خیلی خیلی گیجم نمیدونم چکار کنم

میتونم=میدونم

حتی نه ضبحانه ناهار شام هیچ تغذیه خوبی ندارم

واقعا من نمیدونم چجوری میگذره ....

دیگه از بس گیج شدم فکرم همه جا میره جز خونه . همش فکرم تو زندگی این و اون و حرفای این و اونو و حاشیه هاست

از بس نمیرسم به هیچی گیر دادم به حاشیه فقط فقط به حاشیه ها فکر میکنم درگیری ذهنی شدید گرفتم

همش با خودم حرف میزنم گریه میکنم بعد میخندم 😔😔😔😔😔😔😔 واقعا نمیدونم چرا اینجوری شدم . دلم میسوزه از اینکه من مامان بچم شدم یا زن شوهرم شدم

خواب کافی داری؟؟؟خوب استراحت میکنی؟؟؟

کار هارو برای خودت اولیت بندی کن

مثلا بیدار میشی اول به بچه شیر بده
بعد صبحونه بچه رو درست کن
اون ما بین چیزی خود بخور
بعد ناهار
بچه رو کلا ول کن به نظر من
بزار با خودش بازی کنه
بزار تلویزیون ببینه
اسباب بازی بریز جلوش
خوردنی که تو گلوش نمونه بریز جلوش
مشغول بشه
تورو ول کنه
توهم با آرامش و با حوصله به زندگی بری
زندگی مردم و حرفا و حاشیه هارو دیدن خوبه تا اینکه ازشون موفقیت هاشونو نمونه برداری کنی
ببین چه کار هایی انجام میدن که موفق هستن همونو نه ولی انرژی بگیر ایده بگیر انگیزه پیدا کن و تو هم به اون موفقیت ها برس با روش خودت

من روزایی که خواب کافی نداشته باشم کلا همه چیم به هم ریخته میشه

من بچه رو میگیرم بغلم جارو برقی میکشم از صدا جارو برقی میترسه
هر روزم جارو برقی کشیدن و دارم
نپتون میکشم میوفته دنبالم چهار دست و پا
کلا تو دست و پای من هست
ولی خو من کار خودمو میکنم
وقتم اضافه میارم باهاش بازی میکنم و....

بچه رو هر چی بگیری میگه بشین پیشم تکون نخور
یه کاری و بخوای انجام بدی آنقدر دست و پاتو میگیره میبینی یه ساعته هنوز یه هویچ دستته
قبلا چطور به کارات میرسیدی
الانم همونطور باش
بچه هم شکمش و پر کن
جاشو عوض کن
خوابش و پر کن
بعد بیدار شه بازی کنه

هیچ چیز بدی هم به خودت تلقین نکن

حتی اگه توی فکرت هم هست من روحی مشکل دادم
بگو از فردا تلاش میکنم قدم های مثبتی بردارم تا خودم خودمو زندگیمو بچمو بسازم
فرداش حتی اگه یک درصد تلاش کنی بازم عالیه

فک کنم افسردگی بعد زایمان گرفتی، چون خودتم اشاره کردی نشخوار ذهنی داره کثیفی و به کارای منزل نرسیدن ویکی ازنشونه های دیگشه... سه روز چرا باید ظرفت بمونه سعی کن دراومد حتی یکی درجا بشورش نزار تلنبار بشه، شیر بچه چیه که سه ساعت طول بکشه اینا کار های کوچیکی ان بزرگش نکن برای خودت. گوشی رو هم ازخودت دور کن من خودم گوشیم جلو چشام نباشه میشم یه زن کدبانوخونه دار گوشی برسه دستم تموم شد دیگه

هزاران مشاوره هم بری باید خودت بخوای تا خودتو بسازی

دقیقا هیچ کاری و نزار بمونه
بگی حالا بشیم
یکم دراز بکشم
یکم بچه بغل کنم
یکم بخوابم
هر چی بود همون دیقا بشورش و تمیز کن و جمع کن

حالا به مرور قلق زندگی با بچه میاد دستت

اره به مرور میفته رو غلتک

سلام خانما . ممنونم خیلی عالی .

ولی خیلی گیج شدم حتی نمیدونم لیست مواد غذایی که قبلا ب شوهرم میدادم بخره الان چیا بدم بگم بخره

انقدر فراموش کارم

فقط افتادم دنبال زندگی و حرف بقیه. اصلا اینجور نبودم قبلا همش بقیه سرشون تو زندگی من بوده . الان برعکس شده

روانشناس و هرجا هم میگن مشکلی نداری

تازه برعکس روانشناسه که مراجعه کردم میگفت حالت خوبه ارامش از سر و روت میباره

برا خودت لیست بنویس از کارایی که باید بکنی
کاراتو تلنبار نکن زودی پاشد انجام بده
یه چیزایی رو همیشه الویت قرار بده مثل درست کردن غذا.جارو کشیدن خونه.جمع کردن وسایل خطرناک.چون کوچولوت کم کم چهار دست و پا میره خطرناک میشه.نظافت خودت و کوچولوت.

مهم ترین نکته زمان بندیِ عزیزم .حجم کارت خیلی نیست ولی چون مدیریت زمان نداری کلافه میشی و به هیچ کدوم نمی رسی.من ۳ تا بچه دارم خودمم کلاس میرم و درس دارم ولی الحمدلله به همه اش می رسم چون جمعه ها برنامه ی هفته م رو روز به روز می نویسم و هر شب قبل از خواب اون برنامه ها رو برای فردا ساعت بندی میکنم و سعی می کنم دقیق انجام بدم همیشه یه تایم تو شب برای کارهایی که احیانا مونده و نشده انجام بدم هم میزارم این خیلی کمک کننده اس حتی برای استفاده از گوشی هم زمان بزار و مدام گوشی دست نگیر .بعداز انجام هر کاری هم یه تیک بزن و کیف کن که اونو انجام دادی .
من یه برگه به در یخچال زدم مواردی که برای خرید نیاز هست و یک مرتبه یادم می افته رو می نویسم داخلش چون اگر همون موقع ننویسم ممکن هست بعد یادم بره و اینم میشه لیست خرید.
حتی از اول هفته مشخص کن ناهار و شام چی میخوای درست کنی که هم کلافه نشی و هم مواد مورد نیازش رو زودتر تهیه کنی

مثلا من اول که پامیشم حتما باید نیم ساعتی اول واسه خودم باشم واسه همین زودتر از بقبه بیدار میشم.یه نسکافه میخورم و سرحال میشم.سریع میرم دنبال نهار درست کردن.این مابین هم ظرفی باشه تمیز کاری از شب قبل باشه انجام میدم.بعدش دخترم پامیشم یه صبحونه میخوره و میریم حمام.بعدش یه ارایش جزئی
یعنی این روتین هرروز منه
بعدش یا میرم دنبال دختر بزرگم مدرسه و کارای بیرون انجام میدم تا غروب.بعدم که شام و بقیه کارای خونه
یا که نه خونه هستم و شام یا یه عصرونه درست میکنم.یه خورده به خودم رسیدگی میکنم با بچه ها بازی میکنم به تکالیف دخترم میرسم لباس نشسته میشورم و جابجا میکنم و وووووو کارای خونه تا شوهرم بیاد

بخدا منم کمکی ندارم حتی ی ساعت دخترم و بگیره ،دخترم انقدددددد ترسو حتی از صدا سرخ کردنی میترسه ،صبح ک پا میشه شیر پوشک صبحانه،مثلا غذا چی میخوام بزارم اول غذام و میزارم بعد خودم ی چیزی میخورم اون وسطا هم هی حواسم ب دخترم هست ها،اگ ظرفی باشه میشورم ماشین میزنم برا لباس ،میرم دور دخترم باباش ک اومد ناهار خوردیم میخوابیم عصری باز ظرف میشورم شام عصرونه دخترم یکمی جمع و جور میکنم ،اصل داستان شب ک باباش اومد جارو میکنم طی گردگیری اون حواسش ب دخترم هست تراس بشورم سرویس بشورم کارا اصلی میونه برا شب

قربون دستاتون بشم من که انقدر تایپ کردید 🥺🥺🥺🥺🥺🥺💫💫💫

هیچکی کمکی نداره منم ندارم

من سرلاک همیشه تو خونه دارم
ادم‌صبح بیدار میشه گیج نمیتومه غذا بپزه رای بچه
من درجا یه کاسه سرلاک برای بچه درست میگنم میدم بخوره گشنه‌نمونه. تا ویندوزم بیاد بالا
بعد پوشکش عوض میکنم. میزارم کنار اسباب بازی هاش یا تو روروئک بعدش کارام دسته بندی کردم.
رو کاغذ نوشتم چسبوندم کنار یخچال
مثلا شنبه خونه جارو بزنم طی بکشم
فلان روز فلان اتاق تمیز کنم
ظرف و کاسه تا تونستم جمع کردم از تو دست و پا
یه کاسه کوچک ظرف دخترم و یه بشقاب و قاب دوتا لیوان تو دست و پا
بقیه خیلی دور از دسترس ک اگه اینا کثیف سد حتما بشورم یکی دیگه برندارم
ناهارو شام پیش میاد دیر بخورم حتی صبحونه پیش میاد دیر بخورم
صبح ادم بیدار میشه گیج
دخترم میم ساعت باری کنه خوابش میگیره باید بخوابونمش

اصلا ب خودت استرس نده.
منم اوایل اینجوری بودم. بعد کم کم شرایط درست کردم
الان تا جایی کثیف بشه سریع جمع میکنم
خونه نمیزارم نامرتب باشه
جارو برقی دو روزدر هفته میکشم‌ولی جارو دستی هر روز پذیرایی یه جارو میزنم ک اشغال کوچک هم نمونه

سلام مامان هانا جان

سلام عزیزم

بزرگ ترین مشکلم اینه دخترم موقع تعویض شدیدا دست و پا میزنه

دختر من فرار میکنه. صدامو کل خونه میگیره یا این پوشک میبندم
همه‌بجه ها اینجوری اند

😅😅😅 ای جان

یعنی موقعی که میشوری هم اذیت میکنه ؟

یا فقط برا بستن ؟

من موقع تمیز کردنش میترسم نکنه یوقت انگشتی دستم بره جایی . انقدر استرس میگیرم که چند بار زنگ زدم مامانم از خونش بلند شد اومد تا اینجا خونه ما شست رفت 😮‍💨

دست و پا میزنه ولی کنترل میکنم

اصلا نترس جایش نمیره
جایش هم بخوره خوب میشه

موقع میشوریش براش شعر بخون حرفای قشنگ بزن قربون صدقش برو هواسش پرت میشه

من براش شعر میخونم‌هواسش پرت میشه

منظورم از جاییش قسمت پرده اینا

میترسم از اون 😶😶😶

مگه تا کجا فرو میکنی دستتو خیلی سطحی بشور
با اونجاش ک دستشویی بزرگ نمیکنه

نه

موقعی که دارم کنترلش میکنم

کلا یه فکرای مسخرع ای میاد به سرم

سطحی بشور بدنشو

استرسی شدم

بلند براش شعر بخون هواست مرت مبشه

اره سطحی میشورم

پرت

اهان

باشه عشقم ممنونم

قربونت

شما تو روشویی میشورید؟

اره

تو سینگ نمیشه بشورم بنظرت ؟

پاهاش درد نمیگیره زانوهاش بخوره به روشویی ؟

بخاطر ظرفا
نمیشه ک غیر بهداشتی

سریع میشورم درد نمیاد

روشوییم تو حیاته خیلی هم کوچیکه و سررررد

عه

حموم چی

حمومم هم کوچیکه خیلی و یجوریه ادم میره داخلش همه چی انگار داره میوفته رو سر ادم 😅😅😅😅😅😅😅😅😅😅😅

همون سینک بشور
ولی وایتکس بزن یه سره ک کثیف نباشه
ظرفات نزار کثیف بمونه
ولی حیاط نبر

بچه سرما بگیره دیگه خوب شدنش سخته

ولی حموم بهتره

مرسی گلم

فدات 😘

سلام اون تایمی که پسرم خوابه کارامو میکنم
چند روز ممکنه اذیت بشی چون کارات جم شده بعدش دیگه میفتی رو دور
مثلا شبا بعد خواب نی نی کارات تموم بکن بخواب
صبم یکم زودتر پاشو

یکم بزرگتر بشه خوابشم بیشتر میشه شیر شبشم که قطع کنی اونموقع دیگه اینهمه اذیت نمیشی

من باشم همون تو سینک میشورم
سلامتی بچه خیلی مهمتره
بعدش قشنگ سینکتو تمیز کن بشور
الان یه سری میان وااای چطور دلت میاد اینا.ولی برام مهم نیست

ماتایه سالگی بااینکه حموم هم داخله تو سینک شستیم😑😂

من حمام و دستشویی مادرم اینا بیرون از در ورودی هستش.با اینکه داخلش یه هیتر برقی میزاشت که گرم شه ولی زمانی که من میرفتم خونه مامانم.تو سینک میشستم حالا خواهرزادمو با اینکه دوماه از طهورا بزرگتر بود تو سینک نمیشست منم میگفتم بچه گناه داره نبرینش بیرون.خواهرمم زیاد حساس نبود ولی اخرا دادش دراومد گفت چرا طهورا تو سینک میشورین نلین رو نه.دیگه اونم اضافه شد🤣
ولی اگه مهمونی خونه مامانم میومد در اشپزخونه میبستیم میشستم سریع پوشک میپوشیدیم و سینک میشستم که نبینن بدشون بیاد

دستشویی خودمونم بیرون از در ورودیه ولی یه در از داخل گرفتم که راحت باشیم سرما و گرما

مادر من سکته میزنه 😅

مامان منم حساس بود ولی اونقدر زیاد
میدید بچه میبردیم سگ لرز میشدیم هم خودمون هم بچه
بچه منم مهرماهی بود هوا دیگه سرد بود واسه نوزاد
تو خونه با اب و لگن بشدت بدم میاد
حس میکنم تمیز نمیشه بچه
تا حالا یادم نمیاد بچمو تو خونه با اب و لگن حموم برده باشم یا شسته باشم

ولی خواهرشوهرم اولین بار که میخواستن بچشو بشورن تو خونه یه سفره پهن کردن اینکارو کردن
خیلی بدم اومد .اینکه حس کردم تن بچه درد کرد همش با دست نگش داشته بودن
خب تو حموم یه بخاری برقی چیزی بزارین گرم شه اب و لگن تو حمون گرم کنین کمی هم بخار بگیره خوبه.اینجوری بچه تو بغله گرماش حفظش میشه

حالا تو سینگ چجوری بچه رو نگه میدارید ؟؟؟؟ پاهاش تو سینگ و از شونه هاش میگیرید و میشورید ؟

یه لبلس پهن کن تو سینک بچه رو بشون توش بشینه یه اسباب بازی هم بده دستش مشغول شه حالا تو اروم اروم بدنشو بت لیف بشور آخرسرم سرشو بشور اب بریزین دربیارین

همونجوری که تو روشویی میگیری فرقی نداره که
من که اب ولرم میکردم یه دستم از زیر بغلش رد میکردم یه جوری یکی از پاهاشو هم از هم باز نگه میداشتم که با اون یکی دستم بتونم بشورم
مثل حالتی که نوزادن میخوای شکمشون اروم بگیره رو دست میزاری.نمیدونم متوجه میشی یا نه

وای چه باحال . خوشم میاد از تجربه مامانای دیگه قشنگه 😅

متوجه شدم

زانوهاش درد نمیگیره تو سینگ

😬😬😬😬😬😬😬😬😬

خونمون مورچه داره شدید 👀

نه چرا درد بگیره
سینک که از روشویی ها بزرگتره راحتره

اینجوری حالا باسنشو طرف شیر اب بگیر از خودت فاصله بده که خودت خیس نشی

کامان بزن همه جا دیگه ازمورچه خبری نیست تامدتها

منظورش از شستن پی پی بود فک کنم ن حموم کردنشا🫠

سلام عزیزم
امیدوارم حالت بهتر باشه.
بنظر چند تا علامت با هم داری.
هم بنظر افسرده هستی هم خواب کافی نداری تنها هم هستی و کسی نیست باهات صحبت کنه برای همین توی سیکل گیر افتادی.
شاید کمبود آهن و مواد مغذی هم داشته باشی، از چیزایی که گفتی برداشتم این بود که خوب و با کیفیت تغذیه نداری.
سعی کن با همسرت صحبت کنی و متقاعدش کنی کمکی بگیری. بهش بگو یک نفر که مورد اعتماد خودت هست رو بگو بیاد کمک.
روانشناس هم باید خیلی مراقب باشی که از این سهمیه ای ها نباشه. بنظرم روانشناس/ مشاورت رو عوض کن.
توی طول روز فقط یک کار که حال خودت رو بهتر می‌کنه انجام بده، هرچند ساده، مثل دوش گرفتن یا آهنگ گوش دادن
منم توی بارداری شرایط تو رو داشتم دلم نمی‌خواست کار کنم و از جام در بیام با انجام کارهای کوچیک به خودم کمک کردم.
ببین چی خوش‌حالت می‌کنه انجام بده. ظرف ها کم کم شسته میشن ولی اگر خودت بدتر بشی دیگه ظرف های چند روز مونده مهم نیست.

اینکه نشخوار ذهنی داری یا همش منتظر حرف بقیه هستی بیشتر بخاطر تنها بودنت هست. شاید فقط میخوای شنیده بشی ولی کسی اطرافت نیست.
نمیدونم همچین جایی هست یا نه یا برای شما مقدوره ولی توی این گروه های مادر فرزند، کلاس های گروهی مادر فرزند شرکت کن. اینجوری هم از خونه خارج شدی هم با مادر هایی مثل خودت برخورد داشتی از تجربه هات گفتی از احساسات مشترک باخبر شدی متوجه میشی فقط خود تو توی این شرایط نیستی و اون فشار از روی ذهنت برداشته میشه.
شاید فقط به چند تا دوست و هم صحبت نیاز داری.
هم دورت شلوغ شده هم بچه ات تعامل کرده هم خودت چند ساعت از خونه خارج شدی
بعد یه مدت میبنی چقدر حالت بهتر شده

سلام خوبی

نه بخاطر تنهایی گیج نیستم

وقتی کارامو میکنم حالم خوب میشه

بخاطر تنهایی افسردگی گرفتم ولی گیج نشدم ک

کلا گیجم باید برم چکاپ

مرسی

این بخاطر هورمون و خستگی و کمبود مواد مغذی می‌تونه باشه عزیزم
چکاپ کنی بهتره.
هرچند ممکنه حرف های من هم اشتباه باشه
نظر یه متخصص حتما راهگشاست

منم تو حموم‌ بخاری برقی میزارم.

ن دیگه زود جمع کن. زیاد طولانی نکن بجه اذیت شه‌

مامانم همیشه میگه
ادم‌تغذیش بد باشه اعصاب هیچی نداره ن بچه داری ن شوهر داری و ن خونه داری ب مرور هم افسرده و عصبی میشه

درست میگه

منم پی پی رو گفتم اینجوری تو دستش نگه داره یه خورده فاصله بده تو سینک بشوره

تو سینک مرضیه🫣🫣🫣

اره
وقتی روشویی و حمام بیرون از خونست و بشدت سرد.مجبوریم دیگه
من که بعدش دستکش میزاشتم قشنگ سینگ سرکه و مایع میزدم ضد عفونی میکردم

بخاری برقی
حموم
خطرناک نیست؟؟؟
برق و اب

نه قبلش اندازه یه ساعت روشن میزاریم.بعد که خواستیم بریم حموم درمیاریم
ما که خونه مامانم راهرو داره موقع حموم رفتن میزاریم تو راهرو