Ooma
پرسش (1401/12/13):

بیایین بچه ها بهم دلداری بدین

سلام بچه ها خوبین ما هنوز خونه خواهر شوهرمیم اون یکی خواهرشوهرم چند روزی بود از تبریز اومده بود دوروز پیش داشتیم بعد از ظهر میوه خوردیم یکم به بچم سیب داد میخواست دوباره بده نذاشتم گفتم این هنوز کوچیکه لطفا نده اونم گفت من اینو از تو بیشتر دوسدارم میگم خوب دوسش داری نده براش خوب نیس مخصوصا دکتر گفته ریش حساسه شیر میپره بعد شروع کرد ما والا به مادر شوهر خواهرشوهرامون هیچی نمیگفتیم ما اینجور بودیم اونجور بودیم تو اصلا احترام نمیزاری اون بچه ما هس نه تو منم گفتم منم مادرشم گفت فک میکنی اون مال ماس منم جوابشو دادم بحثمون شد شبش بلیط گرفت رفت حالا حق به جانبم هست چون این یکی خواهرشوهرمو شوهرم میگن حق با تو بود هرچقد گفتن باهاش اشتی نکردم بنظرتون کار بدی کردم؟؟حالا کلی حرفم زد زیاد شد ننوشتم

نه کار بدی نکردی تو باید از بچه ات دفاع و حمایت کنی ،یعنی چی به بچه ۳ ماهه سیب داده طلبکارم هست اعصابم خورد شد چقدر پرروعه
بچه ۳ ماه و سیب😑😑😑
ب نظرم باید پارش میکردی
انگار تو نامادریش هستی
بچه ۳ ماهه و سیب اخه
کار خوبی کردی
سر بچتون با هیچ احدی رودروایسی نکنید
یعنی چی بچه مال ما هست،چه حرف زشتی
واقعا چه رفتار جالبی !!!داشته.اولا بچه فقط مال پدر و مادرش هست و بس دوما اگر راهنمایی هم میخواد بکنه باید با مادرش مشورت کنه آخه سیب به نوزاد ۳ ماهه .به جهنم که قهر کرده...
اره حالا قبولم نمیکرد هرچی میگفتن میگفت من حرف بدی نزدم فقط گفتم مال ماهم هست
اره شوهرمم بهش گفت اون سر بچش حساسه
واقعا درکشون نمیکنم چرا بعضی از خانوده های شوهر ،زن داداششو یه رغیب میبینن و زندگی کردن باهاشو میدون جنگ
والا ما چهل روزه خونه خواهرشوهرمیم گله گل تاحالا بی اجازه به بچم شیر هم نداده
عقده های پنهان در ضمیر ناخودآگاه دارن خواهر
والا خانواده شوهرم خیلی خوبن اینم من بهش گفتم سیب نده میگه پورس هیچی نمیشه بعد موقع بحث میگه اون موقع بابات گفته خدا کنه زندگیشون خراب نشه برا خودش عقده کرده میگم خب که چی حرف بدی نزده دوما اصلا ربطی به سیب دادن نیس
دو روزه اعصابم خورده بخدا اونشب شوهرم تا صب نخوابیده بود از اعصابش
درسته
ولی مگه ادم از زندگیش جز ارامش روح و روان چی میخواد؟اگر برادرشون براشون عزیزه باید بدونن که هیچ چیزی مهمتر از ارامش خونه و زندگیش نیست وقتی که زن خونه ناراحت و عصبیه ،ناخوداگاه زندگی هم تلخ میشه
بنظرم این مدل خواهرا فقط ادعای دوست داشتن برادر و دارن در حقیقت هیچ علاقه ای که ندارن هیچ در تلاش برای بهم زدن زندگیشونم هستن
چه ربطی داره اخه😶
مشخصه کلا دلش پره، داره از هر راهی خودشو تخلیه میکنه
برای چی اعصابتو خورد میکنی ولش کن ب درک ،از الان سرچیزهای کوچیک اعصابتو خورد نکن
چرا دیگه نمیای خونه خودت،؟؟
باهاش تا روز قیامت قهر بمون😂😂😂😂که به صلاحته
دقیقا منم بهش گفتم گفتم اون حرفای قبل عقده شده بودن الان دادی بیرون ولی به درک ماخوشیم مهمم نیس تو چی درموردم فک میکنی برا من خانوادم اولویتمن
اره من یدونه گفتم سیب نده بخدا یه بحثایی کشید وسط اول جواب ندادم ولی دیدم تموم نمیکنه پارش کردم جمع کرد رفت
ناراحت نشی ها آدم بابد شیرین بره شیرین بیاد کنار هم بودن بیش از حد باعث همین بحثا ام میشه
خوب کاری کردی یبارجوابشوبدی حساب کارمیاددستش
اخه شوهرم کارش تموم نشده سه روز دیگه برمیگردیم
انشالله عزیزم
خیلی بجا و درست وشیک ومجلسی ریدی بهش عزیزم
واسه حمایت از بچه هاتون همیشه همینجور قوی و با اراده باشین
هرکی زر اضافی زد برینین به کاسه کمچه اش
اره هرچی گفتن گفتم نه نمیخوام دیگه باهاش حرف بزنم
ببین با این خواهر شوهرت کار نداشته باش
اصلا محلش نده آدمی که مادر بچه رو هیچ کاره بدونه درک ومنطق که سرش ممیشه
نمیشه
از الان به بعد دیگه ذهنتو درگیرش نکن
اینها جز ادمای سمی زندگی هستن
برا ارامش خودت و شوهرتم که شده ،ندید بگیرش
خودتو عصبی نکن بخاطرش
مهم خوشبختی شما و همسرته کنار دخترت
بقیه فقط رهگذرن تو زندگی
نه اینی که خونشونیم ماهه تاحالا میگم بدون اجازه شیر نداده این تازه اومده بود خیلی هم مالک میدونس لباسشو عوض میکرد نمیذاشت ببرمش حموم
عاشقتم😂
خوب حق مطلبو ادا کردی👍👍👍👍
اره بقیم میفهمم حدشونو
اره والا این همه اذیت نشدم بیان زر بزنن نصفشون میکنم
نوکرم😊😊😊
میگفتی من بچه روزاییدم من کونشومیشورم من شکمشوسیرمیکنم توشدی صاحب بچه؟بروبچه خودتوصاحب داری کن
اره از اینکه نذاشتم حدشو رد کنه خوشحالم ولی از اینکه دوروز شوهرم گردن درد گرفته بود ناراحتم وگرنه سه ماه نیومده بود از این به بعد نیادم به درک
میگه منم بچه نیستم بزرگ کردم بلدم میگم خوب بزار منم خودم بچمو بزرگ کنم دخالت نکن میگه منم دوسش دارم که جاشو عوض میکنم لباسشو عوض میکنم منم گفتم منکه نخواستم من به موقع خودم بلدم بهش برسم
دورازجونت میگفتی من هنوزنمردم اگ خیلی دلت بچه میخوادبازم بیاراین بچه منه اینجورادماعقده این ازاین ب بعدباهاش سرسنگین باش خودش ب غلط کردن میوفته
شوهرمم بهش گفت زن من انقد بلده که این چهارماه بزرگش کره
من نمیدونم چرا سریع خانواده شوهر هرچی بگی بهشون برمیخوره،منم هرموقع میرم خونه مادرشوهرم عموی پسرم و بابا بزرگ مامان بزرگس از صبح تا شب بهش ات آشغال میدن،پسرم از صبح تا شب فقط شکلات کیک بیسکوییت پفک میخوره،لب ب غذا نمیزنه،حالا ی روز اونحا باشم مهم نیی ،ولی بعضی وقتا چند روز ک میمونم وقتی برمیگردم قشنگ پسرم لاغر میشه،بس ک چرت پرت میدن بخوره پسرم غذا نمیخوره دیکه،حرفم نمیشه بزنم چون ناراحت میشن،بهشون برمیخوره
اره از این به بعد دیگه ادمم حسابش نمیکنم بفهمه کی به کیه
حالا مادرشوهرم ب حرفم گوش میده ولی برادر شوهرم پررو پررو هرچی بهش میگم لج میکنه،انقد پرروعه
من بچم زود بدنیا اومده ریشم حساسه ناراحت بشن بدرک نمیزارم بهش چیزی بدن یا چیزی بگن
شوهرم میگه هیچی بهشون نگو،ناراحت میشن،مهم نیس حالا وقتی اونجاس سخت نگیر😐
آره واقعا مهم نبس بدرک ک ناراحت میشن،مهم بچه ت هست،بعد ینی چی ک بچه مال ماس،چ بیشعور،بچه مال پدر مادرشع
نه منم یه هفته بود میگفتم پرو بازی درمیاورد پارش کردم برا بقیم حساب کار دستشون بیاد
اره مهم بچمه
مثلا پدربزرگش موتور سوار میشه،چند دفه هم با موتور خورده زمین چون ی پاش قطع شده معلول هست،همض پسرمو میبره موتور سواری،هی میگم خطر نداره نبرید،مادرشوهرم میکه بابابزرگه دل داره بزار ببره بگردن،بعد من ب شوهرم میگم اگه بچه چیزیش بشه بابات جواب میده،بهشون برمیخوره بگم نبرید
خطر داره ینی
بعد اینارو ک میگم مادرشوهرم میکه انقد منفی نباف نه نیار چقد منفی بافی 😐
عزیزی😘
خدایی خوشبحال اینجور ادما
راحت زندگی میکنن
مغز برا تفکر ندارن
واقعت
واقعا
خوب کاری کردی شستیش افرین ✋
بنظرم حتی به دعوا هم باشه باید مواظب بچت باید باشی بعضی اشتباها جبران ناپذیرن
اره کاش ماهم انقد میتونستیم بیخیال باشیم
والا هیچکس نمیدونه هش ماه منتظر بودم ای یو ای کردم تا باردارشدم بعدش هشت ماه مریضی کشیدم زود دنیا اومد کلی اذیت شدم حالا اومده زر میزنه برا من
چه پررو و بیشعور
تو بهترین کارو کردی به بچه سه ماهه مگه چیزی میدن هیچ کسی هم نمیتونه مثل یه مادر بچه رو دوست داشته باشه اون ناراحت بشه بهتر از اینه که برای بچه اتفاقی بیفته نمیدونم چرا خانواده های شوهر فکر میکنن نسبت به بچه حقی دارن البته که به خاطر قوانین مزخرف اینجاست ولی به هر حال کار تو درست بوده
حالا بهشون بگی یه دقیقه بیا شب بیدارباش نگه ش دار میگن مگه مادرش تونیستی
اخه بچه سه ماهه جزشیر چیزی میتونه بخوره چقدر بعضیا متوجه نیستن قدیم تموم شد رفت الان وضع فرق داره🤦‍♀️🤦‍♀️
کارخوبی کردی.بچه زبون نداره مادرباید ازش نگهداری کنه.
ولی درمورد مسله بعدی نمیدونم واقعا اشتی بکنی بهتره ولی تاکید کن وقتش شد میدمش غذاهم بدین بهش نه اینکه سه ماهه س بچه معده اس هضم‌نمیکنه
خیلی بیخود کرده گفته بچه مال ماست
میگفتی اگه بچه من‌ مال توعه از این به بعد تشریف نحستو میاری اینجا بچه هاتو بذار خونه خواهرشوهرت خودت بیا عن خانوم
انقدر بدم میاد زر میزنن
بچه مال کسی نیست
بچه مگه کالاست که مال کسی باشه
بچه یه روز بزرگ میشه و مستقل تا وقتی کوچیکه مسئولیت نگهداری و مراقبت ازش به عهده پدر و مادرشه در غیر این صورت مال کسی نیست
شوهرمم دستش درد نکنه گفت تا اخر عمر بچه مال اونه هرکجاهم باشه
اشتی هم کنم فعلا نه هنوز منو تهدید میکنه میرم به پدر مادرش میگم منم گفتم برو بگو مگه من بچه مدرسه ایم من موظفم مواظب بچم باشم هرکسم جای تو بود جلوش وایمیستادم چون میدونم کی باید چی بدم به بچم
بخدا انقد اعصابمو ریخته بود بهم که نگو اصلا بهش نمیومد انقد بیشعور باشه ولی خوب باعث شد خودشو نشون بده
درسته بچه مال کسی نیس ولی دولت ما این جرعتو به خاندان شوهری داده ولی من وقتی باشوهرم باهمیم گوه بچمم بهش نمیرسه چه برسه مسئولیتش
اتفاقا خیلی کار خوبی کردی عزیزم. از بچت دفاع کردی.
بهش میگفتی بچه ی شما یا خونتونه یا تو کمر شوهرتون. این بچه ی من و شوهرمه نه هیچ کسی دیگه. و هیچ کسی توی دنیا بچمو بیشتر از من دوست نداره این دوستیه شما ام دوستیه خاله خرسه است.
اتفاقا اون باید از تو معذرت خواهی کنه. بچه سه ماهه رو چه به سیب خوردن اخه.
اره والا خودشونو علامه میدونن ولی خیلی ام نفهمن بچه ای که تا حالا جز شیر چیزی نخورده یبارکی بیاد سیب بخوره که چی اخه
گفتم به هرکی بگی همه باز تورو مقصر میدونن چون کار تو اشتباه بود منم اگه سکوت میکردم اشتباه بود
من بودم پارش می کردم😐 سر بچت با هیچکس تعارف نکن، تو مادرشی و مسئولیت این بچه با تو هست
والا پنجاه سالشه ادم چی بهش بگه اخه خودش باید درک کنه
والا مادرشوهرم با اینکه خیلی یادس هرچی هم بهش بگی قبول نمیکنه کار خودشو میکنه با این حال میبینه من رو بچم حساسم فقط میگیره بغلش باهاش بازی میکنه کاری بهش نداره ولی بچه جاریم ۲۵روز از دخترم کوچیک تره هرچی بخورن یه انگشت میزنه دهنش که بوش میاد من اونجا باشم به اونم نمیده 🤣 این دوتا مادر دختر انگار نمیفهمن که نباید چیزی به بچه داد
وای من بودم بچه رو میزاشتم تو بغلش و لباس میپوشیدم و میرفتم دم در میگفتم بچتونو سعی کن خوب بزرگ کنی یه بای بایم میکردم😁
من خواهر کوچیکی شوهر سابقم یبار گف بچه مال ماست گذاشتم تو بغلش و گفتم یه ۹ ماه نگه داشتم و یه درد زایمان اینم باشه صدقه سرش حالا ک بچه شماست پس بزرگش کنید😅
دیگه زر مفت نزد فضولی تربیتشم نکرد
اخه منم دادم به شوهرم گفتم بده ببره اگه مال اونه اون یکی خواهرشوهرم اورد گذاشت بغلم که ادم بچشو برا هرچیز بیخود ول نمیکنه شوهرمم گفت اون بچه من و توعه هرچی تو بگی همونه
دید اینجوریه بحثای دیگه کشید وسط که خودشو طبرئه کنه
ولی خوب شد دمشو گذاشت رو کولش رفت فک نکنم دیگه فکر فضولی به سرش بزنه

سوالات مشابه