Ooma
پرسش (1403/02/11):

خانما از دست دخالت بقیه توی تربیت بچه چیکار میکنید

کلا هر ۲ طرف خانواده هامون همواره در حال دخالتن
من اکثرا منطقی جواب میدم یا صبوری میکنم
ولی دیگه واقعا دست بردار نیستن

شماها چیکار میکنین


اگر پوشکشو عوض کنم میگن انقدر زود عوض نکن بچه خوش بحالش میشه😳
اگر دیرتر عوض کنم میگن وای بچه سوخت
اگر پماد بزنم میگن بچه رو لوس نکن😳
اگر نزنم میگن عرقسوز شد
اگر با پنبه تمیز کنم میگن چقدر سوسولی
اگر پنبه نزنم میگن خوب تمیز نکردی
اگر زود بشورمش میگن چخبره انقدر جای بچه رو گرم و نرم میکنی واسش
اگر نکنم میگن وای تو اصلا بچه رو نمیشوری
الان سر غذای کمکی
بچم کلا مقاومت میکنه
من دارم نرم نرم اصولی پیش میرم
با دکترشم زود به زود مشورت میکنم

جفت پدربزرگ و مادربزرگهای بچه میگن غذا سفره بده😑
میگن ما دادیم چی شد مگه
مادر شوهرم میگه غذاهایی که درست میکنی خوشمزه نیست نمک بزن شکر بزن که بخوره
حالا هزاری توضیح میدم مگه حالیش میشه
میگه من بقیه نوه هامو خودم بزرگ کردم هم خوش غذا هستن هم سالن
میگم اونا ذاتی خوش غذا هستن از همون نوزادی بیشتر از ادم بزرگ میخوردن
سر واکسن
به مادرم میگم پد یخو بذار روی جای واکسنش دکترش گفته
میره پد یخو قایم میکنه میگه ولش کن بچه سردش میشه
ارتباطتتو کم کن
یه بارم قاطع حرفتو بزن
تنها کاری که میتونی بکنی اینه یه بار جدی بگی تو بچه داریم دخالت نکنید شما بچتون بزرگ کردید مادریتون کردید حالا من میخام کاری که صلاح میدونمو انجام بدم اگه هم بچه لوس بشه یا هرچی دودش تو چشم خودم میره پس لطفا دخالت نکنید
نمیتونم کم کنم متاسفانه
اصلا شرایطش نیست
من که با خانواده همسرم زیاد در رفتو امد نیستم
مامانمم زیاد کاری نداره
بگه هم اهمیت نمیدم
میگم ناراحتی خودت انجام بده😬
خوش بحالت😅
جفت مادرای ما اصصصصصرار دارن فقط روش بچه داری خودشون درست بوده
هرکاری غیر اون انجام بدیم کلی بحث راه میندازن و ول کن قضیه هم نیستن
چند باری جوابشونو بدی می‌فهمن اعصاب نداری کاریت ندارن دیگه😂

عزیزم این تو همه هست و خیلیا میگن این کاری که ماها میکنیم اشتباهه و چیژی که اونا میگن درسته فقط باید حرفتو بگی شاید دلخوری چیزی بشن ولی بعد میفهمن که باید حدو رعایت کنن
یه ناراحتی یه هفته بهتره تا دعواها بزرگ و ناراحتی خیلی بزرگ بعدش
قرص اعصاب
کاملافهمیدن من اعصباشونو ندارم
ولی چون معتقدن من در جهل مرکبم و فکر میکنن فقط خودشون عقل دارن به زور میخوان نصیحت کنن😐
پشت سرمم میگن از بس حساسه نمیشه بهش حرف زد
نمیفهمن خودشون دارن یکسره ریز به ریز دخالت میکنن
بله درسته
به منم میگن حساسی هیچی نمیشه بهت گفت
همینم که هست چیکار کنم😂
اهمیت نده بگو باشه کار خودتو بکن
به نظرمنم اینکارو کن.
منن همینکارو کردم و میکنم.بگو صلاح بچمو هیچکی بهتر از خودم نمیدونه
اره دوری و دوستی..😑
من ادم خساسی نبودم ولی از وقت زایمان حساس تر شدم که همکارام میگن کاملا طبیعیه آدم براش مهمترین چیز بچشه.و به حرفشون اهمیت نده
اخه حتی سر حریره بادوم درست کردن
من بادومو خیس میدم و پوست میگیرم میندازم تو مخلوط کن که شیربادوم بشه و بعد ازش حریره درست میکنم

مادرشوهرم میگه نه باید بادومو رنده کنی بعد تفاله شو دور بریزی
میگم خب رنده کنم و بعد تفالشو دور بزیزم که کلا ۲ قطره اب ازش میمونه دیگه چیزی از بادوم نمونده که بخوام حریره درست کنم باهاش
میگه چطور ما درست کردیم شد
میگم خب این روش بهتره که هم مفیدتره هم راحت تر
وقتی کم میاره
میگه نه همون روشی که من بهت میگم درست گن😐😐
بگو باشه کار خودت رو بکن ، بعد هم کارهای بچه مثل مراقبت از واکسن رو خودت انجام بده ، من اون روزی که پسرم واکسن داشت مرخصی گرفتم موندم خونه خودم مراقبش باشم با اینکه واکسن یکسالگی اصلا مراقبت نداره
درسته منم بعد بارداریم حساستر شدم
به نظرم اصلا براشون توضیح نده که چی میدی و چجوری درست میکنی تا بیخیال بشن
بیین
بگو باشه و کار خودتو کن
و این ک نمیخواد ریز همه چیو بدونن
چرا اصلا همه چیو توضیح میدی که بعد به بحث بکشه
منم مادرشوهرم میخواس هی دخالت کنه میگفت ۰را شیر خشک میدی نمیدادم میگفت شیرخودت کشه شیرخشک بده.چرا سرلاک نمیدی فرنی درست میکنی و کلی چرت و پرت دیگه.
منم از اون به بعد ماهی یکبار بیشتر نمیرم اونجا.شوهرمم میدونه
اره اصلا توضیح نده میخای چه کنی
یا مثلا سر سوپ
بهش میگم دکتر گفته از یک قاشق باید شروع کنی کم کم اضافه کنی
میگه نه بچه باید روز اول یک کاسه پر سوپ بخوره😐😐
رد داده مادرشوهرت🤣
من به مادرشوهرم که توضیح نمیشه بهش داد میگم باشه و هرکار خودم صلاح بدونم میکنم😊
و به مامانم قاطعانه میگم نه من صلاح نمیدونم اینجوری کنم که شما میگی
ینی با هرکس مطابق اخلاق خودش رفتار میکنم
اگه ازت پرسیدن بگو اونجوری که دکترش یادم داده درست کیکنم.هیچی نگو
اگه هم ببینم مادرشوهرم زیادی نظر میده غیرمستقیم و از طریق شوهرم وارد عمل میشم
مثلا شوهرم بهش میگه دکترش گفته اینطوری کنیم
من اصلا خودمو وارد بحث نمیکنم
تومنی یا من توام؟کمتر رفت امد کن
به شوهرت بگو با مامانش حرف بزنه
من واقعا روانی میشم از دست بقیه
😂😂😂
ی وقتایی یکی که میگه اینو بده مگه ماهاخوردیم ۰یشده میگم همونه الان معده سالم نداریم و اونم هیچی نمیگه
مادرشوهر من از چهارماهگی به بچه هاش شیر گاو داده یعنی منو پاره کردهههههه فکر میکنه کارخوبی کرده
و باید منم انجام بدم
هممون همیم.چون اینا واقعا برای همه ست
قدیما همه میدادن دیگههه
حالا فکر میکنن همون قدیمه
دیگه باید شیر گاو بده همه
بگوش کاسه کوچیکه قابلمه رو باید بخوره
مادرشوهرمن از کرم صورتش میاره میگه بمال به جای پوشکش میگم کرم مخصوص بچه داره میگه فرق نداره همینو بزن
😑😑
منم بهم میگفتن.میگن خودت خوردی چی شدی.میگم نمیبینید یکسره آلرژی دارم و...
خیلی هم سالم نیستم.دهنشون بسته میشه
چه رو مخن
بقول مامانم
بعضیاشون سواد که ندارن مغزاشونم قدیمی
چرا خودتو باهاشون مقایسه میکنی
اهمیت نده و رد شو😑
همون به خدا .خب شیر خشک فراوان نبود مجبور بودن الان ماکه مجبور نیستیم .اوایل که گیر میداد شیر خودتو بده من میگفتم میدم نمیخوره چه کنم میگفت یه جور بده یعنی دیوونم کرده بودا هی به فامیلاش میسپرد به من زنگ میزدن تبلیغ شیرمادر میکردن انگار من از قصد میخوام ندم .اخر یه بار ریدم بهش گفتم ببخشید شما که انقدر به شبر مادر حساسی به بچه هات چندماه شیر دادی؟گفت هرکدوم چهارماه😐خب خودشون نخوردن .منم گفتم خب ماله منم نمیخوره همچین اصرار مردید فکر کردم دوسال کامل شیر دادی دیکه هیچی نگفت درمورد شیر مادر گیر پاد به شیر گاو🤣
البته با احترام به همه مادرا
ولی دیگه زمانه عوض شده..
دیگه عمق فاجعه رو ببین
اررره گاهی لازمه جوابشونو بدی بلکه ول کنن
من اینارو میبینم نگران خودم میشم پیر شدم رو مخ نشم انقد
انشالله ماها نمونه خواهیم شد🤣
😌😌
من از الان که دنیانیومده نگرانم از این حرفا بهم بگن 😂😂😂خدارحمم کنه
والا چی بگم نگرانم🤣منو به جنون میرسونن البته مامانمم دست کمی از مادرشوهر نداره
مامان که راحته چیزی گفت بگو ناراحتی پاشو خوبشو انجام بده😬😐
اماده باش که انتحاری نخوری🤣🤣من که نابودم
میگن خودتو آماده کن
جواب مامانمو باز میدم ولی اونم ول نمیکنه هی میگه
خب یادم بدین اگه گفتن چی بگم که امادگی داشته باشم😂
خب وایسا ببین چه مشکلاتی داری اول🤣اگر شیر خودتو بخوره پنجاه درصد مشکلاتت کمه .
البته درمورد شیر مادر هم شنیدم بعضیا میگن شیرش خوب نیست و چرب نیست و کمه و فلان...
باید فقط قهوه ایشون کنی🤣
الان سر پوشک گرفتن پسرم خیلی میگن .منم گفتم تاحس نکنم امادگی داره نمیگیرم چون روی شخصیتش اثر میذاره و مرحله مهمیه مادرشوهرم گفت وا چه حرفا .من گفتم خب فرق نسل جدید با شما همینه دیگه
اره دقیقا
اره بابا
من شیر خودمو میدم مادرشوهرم میگه چقد لاغره اگه شیر خشک میدادی یکم تپلی میشد
😐
هرکار کنی نمیفهمن باز دخالت میکنن
فقط هرکسی چیزی گفت بگو من مادر بچه هستم همیشه باهاشم می‌دونم چی میخواد چی نمیخواد همه کارای خودمو بلدم
من که به هیچ کس جواب نمیدم همه اینا رو گفتن بهم نگاه می کنم رد میشم دیگه همه فقط بهم میگن داری دیمی بچه بزرگ می کنی بازم لبخند زدم رد شدم
آخ اااااخ که چقدر شبیه منی

منم کلافه شدم

البته فقط از طرف خانواده شوهرم
من ارتباطم چند وقتی قطع کردم
بعد رفتیم بهشون سربزنیم
مادرشوهرم اول کار برگشت گفت چرا بچت چاق نشده هنوز

خدایااااا چه کنیم از دست این قوم
والا منم ازین دردسرا خیلی دارمممم

وقتی شوهرت طرف خانوادشم بگیره دیگه کار خیلی سخت تر میشه
به نظرم اول باید با اقات قشنگ صحبت کنی هماهنگ بشین بعدش کار خودتو بکنی
آدم هر چقدر مودبم باشه باز کم میاره
راهش فقط بیخیالی و اره اره گفتن سطحی
هست فقط باعث جدال نشه
تو بچه اول کلا دخالت ها زیاد چون فکرمیکنن بی تجربه هستیم و میخان تجربه هاشونو دراختیارمون قرار بدن،شما هرچی هم بگین بازم کار خودشونو میکنن ،زیادی حساس نشو حرفاشونو ب دل نگیر فکرکن میخان راهنماییت کنن وگرنه جز اعصاب خوردی چیزی نداره،چون میگی مادرتم میگ هرچی گفتن بگو باشه ولی کار خودتو کن
به منم همین
دقیقا همینه
امیدوارم بتونم با ارامش فقط کار خودمو کنم
افرین به ارامشت
موافقم
حرف منطقی جوابشونو بدم
مامان من فورا بهش برمیخوره قهر میکنه
مادرشوهرم قیافه میگیره بعد پشت سرم میگه
خودشون از ما ها بدتر بچه بزرگ کردن اونوقت حالا با آدم اینجوری رفتار می کنن
خداروشکر ادامه نمیداد
خواهرشوهرای من خیلیییی لاغرن

منتظرم یه همچین حرفی فقط از دهنش بزنه بیرون
بگم بچم عین عمه هاشه😅
خب فکر میکنن خودشون بهترین مادرن و بهترین تربیتو داشتن
😂
راضی ام ازت😂😂
🤣🤣فقط دلم میخاد یبار بگههه
گفتم احسنت بگم بهت که دفاع رو توحمله میبینی😂😂😂 شیرمادر حلالت زن😂😂😂
اونم فکر کنم میدونه بگه قهوه ای میشه
فعلا زیپشو کشیده😑🤣
کاری که میدونی درسته رو انجام بده حرفی میزنن اصلا واکنش نشون نده یا بگو باشه ، چه جالب و...
اگه چند ساعت میری و شب نمی‌مونی تو خونه اونا فقط شیر بده
نه بابا بدتره چی خوردی نفخ کرد فلان شد دیگه به جز بچه ت تو زندگی خودت و غذای خودت هم دخالت میکنن
چقدر کار سخت شد اینو الان‌دیدم😐😐😐
حالا من خودم مثلا تا هفت هشت ماهگی بچه با شیر مادر اوکی ام بعدشم دلم نمیخاد بچه ام که بزرگه و مثلا دوسالشه ب سینه م چسبیده باشه دائم. که اگه باشه حتی دلم نمیخواد جلو خانواده م شیربدم باید در خفا و تنهایی باشیم😂
حالا شایدم دارم زر میزنم و بعد از شیر دادن بهش تو هر سنی ذوق مرگ شم نمیدونم تو شرایطش نیستم.😂😂
اینم هست😂کلا هرکارکنی ی چی دارن واسه گفتن
زینب ماشالله به هفته ات جونم😍😍😍
گزینه شیر خشک روی میز میباشد 😎😎😎
خوبی مهتاب.قربونت😘
بچه داری چطوره؟؟
اره از خداشم باشه خداتومن پول شیرخشکه شیر مادر مفته😂😂
دادمش دست باباش بخوابونتش خودم اومدم اینور نشستم یکربع رها باشم😂😂
خیلییی شیرینه و بسی پاره کننده
عزیزمم😅کمکی داشتی اوایل؟
یا خودتون دوتا؟
من از الان دلم برا شوهرمم میسوزه الان داره کارای مامان بچه رو میکنه بعد کار.بچه هم بیاد چون خیلی وسواسی و مسئولیت پذیره اونم خودش کاراشو میکنه😂فک کنم بیشتراز من پاره شه
خونه مامانم‌بودم بعد زایمان تا یکماه بعد برگشتم وگرنه سخته بدون‌کمک
خوبه اینجوری.
سخت بگیری یا نگیری فرقی نداره کلا سخت میگذره یکماه اول چون یهو یه نی نی میدن دستت که یا خوابه یا بیدار شد درحال گریه کردن
اوهوم
بعد مادرم‌اینا کلا یکماه خودشون‌نگهش داشتن من داشتم‌میومدم بچه رو به زور ازشون پس گرفتم😂😂 من‌از خدام‌بود یکی نگهش داره
منم اینجوریم.همه میگن الان اینجوری میگی بعد دلت نمیاد از خودت جداش کنی ولی من چون میترسم واسترسی هستم کلا دلم میخاد ی بادیگارد و مراقب داشته باشه فک کنم مامانم تا شیش ماه حداقل مادری کنه براش تا من یادبگیرم😅
عزیزم ان شاء الله بسلامتی زایمان کنی و نی نی بسلامت بیاد🥰
من که فقط ۳ روز اول کمک داشتم بعدش خودم بودم تازه با سزارین
توکل بر خدا، درسته سخته ولی شیرینه.
اوائل تا با سبک زندگی بچه جا بیوفتی یکمی طول میکشه
بقول دوستم بچه داری سخت نیست دخالت بقیه سخته😂
ان شاء الله ک کولیک و رفلاکس و اینا هم نداره
قربونت ممنون ایشالا
اخ اخ الهی هیچ بچه ای رفلاکس و کولیکی نباشه که پدر ادم درمیاد گویا😂😂
به نظرم باید با سیاست ارتباطتت کم کنی ، یااینکه بری تو اتاقی جایی مثلا پوشک بچه رو عوض کنی و حریم خصوصی رو از الان براشون جا بندازی کلا نباید نه خودت رو نه بچه ات رو در معرض قضاوت قرار بدی و به حرفاشون اهمیت نده و بهش فکر نکن چون واقعا روی روحیه ات تاثیرگذاره
واقعا لزومی نداره مادرشوهرت و بقیه همه این جزئیات و رو بدونن
منم اونروز بهم گفتن گفتم مگه نمیبینید معده من داغونه حاصل کره دادن و قنداق دادنه دیگه چیزی نگفتن
آخه بچه هام کولیک دارن میگفتن نبات داع بده😐😑 گفتم نه گفتن ما به بچه هامون کره و قنداق می‌دادیم حتی به تو
سلام با مهربونی کار خودت بکن
بنظر من هوای دل پدر و مادر ها را داشتن و میدون دادن بهشون جاهایی ک مشکل به وجود نمیاره
باعث حال خوب اون ها هم میشه
خیلی حواست باشه ناراحتشون نکنی که اثر منفی اون بیشتر ه
عزیزم لازم نیست همه چی توضیح بدی
مثلا داری پوشک عوض میکنی چیزی گفتن سکوت کن بهم نریز
بعد ی جاهایی ک میدونی نظرشون باهات یکیه ازشون نظر بخواه بزار برات بزرگتری کنن
مثلا غذایی ک درست کردی بده مادرهمسرت بچه بخوره
از این کارهای کوچولو انجام بده کلی حالشون خوب میشه کمتر اذیت میشی
بنظر من دوتا ایتم مهمه نوع دیالوگ شما
و حفظ خونسردی تون.
دوم میدون دادن بهشون اون ها هم نوه شون هست دوست دارن یسری کارها کنن براش....
اصلا بزار زایمان کنی بعد بگیر ، تو این بارداری هی شست و شو هم نداشته باشی
خیلی محکم گفتم من روش خودم رو دارم طبق اصول خودم میرم جلو ممنون از نظراتتون ولی من اصولم اینه
هرکارکنیم یه چیزی درمیارن بگن بالاخره
منم همینم به خدا .دقیقا مامانمم قهر میکنه مادرشوهرمم میره جلسه میذاره پشتم ولی من برام مهم نیست واقعا خل میشم از دستشون
نه دیگه بچه چندماه شیرتو بخوره دیگه خشک نمیخوره میخوای ندی ازاول نده🤣
نفهمیدم چقد اونجا میری ک همه کاراتو ریز ب ریز میبینن؟؟؟؟؟؟
یا خودت حرف میزنی و میگی!!!!؟؟
انشالله ک پیش اونا زندگی نمیکنی و گرنه دیوانه میشی.
اینم حرفیه.
هنوزکلی وقت دارم فک کنم درباره ش ی تصمیمی میگیرم بالاخره😂😂
اتفاقا من با مشورت مامانم پیش میرم
بعضی چیزا ک نمیدونم. یا اینکه از دکترش میپرسم راحلی پیدا نکنم.
انقد خودتو اذیت نکن سختم‌نگیر
کار خودتو انجام بده. اگه حرفی ک میزنن بدرد کارت میخورد انجام بده اگه نمیخورد فقط بگو باشه بعد کار خودتو بکن
دیگه ب مرور بیخیال میشن
فقط اینو بگم عزیزم
نه خودتو حساس جلوه بده
نه دیگران رو حساس کن
بگو چشم کار خودتو بکن
همه با این رفتارا درگیرن
وای مادر شوهرو نگو ک برای من هروقت میبینتم قیمت پوشک و شیر خشک و این ک هفته ای چندتا استفاده میکنه تو ماه پولش چقدر میشه
منم میگم نمیدونم تاحالا حساب نکردم از رو نمی ره دوباره میپرسه
مجبورم زود به زود بهشون سر بزنم اخه
اونا هم همیییشه میپرسن
و کلا اونا حریم شخصی ندارن اصلا بین خودشونم ندارن
مرسی عزیزم
دقیقا باید به این مرحله برسم🥲
بگو چطور میخای بگیری براش یا پولشو می‌ریزی برامون!!؟؟😐
این دفعه باید همینو بگم شاید بیخیال شه😂
در کنارش شیرخشک بدی خودش چند ماه بعد شیرخشک رو انتخاب می‌کنه احتمالا . مثل دختر من
مادر شوهر من دائم،میگفت بچه رو بیرون نبرین، یعنی به حدی گفت که همسرم میترسید تا دو تا خیابون بالاتر ببریم. ۴ ماهش که شد بیرون بردیم😃😃 بعد کاشف به عمل اومد که خودش وقتی دخترش ۴۰ روزش بوده رفتن سفر شمال و بچه از پنجره پرت شده بیرون😃😃😃😃 یعنی انگار یادشون میره قدیمه خودشون رو.
ولی یکی از بچه ها یه حرف خیلی قشنگی تو تاپیک من زد . میگفت مامان قوی اونیه که بتونه با احترام دخالت ها رو مدیریت کنه.
آخه منم مشکل مشابه داشتم و دارم.
عزیزم ما همه این مشکلات داریم و همه می‌دونم هرچقدر صبور باشیم ی جای کار خسته میشیم اما من فقط دو چیز بهت میگم

اول با همسرت هماهنگ و تیم باشید
من بچمو نوزاد که بود شوهرم هر کار عشقش میکشید میکرد حتی کارایی مثل انداختن بچه رو هوا اما با احتیاط ها اما همونم برای خیلی ها قابل درک نبود اینطوری میشدم😰😨😳🤯 اما شوهرم مثلا همش این حرکات یا خیلی کارای خرکی (اما بازم میگم خیلی حواس جمع )جلو جمع و افراد خاصی انجام میداد که میدونست ب خودشون اجازه دخالت میدن مثل مادر شوهرم اینقدر این کارا کرد و تخس تخس رفتار کرد که همه دیگه جرئت نکردم بش حرفی بزنن همش میگن تو که کار خودتو میکنی و فلانا فلان

اول ی نکته دیگه که واقعا برای من نکته طلایی تو زندگیم که همسرم یادم داده
*توضیح دادن نشانه ضعفه*
این جمله رو همیشه یادت باشه نه تو این مورد تو خیلی جاها کمکت می‌کنه
سعی کن زیاد صحبت نکنی باهاشون کل کل نکنی توضیح ندی ب قولی یابو آب بده خیلی تاثیر گزاره تو همه مواد زندگی و مواجه با دیگران زبون نفهم🤪
😂 وای از دست این مادرا هرجوری که خودشون بزرگ کردن میخوان خودشون میخوان بقیه هم همون‌جوری بچه بزرگ کننن
بی‌خیالی طی کن انگار نمیشنوی مثلاً چیزی گفتی انجام ندادن هم سعی نکن قانع کنی بگو مادرجان بزار منم مادری کنم درست یا غلط اجازه بده خودم به این نتیجه برسم
من هنوز بچم به دنیا نیومده کلی مادرشوهرم میگه اینجوری کن اونجوری کن اولش خیلی ناراحت میشدم اما الان سعی میکنم بی‌خیالی طی کنم و میگم من کار ندارم بقیه چیکار کردن
مثلاً گفت داروگیاهی بخر برای بچت گفتم من به بچم نمیدم میگه مامانت نداده به بچه هاش؟گفتم من به مامانم و بقیه کار ندارم من نمیدم 🙂 میگه باشه معلوم میشه
بی‌خیالی طی کن انگار نمیشنوی
بحث میکنن موضوع رو عوض کن
مثلاً اگه بچت کثیف کرده بردار ببر عوض کن
یا بگو وایی چه قدر امروز خوشگل شدین چیکار کردین
یا ببین چیو دوست دارن از همون تعریف کن موضوع تو یادشون بره
ولی نمیشه بیخیال بود
من ایقد حرص میخورم با وجوذی اینکه دو سع ماهی ی بار در حد چند روز میرم خونه خانواده شوهرم
ولی همون چند روز, کل تربیت چند ماهه رو نابود میکنن
من پماد میزنم، ضدافتاب میزنم پاهاشو ماساژ میدم با روغن
کفش طبی میخرم
چون بچ اولمع و واقعا هم بها میذمش
ولی اونا شده حیاط بردن جلو گرما، کفش پا نکردن، یا بدون اجازه پفک دادن
خیلی رو اعصاب میشع
چطوری؟

سوالات مشابه