Ooma
پرسش (1401/07/18):

کسی اینجا میتونه استخاره بگیره الان؟

سلام خوشکل خانما کسی هست که الان بتونه یه استخاره برام بگیره جوابش برام مهمه فردا یا باید انجامش بدم یا ندم.مرسی عزیزان😘😘😘

عقلت چی میگه دوست خوبم🤔🤔😊😊☺☺😚😚
عقلم کار نمیکنه چون پای بچم وسطه قلبم نمیذاره تصمیم درست بگیرم
نماز شب بخون
ازش بخواه راه درست رو تا صبح بذاره جلو پات...
انشالا اونچه که صلاح خودت و بچته
بشه 🤲🏻
سلام گلم من هروقت عجله ای استخاره بخام از اینترنت استخاره آنلاین شهید آوینی میگیرم.
کارم به صلاح بچم نیست اما خودم چی میشم پس
امسال استخدامی اموزگاری قبول شدم کلی خوشحال بودم اصلا غصه پسرم رو نمیخوردم چون تا قبل مهر کلی سرحال بود شدید اجتماعی بود که من میگفتم وقتی اینقدر اوکیه حتما مهد میمونه مشکلی نداره.
یه هفته گذاشتم مهد دیدم بی قراری میکنه هر ساعت مربی زنگ میزنه پسرت خیلی گریه میکنه بقیه بچه هام میریزه بهم آخه بازم بجز پسرم نوزاد و کودک نگهداری میکنن.
گفتم شاید محیط نا آشنا هست یه چن روز بمونه بهتر بشه ولی نشد که نشد.
واسش مربی خصوصی گرفتم تو خونه نمیدونم اون پسری که تا قبل این ماجرا ها من داشتم یهو چی شد شخصیتش عوض شد پیش پرستارش نمی‌مونه یعنی با گریه ازش جدا میشم تا برگردم دیگه مربیش میگه از بس گریه کرد خوابش برد.جگرم کبابه براش ازش جدا میشم میاد پشت در میزنه به در میگه مامان نه نه
آقام چیزی نمیگه آخه اونم شوق داشت قبول شدم و از شادی من خوشحال بود.اما میدونم میفهمم که ناراحت پسرمه شبا از ترس اینکه فردا میخوام برم نمیتونه بخوابه من ۹ میبرم تو اتاقش تا ۱۱ بزور بخوابه از اون طرف ۶ بیدار میشم اینم انگار میفهمه بیدار میشه درصورتی که روزای قبل تا ۱۰ خواب بود
نمیدونم چ کنم برم نرم
اگر نرم تا بخوام این بچه بزرگ بشه بچه بعدیمون اومده باز چن سالی بخاطر اون عقب میفتم.
پسر من گاهی دو سه روز از صبح تا شب پیش مامانم میموند اما انگار که ترسیده باشه الان پیش اونم نمیمونه میگه فقط من یا باباش
اموزگاریت مبارک باشه عزیزم. کسی نیس که پسرت باهاش راحت تر باشه؟ مثلا مامانت یا مادرشوهرت
بهم بگید چ کنم من خیلی آشفته حال بچمم ولی کارمم دوس دارم براش زحمت زیادی کشیدم
سرچ کنم استخاره آنلاین شهید آوینی؟
عزیزم ب نظرم استخاره نگیر دنبال راه حل باش
عزیزم الان استخاره رو برای چی میگیری؟
میتونی یه مدت باخودت مدرسه ببری؟
ممنون عزیزم
مامانم همیشه نگهش می‌داشت اما الان نمیمونه پیشش.مادر همسرم خیلی سنشون بالاست از پسش برنمیاد
شاید پیش خودت اروم باشه و کلاسو بهم نریزه
پایه چندمی؟
نمیدونم اصلا سر در گمم
برای اینکه برم سر کلاسم یا بمونم خونم پیش بچم و کلت بیخیال تدریس بشم تا چن سال
سلام نظر من اینه . اولوبت اول با بچته . تربیت بچه واجبتره .درسته درس خوندی و زحمت کشیدی ولی اینجوری بچت آسیب میبینه
الان منم مرخصیم بهمن تموم میشه و بچم اونموقع ده ماهشه ولی من ببینم نمی مونه میبرمش با خودم
مدیر مدرسه روز اول به همه معلما تاکید کرد بدون بچه بیاید.بهش گفتم اینجوریه سکوت کرد نگفت بیار با خودت حقم دارن خب من اونجا چجوری هم درس بدم هم بچمو داشته باشم
عزیزم پس اونهمه مادرای شاغل چیکار میکنن حتما راه حل داره
دوم
بستگی به بچه داره
معلم پایه پنجم ما دختر دوسالشو میاورد جیک بچه در نمیومد تو کلاس
ب نظرم حیفه بیخیال بشی. پسرت کم کم عادت میکنه. ب مامانت بگو هرروز ببرتش پارک.اینجوری سرگرم میشه زودتر عادت میکنه
با خودت ببرش یبار دوبار ببین تو اون موقعیت چیکار میکنه مطمئنم پیش خودت ارومتره عروسکی چیزی هم ببر یا خمیر بازی سرگرم شه
راه حل داره باید بذاره بچش بزرگتر بشه .الان خیلی کوچیکه بیشتر به مادر وابستس اینجوری بچه احساس امنیت نمیکنه
وای انگار عذاب وجدان دارم اصلا دلم نمیخواد صبح بشه باز ولش کنم برم
میرم سر کلاس مدام نگاهم به تلفنمه انگار منتظرم مربی زنگ بزنه بگه گریه میکنه بیا.اصلا یه حالیم که نگو
استخدامیت مبارک
چه ازموتی دادی عزیزم؟،ببعشیدمیدونم بحث جیز دیگس
کاش ازتابستون شروع میکردی ومهدوپرستارگرفتنوقشن. تاالان جانیفتادالان دیرنشده عادت میکنه نگران نباش شغلتوازدست نده
عزیزم چه ربطی داره
مهم مدیریت موقعیت هاست
بچه بزرگتر بشه از کجا میدونی وابسته تر نشه
تا چند سال باید صبر کنه؟
عزیزم خیلی شرایطت سخته واقعا درکت میکنم
ان شالله هرچی ب صلاحته همون بشه برات
ی روز با خودت ببرش حتما ببین چطوره
اگر آروم بود و موند پیشت وقتی مدیر ببینه آرومه دیگه کاریت نداره حتما
آخه مدیر بچه خودشم میذاره مهد خیلی سفت و سخت میگیره در این باره
مربیشوعوض کن بایدمربی بتونه ارومش کنه
اشتباه میکنی انقد استرس میدی به خودت
کاش حداقل یکی دوبار میبردیش مدرسه اگه اونجا شلوغ میکرد تمرکزتو بهم میزد میسپردی به یکی
درکت میکنم تو دوراهی سختی قرار گرفتی . خودت ببین اولویت با کدومه
کم کم یعنی چقدر مثلا شما تجربه داری؟منم گفتم حتما کنار میاد چون روحیه پسرم رو می‌شناختم ولی همون یه هفته که رفت خیلی اذیت شد دیگه نبردم
اومد تو خونه واسش مربی گرفتم بازم نموند تو خونمون
اصلا تغییر کرد بچم
عزیزم بچه مدیر حتما می مونه و عادت کرده
بچه شما یهو مهد رفته
یهو ازتون جدا شده
یهو همه چی ریخته بهم
مدیر اگر راه نیومد اداره برو و با مسئول آموزش صحبت کن
بگو با شرایط من کنار بیایید
بچمو چندبار میبرم مدرسه اگر به وظیفه آموزشیم ضربه ای نزد میبرمش اگر تمرکز منو کلاسو دانش آموزامو بهم ریخت یه راه دیگه براش پیدا میکنم
مامان الهه جان خیلی بهش نیاز دارم اگه مقدوره براتون لطفا بگید بعد از چندسال قبول شدین و منابع درسیتون چی بوده ک قبول شدین
خیلی دنبالشم ولی سه ساله قبول نشدم چون فقط نمونه سوال میخونم و دنبال منابع معتبر میگردم ک شما هم یکیش هستی😔
نه اصلاباخودت نبرحتی اجازه بدن چون بازمجبوری یروزبزاریش بری بازسخترجدامیشه
بعدگرماسرگابردن اوردنش اذیته بچه
مربیشوعوض کن شایدمربی دیگ تونست
آزمون ماده ۲۸
نمیدونستم شاید اگر تابستون میذاشتم مهد خودمم کنارش میبودم هر از گاهی اینجوری نمیشد
بله گلم
من بودم اصلا شغلمو رها نمیکردم
شاید بگن خودخواهم یا هر چی ولی اول و اخرش بچه باید مستقل بشه
چجور بعضیا از همون اول اتاق بچه رو جدا میکنن
بازم هر چی خودت میدونی
بهترینا رو برات ارزو میکنم
نه گلم خودم تجربشو ندارم. ولی عمه م این مشکلو داشت. بچشه رو میذاشت پیش مامان بزرگم یا مادر همسرش. اونا هم میبردنش پارک. کم کم عادت کرد. حالا دیگه نمیخواد بره خونه خودشون
یه روز یواشکی اومدم پشت در خونه ببینم مربی سرش داد میزنه یا نه کلا بد اخلاقی میکنه باهاش ولی ن داد میزد ن بد خلقی میکرد اما بازم پسرم مدام بهانه میگرفت و گریه میکرد
هیچ ارتباطی به خودخواهی نداره
بحث اینه که چطور بچه از مستقل شدن بقول شما وحشت نکنه
الان اون بچه اضطراب جدایی داره
اصلا نباید یهو ولش کنه
روزای اول ببره پیش خودش بعدش کمتر کنه
گلم اون وابسته شماست و متوجه غیبت طولانی مدتت میشه
کدوم شهری بیارخودم ارومش کنم قلق بچه هادست منه😍
عزیزم اگه مربی میاد خونه ب نظرم حتما تو خونه دوربین بزار.
کاش حداقل آقام حرفی میزد راحتم میکرد یا میگفت برو و بهم قوت قلب میداد یا میگفت نرو و راحتم میکرد.سکوت کرده تا خودم تصمیم بگیرم چیکار کنم
پس چاره ش اینه بجای استخاره
از مشاوره کودک کمک بگیره
مسیرت نزدیک نیس زنگای تفریح یسربری سربزنی بهش؟
پریسا جان
سایت ای استخدام برو اونجا منابع رو میگه
از پنج تا منبع مثلا حداقل سه تا کتاب رو بخون
فقط ب نمونه سوال اکتفا نکن
همیشه هم جایی رو انتخاب کن که حداقل سه نفر بخوان شانست بالا بره
عزیزم من چندسال پیش بهترین کار با درامد عالی بهم معرفی شد ولی بخاطر بی قراری دخترم نرفتم .الان اصلا پشیمون نیستم.واقعا روحیش داشت خراب میشد.پیش خودم فکر کردم که من میخام برم سرکار و این درآمد رو برای رفاه زندگیم و بچم خرج کنم ولی وقتی اینجوری بچم در آرامش نباشه اصلا ارزشمند نیست
باشه عزیزم توضیحات کامل رو فردا میگم بهت یه سری کتاب و اینها بود اصلا تمرکز ندارم بگم بهت فردا نگاه میکنم میگم
عزیزم اگر اینطور باشه اینهمههه مادرای شاغل چیکار میکنن پس
پرستارا که صدبرابر سخت تره کارشون
اصلا از راهی که توشی برنگردی
مدیریت کن فقط
شیراز عزیزم
خدا سایت رو از سر پسرت کم نکنه😘
مطمئنا باید با مدیرت جدی صحبت کنی
باید باهات راه بیاد
قرار نیست چون بچه خودش راحت مهد رفته در مقابل بقیه بچه هام اینطور باشن
عزیزم خواهرشوهر من بچش همسن نی نی شماست از ۱۰ ماهگی دخترش برگشته سرکار تک بیمارستان کارشناس تغذیه هستش دختر اونم تا یه هفته پیش مادرشوهرش بیقراری میکرد ولی بعدش عادت کرد
مادرشوهرش هرروز میبردش پارک باهاش تو خونه بازی میکرد
کم کم بچه عادت کرد و الان پیش مامان بزرگش قشنگ میمونه
به این فکر افتادم خودمم اما بعدش گفتم بعد هر باز جدایی عذاب میکشه.
تازه شما ۶ ساعت درگیر کاری اگر بتونه سه ساعتشو بخوابه سه ساعت هم به غذا خوردن و بازی بگذره حله الهه جان
فکر کنم تصمیم رو گرفتم ولی امیداورم پشیمون نشم..من نه بخاطر پول بلکا بخاطر افتخار کاریم بخاطر نتیجه تلاشم میخواستم شاغل باشم اما شاید برای پسرم زوده که تنها بمونه یا پیش من کمتر بمونه
سلام قشنگم
ی پیشنهاد دارم
با سرایدار مدرسه صحبت کن بگو یا خودش قبول کنه یا یک نفر دخترک جوون یا ی خانم باتجربه مهربون برات پیدا کنه تو سرایداری یا نماز خونه مدرسه مراقب بچت باشه زنگ تفریح هم برو پیشش ... اگر پول خوبی به سرایدار بدی مثل چشماش از بچت مراقبت میکنه . والا تصمیم خودمم همینه . چند سال پیش همکارم بچشو میزاشت پیش دختر سرایدار .اون موقع هزینه مهد ۵۰۰بود اما همکارم یک تومن به دختر سرایدار میداد . بچه به زور میومد پیش مامانش بره خونه بس اونو پیش مرغ و خروس می‌برد و باهاش بازی می‌کرد. کلی هم جهازشو کامل کرد .
من اصلا موافق بردن بچه یکساله ب مدرسه نیستم

اخه مگه میشه بچه یکساله اصلا شیطنت نکنه
اینجوری ک نمیتونی درس بدی
همه حواست باید دنبال بچه باشه ببینی چیکار میکنه
زمین نخوره
گرسنشه تنشنشه خوابش میاد
و....

از طرفی حواس بچه هارو هم پرت میکنه و چهار روز دیگه پدر مادر همین بچه ها طلبکارت میشن

اخه کجا دیدین ی معلم با بچه اش بره سر کلاس؟ اونم بچه ب این کوچولویی

خواهری خواهر شوهری یا حداقل اشنایی کسی رو نداری بیاد پیشش بمونه؟

یا اینکه بنظرم ی مدت با مربیش تو خونه بمونین ک باهاش جور بشه بهش عادت کنه بعد کم کم تنهاشون بزار
اما من به شخصه از بهمن برم ببینم بچم نمی مونه حتما با خودم میبرم و سعی میکنم پیش خودم مدیریتش کنم
الهه جان کاش کلاسی برمیداشتی که زیاد وقتتو نگیره و بیشتر به تکرار و مرور و تمرین بگذره مثل پایه پنجم و ششم که مبحثو میگی بعدش کلا باید تکرار و مرور بشه . دوم توجه بیشتری میخواد
پیشنهاد عالی
اینجوری خیلی بهتره
من دیدم عزیزم
بچه تو کلاس پیش مادرش بود صداشم در نمیومد
زنگ تفریح بازیشو میکرد غذاشو میخورد
اره روزهای قبل تا ۱۰ می‌خوابید اما خودم خونه بودم الان ۶ بیدار میشم همین که راه میرم توخونه بیدار میشه
روزای اول باید باخودت میبردی چون یهو جدا شدین اضطرابش به اوج رسیده
الهی دورش بگردم ... عزیز دل مشکلت حل شدنیه اصلا نگران نباش جون دلم. بهت تبریک میگم همکار کوچولو😍😍❤️❤️
😍💋🌺
بچه زودترم اجتماعی میشه بنظرم تو محیط مدرسه
والا من ک ندیدم

اون بچه ای ک شما دیدی چند سالش بوده؟

اخه ی بچه یکساله چ درکی از محیط اطرافش داره ک بدونه کجاست و چ رفتاری باید داشته باشه
خیلی طبیعیه ک حوصلش سر بره
گریه کنه یا حتی از بچه ها غریبی کنه
ندیدن شما دلیل نمیشه خانم گل
بچه ی همکارم بود
اتفاقا پیش دانش آموزا هم مینشست با کیف کوچولوی میکی موسش
یک و نیم سالش بود
عزیزم وقتی خیال بچه راحت باشه
در خیلی موارد با مادرش راه میاد
این خوبه فردا صحبت کنم ببینم سرایدار دختری داره که بیاد یا کسی رو میشناسه که بیاد نگه داره ممنون از کمکت عزیزم
امیدوارم مشکلات زندگی واست هموار بشه
بهش خوش میگذره مخصوصا بچه هایی که ورزش میکنن رو ببینه اما خب اگر آشنای سرایدار باشه تو خونه خیلی ازش مراقبت می‌کنند به شرطی که از نظر مالی بهشون برسین .من خودم گفتم سال بعد ماهی ۳ملیون به خانوم سرایدار میدم
الهه جان بچه از ۷ماهگی اضطراب جدایی میگیره
بهش حق بده
با سرایدار بساز
اشکال نداره حتی بیشتر حقوقت خرج بشه در عوض هم خاطر خودت جمع هست هم جسم و روح بچت آسیب نمیبینه
فدات عزیزم
تا کی این اضطراب رو دارن بچه ها؟
عزیز یه چیزی هم بگم
مادر منم معلمن بخاطر من شش سال نرفته چون اونموقع از طریق نهضت بودن
الان سنش بالا رفته کشش نداره
همیشه هم ناراحتشم که بخاطر من میتونست زودتر بازنشست بشه
ولی مادر که همینجوری فدایی بچه هاشه
کاش از کار مورد علاقش نگذره
و اینکه هیچکسم نبود مارو بهش بسپره
مجبورا ۶ سال مونده و منو داداشمو بزرگ کرده
واسه همین گفتم
عقب نشینی نکن
بله دلیل نمیشه
اما اینم دلیل نمیشه ک همه بچه ها مثل هم باشن

کم پیش میاد بچه یکساله ساکت ی جا بشینه
و بردن ی بچه یکساله ب کلاس درس هم چیز معمولی نیست ک همه مدیرا و بقیه معلما و مخصوصا والدین بچه ها باهاش کنار بیان
من خودم از چند ماهگیم مامانم رفته مدرسه
بخدااا الان با این سنم خیلی جاها کمبودشو حس میکنم
همشم از سن پایینمه ک تو وجودم مونده
شک ندارم
توروخدااا نرو سرکار بچه مهم تره

اینو منی ازت میخوام ک دقیقا از این سن پسرت دوری و جدایی از مادرمو کشیدم
حتما اینکارو بکن
مطمئن هستم جواب میگیری. دخترش مادرش دوستش ... خلاصه بهش بگو طرف حساب من تویی فلان مبلغ بهت میدم خودت با اون حساب کن
انشاءالله خدا گره مشکلات هممونو باز کنه🙏🙏🙏🙏🌺🌺🌺
اتفاقا مدرسه مام یه سرایدار ماه داره قشنگ زیر و بم زندگیشم میدونم یه خانم سن بالاعه مجرده و ارتباط قوی باهم داریم خیلی پیشنهادت خوب بود
الان ک گفتم
باز گریم گرفت
😔😔
😍😍ای جانم
پسر من راحت جای خوابش رو جدا کردم شیر شبش رو قطع کردم میگم یعنی تا الان اینجوری نبود اصلا که نگرانم کنه...ساعت ها پیش مامانم میموند با بچه ها جلو خونه مامانم بازی می‌کرد ولی الان میگه هیچکس نباشه فقط من یا باباش
بنظرتون اون یه هفته ای که مهد بوده ترسیده از جیزی مثلا اذیتش کردن یا مربیایا بچه های دیگه؟
واسه همین میگم که روزای اول ببرن بچشونو و ببینن رفتارش چطوره
پیامای بالای منو میخوندین متوجه میشدین
صد در صد که تفاوت های فردی بچه ها در اولویته
باید هر بچه ای رو در همون موقعیت بسنجی و تصمیم بگیری
الهی عزیزممممممم
واقعا دوری از مادر سخته
اگه دوستمون بچشو با خودش ببره مدرسه سرایدار قبول کنه عالی میشه جون دلم
به احتمال قوی بچه بشدت ترسیده
به احتمال قوی بچه بشدت ترسیده
من یا باید حالا حالا ها فکر بچه دوم نباشم یا الان یکی دیگه بیارم که با هم بزرگ بشن باز چن سال دیگه خواستم برم این موارد پیش نیاد واسم
متاسفانه شانس ک خیلی کمه
چون شهرستانیم و یک نفر زن و یک نفر مرد میخوان خاکبرسرااا😐😑
ای جانم ترسیده و این ترسش بخاطر ورود به محیط غریبه بدون مادره
خیلی لطف میکنی عزیزم
می تو 😂
استان نزدیک بزن
الهی😢
واقعا بچه ها گناه دارند من از استرسِ حال پسرم جوش زدم بعد سالها
۲.۵ تا ۳ سالگی
ولی برای من تاالانم ادامه داره
همش حس از دست دادن دارم
حتی برای مادر شدنم
تنها نگرانیم اینه نکنه ما بمیر بچم بدون پدر و مادر باشه
خیلی ازارم میده
باز هم فرقی نمیکنه
الان سن حساسه اون بچش
گناه داره
چرا درمانش نکردین تا الان ؟ پیش مشاور برید حل میشه
اونوقت خواهرشوهر من ک دخترشو صبیا میزاشت تو ماشین براش تو ماشین رختخواب میزاشت میخوابید بچه ش تا کلاسش تموم شد
و خدایی هم بچه پایه ای بود اصلا اذیت نمیکرد
خیلی خیلی حس بدیِ
اگر میتونی رزرو کنی
یا هر کاری میکنی بکن
هیچیی ارزش حال بد پسرتو نداره
چه جالب
منم همینم
و فکر میکردم همه ادما اینجوری باشن🙄
میگم هزاران راه وجود داره
خدا خودش کمک میکنه
شاید باورتون نشه الان ک خوندم موضوع الهه خانمو
پسرشونو
تپش قلب بدی گرفتم
انگار گلومو دارن فشار میدن
خدایی فرهنگیاا واقعا قشر زحمت کش و صبورین
حیف ک قدرشون رو نمیدونن
برای من از اون دورانمه
عزیزم اروم باش این یه بحران بوده برات
منم ناراحتت شدم
ولی مشاور خیلی بهت کمک میکنه
تورو از یه بحران نجات میده
و سعی کن نی نیتو بسیار وابسته نکنی چون خودت طعم جدا موندن چشیدی ممکنه برعکسشو رو نی نیت پیاده کنی دست خودت نیست حتما پیش مشاور بری چون وابستگی هم به شدت آزار دهنده میشه هم برای مادر هم برای بچه
عزیزم شما لطف داری مهربون
همه مادرا زحمت کشن چه خانه دارا چه شاغلا
وظیفه مادری رو دوشمونه
باید مدیریتش کنیم
با پس زدن خودمون از یه موقعیت فقط صورت مساله رو پاک میکنیم
ن در این حد نیستم ولی منم همیشه و هرجا و همه موقعیت ها همچین احساسی دارم
انگار ک تک افتادم تو دنیا و هیشکیو ندارم
الان ک ازدواج کردمم وقتی میرم خونمون و باز مبخوام بیام خونه خودمون ی اضطراب و ناراحتی دارم تو دلم ک بغضم همش دلم برا مامانم مخصوصا تنگ میشه
حالا ی خیابون فاصلمونه😂
سلام مامان الهه
دوستمون پیشنهاد خوبی دادن ، ان شاالله که بتونی پسرتو بهشون بسپاری ، همین که با هم میرید و میاین ، زنگ های تفریح میتونی ببینیش خیلی راحت باهاش کنار میاد و به خاطر ابتدائی بودن مدرسه کلی میتونه خوش بگذرونه ، نهایتا امسال مجبور به این کار میشی از سال بعد راحت میتونی بسپری به مامانت تا بچه مجبور نشه صبح زود بیدار شه ، تا صبحونه شو بخوره و یه کم کارتون ببینه شما برگشتی
خیلی احساسی تصمیم نگیر ، ترک کردن شغلت پاک کردن صورت مساله س ، سعی کن حلش کنی عزیزم
اون که بیرون اومدن از خونه پدریه
منم هربار برگردم خونم اشکم میاد فرداییش میگم هیچ جا خونه خود ادم نمیشه😂
سلام عزیزم مبارک باشه
بنظر من قبل استخاره گرفتن ی روانشناس مراجعه کن
حیفه حالا ک قبول شدی شاید فقط سختی‌اولش باشه و درست شه.
تاکید میکنم روانشناس نه مشاور ک قشنگ راه حل بهت بگه موفق باشی
سلام عزیزم
منم مشکلت رو خوندم
ازدید خودم میخام بهت بگم
بنظرم کاری که به دست اوردی بازحمت بوده و برای یک زن معلمی هم خیلی خوبه پس تاجایی ک میتونی حفظش کن
بچه ت الان درکی ازاطرافش نداره قطعابزرگ بشه پشیمونی دارید برای جفتتون

درمورد نگهداریشم عزیزم ازنظر من سپردن ب سرایدار کار خیلی خوبی نیس
اونا بااخلاق ومنش خودشون برخورد میکنن و این امکان داره توتربیت بچه ت یکسال مشکل ایجاد کنه
تنها راه کمک ب خودت وبچه ت کمک گرفتن ازمشاور کودک ودرکنارش تجربه بزرگان هست مثل مامانایی ک باوجود بچه شاغلن

درسته دوستان زحمت کشیدن راه گذاشتن جلو راهت
اما باید شما الان دوتاوظیفه روانجام بدی
یکی نگهداری بچه ت توسط یک پرستار
دوم کمتر اسیب دیدن بچه تو مرحله رشد
پس بهترین کمک تو مشاوره نه استخاره و چیز دبگ
اره منظورم روانشناسه ک این دوستمونم گفتن
سلام
من خودم این مشکل رو پارسال داشتم و الانم پسرم دو سال و ۹ ماهشه بازم دارم، ولی فرقش اینه که الان باهاش صحبت میکنم متوجه میشه، یا مثلا یکی دوبار تا دم مدرسه اومده با من و گفتم میرم زود برمیگردم تو ام برو بازی کن، اصلا یادش رفته من نیستم🥲😅، وقتی هم برگشتم وقت بیشتری برای بازی باهاش میذارم ولی کار من یک روز در هفته اس، شما روزای کاریت بیشتره. الانم پسرت کوچیکه متوجه نمیشه باهاش صحبت کنی.
بهترین کار همینه که یکی از دوستان پیشنهاد داد، توی مدرسه، یک نفر نگهش داره و شما بین کلاست بهش سر بزنی.
میتونی همین پرستار کودکی رو که برای خونه گرفتی بگی بیاد مدرسه نگهش داره، فقط باید از سمت مدرسه این فضا فراهم باشه، حالا نمازخونه یا حتی اگر دارن، اتاق بازی کودک یا مهد.
این ترس از جدایی نذار براش بمونه، اینی که بدونه کنارش هستی بهش اطمینان و آرامش میده.
معلمی ام برای یه مادر شغل خیلی خوبیه، اگر بخوای رها کنی و دوباره بعد دو سه تا بچه بری آزمون و استخدام که اونم نمیشه🙁
بهترین راهش بودن کنار خودته ولی نه سر کلاس چون پسر بچه یه جا بند نمیشه معمولا😅 یا مثلا حرف که بیفته قابل کنترل نیست، حواس بچه هام خیلی پرت میشه
ممنونم
رفتم
با ان ال پی
کمتر شد
ولی چیزیه ک ریشه داره
الان میتونم کنترلش کنم...
ببین خودم مستقل هستم
من الان شهری دور از شهر خودم زندگی میکنم
و تنهااا مشکلم اینه
خانوادم یا اقوام بخوان بیان خونم و برگردن
انقدر نگرانشون میشم
خدای نکنه تو جاده چیزیشون بشه
اوایل هر ۱۰ دقیقه ۱بار تماس میگرفتم الان کجایین
الان کجایین
امااان از وقتی ک بنده خداها تو تونل بودن
یا استراحت میکردن...

نه اصلا با بچه خودم چنین کاری نمیکنم وابسته بشه
برای من پدر و مادر هر دو فرهنگی بازنشسته هستن
واقعا اجحافی ک در حق این قشر شده رو همیشه دیدم....

نمیدونم چند سالتونه
ولی من تو خانواده و همه همکارای مامان دیدم
بانوی شاغل زودتر از بانوی خانه دار
شکسته میشه

انشالا شما و سایر دوستانی ک معلم شدین
موفق باشین 🌸😍
من پری اونجایی حس تنهایی داشتم ک در رابطه با خانواده... اذیت بودم
تعریف میکردم
دعوت میکردن ب گذشت...

خونه بابا ک ادم هر وقت بره بیاد دلش کنده میشه
الهه جان خاله منم بعد از مرخصی زایمانش باید مدرسه میرفت
ی دختر خانم جوونی ک شناس بودن و مورد اعتماد
بهشون هزینه میدادن
میرفت مدرسه
تو نماز خونه بچه رو نگه میداشت
همه وسایل مورد نیازشم میبرد و کالسکه
ک ببره تو محوطه بگردونه
بغلش نگیره ی موقع بیفته...
الانم ک ۳ ۴ سالشه مامان بزرگا نگهش میدارن
عزیزم استخاره نگیر راه حل برای مشکلت پیدا کن
اگه بخوای نری سرکار تا وقتی بچه هات برن مدرسه نباید بری دیگه که خب خیلی حیفه کار به این خوبی استخدام شدی
این ایده که ببری مدرسه و کسی نگه داره اگه مدیر موافقت کنه عالیه
بعد هم ببین بچه ات با چه شرایطی راحت تر کنار میاد بچه منو خواهرم نگه میداره میرم سرکار میبردم خونه مامانم اینا گریه و زاری راه مینداخت ولی خونه خودمون خواهرم میاد راحت میمونه انگار محیط خونه خودمون حس امنیت بیشتری بهش میده
سلام
من کاملا موافقم منم از هفته آینده باید برم سر کلاس و احتمالا همین کار رو کنم
ختی اگر سرایدار قبول نکرد میتونید پرستار براش بگیرید و توی نماز خونه پیشش باشه
دختر من خیلی وابسته اس و اضطراب جدایی داره احتمالا مجبورم با خودم ببیرمش سرکلاس تا باباش بیاد دنبالش
مدرسه من بعداز ظهره و فقط دو ساعت دخترم پیش منه
من اگه جای شما بودم شغلمو از دست نمیدادم
اگه اداره موافقت میکنه امسال رو مرخصی بدون حقوق بگیر من میخوام بگیرم اما بخاطر کمبود نیرو فعلا موافقت نکردن
عزیزم ببر پیش روانشناس خیلی از مهدکودک ها اصلا وجدان ندارن ما قبلا همسایمون مهد کودک بود باورت نمیشه بچه گریه میکرد بهش میگفتن کوفت مرض باز چه مرگته حداقل میذاشتی پیش مامانت
بچه یهو انقدر گریه میکرد نفسش میرفت ولی انگار نه انگار
کتاب هام اصول فلسفه تعلیم رویای سبز
سنجش و ارزشیابی مدرسان شریف
روش ها و فنون تدریس رویای سبز
کلی جزوه و تست اینهام بود که من از دوستام گرفتم اما برگردوندم بهشون
به قلبت رجوع کن
مادر منم معلم بود میرف سرکار من بچگی بدی داشتم خیلی عذاب کشیدم هنوزم یه ادم افسرده گوشه گیرم.حتما مشاوره کودک ببرم کوچولوتو
سلام عزیزم ببخشید میپرسم میشه راهنمایی کنید برای معلم شدن البته نه مقطع دبستان، همون راهنمایی اینا، باید چه کاری انجام بدم؟ راهش چیه؟
ازمون میدی عزیزم تابستون بود ازمونش.منابع رو میخونی تا درصد قبولیت بالا بره.مدرکتم باید لیسانس به بالا باشه
ممنونم عزیزم خیلی لطف کردی🌹
هموک ازمون استخدامی اموزش وپرورش؟
بله

سوالات مشابه