Ooma
پرسش (1403/08/04):

خانم هایی که یه فرزند دارن و دیگه نمیخوان بچه بیارن !

سلام خانما روزتون بخیر .
من و همسرم دیگه نمیخوایم بچه بیاریم به خاطر دلایل زیاد .
ولی من هر بار میرم خونه مادرشوهرم یکسره در مورد معایب تک فرزندی میگه ،هم خودش هم اطرافیانم .
قبلا رک بهشون نمیگفتیم که دیگه نمیخوایم بچه بیاریم ولی الان چند وقته بهشون گفتیم.
مادرشوهرم الان این حس عذاب وجدان رو تو وجودم انداخته که فردا روزی شما نباشین این بچه تنها میمونه ،هیچ کس رو در اینده نخواهد داشت ،مشکلی براش پیش بیاد تنها خواهد بود و از این حرفا ،به شدت مثل خوده افتاده به جونم این حرفاش ،واقعا عذابم‌ میده
از طرفی اصلا تو خودم نمیبینم که یه طفل معصوم دیگه تو این بحران و شرایط اقتصادی و امنیت و ...بیارم
شما با این قضیه چطور کنار اومدین ؟

مثل خوره*
ما دومیم میاریم😍
من کلا تک فرزندی و فرزند زیاد دوس ندارم
فقط دوتا دوس دارم
منم دوست دارم دوتا داشته باشم
تمام تلاشم رو هم میکنم که شرایط تامینشون رو فراهم کنم
من نظرم این هستش که پسرم نیاز به هم خانواده داره
تک فرزندی خوب نیست

البته اینها نظر شخصی خودم هست
به نظر من این چیزا اصلا ربطی به کسی غیر از اول مادر و دوم پدر نداره
شما با توجه به شرایط بدنی روحی اقتصادی باید این تصمیم رو بگیری بشین با خودت فکر کن منطقی و احساسی وقتی تصمیمت رو گرفتی دیگه حرف هیچ کس برات مهم نباشه چون چه بیاری چه نیاری قراره حرف بشنوی
الانم خیلیا که خواهر و برادر دارن تنها هستن ، اینایی که مهاجرت میکنن خواهر و برادر هاشون دیگه کمک زندگیشون نیستن تنهان
منم دوست دارم دو تا داشته باشم ولی باید تواناییشو تو خودم ببینم همه جوره
بله اصلا هم حرفاشون برام مهم نیست ولی با این حس عذاب وجدانم موندم چطور کنار بیام
اولا اشتباه خودتون بوده چیزی که به کسی ربط نداره و شخصا فقط به خودتون ربط داره رو درموردش حرف زدین بچت هنوز دوسالشه واقعا کوچیکه، همیشه کسی دراین مورد حرف زد بگو ببینیم هرچی خدا میخواد این حرف باعث میشه دیگه چیزی نگه ، کسی که میگه بچه دوم بیار یبارم نمیاد باسن بچه ادمو بشوره همیشه یادت باشه
الان تو اوما هم همینارو بهت میگن😂
دقیقا ماهم تقریبا پرجمعیتیم از نظر خواهر برادری ،ولی من تو همه موقعیت های مهم و حساس زندگیم تنها بودم . اما این حس که واقعا شاید روزی بچم به خاطر نداشتن خواهر و برادری که بعد ما کنارش باشن ازم دلخور باشه ، سوهان روحم شده .
بچه دوم حتی به همسرتم ربط نداره واقعا زن همه جوره باید فراهم باشه تابچه دوم بیاره
محلشون نده بذار بگن خسته بشن
آنقدر خانواده هایی بودن که چند خواهر و برادر بودن و باهم سر برخی مسائل قطع ارتباط کردند
الان که ابزار ارتباطات انقد پیشرفته شده و به عبارتی دنیا کوچیک شده این حرفا زیاد صدق نمیکنه، گاهی یه دوست از خواهر و برادر هم خون بهتره
این تصمیم به شرایط خودتون برمیگرده و ایده آل ذهنی خودتون
منم اصن قصد ندارم دومی رو بیارم
شوهرمم تک پسره و عقاید لر, پسر داشتنه
ولی با وجود دخترم، من دیگ اصلا فرزند دوم و نمیخام
مگ خداخواسته باشه😅

چون ب شدت عصبی میشم سر بچ. با هز تغییری تو غذا و پوشکش بهم میریزم، تمام روح و روانم خسته اس
مدام میگم اینده روحیه بچ ام چطوره!

وقتی در خودم ب لحاظ روحی نمیبینم
ک دو تا رو با هم تربیت کنم، همون یکی بسه
اخه شوهرم متولد ۶۵ خودم ۷۲ به خاطر همین مدام بهمون میگفتن سنتون میگذره برا همین بهشون گفتیم نمیخوایم که دیگه ولمون کنن
دقیقا نمیخواستم اینا رو بشنوم 😮‍💨
بقیه ول کن نیستنن ببری تا معذرت میخام ازت سونو هم بگیرن دکتر هم بگ نازاس
بازم ی حرفی برا گفتن دارن
هرکی گفت بگو هرچی خدا بخواد ، اصلا گارد نگیرد تا گاردتو نیارن پایین ول کنت نیستن
منم خودم نظرم رو تک فرزندیه
درسته بچم تنها میمونه
ولی خب وقی ک نگاه میکنم میبینم خیلیا همینن حتی اونایی ک ۳ ۴ تا بچه هم هستن بازم ی جورایی تک فرزندن ی سریاشون یا شهر و کشور دیگه ان یا با خونوادشون مشکل دارن
کلا الان خاهر برادر داشتنم زیاد ب درد ادم نمیخوره
هر کی برا خودش زندگی میکنه
دقیقا منم مثل شمام ،هیچ رقمه شرایطشو ندارم ،تازه از نظر جسمی هم مریضم
ولی میخوام بدونم شما عذاب وجدان نسبت به اینده بچتون نمیگیرین که تنها میمونه؟
درسته شاید بهتر بود نگم نمیخوام که اینقدر تکرار نکن و حالم بد نکنن
اطرافیان ما اکثرا تک فرزند هستن ، بین نوه های سمت مادری فقط من و دخترخالم دو تا بچه داریم بقیه همه یکی ، این نسل اکثرشون تک فرزندن دیگه با دوستهاشون مشکلاتشون رو حل میکنن
حالا من ک ۵ فرزنده بودیم، الان دورم از خانواده ام
با بقیه خواهر برادرا هر کدوم دو سه ساعتی فاصله داریم، مامان و بابام هم تو غربت و تنهایی

منم جدیدا همین تصمیمو گرفتم 🥲
سمانه به این که در اینده بچت تنها بمونه فکر نمیکنی ؟ نمیترسی ؟
اینم بگم سرنوشت ادم دست خودش نیس
خیلیا رو دیدم ک چن تا بچه داشتن و بچه هاشون دور از جون همه جوون مرگ شدن و تو پیری پدرمادره بی کسو کار موندن
تنها باشه ولی ب لحاظ روحی هم خودش و هم من سالم باشیم باژ بهتزه

من ایقد حساسم ک هم خودمو و هم دخترمو بخصوص همسرمو ذارم ب لحاظ روحی مریض میکنم

بس ک میگم اینو نخور، اینو بخور
چرا دو قاشق خورد، چرا دششویی نمیره چرا میره و.....
درسته
ببین منم بچه نمیخوام
اصلا هم این عذاب وجدانا رو ندارم
اونموقعی عذاب وجدان میگیرم که نتونم تامینش کنم
چرا فک میکنم
مخصوصا من ک تهرانمم هم خونواده خودم هم خونواده همسرم پیشمون نیستن و عملا بچم هیچکی رو نداره اما خب ب اینکه خیلیا همین شرایطو دارن هم فک میکنم
چقدر حرفت به دلم نشست ممنون
به نظر من شاید فقط تو بچگی که هم‌بازی هم باشن و یک سری تعاملات رو درون خانواده تجربه کنن مفید باشه وگرنه بزرگسالیشون معلوم نیست هرکدوم کجا زندگی کنند که به درد هم بخورن
ما هم خیلی حساسیم و خودمونو عذاب میدیم
درسته اینم هست
شاید واقعا این نیاز تو بچگی بیشتر حس بشه
ی بنده خدایی بچه دار نمیشد رفتن از پرورشگاه اوردن بچشون ۲۰ ۲۵ سالش شد نمیدونم چی شد فوت کرد بچش
بیچاره تو پیری بی کسو کار موندن
خب میشه با چند تا خانواده که بچه هم سن و سال دارن رفت و آمد کنید یا مهدکودک
من حتی به مهاجرتش هم فکر میکنم ولی به فرزند دوم نه🤌🥲
بخدا من ک خسته ام از حرفا بقیه
بخصوص خانواده همسر
مدام هم میگن بچ بعدی پسر پسر
حتی همسایه ها هم دخالت میکنن
چه همسایه های فضولی
خدایی بعضیا چطور روشون میشه تو اینجور چیزا دخالت کنن
الان خواهر شوهرم، عکسا چن سال پیششو میبینم جوون سرحال خوشتپ
اولی و دختر اورد، بازم حالش خوب بود
دومی ک شد ذختر ،ایقد تیکه انداختن ایقد عذابش دادن بخدا اندازه ۱۰ سال پیر شد
من الان خودم ۳ تا داداش و خاهر دارم ولی ی شهر دیگه ام
هیچی بدرد نمیخورن
ینی اگه مریض بشم هیچکس غیر شوهرم ی لیوان اب دستم نمیده
خدایا این حرفا مگه باز هست😑😐
همین کارو میکنیم همه جوره سعی میکنیم که امنیت روانیش برقرار بشه ،حتما هفته ای دو بار خانه بازی میبریم ،با بچه همسایه بازی میکنه ،خونه مادرشوهرم هر هفته میبریم ،خودم براش وقت میگذارم ،ولی تنها مساله ای که ازارم میداد همین بود که تو بزرگسالی تنها نمونه و واقعا عذاب بکشه چون همه خواهر برادرام دو تا بچه دارن
تازه ی بار جلو پدر شوهرم گفتن
چرا جلوگیری میکنی😏
😐😐😐😐😐
دقیقا منم همینم
🤯
اکثرا بچه های بزرگ تنهان خود به خود ، بچه های دوم هستن که به خواهر وبرادر نیاز دارن اکثرا میگم کلی نمیگم،
من خودم دوتا دوست دارم.
مالان چندتا خواهریم که خیلی جاها به درد هم خوردیم .
هرکی یه نظری داره ولی من تک فرزندیو دوس ندارم بچه های تک فرزند اعتماد به نفس پایین دارن نسبت به ۲فرزندا،حداقل اردلان اینطوری بود ولی از وقتی نیکان اومده خیلی خوب شده خداروشکر
ولی خب تهش باید خودت تصمیم بگیری
جدییی ؟ ربطش چیه ؟ جالبه برام
من خودم تا ۱۲ سالکی تک فرزند بودم و بنظرم بزرگترین ظلم به بچه اینه که تنها باشه
حداقل حداقل دوتا بچه خوبه
الان همون داداشم که بعد ۱۲ سال اومد بازم بهتر از اینه که نبود
بچه هام که عاشقشن
الان اینجا عذاب وجدانت بیشتر میشه😄
همیشه ارزو داشتم ی خواهر همسن و سال خودم داشته باشم
یا حتی برادر
😂😂😂😂
بنظرم اهمیت نده مگه اونا میخوام بیارن بزرگ کن بچه فقط خوراک پوشاک نیست بچه اعصاب و روان اروم میخواد منم نمیخوام هر چه مامان بزرگم گفت خدا رحمتش کنه گفتم نمیتونم واقعا در توانم نیست از نظر اعصاب نمیکشم یه بچه دیگه بیارم
دقیقا مامان منم شاغل بود و همیشه منو کلی کلاس و اینور و اونور میبرد ولی من همیشه دوست داشت خواهر و برادر داشته باشم
یادمه هنوز مدرسه نمی‌رفتم نصف شب پا میشدم گریه میکردم برام خواهر بیارین 🤣🤣🤣🤣
همون نصف شبا تو مزاحمشون بودی ،نذاشتی کارشونو کنن
بعد همیشه میگفتم من خودم میخوام دوتا پشت هم بیارم که خدا یکدفعه دوتا روزیم کرد
واقعا واقعا دوقلو خیلی سخته ولی با همه وجود خیلی خوبه همبازی ان
همیشه پشتشون بهم گرمه به هم اعتماد بنفس میدن
برای من سخت بوده ولی خودشون باهم عشق میکنن
دیروز یکیشون خواب بود اون یکی اومده گریه که مامان پاشو باهام بازی کن
منم رفتم اون یکی رو بیدار کردم و راحت خودم ب کارام رسیدم🤣🤣
🤣🤣🤣🤣
🤣🤣🤣🤣
سلام من کاری به حرف اطرافیان آت ندارم
چیزی که خودتون باید براش تصمیم بگیرید
اما تجربه تک فرزندی که توی دوست هام دیدم و خودشون تک بودن خیلی راضی نبودن ، میگفتن همیشه تنهاییم یکی از دوست های تک فرزندم وضع مالی خیلی عالی ای هم دارند اما همیشه میگه اگر ی خواهر یا برادر داشتم می‌توانستم ی تایم ها ازش کمک بخواهم یا حتی باهاش حرف بزنم .
از نظر روانشناسی هم برای تربیت سه فرزند لازمه .
باز شما خودت باید تصمیم بگیری اما این بدون که واقعا بچه تک سخته هم بزرگ کردنش هم مسیولیت هایی که متحمل او میشه در آینده
عزیزم من دختر عمم تک فرزنده و همیشه میگه کاش یه خواهر داشتم تا انقدرتنها نباشم کاش بچه هام طعم خاله داشتن رو میچشیدن و کلی حرفای دیگه عزیزم بازم بستگی به خودتون داره ولی بنظرم یکی دیگه بیارن تا بچتون کمبود محبت خواهر یا برادر نداشته باشه
عزیزم من با حرفات موافقم
من و همسرم عهد کردیم دیگه هیچوقت به بچه دوم فکرنکنیم .
خونواده من تنهاکسایی بودن که شب و روز کنار مابودن و بزرگ شدن دخترمو دیدن.
مریضیاشو دیدن ، هر لحظه مردن و زنده شدن مارو دیدن.
اون موقع هایی که دخترم دچار افت پلاکت شد بیمارستان بستری بود هربار منتقلش میکردن اینور اونور ..
اون موقعی که سرمامیخورد شدیدترینشو میگرفت.
اون موقعی که فهمیدیم فرم‌پاش مشکل داره باید کفش بپوشه و .....
هزاران تا مشکل و سختی تاالان پشت سرگذاشتیم.
خونوادم ک کنارم بودن اصلا پیشنهاد بچه دوم نمیدن چون همه چیو دیدن ‌از نزدیک ...
ولی خونواده همسرم دائم درحال پیشنهاد بچه دوم و حتی سوم هستن ‌!!!!
من اوایل هیچی نمیگفتم ، بعدش یکبار دیگه واقعا جوش آوردم.
مادرشوهرم گفت بچه دوم بیارین ،
منم خیلی عادی پرسیدم : ما بیاریم کی قراره نگهش داره؟ باتعجب گفت خب خودتون دیگه !
منم باخنده گفتم خب اگه قراره ما بیاریم ، مانگهداریم ، مابزرگش کنیم پس باید تصمیمش هم باخودمون باشه دیگه !
فعلا چندماه حرفی نشنیدم.
من و همسرم به شدت دلتنگ روزای دوتاییمون هستیم ، همیشه خاطراتو مرور میکنیم و الان با وجود دخترم خیلی شادتر و زندگیمون شیرین تره.
ولی همیشه میگیم دخترمونو بزرگ‌کنیم دیگه هیچوقت هیچوقت بچه دار نشیم و وقتمون رو صرف خودمون ۳تا کنیم و تمام .
مگه دست خودشه 😑
کاملا برعکس گفتید
بچه های تک فرزند ب اندازه کافی مورد توجه و همه چیز تامین هستن که ناخودآگاه اعتماد ب نفسشون میره بالا ...
اون بچه های چندتایی هستن که پدرمادر ممکنه نتونه محبت و علاقه و توجه رو عادلانه تقسیم کنه و بچه احساس کمبود و درنتیجه بی اعتماد ب نفس بشه
من دوست ندارم بچه دوم بیارم، و به هیچ کس ربطی نداره.
اگه خودم بخوام دومی رو میارم
هر کی هم گفت بچه دوم بیار، رک جوابشو میدم، قرار نیست اون بزرگش کنه که نظر میده
حالا مادر شوهر من بهش بگی کی نگهداره
میگ بده خودم

حتی بچ ک وابسته ب خودمخ
همش میگ اگ میذاشتی پیش خودم میرفتی سرکار و زندگیت اینجور نبود
بعدی دیگ پیش خودم میمونه

بعد فاصله ما تا اونا ۳ ساعته🤥
میگ ۳ ساعت اشکال نداره
فوقش چند روز گریه کنه عادت میکنه

اخر هفته ها هم بیا ببیینشش
😂
فاصله من با مامانم ۴۰ دیقه ست نمیتونم بچمو بزارم ۳ساعتو چجوری بزاری؟
خانواده‌شوهرم خیلی خوبن خیلی دوستم دارن تا الان هم از گل نازک تر نگفتن، منم متقابلا احترام میذارم

ولی ی حرفایی میزنن بقول خودشون میگن کمکت کنیم
اینم از اون حرفا
ولی من میره تو دلم

اوایل گریه میکردم الان میخندم فقط و حرفو عوض میکنم
مثلا مدام میگن بچ پوشک نکن دیگ
چرا بچ گریه میکنه
بزار گریه کنه تا عادت کنه
چرا غذا میخوره
چرا نمیخوره
چرا لوسش میکنی
وو....
دوستان نظرات همتونو خوندم ،ممنون ازتون
ولی شاید اون چیزی که تو ذهن من و زندگی منه خیلی متفاوت از اون چیزیه که شما فکر میکنید
من عاشق بچه هام اگه واقعا موقعیتشو داشتم ارزوم بود که بازم بچه بیارم ،اونایی که دو سه تا بچه دارین ، میفهمم چی میگین داشتن خواهر و برادر خیلی خوبه ،حتی اگه کمکی بهت نکنن وجودشون به ادم دل گرمی میده ، ولی این در صورتیه که تواناییشو داشته باشن ،من خانم هایی رو میبینم که دو سه تا بچه دارن و بچه رو صرفا نمیدونم فقط به دنیا اوردن (به خانم های اومایی جسارت نشه منظورم اونایی که میبینم و از زندگیشون خبر دارم). من نمیتونم با این طرز تفکر که بچه خودش بزرگ میشه نمیتونم کنار بیام ،بچه برای من اولویت زندگیه ،من دیوانه وار بچمو دوست دارم و شاید از دید خیلیا این حد از دوست داشتن خوب نباشه ولی من این مدلیم ،من بچم نصفه شب تب کنه همون لحظه باید ببرمش دکتر ،در صورتی که مادرایی میبینم تو مطب دکتر که ازشون میشنوم نوزاد چند ماهشون سه چهار روزه مریضه تازه بعد چند روز اوردنش دکتر ، من مادری هستم که باید صدمو برای بچم بگذارم ،خودم نخورم بچم بخوره ،خودم نپوشم بچم بپوشه ،این مدلیم ، من مریضیه خود ایمنی دارم دوست ندارم الان که میدونم این مریضی رو دادم خودخواهانه به بچه بیارم و خدایی نکرده به اونم منتقل بشه ،من تنها عذاب وجدان تنها موندش آزارم میده، میترسم یه روزی زیر خروارها خاک بخوابم و بچم یه غمی تو دلش باشه ندونه به کی بگه ،فقط همین فکرا آزارم میده وگرنه اگه شرایط روحی ، جسمی اشو داشتم ، بچه دوم میاوردم که نخوام اینقدر عذاب بکشم .
فقط دنبال شنیدن یه سری حرفا از زبون کسایی بودم که مثل من یه دونه بچه دارن و یکم از این فکر و خیالا دربیام.
اره میفهمم
بع خود من میگن حساسی😕
عزیزم انشالله زودی خوب بشی و صد سال سایه ات بالا سر بچ ات باشه

تو ب امدازه کافی داری مادری میکنی برا بچ ات
ذهنتو درگیر حرفا بقیه نکن

در ضمن، بچ ها پیش ما مهمان هستن خواه ناخواه میرن از پیشمون، نمیشه ک بشینیم غصه اشو بخوزیم
و اینکه بچ ها ب ی مامان شاد نیاز دارن، اون سیر باشه تو گشنه نمیشه
میدونم حرفات از محبت و علاقه ان
ولی من الان مامانمو میبینم صدشو گذاشت برامون، ولی الان مریضه میبینمش غصه میخورم
میگ غذا نمیخوردم میدادم شما، نمیپوشیدم میذاشتم برا شما
میگفتم کاش مامانمون ب اندازه و حد خودش ب ما میرسید ب حد ب خودش میرسید

بنابراین متعادل باش و حرفا بقیه اصن مهم نباشن
😄😄😄😄
تصمیم باخودتونه
من هنوز اولی رو نیاوردم شوهرم میگه ۴ تا خودم میگم ۳ تا
حالا هر چی خدا بخواد
خودم شخصا یه دونه رو دوست ندارم
ممنون عزیزدلم
حرفات درسته و من خودمم میدونم شیوه خودم اشتباهه ،شاید چون مادرمم همینطوری برام مادری کرد فکر میکنم درستش همینه ولی ته دلم میدونم که دخترم در کنار همه اینا به یه مادر سالم و شاد بیشتر نیاز داره ولی همه اینارو گفتم که بگم اگه یه بچه دبگه بیارم چیزی از خودم نمونه
منم قبل از بچم با شوهرم نظرمون رو ۳تا بود
الان که دخترم به دنیا اومده میگیم فقططططط تا اخر همین یدونه
شوهرم که میترسه طرفم میاد میگه یه وقت حامله نشی مثل چی میترسه😐
عزیزم برات تن سالم و ی عالمه شرایط خوب ارزو میکنم تا انشالله بتونی بچه دوم رو بیاری و دیگ عذاب وجدان نداشته باشی و کوچولوت خم تنها نمونه، اگر هم نشد انشالله همیشه لبتون خندون باشه😘
منم میگفتم دیگه نمیخوام و ناخواسته باردارشدم،میدونی ک از نظر روان شناسی و جامع شناسی دو بچه وقت وهزینه کمتری از یک بچه داره چون برای یک بچه شما باید تمام مدت وقت بذارید ولی دوتا از ی جایی ب بعد خودشون هم بازی هم میشن و وقت و هزینه سرگرم کردنشون کمتره،ولی ب هرحال برای تک فرزند باید چندتا دوست خوب پیداکنی و وقتشو با دوستاش پره پر کنی و دیگه غمت نباشه امیدوارم هرچی بهترینه برتون پیش بیاد عزیزم نگران اینده هم نباش ما وظیفمونه ک الان بهترین تصمیمو باشرایط موجود بگیریم آینده بمونه برای آینده😘
عزیزم من خودم یکی هستم خواهرو برادر ندارم و واقعا سخته....
همیشه حس میشه نبودشون تو زندگی...
حتی وقتی ازدواج میکنی بچه دار میشی بچه هات خاله و دایی ندارن بازم حس میشه...

من خودم دوست دارم ۴تا داشته باشم دوتا دختر و دوتا پسر...
ولی با توجه به شرایط مملکت و گرونی زیاد واقعا بچه ها گناه دارن...
دوتا حداقل باشن...
اصلا اجتماعی نبود گوشه گیر ترسو..ولی از وقتی نیکان دنیا اومده هم روابط اجتماعیش خوب شده هم بازی کردنش با بقیه الان اصلا استرسی نیس نمی‌دونم چطور شد فقط همینو می‌دونم با اومدن نیکان اردلان زمین تا آسمون عوض شد
شما ۲تا فرزند داری؟؟من خودم تجربه کردم چرا باید برعکس باشه؟؟اتفاقا اگر زودترم‌میاوردم باز برا اردلان خیلی بهتر میشد
الان رفت و امد ها رو ب صفره
هر چند تا خواهر برادر داشته باشی رفت و آمدی نیست
بیست سال سی سال دیگ ک اصلا بهش فک نکن
پس ب این خاطر دودل نشو
ارزو جان من خودم تک فرزندم ولی اصلا هیچ کدوم از اینایی که شما گفتی من نداشتم
هنوز بچت کوچیکه،چن سال دیگه خودش خواهد گفت برام آبجی یا داداش بیار🤦
دختر من که اینجوری بود،هر دفعه که از مهمونی میومدیم گریه میکرد که آبجی میخام...
تک فرزندی خوب نیست بچه برادرم الان ۱۸ سالشه همش میگه شما بچه نمی‌خواستین منو هم نمیوردین خیلی اذیت میکنه تابهش میگی سلام میگه‌من نمیدونم چرا منو دنیا آوردن کسی روندارم
الان زن داداشم پشیمونه
حالا دختر من همیشه میگه داداش میخوام حتما بچه م دختر میشه😄😄
دختر شما آبجی خواست داداش دار شد
من خودم با ۳تاموافقم‌ ولی خدا هیچیش بهم نداد زد تو برجکم
سلام بهار جان. من خودم باتوجه به شرایط و روحیات خودم مخالف تک فرزندی ام. اما اگر شرایط جوری پیش اومد که دیگه بچه دار نشدم، حتما و حتما طوری بچه م‌ رو تربیت میکنم که دوستان درستی رو انتخاب کنه. دوست خوب حتی گاهی از خواهر هم به آدم نزدیکتره. گذشت اون زمانی که صرفاً ارتباط خونی منجر به ارتباط عاطفی و رفت و آمد میشد. الان گاهی یه نفر هفت پشت غریبه ست ولی انقد همدم و همدله که جای خالی کلی آدما رو پر میکنه.

من فکر میکنم دوست خوب هم میتونه نقش فوق العاده ای داشته باشه. پس روی این موضوع حتما تمرکز می‌کنم
فهیمه جان خیلی باهات موافقم
❤️
اول ازهمه اینوبگم که دخترت هنوزکوچیکه این ظلم روبه اون نکن که زودی بیاری خداروچه دیدی شاید۳یا۴سال دیگه وضع اقتصادیتون خوب شدو به بچه دوم فکرکردین قبول دارم آدم وقتی وضعیت مالیش خوب نیست نمیتونه به بچه دوم. فکرکنه چون میگه خودم رفاه خوبی ندارم بادوتابچه چیکارکنم ظلم بزرگی درحقشون میکنم الانم مثل قدیم نیس خرج بچه زیاده خودم دوتادارم میدونم
ولی درکل اگه فکرکنیم بله دوتابچه خوبه هم بازی میشن بزرگ شدن همدم هم دیگه میشن الان بچه های خواهرام تک فرزندن وهرروز گریه دعواکه چرا این ظلم روبه ماکردین بقیه رومیبینیم چندتاخواهربرادرن ولی ماتنهاییم
پس الان باحرفای ماهاتصمیم نگیرصبرکن ببین چندسال دیگه زندگیت وضعیت مالی وجسمیت چطوره
درسته حرفتون بله
انشاءالله که به بزرگی خدا و لطف و رحمتش شما هم به زودی مادر میشین .
منم بعد سالها انتظار مادر شدم درکت میکنم .انشاءالله که به زودی روزی شما هم بشه🩵
فهیمه جان منم مخالف تک فرزندی بودم و هستم .
اما بعضی وقتا شرایط یه جوری میشه که باب میل ادم نیست .
حرفت خیلی درسته فهیمه جان داشتن دوستای خوب هم اندازه خواهر و برادر نعمتیه برای ادم
خودت شرایط خودتونو نگاه کن

کدوم مادری ک دوتافرزند داره میگه دوتا خوب نیست فقط یدونه؟
مگه میشه
ببین یکی ده تا بچه داره یکی از یکی بهتر همه تحصیل کرده باشعور و بافرهنگ
ولی میبینی یکی ی بچه داره لات و ارازل و حتی برعکس

بچه ها چ یکی چ ده تا فقط باید خدا پشت پناهش باشه وگرنه خواهر و برادر بهونس
ی خانواده ده نفرم ولی دورش خالیه حتی کسیو نداره واسه دردودل
یکی تک فرزنده ولی کلی دوست خوب و همراز داره

ببین آیا شرایط بچه دوم رو داری
میتونی تامین و تربیت کنی
خانوووما نظرمن اینه درسته تاخودت نخای هیچکس از اطرافیان نمیتونن نظرت روتغییربده
ولی وقتی تویه بچه داری و تصمیمت رو تک فرزندیه
ازیه جایی به به بعد این خودت نیستی که تصمیم میگیره
ازیجا به بعد اون فسقلِ توخونه اتِ که برات تصمیم میگیره😆😆
دقیقا عین من که سفت وسخت روتک فرزندی مُصِر بودم
ولی از ۹سالگی به بعد حرفا وخواهشای پسرم منو تایازده سالگیش دیگه مجبورم کرد که این سدتک فرزندی رو بشکنم😄😄😄
اینشدکه ۱۲سال با آبجیش اختلاف سنی دارن

سوالات مشابه