Ooma
پرسش (1403/09/09):

یه چالش برام بوجود اومده نمیدونم چطور باید برخورد کنم؟

دوستان من خانواده همسرمو مثل خانواده خودم میدیدم، که بعد چهارسال متوجه شدم اونا منو مثل دخترشون نمیبینن و فرق میذارن، مثل نوع پوشش من یه دختر ازادی بودم، و شوهرمم همینحور که بودم پذیرفته، ولی اونا دخترشون هرمدل باشه مهم نیست، تو هیچی ما کمک نکردن ولی تو نوع پوشش من دخالت کردن، و من اینو توهین بزرگی میبینم و بعد هشت ماه نتونستم باهاش کنار بیام و همون موقع هم همسرم بهشون گفت و یه بحثی راه افتاد و قطع رابطه کردیم. و پدرشوهرم ایران نبود و کلا ازماجرا خبرنداشت و وقتی برگشت دید ما نه زنگی میزنیم نه تلفنشو جواب میدم و.. خیلی به همسرم زنگ زد تا بعد چندماه همسرم راضی شد جواب بده(البته اینو بگم من به همسرم میگفتم جواب بده بابا بی خبر از دنیاست حسابشون رو جدا کن) شوهرم خودش راضی نمیشد که جواب بده، تا یروز جواب داد و داستان براش گفت و باباشم حق و داد به ما و من در حد احوالپرسی با، باباش حرف زدم و تمام. حالا باباش هربار زنگ میزنه سراغ منو میگیره که چرا باهام حرف نمیزنه، من به دلیلی که خونه است و پیش اونا دوستندارم حرف بزنم، میدونم گوشی رو میده بهشون. حالا پریشب قبل از اینکه باز از ایران بره بهمون زنگ زد و من نخواستم حرف بزنم، شوهرم گفت مگه بچه شدی من فردا بهش زنگ میزنم میگم دیگه زنگ بهمون نزنه وقتی تو حرف نمیزنی، منم گفتم کار به من نداشته باشه، بهش بگو ببین زن و بچش چکار کردن که من دلم نمیخواد حرف بزنم. درضمن تو داری صحبت میکنی چکار با من داری.. من قهر کردم، شوهرم اومد منت کشی کلا مثل سنگ میشم اینجور مواقع هیچ احساسی ندارم و کاملا جدی و خشک برخورد میکنم. دیروز همسرم موقع رفتن هرچی اومد سمتم پسش زدم و رفت سرکار هرچی زنگ زد جواب ندادم. اومد خونه اصلا باهاش حرف نزدم اونم دید کلا خونه بهم ریخته است شروع کرد جمع کردن. خودم شام خوردم، اونم هیچی نخورد..
من واقعا نمیتونم ببخشمشون بخاطر کارشون و ادم یک رویی هستم وقتی خوشم بیاد از کسی یا نیاد واضحا نشون میدم. نمیتونم تو دلم دوستشون نداشته باشم و ظاهر سازی کنم.
و بعد دلم برا همسرم میسوزه وقتی قهر میکنم شمشیر از رو میبندم هیچی حسی ندارم بهش و کلا از ذهنم حذفش میکنم😐.اونم بشدت احساسیه و در طول روز زیاد باهم حرف میزنیم خیلی سختشه.

اینم بگم قرارشد خبر بارداری رو من به باباش بگم، اونم بخاطر ملکی که قول داده بود بزنه به نام نوه اش. که هربار پیش اونا بوده باهاش حرف نزدم.
شوهرم خیلی دوستداره بیشتر خبر بارداری رو بدم مابقی چیزاش براش مهم نیست. حالا من گفتم خودت بگو بهش
میگه از تو بشنوه خوشحالتر میشه😐😐
درک نمیکنم والا این قسمت تفکرشو
بنظرم پدرشوهرت ک گناهی نکرده حداقل با اون حرف بزن و خبر بارداریو خودت بهش بده
خونواده ی پسر هیچوقت هیچوقت ازته دلشون عروسشونو مثل دخترشون نمیبینن ونمیدونن
هیچوقت خودتونو گول نزنید
خدا بخیر کنه از اخلاق تو.
کارندارم حالا بهت گیر دادن یاهرچی ولی دیگه انقدر هم تند رفتن درست نیست . که بخاطر یه حجاب یا گیر دادن یا هرچی کلا قطع رابطه کردین و جواب نمی‌دین و با باباش حرف نمیزنی و..
باباش خیلی مرده که هنوزم زنگ میزنه احوال میپرسه .
بنظرم خودت یه مشاوره برو تا راه درست رفتار کردنو بهت یاد بده.
میترسم شوهرت یبار دوبار ده بار بیاد منت‌کشی بعدش ازت سرد بشه اصلا طرز رفتارت درست نیست .
تو اگر سر یه موضوعی ناراحتی سعی کن سرسنگین باشی نه اینکه جواب شوهرتو ندی و باهاش حرف نزنی و..
واسه همین میگم برو مشاوره .
خیلی ببخشید حالا بااین حرفم میدونم هم خودت هم بقیه الان میان رگباری منتقد میشن ولی تو بلد نباشی چجوری باشی با شوهرت تو محیط بیرون یکی زیرپاش بشینه بهش حرف یاد بده تمومه .
بخاطر چیزای الکی نه اوقات خودتو تلخ کن نه شوهرتو .
موافق حرفتون هستم
چقدر کینه ای😑
بیچاره پدرشوهر چ دل صافی داره هربار زنگ میزنه جواب نمیدی بازم زنگ میزنه دلم براش سوخت🥲
حواست ب شوهرت باشه
یهو میبینی ب خاطر این قهر کردنت از دستش میدی
مردا تو این مواقع میرن دنبال آرامش بیرون از خونه
پدر شوهرته هم ک کاری نکرده بهتره اونو جدا کنی
عزیزم حق داری ناراحت باشی ولی وقتی پدر شوهرت طرف شما هست دیگه این رفتار دلیلی نداره فقط خودتو بد نشون میدی ...بعدم وقتی شوهرت کاملا پشتت هست دیگه قهر و بد رفتاری برا چیه؟؟اون جلو خانوادش بخاطرت وایساده پس با این رفتار از خودت سردش نکن این وسط فقط تو رو داره اینجوری زده میشه
فک کنم این داستان رو باید از زبون خانواده شوهرت هم بشنویم ببینیم اونا راجب تو چی میگن چون اینطور که پیداست خود شمام کم بی مشکل نیستی. البته که قضاوت کار خداست ولی حس کردم خیلی داری پیاز داغشو زیاد میکنی و کلا تند میری. شوهرت طفلی چه گناهی داره آخه. داری سواستفاده میکنی از اخلاق خوبش!
والا اگر پدر شوهر من از خارج میومد و قرار بوده چیزی بنام بچم بزنه انقد خودم میرمو میام ک مبادا یادشون بره انجام ندن 🤣چطوری میتونی خودتو بگیری نری پیششون
حالا اینا بکنار من با شوهرم بحثمون میشه حالا شوهرم اندازه شوهر شما منو نمیکشه اما مثلا من اشپزخونه ام اون تو هال یهو چشم تو چشم بشیم من میترکم از خنده اونم میخنده میگه نمیخاد انقد خودتو بگیری تلف میشی میوفتی رو دستم من دیگه میمیرمممم🤣 چطوری انقد تو داری و میتونی جلو خودتو بگیری تو قهر🤣
خدا شانس بده ملت چه دل سرخوشی دارن.... ، پدرشوهرت خیلی مرده وقطعا تورومثه دخترت دیده پیگیرت بوده توهم تایه مدتی تو بورس خواهی بود قطعا ، نمیتونم درک کنم حرفاتو کاراتو ،
ایشون خودشون مشاور خانواده هستن فک کنم
درک نمیکنم متاسفانه حس میکنم ازکاه کوه ساختی ،مطمئنا پدرشوهرت انسان درستیه و همه رونباید بایه چوب زد ک ،کسی ک کلا نبوده و کاری نکرده روچرابایداینطور رفتار کنی
یکم بیشتر رو کارات فکر کن
انقد زیاده روی فک نمیکنم درست باشه😑😑

خب چ اشکال داره بگی زنگ بزن خبرو بهش بده
بزار قبل سفر شاد بشه
بنده خدا ن توبازی بوده ن هیچی ،مستحق این جواب ندادن وبی محلی و توفازبودن شما نیست...
عزیزم بنظرم زنگ بزن بهش بگو خوشحالش کن
خانواده همسرتم چیزی نگفتن ک انقدر تند رفتی
بنظر من خودت کینه ای هستی
🤐🤐🤐
نوشتین هفته ۳۰ بارداری
یعنی تاالان هیشکی ب گوش پدرشوهرشما نرسونده خبر بارداری رو ؟!
عزیزم بنظرم اگه اینقدر دلخوریت زیاده و ناراحتی که حاضر نیستی به احترام همسرت و پدرش گوشی رو بگیری چند کلمه تلفنی باهاش حرف بزنی دیگه قید اون چیزی که میخوان به نام بچه بزنن رو هم بزن چه کاریه از کسایی که اینقدر ازشون کینه داری و دوسشون نداری هدیه قبول کنی برای بچت
سلام جدا از بحث حجاب و اختلاف
این وسط گناه شوهرت و باباش چی هست که با وجود این رفتار های شما که هیچ گناهی نداشتن بازم پا پیش میذارن
به هرحال پدر شوهرت خیلی بزرگواری کرده که با وجود بی احترامی که بهش شده بازم بنده خدا نگران و پیگیر هست
و شوهرتم که در تلاشه شما راضی باشین عزیزم
بهتره اول توی رفتار خودت تجدید نظر کنی تا احساسات و دیدگاه شوهرت نسبت بهت عوض نشده
پدر شوهرت جای پدرتونه به نظرم ایشونم میتونه دلش نسبت به شما بشکنه پس بی محلش نکنین پدرا از مادرا دل نازک ترن فقط رو خودشون نمیارن
من دلخوری کوچک با مامان و بابام پیش بیاد شده از مادرم معذرت خواهی نکردم چون از حقش دفاع میکنه ولی پدرم نه
دورش بگردم خیلی مرده خیلی هوامو داره
پشمات میریزه اگه بفهمی خودش مشاورِ به بقیه راه و چاه نشون میده😐😂
برا من واقعا ریخت😑بیشتر شبیه یه داستان ساختگی برای جذب فالوور تو اینستاست تا یه چالش واقعی
خدا به داد اونایی برسه که مشاورشون این خانومِ
من خنده ام گرفت خوندم متنشو😂
والا
اگه واقعا مشاور باشن که واویلاس
🤣🤣
خدابخیر کنه مریضاشو
خودش بیشتر نیاز داره به مشاوره
سمیرا دهنتتتت،بنظرم خیلی داستانی بوددد
دوست عزیز
من در مورد اصل چالشی ک برای شما ب وجود اومده نظری ندارم اما در مورد رابطه تون با همسرتون خواستم اینو بگم ک
احتمالا شخصیت شما جزء شخصیت های بسیار حساس هست و درونگرا هم هستید ک وقتی ناراحتید ب قول خودتون بی احساس و سنگ میشید
این موضوع ب تفاوت شخصیتی برمیگرده و طبیعیه اما اگر زندگی خودتون رو دوست دارید بهتره تمرین کنید تا بتونید کنترلش کنید
و سعی کنید تا میتونید قهر نکنید یا لااقل زود اشتی کردن رو تمرین کنید
مردی ک همسرش رو دوست داره خیییلی براش سخته ناراحتی همسرش رو ببینه و ب عبارتی ناراحتی همسرش داغونش میکنه چون ی جورایی بهش احساس بی کفایتی میده
ایشون دوست داره شما رو خوشحال و خوشبخت ببینه ولی وقتی میبینه ناراحتی های شدید اینطوری دارید خودش رو مقصر ناراحتی تون تلقی میکنه و اینها یعنی شکسته شدن اقتدار مرد
و حتی صبورترین و مهربون ترین مرد هم با تکرار شدن این قضیه دیگه مثل سابق رفتار نخواهد کرد حداقلش اینه ک دفعه بعد فقط یک بار میاد سراغتون و وقتی ببینه ب قهرتون پایان نمیدین میره تا شما خودتون ب حالت عادی برگردید و شما باهاش صحبت کنید
بهترین کار اینه ک در چنین مواقعی واکنش آنی نشون ندید و خودتون رو سرگرم کاری بکنید تا حال و هواتون عوض بشه و فراموش کنید
و نکته مهم ترش اینه ک وقتی حال و هواتون عوض شد دیگه موضوع رو برای خودتون یاداوری نکنید تا کش پیدا نکنه
اینکه ناراحتی و چالش بین زن و شوهر یپش بیاد طبیعیه اما چیزی ک مهمه اینه ک هر دو طرف بتونن زود همو ببخشن فراموش کنن و ب حالت عادی برگردند

خیلی سخته اما سعی کنید در چالش هایی ک با خانواده همسر پیدا میکنید همسر رو بین خودتون قرار ندید
چون ب شدت داغون میشن
چون هر دو طرف ماجرا رو دوست داره و نمیخواد ناراحتشون کنه
اگر میتونید خونسردی تون رو حفظ کنید و در لفافه صحبت کنید حرفتون رو با خود خانواده همسر مطرح کنید
اگر نه هم سعی کنید ببخشید و فراموش کنید هر چند ک میدونم خیلی سخته
اما در اینده روزهایی میرسه ک حسرت خواهید خورد ک چرا ب خاطر دیگران لحظات شیرینی ک میتونستید با هم داشته باشید رو از دست دادید
😳😳🤣🤣🤣🤣 برگ ریزون شدم
یکم رو خودت کار کن ، واقعا ببین رفتارت مناسب اتفاقی که افتاده هست؟؟
سلام اولا هیچ وقت عروس مثل دختر ادم دیده نمیشه دوما شوهرت اشتباه کرد چند ماه پشت کرذ به خانوادشه به راختی یه روز به شما هم پشت میکنه (البته ما نمیدوتیم مشاجره در چه حد بود )به هر حال کار قشنگی نکرد وپدر شوهرت ادم محترمی هس بشدت که چند بار زنگ زد جواب ندادین باز بزرگی کرد زنگ زد و رفتار شما کاملا نامناسب با پدرشوهرت بود
واقعا برگام ریخته😑🤐
رمان بود؟شوهرت خونه رو تمیز کرد؟شامم نخورد؟هی اومد طرفت پسش زدی؟
من فک کردم فقط تو رماناس
😑😑😑🤯🤯
ممنونم از همه دوستان، این فقط برگی از زندگی من هست، پس و پیش رو کسی خبرنداره،من از وقتی که باردارشدم کلا اخلاقم برگشته ادمی شدم که اصلا نبودم،(مرسی که هیچ کس مساله بارداری رو در نظر نگرفت) و بله من مشاوره ام و تو دوره بارداری هیچ کیسی رو قبول نکردم وقتی منم انسانم مثل بقیه شماها، و دچار سردرگمی ها، نوسانات هورمونی و... میشم. چرا فکر میکنید هر فردی که یکاری رو بلده باید تمام و کمال باشه!؟ تمام و کمال بودن برای خداست، ما اومدیم که یاد بگیریم چطور زندگی کنیم..
و این طبیعیه هر فردی مقطعه ای از زندگیش سر نخ زندگیش از دستش رها بشه و نیاز داشته باشه به مشورت. مگه مشاوره ها علامه دهر هستن!؟ یا باید بی عیب و نقص باشن!؟ هیچکس صد در صد خوب یا بد نیست. پس منم مستثنا نیستم.
و هر فردی درون زندگیش سیر تحولات زندگیشو بررسی میکنه میدونه که چقد صبوری و تحمل کرده و کجاها گذشت کرده.
بعد بارداریم یکسری جاها منم مثل خیلی ها کم میارم حتی نمیتونم درست و از غلط تشخیص بدم واقعا تعجب بعضی افراد بخاطر چیه!؟ اینکه منم انسانم دارای احساسات ربات که نیستم.
و اینکه من دوران بارداری بشدت سختی و داشتم و روحیه ام بشدت تغییر کرده و، وقتی اینجا مطلبی مینویسم درمورد موضوعی راه حل میخوام در واقع خودم میدونم این اخلاق یا برخورددرست نیست که اومدم درموردش حرف زدم. راه حل بکار من میاد، قضاوت و که تو خیابونم رد میشیم کسری از ثانیه درمورد افرادی که حتی یبار در اون لحظه میبینم هم داریم و هممون تو قضاوت استادیم.
ممنونم که وقت گذاشتید
پیامارو خوندم راه حلی که بکارم بیاد رو متاسفانه ندیدم، دوتا اصل موضوع از یاد رفته بود همه توضیحات من
بخاطر اون دوتا مساله بود و راه کار برای چگونگی برخورد کردن با خود درونم.
اگه قضاوت دیگه ای ندارید
با اجازتون تاپیک و پاک کنم
عزیزم خب ماجرای تذکر به حجاب شما که برای قبل بارداریت هست ، به نظرم برای حل مشکلتون از اساتید خودتون مشاوره بگیرید
مساله حجاب که شخصیه و کارشون اصلا درست نبود که بخوان تو جمع من و همسرمو زیر سوال ببرن.
من تا جایی که همسرم تاییدیه میداد تو جمعشون ظاهر میشدم. من لباسای مخصوص برای اونجا خریده بودم که موردی پیش نیاد.
و این مساله هم دقیقا اول ماه بوجود اومد که اخر ماه فهمیدم باردارم
توجه کنید نوشتم هشت ماهه و من الان هفت ماهم و خورده ای هستم. همون اولم من نمیدونستم باردارم دوبار اورژانسی شدم و بعدشم استراحت مطلق و...
و حتی قبل رفتن به خونه فامیلاشون من لباسامو نشون میدادم که اگه خوبه بپوشم، و اوناهم همگی نظر میدادن در این حد خودمو وقف داده بودم، و اونجا همه گفتن خوبه بعد میرفتیم داستان عوض میشد یبار نه دهها بار این موضوع تکرار شد
و همسر من اولین کسی بود که بهشون در رفت من هیچی نمیگفتم چون میخواستم موقع برگشتن این مساله رو حل کنیم که همسرم طاقت نیورد
چی بگم والا ، اصلا چرا باید خودت رو وفق میدادی؟! تو که نباید بخاطر دیگران خودتو رو تغییر میدادی خودت جمله اول گفتی شخصیه ، به نظرم تیپ و ظاهرت رو با خوشروییت جبران میکردی
عزیزم شما داری میگی چندبار زنگ زده و گوشی رو نگرفتی بعد بخاطری ملکی که قراره به بچه بده میخوای باهاش صحبت کنی خبر بارداری رو بدی والا ما هم بارداریم و به هم ریختگی هورمونی رو تجربه میکنیم بله درسته آدم مقطعی بخاطر هورمونا ممکنه دچار احساسات متناقض بشه و رفتار اشتباه نشون بده ولی بلاخره پیش خودش متوجه هست کارش اشتباهه و باید سعی کنه بعدش جبران و اصلاحش کنه و اینکه واقعا خود شما یجوری ماجرا رو تعریف کردی که حق به جانبی نه اینکه متوجهی کارت اشتباهه و راهکار میخوای برای اصلاح
ما رفته بودیم، تو عمل انجام شده قرار گرفته بودیم که بریم خونه فامیلاشون، بخاطر این وقف دادم که حداقل مسافرته بهمون خوش بگذره.. که نگذشت
در واقع احترامشون رو داشتم
چون خانواده همسرم کاملا میدونن نوع پوشش من رو
ولی با وجود همه اینا من از شما عذر میخوام اگه حرفای من باعث ناراحتیت شد
من ب جای شما بودم این قطع رابطه رو تموم میکردم تا این یکی دوماهی ک مونده نی نی بدنیا بیاد همه دور هم جمع باشیم برای اون روز قشنگ♥
و اینکه دنیا دو روزه هیچ چی ارزش ناراحتی و قهر رو نداره شما بزرگی کن و گذشت کن تا این بحث و کدورت پیش اومده تموم شه و بره💜
اصلا بخاطر ملک نیست
من به شوهرم گفتم خودت خبر بده

اگه من بهش بگم، میگم که نوه تون داره میاد ملکش اماده است!؟ درواقع خواستم با این حرف از سر خودم وا بکنم
که همسرم گفت باشه زنگ بزن بگو
هدیه اونا دردی ازمن دوا نمیکنه، اگه طمع کار بودم همون ماههای اول میگفتم..
برام اون دل خوش مهمتره من واقعا برام عزیز بودن چهارسالم بود این مدل رفتارهاشون رو به رو نمیوردم و میگفت ما مهمونیم و میگذره و حتی به همسرمم نمیگفتم و به خودم میگفتم بخاطر تفاوت فرهنگیمونه و مهم اینکه با همسرم این چالش ها رو ندارم اینجام بعنوان مهمون میام و میرم
باز خودت شرایط زندگیت رو بهتر میدونی و بهترین تصمیم رو میگیری
خب باباشون که مقصر نیست بنظرم زنگ بزن ولی اگه خواستن گوشی رو بدن دست کسی و دوست نداشتی عذرخواهی کن بگو کاری پیش اومده باید قطع کنم یا گوشی رو بده دست همسرت
نه عزیزم، ناراحت نشدم، نه از شما و نه از هیچ دوست عزیزی
تو بارداری تا مرز افسردگی رفتم طوری که بیخود و بی جهت از خواب بلند میشدم بلند بلند گریه میکردم
ادم پر جنب و جوشی بودم بعد نتونستم مثل قبل فعالیت کنم کلا سیستمم بهم ریخت تا جاییکه خودم خودمو نمیشناختم انگار درون من یه ادم ناشناس یهو متولد شده بود که من نبودم.
خدا شانس بده🚶🏼‍♀️🚶🏼‍♀️🚶🏼‍♀️🚶🏼‍♀️
درک میکنم، کلا آدم کم تحمل میشه و بعضی وقتا کاراش دست خودش نیست
ولی همینکه شوهرت درکت میکنه و با دلت راه میاد خیلی عالیه
برای همینم شده باید بخاطر دل اونم که شده حداقل جواب باباش رو بدی
واقعا به شوهرت و خانوادش نسبته به تو حسودیم شد
برای من کاش یک هزارم یک درصد مثله برای تو بود...کاش
کاش یکمی قدرشون میدونستی
خب باتوجه ب شناختی ک ازالانِ خودت داری ومیدونی یه سری اشتباهات داشتی،خودت زنگ بزن پدرشوهرت و الکی این بحثو باشوهرت هم کش نده اونم مرده یه بار نازبکشه دوباربکشه بار ۱۰م دیگ رفتارت عادی میشه و اهمیت نمیده
واقعا روم نمیشه بهش اینو بگم
احترام و جایگاه پدرش خیلی برام عزیزه.
به شوهرم میگم من خودم بهت میگم زنگ بزن بابا حالشو بپرس، و میدونم گوشی و میده منم نمیتونم نه بگم بعد میشینم خود خوری میکنم و اعصاب خودمو میریزم بهم مخصوصا تو این دوره کم استرس و اضطراب نداشتم.. بیشتر نگران بچم هستم که حقش این تنش ها نیست، دوری میکنم.
تایمی زنگ بزن ک احتمال میدی خونه نیست و یه جایی تنهاست
بالاخره بنظر من بخوای میتونی
ومطمئنا خبربارداری میدونه، چجور ۳۰ هفته شدی واوناهنوز بی اطلاعن!
اگه فقط این بخش از زندگی من برا شما شانس حساب میشه
حاضرم کل پکیچ شو بهت بدم عزیزم. قول بده فرار نکنی
اره چون غربیه ایم و اونا از ما دورن18ساعت راهشونه
درسته توبارداری هورمونابهم میریزه وواقعا گاهی ادم اختیار ازدست میده اما بالاخره بعدش یه جایی ب خودش میاد ومیفهمه اشتباه کرده و سعی میکنه اون وضع روترمیم کنه
شما ک باید بهترازما بلد باشی
قبل اینک بچه ت دنیا بیاد بگو حداقل ب پدرشوهرت وگرن خیلی زشت وبد میشه واقعا بعد دنیا بیاد بفهمن نوه دار شدن
بالاخره احترام روزای خوبی ک داشتید رواینجا بجا بیار بخاطر پدرشوهرت
گرچه گرفتن امارش راحت نیست، مثل مارکوپلو میمونه
ولی برگشت همین کارو میکنم
❤❤
برا ترمیمم که تاپیک زدم
❤❤
اره گناه داره معلومه ادم درستیه و منطقیه
بالاخره اشکالی نداره حالا خونه هم بود میدونه ک توبا خانوم بچهاش قهری پس خودش حواسش هست و توبگو باباجون زنگ زدم که حال تونو بپرسم وعذرخواهی کن بگو بخاطر شرایط بارداریم چند بارتماس گرفتید نتونستم صحبت کنم بزار قوت قلب بشه براش

من معتقدم ادم باید ادمای خوش قلب کنارشو محکم نگه داره چون این روزا کم پیدامیشن
هربار جواب نمیدم عذاب وجدان میگیرم
و با خودم میگم الان چکار کنم!؟ جواب بدم احتمالا خونه باشه و الان میتونی با بقیه هم صحبت کنی امادگیشو داری!؟ میبینم جوابم منفی هستش میگم پس کنار بیا.. جواب ندادن یه مساله است
جواب بدی دهها مساله هجوم میاره به ذهنت. حس میکنم جز پدرش
اونا هیچ خوشحالم نشن برا نوع دار شدنشون.
سلام بله عزیز خیلی از رفتارای شما بخاطر نوسانات هورمونی هم هست ولی گلم ممکنه بعد از زایمان به وجود خانواده شوهرت نیاز داشته باشی ضمن اینکه حجاب یه مسئله شخصیه شما شوهرت و خودت فقط تصمیم گیرنده نهایی هستن پس برات مهم نباشه که دیگران چی میگن و چی فکر میکنن ،بنظرم زنگ بزن به پدر شوهرت و خودت دلخوریات رو باهاش مطرح کن و اون واسطه میشه بین خودت و خانوادش، سعی کن توی دوران بارداری فقط از بارداریت لذت ببری و از کسی کینه بدل نگیر این روزها همه میگذره ......
تو با پدرشوهرت صحبت کن گوشی رو داد دست کسی تو بده دست شوهرت .
ممنونم عزیزم
الهی آمین
همیشه به بهترین شکل ممکن برا هممون بگذره.


پدر شوهرم اخلاقش اینجوریه گوشی رو بلندگو میذاره و اعلام میکنه
میکه ازمن خداحافظ با مامان صحبت کن، بعد گوشی و بدم شوهرم بنظرم بیشتر دلخور میشه.
عزیز جانم مگه کسی که خودش دکتر هست دیگه مریض نمیشه؟؟
😝😝😝
این یه مسئله طبیعی هست که هرکسی شغلش و تحصیلاتش توی یه حیطه خاص هست ممکن هست هر زمان خودش با چالش اون موضوع مواجه بشه و نیاز به کمک و درمان و مشاور دیگری داشته باشه
چون هیچ انسانی صد درصد کامل نیست جان دلم
خانوم جان بنظرم اول ساعتی که احتمال میدی پدر شوهرت تنهاست بگو شوهرت بهش زنگ بزنه و در ادامه که حالش می‌پرسه ببینه کجا هست اگر گفت مثلا بیرونم و تنهام بعدش شما هم سریع گوشی رو بگیر باهاش حرف بزن و بگو بخاطر شرایط بارداری حالت خوب نبوده و...
اگر هم دیدی به فرض پیش خانوم بچه هاشه دیگه رو خودت نیار که می‌دونی مثلا گوشی بهشون میده یا توی عمل انجام شده ای قرار میگیری که باعث استرس ودلخوری بیشتر برات میشه
😅
چقد جمله آخرت به دلم نشست چون واقعا همینطوره ♥️🌹
مرسی عزیزم، برگرده بسلامتی،
روزی که شوهرم آف کاری داره
همین این کارو میکنم ❤
قربونت عزیزم
إن شاء الله که این چالش برات ختم بخیر بشه و ارامش برات به همراه داشته باشه و بسلامتی و دل خوش زایمان کنی و کوچولوت بغل بگیری
🙏🌹♥️
ممنونم عزیزدلم
بهترینهای خدا به بهترین شکل ممکن تو زندگیت جاری باشه و کانون گرم خانواده ات همیشه با عشق و ارامش توام باشه. ❤❤
ممنون از دعای خیرت ۱۰ برابرش برگرده به زندگیت جان دلم ♥️🌹🙏
❤❤
🫂🫂♥️
سلام
ب عنوان کسی ک دارم رفتار همکارمو میبینم اول و اصلا این رفتار برازنده ی مشاور خانواده نیس و ب شدت ما رو بردی زیر سوال دوم چطور مشاور خانواده ای هسی ک اصل اول ینی خودشناسی و خودکنترلی رو بلد نیسی؟ منم باردار شدم سرکارم میرفتم ولی این مدلی ن تو همکارام دیدم ن خودم انجام دادم بارداری چیزی نیس ک تو رو تبدیل کنه ب ی آدم بی منطق!
از همه مهم تر چرا وقتی میبینی پیگیرتن چ شوهرت چ پدر شوهرت طاقچه بالا میزاری؟ این آدمی ک من میبینم اصلا ی شبه و تو ۸ ماه این شکلی نشده این شکلی بوده فقط الان خودشو نشون داده
جلوی خودمو گرفتم چیزی نگم ولی واقعا دیدم بارداری شده پوشش برات کم مشاور نداریم ک باردار شدن شرایط سخت داشتن از اینجا از هر کی بپرسی ک حاملگی من چطور بود بهت میگن ولی همچین رفتاری ازمون سر نمیزنه ی رفتار ب شدت چیپ و بچگانه !
میتونم بپرسم بچت دختره یا پسر ؟
عزیزم چرا قیمه ها رو میریزین تو ماستا؟
خب اون پزشک وقتی مریضم بشه بلده خودشو درمان کنه،بلد نباشه و تخصصی بخواد میره پیش همکارش😐
عزیزم از مشاوری که تو زندگی خودش مونده و هر رفتاری دوست داره میکنه و تهش با برچسب بارداری میزنه روش باید ترسید
همین خانوم اگه بارداره و نمیتونه درست تصمیم بگیره چرا تو تایپک های بقیه مشاوره میده؟
درسته بارداری سخته،هورمون ها بهم میریزه ولی این رفتارای چیپ و بچگانه چیه بخواد از خودش دربیاره
منظور حرف منم به کل تایپکا و مشاوره هاش تو بقیه تایپک ها بود نه فقط همین یکی!
دلم قیمه باماست خواست😁
دوست دارم😂❤
اگه ریا نباشه من ماستشو دارم😂😂😂
دختر یا پسر بودن کدومش باعث اینجور رفتارا میشه؟؟یعنی تاثیر داره؟
😁😁😁 چقد باحال سوال پرسیدی
گفتم شاید خوشمزه بشه😂😂😂😂
والا من شخصا اطلاعی از نظرات و مشاوره هاشون و جزییات رفتاری این بنده خدا توی بقیه تاپیک ها و...ندارم بصورت کلی فقط گفتم که شاید نیاز به نظری غیر از نظر و تخصص خودش داره
شاید مثلا روحیات و دیدگاهش برای خودش متفاوت تر باشه نسبت به دیگران یه اصل کلی گفتم
هم شما برام محترمی هم ایشون هم بقیه دوستان
نظر شما هم محترم هست جان دلم
إن شاء الله که سالم و سلامت باشین🙂
خوشحالم که باردار شدی و تجربه کردی تونستی تو دوران بارداری مدیریت بحران کنی، مسائل رو تفکیک کنی و افرین بهتون.
یادمون باشه ادمها روحیات متفاوتی باهم دارن، روانشناسی و روانشناختی یکسانی ندارن، الان چرا نسخه خودت رو برا من پیچیدی!؟ افرین شما تونستی، من نتونستم موردی نمیبینم برای این نتونستنم تو دوره بارداریم.


در ضمن شما سابقه کارتون اعتبارتون هست و رزومه کاری شما و تعداد میزان امار موفقیت و رضایت تو کارتون ، صرفا این موارد شمارو سربلند یا زیر سوال میبره.
نه اساسا یه مادر باردار که شغلش مشاوره بوده و با شروع بارداری کارش رو تعطیل کرده.

هیچ خط کش و میزانی برای برازندگی در زندگی دونفره که شما فقط چند سطرش رو خوندی رو نمیشه داشت.
تعجب میکنم از شما که کارتون مشاوره است وقتی صبحتی میشه طوماری و اتفاقات بسیاری هست و گفته نشده و براساس همون باید راه حل داد، قضاوت رو که باید طرفین باشن و دانای کل در مرکزیت قرار بگیره و نظر بده.

مدعی که دیده های شما ثقل جهان هستش و هرچیزی خارج از دیده های شما باشه باطله!؟
من تاپیک نزدم که با شما در مورد این موضاعت صحبت کنم. راه حلی داشتی ارائه میدادی، نداشتی مرسی که قضاوت شخصی رو بیان کردی، برای قضاوت لازمه طرفین باشن.
و من نیومدم داوری بشه
اومدم راه حلی ارائه بشه.
موفق باشی روز خوش

پسر عزیزم
سلام خوبی نیلا ؟
من اینجا یه دلیل داشت تاپیک زدم بخاطر مادرانی که بارداری رو طی کردن و هر فردی ممکن بوده با این چالش یا مشابه روبرو شده باشه.
زن علیه زن زیاد هست.
وقتی شما یه خانم هستی انقد راحت میگی خوب یه بارداریه دیگه و تغییراتم به اون صورت نیست و..، بله شاید برا شما یه بارداری بوده و راحت از این بابت خداروشکر. ولی برای من هموار شدن تمامی مسائل پنهان و خاموش در درون خودم بوده. چرا انقد مقاومت باید باشه برای شما و سخته براتون پذیرش که ماهم به چالش برمیخوریم.
و مدیریت احساسات رو گاها نداریم.
درود عزیزدلم خوبی ماریا جان
گل دخترت خوبه مهربونم!؟
من والا تو زندگی خودم ریدم😅😅😅 هیچوقت به کسی مشورتی نمی‌دم ولی فقط ته تهش میخام یه چیزی بهت بگم . هر کاری میخای بکنی به این فکر کن که خودت هم در آینده قرار مادرشوهر بشی. ۸ ماه اینکه شوهرت از خانواده ش دوری کرده حرف نزده برای دل یه مادر سخته. همینجوری که تو داری سختی میکشی برای پسرت اون مادر هم سختی وعذاب دیده تا بچشو بزرگ کرده. ثمره جوونی و زندگی ما خوشبختی بچه هامونه . قبول دارم اخلاق یسری خانواده همسرا واقعا بده . ولی تو باید شوهرتو هول بدی سمتشون واقعا گناه دارن اینکه همسرت انقد راحت قید خانوادسو میزنه یا الان گفته دیگه با پدرش حرف نمیزنه خیلی بده . هیچکس از فردای خودش خبر نداره تهش از ما یه خاطره خوب و بد میمونه. کدورت هارو بذارید کنار از زندگی لذت ببرید
قربونت مرسی. دخترمم خوبه . یمقدار درگیر داییم هستیم این مدت اصلا زیاد دل دماغ نداشتم
اتفاقا نه برای من بارداری ساده بود،نه زایمان ساده ای،نه بعد زایمان ساده ای
حرف خودتو زدم گفتی تو بارداری شرایطتت خوب نبود
اوکی
چرا با اینکه شرایطت خوب نبود برا بقیه مشاور میشدی؟
یچیزی فقط یادگرفتی بگی
اشتباه کردی جنم قبول کردن اشتباهتو داشته باش
موفق باشی♥️
حرفت کاملا درست بود عزیزم
هر فردی چه دکتر، چه مهندس، چه وکیل، چه مشاور، چه معمار، و... کلا هر شغلی صد درصد نمیتونه مدعی باشه چون من فلان شغل و دارم به انتهای علم در اون شغل رسیدم و موفقیتم در زندگی شخصیم صد درصد شده و الان یه عابد و راهبر شدم و تمام
اگه اینجور باشه باید تعطیل کنه بره بشینه خونش چون چیزی برای یادگیری نمونده.
مخصوصا شغلی که در اجتماع بخاطر تحولات زیاد جامعه باید هر روز بروز رسانی و اپدیت بشه. و بخاطر همین تحولات موارد و اسیب های زیادی هم بوجود میاد که نوین هستن و تازه.
ماریا جان اونا میخوان با من حرف بزنن
با شوهرم که صحبت میکنن شوهرمم دلخوریش بخاطر هم این موضوع پیش اومده، هم موارد دیگه بود که ازشون ناراحت بود، تلنبار شدن چندین موارد بود.
شوهرم گفت: من به بابا میگم نمیخوای حرف بزنی که هی بهم نگه ازاین حرفش ناراحت شدم، که پدرشوهرم شاید این فکرو کنه حق داره ولی شما که میدونی من دلم میخواد باهاش حرف بزنم چرا اینو میگی

وقتی پیش اوناست دوستندارم صحبت کنم هنوز اون امادگی رو در درون خودم ندیدم که بتونم باهاشون صحبت کنم.
الهی عزیزم چرا خیر باشه
از شما تمام قد معذرت میخوام که وقتایی سر حال بودم
از شما با تمام وجود معذرت میخوام که دیدم میتونم کمکی کنم و ازتون اجازه نگرفتم و کمک کردم بلکم یروز کسی در این شرایط دست خدا باشه و کمکم کنه
واقعا من شرمنده شما شدم
ازاین به بعد تمام لحظات و نوسانات رو براتون گزارش میکنم
و میگم الان اوکی ام و حالم اگه شما اجازه بدی خوبه و میتونم کمکی به دوستی بدون چشم داشت بکنم.
من بازم از شما عذر خواهی میکنم بی ادبی میکنم بدون در نظر گرفتن شما تا حالا این کارو کردم. شما امر بفرمایید دوست عزیز.
دیدگاه نفر سوم هم میگیم خط بطلان بکشن که روحیه شما خدشه دار نشه بانوعزیز
ولش کن دیگه تموم شد رفت این مدت هم که حرف نزدی اگر اونا هم گوشیو بگیرن حرف بزنن بزار به پای اینکه اشتباه خودشون رو فهمیدن ویجوری غیر مستقیم دارن منت کشی میکنن والا . دیگه بریزید دور کدورت هارو . همه جا بحث وناراحتی هست ولی خیلی زیاد نباید کش پیدا کنه . تو ببین با مادر خودتم یوقتایی مشکل داری شاید قهر کنی ناراحت بشی ولی برای خودت خیلی بزرگش نمیکنی اما از خانواده شوهر به دل میگیری و خیلی بزرگ می‌کنی .صلاح خودتو بهتر از همه خودت می‌دونی من نمیتونم خیلی راه درستی بهت نشون بدم یا مشورت خوبی بدم من از طرف خودم وطرز فکر خودم میتونم بگم فقط که همین صحبت تلفنی باعث آشتی و از بین رفتن کدورت ها میشه . چون بالا خره داری مادر میشی و خیلی بهتره قبل از بدنیا اومدن بچه همه چی آرومو و دل آدم بدون کینه و ناراحتی باشه . در هر صورت انشالله بهترین اتفاق برات رقم بخوره و خودت بتونی بهترین تصمیم رو بگیری اما بشین با خودت حساب کن این دنیا ارزش این همه کینه و نفرت دوری رو نداره . بالاخره تو زندگی هر چی بکاری همونم برداشت می‌کنی.
بیمارستان هستش گاز ترکید سوخته بستری هستش . دیالیز می‌کنه زیاد شرایط خوبی نداره
ممنونم ماریا جان
از ته دلم بخشیدمشون،
ولی میترسم دوباره ارتباط بگیریم یه یه حرکت دیگه بکنن، تمام فکرم رو این میچرخه، که تکرار بشه من خودمو میشناسم اونموقع خودمم ازدست میدم، که چرا گذاشتم دوباره این اتفاق بیوفته مخصوصا داریم بچه دارم میشیم این رفتار رو با بچم نداشته باشن. از این دور اندیشی غیر مثبتی که دارم اذیتم.
وگرنه من بدونم پسرم با خانمش حالش خوبه برام کافیه، دنیا اوردم که لذت ببره و من مانع باشم یا باعث ناراحتی و دلخوری خودمو یا اصلاح میکنم یا کنار میکشم. خوشحالی اون خوشحالی منه.
آخی عزیزم انشاءالله زودتر شفا و بهبودی کامل و بدست بیاره
یا طبیب یا نور
بیخیال نیلا بچهامنظورشون این بود خودت توتایپیکا نظرات خوبی داشتی و این مسئله ب ظاهرساده رو سختش کردی برای خودت منظوربدی نداشتن
زهرا جان، بهشون حق میدم
و ناراحت نیستم اینکه مورد سبیل قرار گرفتم.
ولی اینکه چیزی رو که بلدم و کمک نکنم یکم بی انصافیه در حق خودم، هرچیزی که خدا داده باید جاری بشه، من نگه دارم راکد میشه و هرچیزی که راکد بشه گندآب میشه..
نمیدونستم نظراتم باعث میشه من کامل و بی عیب جلوه داده بشم، مقصر این برداشت خودمم که با این تاپیک رفع شد منم دارای نقاط ضعف هستم و منم گاها در کوچکترین مسائل میمونم منم یک انسانم و حتمی الخطا اومدم خطا کنم که یاد بگیرم.
کجا درس زندگی به ما دادن درس شوهرداری، زن داری، یکسری تئوریها هست ولی اجرای این تئوری ها زمانی مشخص میشه که چقد کارساز بوده که تو عملهامون ببینیم. و وقتی تو شرایط قرار میگیریم تازه متوجه میشم چیزی که خوندی و گفتی در عمل خودت کمرنگه و اینجا شروع رشد و یادگیری که از حالت فهمیدن خارح میشه و به مرحله بعد درک کردن میرسه یعنی با تمام وجود زندگیش کردی و حالا میتونی همزاد پنداری کنی و خودتو جای اون فرد تواون موقعیت بزاری.
میدونم چی میگی زندگی سراسر تجربس و ادم روز ب روز باتجربه ترمیشه گاهی وقتا ادم خودش توزندگی کارایی میکنه یاتوزندگی مشکلاتی ب وجودمیاد ک شایدنظر کسی دیگ ک فقط میخونه یامیشنوه بهتربتونه ب ادم کمک کنه
بچها نظرای خوبی دادن دوباره بخون بهت کمک میکنه
تو محیط کارم کسی خبرنداره باردارم
دوستنداشتم بدونن
و اینجا رو بخاطر مادران انتخاب کردم
معنقدم همونطور که مجردی با متاهلی دو دنیای متفاوته
باردار شدن و نشدن
مادرشدن و نشدن
هم دو دنیای متفاوته
من قبلا کسی درمورد این موضوعات هورمونی صحبت میکرد درکم در حد اون پریودی بود که تجربه داشتم، میتونستم بفهممش ولی درکش نمیتونستم بکنم چون تجربه نکرده بودم. الان خانم باردار میبینم مثل خودم بهش نگاه میکنم که زود رنج و شکننده شده و ممکنه بخاطر هرچیز کوچیکی بهم بریزه، و باید خیلی مراقب حرف و رفتار بود.و همش بهش قوت قلب داد، یه حرکتی کرد کاری کرد در مقابلش سکوت کنی چون اون خودشم بعد چند دقیقه ویا جند روز شاکی میشه ازخودش چرا این کارو کردم. و نباید فشار مضاعف از طرف اطرافیان روش باشه. این بارداری دیدگاه منو انقد ظریف و لطیف کرد نسبت به خانمهای باردار.
❤❤
همه رو چندبار خوندم
با خوندنشون
اون گره ذهنم باز شد که چرا دوری میکنم و دیدم ذهن نگرانمه از اتفاقی که هنوز رخ نداده داره پیش داوری میکنه و باید پاکسازی بشه.
عزیزم برای شما بارداری شده پوشش و خودتم خوب میدونی من تاپیک دیگه ای بودم و دیدم چون یکی از بچه ها ک اتفاقا همه هم میشناسن دوقولو هاشو از دست داده بود چطور تو تاپیک اعلام کردی ک من نمیام و بهم استرس میدین و چقد اون دوستمون ناراحت شده بود بعد چن وقت پیدات شد اوما جاییه ک همه چیو همه میبینن حرف همه اینه میگی بارداری نوسان داری اوکی قبول چرا ب بقیه مشاوره میدی ؟ اصل کار هر مشاور کنترل خودش و زندگیشه و خب مشاوری ک افسار زندگی خودشو نداره برا بقیه ترسناکه یاد گرفتین بگین اره قضاوت و تو زندگی ما نبودین اگر نبودیم قطعا از ما نظر نباید بخای چون ما نبودیم😉
من هیچ وقت چ اینجا چ جلساتم ب کسی نظرمو تحمیل نکردم ولی داری ذهنیتی رو رواج میدی ک اره من باردارم و فلان اصل کار ما رو زیر سوال میبری در صورتی ک یک مشاور اول اول باید چیزایی ک یاد گرفته رسالتی ک بخاطرش تو اون حرفه س رو اصل قرار بده بارداری چیزی نیس ک بخای بخاطر اشتباهت و رفتار چیپ و بچگونه بهونه کنی‌!
هممون باردار بودیم زایمان کردیم و البته جزو موارد سخت بودیم ولی هیچ وقت بارداری بهونه رفتار اشتباهمون نبوده
موفق🙂
شما ثقل جهان شدید
و مدعی عالم دهر
این خودش یعنی ذهن من بر روی دانستنی های جدید بسته است و مساله سازه
گفتم که تاپیک نزدم که درمورد تفکرت ساعتها صحبت کنم که قضاوت کار مشاور نیست، و اینکه هنوز مقاومت دارید در برابر اینکه شغل ادمها صرفا نمایناگر شخصیت درونیشون نیست. و موارد اکتسابی و انتسابی رو باید جدا کرد و جوهر و عرض هم در نظر گرفت.
به هرحال هیچکس اینجا نسخه نپیچیده برا کسی
و برای اپدیت نیاز به کتاب و رفرنس و مقالات یا تبادل علم هست.
وقتی انقد بسته به موضوعات نگاه میکنید
و جایگاه خودتون رو فراموش میکنید که در وهله اول باید شنونده خوبی باشی و رای دادن کار مشاور نیست.
مثل اینکه بگی طلاق و شکست و ناکامی برا مشاور نیست درصورتی که میبینیم چنین چیزی نیست.
همه موارد در دنیا برای همه هست فقط فرق فردی که کاری رو بلده با کسی کهبلد نیست دوران گذر و چگونگی کنترل و مدیریت هستش. چیزی بیشتر از این ادعا کنید باید به کل داستان شک کرد.
من فک میکردم حرفای یک قاضی غیرقابل فهمه
ولی الان میبینم مشاور ها هم حرفاشون خیلی پیچیدس و قابل درک نیست برام😁
اولا قبل از این که دوست عزیزمون بچه هاشو از دست بده من نوشتم نمیتونم تو گروه باشم دلیلشم استرس و اضطرابی هست که بهم وارد میشد بعد دوست عزیزمون بچه هاشو از دست داد به قدری رو من تاثیر گذاشت که نمیتونستم حتی کوچکترین کلمه ای براش بنویسم.
شما حتی حق انتخاب هم برا یه مخاطب نمیذارید. انتخاب کردم تو محیط استرس زا نباشم
مطمینید مشاور هستید!؟
جاییکه حس کردم میتونم کمکی درمورد اون مساله راهکار دادم مثل خیلی ها نیومدم با برند کارم تایپ کنم مثل یه مخاطب نظر دادم فکر نمیکردم نظرات من به شما بر بخوره و اذیتتون کنه. وقتی میگید مشاوره یعنی طرف بیاد به من پول بده و من براش وقت تعیین کنم و حالا دچار اختلال شده باشه روند اون فرد. پس صرفا تایپ من تو هر تاپیکی نظر بوده نه مشاوره. و در درونم حس رضایتی داشتم که نظرات من در اون لحظه برا اون خانم کمکی میتونسته باشه دریغ نکردم و از دید نفر سوم صحبت کردم.
درضمن شما معنای لغوی و محتوایی مشاوره و
قضاوت رو تفکیک ندارید.
پس در مقابل شما ادامه ندادن بهتر گزینه است.
از فردا هم مشاوره ها میشن قضات و هرکسی پیششون اومد به جا راهکار و نشون دادن میسر، حکم میکنن و براش رای صادر میکنن.
شما حق انتخاب و از من همین الان گرفتید که چرا تو محیطی که برام استرس زا هست نموندم
و به جا راهکار کلیدتون گیر کرده برای قضاوت من
حالا برام یکم قریبه که بگید تحمیل نمیکنم
مشاوره که نباید نظرشو تحمل کنه
پس چرا باید این کلمه رو بکار ببرید!؟
وقتی میدونید اصل بر تحمیل نکردن و قضاوت نکردن هستش.
باید مراجعه کننده پیش شما حس راحتی داشته باشه یانه!؟
پس بکار بردن این کلمه در پس ذهن خود داستانه که اونکاری که من فکر میکنم خوبه باید مراجعه کننده انجام بده.
فکرکردم فقط من نفهمیدم گفتم چقدرمن بی سوادم😅تمرکزندارم خوب بخونم
چقد بحث میکنید خب هرکس توهربرهه ای اززندگیش حالش دگرگون میشه
قاضیم ممکنه ناخواسته قتل کنه مشاورم ممکنه حالش بد بشه ومشاوره بخواد و نظر کسی رو بپرسه
معلمم برا اپدیت شدن روش تدریس ب استاد نیاز داره

دکترم مریض میشه اول مریضیش با دوروبریاش دردو دل کنه
هیچکس کامل نیست ک
از اصل موضوع دور شدید و دارید سرکوب میکنید

الان میگید ب توچه😄 خب حق دارید به من چه
ولی دیگ داره الکی کش پیدا میکنه

خیلی جالبکه من تو تاپیک این افراد نبودم و اولین باره اسمشون رو میبینم
و تو تاپیک دیگه نظر دادم
و قبض در خونه این افراد رفته.
و چه مقاومتی هم دارن
دیگه برام جوک شده
اینکه من تصمیم گرفتم جایی که اذیتم نباشم
و یا تصمیم گرفتم نظرم میتونه کمکی کنه.
یه جوری برخورد میکنن مثلا اومدم اینجا تبلیغات کارم و کردم و اونا رو از نون خوردن انداختم و حالا دارن این برخورد و میکنن که مراجعه کننده بگه وای این خودش مشکلداره نرم پیشش.
دارم بهشون میگم اگه من میخواستم طی بارداری کارمو ادامه بدم استعفا موقت نمیدادم
و دوم اینکه با بنر کارم میومدم
اینکه من یه جایی به کسی کمک کردم چرا باید دیگری ناراحت بشه🙂
از این به بعد تو هر تاپیکی رفتم میگم اگه دوستان خواننده بهشون برنمیخوره و اجازه میدن نظرمو بنویسم😄 بمونم منتظر
ببینم چه رائی صادر میکنن.
جالبکه یک مشاور دنیاش ادمهای اطرافشه و میلیاردها انسان رو در کسری از ثانیه رد میکنه و میگه همچین چیزی نیست
اخه مگه همه رو چک کردی و درمورد همه تحقیق کردی که با جرات این حرف و میزنی این دیگه خیلی برام تازگی داشت..

صاحب تاپیک عزیزم ازمن ب شما نصیحت محیط اوما اصلا جای مناسبی برای درد و دل کردن و گفتن حرفای شخصی و خصوصی خانوادگی نیست
تودلت بمونه بهتر از مطرح کردن تو اینجاست
این صحبتم با همه عزیزانی هست که میان و تاپیک رو قبل از پاک کردنش میخونن.
اگر فردی مدعی شد که من تا الان تو زندگیم چالش نداشتم، و همه چالشها رو مدیریت کردم بشدت ازش دوری کنید. همه ماها انسانیم و ناشناخته های درونمون زیاده (اگه به تمام وجود شناخت پیدا کردی شما میشی خدا و از انسان بودن در میایی خدا=خود آ به خود واقف بودن در هر شرایطی)(مثلا دور از جون تصادف کردی، عزیزی از دست دادی میتونی(خدا) خود آ باشی!؟)و مدیریت کنی و بگی خوب حالا من تصادف کردم پام شکسته پاشم برم دکتر(:::: منتظر میمونی کسی کمکت کنه. پس از این دسته افراد بشدت دوری کنید انسان اجتماعی به دنیا میاد و در اجتماع تبادل هست از هر نوع کمک و همیاری و همراهی که نظم تشکل بگیره و توازن برقرار بشه.
ما در موقعیت های مختلف و شرایط و زمان های متفاوت بُعدی از خودمون رو نشون میدیم که تا الان باهاش برخورد نداشتیم. و داریم به کشف و شهود خودمون میرسیم و خودمون رو بهتر میشناسیم.
سرکوب احساسات نکنید، ولی بی توجه به روندی که اتفاق میوفته هم نباید
همینکه بدونید مساله ای هست یعنی واقف شدید به تکه پازلی که نیست و در صدد پیدا کردنش هستید ممکنه با اگاهی و شهود بهتون برسه یا با مشورت و از زبان دیگری.
اینکه من قهر و ناراحتی و دعوا و بحث و جدل و... رو ندارم باید به انسان بودن
شک کرد، انسان دارای همه احساسات هستش و خودش با تمرین و تکرار تعیین میکنه کدوم بُعد رو پرورش بده و گاها این تکرین و تکرار کار ساز. نیست چون شما باید ارتقا پیدا کنید و به رشد برسید و اونجاست که از دستتون در میره و میگی کاری کردم که خودمم توش موندم انگار یکی دیگه شدم.
نه شما دارید به رشد و نمو در اون مساله میرسی و همین باعث شکوفایی میشه و میتونید به دیگری هم کمک کنید.
اگه من کارم این نبود و پیامها رو برا فرد دیگه مینوشتن بشدت تحت تاثیر قرارش میدادن که نکنه ادم پوچی هستش.
من با هزارتا کیس برخورد داشتم و میدونم حرفهای یکسری از افراد از کجا نشات گرفته و همینکه مساله خودمو دارم میبینم اونها رو در ذهنم میارم که از چه نقطه ای به چه نقطه ای رسیدن و چرا دارن اینجور صحبت میکنن این کار من تحلیل هست نه قضاوت
منم جای اونا بودم شاید بدتر هم بودم
و این میشه جامعه شناسی پلتفرم اوما. که وقتی تاپیک میزنی ممکنه نود و نه درصد کل مساله رو یادشون بره و تو حاشیه باشن و یک درصد به تو یه تلنگری بزنن و همون تلنگره رو باید برداری و مابقی حرفا رو باهاشون خداحافظی کنی چون بکارت نمیاد.

شاید باورت نشه ولی منم نفهمیدم😐خط اول و ک خوندم دیدم متوجه نمیشم دیگه بقیشو نخوندم😅😅
من‌معمولا تو اوما تو تاپیکهای اینجوری ک طرف دنبال رای جمع کردن میگرده شرکت نمیکنم ولی خب بهتره بگم ک من بارها دیدم این خانم با همین قلمبه سلمبه حرف زدن سعی کرده بگه خیلی کار بلده و بعد ی عده آیدی ازش گرفتن و اینا پس نگو دنبال بنر زدن و مشاوره نبودی!
در نهایت هم مشخصه اصلا ثبات نداری عزیزم همون بهتر ک استعفا دادی اشتباه کردی ولی نمی‌پذیری اشتباهه میگی اره آدمیم انسانیم 😂آدمای اینجوری مث کسین ک خودشو زده ب خواب هرکارشم کنی بیدار نمیشه
آخر آخر هم اصلا سعی نکن منو خراب کنی اونایی ک میشناسن ک میشناسن اونایی هم ک نمیشناسن الان شناختن از همه مهم تر اصل کار ما اینه ی طوری صحبت کنیم ک حرفمون رو همه متوجه شن چ بی سواد چ تحصیل کرده چ جوون چ پیر!
با اجازتون از خودم دفاع کردم🤌
اخی پس قبض این مساله هم در خونه شما اومده که اذیت شدی.
اولا ای دی ندادم که همه داشته باشن
یدونه آی دی گرفتم اونم برای کمک به یه گربه بیمار و در مقابل مبلغ ناچیزی اسکرین شات میفرستم و یکم تامل کن روی خودت برای خودت،
حرفهای شما برای من ناراحت کننده و اذیت کننده نیست چون اساسا شما تو عالم دیکه ای داری سیر میکنی و نیازی ندارم عالم دیگه ای رو بهت معرفی کنم که باخودت مهربونتر باشی و انقد خود زنی نکنی. و ادمی نیاز به دفاع داره که در نقطه ضعف باشه.
قوی باش عزیزم
یه چالش برام بوجود اومده نمیدونم چطور باید برخورد کنم؟
یه چالش برام بوجود اومده نمیدونم چطور باید برخورد کنم؟
خانم محمدی به جای شما باشم اوما رو پاک میکنم
اسکرین شات رو ببینید و با خودتون مهربونتر باشید که در موقعیت ضعف قرار نگیری برای دفاع.
عزیزم عذر میخوام ولی من متوجه این اسکرینات نمیشم چرا
نیلا جان
تارا به شدت دختر خوب و فهمیده ایه
برای من عین یه خواهر میمونه
چیزیم گفته قصدش قضاوت نیس بنظرم راهنمایی باشه و صحبت
بالاخره شما دوتا از یه سمتین باید بهتر حرف همو بفهمید تا بحث و تهاجم
کار و اشتباهیم نکرده ک قرار ب پاک کردن اوماش باشه
من خوندم ب اخرش میرسیدم اولش یادم‌میرفت😂
دوبار برات نوشتم ارسال نمیشد و برنامه بسته میشد. من اصلا ایشون رو نمیشناسم و اولین بار هست تو تاپیک دیدمشون گویا خیلی پیگیر من بودن و باعث خوشحالیه که ادمهایی هستن انقد بدون دغدغه، که بیان تو پلتفرم اوما و دغدغشون بشه دیگران.
ایشون مدعی شدن که من تو تاپیک ها ای دی میزارم
این دروغ بزرگ ایشون هستش
که من ای دی نذاشتم
و عزیزی خواستن به دوستشون کمک کنم
و ای دی دوستشون رو گرفتم
تو اسکرین شات نوشتم ای دی نذاشتم که کسی ای دیمو نداشته باشه
کوتاه مینویسم براتون ارسال بشه
دومین مساله این خانم
یه جای مشاوره میسر قضاوت رو رفتن
جایی نوشتن من دنبال رای هستم
در صورتی که تو تاپیک من واضحا نوشته شده دنبال حل مساله هستم
سوما جایی باز نوشتن یک پوشش شده بارداری من
درصورتی که فردی که دچار عدم توجه هست نیاز به پوشش داره
و فردی که میدونه اشتباهی هست دنبال رفع مساله است
چهارما حرفای ساده من براشون قلمبه است یه فرد دیگه اینو بگه قابل قبوله
ایشون که مدعی هست مشاوره چرا باید حرفای من براش قابل فهم نباشه ابتدایی ترین کلمات و نوشتار تو کتابایی هست که خونده شده
نوشتم من دنبال کیس نیستم
و اکه درخودم میدیدم با این شرایطم ادامه بدم
از کارم استعفا موقت نمیدادم
و یا خودمو اینجا با کارم معرفی میکردم
درصورتی که من تو تاپیک ها بعنوان یه مخاطب هستم نه مشاوره
مشاوره فضا و مکان و شرایط خودشو داره اینکه تو یه تاپیک نظر بدی ولا اینکه عالی باشه نمیشه مشاوره

تفکیک کلمات
و اشنایی لغویی و معنایی با کلمه مشاوره هم ندارند
و اصلا نمیدونم در نگاه ایشون تعریف مشاوره چی هست
که انقد پر از قضاوت و برچسب و معکوس نشون دادن مساله مول همون آی دی
و درصدد دفاع از خودشون برمیان
برای من تامل برانگیزه و مدعی هستن ثقل جهان هستن صرفا افرادی که دیدن شده ثقل جهان و هرفردی خارج از دایره ایشون باشه خط بطلان کشیده میشه
مقاومت در برابر تفاوت انسانها
که بازهم تو کتابهای مرجع به این اصل وسیع پرداخته شده
برای شما قابل احترام هست❤
و برای من قابل تامل
که آیا ناراحت شدن کسی آی دی ایشون رو نخواسته!؟
و شاید نتونستن تو جایی به صورت ناشناس دیگران بهش اعتماد کنن و باهاش مشاوره داشته باشن!؟
برای من کلام ایشون
و وارونه نشون دادن آی دی که بهم دادن جای سوال داره
چرا یک فرد که میگه مشاورم
باید خودشو اینجور معرفی کنه و انقد نسبت به خودش در معرفی نامهربون باشه.
آیا من باعث شدم نون ایشون کم یا بریده بشه!!؟ این حس خطر از کجا و برای چی میاد!؟
این سوالاتی هست که در ذهن من بوجود میاد
و با این جواب ازش میگذرم
که انسانهای زیادی هستن که دوستدارن حرف بزنن و به هر نحوی ابراز وجود کنن و کیفیت و سازندگی کلمات و در نظر نمیگیرن. و هیچ خورده ای بهشون نیست و باید پذیرفت که هستن.
ودر آخر کسی که کارشو بلده بقیه دنبالش میان نیازی نیست تبلیغات کنه،ایشون گویا برا کارشون تبلیغات دارن الله و اعلم

تو حیطه کاری ما قبح داره بری اینور و اونور دنبال کیس بگردی
کسی که کارشو بلده
همون مراجعه کننده ها بهترین مُبلغ ها هستن و نیازی نیست خودت بدویی دنبال کیس، اونم چی تو پلتفرم اوما که اکثرا برا یه مساله واحد اینجا هستن بارداری و از تجربیات هم در این دوران بهره بردن.
مثل اینکه بری مکانیکی انتظار داشته باشی نون پخت کنه همینقدر مضحک.
باورت میشه من همون خط اولش هم نتونستم بخونم؟؟؟خوندمااا خط اولو ولی خو تا بیام توی ذهنم بفهمم تجزیه تحلیل کنم ک چی شده چی گفته شده مغزم درد گرف کلا نخوندم رفتم پیام بعدی😅😅😅فک میکردم فقط من بی سوادم

سوالات مشابه