Ooma
پرسش (1400/10/25):

مراقبت های بعدازانتقال جنین

سلام .من روز ۷انتقال هستم خواستم ببینم کسی مثل من هست..چطوریه شرایططون؟

عزیرم به نظرمن زیادسخت نگیر کارهای سنگین وخم وراست نکن...بعدتامیتونی استراحت کن وغذاهای ابکی بخورکه یبوست نشی...بعدم استرسوازخودت دورکنننن...
توخونه هم پیاده روی کن کم‌کم تاخونت غلیظ نشه
شمام انتقال داشتی؟
سلام عزیزم iuiبودی یاivf
من iuiکردم ولی میترسم پیاده روی کنم
نه گلم من انشالله ماه اینده انتقال میدم ولی قبلش کلی دربارش اطلاعات جمع کردم
به نظرمن کلاریادسختش نگیدیدمثل مسائل عادی وروزمره زندگیتون باهاش برخوردکنید....چون تابیشترواردجزئیاتش بشیدبیشتربهتون سخت میگذره....
من واسه تخمک کشیم هرکی یه چی میگفت..میگفت فلان کار پیسارکارکن....ولی من مثل قبل بودعادهای زندگیم....خداروشکر۲۰تاتخمکم داشتم ۱۸تاجنین گرید آ وب هم دارم
اره دقیقا
شوهرم بدتر میترسه
سلام
من فردا قراره iui کنم
دکترم گفت به هیج عنوان استراحت مطلق نکن
تو خونه آروم پیاده روی کن و کارهای روزمره انجام بده تا خونرسانی تو رحمت انجام بشه
ولی من یه هفته قبلش حجامت انجام داوم
عه جدیییی
پس منم پیاده روی کنم
من میکرو بودم
من چندوقت پیش سقط داشتم ..حالا الان یکم حساس شدم
چه خوب
یعتی با حجامت تخمک بیشتری تولید میشه؟
یجانوشته بود گوشت قرمز بعدانتقال کم بخورید
..درسته؟
نمیدونم مال اون بودیانه ولی من یه ماه قبلش دکترم بهم مکمل وویتامینم داد
درد داشت iui ?
چند تا فولیکول داشتین؟
من ویتامین ای ودی و فولیک اسید مرتب میخورم
همه چیبخورولی بااعتدال وکم....زعفران وزرشک وکرفش وجعفری وایناسعی کننن نخوری فعلا گرمیجات کم بخورتایه کم جاشومحکم کنه
خکبه گلم ادامه بده ایناخوبن
یکم استرس دارم😥
دردش موقع تزریق بود
بعدش درد خفیف پریودی
دوتا فولی بالغ داشتم
ان شالله که مثبت میشه و نتیجه میگیری عزیزم
اره متفورمین هم باید بخورم همچنان
هرجی عشقت میکشه بخور
انشالله ک باخبرای خوش بیایم ...من هنوز ازخونه نرفتم بیرون
والا من همه چی خوردم
نداشته باش،،، زیاد درد نداره
شیاف و استرادیول نداده بهت؟
ممنونم گلم همچنین شما
ای یو ای مثل معاینه سادست کلا ۵دقه طول میکشه
دست خودم نیس انشالله مثبت شد دلم سفت ترمیشه...
میخواست شیاف پروژسترون بده
ولی من چون دوفاستون میخورم دیگه بهم نداد
گفت همون کافیه
اره ای یو ای که انگار اقدام طبیعیه چیزی نیس
آره دوفاستون عملکردش مثل پروژسترونه
شماانتقال داشتی؟
انشالله.چندتا انتقال دادی گریدشون چند بود
اره دوبار
واسه اسپرمای ضعیف خوبه که سرعتشون ضعیفه
آره درسته
ولی همون اسم بیمارستان که میاد ادم استرس میگیره😥
۳تا ..ولی گریدشو نگفت فک کنم bبود
مثبت شدی؟؟مشکلت چیبود
یبار برو با شوهرت محیطشو ببینی ترست بریزه و عادی شه برات
Bیعنی چی
گرید aنداشتم فکرمیکنم
یعنی درجه ۲
Aبهتره؟؟
اوهوم
خدابزرگه
انشالله نتیجه میگیرین
بله انشالله کمکون کنه
مرسی سحرجان همچنین
دکترم گفت۷بهمن ازمایش بده
بیبی نزن که هیچ اعتباری بهش نیست
ممنونم
ای یو ای کردی
بله
آره اون که ریلکسه من اینجورم متاسفانه
شایدم به روی خودش نمیاره
اره.تحرک اسپرم شوهرم
انشاالله با خبر خوش بیای ماکارانی سوپ پای مرعبیشتر بخور
من از روز 8انتقال ویار داشتم نمیدونستم گرفته هر چی گوشت چرخ کرده بود ریختم بیرون یک بویی میداد ک همه میگفتن ن بو نمیده یک بی چک زدم فرداش ب زور تو نور لامپ یک حاله دیده شد دوروز بد بیشتر و بیشتر انشاالله ک واسه شماهم همین بشه
عاطی جان ..دوهفترو استراحت کردی کلا؟؟
آره من تا 14 روز استراحت کردم
غذا چیاخوردی؟میوه؟؟لطف میکنی بگی
عزیزمممم ان شاءالله به سلامتی
مهم‌ترین کاری که باید بکنی حفظ آرامشته عزیزم
من ۲۳ روزه که انتقال دادم.و خداروشکر مثبت شد آزمایشم.
تازه من قم انتقال دادم😀تا برگشتم شهرمون ۹ ساعت راه بود...روز ۴ انتقال برگشتیم.خیلی بیخیال بودم من😂ولی خب رعایت هم میکردم و میکنم.یعنی چیز میز سنگین اصن برنمیدارم...نه خیلی می شینم نه خیلی سرپا نه خیلی استراحت و دراز کشیدن.همشون در حد تعادل.داروها و امپولهارو هم سر وقت استفاده میکنم.
من روز هشتم انتقال لک قهوه ای دیدم.روز ۱۰ انتقال بی بی چکم هاله انداخت.فرداش آزمایش دادم که بتام ۳۹ بود و مثبت.من زود ازمایش دادم😐اصلا و ابدا اشتباه منو تکرار نکنی یه وقت.بهت استرس وارد میشه
پنج روز قبل موعدم ازمایش دادم، که بتام مثبت بود ولی خب خیلی پایین بود.بعد کم کم بالا رفت...موعدم که گذشت تازه بتام شد ۱۷۰.یعنی روز ۱۶ انتقالم...
بنظرم روز ۱۴ و ۱۶ انتقالت ازمایش بده.یا ۱۶ و ۱۸
اعلان تاپیکت رو روشن کردم.ان شاءالله خبر خوش بهم بدی و بگی مثبت شده😍😘
عزیزم منم قم انتقال دادم
بیرونم میرفتی؟
غذا ومیوه همه چی خوردی؟
مرکز رویا انتقال دادی؟
من روز ۲یا۳ ترشح داشتم حدود دو روز
شمام داشتی
واسه منم دعاکن
چندتا جنین داشتی؟
کجارفتی پس بیایکم باهام حرف بزن ازتجربیاتت بگو
آره من همچی میخوردم ب جز غذاهای باد دار
ب هیچی فک نکن فقد آرامش انشاالله مثبتی
من تا 14فقد برا دستشویی بلند میشدم بدش بیرونم میرفتم دیگ چند ماهه آخر شهرستانم میرفتم
من دوتاانتقال دادم 1دونه گرفت خداروشکر همین یک دونه خیلی شیطونه
من دستشویی میرم یکم راه میرم یه وقتایی کارای سرپایی هم میکنم
ولی آشپزی و‌‌‌...ن اصلا ...فقط امروز رفتم آزمایش دادم دوباره اومدم
چیامیخوردین
خداروشکررر
چرا غذاهای باددار بد؟
سلام عزیزدلم
اره مرکز رویا بودم منم
۸ تا جونم
دوتاشو انتقال دادن
ببین من سه چهار روز اول راستش میوه به و مربای به زیاد میخوردم.به علاوه نشاسته که حل میکردم توی آب یا شیر و میخوردم.بعد توالت فرنگی استفاده میکردم
دوش هم که میگرفتم و الانم حتی، اصلا اب گرم استفاده نمیکردم
فیلم می دیدم، کتاب میخوندم و کلا بیخیال بودم
سعی میکردم خودمو شاد نگهدارم و تا حد ممکن واسه هیچی حرص نخورم.حتی شب سوم انتقال که فرداش قرار بود برگردبم رفتیم حرم و جمکران زیارت کردیم.ولی شوهرم خیلی آروم روند...خودمم اروم‌راه می رفتم کلا.استراحت مطلق اصلا نداشتم...ولی اشپزی و اینام انجام نمیدادم
خونمون پله داره.بعد برگشت خیلی اهسته از پله‌ها اومدم بالا.بعد تازه دو روز بعد برگشتمون سرمای شدید خوردم با تب ۳۹ درجه😐و مجبور شدم تا دو روز، روی دو بار از پله ها بیام و برم...میرفتم دکتر و میومدم.همش سرم فقط...ولی از پله‌ها خیلی خیلی اروم میومدم پایین یا بالا می رفتم.
در کل رعایت میکردماااا ولی بیخیال هم بودم.اینجور نبود که مدام بترسم بگم نکنه نگیره و این صحبتا.
از همون روز انتقال هم تا الان این ختمارو انجام میدم هرروز...تا موقع زایمان ان شاءالله
سوره حجرات(برای حفظ جنین)
سوره مزمل
سوره واقعه
حرز امام هادی
دعای توسل
صد صلوات روزانه برای شهدا(روزی برای یه شهید)
۴۰ صلوات برای حضرت فاطمه...(اللهم صل علی فاطمه و ابیها و بعلها و بنیها و سر مستودع فیها بعدد ما احاط به علمک)اگه درست نوشته باشمش...برات عکسشو میفرستم
و در طول روز هم تقریبا هفت هشت باری دست روی شکمم میذارم و چهار قل میخونم.
با همین ختما خیییلی دلم آروم بود چون هم به خدا توکل کرده بودم هم به شهدا و ائمه توسل کرده بودم.دیگه خیالم راحت بود.و راستش خیلی با خودم کار کردم تا روز انتقال که به خدا گفتم من تسلیم خواست توهستم...و همین دلمو واقعا آروم و مطمئن کرد.الانم همش میگم خدایا من تسلیم خواست خودتم...می دونم برات کاری نداره این بچه رو ازم بگیری یا سالم بهم بدیش...هرجور خودت میدونی به خیر و صلاحمه همون جوری باش.واسه همین دیگه تا حد خیلی زیادی میشه گفت استرس ندارم
جالب اینجاس وقتی ای یو ای کرده بودم خییییییلی اوضام خراب بود😅😂همش استرس همش فکر منفی همش خیال اینکه اگه نشه چکار کنم...تا اون دو هفته مردم و زنده شدم از ترش
ترس**
ولی الان خداروشکر به خاطر این ادعیه و ختم قرآن‌ها آرومم
سلام عزیزم خدارو شکر ..منم همش به خدا میگم کمکم کن ..آی یو آی منفی فکرمیکنم بیخیال تر بودم
بعد توسیکل انتقال بودم ک بعد پانکچر خودبه خود باردارشدم باهزار خوشحالی و استرس یهو سقط شد
الانم که میکرو کردم همش میگم خدایا کمکم کن امیدمو ناامید نکن ..واسه این یکم حساس شدم انشالله بعد جواب مثبت یکم بگذره رفته رفته آروم تر میشم ..
قشنگ میشینم یوقتا باخدا حرف میزنم آروم میشم
انشالله هردو بانی نی های سالم وموندنی زایمان کنیم ..تازه اگه خدا صلاحش باشه دوقولوهم خیلیی دوست دارم ..اگه صلاحش نبود یکی هم باشه روچشام میزارم
عزیزمممم دلتو بسپار به خدا، آرومش میکنه.
سعی کن زیاد توو فکرش نباشی...چون خود به خود بهت استرس وارد میکنه.خودتو سرگرم کن، ان شاءالله که توو دلیات میمونن برات😍😍
انشالله مرسی عزیزم ..ببخش انقدر سوال میکنم فقط شما لکه لانه گزینی داشتی؟؟واینکه علایم داشتی؟
من میگم بیبی چک بزارم شوهرم قبول نمیکنه
چرا نمیای یکم باهم حرف بزنیم؟