بایدها ونبایدها در رفتارهامون با جاری

این شده برام سرطان چکارش کنم بچها بنظرتون خیلی ناراحتم فقط آه ازدلم درمیاد و نفرینش میکنم

با شوهرت اتمام حجت کن ی سری ببین چی میگه

۷

دوست دارم یه کاری پیداکنم برم که کمتراینو ببینم کمتربیاد

خونه نباشم

بی محلی کنی ام میاد خونتون ؟قیافه بگیر براش .

نفرین کردن کار درستی نیس فاطیما،نفرین انرژی منفی داره تاثیرش میاد تو زندگی خودت
بی محلش کن پیام ک میده جواب نده مثلا دوروز بعد ج بده بگو ندیدم
زنگ ک میزنه سرد جواب بده یام اصلا نده
بگو من اصلا سمت گوشی نمیرم تخونا کار دارمو مشغولم

🤣🤣

میدونو خالی نکن ی سری حقشو بزار کف دستش اح من جای دلم خاس برم جررررررررررش بدم

هیچی بگیرش به یه ورت
ولی له شوهرت بگو حواسش باشه رفتاری نکنه که تو خوشت نمیاد
از اون طرفم اگه خیلی رفت رو مخت جاریت یه بار توی جمع خرابش کن البته نه با دعوا ولی ضایعش کن ک خودشو جمع کنه

منم جاری ندارم دلم میخاس یکی داشتم حقشو میزاشتم کف دستش
😂

اره بگو ایقد بدم میاد از ادمای سیریش و نچسب

اره میاد میگم که من اصلاکارش ندارم خونه فامیل شوهر یا بیرون یاخونه پدرشوهرمیبینمش اصلاکارش ندارما ولی همیشه میخوادبیادخونمون،وقتی هم میاد میره تواتاق میگرده اگه کارهنری چیزی داشته باشم برمیداره نکاه میکنه کلاهرموقع بیاد شام یا ناهار وایمیسه

خیلی اعصابم خورده ازش

کاش این ماه حامله بشی هر موقع اومد خونتون بالا بیاری روش بگی ویارمه حتی اسمشم شنیدی اوق بزنی این خیلی خوبه

فاطیما قشنگ مشخصه ک میاد خونت ک سر دربیاره از کاراتو خونه زندگیت
قصدش فضولیه

حاملم بشه تا اخر عمرش ک حامله نمیمونه باید ی فکر اساسی کنه راجب این مسئله

کاش میتونستی رک و راست بگی خوشم نمیاد بیایی خونه ام

نه دیه بگه ویارم مونده نمیتونم فراموش کنم .😂😂😂😂

اخلاقش آرومه ولی اینجوریه رفتارش
اگه خونه پدرشوهرم باشیم همیشه میگه این چرا کارانجام نمیده همش من انجام میدم

😂😂ایشاالله

یعنی بعد 9ماه از رو نمیرع ؟

هرموقع میادکه بایدشام یاناهاردرست کنم میادتوآشپزخونه خودش برمیداره میذاره درکابینت بازمیکنه انگار خونه خودش

نمیشه اونموقع دیگه پدرشوهرومادرشوهر و شوهرم میترسم ناراحت بشن

😂😂😂

ار هر چنتا تماس و پیام . یکی جواب بده اونم سرد

وقتی حرف میزنه با اره یا ن خلاصه جواب بده🤦‍♀️🤕

ماالان۴ساله ازدواج کردیم این همین ادم هس که هس میخوای بعد۹ماه درست شه

میخاد بیاد خونت بگو نیستیم😑

واااا چقدر پر رو

هرچیزی حدی داره دیگ🙄😵‍💫

تو ک عشق منی رفیقی رفیق دورت گردوووووم🤩

خیلی پرروهه پریسا اصلا نمیدونم چطور ادمیه،اخلاقش هم ارومه ها ولی اینجوره

ی کاری کن معذبش کن هر موقع اومد خونتون مثلا لباس لختی بپوش بگو وایییییی چقدر گرونیه مثلا همین چایی ک میخوری فلان قدر پولشو دادیم هزار میلیون باز دراومد داشته باشیم بازم کمه

انگاری زیادی راحته
رو دادی بهش😒

خودش با اینکاراش باعث شده خودش از چشمم بندازه واگرنه مگه من میشناختم اینو از اول

وقتی میخاد بیاد بگو کاردارم این چن وقت اولین فرصت دعوتتون میکنم

دیر ب دیر دعوتشون کن . و تا وقتی رسمی دعوتت نکردن نرو خونشون

نه والا زیادم رو نمیدم بهش

یا اینک دیگ چن وقتی تو دم ب دم برو خونشون و همین کارایی ک میکنه و انجام بده ... ب تنگ میاد اخر

من اصلاًخونشون نمیرم شااااید تو این۴سال من۵بارخونه اینارفته باشم اونم ۳بارش خودش دعوت کرداون یکی دوبارهم به اسرارمادرشوهرم رفتم من اصلاعادت ندارم سرزده و بدون دعوت یااینکه بخوام پیام بدم خودم خودمودعوت کنم برم خونه یکی

آخه هرجور حساب کردیم از رو نرف


چن بار کاراش تکرار کن بلک ب تنگ اومد

دیربه دیرهم دعوتشون میکنم ولی سه چهار روز ازاون دعوت گذشته وِر و وِرپیام یازنک که میخوایم بیایم خونتون

من خانوادم ازم دورن ولی جاریم طبقه پایین ماست واقعا خیلی خوبیم باهم یجورایی درحد خاهر
به طرف بستگی داره

وقتی میاد خونت طوری حرف بزن ک انگار نیس 🤕🤦‍♀️ مثلا توجهت بیشتر ب تلویزیون باشه




مگ میشه با این رفتار ب آدم بر نخوره🙄😵‍💫

منم دوست داشتم باهاش اینجوری باشم ولی از اول عقدمون دیدم کاراش اینجوریه راحت نشدم باهاش

🤐🤐😐😐فاطیما خییلی داری به خودت سخت میگیری

فدات عزیزم 💙😅

من دور شدم با هیتر برقی زندگی میکنم

تجربه ثابت کرده

خیلی راحت میتونی به شوهرت بگی من رفتارهاتو با زن داداشت نمیپسندم ناراحتم میکنه این همه رفت و امد اصلا لازم نمیبینم حوصله سر بره....

با سلام
بنده موجودی بنام جاری ندارم 😂
ولی خداوند متعال موجودات بنام خاهرشوهر ب تعداد پنج عددددد بست یب خیکمون😐😐😐
با تشکر از خودم و خسته نباشید

خب پس ولش

ازرونمیره حتی میخواسته بیاد خونمون شب بخوابه‌ من کم محلش کردم نخوابید
میگفت دخترم گفته یه شب خونه عمواینابخوابیم ببینیم چجوریه.....اگه محل داده بودم که دبگه عادت کرده بود

😂😂😂

تازشم خودتم سرد رفتار کن اینقد سخته سرد رفتار کردن چیزی از شوهرت میخوان با لبخند بگو ماشاالله بابای خودشون نشسته عزیزم تو بشین

😒😒😒

افرین👏😂

بنظرم یکم رو خودت و اعتماد بنفست و شوهرت کار کن. ک از هرکسی خوشت نیومد بزاریش دووور از زندگیت باشه

دیگه موندم چیگارکنم

سلام ببین خوب شما هم قلق شو در بیار نرم باهاش رفت و آمد کن
اومد توام برو
دیگه کمتر میاد
اصلا اصلا از روشمشیر نبند
و حساسیت نشون نده ضعف نشون بدی خوب نیس.
برای خودتم کار بتراشک هر لحظه نتوانه بیاد و مجبور باشه باهات هماهنگ کنه

عاقاااا یبار ک اومدن خونتون ی ترسی بنداز تو وجودش ک عمرا بیاد
مثلا یهو برقاروقطع و وصل کن یااا ازین موش پلاستیکیا اسباب بازی بخر بنداز زیر پاش یا بگو خونمون جن داره 😐😐😐😂😂😂

من 7تا همعروس دارم.

چقده پروعه

شوهرم من شثهر شما باهمه شوخی و کار همشونو میکرد

خسته نباشی دلاور😂

همون دوران عقد گفتم اگ میخوایی اینجوری ادامه بدی ک هنوز انگار مجردی و دنبال کار بقیه باشی من تحملشو ندارم... شوخی هم حدی داره با زن داداشات.

بنظر من پررو نیست ، شاید با ایشون راحتتره
هزار تا حالت وجود داره
ک چرا دوست داره رفت و آمد کنه،شما مثبت نگر باش ک اذیت نشی
باهاش رفت و آمد کن ولی خودتم برو .....
و کم کم کنترلش کن نه اینکه یهو قطع ارتباط

بهش گفتم اونم میگه باهم خوب باشیدیه روزی بهم محتاج میشید

ولی جدا از همه ی اینا هروقت زنگ زد خاست بیار بگو من نزدیک خونتونم دارم میام خونتون 😐😐

دوری و راحتی تا میتونی ازش دور شو .
ب هیچ عنوان هم باهاش هم کلام نشی بشینی درد و دل کنی .
فک کن نیس کلا سلام و خداحافط

شوهرتو کنترل کن بکش طرف خودت اون خودش حد حدودشو میفهمه دیگ

توهم اینجوری بودی؟

بگو خدا اونروزو نیاره ک ب جاری محتاج شم

ارره من یه جاری دارم یانی شوهرم میخواست اب بخوره زنگ میزد بهش اصلاا بدون حرف اون نفس نمیکشید الهه همه چی دون شوهرم شده بود

چم🤷🏻‍♀️

الهی امین

تارااااااااااااا

کجایی دختر چقد توفکرت بودم

ببخشید صاحب تاپیک یهو تارارو دیدم

😄😄

منم تو هرموضوعی نظر خودمو میدادم وقتی اون نظر میداد میگفتم بنظرم اصلا منطقی نیس و با شوهرم حرف زدم ک این زندگی ما دوتاست ما خودمون عقل داریم چ نیازی به بقیه است

الن اصلا در حد یه سلام علیک تو جمع خانوادگی شوهرم بهاشون برخورد داره

فاطیما کرمانی هستی؟

کربلا بوده😍

همه چی بستگی به خودت داره خودت باید جمع جور کنی زندگیتو و این ادمو بزاری دور از زندگیت باشه. به فکر این نباشه ک فلانی ناراحت میشه یا هرچی. ... اولویتت خودتو شوهرتین همین

واقعا😍😍😍آخی عزیزمممم توتاپیک ای وی اف خیلی چت میکردیم ی مدتی کلا ندیدمش اوما

خیلی رقیه همین ادم شده برامن یه دردی خیلی اعصابم خوردمیشه ازدستش،به مامانمم میگم این اینجوریه میگه محلش نده زیاد

منم با جاریم همسایه ایم اونا طبقه بالان
خیلی باهم خوبیم خداروشکر
ده ساله که کنار هم مثل خواهر زندگی میکنیم و هوای همو داریم تو مریضیا تو بارداری و کلا همه جا

مام الان یساعته داریم‌همینو میگیم😂

ولی خدایش شاید اگ تو زندگیت دخالت نمیکنه خوب که یه همزبون داشته باشی

میگه میاد خونمو میگرده😕

هرچی کم محلش میکنم فقط میخواد بیاااااد منم خوشم نمیادازش

اره بچش بهونه میکنه میگه اومد تواتاق اونم میادپشت سرش

همزبونم بشه؟؟؟؟😳😱

وااای چقده مارموزه
پاشو از زندگیت بچین
کرمانی هستی فاطی؟

سلام🤪
منکه جاری ندارم فعلا
خدا بخیر کنه🤭

دوری و دوستی🤌🏻

نه عزیزم شیراز،چطوربچینم پاشو

👌

منکه فعلا جاری ندارم ولی اینو میدونم هیچ وقت نباید با یه جاری مثل خواهر باشی باید عین یه غریبه مثل یه فامیل هرجا همو دیدید احترام و سلام و خداحافظی و تمام اینکه جاری هی زنگ بزنه هی بیاد خونه آدم هی خودشو بچسبونه به آدم اصلا خوب نیست سر از همه چی درمیاره و زندگی آدمو به باد میده من خودم همیشه میگم جاری بگیرم در حد معمولی و خونه پدر شوهر یه سلام یه خداحاغظ

واقعا چرا خیلی ها از خانواده شوهر خوششون نمیاد چرا من اون حس ندارم که بگم خانواده شوهرم بد هستن خیلی خوبن خیلی مخصوصا مادرشوهرم .خواهرشوهرام و جاری هام مثل خواهر هستیم بخدا

🧿🧿🧿🧿🧿🧿🧿
😄😄

ولی بچه ها چرا قدیمیا اینجوری نیستن
مامان من و زن عموهام وقتی بهم میرسن عشق میکنن ، یعنی آتیش میسوزونن
خیلی با هم خوبن
به نسل ماها هیچی نیومده

بهترین راه خل اینه کاری کنی ک همش بهت حسودی کنه مثلا اوایل یکی از جاری هام خیلی میومد خونمون من محلش نمیذاشتم بازم میومد خانواده شو ب رخ من میکشید یعنی از کشمش پلویی حرف میزدیم میرسید ب خانواده جاریم ک خوبن اینجورین اونجورین منم یه مدت جلو برادرشوهرم همونقدر ک اون از خانواده اس تعریف میکرد من از شوهرم تعریف میکردم هرچی ک اون میگفت خانواده ام برام خریدن من بهترشو میگفتم شوهرم برام خریده بعد یه مدت اصلا بدون لباس تکراری جلوش ظاهر نمیشدم همش لباسای قشنگ خوشگل بعضی هاشو میخریدم بعضی هاشون از دخترخاله هام اینا میگرفتم یا مامانم میخرید همه رو میگفتم شوهرم خریده شوهرم کرده جوری ک ب گوشم خورد سر اینکه من همش خوب میپوشم شوهرم بهم رسیدگی میکنه خیلی دعوا بدی با شوهرش کرده بس حسادت میکرد دعواهاشون ادامه دار شده بوده و شوهرشم همش میگفت تو منو اصلا حساب نمیکنی یه سره میخوای خانواده تو بالا بکشی من هر کاری هم بکنم ب چش تو نمیادد.... او کلی داستانا شد الان با اینکه شوهرم برادر بزرگه اس حتی عید ها هم نمیان خونمون مگر اینکه اتفاقی پیش بیاد ک بخواد دل منو بسوزونه مثلا ماشین خریدن اولین جایی ک امدن خونه ما بود بچه دومشو باردار شد اولین جایی ک امدن خونه ما بود..... ولی خب خدارو هزار مرتبه شکر از شرش خلاص شدم خیلی میومد خونمون خیلی خبر میبرد از خونه ما همش فضولی میکرد میومد دست ب سیاه سفید نمیزد همش میخواست از زیر زبون من حرف بکشه ک چهارتا بزاره روش ب بقیه بگه خیلی اذیت بودم از دستش بعدش ک دید با رفت امد زیاد بیشتر بین خودشو شوهر اختلاف ایجاد میشه یه سره شوهرش اونو با من مقایسه میکنه همش منو جورواجور شیک میبینه خودش حسودی میکنه اذیت میشه دیگه خیلی خیلی کم میاد توهم ببین نقطه ضعفش چیه مثلا اگه خسوده کاری کن انقدر بهت حسودی کنه ک اذیت بشه دیگه نیاد😅

خانواده شوهر منم بد نیستن من مادرشوهرمو پدرشوهرمو برادر شوهرمو ب اندازه خانواده خودم حتی بیشتر دوست دارم ب جاریامم تا کرم نریزن اذیت نکنن کاری ب کارشون ندارم سرم تو زندگی هیچ کس نیست بخاطر همینم دوست ندارم حتی مامانم تو زندگیم سرک بکشه چ برسه جاری....

زبل خانم کلاس میزاری برا من یکم بیاد یاد بگیرم 😀😊☺😂😂

یه چی میگم حرفتو به فرش زیر پات بزن ولی به هیچکس نزن همین

جاری و غیر جاری نداره دوری و دوستی به نظرم هرچی کمرنگ تر باشی ارامشت بیشتره

به نظرم حسادت کردنم خوب نیست این نظر شخصی میکنم بعضی وقتا حسادت باعث خراب شدن زندگی میشه به نظر من کمرنگ بودن و بی حس بودن خیلی بهتره تا حسادت افراد خانواده شوهرو برا خودمون بخریم

عزیزدلمی تارا😍😍😘

فاطیما اینجا گفتمت چ کن

😁😁والا خودمم زیاد کار بلد نیستم ولی خب هردفعه میومدن حسابی پذیرایی میکردم غذا سالاد حتما حتما تزیین میکردم مجلل برگزار میکردم همه چی رو جوری ک برادرشوهرم دهنش وا موند ب شوهرم میگفت خوش ب حالت شانس داری بعدجاریم بهش بر میخورد دعواشون میشد

خمیر هزار لا اماده میخریدم ولی میگفتم خودم درست کردم خامه قنادی اماده میخریدم میگفتم خودم درست کردم کیک و اینها هم ک درست میکردم پودرش اماده بود ولی میگفتم اماده ها ب درد نمیخورن خودم درست میکنم خوشمزه تره لباس از اطرافیان نزدیکم میگرفتم یه بار میپوشیدم میگفتم خودم خریدم😂دروغگو هم خودتونید🤣مجبور بودم میفهمید مجبور
حتی بار شام جمع شد سریع ظرف هارو قایم کردم فقط پیش دستی هارو شستم اشپزخونه تمیز کردم میوه اوردم نشستم جاریم گفت اره بشین باز باهم ظرف هارو میشوریم من بهش زن داداش میگم گفتم شستم زن داداش جان دستت درد نکنه بخدا ک رفت تو سینک و نگاه کرد گفت وا چ زود شوهرمم گفت مشاالله خانوم من خیلی زرنگ فرزه اهل لف دادن موس موس کاری نیست منم ک بال نداشتم پرواز کنم😁🤣

اییی شیطون😂😂😂😂

خودت اذیت نشدی بعد؟حس میکنم اینجوری فکرو اینا همه درگیر میشه برا نقشه

برعکس من هیچوقت نمیتونم نقش بازی کنم همیشه دوست دارم خودواقعیم باشم
همین ویژگیمم اتفاقا خیلی هارو میسوزونه😐

😂😂

نه چون برادرشوهرم هرجا نشسته بود تعریف منو کرده بود خودمم کلا عاشق اشپزی کیک پزی تزیینات اینها هستم نقشه ای هم نبود کلا ادمی نیستم ک خیلی خودمو درگیر کنم یا خیلی اهمیت بدم ب کسی اصلا برام مهم نیست همین بی اهمیت بودنمم خب خیلی اذیتشون میکرد

دقیقا😂

ولی باید یه کاری میکردم بخدا دخترش خیلی اذیت میکرد نصف دکوری هامو شکونده بود یه سره اینور انور پرت میکرد مادرشم عین خیالش نبود هیچی بهش نمیگفت بدتر میخندید از جاش تکون نمیخورد عین مهمون دارا گارسونا یه سره در حال پذیرایی اینها بودم واقعا خیلی خسته میشدم از طرفی هم خیلی بد زندگیمو زیر نظر گرفته بود حتی پریودیمم ب همه میرفت میگفت طوری ک وقتی میرفتم خونه مادرشوهرم میگفت دل دردت خوب شد پاک شدی من واقعا خجالت میکشیدم

ولی بازم با اون حال همین جاری مو هم بازم دوست دارم الان ک رفت ادمون خیلی کم شده بیشتر دوسش دارم بنظرم بهتره

مرسی عزیزم درسته بایدبی محلش کنم و سردجوابش بدم

فاطیما جاریت چه پرروعه یکی درمیون جواب تماس و پیاماشو بده هروقتم گفت میخوام بیام خونتون بگو خونه مامانم یا خواهر برادرمم بپیچونش خودش میفهمه.چجوری راحته میخواد بیاد شب خونتون بمونه همه تو خونه خودشون راحتترن بعد این میخواد تلپ شه😑😑😑من اصلا حوصله مهمون از خونواده شوهرباشن رو ندارم واسه همین بیشتر از اینکه میاد ی وعده غذا و واسه خواب خونتون باشه حرصم گرف

یا مثلا بگو میخوام برم دکتر سرماخوردم که نگه منم بیام باهاتون.بعد هردفعه که میادخونتون شوهرشم هس یا خودش تنهامیاد؟

دقیقا منم بزرگترین صلاحم بی اهمیتیه😂

خودش وبچه هاش

😐چه حوصله ای ادم داره وقت بزاره دروغ بگه برا بقیه که ازش تعریف کنن ادم باید خود واقعیش باشه من با نقش بازی کردن خودمو فقط گول میزنم خودمو فقط احمق فرض میکنم

😐از این کارتون واقعا حال میکنید؟

دروغ چرا شاید فهمیده دروغ میگید و سعی کرده ازتون فاصله بگیره اگه بچشون اذیت میکنه تذکر بدید وقتی حرفی ازتون ردو بدل میکنه دوبار بزنید تو پرش دیگه حرفات بش نگید ادم میشه

من چهارتا جاری بجز خودم دارم 😑باهاشون تا حالا درگیر نشدم کاری به کارشون ندارم سرم به زندگی خودمه حرفی میزنن نمیزنن اصلا برام اهمیت ندارع خودمو خسته کنم وقتمو بزارم واقعا برا چی برا کی انقد خودم مشکلات دارم حالا بیام فکرو ذکرمم بزارم نقشه بکشم که اون حرص بخوره خو میخام نخوره😐چیزی که عیان است چه حاجت به بیان است🤔

منم یه جاری دارم خیلی با هم اوکی هستیم رفیقیم
ولی به استثناء اون خانواده شوهرو نباید باهاشون رو هم ریخت

دوری و دوستی👍👍👍

عزیزم اینا ی جور سیاستع

قربونت سیاست با دروغ فرق میکنه

سیاست اصن مبحثش یه چیز دیگس چرا ما هرچی اینطور میشه با سیاست قاطیش میکنیم😐

دیه مجبور بوده دروغ و سیاستع قاطی کنه

🤗من که نمیفهمم ربط این دوتا بهم چه ربطی داره

خودش بالا گفته مجبور بوده چاره ایی جز این کار نداشته تا پای جاریشو ببره

خعب جاری ایشون میومده خونشون هر چقدر بی محلی کرده نرفته دیه ی کاری کرده دیه نیاد اون ب همه چی کار داشته دیه متاسفانه

میدونم دروغ خوب نیس و قلب آدما رو سیاه میکنه ان شالله ک خدا میبیخشه خدا مهربون تر از پدر و مادره .❤

من نگفتم کارای منو بکنه گفتم با سیاست دست بزاره رو نقطه ضعف جاریش تا اذیت بشه دیگه سمتش نیاد و دوری کنه منم دروغی ب کسی نگفتم ب قول خودتون چیزی عیان هست چ حاجت ب بیان هست خداروهزتر مرتبه شکر بزنم ب تخته بترکه چشم حسودو بخیل من تو کدبانو گری دست پخت خوب مهمون نوازی تو خانواده خودمو شوهرم تکم چ تعریف بکنن چ نکنن چ بیان خونمون چ نیان همیشه بهترین هارو فراهم میکنم برای خودمو شوهرم تمام سعی تلاشمم اینه ک ادم های سمی رو ب هر طریقی از خودمو زندگیم دور کنم زندگیم سرشار از ارامش باش خداروشکر از زمان عقد ک یه دختر۱۶/۱۷ساله بودم تو این کار موفق بودم اتا لان ک بیست و دو سالم شده من برای آرامش خودمو شوهرم قتل هم میکنم چ برسه چش در اوردن ارامش زندگیم خط قرمز منه

من ب فدای شعورت عزیزدلم مرسی ک انقدر فهم بالایی داری منو خوب درک کردی دورت بگردم🫂❤️

وقتی برادرشوهرت با زنش نمیاد خونتون توهم سعی کن یه چندباری گله شکایت کنی یا مجبور بشه شوهرشم باخودش بیاره یا یه جوری بهش بفهمونی ک دوست نداری بدون شوهرش انقدر بیاد خونتون حالا خودمونیم شرایط زندگی هم سخت شده ادم باید خودش شعور داشته باشه هفته ای سه چهار بار خودشو وبال گردن یه تازه عروس نکنه جاری منم همین بود متاسفانه فهم هم نداشت دخترش بلایی سر جهازم اورده بود ک ظرف یه سال من چهار بار فرش هامو دادم قالی شویی تو این یه سال مجبور شدم همه وسایلم رو از دم عوض کنیم کلی ضرر کنیم بس درب و داغون کرده بود دکوری مکوری پرت کرده بود....

مگه چن تا بچه داره؟فگر کردم ی دخترداره

قربونت برم عزیزم ❤

امیدوارم واقعا همینجور ک شما میگید باشه چون برام هیچ اهمیتی نداره همین ک دیگه زیاد نمیاد ک من کلفتی نوکری شو کنم خدارو هزار مرتبه شد ادم ب بچه ای تذکر میده ک حرف ادم حالیش بشه و بفهمه اتفاقا جاری من اونقدر میومد خونمون منتظر بود یه آتویی دستش بدم مثلا کوچک ترین تذکری ب دخترش بدم ک منو از چشم همه بندازه مقصر من باشم

نشی ک خیلی گلی😘😘🫂🫂

عزیزم دورباش من الان دکماه پیش باجاریم دعواکردم الان فقط درحدسلام وتماممممممم...

وای غزل نرو گرفتمت

بچه هایادشونه گفتم سرچی دعواکردممم....دوباربه برادرشوهرم سلام کردم توجمع جوابمونداد...منم به شوهرم گفتممممم دیگه بهش سلام نمیکنممم..اونم‌به زن برادرش سلام‌نمیکنه..ولی خدایی راحت شوممممم ازدستش

جانممممم هستمممم😂😂😂

منوبگیر درنرممم😂😂

فکر کنم دیروز بود تاپیک زدم ندیدی 😂

اره تعبیر خواب میخوام ازت🥲

کوووووندیدم‌ببخشیدعشقممممم😁😁

جانم‌بگوگلممم

قربونت برم مهم نیست

تعبیر خوردن صابون سفید نو توخواب چیه؟

صابون خوردی؟؟؟؟

ازیه کثیفی پاک میشی حالایاجسمی یاروحی وروانی

وای واقعا خداروشکر😍مرسی دورت بگردم😘😘😘😘😘😘😘😘🫂🫂🫂🫂🫂

وای غزل جون کاش خواب میدیدم برام تعبیر میکردی ای بابا حیف شد 😂😁

خوابت خوبه گریه کردن خوشحالیه بعدشم حدسم درست بودبایدبری زیارت امام رضا تاروح وروانت پاک بشهههههه

خوحالادرنمیرم بابا من درخدمت همتونم فقط تواوما صدام کنیدددد

😁😁

خوابام یادم نمیمونه

والا نیسی عزیزم چن تا دیدم جواب ندادی فک کنم دیر ب دیر میای اوما

نه توخواب گریه نمیکردم تو حرم امام رضا بودم قبل اینکه بخوابم داشتم گریه میکردم

فقط رفتی مشهد سلام منم ب امام رضا برسون بگو ماروهم بطلبه

ان شالله این ماه ی نی نی خوشگل تو دلت داری

رفتم برگشتم همه منتظرا بچه های اوما مخصوصا دایی یکی از بچه ها سینا داداش غزل و خیلی دعا کردم اگه لایق باشم

انشاالله باهم عزیزدلم

ممنون عشقمممم

قربونت برم دست تو درد نکنه خیلی ذهنم درگیر بود

فداتشم

خدانکنه عزیزدلم😘😘

بچه ها دایی یکی از بچه های اوما زندان بودن براشون حکم بدی بریده بودن خیلی برای بنده خدا دعا میکنم دلم میسوزه نمیدونم چرا حس میکنم بنده خدا خیلی بی گناهه حکمشو ب ناحق بریدن شما نمیدونید چی شد؟ اسم خانومه هم یادم رفته کلا نمیدونم چرا یادم نمیاد😢

منم یادمه اتفاقایه خواب دیده بودن مادرش من گفتم‌تعبیرش مرگ‌یکی ازنزدیکانشونه که چندروزبعداومدم گفت داییم اعدام‌میشه...خیلی سختهه

اره بخدا خیلی سخته خدا کمکش کنه🥺🥺

اتفاقا خیلی ب تعبیر خوابات اعتقاد دارم انشاالله خدا گناه هامو ببخشه از کثیفی ها پاک شده باشم بزودی باهم باردار بشیم😍🫂

انشالله عزیزدلمممم

😘😘😘😘😘😘😘😘

غزال هستی؟

فکر نکنم با تو هر تاپیکی میبینیمش ازش تعبیر خواب میخوایم بیچاره زود فرار میکنه😂😂

ما

غزل

فکرکنم یه روزی صبرش ب سر بیاد خیلی اروم و بی صدا اومارو پاک کنه مارو با خواب های عجیبمون تنها بزاره🤣🤣

🤣🤣بعید نی

جان دلممممممم

😂😂🤣🤣🤣🤣🤣

😁😅

ازاین به بعددیگه سعی میکنم کم محل ترش کنم وسردجوابش بدم چه خونمون چه جایی دیدمش خواست هم تندتندبیادخونمون رک جوابش میدم که خونه نیستم یا کاردارم یا.......

بچها مرسی از راهنماییتون کلی کمکم کردیدفداتون🙏🏻💐❤️

جانت سلامت عزیزم

میشه خاب منو تعبیر کنی برات تاپیک زدم ولی انگار ندیدی

این خابم ممنون میشم.غزل جان

این دقیقاااا منو جاریمه همینطوریم تا دعوت نکنن نمیریم دعوت هم نکنیم نمیان خونه مادرشوهر هم ماهی یبار همو میبینیم

با اینکه ده دیقه هم فاصلمون نیس تا خونشون

من که از همه جا یام خیلی دورم