Ooma
پرسش (1402/08/05):

خانوما بیاین دلم گرفته بابت خیلی چیزا

دلم گرفته از همسرم که حس میکنم پشتم نیست. حس میکنم عوض شده... دخترم که دنیا اومد خونواده همسرم یکهفته جوری زندگیمو بهم ریختن که فقط کارم گریه و سکوت بود. جوری دهنم باز مونده بود که فقط ب یجایی خیره میشدم و اشک میریختم. چرا بچه ریزه، چرا گریه میکنه. چرا باید باباش بغلش کنه راه ببره،چرا شیرخشک. پسرمون از این ب بعد۲شیفت بگیره پول شیرخشک دربیاره. چرا تو درازکشیدی.
حتی مادرشوهرم یکبار گفت اینقدر دخترت گریه کرد حرص خوردم رفتم دکتر گفته سکته خفیف کردی!!!! آخه چرا چرا چرااااااا ..........
اینارو همه رو شوهرم میدید پا ب پای من گریه میکرد حتی. میگفت تو ببخش اونا نمیفهمن تو نشنیده بگیر...
خواهرم ۲۰سالشه تموم دوهفته ای ک دخترم زردی داشت ۲۴ساعت رو سرش بود تموم کاراشو میکرد. حتی همسرم میگفت اگه زهرانبود ما باید چیکارمیکردیم دائم تشکر میکرد از کمکایی ک خونوادم‌میکردن چه جلوی خودشون چ جلوی خونواده خودش ..
اینو بگم ک باخونواده همسرم اصلا توی یک سطح نیستیم.
چه از نظر سواد ، چه فرهنگ ، چه مالی اصلا به من و خونوادم نمیخورن.(بخاطرهمین طرز فکرا پدرمادرم هیچی نمیگفتن دائم بامن صحبت میکردن ک احترام نگهدارم و چیزی نگم بهشون) من باهمسرم آشناشدیم همکاریم و ازدواج کردیم و باهمسرم هیچ تفاوتی حس نمیکنم و نکردم تاحالا. ولی از زایمانم ب بعد حس میکنم دنیای فاصله افتاده همسرم عوض شده. مثلا بجای اینکه من گله کنم خواهرت مادرت فلان کار کردن ، یهو شوهرم برمیگرده میگه بچه من احتیاج به هیشکی نداشت خداروشکر مامانم رو سرش بود اومد نگهداشتش ۱۰ روز. یا دخترم به خواهرم خیلی وابستس خیلی میخنده بهش ، خواهرم با ذوق تعریف میکرد .. یهو شوهرم گفت نه دخترمن خوش خندس به همه میخنده ن تنها به تو.
یا مامان بابام میلیونی واسه دخترم وسایل میخرن هردفعه . بعد خونواده همسرم لباس و اسباب بازی بی کیفیت( اصلا انتظاری ندارم‌نمیگم بیارن واقعا خودشون تصمیم گیرندن دستشونم دردنکنه)
شوهرم همونارو میاره وسط واسه دخترم میگه ببین عمه چقدر دوستت داشته اینارو اورده. حتی همکارش خونمون بود رفت وسایل اورد گفت مادرم بهترینارو واس دخترم میخره ولی اون یکی مادر بزرگ پدربزرگشم یچیزایی میارن بعضی وقتا!!!!
الان ب وضوح دارم میبینم ک باخونواده من بدرفتاری میکنه.
درصورتی ک تموم بدی های خونوادشو دید قبولم داره.
افسردگی شدید گرفتم سر این موضوع ، قرصایی مصرف کردم که منع شیرشدم....
این بدرفتاریش با خونوادمو درک نمیکنم.
نشسته بودیم ، بابام گفت نوه ام طفلی چشمش بدره میدونه یکی میاد داخل خونه, خیلی بلند گفت نه اصلا دخترم منتظرکسی نیست!!!!
بخدا داشتم آتیش میگرفتم. خب اخه چرا؟ مادرپدرمن شوهرمو رو چشمشون میزارن.
خواهرم میخواد از دخترم عکس بگیره میگه نه عکس چرا. بعد خواهرزادش میاد عکس بگیره میگه زیاد بگیر یادگاری بمونه!!
دقیقا همون خواهرش ک اونهمه منو اذیت کرد ، دخترم دیروز بهش ی لبخند زد ، شوهرم میخواست بال دربیاره ک دخترمون عمشو دوس داره و میشناسه عمش مهربونه ....
بچه ها اینه شاید چیزای ساده ای بنظر بیاد ولی بخدا داره منو نابود میکنه نمیتونم کنار بیام.
بارها با همسرم صحبت کردم میگه من خونواده تورو از خونواده خودم بیشتر دوس دارم. ولی کارایی میکنه حرفایی میزنه دهنم باز میمونه.
نمیدونم چیکارکنم چجوری زندگیمو برگردونم ب قبل چجوری رابطم باشوهرم خوب بشه. دائم کاراشون جلو چشم منه.

تقصیر مامان و باباشو بقین که هرچی میخاد با گریه بهش میدن هی بزرگ میشه بدتر میشه
دختر توهم کوچیکه اون عادیه لجبازی کنه بیشتر ولی اون با چهارسال سن اینطور خیلی بد
آره واقعا مخصوصا دخترم دیگه متوجه میشه
اینجور بچه ها رو دستت بیوفته ها انقد نیشگون بگیری بفهمن دنیا دست کیه😑😑😑
بچه ها ی چی میگم شاید بعضیا ناراحت بشن یا گارد بگیرن ولی واقعیته من پدر شوهر و مادرشوهرم مظلوم بودن ولی ب هرحال گاهی پدرشوهرم انگولکمون میکرد خدابیامرزدشون از وقتی رفتن ۹۵ درصد مشکلات رفع شده اون ۵ درصدم جاریامن انشالله خدا خودش نظر کنه😂😂
نمی دونم والا
آی حال میده
واقعا هزینه کردم دیگه گوشت به این گرونی کباب کردم براشون 😄😄😄😄
هستی مادرشوهر توام بره ۹۰درصد مشکلاتت حله😐😐
😂😂😂😂
ولش کن توهم دیگه درس عبرت شد برات نگیر تولد یا برید کافه با یه کیک خودتو شوهرت و دخترت تموم یا برو خونه مادرت یا خانه بازی تولد بگیر براش اونطور خیلی اذیتی داره برا خودتون بعدم بچت لذتی نمیبره
چرا گریه کرد
نه ما ناراحت نمیشیم. خیلی هم خوشحال شدیم.
پس دعا کنین برن😂😂
خواهرشوهر من میگه چرا با ما حامله شدی،دو تا دخترای ما دیده نشدن چون دختر تو آخر اومد... در این حد حسودن!!!!!
یا میگه شانس داری بچه ات خوشگله بچه من شبیه .... یک کشور دیگه میگه
غیر مستقیم میگه شبیه خودته....
به شوهرم گفتم یک بار دیگه خواهرت اینجوری بگه، یک چیز گنده بهش میندازما....
گفتم میگم روزی که له له شوهر بودی به قیافه اش نگاه نکردی خب بچه به ننه یا بابا میره... اونم تقصیر منه؟؟؟؟
همینو یک بار دیگه گفت شوهرم بهش گفت،منم خودمو مظلوم گرفتم که اولین باره دارم میشنوم😅😅😅
من که همش میگم خودشم مشکل داره
دوباره تولد بگیرم براش؟
اشکال نداره دیگه تموم شد یاد گرفتی دیگه تولد باشون نگری
اگر در توانت هست.
قربون دهنت😂😂😂
🤣🤣🤣وایییییی
دختر من لج نمی کنه مگه یه چیزی رو واقعا بخواد لجم کنه بیچاره می دونه با گریه بهش نمیدم چیزی امشب دلم سوخت گفتم همش میگم شیطونه بچم به این مظلومی رفته بود خودشو تو پرده می پیچوند می خندید 😄
در اتاق بچه ات رو یا در کمدشو قفل کن راحت،تمام... بزار حرص بخورن
از شوهرت تکثیر کن
خونه بابات بگیر بعد بیا از خوبیشون بگو😂بزار بفهمن ریدن ابم قطه
ی کیک کوچیک بگیر ی غذایی ک دوس داره اهنگ بزار سه تایی خوش بگذرونید عکس یادگاریتم بگیر اینستا هم پست کن ببینن😂
😄 من بیشتر دوس دارم مامان باباشو بزنم میگن گفت آهو قطع کن قطع کن دیگه
عزیزم خداروشکر لجباز نیس بچه لجباز خیلی بده ادمو پیر میکنه
ب قول نقی میگفتی چشم امپراطور😶😂
آره شب به شوهرم گفتم واقعا دیگه کوتاه نمیام چند وقتی بود ندیده بودمش فک کردم درست شده هنوز مخم سوت میکشه
خواهر همه ی مشکلی دارن من بچه هام دوقلو بودن هرگز یادم نمیره هر دوتا پسر بودن خواهر شوهرم با من حامله بود واس اون دختر بود قبل بارداریم خیلی باهم خوب بودیم بعد جنسیت انقد رفتارش تغییر کرد ک با شوهرش میرفتیم خرید شوهرمم بود دس اندازا رو یجوری میپرید ک اخر گفتم چ طرز رانندگیتونه دو تا حامله تو ماشینه این ب کنار وقتی بچه هام فوت شدن خیالشون راحت ک شد باز رفتاراشون برگشت مث قبل صمیمانه شدن ینی از تووو سوختم ولی ب شوهرررم و ب اونیکی خواهر شوهرم گفتم رفتارای خواهرشونو الان باز فهمیدن بچم پسره باز کرم دارن منتها من نمیرم ک ببینم چند شب پیش خونه مادر شوهرم برا همه چایی داد ب غیر از من ایشالله بچم بیاد تلافی میکنم بی احترامیشو...
😄😄😄😄
تقصیر بچه نیس تقصیر خانوادشه که بیشترم مادربزرگ پدربزرگا نوه رو اینطور میکنن
آره
آره بادکنکهاش که هس نهایت یه کیک کوچیک بگیرم
بچه خوب بچس دوس داره همه چی داشته باشه ولی خانواده باید یادش بدن اخلاقش اشتباهه نه بدتر دامن بزنن به رفتاراش
عقده ای ایشالا خدا عقلش بده
این آدمای پر رو را باید جواب داد و میگفتی بچه تون عقده ای داره بار میاد چند بار براش جشن بگیرین تا تو جشن تولد بقیه گلو جر نده.
یا میگفتی واااای بدبخت اون پسر و خانواده ای که قراره بعدا این بشه عروسشون... چقدر حسوده
نه عزیزم بچه هنوز همونه چون خانوادش همونطوز باش رفتار میکنن
اینها شبیه کیف و لباس منم میخرن 😄
واقعا هم همینه تا کی میخوان باهاش راه بیان هرچی بزرگتر میشن بدتره تا بچس میگی نمیفهمه
من ماه پیش رفتم خونه بابام به من و دخترم پول داد کادو تولد نه کیک دادم نه کباب 😄
😄 آفرین
من که رفتارای خواهراشو بچه هاشون رو با بچه ام بهش میگم، حساس هست شدید ترش کردم، رفتیم خونه مامانش همون اول به بچه خواهرش پرید که دست نزن بچه ام رو... بچه هه رید به خودش🤣🤣🤣🤣🤣
آره گاهی لجباز میشه ولی دیگه نه سر همه چیز، مثلا این واسه کلاه تولد جیغ زد بعد دخترم کلاشو میذاشت سرش
یعنی بچم میگف کلاه مال تو خفه شو
😄😄😄
ببین من نظر دوستان رو نخوندم ولی دلم نیومد بهت نگم به مامان و بابات رو راضی کن هر جور شده که به مدت چیزی نخرن دیگه بگو بخاطر زندگیم نخرید فعلا . از طرفی شوهرت قشنگ می‌دونه که خانوادت چقدر کمکتون کردن از اینکه خانوادش نتونستن حالت عقده شده واسه همین از کوچک ترین کار اونا هم بت میسازه . یه مدت باهاش مخالفت نکن اگه گفت فلان چیز خریدن بگو آره دستشون درد نکنه ولی من توقع از هیچ کسی ندارم ن این طرف ن اون طرف . بذار بفهمه که تو رقیبش نیستی اونم کم کم راه میاد باهات . خودت هم اصلا نسپار دست حرف بقیه خیلی مودب خودت از خودت دفاع کن . چون شوهرت آدم حرف زدن نیست اونا سو استفاده میکنن. راحت بهشون بگو خب بچه گریه می‌کنه اتفاقا اینجوری یعنی بچه سالمه . خودت حال خودت و زندگیتو خوب کن منتظر معجزه نباش
من روم با شوهرم بازه😂😂😂😂 یعنی یکجور به بیچاره گاهی میپرم خودم دلم میسوزه ولی به خانواده اش تابحال چیزی نگفتم.
عجب آدمایین واقعا
سرشون سلامت حدقل یه کبابی میدادی بهشون😂
آره دیگه چهار سالشه ولی منطق نداره میگه همین الان باید برام بخری بگی بستس یا فردا اصلا گوش نمیده وحشتناکه جیغاش
شوهرم میگه بد تربیتش کردی
اینا نه عقل دارن ن شعور دیدم ک میگم بعد جالبه شوهرم دلش برا خواهر زاده هاش میره انقد دوسش داره ک ولی اون انقد بی خرد و نادون فک نمیکنه بچه برادرشه درحالی ک شوهرم من طفلی اصلا اینچیرا حالیش نیس من با بچه هاشمشکل ندارما ولی با این پدر و مادرش مشکل دارم حیف ک ذات پاک بچه هاشم گند میزنه در نهایت😑😑 ولی خوب از خجالتش در میام وقتی اومدن خونمون ب همه چایی میدم ب اون از قصد نمیدمدبعد بلند بلند ب شوهرم میگم عه ایییین یادم رف براش چااییی بریزم عزیزم دقیقا با لحن خودش مادر شوهرم گف ب همه چایی دادی گف اینو ندادم😑 گفتم نیاز نیس خودم میریزم
تو بد تربیت کردی؟
آره حالا خودش میگف کی بزرگ میشه بعد پدرشوهرم میگف اسپند دود کن چشم خورده 😐
خداروشکر ک میتونی از پس خودت بربیای
خداروشکر من همچین چالشهایی نداشتم ولی خیلیارو دیدم چون نتونستن مدیریت کنن زندگیشون از هم پاشیده
😄😄 آره منم میگم رو بچه حساسش می کنم
چون از اول کوتاه اومدن
😂😂خر چشمش زده
😄😄 رفتم خوردم کلی چیزم بار کردم اومدم 😄😄
نه به اون میگه
عیب نداره تو ارامش جبران کن براشون👍
😂😂نوشت خونه بابا همیشه همینه سرشون سلامت
😶😶😶
دخترم دنیا اومد هرچی داشت خواهرشوهرم به دخترش میگف اینو می خوای عینشو برات بخرم؟ خودش اینجوریش کرده کلا
آره والا
قربونت برم
خدانکنه عزیزم
البته پدرشوهرم کپ کرده بود بقیه خیلی نازش می کردن اون اصلا متعجب بود
عزیزی... والا بخدا به هرچی این بچه پیله بودن تپله مثل مامانش...
به شوهرم گفتم مثل خواهرات خوبه شوهراشون هرجا بزارن به استخون میخوره؟؟؟ شما شانس آوردی دست به هرجا میزنی نرم و گوشتیه😂😂😂😂
الانا خودش میگه زن تپل داشتن نعمته بیچاره داماد هامون،
اره بچه مث ی خمیری ک پدرو مادر شکل میدن بهش این خودش حسادت رو از بچگی اموزش داده
صاحب تاپیک ببخشید
بگو هنوزم دیر نیس با مشاوره درستش کن گند نزن ب اینده بچت
آره خیلی حسودن
ببین دختر انقد ب این خانم خوبی کردم حد و مرز نداره با این اوکی بودیم خیلی هم من هم شوهرم ولی ذات بد نیکو نگردد چون که بنیادش بد است ...پدربزرگم فوت شد همه خانوادم رفتن شهرمون ب من گفتن تو یکی باش اینجا شوهرم هم با مادر و پدرش رفتن برا تسلیت من موندم این خانمو شوهرم گذاشت خونمون صبحانه نهار شامش کلا خونه ما پلاس بود بجا اینکه من برم خونه اینا تنها نباشم این اومده بود تازه چی شوهرمم خونه نبود وسیله هام داشت ته میکشید یخچالم تو ی هفته خالی شد غذا درس میکردم برا شوهرشم میریختم ببره خونش بخوره چون زنش پیش من بود ینی برا همین از کاراش متنفر شدم وگرنه اک براش کاری نکرده بودم ی ذره هم نمیسوختم...
😂😂😂
😂😂😂😂 خانواده اش همش تو سرش میزنن که تو به زنت رو میدی... زن ذلیلی....
قبلا یه بار گف همه بچه ها همینن گفتم والا خواهر زاده برادرزاده من که اینطور نیستن
بگو بچه هایی ک اطرافتن همینن ماک ندیدیم😂
اعصاب خودتون خراب نکنید اروم و ریلکس باشید خانوما
واقعا بد ذاتن ، 😄 چه تنبله
پوستتون چروک میشه فردا با حرسایی که میخورید زیر چشماتون گود و سیاه میشه ماسک بزارید و اروم باشیدگذشت😂
شوهرم میگف از اول به بچت نگفتی تولدش فقط یه روز خاص توی ساله نه هر روز؟
اتفاقا تنبل نیس زرنگه اینا ی وعده رو هم براشون پولش در نظره خدا شاهده من اینارو نمیدونستم ولی بعدا خودشون میگفتن فهمیدم مثلا میگن شام خونه فلانی هستیم دیگ خرجمون میمونه تو جیب خودمون 😑😑😑
آره ، ولی این خواهرشوهرم میره باشگاه قرصم می خوره برای لاغری، یبار فامیلشون بهم گف چند کیلویی لاغر شدی من وزنمو گفتم این داد زد نههه بابااآااا بعد رفت شیرینی خامه ای آورد برام 😐
خیلی حرص میزنه لاغرم شده خیلی فقط شکم و پهلو زیاد داره
بدون چقدر الگویی براشون... شما هم چیزی خریدی بگو اینو از فلان جا خریدم،شما که میخواین مثل اینو بخرید زیاد تو بازار نگردین
واااااای 😄
خوب بی ادب و بیتربیت بار میارن میندازت تو جامعه... بعدشم ازدواج میکنه یک خانواده رو سیاه بخت می کنن
اتفاقا آدرس غلط میدم یا چند ماه بعد می پوشم 😬
🤣🤣🤣وای
خوبه همینو میگه...
من بعد جریان بچه هام ادم حسابش نمیکردم خودشون خودشونو چسبوندن ب ما بعد من رفتار بدی نداشتم دیدم باز شروع کرده پریروز بودم خونشون از این ب بعد اصلا حسابش نمیکنم من ی اپمیم ک طرفو هرجوره میسوزونم در نهایت احترام🙃
خودش میگه ولی من دوس دارم خودم بگم دوس دارم بدتر بگم بگم اه گمشو بچتو جمع کن برو ریدی به تولد بچم
ریدم تو پس مغزش🤣🤣🤣
اینجوری خوبه منم می تونم تحویل نگیرم 😄 در این حد بلدم نگاشم نکنم باهاش حرف نزنم حرف زد بزنم به نشنیدن و ....
قربونت عزیزم، اینم نعمت بچه آخر خانواده بودنه تجربه بقیه خواهر برادرا رو بدست میاری...
اخ بدترینش میدونی چیه با خواهرش گپ میزدم و میخندیدم بعد ارومم حرف میردم هی میومد میگف چیشده چیشده میگفتم هیچی باز این میرف دوباره میخاست بیاد اینشکلی داشت از فضولی میترکید🤣🤣
😄😄 ، این کثافتها با جاریم اینجوری می کنن من حسودیم شه
من مهم نیس برام میگم‌مناسب همن
صاحب تاپیک درد و دل یادش رفت بنده خدا😂😐
😬
من از این که مدل لباس یا کیف و کفشمو بخرن ناراحت نمیشم ولی بخوان افاده اش رو برام بیان، عصبی میشم
نیم ساعت بیشتره دارم پیامارو میخونم
دیگه دید دل بقیه پرتره خودش درسکوت صحنه رو ترک کرد😂😂
آخه بعدش میگن عه تو هم شبیه ما داری 😄
بخابید بابا
به کلیه چپت
محل نذار
شوهر صاحب تاپیک قلبا میدونه خونوادش کم میذارن ولی می خواد اینجوری بزرگ نشونشون بده و کم نیاره حسادت می کنه به اینکه خونوادش مثل خونواده خانومش نیستن
آره والا خر شدم خوابم نمیبره
باز شوهر من قبل ازدواج لاغر بود،الان اب رفته زیر پوستش، بهش میگن چاق شدی... منم با خنده گفتم طفلی به آرامش رسیده معلومه زنش خوبه😁😁😁😁
چشم
تو ببین جلو اینا باید ور دل شوهرت زیر زیرکی حرف بزنی بخندی بلند بلند شوهرتم باید پایه باشه تا ما تحتشون اتیش بگی ه🙃
باز شوهر من قبل ازدواج لاغر بود،الان اب رفته زیر پوستش، بهش میگن چاق شدی... منم با خنده گفتم طفلی به آرامش رسیده معلومه زنش خوبه😁😁😁😁
شوهرم که پایه نیس ولی من میرم پیشش یا پیش دخترم محل نمیدم
😂😂😂من عید چاق شده بودم هرجا میرفتم فامیلا میگفتن چه چاق شدی
منم میگفتم از بس ارامش دارم هرچی میخورم گوشت میشه به تنم🤭
دیگه چیزی نمیگفتن
خدایا🤣🤣🤣🤣
😄 نمی دونم به وزن آدم چیکار دارن
اینش خیلی عصبی میکنه آدمو
دیوون 😄
تو خونه بگو اگ اونجا نیومدی کنارم بشینی نمیریم کنکله 😂😂😂
دیوونن
حالا ما برعکس شوهرم بعد عروسیمون چاق شده بود فامیلاش میدیدن میگفتن چه لاغر شدی
😑😑😑
😄😄 باشه
انگار از سفره اونا برداشتی خوردی
آره
فامیل جماعت فقط گوه میخورن ک اگ یکی دوبار جلوشون دربیای تمام دیگ نمیتونن کاری بکنن😁😁
منم یک بار سر سفره بودیم،شوهرم نبود، تا به بچه غذا دادم غذای خودم دیر شد، دیرتر از همه تموم کردم برادرشوهرم گفت وای طفلی داداشم هرچقدر کار کنه، باید بده برای خوردنت زن داداش،تو از همه مون بیشتر خوردی...
منم با خنده گفتم خداروشکر دستم تو جیب خودمه، این گوشت و هیکل هم از خونه بابام پر شده، باز خوبه هرکی منو ببینه نهایت میگه چاقه نه که بگه معتاده بس لاغره😂😂😂😂😂 دهنش وا موند... دیگه دهنشو بست
لیلا عاشقتم انقد خندیدم با حرفات و حرص خوردنات عین خودم حرص میخوردی و تایپ میکردی🤣🤣🤣
الهی که به سلامت پسرتو بغل بگیری و چشم بدخواه از زندگیت دور باشه
اونا کورن عزیزم
خوب کردی
من ادم ارومی عستم ولی کسی چیزی بگه بهم بی جواب نمیزارم
من بارداری الانمو ب هیشکی نگفته بودم تا چهار ماهم بعد زندایی شوهرم گف بابا چاق شدی ورزش کن و فلان گفتم چ ایرادی داره اتفاقا شوهرم چاق منو خییلی دوس داره دیگه هیچی نگف😂😂😂
منم اهل جواب دادن نیستم ولی این برادرشوهرم خیلی حس شیرین زبونی و شوخ طبعی داره... مسخره میکنه،منم راحت لهش می کنم.
دیگه ی بار به عمه شوهرم گفتم اتفاقا چاق شده گفت نه و فلان
گفتم عمه لباساش اینطوری نشون میده وگرنه ببخشید هرشب تو بغل من میخوابه من میدونم چاق تر شده نسبت به اوایل
دیگه چیزی نگفت رفته بود به مادرشوهرم گفته بود چقد پرروئه به من گفت من بغلش میکنم میدونم چاق تر شده😂
یه بار غذا پختم،برادرشوهرم گفت زن من اینو بیاره جلوم بزاره، من لب نمیزنم، منم گفتم حالا بزار یکی حاضر بشه دخترشو بدبخت کنه بهت دختر بده بعدا اُرد بیا...
کلا همون لحظه باید جواب بدی وگرنه به قول شوهرم امتیاز اون مرحله رو از دست میدی😂
بیداری رفقاااا
صاب تاپیک خوابش برد بین حرفاتون لابد 😂
خیلی خوب گفتی...
فدات شم رقیه جانم من تو اوما تا حالا اینشکلی حرف نزده بودم امشب یکم رد داده بودم😁😁 بی ادب شدم😂😂...
ممنونم از دعای قشنگ الهی ب حق علی( ک برام عزیزترینه) تو هم تا سال دیگ نی نی بغلت باشه اخر شبا بیای اوما تاپیک بزنی چیکار کنم بچم بیداره نمیخوابه😁😍😍
ن بابا دید همه رد دادیم گف دردمو ب کیا گفتم من😂😂😂😂
من بیدارم گشنمم هس میرم ی چی بخورم🥲🥲
وای منم تقریبا این مشکل رو دارم.
چون دوتا خواهرزادهام وابسته خانوادمم و سمت پدری نمیرن اینا میترسن دخترم مثل اونا بشه انقد خودشون میکنن تو چشم و چال اونم الکی.یعنی حاظرن سم بدن دخترم بخوره ولی بش نه نگن مبادا ازشون زده بشه.
از نظرشون همیشه هم دخترم عاشقشونه.انقد میخوادشون حد نداره.
البته من شوهرم تیکه میندازم اونم اکثرا قبول داره سکوت میکنه
خداروشکر سمت ما از این خبرا نیس
اتفاقا بچه رو ترغیب میدن به پدرو مادربزرگ
میگن بچه باید محبت هردورو داشته باشه هم سمت مادری هم پدری
ای جانم تولدش مبارکا باشه.یادمه دخترامون همسن بودن🤩🤩🤩🤩
واقعا حرص خوردن داره میدونی یه وقتایی لجم میگیره خیلیا بلد نیستن یا به موقع جواب بدن😓
منو بردی به حس و حال نجف🙂❤️
ان شاءالله خدا به دل همه نگاه کنه به آرزوهای قشنگشون برسن
من اینجور مواقع اصلا نمیتونم لبخند بزنم که،انقد قیافم بهم میریزه که همه میفهمن مثل بمبم کافیه بترکم
خانواده خودمم اینجورن.اوندفه به مادرشوهرم گفتم بابا شما خودبزرگ بینی دارید.من مامانم و خواهرام میگه عمه ذوقش میکنن اونوقت میگفت دایی شما حرص میخوردید
عزیز دلی مهربونم💚💚💚
همه مردا همینن
مادرشون انقدر میرینه بهشون مادرزن یه محبتایی میکنه بهش ک گادرش از بچگی نکرده ولی خدا نکنه مادرش یه خیار بده دست پسرش میشه ملکه بهترین مادر
بعضیا واقعا فازشون معلوم نیس چیه
از قدیم گفتن خوبی ک از حد بگذرد نادان خیال بد کند
اینا گدایه محبت مادرشونن
ننه هاشونم خوب بلدن چحور اینارو تشنه محبت نگه دارن چون اینحوری نگه میدارن پسراشونو
ماشالله کامنتا زیاد بود نتونستم بخونم ولی تجربه من چون حدودی مشابهش‌برام‌پیش‌اومد
هر‌چه‌ زودتر به خانوادت بگو همه نوع لطفی رو قطع کنن چه مالی چه معنوی خودتم همه کار بچتو بسپر به عمه و عموش به شوهرتم بگو ک اوتا عمع عموشن ببین چقدر دوسش دارن همونجور ک شوهرت میخواد خانوادشو بزرگ کن ولی در جهت خودت ازش استفاده‌کن تا بفهمه تو چه نعمتی بوده
ولی من‌فکر‌میکنم شوهرت افسردگی بعد زایمان گرفته🤣
شوخی نمیکنما جدی میگم
مردا هم خیلی لوس میشن
به نظرم یکی کاری ک بالا گفتم‌بکن دو اینکه یه مدت بیخیال باش
خودشون درست میشن اغلب
اونجا ک گفی اتو اشغال خونوادشو میاره و خر کیف میشه
اونجاش شوهر منه🤣🤣🤣🤣🤣
کل این ی سال ونیم دو تا پیرهن صد تومنی برا دنیز خریدن همش میگه چرا اونا رو تنش نمیکنی🤣🤣🤣🤣🤣
حالا ابجی من لباسای دنیزو ک میخره براش از ترکیه سفارش میده براش میفرستن
لیلا شمالی هستی؟؟؟ 😂😂😂😂فحش اصیل شمالی دادی 😂😂😂
دخترا شاید باورتون نشه کلا بعد از بچه همینه فاصله زیادی میوفته بین زن و شوهر
من خودم ب شخصه تا قبل بچه رابطه ای کاملا عاشقانه داشتیم با شوهرم.
ولی خدا شاهده الان ب جایی رسیدیم افتضاح واقعا فقط دلم میخواد بره همش شیفت باشه تا اعصابم اروم باشه.
بخاطر بچه تو خونه نمیتونم درست حسابی دعوا کنم باهاش خالی بشم هی تو. خودم میریزم حرص میخورم واقعا اوضاع بدی دارم
یعنی واقعا انگار ی ادم دیگ شده انگار هیچ اثری از اون مردی ک باهاش ازدواج کردم نیست.
ببین دقیقا همین چیزای ریزی ک گفتی بخاطر حرص میخوری اذیت میکنی خودتو
دقیقا همین مشکلات همین رفتار های ب ظاهر کوچیک ولی دنیای حرص و. جوش ب همراه داره ماهم وضعمون همینه.
واقعا ی مدته دیگ زدم ب بیخیالی اوایل خیلی حساس بودم اذیت میکردم خودمو ناراحت میکردم خودمو.
ولی دیگ پوستم کلفت شد. ولش کردم امون خدا هیچی بهش نمیگم مشخصه این مدلی حرصش در میاد 😬😬
فعلا با این فرمون پیش میرم.
اخه مردا همشون همینن هرچی بگی بدتر میکنن. درست نمیشن ک.
سمانه فک کنم کلا مردا همینن بخدا 😂😂😂 یعنی 99درصد رفتارهای خرکی عین هم دارن.
بچه ها ک تعریف میکنن دقت کنی همه تایید میکنن. انگار دارن شوهر مارو تعریف میکنن 😂😂
ولی شوهر من ظاهرش مظلوم مامان من همش میوفته گردنم میگ تو اذیتش میکنی 😂😂
مثلا خودش گند میزنه باهاش قهر میکنم. بعد یجا میریم قیافه اش اویزون همه میفهمن ناراحته.
یکی نیس بگه دیوث خودت باعث میشی گند میزنی بعد خودتم ناراحت میشی قیافه میگیری.
دقیقا همین یساعت پیش خونه مامانم هستم بهم میگ امیر خیلی پکر شده همش توی خودشه ناراحته لاغر شده.
گفتم نگران نباش دلت نمیخواد برا اون بسوزه قیافشو نبین مظلومه مدلشه کلا مظلوم نمایی کنه. 😑😒
واقعا چرا همشون ی مدل هستن؟؟؟ خانواده شوهر منم همین.
جدیدا ک رفت و امد کم کردیم. مادر شوهره یاد گرفته زرت پرت پا میشه میاد خونمون 🤕🤕🤕🤕
کم داستان داشتیم این حرکتم اضافه شد واقعا مغزم رد داده دیگ 🤕🤕
ای گفتی. دوتا لباس از چهارشنبه بازار خریدن بعد هی میگه اون لباسا خیلی بهتره اونارو تنش کن. حالا طفلی مامان من چندتا چمدون لباس خریده هااااا
ممنون بچه ها چتای همتونو خوندم دیشب خوابم برده بود از وقتی بیدارشدم همه رو خوندم.
خدا ب داد هممون برسم. ولی ب داد من بیشتر
بلکه روی آرامش ببینیم.....
میگن لباس بچه باید باکیفیت باشه جنسش پنبه ای حساسیت نده ...
اخه لباسی که زیرگردنش تا روی شکم پولک دوزی شده مناسب دختر ۶ماهس؟؟؟!!!!
اینقدر شوهرم گفت پوشوندمش کل زیر گردنش زخم شد بچم در عرض نیم ساعت
هممون همینیم خواهر. خدا ب همه مردا عقل بده.
میدونی همه اقایون توی میان سالی تازه میفهمن باید همراه با زنشون باشن و هیچکس بجز زنشون بدردشون نمیخوره.
متاسفانه جوونی ماها میره و اون موقع واقعا دیگ انگیزه ای نمیمونه.
مال حسودیشونه البته.
لباس ک هیچی سر همه چی این کارارو میکنه
از روروئک و کالسکه تاااااااا ظرف و ظروف و اسباب بازی. حتی وسائل جهیزیه و وسایل خودم ....
ببین مامان من یه عااااالمه ظرف و ظروف برا دخترم گرفته بود. بعد مادر شوهر یه کاسه ماست خوری کوچولو براش گرفته
یه روز من برا دخترم سوپ ریخته بودم تو ظرفا مامانم. همین جوری که نشسته بودیم من گفتم آخی چه این تک شاخه با نمکه 😍
نه گذاشت نه برداشت گفت اون ظرفه که من براش خریدم خیلی از همه اینا قشنگ تره. با حرص گفتا. انقدر اینا حسودن
چه حوصله ای داری پارسال باخانواده شوهر تولد گرفتی امسال با خانواده خودت میکرفتی یا نهایت تولد سه نفره شام هم میرفتین بیرون خیلی هم خوش میگذشت همیشه که نباید کلی آدم دوروبرمون جمع کنیم
دقیقا همینه آفرین
وقتی میفهمن که دیگه هیشکی دورشون نیست میفهمن فقط خانومشون مونده
اخه شوهرمن قبول داره خونوادش بدی کردن.
حتی یکبار پسرعموش از خونواده خودش بدتعریف میکرد ، شوهرم گفت دست رو دلم نزار خونه از دست خونواده خودم.
بعد یبار عید دیدنی بودیم ، اونجا ی بحثی شد ، خودش گفت من تاحالا خونوادمو نشناخته بودم بعد از دنیااومدن دخترم شناختم
مرسی عزیزم تولد الین جون هم مبارک 😍
وااای یاد خودم افتادم ی روز مادرشوهرم رفته بود بیرون برای پسرم لباس وشلوار خرید چندبار گفت چرا نمی پوشونیش گفتم دوبار شستم رنگ وروش رفت دستمالش کردم قیافه اشو میدیدی بنده خدا از اون موقع فقط اسباب بازی میخرن😂😂😂😂
عزیزم حوصله که ندارم ولی هم خانوادم دورن امکانشو نداشتیم بریم هم اونها تولد بچه هاشون ما رو دعوت می کنن بازم من مهم نیس برام به من بود نمی رفتم، هم شوهرم دوس داره دور دخترم شلوغ باشه دست من نبود، هم این خواهرشوهرم نگفته بود میاد حتی به مادرش گفته بود معلوم نیس بیام شب ساعت ۸ اینا اومد، بعد چون خونش دوره کم می بینمش فک کردم بچش اخلاقش درست شده دیگه ۴ سالشه اینم ادعاشه من باهاش حرف میزنم و .....
یعنی تو راه بود زنگ زد مادرشوهرم برا دختر منم کیک بگیر رفتن بیرون براش کیک گرفتن کادو گرفتن 😐 دیگه نمی شد کنسل کنم برگردم خونه
هستی جان فقط با سیاست با شوهرت رفتارکن بنظرم شوهرت احساس تحقیر یا کمبود تو خودش میبینه میترسه از اینک بچتون فقط شما وخانواده اتون براش مهم باشه، از خانواده اش تعریف میکنه ضدحال نزن اون خودش متوجه همه چی هست میخاد ب شما بفهمونه ک خانواده ی منم هستن ب چیزی زیاد گیر بدی اون بدتر مقاومت میکنه و سمت اونا میره اصلا حساسیت نشون نداده تا درست شه
وای چقد رومخن برای دخترت از این ب بعد تولد نگیر اگ هم میگیری اصلا اونارو دعوت نکن ما تولد برای بچه هامون میگیریم ک خوشحالش کنیم با این طور رفتارکردن اطرافیان ب بچه اصلا خوش نمیگذره بلکه خاطره های بدم براش درست میشه از سال دیگ هرکاری کنی تو ذهنش میمونه با شوهرت صحبت کن ک تولدای دخترتو اینطوری نگیرین یا با خواهرش صحبت کنه
منم حسم همینه
تورک اصیلم ولی ساکن مازندرانم همه فوشاششو بلدم😂😂😂
مرسی عزیزدلم 😘 ندیده بودم پیامتو خوشگلم
نزارین بخره عاقا من شوهرم هیچی راجع ب سیسمونی نمیگف ولی خانوادش دائما میگفتن مامانت چی میگیره مامانت چی میگیره گفتم وظیفه مادرم نیس چیزی برا بچم بگیره خودم براش همه چی میگیرم شوهرم میگیره بچه هامونن سر دوقلوهام هی پیش شوهرمم میگفتن بعد ی مدت اونم پرسید گفتم قرار نیس امیدوار باشم کسی برام چیزی میخاد بگیره یا نه مگه خودمون چمونه بقیه بگیرن اگ قرار باشه مامانم وسیله هاشو بگیره مامان تو هم باید بگیره...بعد ی روز مامانش گفت مامانت چی گرفته و فلان گفتم اگ رسم مازندرانی میخاین برین باید در نظر بگیرین هر دو طرف سنگ تموم باید بزارن هم تو باید بگیری هم مامانم اگ رسم خودمون باشه شوهرم خودش میگیره تنش سلامت باشه دیگ هیچی نگفت بعدشم گفتم اگ مامانم هرچی بگیره دستش درد نکنه وظیفش نبوده لطف کرده هیچ انتظاری از کسی ندارم...بعد دیگ سکوت کردن دخترش برگشت گف اره مامان اتاق فلانیو دیدین همشو مامانبزرگش خریده بود (اون فلانیو هم میشناسم پول جهزیه رو نتونست بده تمام وسایل برقیا رو گرفت پس داد طلاهای دخترشم بی اجازه دادمادش گرفته بودن فروخته بودن حالا ی بار همه اینارو بهشون گفتم ک فلانی اگ خوب بود اینهمه منم منم میکرد زندگی دخترشو نابود کرد)باز حرفشو پیش کشیدن دیدم نمیخان متوجه بشن همینطور ک میخاست ادامه بده پاشدم رفتم ی جا دیگ نشستم با گوشیم مشغول شدم خودش دیگ خورد حرفشو بعد اون دیگگ راجع ب سیسمونی چیزی نگفتن همه رو هم خود شوهرم گرفت از وسایل چوبی تا کالسکه و کلی وسایل... در حدی با شوهرم منطقی خرف زدم ک متوجه شد خود شوهرم بهم گف وظیفه خودمه برا بچم همه چی بگیرم...بهش گفتم ما خودمون بچه اوردیم اونا اگ چیزی گرفتن دستشون درد نکنه نگرفتن هم نگرفتن مسئولیتی ندارن ک...بعدم بهترین کاره ک منت هیچ کسی رو بچمون نباشه هی نگن اره ما فلان کار و کردیم ...حالا اینا ب کنار مادر شوهرم دو تا سر همی نخی گرفته بود دوتا ۱۰۰ هزار تومن دیدم خیلی اصرار داره جواب بدم دادم تموم شد از اونطرف اومدم ب مامانم گفتم نمیخاد چیزی بگیرین تا دوباره ی کاری نکنن اینا بیش از اندازه انتظار داشته باشن
عه تولدشه مبارکه ایشالله تا عمر داره ب خیر و خوشی شادی زندگی کنه 🥰💚💚
اخ اخ از دعوا نگو ک دلم خونه
قبل دنیز دعوامون میشد خشتکشو میکشیدم ب سرش جرش میدادم ب گوه خوردن مینداختمش
الان نمیتونم ی دعوا کنم تا صدام میره بالا دنیز هلاک میکنه خودشو از گریع
منم همش مجبورم تو خودم بریزم چیزی نگم
بعضی وقتا انقدر فشار بهم میاد دلم میخاد دنیزو بدم همسایه ام برم ی فصل اساسی مهدی رو بزنم دلم خنک شه🤣🤣🤣
من مادرشوهر پدرشوهرم ‌ک فقط لب و دهنن
فقط ب زبون دنیزو میخان
از دلشون نمیاد براش خرج کنن
😂😂😂
وااااای ما تو ی ساختمونیم قبل بچه اصلا نمیومد ها تا بچه رو از بیمارستان آوردیم همش پایین.روزی ده بار میومد چک میکرد نافش نیفتاد؟سردش نی؟شیر نخورد؟چرا گریه کرد؟چرا شاشید؟🤣🤣🤣هی هم خودش میگفت پام درد میکنه از پله میام و میرم.شوهرمم هی میگفت بنده خدا با پا دردش هی میاد میگفتم خو نیاد والا من راضی نیستم.تا ی سال این وضعمون بود.تا شوهرم میومد برا ناهار میدویید میومد که بده بچه بگیرم هی هم میگفت فرهاد قشنگ غذاتو بخور بکش بخور دیگه،چرا کم خوردی.د لعنتی اون موقع مجرد بود هواشو میداشتی.من رد دادم صبرم کمه کردمش دعوا کلی هم اخم و تخم کردم الان دیگه نمیاد
حالا خدایی من خواهرشوهر بزرگم لباس خیلی میخره برابچم.هروقت بیاد ی دست میاره.
اونوقت خواهرام هی میرن جایی پولش میدن که آره ما سلیقت نمیدونستیم میگم بابا بخرید سلیقه نمیخواد مگه شوهر من پول رو میبینه؟
دقیقا من همیشه همینو به شوهرم میگم
🤣🤣🤣چقد خندیدم با این پیامت
خوب چه اشکال داره اگه با همسایه راحتی بگوش اینو بگیر یه لحظه🤣🤣کارت بکن بعد برو بچه رو بیار
فداااات عزیزم🥰🥰🥰
دهنت سرویس 😂😂😂😂😂
وای حرف دل منو زدی بخدا. ی دعوا حسابی رو دلم مونده که قشنگ پاره پوره کنمش.
هیچی نمیگیم بخاطر بچه احساس میکنم خیلی پروو تر میشن 😑😑😑😒😒😒
وای چ تحملی کردی.
من اصلا روانی شدم صبح تاشب با زنگ و اس داره امار زندگیمون میگیره
حالا اومدن های وقت و بی وقتش هم شروع شد
خدا میدونه کی جنگ جهانی سوم راه بندازم من. واقعا کاسه صبرم لبریز شده کجا رو سر کی خالی کنم خودمو خدا میدونه.
تا روح و روانتون داغون تر نشده حال خانواده شوهر رو بگیرید
نهایت بچه رو بستنی و کیک میدی یادش می‌ره ولی یه عمر از صدا و قدم نحس خانواده شوهر راحت میشید
تو میتونی مهسا
آخ آخ از این خورد نخورد شاشید نشاشید رید نرید. گریپ میچر بده. بابونه بده. آب بده. نبات داغ بده. پوشک کن پوشک نکن 😂😂😂😂
من به شوهرم گفتم همه رو خودمون بخریم کم کم داشتیم میخریدیم. مامانم هول هول خودش رفت خرید آورد

سوالات مشابه