Ooma
پرسش (1404/01/29):

درد دل یه مادر که از شرایط خسته شده 😭😭😭😭

سلام بچه هاا من واقعا دیگه بریدم از شرایطم ،تنهاییم از همه چی خسته ممم، نمیخوام ناشکری کنم ولی منم یه ادمم و نیاز به آرامش ،استراحت ،تفریح دارمم
بچه م کلاا همه چی از من سلب کرده هیچ کاری نمیتونم کنم ،هیچ جایی نیست تنهایی برم یه نفسی بکشم یا جای مطمئن باشه بچه مو یک ساعت بذارم بزنم بیرون از خونه
یه کتابی می‌خوام بخونم من عاجز می‌کنه هزار بار میاد می‌ره ،یا حوصله ش سر رفته ،گشنشه ،یا خسته شده ،یا میخواد صحبت کنه یا صدام میزنه اصلا نمی‌ذاره تمرکز کنم یه خورده تمرکز میکنم رشته خوندنم می‌بره بعضی اوقات احساس میکنم مغزم درد گرفته
ناشکری نمیکنم ولی بعضی اوقات از مادرشدن خسته میشمم منی که شرایطش ندارم و آنقدر تنهام و بدون حامی هستم چرا بچه دار شدم
که اینطوری در حق خودمو بچه م ظلم کنم
واقعا دلم گرفته از همه چیز از همه آدما ....
ناراحت میشم عصبی میشم سربچه م داد میزنم دعواش میکنم بعد عذاب وجدان میگیرم و حس میکنم مادر خوبی نیستم 😭😭😭😭

😂😂😂
همینا هست که مغز ادمو خسته می‌کنه
هم میخوای به خوشی برسی هم نمیتونی در قبال بچه بی تفاوت باشی😥
رابطمون خوبه ،علاوه بر خودم شوهرمم قبول نمیکنه دخترم بذارم اونجا
از من بیشتر شور میزنه الان شکلات بهش میدن الان هر چی تو یخچال بهش میدن بخوره
میوه نشسته میدن
مگه اینکه در مواقع اضطراری
من دخترم خیلی خیلی خیلیییی شدید وابسته باباشه ...
طوریه که من گاهی اوقات یادم میره بچه دارشدم !
تایمی که همسرم سرکاره دخترم‌ بامنه. ب محض اینکه میرسه خونه، دیگه دخترم باهمسرمه.
همیشه شب به شب میریم بیرون ۳تایی .
ی روزایی هم هست با دوستام میریم بیرون .
از روزی دخترم دنیا اومده بارهاشده یه ۲۴ساعت پیش باباش مونده من با دوستام رفتیم بیرون .
یعنی همسرم گفته برو از این فضای خونه فاصله بگیر روحیت عوض بشه .
همسرم اینو قبول داره که دائم با بچه بودن چقدررر خسته کنندس .
ب جز همه اینا ، من دخترمو خونه مامانم میزارم ، تا بازار میریم خریدی راه رفتنی چیزی ....
حتی شده بادخترم میریم خونه مامانم که نیم ساعت بشه بخوابم !
بهت حق میدم از شرایطت ناراضی باشی و هیچ کس حق نداره بهت بگه چون مادری هیچ تایمی واسه خودت نزار
دور از جونت ،هم ما گناه داریم هم بچه ها
میوه نشسته چراااا😑😑😑
خیلی توی همینن اوما شنیدم
من مادرم نزدیکه بهم توقع دارم حداقل ماهی یبار یه ساعت نگهش داره من بدون استرس یه اصلاح ابرو برم
ولی خو بم پیشنهاد دادن خیلی شیک و مجلسی هر جا رفتی بچه هم ببر
منم گفتم باشه😐
خیلی عالیه این شرایط این یه کم فاصله گرفتن از فضای خونه و بچه داری حتی کمک میکنه ادم مادر بهتری هم باشه
خوب شد پیشنهاد دادن وگرنه به ذهنت نمیرسید😂
چقدر خوب که وقت آزاد برا آرامش ،روح روان خودت داری
چون قلب خونه مادر ،اگه من آرامش شادی نداشته باشم نمیتونم به همسرم بچه م بدم
پس آرامش سلامت روانی مادر خیلی مهم
بخدا ک گاهی آنقدر کاراش رو مخم میرم توی اتاق در و قفل میکنم فقط پنج دقیقه نبینمش عصابم آروم بشه تا دعواش نکنم بعد میرم پیشش
کلااا سهل انگار 🤦
حالا قفل نکن در رو ولی سعی کن چند دقیقه رفتارشو نادیده بگیری
من چون شاغل بودم بخاطر دخترم تا مدتی نمیرم سرکار ، همسرم میدونه اهل دائم خونه موندن نیستم و شاید اذیت بشم ، بخاطرهمین از تفریح خودمون بگیر تا تنهایی رو هیچ وقت نه نگفته .
از لحظه دنیا اومدن دخترم میتونم به جرات بگم همسرم خیلی بیشتر ازمن زحمت کشیده تاالان
چرک🤣
اخی
میدونم خیلی سخته ،ما مادرا تحمل میکنیم یهو منفجر میشیم
آره واقعا نمیدونستم اصلا
بعد درد من ۶۰_۷۰ درصد شوهرمه
۲۰_۳۰ درصد خانواده شوهرممه
۵ درصد بچمه
۵ درصد هم‌خانواده خودم
واس به روزی ک همش باهم برن روی مخم
رسما روانی میشم
آدم بدی نیست ولی کارای عجیب زیاد می‌کنه
همیشه م بنظرشون من وسواسی م 🤦
خدا حفظتون کنه برای هم و این شرایط عالیه منم مجرد بودم شاغل بودم متاهل شدم همسرم نذاشت هیچوقت برم سرکار حالا این مهم نیست اما میخوام بگم بخاطر همینه منم ادم خونه موندن نیستم خونه موندن زیاد اذیتم میکنه
خدا بهت صبر بده شبنم
واقعا سخته
این همه فشار تو یه روز
صد در صد همینطوره .
بخاطرهمین میگم شما که دوس داری یکساعت ی نفس راحت بکشی ، یکساعت فقط و فقط مال خودت باشی
بهتره دخترتو جایی بزاری .
استرس نداشته باش ، میدونم هیچکس اندازه مادر فکر بچه نیست ، ولی اوناهم مادربزرگ پدربزرگش هستن نمیزارن اتفاق بدی بیوفته واسه نوه خودشون خدایی نکرده
من فک میکردم کم ظرفیتم همش خودمو مقصر میدونستم الان چقدر خوشحالم ک دیدم تنها نیستم😅😅😅😅😅
قربونت برم
همچنین شما خونواده قشنگ رو کنارهم ...
من چندماه دیگه باید شروع کار بزنم خدا بخواد انشالله ..‌
درسته عزیزم حرفت
باید یه برنامه ای بچینم ،چون دارم به فنا میرم
فقط هفته دیگه مامانم داره میاد خوشحال ترینم
چون یه چند روزی به آرامش میرسم
من سال ۹۷ سال اول عروسیم وارد خانواده اینا شدم مغزم‌قفل کرد کلا دکتر عصاب رفتم
بعد دارو هارو دکترم قطع کرد
الان بازم چند روز قبل رفتم پیشش😐😐😐به قول تو آدم یه دفعه منفجر میشه
اینقد دلم میخاد ی خرید برم بدون فکر مشغولی
یا برای خودم ی مسیر طولانی پیاده روی کنم
مرسی عزیزم
انشاالله موفق باشی
😢😢😢بیا بغلم منم اینارو میخوام
نه عزیزم ماهم آدم هستیم
بعضی وقتا شرایط اتفاقات خسته مون می‌کنه و دست خودمون نیست
ولی باید تلاشمونو بکنیم که کمتر بشه
عزیزممممم خیلی خوبه قشنگ برنامه بچین برای خودت
💖
قرص اعصاب خیلی خوبهه
حداقل دیگه مغزت راحت
مغز آدم تحمل این همه فشار نداره دنبال راه فرار
چی بهتر از چیزای آرام بخش
هوف منم میخوام😫
البته اگه طبیعی باشه که بهتر ،گل گاوزبون اینجور چیزا
اخه بعدش که نگاه چهره معصوم بچت هم میکنی از درون متلاشی میشی که چرا حتی ی داد کوچیک زدی
من برم دکتر فکر کنم روزی پنجاه تا تجویز میکنه برام😂
مرسی عزیزم 😘
این چند روز هم تحمل کنم تا بگذره
اینه خصلت مادر بودن
دقیقا 😭😭😭
من همه ش صحنه ای که گفت مامان نزن میاد تو ذهنم 😭😭😭😭😭😭
یواش هم زدم ولی عصبیمممم
ای جانم
ای خدااا
این چند روزو تو برنامه ریزی کن نذار وقت الکی هدر بره😂
فاطمه باهم پیاده روی نمیرین بیرون؟
پارک نمیرین؟
سعی کن فراموش کنی و جبران مرور نکن بدتر میشی
😭😭😭
بعد رفتم ازش عذرخواهی کردم بغلش کردم براش قصه خوندم ولی هنوزم ناراحتم
دقیقا ایشالا همه ش میریم بیرون
حتی تو خونه م کنارهم باشیم خوبههه😄
بهتر از تنهایی
اگر میتونی ی ساعت وقت بزار ببرش بازی کنه ی خوراکی که دوست داره بخر بعدباهاش حرف بزن و از دلش در بیار
بچه ها دلشون بزرگه، سریع میبخشن
بعد دخترا انقدر عاقلن و زود بزرگ میشن جیگر ادم پاره پوره میشه دو روز پیش که گریه میکردم مهرو دستمال آورده بود برام میگفت ببخشید مامان من کار بدی کردم گفتم مامان دلم گرفته تو کار بدی نکردی که حالا دو روزه منم این حرف بچم یادم نمیره
میریم باهم
من متاسفانه گیر درسم هستم ،تموم بشه نجات پیدا کنم
ان شاالله
ان شاالله قبول شی خیالت راحت بشه
عزیزززم جیگرش برم 😘
همین حرفا میزنن جیگر آدم کباب میشه
انشاالله تموم شه زودی راحت بشی
مرسی عزیزم با دعای خیر شما ♥️
ای جانم خدا حفظش کنه
شیرین زبونن دخترا
خیلییی زبون میریزن
فدات عزیزم خدا حافظ همه ی بچه ها باشه ایشاالله
ان شاالله💖
بچه ها من برم بخوابم ،مرسی که وقت گذاشتین ♥️
ان شاالله در پناه خدا باشین همگی
شب همتون بخیر
مردا کلا اینجوری هستن من باردار بودم هفته های آخر بود دکتر هم استراحت داده بودم پدر شوهرم و برادر شوهرم اومده بودن یک هفته ای خونمون من غذا درست میکردم و ... یادم نمیاد مناسبتش چی بود اما به شوهرم گفتم می‌خوام با خواهرم برم شاهچراغ گفت وای نه بارداری پا به ماه هستی معلوم نیست الان زایمان کنی یا هفته دیگه نرو
گفتم عزیزم چطور برا مهمونی داری کردن پا به ماه نیستم برا شاهچراغ هستم قهر کرد گفت هر کاری میخوای بکن منم رفتم
باور کن گِل مردارو خدا از یه جا برداشته 😑😑
دقیقا شوهر منم هرچی باب میلش نباشه من حامله ام و بده برام
ولی فامیلاشون بیان یادش میره حامله ام
خب چرا بچتو نمیزاری مهد
دقیقاااا حرفای شوهر منم کپی همینه😤
حالا شماها حداقلش اگ روز بچه خستتون می‌کنه شب می‌خوابید من چی بگم که شب تا صبح بچم رو‌پامه و نمی‌خوابه
روز همش دنبالشم از پله بالا نره شلنگ بخاری رو‌نکشه تلویزیون رونندازه گاز رو خاموش نکنه و خیلی کارای دیگه شبم‌که تایم استراحته تا صبح بیدارم نمی‌دونم چشه
حس میکنم فقط بمیرم ارووم‌میشم
اونوقت گلایه کنم شوهرم میگه پیش منه خوبه که
آخه مگه تو چقدر خونه ای که شیطنتش رو ببینی
خونه رو امن کن ک دنبالش ندویی،با خیال راحت شیطنت کنه😁
من هرموقع ب این درجه از اعصاب خوردی و کلافگی میرسم ب مامانم میزنگم بنده خدا از شهرستان پا میشه میاد پیشم دو روز میمونه دگ کلا بچه رو میسپارم بهش و نفس راحتی میکشم🫠
والا از زندگیم دیگه هیچی نمونده همه رو جمع کردم جلوی پله ماشین لباسشویی و جاکفشیم رو‌گزاشتم
بزار بچت بزرگتر بشه اونوقت میفهمی چی میگم
هر چقدر خونه رو امن کنی باز یجا دیگه پیدا میشه
دوره ای ه . یه دوره راحتی یه دوره باز خیلی می‌چسبن
منم نابودم. کاملا وقف بچه شدم
تا جیشم نریزه نمیتونم برم. تا بو عرق نگیرم نمیتونم برم حموم
در دسشویی انقد میزنن گریه میکنن ک حالا ی دقیقه نیستم جلو چشمشون
دیگ چ برسه کارای دیگم
پیش باباشون اصلا نمیمونن. اگ بمونن هم کوچیک ی بلایی سرش میاد بس ک بی احتیاطه باباش
خلاصه هر روز آرزو مرگ دارم
اگ هفته ای 5ساعت برا خودم بودم اینطور نمیشد
خانوما بچه رو یه تایمی بدید شوهراتون بزارید یاد بگیرن مسئولیت قبول کنن بالاخره اونم پدرشه
حالا بچه ده یازده ماهه یا سه چهار ماهه زیاد نمیشه داد دست باباش ولی همون یه ساعت تو خونه هم بدید بزارید عادت کنن بهم اگه بزرگنم باهم بفرستید بیرون
عزیزم شما که باردارم هستی با ورود بچه دوم همه چی خیلی خیلی پیچیده تر میشه از الان که هنوز نی نی دوم نیومده و فرصت داری رو خودت کارکن
فاطمه فارا که بزرگه بده دست باباش بزار یاد بگیره از بچه مراقبت کنه باهم بفرستشون بیرون پارکی خانه بازی چیزی خودتم یا بمون خونه یا بزن بیرون بالاخره اونم پدرشه یکم از مسئولیت بچه رو بنداز گردنش
بعد قاطمه خوب بده یکم مادرشوهرت نگه داره فکر نکنم انقد بی احتیاط باشه نوشو درست نگه نداره معلومه فارا رو هم خیلی دوس داره
خیلی سخته پریسا کاملا درکت میکنم
این روزا رو هم گذروندم فارا تون موقع ها به شدت بدقلق بود یعنی شب روز نداشتم
هیچ جا نمیتونستم مهمونی برم از ترس اینکه چیزی نشکونه ،رو سر خودش نندازه
خیلی خوبه اینطوری حداقل دو روز استراحت میکنی
عزیزم ای حرفا رو نزن
ایشالا سایه ت بالا سر بچه هات
کاش کسی ما مادرا رو درک میکرد من حتی پیش مامان خودمم گلایه میکنم
میگه بچه ت ...
مردم زمان قدیم ده تا بچه بزرگ میکردن تو حوصله یه بچه خودتم نداری
نگار شوهرم تایم کاریش زیاد تا ۶ سر کار
وقتی میاد خیلی خسته ست
وگرنه حرفی نداره بهش بگم ،برم یه دوری بزنم
شرایط خاص پیش میاد میذارمش پیش باباش ولی همیشه نه
باید بیشتر پیشش بذارم با وجود تمام خستگی هاش چون اینطوری خودم خیلی اذیت میشم
بی احتیاط نیست در اون حد که فک کنی ،وحشتناک فارا رو دوست داره
شاغل مادرشوهرم
شوهرمم یکم حساس پیش مامانش اینا باشه
آخه خواهرشوهرمم گربه داره 🥴
اون دفعه رفتیم خونشون دوتا چنگ به دست فارا زد شوهرم اومده ضدعفونی کردن که کزاز نگیره
فاطمه تو هم خسته ای تو هم درس میخونی بچه داری میکنی خونه داری میکنی ننشستی خونه خودتو باد بزنی که بعد فارا بزرگه رسیدی انچنانی نمیخاد همین که حواسش باشه کافیه
حرف حق حرف خودت
منم خسته میشم
همه ش درگیر درس خوندن ،بچه داری هستم
واقعا از لحاظ روحی خسته م
حتی عید هم مسافرت نرفتم یکم رفرش بشم
همه ش تو خونه 😥
باید بیشتر به خودم اهمیت بدم بذارمش پیش باباش یه نفسی بکشم
فارا تو این سن فقط بازی میخواد یه نفر باید باهاش بازی کنه ،باهاش حرف بزنه ،بهش خوراکی ،خوردنی بده همین
اگه میشع مثلا هفته ای یه بار که خونس و خاهرشوهرتم نی بزار پیشش یا بزار مهد اول مهر باید بره پیش یک حدقل بتونه بدون تو بمونه اذیت نشه
والا ما زناهم کار میکنیم بیکار نیستیم خسته میشیم مغزمون درد میگیره همش تو خونه درو دیوار دورمون
اره بابا بزارش برو برا خودت بیرون یه دوری بزن هم مغزت باز شه برا درس خوندن هم حالت بهتر شه برا بچه داری
اینا چیز سختی نیستن باباش براش انجام بده
سلام عزیزم،اگه شرایطشو داری بزارش مهد.هم برای بچه خوبه که با هم سن و سالاش تعامل برقرار کنه،هم برای خودتون که حداقل ۴/۵ساعت در روز برا خودتون وقت داشته باشین.
خب با خودت ببر بیرون برید ی هوا بخورید برگرد
ی کلاسی جایی بزارش اگر خیلی اذیتی .
سختش نکن واقعا از پا درمیای اینجوری ک هی بگی نمیتونم کاری کنم
کتاب خوندنی سرشو گرم کن بعد بشین بخون ب اونم مداد. و کاغذ بده
باهاش حرف بزن خوراکی ام بزار ابم بزار ک هی صدات نکنه .
همه اونایی که بچه دارن همینن،من خودم از صبح که بیدار میشم تا خود شب باید یکسر جیغ بزنم😂همی الان همو اینقد زدن که حد نداش بعد باز جفتشون گریه اون میگه تو منو دوس نداری اون یکی خودش می چسبونه بهم و...ن صبح خواب دارم ن ظهر
خونمم هیچوقت مرتب نمیشه همش بهم ریخته
درس اردلانم هس تا میام باهاش کار کنم نیکان میاد بزور پاکن و کتاب و..می گیره بزور کتکمون میزنه بهش ندیم
فقط باید بفرستیشون کلاس مدرسه مهد اینجور جاها که بتونی چن ساعت راحت باشی
اره هممون همینیم
سخت نگیر واقعا بدتر از شرایط شما هم هست
وگرنه اسایش بنظرم برا مادر حرامه😂😂
شوهرم میگه بخدا کارگرم بیاد تو خونه ما ۲ روزه ول می کنه میره
برای اونم بزار بگو بشین بنویس ببینم کی زودتر تموم میکنه .هرچند ک مال اونو میخواد مال خودش خارداره🤣🤣
اینو میدونم ک هرچی غر بزنی بدتر میگذره بهت
غرتو بزن گریه اتو بکن قویتر پاشو ادامه بده 😁
میدم براش بعد باز اونجا یه مشکل دیگس میگه به منم درس بگو هی دستمو می کشه که به اردلان نگو به من بگو
میدونم 🤣🤣
گریه که اصلا😂😂خونه می ترکونن برام مهم نیس دیگه ولی موقع دعوا می کنن باید جیغ بزنم
محل ندی (تا جایی ک بدونی زخم و زیلی نمیکنن همو)
زودتر تموم میکنن طرف هیچکدومشون و نگیر
خونه ما هی میگن .میگم خودتون میدونید یا بازی نکنید یا کنار بیاید
دو ثانیه بعد همون انقدر مچلونن و بغل میکنن ک اینبار اینجوری صدای یکی درمیاد😁😂
ننن در حد زخم کردن میزنن،نیکان گاز می گیره چنگ می ندازه الان گردن اردلان همش زخمه،اردلانم یجوری نیکان می گیره سر و گردنشو تاب میده می ندازه زمین فقط میگی الان کمر و گردنشو می شکنه
هرچیم میگم اونجوری نکن کمرش می شکنه میگه به درک می خواس شروع نکنه
😁😂ای بابا سخت شد ک
احه اونا تقریبا همسنن اینا ن
مامان فارا جان هممون همینیم
دختر من وقتی تنها میشیم بهانه گیری هاش بیشتر میشه
حالا نمیدونم اینی ک خدا خواسته رو من چجور با دست تنها اونم با دخترم قراره تر و خشک کنم چجور به دوتاشون برسم دست تنها
فقط دلمو ب خدا سپردم...
بخدا اسایش ندارم من
وقتی دوتایی باشن باهم زیاد کار نداره
اما سورن این وسطشون تفرقه میندازه 😂😂
میخواد با یکیشون بازی کنه بستگی ب مودش یا داداشش بخواد برای فوتبالی جیزی
یا خواهرشو واسه لوس بازی
اونوقت اون ک باهاش بازی نمیشه فقط ی ریز جیغ میزنه 🫠
من میمونمو ۳ تا بچه با فاصله و بی فاصله🤦🏻‍♀️🤦🏻‍♀️
کلا همه از این درگیریا دارن مامان فارا
ناراحت نباش
❤️
تازه یدونه بچه که خییلی خوبه بزا بشن ۲تا اونجا می فهمی🤣🤣🤣
وای نگو تن من میلرزه🥲
ا🤣🤣🤣تو که هیچی میشن ۳تا
دختر بزرگتر باشه فرق داره نگران نباش کمکت میکنه خیلی
گوشیمم که هیچوقت دستم نیس هروقتم دستم میاد شارژ نداره
اصلا دختر من عاقل نیست فقط فکر شیطنت و خرابکاریه
اره اره نعمت بزرگ اینه بچه اول دختر باشه
پسر باشه خیلی بده مخصوصا بزرگ باشه
اقتضای سنشم هست الان
خوب میشه تا نینیت بیاد
بهت قول میدم اگر پسر بوداولی واقعا اذیت میشدی
دختر من از اولش همینه
همه هم میگن بیش فعاله
اصلا اصلا نمیتونه ی جا بشینه حتی موقع غذا خوردن
ببین ده سال اختلاف سنی دارن
ولی واقعا تو این چندسال پیرمارو دراورد سورن
همه رو ول کن
متخصص بردی اعلام کرد اونموقع بگو بیش فعال
بعدم بستگی ب بیش فعالی دارو درمانی و کار درمانی رفتار درمانی داره اکر همچین چیزی داری حتما پیگیری کن
بیرون ک نمیشه بردش دنیا رو ب هم میریزه باید من و باباش فقط دنبالش بدوییم
باباش قبول نمیکنه ببریم دکتر میگه این فقط شیطونه هیچیش نیس و نمی‌ذارم دارو بدی ب بچه
بگو فقط بریم تست میگیره میبینه
دارو نمیدیم ک الکی
ینی بچه های ۴ ساله میبینم چه عاقلانه راه میرن بچه من کافیه بریم بیرون اول از همه میگه مامان اینو میخوام اونو میخوام بعدم میخواد بره همه جا
ی چکاب خیالتو راحت میکنه
وگرنه ک همه بچه ها تو این سن شیطنت دارن
اینا ک طبیعیه
کار خطرناک اگر میکنه بیش فعالی مطرح میشه ک ب خودش و دیگران اسیب بزنه
انقد گفتم بریم همه خانواده هامون دارن میگن انرژی دنیز بیش از اندازه بالاست
خوابش ب شدت کمه
شوهرم میگه ن اوکیه
اینو میخوام و اونو میخوام
بمر بپر و بدو بدو بخواد بره واسه همه همسن و سالاشه
ن اینکارا نمیکنه اما همش داره رو مبلا راه میره میپره
بیشتر میدوعه تا راه بره
ببرید کلاس انرژیش تخلیه شه
تلویزیون و گوشی و مطلقا قطع کنید یا محدود و زمان دار
خوراکیایی مثل شکلات و فست فود و محدود کن و قطع کن
بدو بدو ک میگم میدوعه خیلی دور میشه از ما وقتی رفت کلی دور شد وایمیسته دنبال ما میگرده و صدا میزنه هرچی میگیم دور نشو نرو گوش نمیده
وای ک از صبح ک چشمش بازمیشع جلو تلویزیون تاشب
اصلا میگه خاموش نکن ولی همینم نمیشینه آروم ببینه وایسادنی و دوییدنی
اینا عیب نداره طبیعیه
بچه های منم رو میز و مبلن اکثرا
میرن تو کمد دیواری قایم میشن
برای خوردن مگه بشینن یا خوابیدت
فقط میگم خدایا بهم تحمل بده با این یکی..
بگو دور شی ماگم میشیم ناراحت میشیم دست مارو بگیر جلوی چشم ما بازی کن ک ما نترسیم مراقبمون باش
برعکس براش بگید ک فکر کنه اون باید مراقب شما باشه
دختر من رو اصلا تقبل نمیکنن ک‌بذارم پیش مامان یا بقیه نابودشون میکنه🤣
اصلا خوب نیس همون بهمش میریزه
هر روشی ک میگی امتحان کردیم ب قول شوهرم میگه از خونه ک‌میریم بیرون میشه یکی دیگه😂
از همین الان باید شروع کنی اماده کردنش و برای ورود نی نی جدیدت
باباش اکثرا سر کاره منم‌خونه تنهام گیر کار خونه
😂😂عزیزممم
باید چیکار‌کنم؟
اره میفهمم چی میگید
چاره اش فقط ی چکاب بردن و انرژیشو کامل تخلیه کردنه ک فقط،بخوابه شب راحت
بهش از همین الان
قصه طور بگو ی عروسک ک دوس داره رو بزار جای خواهر یا برداری ک توراهه
فکر کن ی بچه واقعیه
سکوت و خواب و بازی و همه اینارو از همین الان تمرین کن ک اونموقع خیلی اذیت نشه
یکار کن خیلییی دوسش داشته باشه همشم ب مدیریت شما بستگی داره
نگران نباش فکر خودت ک اروم بشه ، دخترتم اروم میشه❤️❤️
کلاس نقاشی یا برنامه های اموزشی هم ک ببینه خوبه
ببین ب چی علاقه داره با همون رفتارش و کنترل کن فعلا نینی نیس ،تا میتونی باهاش وقت بگذرون بخندید بازی کنید حتی نشسته خوابیده دستت بازه فعلا اونموقع ک بچه بیاد خیلی وقت کم میاری اونوقت بیشتر اذیت میشه دخترت
پسرمنم خیلی اذیت میکرد بچه اس دلش بازی فقط میخاد من از وقتی گذاشتمش کلاس های مختلف خیلی برام بهتر شد بزارش مهد کلاس نقاشی یا موسیقی یا ژیمناسیک حتما ی کلاس ورزشی بزار انرژیش تخلیه بشه
پریسا ی مدت روپات نخابون باقصه اینا بخابونش یا با گوشی شعروقصه بزار ترکش بده خیلی سخته روپا من بعد یکسال گذاشتم خودش بخابه اینطوری نابود میشی، تایم خابشو حتما درست کن ببرش پارک اینا خسته بشه
بهترین راه اینه یه مهد پیدا کنی و بزازیش اونجا
مهد کودک
مهد قرآنی
مهدایی که حالت کلاس زبان دارن
خواهر من یه مدت ماشینم نداشتن
یه مهد قرآنی پیدا کرد
گاهی پیاده گاهی با اسنپ بچه رو میبرد میزاشت اونجا
فقطم سه ساعت بود
ولی می‌گفت می ارزه
هم بچه نظم گرفته بود
هم یکم بیشتر از حالتی که از صبح توی خونه بود خسته میشد
هم اون سه ساعت برای خواهرم مثل گنج بود
بچه ها پر از انرژی هستن پسرمن با اینک تا ساعت ۴ اینا کلاس هست بازم ساعت ۶میبرمش پارک بازی کنه بچه رو خسته کنین تا راحت بخابه
فاطمه جان فارا گریه هم میکنه؟
دختر من تازگیا خیلی گریه میکنه مخصوصا باباش نبودنی تا یه حرفی بزنم میگه میزنه زیر گریه و میگه بابامو میخوام
خواهر شوهرم نباشه گربه ش هست🤭
راحت میذارمش پیش شوهرم وقتایی که کلافه میشم
تا ۶ زیاد نیست شوهر من تا ۹-۱۰ شب می‌ره بعد که میاد خود دخترم یه ساعتی مجبورش میکنه باهاش بازی کنه
این حس کاملا طبیعیه و اکثر مادرا تجربه میکنن حس ناکافی بودن ، خسته شدن از بچه داری اصلا هم ناشکری نیست ، دوس داری تنها باشی ،بری جایی هیچ کی نباشه . اگه شرایطشو داری دخترتو بزار کلاس یا پیش دبستانی . حداقل یه تایمی خودت آزادی ، شوهرمنم یا ۵می یاد یا ۷عصر . بااین حال بچه ها رومیبره خونه باباش ، یا میرن بیرون دور میزنن. البته بعضی شوهرا همکاری نمیکنن و این خیلی سخته واسه مادر . خستگی زیاد تبدیل میشه به پرخاشگری و دادزدن سر بچه بعد هم عذاب وجدان . تجربه کردم
بخدا دیگه اعصاب برام نمونده مثلا امروز جمعه ست از صبح درگیر کارای خونه بودم الان می‌خوام بسم الله بگم شروع کنم
مادر شوهرم زنگ زده بعد کارش میخواد بیاد اینجا
دیگه اعصاب ندارم
فعلا شرایط مهد ندارم از مهر میذارمش مهد کودک وگرنه از خدام بود بذارمش مهد
با خودم میبرمش بیرون
دور میزنیم ولی بعضی وقتا خسته میشم دوست دارم تنها باشه مم
مغزم آروم بشههه
سلام کاملا طبیعیه و حق داری ولی سعی کن ببرش بیرون کمتر اذیت میکنن بیرون یا عادتش بده بره خونه مادر شوهرت من هر وقت خسته میشم زنگ میزنم پدر شوهرم میاد میبرش تا ۳یا ۴ ساعت
دختر من بهونه گیری اذیت کننده نداره
ولی من اعصاب ندارم فشار روحی روم زیاد
از صبح میگه گشنمه باید فقط بهش بدم بخوره ،چند بار می‌ره دستشویی یا حوصله ش سر می‌ره میگه باهام بازی کن یا بریم بیرون
بزارش مهد اینطور هم خودش اجتماعی میشه هم یه نفسی بکشی
نه گریه نمیکنه
بهونه میگیره خیلی تو خونه خسته میشه
فعلا نمیتونم بذارم تا چند ماه دیگه
تک فرزند بودن هم سختتره همش میچسبه به مادر
دقیقا
به مادر شوهرت بگو فارا رو میفرستم پیشت
درگیر درسام هستم وقت آزادم کم
حتی موقع کارای خونه هم هنسفری گوشم دارم درس میخونم
اصلا خونه نیست یا سر کار یا بیشتر اینور ،اونور
مگه اینکه یه دکتری کاری چیزی پیش بیاد که بذارم پیشش
دوتا فرزند از اونم بدتره دوتایی میچسبن بهت😅😅
سخته هم بچه هم کار خونه هم درس خوندن خدا بهت توان بده
باز خدا قوت بده بهت میتونی بخونی من اصلا ذهن آزاد ندارم
یه مدت مامانم گیر داده بود بخون من کمک میکنم بچه هارو نگه میدارم ولی نمیکشه دیگه ذهن و اعصابم
حق داری
همه مادرا باید ی تایمی رو برا خودشون وقت بگذرونن
حالا اگه همسر هم این وسط همکاری نکنه خیلی شرایط سخت میشه
چون بچه ها باید با باباشونم وقت بگذرونن دیگه
مثلا یکی دو ساعت که با باباش بره بیرون یکم میتونی ب خودت برسی
اما اگه بابا براش زمان نزاره خب بچه همش میچسبه ب مادرش دیگه
اینو در نظر بگیر که همه چیزایی که گفتی از سمت دخترتم همینه
نه همبازی داره، نه مهد میره، و نه جایی که بتونه با بچه ها تعامل داشته باشه یا سرگرم بشه
بنظرت حق نداره بخواد با مامانش صحبت کنه؟ حق نداره تو خونه حوصله اش سر بره؟

بهترین کاری که میتونی در حق خودت و بچت بکنی اینه که بفرستیش مهد یا کلاس

که هم دخترت سرگرم بشه
هم بتونی برا خودت وقت بزاری
بنظرم هر دوتون حق دارین تو این شرایط کلافه بشین
فاطمه کاملادرکت میکنم خیلی سخته خیلی من واقعادیگه خسته شدم به خدابعضی وقتا ناشکری میکنم میگم کاش یکیشوداشتم ببین شب نشستم جیغ زدم گریه کردم فقط هم دیگه رومیزنن دعوامیکنن دخترم که فقط بهونه گیری میکنه پسرم فقط میخوادبغلم باشه
مرسی عزیزم ♥️
با بچه خیلیییی سخته
فقط دعا میکنم یه اتفاق مثبتی بیوفته من دیگه نمی‌کشم دوباره سال دیگه .....
فارا هم گناه داره تو خونه تنها
بیشتر رفتاراش از سر تنهایی ،چون هیچ کس نیست باهاش وقت بگذرونه
خانواده شوهرم فقط به فکر اومدن هستن
دیگه نمیگن این بنده خدا هم تو خونه خسته میشه یه بار اونا بیان خونه ما
فک میکنن بیان خونه ما روح روان ما آرامش پیدا می‌کنه
کمک که نمیکنن هیچ
زحمت هم دارن
الان می‌خوام درس بخونم مادرشوهرم داره میاد نمیشه برم تو اتاق پیشش نشینم براش وقت نذارم
اگه مامان خودم باشه میرم تو اتاق درس میخونم 🤦
از هیچ جا شانس نیوردم
یه چند ماه دیگه میذارمش مهد
خیلی سختهه مامان مهنا
من با یکیش زاییدم
دوتا پشت سر هم سخت تر
خدا بهت توان صبر بده که زودتر بزرگ بشن
یادمه منم اومدم یکم دردو دل کردم کلی توپیدن بهم
خیلیا هم دلداری
همه مادرا مثل هم هستن
پسر اسمش اردالان باشه ولی مثل نیکان شرور باشه😍😍😍😍🥰
چند باری امتحان کردم نمی‌خوابه گریه می‌کنه میگه پاتو دراز کنه حتی شده ساعت دو ولی نمی‌خوابه باید حتما بزارم رو پام
دقیقا بچه ها بخاطر اینکه حوصله شون سر میره بهانه گیر میشن

تو مشکلت فارا نیست عزیزم
مشکلت بی درک بودن خانواده همسرت و البته خود همسرته
که نمیزارن برا خودتون وقت بزارید
همسرت باید این رفت و امد های افراطی رو مدیریت کنه
باید بیشتر برا شما و فارا وقت بزاره
شیراز که هــمه جاش دیدنی و قشنگه
ی شب باهم رستوران برید
ی شب برید پشت ارگ فالوده بخورین 🤤
ی شب فارا رو ببرید شهربازی
و....
یا حداقل خودش فارا رو ببره بیرون که بتونی درس بخونی
هفته ای یکبار هم بیرون برید کلی حال و هواتون عوض میشه
دقیقا شوهر منم
از دست این مردا
منم خیلی خسته شدم با دو بچه🤕🥹😢
۳ تا بچه داری خدا حفظشون کنه اذیت نمیشی؟
چی بگم خواهر شانس من
آخرهفته ها با شوهرم میریم میگردیم ولی هرشب نه
چون شوهرم میگه خستمه نمیام
😭
منم همینم اذیتم یه وقتا خصوصا دم پریود از خودم خستم

خبر بهم رسیده بچه ای که توو خونه خراب کاری می‌کنه چیزی رو خراب می‌کنه از بی عرضگی پدر مادرشه

دیگه نمیگن این بچه ۲۴ ساعت خونه س بلاخره یه جا از دست اون مادر در میره خرابکاری میکنه

مریض میشن مادر مدرسه میرن مادر غذا میخوان مادر پس این مادر کی برای خودش باشه
بگم خسته ام بچه رو می‌بره شوهرم خونه مادرش اونم جز پفک و بیسکویت چیزی بلد نیست به بچه بده

پوشک بچه رو دلش نمیاد عوض کنه بچه هربار میاد غرق جیش اعتراض هم میکنی شوهرم قبول نمیکنه مجبورم به جون بخرم همه چی رو تا اونجا نره
همونم خوبه
سعی کنید بیشتر جاهایی که فارا دوست داره برید

سوالات مشابه