مامانا بیاین بگین به کیا خبر بارداریتون رو دادین

عزیزم تا جایی که میتونی به همه دیر خبر بده

تا الان فقط شوهرم میدونه و مامان بابام و خواهرم

اول باباش
بعد خالش

ب همه گفتیم🤣🤣🤣

منکه خب شوهر فهمید با بیبیچک آزمایش دادم هشت روز بعدش مثبت شد نگفتم تا هفته ی بعد آزمایش مامانم از چهره ام فهمیده بود انگار گفت حس میکنم حامله اییو اینا بعد دیگه گفتم بهش بعد ۱۰ هفته ب خانواده شوهر گفتم

خب فعلا همینا خوبه میدونم الان ذوق داری همه بدونن ولی طبق تجربه خودم و اطرافیانم نزار تا قبل ان تی کسی دیگه بفهمه

من روزی که بی بی مثبت شد چند ساعت بعدش به شوهرم گفتم واکنش این بود که اصلا باور نمی کرد تقریبا ۵ روز بعد از موعد خونه بابام ناهار دعوت بودیم خواهرم بود اونجا اعلام کردم که باردارم و خیلی گریه کردن مامانم و خواهرم

من نمیخاستم بگم تا ان تی
زن داییم تو ازمایشگاه دید منو دیگه خودم زود اومدم استوری گذاشتم همه فهمیدن🤣 خبر اون سوخته بشه

من تا هفت ماهگیم به هیچکی نگفتم فقط خودمو شوهرم دوتایی خبر داشتیم

من تا ماه 4 فقط مامانمو شوهرم

من چون مشهدم و خانواده همسرم شهرستان خیلییییی میان مشهد و شب هم هستن و چند وعده باید اشپزی کنم و...
شوهرم میگه بگیم که زیاد نیان مشهد

😅😅😅😅

واااااای چه صبور😍
مگه با خانواده ها رفت و آمد نداشتین؟

😂😂😂

من که خیلییی بتونم صبر کنم دو هفته دیگه است😂😂

من جمعه ای ک گذشت اعلام کردم ب خانواده همسرم😂😂😂😂

طاقت بیار تو میتونی

شماها دیگه کی هستین😍
ای ول بابا

بستگی ب خانواده ای ک میخوای بگی داره واقعا

از چه نظر

خانواده شوهرم که خیلی ذوق دارند و منتظرن

بنظرم آدم تا سه ماه نگه خوبه

چرا داشتم ولی اصلا متوجه نشدن هیچکدوم

سلام تنبلی تخمدان داشتم به خواهر و مامانم همش میگفتم من دیگه حامله نمیشم.بعداز دو ماه اصلاح سبک بیبیم مثبت شد.با جواب ازمایش رفتم خونه مامانم.خیلی خوشحال شد.همچنین خواهرم.شوهرمم میگفت الکی میگی مثبته.چون ماهای پیش همش منفی بود.باورش نمیشد و تو شوک بود😑

من تا هشت ماهگیم شکمم اصلا مشخص نبود که باردارم

چه جالب

مثلا من ب خانواده خودم بعد سونو قلب گفتم
باید اول خودم مطمئن میشدم از سالم بودنش
ب خانواده مادریه خودم بعد سونو ان تی

البته ک بعد سونو ان تی ب مادر شوهر و پدرشوهرمم گفتم چون خیلی حالشونو خوب میکرد و ب این حال خوب نیاز داشتن
مادرشوهرم اینقدر ذوق منو داشت تا صبح خوابش نبرده بنده خدا
میگفت هی گریه میکردم هی میخندیدم

خواهرشوهرمم ک مثل خواهرمه برام همیشه اولین نفر ب او میگم
حتی زودتر از خانواده خودم همیشه میدونه
جمعه هفته پیش هم ب جاریا و برادرشوهرا گفتم
ب خانواده پدری و مادریه همسرمم یعنی خاله و دایی و عمه و عمو باشه ان شاالله بعد زایمان
تا جایی ک بشه نمیخوایم بگیم

وایسا لااقل تا انتی با خیال راحت بگو به هرکی میخای بگو
ب خواجه حافظم گفتی مشکلی نداره😜

😅😅

من اول به همسرم گفتم بعدشم به خانواده خودم بعدشم خانواده همسرم یعنی تازه آزمایش داده بودم فهمیدم باردارم بعدشم که سقط شد خانواده همسرم سر زنشم کردم در صورتی که من توی شش هفته رشد جنین متوقف شده بود اتفاق کاملا تصادفی بود بعدشم گفتن تقصیر خودته که به همه میگفتی

الان دوباره قصد دارم باردار بشم به هیچ کس نگم جز همسرم با خانواده خودم

من خودم تا ۴ ماه پدربزرگم نمیدونست
سر نمیدونم چی بود بهش گفتم

ولی عروس خاله ام چون چندین سال باردار نمیشد همین ک بی بیس مثبت شد رفت پیش بابا بزرگم گفت بارداره😂😂😂
تو خانواده ما این مرحله قفل بوده

😂😂😂

من خودم تا ان تی به کسی نگفتم جز مامانم و شوهرم
اما بنظرم حداقل تا تشکیل قلب چیزی نگو

جاش سبز بشه انشالله

ان شاالله 🤲

تاهمین حد کافیه غربالگری دومتو که رفتی میشی هفته هجده یانوزده اونموقع بگو

اوووووو
من طاقت ندارم. همممه منتظر حاماگی من بودن😂😂😂😂😂😂

من خودم بعد شیش ماهو نیم به همه گفتم فقط مامانمو بابام و داداشمو شوهرم میدونست😁

اقا برم نماز میام میخونم پیام هارو

اتفاقا چون منتظرن چشم بیشتر دنبالته باید دیرتر بگی عزیزم

برو زیبا
التماس دعا

بعد از بی بیچک گفتم به دوتا خانواده
ولی برای بعدی تصمیم دارم به خانواده شوهر نگم تا به دنیا بیاد بگمم ماه چهار پنج میگم ولی جنسیت نمیگم

یکم صبر داشته باش به صلاح خودته

من یکیو میشناسم 🤦وقتی زایید خبر دار شدیم کی این زاییده کی حامله بوده 😂

ولی من ۳ماهم ک تموم شد تو ۴ماهگی ب همه گفتم یعنی عمه فهمیدن دیگ

اااا این منم 😅😅

‌من اصلا نشون نمیدادم باردارم
ن تو راه رفتن ن شکم بزرگی داشتم
چادریم هستم اصلا دید نداشت
اینقدی ک سر دخترم دوتا خاستگار واسم اومد😑😑😑
سر این یکی هم همینم
مغازه دار پایین خونمون میگفت یه روز دیدم با کالسکه اومدی بیرون گفتم اخی بنده خدا تازه خریده یا تازه باردار شده اورده بیرون کالسکه رو امتحان کنه
میگه بعد اومدم بیرون دیدم توش بچه است😐😐😐

سلام،،، من بعد ده سال باردار شدم،،، ب هیچکس نگفتیم، فقط منو و همسرم میدونستیم،،، 7ماهه بودیم ک اعلام کردیم باردارم

همه تو شوککککککک،، الکی میگی، کو شکمت، تا زایمان کردم باور کردن

تو غمام نبودن، میخوام تو خوشی هام نباشن

منظور خانواده شوهره

عزیزم من ۶هفته بودم خودم فهمیدم و دخترعمم
بعدش به شوهرم گفتم رفت به خانوادش گف بعدمن به دخترخاله و زندایی و‌خاله و مامانم گفتم که کم کم تا ۸هفته همه میدونسن😂😂😂😂😂

و منی ک الان باردارم،،، از دیشب مهمان داشتن،،، گفتن نمیخوای برای دومی اقدام کنی،، با کمال پرویی چشم در چشم گفتم انشالله چند ماه دیگه

خواهر شوهرم بارداری اولش زنگ زد ب خواهرش گفت،،، برو ب بابا بگو 2هفته امه ک باردارم

جنسیت رو چون واقعا مهم نیست زیاد واسم، وقتی بفهمم پنهون نمیکنم

وااااای. منمممم. همه شوووک بودیم

منم مثل تو بودم نتونسم نگم

😂😂😂😂😂

خدا ببخشه الهی بهت😍

خدا قوت پهلوان

انشالله شما هم بسلامتی این دوران و بگذرونی

ممنونم گلم

ولی الان که فکر میکنم شاااااید تا ان تی نگم

😂😂😂😂😂خودم ۵هفته فهمیدم

من خودم احساس میکنم وقتی اعلام کنی ک بارداری خیلی دیر میگذره، چون هی میپر سن چند ماهته، چند وقتته،، اما وقتی نمیگم زوددددد میگذره

اره بابا نگو،، تو حال خودت حال کن...

😂😂😂😂😂

شماها تو بارداری چقدر به تغذیه اتون میرسین؟
من که فکر میکنم وسواس گرفتم تو تغذیه

من همه چی میخورم، سخت نگیر، ک راحت بگذره

نه که بگم چی بده نخورم.
مدااام دنبال اینم که چی خوبه بخورم

صبح لیست بلند و بالا فرستادم برای شوهرم که بره بخره

شوهرت باید. ناز بخره

هرچی بگی میخره

نگران نباش

مامان هایی که حامله این اگر اعتقاد دارین این کارو بکنید

40 تا بادوم درختی پوست کنید بدین یک مومن واقعی بهش سوره انعام بخونه.
هفته ای یک دونه بخورید
وقتی بچه دنیا بیاد حتمااا چندتا از اون بادما مونده.
وقتی دنیا امد بقیه اش رو اونذموقع بخورید

بچه اروم و صبور و دیندار میشه

منم اولی متاسفانه سقط شد تو۶هفته .
واونوگفته بودیم به خانواده وخانواده شوهروچندتاازفامیلا.
بعدسقط واقعا پشیمون شدم که کاش کسی خبرنداش.
ازبس هی زنگ میزدن وهی میگفتن وای چی شدسقط کردی وباحال بدم بایدبه همه توضیح میدادم.
این یکی فهمیدم اولش فقط شوهرم ومامانم وآبجیم گفتم
خانواده شوهربعدسونو ان تی گفتیم
اونم چون وقتی میان مشهدزیادمیمونن
منم استراحت مطلقم شوهرم گفت بهشون که مثلا پاشن کمک کنن
اوناهم اصلا انگارنه انگار.
اومدن عادی
همون شب کلا کمردرد شدید و...
خداروشکرفرداش رفتن😅

منم اولی همون روز آزمایش ب همه گفتم پنج روز بعدم افتادم خونریزی😐ایندفعه حتی ب مامانم نگفته بودم فقط خواهرم میدونست ک هماتوم داشتم و مجبور شدم بگم چون استراحت مطلق شدم واومدم خونه مامانم الآنم خانواده خودم و همسرم می‌دونن وخاله هام ب فامیلا هیچکس نگفتم برم ان تی و مطمئن شم بعد میگم اونم خودم هنوز دلم میخواد بعد انومالی بگم منتهی دیگه بیشتر ازاین طاقت ندارن اطرافیانم

همش میگن جمع کن مسخره بازیت ومیخوای بعد زایمان بگو😐

من ابان خودم فهمیدم دوروز بعدش به اقام گفتم وسطای بهمن ب بچه هام گفتم و اخر اسفند ب خانواده شوهرم اول عیدم ب خانواده خودم دوستام و اکثر فامیل دور هنوز نمیدونن😁

ایولا چه طاقتی داشتین که دیربه خانواده خودتون گفتین😁

وای چقدر زود شدی ۳۳

من یادمه باردار شدی و رفتی سونو قلب خیلی زود گذشت

چرا واسه من انقققد دیر میگذره🥲

من چون قبلی تو ۱۳ هفته سقط شد دیگه دوست نداشتم زود بگم همه هم منتظر بارداریم بودن ۳ سال این بود ک دیگه گذاشتم قشنگ اخراش بگم ک هرروز زنگ نزنن اینکار بکن اونکار نکن ک استرس بگیرم😁

چرا تو ۱۳هفته سقط شد؟

اره چشم ب هم بزنی تموم میشه
۴۰ روز دیگه زایمانمه فک کن

چ علایمی داشتی

اره حواهرجان
درکت میکنم

واییی چ خوووب ب سلامتی زایمان کنی انشالله 🥰🥰

نا مشخص بود دکتر گف اسپرم ضعیف نطفه ضعیف بوده همین ک ترسیدم بچه تو شکم ایست قلبی کرده

والا من که شوهرم تا فهمید یه بلندگو دست گرفت به همههههه گفت. بعدم که سونو تشکیل قلب دادم کلی شیرینی گرفت محل کارش پخش کرد. الان دیگه تقریبا کل شهرمون میدونن😂😂

البته ی احتماله فقط

😁😁😁😁

من هر ماه شوهرم میگف استوری کنم اینستا من میشستم گریه میکردم ک نکنه🤣

منم شوهرم ضعیف بود الآنم بعد عمل زود باردار شدم تو این مدتم زیاد ترسیدم نه ترس خیلی شدید ولی کلا ترسوام خیلی نگرانک

😁 ذوق داشته دیگه

ن من شب ترسیدم یعنی حرص کردم پدر شوهرم فشارش یهو رفت ۸ روز ۵
بعد درد شکم شدم و تا فردا ظهرش کیسه اب پاره شد و پس فرداشم دفع شد

من هفته ۵ ب خانواده شوهرم و خودم گفتم ولی گفتم ملوم نیس و سونو قلب نرفتم

من ک ازمایشم مثبت شد شوهرم به همه گفت یکی یکی میومدن مغازه تبریک میگفتن انگار ک مثلا بعد ۱۰ سال حامله شدم اب میشدم از خجالت😂😂

و ماه دومم ک تموم شد ب کل فامیل

آها پس درد داشتی ،بعد ان تی اینجوری شد؟

هوم ولی دیروز رفتیم سیسمونی گرفتیم فک کنم پشیمون شده گفتم خدا بهت سلامتی بده خرج گرون و زندگی سخت و اینا یهو گف باید خرج شبمونو کم میکردیم ک خرج روزمون زیاد نشه🤣

😁😁😁

منم یه آزمایش خون چکاپ رفتم شد دو و هشتصد شوهرم پراش ریخت

ن روزی ک میخواستیم بریم ان تی روز قبلش شد

خودمم فک میکردم یک وخورده ای شه نهایت

خداروشکر ک خدا یه گل پسر بهت داد بجاش🥰

ن گرونه ما وسایل خیلی خیلی ضروری رو گرفتیم شد ۲۶ ملیون🥺 کمدش سفارش دادیم در حال حاضر ۱۰ تومن گرفته
البته یخورده خرت و پرت لباس قبلا گرفتم

مگه آزمایش چی بود انقد؟!

وایی چقققد گرون تازه ضروریا انقد شده😐

من فقط همسرم میدونه و رفیق خیلی صمیمیم . گفتم بعد از سونو قلب ب همه بگیم

والا چکاپه پارسال خرداد داده بودم دوباره الان ،ایدز،هپاتیت ،cbc,سرخچه وقند،تیروئید،ادرار،...

شبش رفتم بی بی چک خریدم منتظرم بودم صبح بشه با ادرار اول صبح بزنم نصفه شبی خواب مدیدم بی بی چکم مثبت شده ساعت نزدیکای شش صبح بود هوا هنوز روشن نشده بود بی بی زدم دیدم سریع دوتا خط افتاد خونه مامانم اینا بودم
بعد یه دفعه به جیغ زده مامان بابام فکر کردن چی شده
دزد اومده اتفاقی افتاده مامانم اومد نشونش دادم گفت مثبتع بعد به بابام گفت هیچی نشده داره بابا بزرگ میشی بگیر بخواب تا ۷صبح نذاشتم بخوابه با مامانم صبح رفتم آزمایشگاه همون تو آزمایشگاه به خواهر شوهر مادروشوهر همه گفتم😂😐
فقط شوهرم یه هفته بعد فهمید درحالی که عالم آدم میدونستن ولی اون نمیدونست میخواستم سوپرایزش کنم چون

من رفتم مرکز بهداشت ازم خون گرفتن گفتن رایگان هست. حالا نمیدونم چیا گرفتن. جوابش که حاضر بشه باید بینم چیاست

😂😂😂😂😂😂

من اینارو انجام دادم شد تقریبا هفتصد تومن

اگر مشهدین. بهتررررین ازمایشگاه پردیس احمد آباد هست.
ازمایشگاه درمانگاه ولیعصر هم عااااالی هست و هم ارزون

من تازه اعلام کردم منتظر بودم سونو بدم بعد بگم

ازمایش بتا من دادم ولیعصر شد 34 تومن

عزیزم چه چهره مهربون و خوش اخلاقی داری🥰

خجااااالتم میدی
لطف داری حلما جووون❤️

اوه چقد دوریم من ایلامم

چند کیلو حامله شدین بچها؟

من ۶۴

فقط به شوهرم گفتم با بیبی چک غافلگیرش کردم....ولی به خانواده ها بعد از ۱۲ هفتگی و غربالگری اول...چون دکترم بهم اینو گفت

من دوست داشتم یکممم دیگه لاغر میشدم بعد حامله میشدم. ولی خب خداروشکر حامله شدم دیگه.
56 کیلو حامله شدم.
البته میگن تو ویار ها وزن کم میکنم

و باز هم همون جمله همیشگی...
عجب صبری...

من ۶۱کیلوباردارشدم .
الان ۶۳شدم.
زودنیست ازحالا دوکیلواضاف کردم؟

زهرا جون برای من سرنماز دعاکن بادل پاک این ماه بارداربشوم عزیزم
خیلی دوست دارم بچه

نه دیگه ماشالله نیمه های بارداریت هست یکجورایی

اول به مامان بابام و مادرشوهر پدر شوهر. بقیه هم به سلامتی خودشون فهمیدن😒 عید بود انقدر هر جا میرفتم عوق میزدم و رنگم پریده بود همه فهمیدن جنسیتشم حدث میزدن😂

نرمالش چند بایداضاف کنیم تااخربارداری؟

فداااات بشم. اگر قابل باشم حتماااا.
نذر سلامتی امام زمان صدقه بده و صلوات بفرست خیلیییی زود جواب میگیری

نمی دونم عزیزم فکر می‌کنم با توجه به وزن شروع بارداری دکتر میگه چقدر باید اضافه کنیم

من فقط خودم و شوهرم میدونستیم و نمیخواستیم تا ان تی ب کسی بگیم، ولی چند نفر از قیافه زرد و نزارم فهمیده بودن:مادر بزرگ شوهرم، مادرشوهرم و یکی از خواهر شوهرام که خیلی گیر بود، از اون اصرار از من انکار😁، دختر عمم

روز موعد که بیبی مثبت شد
فرداش شوهرم به همه گفت🙁
جالبیش اینجاست ک بارداری من و اول شوهرم فهمید بعد خودم
من بیبی زدم مطمئن بودم منفیه
بعد شوهرم رفته بود ایستاده بود بالای سرش منم خوابیدم رو کاناپه
یهو دیدم داره داد میزنه مثبته
فکر کردم اسکلم کرده دیدم ن راست میگه

😂😂ای جانم ذوق کرده

آره معمولا بعضی ها میتونن از رو چهره تشخیص بدن

فکرش و بکن من چون یه سقط ۵ هفته داشتم قرار بود هیچکس جز مامانامون ندونن
اونم برا اینکه استراحت باشم و بیان کمکم
شوهرم شب قبل موعد من بیبی زدم مثبت شد
فرداش ک روز موعدم بود مطمئن بود ک مثبت شده دیگه خیالش راحت بود
به همههههه گفت
برادر شوهر و جاری و مادرشوهر و مامانمم دستش درد نکنه زحمت بقیه رو کشید😂

من هنوز ۶ هفته نشده بودم همههههه همهههههه میدونستن

این اولین بیبی بود ۱۱ شب با ادرار رقیق😂 شوهرم وایستاد بالا سرش تا مثبت شد😂😂😂

😂😂😂

بتات چند بود

چند روز از موعد بتا دادی ؟؟

من دو روز بعد از بیبیچک به شوهرم با سوپرایز
بعد از بتا به مامان و بابام
بعد سونو قلب به خانواده شوهر و بقیه

الان زود نگو بعد قلب انشالله

منم به اسرار شوهرم گوفتم بعد ی اتفاق بد واسم افتاد تو هفته هفتم😔

یعنی چی همون جمله همیشگی؟؟؟کدوم جمله؟؟؟
عزیزم برای خودت و شرایطت هم بهتره بعد از ۱۲ هفته بگی

از اون موقع چنننند نفر گفتن که بعد از 7 ماهگی یا 4 ماهگی یا...گفتن
به همشون گفتم عجب صبررری دارین.
منظورم این بود سی سی جون

من به شوهرم شوهرم به همه عالم
بنظرم به کسی تا جایی که نیاز نیست نگو

اره دیگه نظرات رو خوندم نظرم عوض شد
شوهرمم میگه تا ان تی نگیم.

🤭😂😂😂😂

ب همه جز خاجه حافظ خدابیامرز 🙄

سلام.
ب همسرم ک اول گفتم، بعد بی بی چک رو فرستادم واتساپ مامانم،همزمان تلفن کردم خونمون ک واکنش اونارو بشنوم😂
جیغایی میکشیدن بیا و ببین( اونجا آبجیم و بابام و مامانم فهمیدن)
بعد از ۳ماهم ب خونواده همسرم گفتیم.
و چون کل ۹ماه هیچ تغییری نکردم، دخترم دنیا که اومد تازه فامیلا خبردار شدن من حامله بودم و نی نیم دنیا اومده😂

اون خدا بیامرزم میدونست فقط چون فوت کرده بود نمیتونست بگه ک میدونه😂😂😂

هوم
۸ تومن شد ست ۵ تیکه کالسکه ب اضافه گهواره
مابقیشم شد پول لباس تا یکسالگی و بهداشتی و اینا
تازه پوشک برنداشتم خیلی چیزا هم برنداشتم مث ظروف غذا و اینا ولی اقام مثلا دست کرد دوتا لباس برداشت اینقدر شیک بودن اومدیم خونه فاکتورو نگاه کردیم هرکدوم ۱۶۰۰ و ۱۸۰۰🤣🤣🤣

ب بچه ها میگف ب این دوتا دست نزنید بزارید توکاور خراب نشه و..

وااای چقد اون دو دست لباس گرون گرفتین🥲احتمالا فکرش نمی‌کردین چقد گرونه ک خریدین😁ایشالا قند عسلت میپوشه لذتش میبرین

🤣🤣یادگاری نگهش دارین

من قبلا هر وقت بیبی میزدم فرداش پریود میشدم،ایندفعه شوهرم نخرید گفت صبر کن بعد ده روز برو آزمایش،یه چندباری آزمایش هم منفی شده بود،آزمایشگاه بیشتر ناراحت میشد تا من
خلاصه پنج شنبه نذر خونه مامان بودیم سه بار پله ها رو بابا پایین رفتم توحیاط افتادم وحالم از بو وایتکس بهم خورد ولی باز امید نداشتم
شنبه بعدده روز گذشتن ازموعد آزمایش دادم تلفنی جواب پرسیدم گفت مثبت باورم نشد،خونه مامانم بودم مامان خوشحال شد،به خواهرم زنگ زدم وهمسرم
همسرم باورش نمیشد رسید خونه زنگ زد کلی ذوق کرد تا سه ماه نمیخواستم بگم ولی قبل عید کرونا گرفتیم حالم خیلی بد بود،برادر همسرم همش زنگ میزد اینو بخور تا خوب شید مجبور شدم گفتم من باردارم همه چیز نمیشه بخورم و زحمت کشید به همه گفت

من تستم مثبت شد به مامانم گفتم.آزمایشم مثبت شد به همسرم خبر دادم.
صدای قلبشو که شنیدم و خیالم راحت شد،
شب یلدا بود خانواده ها رو دعوت کردیم خونمون و اونجا گفتیم به همه🥰

ای جانم. حتما کلی هم اذیت شدی کرونا گرفتی

انشالله به سلامتی زایمان کنی 😍

خیلی،گفتن باید بستری شی،ازم سی تی اسکن گرفتن چون ریه درگیر نبود مرخص شدم.واقعا مردم وزنده شدم