواسی میشه
مثلا پسر بزرگ من اول کرونا دنیا اومد ما خیار و گوجه هم با اسکاج میشستیم تا این حد
الان اونم رو تمیزی یکم وسواس گرفته
بچه شما هم میبینه و بهش منتقل میشه بعدا اونم عذاب میکشه پس وسواستو کم کن
منم ی ماهه بچمو از پوشک‌گرفتم کلی جیش کرده
حتی یبارم پی پی از دستش در رفت ریخت رو پادری ولی خب من حساس نیستم گذاشتم وسط تابستون بدم همه رو بشورن
الانم پسرمو یماهه از پوشک گرفتم کلی جیش کرده تو خونه ولی خب حساس نیستم من
بعدا میشورم همه فرشارو برای اسباب کشی
سلام، ما از سمت مادری وسواس شدید داشتیم
مادربزرگ مامانم خیلی مشکل داشت اگر لباس شسته بود دستش بود کسی از کنارش رد میشد دوباره برمی‌گشت آب میکشید، صدبار وضو می‌گرفت صد بار بلند نماز میخوند و حمام با سختی میرفت و ...
یکی از خاله های مادرم به همین شدت بود و یکیشون بهتر بود ولی داشت دو تا هم نرمال
من در دوران نوجوانی یکباره دچار وسواس شدید شدم، هر چند وقت هم به یک چیزی حساس میشدم، یه مدت نجاست لباس زیر حتی طوری شده بود سخت نفس میکشیدم فکر میکردم با نفس کشیدن ممکنه ببخشید ادرارم بدون کنترل بره و لک بشه به طوری که انقد لباس عوض میکردم در روز لباسام تموم میشد، یه مدت برای نماز زیاد وضو میگرفتم و بلند بلند میخوندم که اشتباه نکنم، یه مدت هربار دستشویی تا زانو پاهام رو میشستم و همیشه دمپایی بعد از من خیس بود، به شدت اذیت بودم و مامانم بسیار نگران بود، پیش دکتر رفتیم یه سری داروی آرامبخش داد ولی مصرف نکردم، دیگه بعد از کلی گریه و غصه خوردن یه روز تصمیم گرفتم برعکس همه چیز عمل کنم، عذر میخوام واضح میگم مثلا یک مدتی دستشویی میرفتم خودم رو نمیشستم، مدتی اصلا نماز نخوندم و ...میتونم بگم ۹۰٪ اون موارد از بین رفت، بعدا متوجه شدم به این روش در روانشناسی میگن غرقه سازی
الان منم پارک برم پسرم چند مرتبه بخوره زمین یا بشینه زمین منم شلوارش رو میشورم، ولی اینکه بریم حمام و همه چیز رو آب بکشم نه، مرتب بودن خونه برام مهمه و همیشه آخر شب مرتب میکنم، دیگه این حد برام آزار دهنده و مختل کننده زندگی عادی نیست
شمام به نظرم همین کار رو بکنید یه مدت هرکاری که می‌کردید برعکس انجام بدید
اره یادمیگیره بخاطرهمین خیلی کارارو بهش نمیگم انجام میدم ولی باز کنجکاوه میپرسه
من تو اون برهه نوجوانی خیلی اذیت شدم به لحاظ روحی
خیلی گریه میکردم، یه حالاتی داشتم به هیچکس نمیتونستم بگم مثل همون نگه داشتن نفس یا به یه جهت میخوابیدم فکر میکردم اگر به کمر بخوابم ممکنه یه لحظه نشت ادرار بدم، موارد بسیار مسخره ای بود که نمیتونستم با کسی درمیون بگذارم حس میکردم بهم میخندن اگر تعریف کنم ولی برای خودم چالش روحی بزرگی بودند، خداروشکر که رفع شد
😂😂😂 والا نمیرم خیلی بهتره. حالا خودم ساکت بشینم بچمو چکار کنم.
همین شستشوی سبزیجات و میوه اصولا کار درستی نیست چون ساختارشون متخلخل هست و شوینده به عمق ساختار نفوذ میکنه و برای سلامت مضره
اصلا ریکا نزنید نهایت آب رو با نمک مخلوط کنید و سبزی و میوه رو ضدعفونی کنید
اره خوبه منم همش به خودم دلداری میدم که یه مدته دیگه میدم میشورن تمیزمیشه فعلابااین جمله جلوخودموگرفتم فعلاشروع نکنم
من هنوزم حساس هستم کمی مثلا پیک‌نیک بریم مراقبم پسرم با کفش روی زیرانداز نره ولی دیدم بقیه مراعات نمیکنن😄ولی من حس میکنم دیگه این وسواس نیست بهرحال کف کفش کثیف میشه ولی خوب قطعا کسی که رعایت نمیکنه بهش بیشتر خوش میگذره😁
خوبه ک درمان شده و دیگه سراغتون نیومده
از امروز خودتون توپ رو بزنید به درب و ماشین و نشورید
اون صدای ذهنتون زودتر از اونی که فکر کنید آروم میشه
خداروشکر
واقعا درد بزرگیه و به خودش خیلی سخت میگذره
دقیقا موارد خنده داریه که اصلا قابل فهم نیست ولی روان طرف رو داره نابود میکنه
فقط به دلیل اضافه وزن دارو رو ترک نکنید
میتونید داروهای دیگه مثل فلوکستین مصرف کنید، البته حتما از پزشک مشورت بگیرید ولی من فکر می‌کنم برای وسواس کهنه نیاز به دارو هم باشه
با هیچ کدوم اینها حل نمیشه تازه اون وقت بیشتر روحی عذاب می‌کشید
تشویق و تنبیه اطرافیان من اون برهه اصلا تاثیر نداشت نهایتا یواشکی کارم رو می‌کردم
وای
من یادمه دختر خاله مادرم در مهمونی داشت نوشابه میخورد یهو ریخت روی لباسش و دیگه دست از خوردن کشید و گفت لباسم نجس شد، من همش تو ذهنم میومد بگم الان داشتی میخوردی مگه نجس بود و میخوردی، ولی چون خودم هم یه برهه ای درگیر بودم درکش میکردم و دلم براش میسوخت
بله خداروشکر
به نظرم زود به فکرش افتادم چون خیلی آزار میدیدم
اره افرین دقیقاخوشبحال کسایی ک اهمیت نمیدن فکرشون ارومه اززندگی ازتفریح لذت میبرن من تفریح و مسافرت برام شکنجه روحیه
راستش منم سری اخری که بیرون بودیم دیدم بقیه بچه ها رعایت نمیکنن دیگه به پسرم کمتر سخت گرفتم و رهاش کردم
فقط جورابش رو برگشتنی شستم
اره من بایدقورباغموقورت بدم یبارانجام بدم و ول کنم ببینم ک اتفاقی نمیوفته یبارانجام بدم تاعادی بشه ولی همون یباربرام مرگه
از بچگی اینجوری بودی؟ همسرت مشکلی نداره با شما؟ همکاری میکنه!
قدیما میگفتن ببخشید عذر میخوام روی سر کسی که وسواس داره تشت ادرار بریزید خوب میشه
دقیقا همین سیستم غرقه سازی بوده
شما هم یه مدت تمام موارد نجس پاکی رو برعکس اجرا کنید
اره منم به خوردن اونقدروسواس نیستم فقط ب خودم لباسم رخت خوابم مبل و فرش رواین جورچیزاوسواسم
منم بیرون اروم ترم اونجورنیستم بچمودعواکنم یا اذیتش کنم من وسواسم زمانی شروع میشه که برسم خونه
نباباخانواده شوهرم وسواس دارن مادرشوهرم و خواهرشوهرم اینجورن ازاونایادگرفتم شوهرمم خودش توخونه وسواسی بزرگ شده ولی بیچاره چیزی نمیگه ولی میفهمم توروحیه اونم تاثیرمیزاره
وای وحشت دارم 😅😭😭
اون بنده خدا خیلی شدید بود
پایان اضطراب و شروع آرامشه
برای من که این روش درمان بود و به نظرم دارو و تشویق و تنبیه کارساز نمیفتاد اصلا
وسواس روح آدم رو نابود میکنه
انقد که فکر رو درگیر میکنه و زندگی عادی رو مختل میکنه
عزیزم فرزند اخر بودی؟ یا افراد در کودکی بهت سخت میگرفتن و همش ازت انتقاد و ایراد می گرفتن؟
زهرا جان من قشنگ میفهمم چی میگی چون خودمم درگیر همین مسئله هستم فک کنم کم و زیاد بدونی شوهر منم وسواس داره البته بقول تو خانوادگی هستن و این خانوادگی بودن کارو خیلی سخت تر میکنه وسواس شوهر من فقط نظمه کاری به شست و شو و اینا نداره فقط خونه مرتب باشه و همه چی سرجای خودش باشه اگه مثلا مهمون میاد تا رفتن همه جا رو باید مرتب کنیم البته خودش خیییییلی کمک میکنه حتی یه جاهایی میبینه خستمه میگه برو بخواب خودم جمع میکنم ولی بالاخره باید جمع بشه یا
الان امیرمحمد میره مهد و میاد حتی بهش نمیگه دستتو بشور ولی تا میرسه بچم با اینکه خسته هست اول باید وسایلاشو مرتب بزاره تو اتاقش لباسشو بزنه به چوب لباسی بزاره کمد بعد تازه بیاد پیش من
خواهرش مثل تو رو شست و شو حساسه الان دیگه زیاد شده بود مثلا دائم به بچه ها میگفت دستاتون رو بشورید دیگه بچه ها عصبی میشدن
زهرا جان یه جاهایی دوز دارو جواب نمیده دوز دارو باید بیشتر بشه
الان خواهر همسرم سر همین مسئله بستری شده
چون دکترش گفته بود اگه لازم باشه ectمیکنیم
ازت خواهش میکنم داروهاتو ولشون نکن
یه دکتر اعصاب و روان خوب پیدا کن برو پیشش و همیشه زیر نظرش باش
ان شا الله زود زود خوب بشی چون هیچ کس بیشتر تو اذیت نمیشه
نه فرزندسومم اصلاسختگیری نبودمامانم تمیزه ولی وسواس نیس اصلابماسخت نمیگرفت
مرسی عزیزم ک تجربتوگفتی نمیدونم بخداخودمم بعضی وقتاکه حالم خوب نیس غرمیزنم میگم برم بیمارستان یه هفته بستری شم ازخونه و کاراش دورباشم
باید یه دکترخوب پیداکنم اینجادکترای خوبی نداره باید ده تادکتربری تایکیش خوب باشه من ازدکتررفتن هم متنفرم چون رومحیط درمانی هم وسواسم شدیدمیشه بیام بایدحتی کفشامم بشورم ولی مجبورم یه مدت برم
ببخشیدیه سوال خواهرشوهرت که بستریه مجرده؟؟
خواهش میکنم زهرا جان
نه عزیزم دوتا بچه داره
امشب همسرم رفته بود بیمارستان میگه ectشده
زهرا من پرسیدم از همسرم میگه قبلا هم ectشده میگه بعدش که اومد خونه دیگه وسواس نداشت و خیلی از کارایی که بخاطر وسواس انجام می‌داده یادش نبوده
میگه دکترش گفت ectروند درمانش رو خیلی سریعتر میکنه
بعد اون دارویی هم که گفتی باعث چاق شدنت شد
همسرم میگه خواهرش اونم‌خورد اوایل همینجوری بوده درست شده
زیر نظر دکتر علی صحراییان هست
فک کنم‌ اینترنتی هم بتونی یه ویزیت باهاش بشی
یکی از بهترین دکتراس
نمیدونم ectچیه یعنی به حافظش مربوطه؟؟ نمیدونم اصلاقزوین انجام میدن یانه
اخه سرترالین واقعاوزنموبردبالا۴۵کیلوبودم اونو۶ماه خوردم ۷۰کیلوشدم
بابچه کوچیک چجوربرم بستری شم دلم میمونه پیش دخترم
بهارجان این دکترتهرانه؟؟ خواهرشوهرت چ بیمارستانی بستری شده؟؟
نه عزیزم شیرازه
بیمارستان ابن سینا هست اسمش
یه بیمارستان عادی هست بخش اعصاب و روانم داره
درکت میکنم خیلی سخته با بچه کوچیک
ولی به این فکر کن که بعدش خودت چقد راحت تر زندگی رو کنار عزیزای دلت تجربه میکنی هم دختر قشنگت
ای سی تی فک کنم شوک به سرشون میدن برا چند ثانیه
اها تحقیق کنم ببینم توقزوین کدوم بیمارستان انجام میده بعدیه دکترازهمون بیمارستان پیداکنم برم پیشش ببینم چه جوریه
اره تونت خوندم شوک الکتریکی هس دستت دردنکنه خداخیرت بده
بهارجان خواهرشوهرت چندروزه بستریه؟؟ خیلی وسواسش شدید بود؟؟؟😭😭
آره حتما پیگیر شو
چون خیلی زود خوب میشی
فک کنم یه هفته ای میشه بستریه
در حد همین چیزایی که شما گفتی حتی یه جاهایی خیلی کمتر
قبلا هم بستری شده ما تازه ازدواج کرده بودیم با هم داشتیم ظرف میشستیم هر بشقاب و لیوانی من آبکشی میکردم میگفت تمیز تر
بعد من خجالت میکشیدم پیش خودم میگفتم نکنه من تمیز نمیشورم دوباره آب میکشیدم یکروز شوهرم تو آشپزخونه بود شنید گفت وسواست برگشته بعد خودش قبول نمی‌کرد میگفت خب باید تمیز بشه
به شوهرش گفتن بعد از چند مدت که رفته بودن دکتر بستری شد فک کنم ده دوازده روزی بستری بود وقتی برگشت به خدا دیگه اصلا براش مهم نبود تمیزی و اینا
اما به قول تو چون مادرشوهرم وسواس تمیزی داره بچه ها هم انگار دوباره در معرض قرار میگیرن
البته من از شوهرم شنیدم که وقتی خوب شد باید یکی همیشه حواسش بهشون باشه و تذکر بده تا دوباره برنگرده
بعد زیاد تو خونه نمیزارن تنها بمونه به یه بهونه ای میکشونن خونه مادرشوهرم
میگن وقتی تنهاس بدتره
منم رفتم پیشش اون روز بیمارستان
دلتنگ بود برا بچه هاش هم اینکه اثرات دارو نمیزاشت درست بخوابه ولی خودش چون سابقه بستری شدن داشته و دیده چقد بعدش بهتره خیلی خوشحال بودمیگفت همین مدت کم دارم میبینم خیلی بهتر شدم بعد خودش اصرار داشت که به دکترم گفتم ectبکنه چون با اون کامل وسواسم رفع میشه حالا تا چه حد درسته دیگه نمیدونم
ولی دفعه قبل که واقعا براش خوب الان ۱۰سال گذشته از اون موقع
من قبل دخترم خیلی وضعم خراب بود بالاترگفتم توخواب میدیدم دستم کثیف شده بیدارمیشدم میرفتم دستمومیسشتم میومدم دوباره میخوابیدم اگه نمیشستم دیگه خوابم نمیبرد و خیلی کارای دیگه بعددخترم یکم بهترشدم ولی همون شروع برام سخته اگه بدونی چ حالی داشتم وقتی دخترم دنیااومده بودانگار زندگی روازم گرفته بودن که من چجورمیخوام بچه نگه دارم وای پوشک وای استفراغ وای جیش وای پی پی من چهارپنج دست رخت خواب واسه دخترم داشتم اونم رفلاکسی بودمدام بالامیاوردو من مدام درحال شستشوبودم اگه ماشین لباسشویی نبودمن تاالان مرده بودم بازم میگم بعدبچه بهترشدم ولی خوب نشدم و همچنان کارای خودمودارم ولی اینجورکه معلومه من وسواسم خیلی شدیدتره
اره تنهایی بدتره هرچقدرادم اجتماعی تربشه براش عادی سازی میشه من متاسفانه بخاطروسواسم خیلی خسته و بی انرژی و خوابالودم بجز وسواس اصلاانرژی ندارم جایی برم فوراخسته میشم میخوام برگردم خونه بخوابم
ای سی تی تونت نوشته چندثانیس ولی بستری چرا روزهاطول میکشه؟؟چه کارهایی براش انجام میدن شمااطلاع داری؟؟
خب خداروشکر وقتی بعد از دخترت بهتر شدی ان شا الله درمان رو شروع کنی کامل خوب میشی به امید خدا
اره امامنم خوب بشم مادرشوهروخواهرشوهرم خوب نمیشن و نمیزارن من خوب شم خیلی رفتارشون سمیه
بخاطر کار زیاده که خسته میشی مگه آدم چقد جون داره
اگه برات امکان داره رفت و آمد رو کم کن
من روند درمانش نمیدونم چجوریه
حالا شوهرم از سرکار بیاد میپرسم کامل بهت میگم
زهرا اگه خودت خوب بشی شوهرت ببینه چقد حالت خوبه مطمئن باش اصراری به رفت و آمد زیاد نمیکنه
بخدااصلاجون ندارم یعنی انگارباچماق بالاسرمن فقط
قربون دستت مرسی ببخشیدزحمت شدبرات
الان رفتوامدم کمتره هفته ای یبارمیرم دوسه ساعت میشینم میام اون موقع ک خیلی تاثیرگذاربودن روم این بلاروسرم اوردن ببینم ک خوب میشم اصلاشده بهشون لج کنم میکنم فقط خوب بشم
سلام عزیزم منم همین طورم یه جاهایی واقعا خسته میشم ولی خب واقعا اگه این کارارو نکنیم ک کلی میکروب تو دهنمون راه میره
آخه مگه میشه بری پارک و بیای بچه تو سرسره بازی کرده موهاش میخوره رو کف سرسره و بقیه با کفش بودن بعد حمامش نکرد؟ از بس خیلیا انجام ندادن دیگ ب کسی که انجام بدن میگن وسواس
منم همینم ک گفتی خونه رو در حدی ک میتونم تمیز نگه میدارم ولی چیزی ک از بیرون میارم حتما تمیز میکنم اگ لباسی رو نخوام بشورم یه چوب لباسی جدا دارم اونجا آویزون میکنم که نخوام هرروز بشورم ولی یسری لباسا رو هرروز میشورم
یه جاهایی میدونم زیاده روی اونم چون وقت و انرژیم میگیره وگرنه از نظر تمیزی که نمیتونم انجام ندم برام سخته ببینم با لباس بیرون بیام داخل بشینم یا برم رو مبل و تخت
ولی اگ مهمانم برام بیاد اون موقعیت ک عزا میگیرم😪
چون خیلیا رعایت نمیکنن یه چند نفری چون میدونن وقتی میان دست و پاهاشون تو حیاط میشورن بقیه رو هم قبل اینکه بیان حیاط رو میشورم ک حداقل ببینن خیس پا نزارن رو زمین دیگ قبل اون چطور بودن رو به جون میخرم🤕
و اینکه رو مبل هام هم چون رنگ روشن دخترم کثیف نکنه هم اگ کسی اومد نشست بتونم راحت تمیز کنم ملحفه میندازم ک شستشو هم راحت باشه برام
افرین منم دقیقا این‌فکرارومیکنم ولی میدونی مشکل من کجا حاد میشه اونجایی که دیگ بیش ازاندازه بهش فکرمیکنم مثلا یه دست لباسه دیگه ماشین میشوره یا چندتافرشه بیرون میشورن ولی من خیلی برای خودم سختش میکنم میدونی این فکرکردنه خیلی عذابم میده نمیزاره حداقل یه تایمی رولذت ببرم و راحت باشم
ولی باتمام این حرفا اگه پارک رفتن اومدن و حموم نکردن کثیفیه کاش من کثیف بودم بخدازندگیم راحترمیگذشت
مثلادخترم امروزگوشی بازی میکردگفتم ده دقیقه درازبکشم یدفعه جیش کردشلوارش بایدخودم ازش بپرسم یا ببرمش دستشویی وگرنه جیش میکنه امروزم کرد بخدادعواش نکردم ولی نشستم بعدش چقدرگریه کردم اصلااعصابم خراب میشه نمیتونم خودموکنترل کنم بعدمیشینم فکرای بیخودمیکنم
میگم این بچه دیگه جیششونمیگه
من بایدتاهمیشه مواظبش باشم
من دیگه نمیتونم ده دقیقه روزا بخوابم
من دیگ اسایش ندارم
اصلاواسه چی حمام برم وقتی خونم نجسه
این فکرامیادتوسرم فقط غصه میخورم اصلااین یه هفته که دخترموازپوشک گرفتم خیلی ناامیدو افسردم
بعدشستشوی من دایره واره مثلا بریم پارک یاشهربازی بیایم خونه لباسای دخترمومیشورم حالااین به کنار من عادت کردم شب بریم حموم بیایم که دیگ کثیف نشیم فورابخوابیم تاشب که ببرمش حمام سرشوبه بالشت عروسک روسری و هرچیزی که توخونه باشه بزنه من بایدبشورم
مثلا رخت خوابشوکنارخودم انداختم پوشکش نم داده من بایدتشکشوپتوشو بالشتشو و چون کنارخودم انداختم رخت خواب خودموهمه شوبشورم که این درست نیس بخدابقیه اینحورنیستن مثلاتشکش خیس شده یدونه تشکومیشورن امامن هرچیزی که نزدیکش بوده روبایدبشورم
زهراجان واقعا خیلی داری خودتواذیت میکنی
وسواس بودن خیلی بیماریه سختیه که باید خودت کنترلش کنی دکتروداروچیکارمیتونه بکنه
دختربه فکرخودت باش به فکربچت باش الان خودت این همه اذیتی میگی میخوام بیخیال باشم فردادخترت هم ازخودت یادمیگیره وسواس میشه گناه اون چیه بشه مثل خودت
وا بده خواهرم پیرشدی میخوای چیکارکنی
حالا توبه کنار دخترت بزرگ شد راضی هستی عین خودت بشه؟؟؟واقعا درک نمیکنم یعنی چی ازحموم دراومدم میخوام زودبخوابم که به جایی نخوریم کثیف میشیم بعده یه مدتم آرتروز کمردرد پادردتمام بدنت رومیگیره
اونوقت میخوای چیکارکنی؟
الان که سلین فرشارونجس کرده میگم فرشاروبشورم خب بعدمیگم فرش اشپزخونم بشورم (روش روفرشی انداختم و روفرشی روتندتندمیشورم)ولی میگم نه بزارتمیزشه اونم بشورم خب بعدمیگم روتختی روهم بشورم پس(اصلاروتخت نمیخوابیم زمین رخت خواب میندازم) بعدمیگم بزارمبلام بگم بیان بشورن تمیزشه(سلین اصلارومبلاجیش نکرده) خب بعدمیگم بزارپردهارم بشورم(پنجره اتاق خوابارواصلابازنمیکنم فقط یدونه حالوبازمیکنم اندازه یه وجب ک کولروروشن کنم اونم دیگ بازنمیکنم) پس اینجوری زیرو بم خونه رومیشورم خسته و داغون میشم بعدواسه تمیزنگه داشتنشونم یه جوردیگه جونموتموم میکنم
ببین دخترت که کامل جیشش روگفت یادگرفت ف شت روبشور آره چون نجسه
ولی دیگه باپرده وروتختی مبل چیکارداری اگه میخوای خوب بشی من بهت خواهرانه میگم این استارت روبزن باپرده واینجورچیزا کاری نداشته باش مطمئن باش بااین حرکتت نرمال میشی
نبابا بخدادکترم رفتم داروهم خوردم اصلانمیتونستم روپام وایستم گیج و منگ شده بودم چجورمیخوردم
بخدادلم نمیخواددشمنم این بیماری روداشته باشه بس که عذاب اوره مثل مرگ تدریجی میمونه چه برسه دخترم که ب جونم وصله
اینجورپیش برم به پیری نمیرسم خواهر ازفکروخیال سکته میکنم
یه نمونه کامل و بارز وسواس مادرشوهرمه که جلوچشممه کمردردو پادرد و معده دردش ناراحتی اعصابش فقط بخاطروسواسه تازگیارفت گردنشوعمل کرد
بخداهمه اینارومیدونم مثل معتادی شدم که میگم ازفردا ترک میکنم ولی بازمیرم سراغش😭😭😭
میدونی یدفعه نمیتونم من ۸ساله دارم این جورزندگی میکنم بایدکم کم ترک کنم یدفعه نمیتونم
دوسه روزبچه های من بیان خونه تو دیگه ترک میکنی😅😅😅😅

ولی جداازشوخی وقتی خواستی ازجات بلندبشی بیوفتی به جون خونه این حرفمویادت بیار
دخترم گناه داره آیندشو عین خودم نکنم 💗
فقط اشتباهم اینه بایدقبل بچه به فکرترکش میوفتادم اون موقع خودم بودموشوهرم انجام میدادم الان بابچه دیگه توان اون موقع روندارم😭😭
یه نمونه مادرشوهرت هربارکه بهش نگاه میکنی خودتوببین بگوچندسال بعدمنم اینطوری میشم
خداحفظشون کنه
اره بخاطردخترمم که شده اون یادنگیره دیگه کم کم بایدکناربزارم
اینجوربچه هاخیلی گناه دارن
ببین جاریم خیلی حساس بود خیلی هربارمیرفتم خونشون همه جابرق میزد اما اما دخترش حق نداشت ازجایی که نشسته وزیرانداز زیرشه تکون بخوره غذامیخورد یه قطره میریخت روش جیغ میزد کم کم بهش یاددادم که چیزی نیس خب بزار بریزه میشوریم هیچی نمیشه الان خداروشکر بهتر شده
دخترمنم ازاون یادمیگرفت حتی یه قطره آب میریخت زودگریه میکردمیگفت درش بیار
پیش خودم میگم بخدا میگم ببین تومیگی سلین بزرگ شه خودش حموم بره خودش دستشویی بره راحت میشم ولی ببین مامان بااین سنش چهارتام بچه بزرگ کرد هنوزنتونسته راحت زندگی کنه هروز دغدغه داره پس ازهمین الان بزارکنارنزار به اون سن برسی ولی چی کنم که فقط حرفای خوبی میتونم به خودم بزنم ولی وقتی واردخونم میشم نمیتونم جلوی خودموبگیرم
چون عادت کردی که همه جامثل دسته گل بشه آروم آروم شروع کن مثلا ازبیرون اومدی دستاتونوبشورین لباساتونوعوض کنین دیگه حموم نرین
اره بخدادلم براش میسوزه خدالعنتم کنه😭😭
همین هیچی نمیشه خیلی خیلی جمله خوبیه شایدبرای شماکه وسواس نداریدیه جمله معمولی باشه ولی برای من یه جمله طلاییه که باید ذهنم قبول کنه
هرباریه چیزیو ترک کن
بهت یه پیشنهادمیدم خیلی دوست دارم که وسواسیتوترک کنی این تاپیک فعال بزار
هرروز یه دونه ازاین کاراتوبزار کنار واینجااطلاع بده اونوقته که خوب میشی

اینجارومثل یه کلاس واسه خودت بدون
اره قربون دستت ازهمین امروزشروع میکنم توقدم اول بایدحموموازسرم بندازم چون میگم من کارام دایره واره مثلامیگم من ک میخوام حموم کنم بزارلباسای بیرونوبشورم واسه دفعه بعدتمیزباشن بزارکفشارم بشورم که حموم کردم تمیزشدم کفشامم تمیزباشن اینجورمغزمو میخورما
دستت دردنکنه خدابچهاتونگه داره مرسی
ازفردامیام اینجامیگم زهرازودباش بگوامروز چیکارکردی کدوم کاره بدتوترک کردی🤣🤣
اگه نشه تنبیهت میکنم باید دست پربیای😘😘
خداخیرت بده 😅😅
زهراجان یه سوال دارم
ولی ببخشیددیگه میپرسم
شماکه این همه وسواس هستین رابطه زناشویی روچیکارمیکنین؟؟
دخترتوهم ازپوشک که گرفتی شروع میکنه واسه دومی تااونقدر درگیر بچه هابشی واسه کارکردن وقت نکنی🤣🤣
روی اونم وسواس بودم اوایل مثلا یروزدرمیون یاهرشب حمام بودم بایدقبل حمام انجام میدادیم میرفتم حموم میومدم دیگه میگفتم نه کثیف میشم یا بعصی وقتامیرفتم حموم میومدم انجام میدادیم دوباره میرفتم حموم بااین که شوهرمم ازروزی که عروسی کردیم وقتی میادخونه اول میره حموم بعدمیادمیشینه
اره یکی ازراهایی ک میتونه کمک کنه هم همین بچس ولی راستش دیگه به دومی فکرنمیکنم
خدابه داد شوهرت برسه
ببین چه بیماریه مزخرفیه که جزخودت بقیه روهم اذیت میکنه
اول بخاطر دخترت بعدبخاطر خودتون ترک کن❣️❣️
چرابه دومی فکرنمیکنی؟
اینم یادم رفت بگم اینجور رفتارا باعث سردی رابطه میشه وباگذرزمان زن وشوهرروازهم دورمیکنه رابطه عاطفی براشون نمیمونه
اره خیلی اذیتش کردم بعضی وقتافکرمیکنم میگم اگ من جای اون بودم تحمل نمیکردم
نمونده دیگ خواهراصلامغزم یخ زده هیچ حسی به زنانگیم ندارم
یه روز وقتی باهم رابطه داشتین دیگه نروحموم اینم یه پیشنهادبهت😅😅
همین تمیزی و کثیفی بچه داری و بی خوابیش برام سخته میدونی همه انرژیم رفته توان ندارم
خب باعثش همین وسواسیه دیگه من اگه فامیلت بودم نمیتونستم بیام خونت
خب واسه همون میگم بیارکه دیگه نتونی به تمیزی فک کنی
خواهرشوهرم هم وسواسه ولی ن دراین حد
مثلامن سالی یبارمیرم خونشون هی اصرارمیکنه توروخدایه روز بیا ولی نمیتونم چون بچه هام کوچیکن وخرابکارمیترسم برم
اون واسه اوایل بود بعدازسلین میرفتم دستشویی کمربه پاینمومیشستم
خدالعنتشون کنه همون خواهرشوهرمادرشوهرمنوبدبخت کردن
خب ببین اینم خوبه یه رفتارتوتغییردادی👏👏
اره دیگه رفتاآمدکردی مجبورشدی مثه اونارفتارکنی
خواهرشوهرم وسواسه خونش خیلی تمیزه ولی مادرشوهرم اصلااااااا
اره بعدازسلین خیلی بهترشدم
ن من مادرشوهرم درجه وسواسیش ازخواهرشوهرم بیشتره ولی خواهرشوهرمم وسواسی خودشوداره اونوقت من زدم رودست جفتشون اوناروقبول ندارم برم خونه مادرشوهرم بیام شبش حمامم
وااای خدا چقدر سخت خب اون دیگه وسواسه حموم کردن توچی میگه این وسط😅😅

زهراجان پشت گوش ننداز توروخدا بچت گناه داره ببین کارهای ساده رومیتونی بزاری کنار همین تازه خوندم نوشتی به درلباسشویی یادردسشویی بخوره لباساشودرمیارم عزیزم این اشتباهه ببین اینجورحساس باشی بچت خیلی زودمریض میشه میبینی دکترامیگن بزارین بچه هاباخاک بازی کنن حالا تو داری بخاطر یه توپ خوردن بهش میبریش حموم 😐
وسواسی خوبه تمیزبودن خوبه الان باخودم میگم کاش یه ذره ازوسواسی مادرشوهرت رومادرشوهرمن داشت یعنی هروقت رفتم خونشون انگاربمب ترکیده کمردردمیگیرم تابرگردم خونه😑😑
اما به اندازه#
بدبختم من بخدا اینم بگم توهوای سردبدترمیشم مثلاپاییززمستون حالم خیلی بده بازتابستونابهترمیشم بااینکه ازگرمامتنفرم ولی حالم بهترمیشه اینم ازسردی مغزمه
خودتوسرزنش نکن
سعی کن که خوب شی میدونم برات خیلی سخته ولی فک کن که میخوای یه بیماری روشکست بدی
من دوتاخواهرشوهردارم کوچیکه وسواسه بزرگه اصلا وسواسی نداره بیادخونه مادرشوهرم بره مادرشوهرم همه چیومیشوره روفرشی پهن کرده میشوره مبلاروشامپوفرش میکشه روفرشی اشپزخونه و تمام پادری هارومیشوره اخرشم دستشویی رومیشوره میره حمام یعنی فرداییش من زنگ بزنم بگم چی میکنی میگه هیچی منیراومدرفت منوکشت😅
وای بیچاره
اونوقت هرهفته میره خونه مادرشوهرت؟؟
بعدببین من چیم که این ادموقبول ندارم برم خونشون بیام بایدبرم حموم یاشوهرم بخوادسلینوببره ده دقیقه اونجابمونه بیادخونه بایدشب ببرم حموم🤦‍♀️🤦‍♀️
ن اون زیادنمیادشایدماهی یکی دوباربیاد
بیبن اگه مادرشوهرت کثیف بودبهت حق میدادم ولی زهرا نکن اینجوری اون خودش وسواسه دیگه
من باشم اصلانمیرم😅😅
مادرشوهرم بهش نمیگه این کاراروکردم که یا یوقت بهش بگه برودستاتوبشور بعضی وقتابدش میاد😅
دیشب تویه ظرف عصرونه داده بودشوهرم اورد دخترم دست زدبه درظرف دستاشوشستم🤦‍♀️
خب میتونی اون غذاروبخوری؟؟
حالاخوبه حمومش نکردی😅😅
😅😅به خوردن زیادوسواس نیستم فقط رخت و لباس و فرش و گوشی و بالشت و رخت خواب خیلی حساسم

سوالات مشابه