Ooma
پرسش (1404/01/27):

سلام خانما خوبین بی زحمت میایین به مشورتتون نیاز دارم

خاله شوهرم مریضه تو نوبت روده هس ک واسش گیر بیاد
چن هفته ای میشه ک شیراز بستریه،ماهم شهرستان های اطراف هستیم
مادرشوهرم هم همراش رفته و اصلا برنگشته
بعد پدرشوهرم و خواهر شوهر کوچیکم اینجان،خواهرشوهر بزرگم کیش زندگی میکنه ولی وقتی خالش اینجور شد اومد واسشون غذا اینا درست میکنه
ولی الان میگه دیگه میخوام برم شوهرم اونجا تنهاس همش غذا از بیرون میگیره
بعد اگه بره دیگه پدرشوهرم و خواهرشوهرم میان خونه ما
راستش منم کم خونیم عود کرده صبحا خیلی ضعف میکنم اصلا در توانم واسشون ناهار و شام درست کنم جاری هم ندارم خودم تک عروسم
هروقتم با مادرشوهرم حرف میزنیم ک کی برمیگردی میگه معلوم نیس فعلا نشستم میدونم نگران خواهرشه ولی خب اونجا کاری ک از دستش بر نمیاد حداقل باید تو فکر شوهر و بچش باشه
راستش اگه مدتش معلوم بود مثلا یه هفته یا ده روز من حرفی نداشتم واسشون غذا درست میکردم
ولی اصلا خیال اومدن نداره میگه فعلا هستم
بنظرتون من چیکار کنم؟؟ فکرش ک میکنم اعصابم خورد میشه
بخدا امروز اینقدر ضعف داشتم ک غذا واسه خودمون به زور درست کردم

من میگم خودمو بزنم به مریضی بگم حالم بده و همش بخوابم
البته دروغم نمیگم واقعا امروز حالم بد بود ک تا غذا درست کردم اومدم دراز کشیدم
شاید اینجوری شوهرم زنگ بزنه مادرش ک بیا
خاله یکی دیگش هم چن روز اونجا بود ولی دید شوهرش اینجا تنهاس برگشت
خواهرشوهرت که کوچیکه چندسالشه؟
۱۸
ولی اصلا دست به سیاه و سفید نمیزنه
غذا هم بلد نیس
فقط فست فود یکم بلده
بهونش هم اینه ک من مدرسه دارم
🙄🙄🙄🙄خب مگه بچه س ما دوسال ازایشون کوچیکتر بودیم خونه زندگی داشتیم
بمونه خونشون واسه خودش و باباش غذا بپزه
خیلی لوس بارش آوردن
خب شوهر کنه میخاد بگه من بلد نیستم
خب فرض که شماهم کیش یا قشم میبودین دقیقا تکلیفشون چ میشد ؟
دیگه مجبور میشد ک برگرده
ولی الان خیالش راحته ک من هستم
به هر حال عزیزم بنظرم اگر اومدن یه مدت تحمل کن که فردا نگن ما بیمار داشتیم عروسمون کمک حال نبود
انشالله خاله شوهرت لباس عافیت تنش کنه و شما هم به آرامش برسید
☹️☹️☹️
آره دیگه مجبورم تحمل کنم
ان شاالله
پیشاپیش خسته نباشی گلم❤️
ممنون عزیزم
همین ک زمانش معلوم نیس بیشتر اعصابم خورد میشه
مادرشوهرم وقتی بره جایی دیگه برنمیگرده
کلا میخواد همش از خونه دور باشه
وقتی اینجاس هم همیشه خونه همسایه ها یا اقوام هس
وقتی جایی نداره هم میاد تو کوچه میشینه، از خونه بیزاره
واسه همین میگم حالا حالاها برنمیگرده
اگه حال جسمیت در حدیه که میتونی کمک کنی این کار رو بکن. تا جایی که توان داری منظورمه. اگه دیدی داری کم میاری به همسرت بگو
شرایط سخت واسه همه پیش میاد
بالاخره هرروز واسه خودتون که غذا درست میکنید نهایتا یکم اضافه کن اون چیزی که در توانته بزار
اینم میگذره ولی این که تو این شرایط دستی به دستی رسوندی خدا میبینه..
سلام بنظر من یک چند روزی کمک حالشون باش چون به حرف های بعدش که پشت سرت بزنن نمی ارزه
آره چن روز ک غذا واسشون درست میکنم
نمیگم ک اصلا نمیکنم
منظورم اینه باید زمانش مشخص کنه مثلا بگه یه هفته یا ده روز دیگه برمیگردم
هربار ک میپرسیم میگه معلوم نیست
البته ما هفته دیگه ک پنجشنبه وجمعه تعطیله میخواییم بریم شیراز
خداکنه همراه ما برگرده،شوهرم ک میگه فکر نکنم
☹️☹️☹️
حالا شما همون ی هفته ده روز غذا براشون درست کن شاید اومد بعدشم برا خودتون ک درست میکنی دو لیوانم اضافه تر درست کن شاید ی روزی شمام ب کمکشون احتیاج داشتی
مشخص شدنش چه کمکی به حالت میکنه.
تو هر چقدر میتونی و دوس داری انجام بده هر وقت نتونستی بگو نمیتونم . وقتی چیزی درس کردی بگو بیان دور هم باشین اگر نتونستی که اصلا واجب نیس دعوت کنی. وقتی برا خودت نتونستی ینی واقعا نتونستی دیگه.
اینقدر برا خودت عذابش نکن.
خواهر شوهرتم اونقدر بزرگ هس که بتونه یه سفره برا خانواده پهن کنه
خدایی من انجام میدم ولی نتونم نمیگم نمیتونم از توانم خارجه بخام بگم نمیتونم😂😂😂
بنظر من که حتما میتونی چون کلا دو نفرن، از این فرصت هم استفاده کن از خواهرشوهرت کار بکش بلکه یکم یاد بگیره فردا رفت خونه شوهر نگن مامانش اینور اونور بوده دختره هیچی یاد نگرفته
دختر ۱۸ساله نمیتونه از عهده پدرش بربیاد یاخدا بخدا من ۱۲ ساله بودم غذا درست میکردم
آخه مادرشوهرت باکدوم عقلش شوهر وزندگیشو ول کرده حالا شماهم یه هفته ده روز
پدرشوهرت خودش بلدنیست غذا درست کنه
واسه شوهرش میشه کدبانو،،یا از اقبالش یکی گیرش مباد میگه تکون نخور من انجام میدم
گل گفتی🤣🤣🤣اونکه میشه کدبانو ماییم
والا،
غذا درست کن بده در خونشون. به شوهرت بگو براشون ببره.
بعدم روزای بعدش به خواهرشوهرت زنگ بزن بگو اگه غذا نذاشتین، براتون بپزم.
کم کم از زیر بار مسئولیت میای بیرون.
ولی کلا نمیتونی تنهاشون بذاری
باید هواشون رو داشته باشی.
ولی جوری که خودتم تو دردسر نیوفتی

مهمون داری واقعا سخته.
بنظر منم قبول نکن که بیان خونتون
اون وقت 24 ساعته باید در اختیارشون باشی که اذیت میشی
بمونن خونه خودشون دیگه بلدن که یه املت یا نیمرو برا صبحونه درست کنن
توهم یه وعده غذا ببر برا شون هم برا ناهار بخورن همم برا شامشون
زیاد نباید رو داد به خانواده شوهر
غذارو براشون بفرست یا بگو بیان ببرن اینجور خیلییی راحت تری تا هرروز بیان خونتون
بهترینش همینه غذا درست کنی ببری
خواهرشوهرت‌مگه‌تو دستاش آزار زده خودش غذا بپزه ضیفع اسم شوهر بیاد ۱۰ متر میره هوا
والا آدم برای خودش میمونه چی درست کنه نهایت بزای خودش یه روز پختنی ۲ روز حاضری میخوری اونا رو باید حتما بپری
مادر شوهر لارجی. داری از خونه فراریه یهنی شوهر خوبی داره هیچی بهش نمیگه
چقد براتون عجیبه دختر هجده ساله کار نکنه😐
والا ما هم تا خونه بابامون بودیم من ۲۰سالگی اومدم خونه خودم حتی یه تخم مرغم درست نکرده بودم دست به هیچی نزدم بعد اومدم خونه خودم یاد گرفتم
خوب بلد نیس 🤐
شماهم تا هرچی میتونی درست کن شما که مثلا شام و ناهار برا خودت میزاری یکم بیشتر درست کن وقتاییم که نمیدی یا از بیرون میخرن یا املتی نیمرویی چیزی میخورن
عزیزم تو که برای خودتون درست میکنی یکم بیشتر درست کن ، یه روزی برات جبران میکنن
خواهرشوهرت وقتی هم مدرسه میره خب کی درست کنه ؟! امسال حتما کنکور هم داره درس میخونه ... به نظرم که اگه فقط غذاست نمیخوان بیان خونه ات درست کن بده براشون
عزیزم خواهر شوهرت شاید بلد نباشه غذا بپزه، ولی میتونه کمک دستت باشه، مثلا ظرفارو بشوره یا مواد غذایی خورد کنه
چه اشکال داره دستی ببری توی راهشون
راه دوری نمیره
خدا به خودتم قدرت و توان میده
دختر منم هیچ کاری نمیکنه البته داره واسه کنکور میخونه .بنظرم از یه دختر هجده ساله نباید توقع داشت آشپزی کنه اینم بچه های این دوره .حالا دوره خودمون فرق داشت
اصن نکنه هم یعنی میخاد دیر بشه برا بپز بشورش خوب هروقت نیاز بود یادم میگیره حالا بشور بپز چیه که بخاد دیرم بشه براش
واقعا
با احترام زیادی که برات قائلم اما این حرفتون اصلا جالب نیست که ضیفع اسم شوهر بیاد ده متر می‌ره رو هوا
دختر خودتم بود بازم همین مدلی میگفتی ؟

سوالات مشابه