Ooma
پرسش (1403/11/10):

خانما یه مشورت میخوام در مورد رفتار با همسرم

سلام خانمای با تجربه یه سوال دارم
من قبل از بچه دار شدن شوهرم اصلا دوس نداشت حتی یه شب تنهایی جایی بمونم ولی از وقتی پسرم به دنیا اومده همش میگه برو خونه مامانت بمون! الان خونه مامانم هستم گفتم فردا میام خونه که تو هم تعطیلی خونه باشم گفت نه زوده بمون دو شب دیگه میام دنبالت
البته یه توضیحاتی هم بدم :
پسرم ۲۳ روزشه ، شب ها اکثرا بیداره و بی قراره! وقتی خونه هستم شوهرم خیییلی زیاد کمکم میکنه و هر چی بهش میگم یکمی استراحت کن میگه نه تنهایی تو سختت هست و دلم نمیاد تنهایی کارهاشو بکنی!
شغلش هم طوری هست که نیاز داره توی خونه هم کار کنه برای همین به کارهاش نمیرسه.
به نظرتون طبیعیه این رفتارش؟ برای کارهاش اینطوری میگه؟ یه کرمی افتاده توی مغزم که چرا هی میگه نیا خونه
البته شوهرم مرده خوبیه واقعا ولی ذهنم بهم ریخته به خاطر این رفتارش

حتما میخاد آرامش باشه به کارهاش برسه سخت نگیر
بعد چهل روزشدن پسرت اگه گفت بگو دیگه از آب و گل دراومدیم نمیرم
چه اصرار میکنی
همین نمیدونم چطوری بهش بگم که بهش برنخوره و نگه بهم شک کردی
ولی خب هیچیم نگم که توی دلم میمونه این رفتارش
بهترین راه اینه که حرفای دلت رو مستقیما با شوهرت بزنی بذار شوهرت دلیل رفتارشو بگه و مطمئنم اونوقت هم دلت آروم میشه و هم فکرای الکی درمورد شوهرت از ذهنت بیرون میره و به آرامش میرسی
منم از۲۰روزگی دیگه خونم بودم شایدبخاطرکارش میگه ولی خب یروز دوروزنیس ک اول اخربایدبری خونت همون دوروزدیگ ک اومددنبالت دیگ خونه خودت بمون بهش بگوکارداشتی برواتاق کارتوانجام بده (البته نمیدونم کارش چیه چجوریه ولی منظورتوبرسون ک منوبچه باکارتو کارنداریم بروکارتوانجام بده)
بزار بعد چهلم نی نی که بهانه نباشه براش
ولی من بودم رک میگفتم😂تو کَتَم نمیره بهم بگو نیا بمون اونجا😂
بگو باشه میمونم بعد فرداش بی خبر برو خونت ببین چخبره اگر هم پرسید چرااومدی بگو دلم تنگ شده بود
پاشو فردا برو خونه خیالت راحت بشه ، چیزی هم نباشه این شک تورو میکشه
بچه هم توی دو روز قرار نیست یهو خواب شبش درست بشه ، فردا با دو روز دیگه فرقی نمیکنه
شوهرمنم دقیقا سر بچه اولم همینو میگف ک برم خونه مامانم ک کمکم کنه شبا..
فکرای بد نکن
سر این دومی ک مامانم اومده اینجا و اون شبا راحت میخوابه دیگه چیزی‌نمیگه همش میگه همینجا بمونید
مردا توان این‌شب بیداریارو ندارن مثل زنا واقعا قوی نیستن
شوهر منم قبل بچه دار شدن تا یک روز میومدم میگفت برگرد حوصلم سر میره
الان که بچه داریم نمیگه برو ولی احساس میکنم وقتی میرم خوشحال میشه
البته شوهر من عاشق گل و گیاهه پسرم نمیزارش به کاراش برسه وقتی بعد چند روز میریم کل خونه‌رو گل کاری کرده
همون روز اول پسرم همه رو پرپر میکنه
سلام
این چیزا به خصوص سر بچه اول طبیعیه
چه مرد چه زن بخوان به زندگی جدید با بچه عادت کنن طول میکشه
انگار یه حسی دارن که با اومدن بچه من دیگه متعلق به خودم نیستم و همه چیزم رفته رو هوا.
از هر فرصتی میخوان استفاده کنن که شاید کمی به کارهای شخصی مورد علاقه بپردارن.
اتفاقا همسرتون آدم مسئولیت‌پذیری هستن که میدونن وقتی شما منزل هستین نمیتونن در قبال همسر و فرزند بی‌تفاوت باشن و اینو برا خودشون وظیفه میدونن که به شما رسیدگی کنن.
میخوان یه ساعتایی که شما نیستین بیشتر به کارهای عقب‌افتاده‌شون رسیدگی کنن.
خب بگو خونه راحت ترم و بیا خونه
اگه مرد خوبیه نگران نباش هیچ مشکلی نداره ، اون فقط ب استراحت نیاز داره با توجه به شرایط کاریش ، همه مردها اینجوری ان نگران نباش اصلا اصلا، بهش زمان بده خودش شرایط رو هضم میکنه ، فعلا خسته س و تو شوک ، مغز مردها مثل زن ها نیست خیلی طول میکشه تا با عضو جدید کنار بیان، اون فقط به تمرکز و خواب نیاز داره، میدونم تو هم حق داری بخوابی ولی خداروشکر کن که خونوادت هستن ازونا کمک بگیر ، و خیلی بزرگش نکن بعد ی مدت شرایط بهتر میشه ، مبادا با همسرت سر این مسئله دعوا کنی ، مبادا ، بچه رو مادر بزرگ میکنه و پدر هم کمک میکنه ، البته بعدا کمکت میکنه الان نمیتونه ، باید به کارهای اداریش برسه ، دیگ نمیدونم چطوری برات توضیح بدم، فقط بدون این رفتارش خیلیییییییی طبیعیه
طبیعی عزیزم منم۲ ماه بعد زایمانم خونه مادرم بودم آخه هنوز تو شوک هستند خودشونو پیدا نکردن و میخوان بیشتر تجربه کسب بشه واسمون که تنهایی بچه بزرگ کنیم
برو خونه. بگو خسته شدم خونه مامان.
اینجوری دل خودت هم آروم میشه.
بچه شیر میدی نباید عصبی و ناراحت باشی شیرت خشک میشه
بچه ها ممنونم از هم فکریتون
همین کارو کردم بهش گفتم امشب بیاد دنبالت
ولی بهم گفت که از صبح سرماخورده و گلو درد گرفته
منم گفت عیبی نداره میام سمت بچه نیاد

سوالات مشابه