Ooma
پرسش (1402/05/07):

بچه هاا بیایید اینجا ببینم چطور میتونم شخصیت قوی داشته باشم

سلام بچه ها خیلی دوست دارم شخصیت قوی محکم و با اعتماد بنفس نفوذ گذاری داشته باشم احساس میکنم قدرت نفوذم تو زندگی زناشویی کم و مطمئنا سیاست های خاصی میطلبه ممنون میشم بهم بگید اگه راهکاری بلدین و اگه کتاب مفیدی بلدین معرفی کنید ؟

سلام یعنی حس می‌کنی اعتماد به نفس نداری ؟
نداری که غلطه همه دارن یعنی حس می‌کنی اعتماد به نفس آت پایینه؟
سلام اولین قدم قبول داشتن خودته
کیو تو زندگیت خیلی قبول داری؟اندازه همون خودتو قبول داشته باش
حتی اگه اشتباهی داری بپذیر که اشتباه داری و از قبل بشناسشون و درستشون کن
ابراز وجود و جرئت مندی در زنان
مهارت گفت و گوی همسران
ازدواج بدون شکست
پنج زبان عشق
نه دوست دارم اعتماد بنفسم بیشتر بشه نه که ندارم و شخصیتم قوی تر شوهرم بیشتر به حرفام گوش بده
صددرصد هر آدمی اشتباه داره و باید برای اصلاحش تلاش کنه احساس میکنم یکی از راههای قدرتمند شدن احساسی نبودن و تظاهر به احساسات
مرسی گلم
اول از همه خودت رو دوست داشته باش برای خودت و شخصیتت ارزش قائل شو
اولین حرکت منفی اضافه غذا بچه ها خوردن ممنوع،غذای خوب سهم مادر خونه است که زحمت میکشه چرا باید تیکه خوشمزه مرغ رو بذاری برای مرد خونه😅والا خوشکلا و خوب ها سهم کسیه که زحمت کشیده
لباس های خوشکل و تر و تمیز و شیک گشتن تو خونه حق خانم خونه است،نمیگم ولخرجی کن میگم لباس شیک و مرتب بپوش حتی اگر سه دست لباس خونه ای داری ولی سالم و قشنگ باشن
توی خونه هر کاری نکن شاید مسخره به نظر بیاد ولی وقتی مرد تو خونه است چرا بری بالای چهارپایه یا صندلی که از کابینت بالا وسیله برداری مرد خونه رو صدا کن یکم هم براش ناز بیا بگو شاخ شمشاد جان بیا کمکت رو لازم دارم
راه این که شوهر حرفت رو گوش کنه خر کردنشه بعدش دیگه میبینه توی مسائل حق با توه میگه برم با خانمم مشورت کنم
من سیستم غذا که همیشه مساوی میذارم به شوهرمم،ولی این حرکت که مسخره بازی تو خونه درنیارم دوست داشتم چون شخصیت هایی که مسخره بازی درمیارن معمولا روشون خیلی حساب نمیکنن
مسخره بازیشو متوجه نشدم عزیزم
یه مدتی هم به شوهرم بی اعتنا شدم توجه م نسبت بهش کم شده و شوهرم خیلی شاکیه نمیدونم چرا نسبت بهش بی تفاوت شدم
این دیدگاه رو داشته باش که تنها کسایی که برای هم می‌مونن تا آخر عمر زن و شوهر هستن بچه میاد و میره پدر و مادر بعد از ۱۲۰ سال میرن ولی کسی که کنارته،تکیه گاه همین محرم اسرار همین زن و شوهرن
مثلا برا اینکه جو خونه صمیمی بشه یه حرکت خنده دار کنم یا خیلی مواقع پیش اومده به حرفام توجه نکردمم و سوتی دادم و مایه مسخره کردن شوهرم شدم
توی همه روابط قهر هست،دعوا هست،دلخوری است،بی اعتنایی هست
اگر نباشه رابطه سالمی نیست
ولی مهمه اینها رو چجوری تموم کنین
نصفه نیمه رها کنید و همینجوری میمونه عین یه پرونده بلاتکلیف،به قول قدیمی ها باید سنگ ها رو وا کند همه چیو حل کرد
نه منم اینو دوست ندارم😊وقتی توی یه جمعی باشی جو مسخره بازی و دلقک بازی باشه آره ولی برای صمیمی شدن و گرم کردن جو خونه راه خوبی نیست
به نام خدا
شخصیت قوی میخوای ؟ استقلال مالی داشته باش
پول که بیاد تو کارتت شخصیتت قوی میشه عزیزم
و من الله توفیق
واقعا استقلال مالی داشتن خیلی مهمه چون اعتبار داری
اینم راهکار خوبیههه
روی سطح فکرت کار کن کتاب بخون سعی کن روابط اجتماعیت رو تقویت کنی یه کاری رو تخصصی یاد بگیر نمیدونم تحصیلاتت چقدره بالا بردن سطح تحصیلات رو شخصیت ادم و طرز فکرش خیلی موثره
مدتی که که با کافه کار میکردم ،پولشم کم بود میومد تو کارتم ولی عجیب استقلالم رفته بود بالا
لیسانس
سلام خوبی
سلااام سمانه جون
چکار کردی رفی شیراز؟
یسسس
شوهرت هیچی نگف دعوا نکرد؟
نه فقط مثل بچه ها که از مادرشون دور بودن توقع محبت توجه داره 🤣
واسه اعتماد ب نفس ب هنرایی ک داری فک کن
شوهرم میگه بشین زبان بخون ،برو باشگاه خودتو قوی کن مربی شو از اینجور چیزا
من قبلا چون زیاد تو اجتماع بودم خیلی اعتماد ب نفسم بالا بود
الان احساس میکنم کم شده
سمانه من از شخصیتت خیلی خوشم میاد
قاطع. جسور. پر شر و شور. زبون دراز. با اعتماد ب نفس. متکی ب کسی نیستی. و یکمی سنگدل
اینا چیزایی هست ک من ازت برداشت کردم و خیلی دوس داشتم شخصیت منم اینجوری بود
تقریبا همینجوری ام
اما واقعا شرایط برام جوری بود ک باید اینجوری میبودم
وقی کلاس دوم راهتمایی بودم بابام فوت شد ابجیم کلاس چهارم بود داداشام ۴ و ۲ ساله
مامانم ی زن بدون زبون ک اصلا تنهایی جایی نرفه بود
از اون موقع من شدم رئیس اون خونه با همون کوچیکیم زندگیمونو جمع کردم تا جایی ک تونسم حق مامانم اینا رو گرفم خیلی تلاش کردم خیلی تا زندگیمونو اوکی کنم انقدر دادگاه رفم انقدر اینور اونور رفم اندازه موهای سرم دادگاه رفم بانک رفم کلانتری رفم خونه قولنامه کردم مستاجر اوردم مستاجر بیرون کردم طلا تا دلت بخاد خریدم فروختم هر چی بگی و هرکار بگی کردم شخصیتم مردونه شده مثله مردا شدم انقدر ک دوست مرد و اشنای مرد تو بانکو بنگاهو مغازه ها دارم دوست زن ندارم
ی دوس داشتم تو دانشگاه خیلی کارای من براش جالب بود هرروز میدیم میگف خب بگو امروز چکار کردی مثلا میگفم اره رفم بردم یکی رو سقفمونو ایزوگام کنه یا چمیدونم فلان جا بودم
میگف خدایی چ کارایی میکنی چ دلو جراتی داری کاش مثل تو بودم بهش میگفم نگو مثل من باشی من ارزوم بود بابام بود یا داداشام بزرگتر بودن ازم ک اینکارا رو نکنم
عروس ک شدم میگف چرا عروس شدی تو خودت مردی شوهر میخاسی چکار
الان سه ساله ک عروسی کردیم چن دیگه کمتر اینکارا رو میکنم فک میکنم ضعیف شدم قدرت قبلمو ندارم اعتماد ب نفسم انگار اومده پایین
انقدر ک ازینکارا زیاد کردم دیگه عادتم شده
خیلی تاثیرگذار
واقعا هم خونوادم خیلی ب حرفمن هم خونوادم هم شوهرم
مامان فارا چرا نمیری دنبال مربیگری خیلی سخت نیستا مدرک گرفتن بعد هم از یه باشگاه توی محل شروع میکنی کم کم توسعه میدی و شاگرد خصوصی و دوره های مختلف میبینی و برنامه ورزشی و غذایی میدی ماشاالله ما شیرازی ها هم اهل قروفر واسه این چیزها خیلی خوب خرج میکنن
چون تو این شرایطی راضی نیستی اما ب نظر من ی موهبته. من اگ نصف تو این اخلاقا رو داشتم الان خیلی شرایطم بهتر بود
برای خودت سخت گذشت درسته اما خوش ب حال دنیز ک همچین مامان قوی و خود ساخته ای داره
سلام خوبی عزیزم برا گرفتن دوره مربیگری باید چکار کرد
یه وقت هایی به یه جایی میرسی که دلت فقط یه بغل پر محبت میخواد و میخوای تکیه کنی به یکی
من شرایطشو نداشتم ولی از ۱۸ سالگی که رفتم دانشگاه شهر دور کار کردم و مستقل بودم تا ۲۸ سالگی که ازدواج کردم
محیط کار صنعتی و کاملا مردونه که باید خودتو محکم بگیری و سفت و سخت باشی
وقتی ازدواج کردیم و بعد از یه مدت از اون محیط کار خارج شدم و کارم دفتری شد یه آرامشی داشتم که نگو.
دلم غنج میزد برای نازکردن هام برای شوهر،خودم بیشتر از اون کیف میکردم اینکه خودم نخوام نگران آینده و مسائل مالی باشم
سلام عزیزم تربیت بدنی شهرتون سوال کن
یه ثبت نام اولیه داره یه سری کلاس تئوری و یه دوره عملی
بعدش آزمون تئوری و عملی
مرحله اولش آمادگی جسمانیه باید مدرکش رو بگیری بعدش رشته ها تفکیک میشه
هر استانی فرق داره دستور العملش از تربیت بدنی بپرسی قشنگ راهنماییت میکنن مثلا فارس برای پیلاتس فقط شیراز امتحان میگیرن و دوره اش برگزار میشه بقیه شهر ها باید برن شیراز
ب نظرم برای زن هم خیلی واجبه بعضی جاها محکم باشه. من روحیه آروم صلح طلب و محتاطی دارم و همیشه ب مامانم گله میکنم چرا ما رو انقد پاستوریزه بار آوردی. کاش یکم چنگ انداختن و قوی بودنم یادمون میدادی ن صرفا ب این خاطر ک دختریم انقد روحیه مونو دخترونه بار آوردی
الان که هیکل خودم خیلی ورزشی نیست میتونم برم مدرک بگیرم !؟
آره استقلال و محکم بودن خیلی مهمه😊توی تربیت بچه هاتون همیشه اینو درنظر بگیرید به نفع خودشونه
ولی خب آخرش خانومیم و ذاتمون نازه ته ته ته هر خانم قویییی یه احساسی هست که دلش میخواد ناز کنه و پشتش به یکی گرم باشه
ها عامو
یه کسایی مدرک گرفتن از دوستهای مامانم قلقلیی😅چون فقط میخواستن پز بدن ما میتونیم
ولی استفاده نکردن
چون زمان میبره در کنارش خودت هم یه برنامه توپ بگیر هیکل رو بساز
هیکلت اکی باشه هر کی میاد باشگاه میگه چیکار کنم عین خودت شم😉
میگم دیگه الان خیلی ارومتر شدم مخصوصا از موقع تولد دنیز
دنیز شده نقطه ضعفم
مثلا قبلا ک دعوامون میشد با شوهرم همو میزدیم قشنگ زیرو بالاشو فحش میگرفم داد میزدم قشنگ خالی میشدم دلم خنک میشد فرداش باهم خوب میشدیم
الان ک دعوامون میشه بخاطر دنیز نمیتونم دعوا کنم میترسه
اونم میدونه اینو خیلی عر عر میکنه
دلم میخاد همونجا چاقو بردارم شکمشو پاره کنم هاااا از بس لجم میگیره
دنیز سر ب راهت کرد
اره واقعا ولی احساس ضعف میکنم
آرومم هم باشی مرد جبهه گیری هاش بیشتر میشه در حدی که می‌دونی بچه ات نمی‌ترسه حرفاتو بزن توو‌ خودت نریز
میترسه بچم اون عرعر میکنه دیگه دنیز بغل منه با ی قیافه ی ترسیده ای نگام میکنه جرات نمیکنم چیزی بگم تا بگم گریه میکنه بچم ضعف میکنه
ای بابا ، بهش بگو نمی‌بینی بچه می‌ترسه ؟ یا میبینی و عمدی اینجوری می‌کنی بگو برو این قیافه هارو برای ننت در بیار
منم عصبی میشم ولی داد نمی‌زنم ولی با ناراحتی حرفامو میزنم بهش جلو اینا سکوت کنی فکر میکنن حق باهاشونه

سوالات مشابه