شرح زایمان من
دیدم همه تون شرح زایمان گذاشتین گفتم منم بزارم من تو دو ماه آخر خیلی بلا سرم اومد از اسباب کشی که مجبور بودم بکنیم تا کهیر بارداری که تا دوماه کل بدنم زخم شد و مجبور شدم تا آخر بارداری خودمو بخارونم و بیماری کرونا یی که تو هفته های آخر تو سی و پنج هفته گریبانم گرفت دکتر یه سونو کنترل ۳۷ هفته برام نوشته بود و گفته بود که حتما انجامش بدم منم خوش خشون رفتم سونوگرافی که اونجا سونوگرافی به من گفت که مایع آمنیوتیک خیلی کم شده بعد رفتم بخش زایمان برای ان اس تی که اونجا دکترسونوگرافیم دید سریع زنگ زدم به دکترم حدودای ساعت ۷ بود دکتر گفتش بستری کنید یه لحظه ترس برم داشت واسه زایمان آماده نبودم فقط داده بودم شوهرم کیف زایمان او بسته بود که اونم اصلاً با خودمون نیاورده بودیم قشنگ منو دستگیر کردن تو بخش زایمان برام پرونده تشکیل دادن بنده خدا مامانمم درگیر کرونا بود ترسیدم بهش بگم فقط من بودمو و شوهرم خلاصه منو بردن تو اتاق زایمان ایزوله، چون گفتم کرونا داشتم ی اتاق خیلی بزرگ و همیچینم یکم ترسناک دیگه اومدن سرم فشار زدن و معاینه ام کردن خیلی برام سخت بود معاینه انگاری جونمو میگرفتن بعدش دکترم گفته بود تا 12 شب بهش سرم فشار بدید ببینیو چند سانت باز شده همش میپرسیدم دخترم مردادی میشه یا شهریوری که میگفتن معلوم نمیکنه که بیشتر از دو فینگر پیشرفت نکردمو اومدن قطع کردن گفتن بخوابه تا فردا صبح ساعت شش منم که از استرس خوابم نمیبرد مطمعن شدم دخترم شهریوریه دیگه صبح که شد دیدم اومدن دوباره سرم فشار باز کردن بعد میگفتن درد داری یا ن تا ساعت های 9 صبح درد پریودی کمی داشتم که معاینه شدم گفتن شش هفت سانتی گفتم مامای همراه میخوام اومد و ورزش شروع کردیم گفتم بی حسی میخوام دکترم اومد گفت معاینه کنم معاینه کرد گفت سر بچه تو لگنت نیست نمیتونم بی حسی بزنم گفتم ددم وای من که میمیرم از درد. همین که شدم هشت سانت درد های وحشتناک اومد سراغم همش میگفتم داد نزنم مگه میشد کل بخش گذاشته بودم رو سرم. سر نوزادم نمیومد تو لگنم منم تو نه سانت موندم قشنگ دو ساعتی، دیگه میگفتم غلط کردم منو ببرید سزارین من نمیتونم و داد میکشیدم در همون هین ی پسر جونه اومد تست کرونا بگیره فحش بود تو دلم میدادم بهش الان وقتشه اخه ماما همراهمم دل داری میداد ماساژ میداد دیگه دیدن موندم تو نه سانت ی امپول زدن بهم منم فضول قشنگ میپرسیدم چرا امپول زدید چند سانتم که دکترم گفت برا از بین رفتن ی لایه هست که فول بشی دیگه سر بچه که اومد پایین گفتم مدفوع دارم دکترم گفت سجده برو زور بزن عیب نداره مدفوع کنی منم با نهایت زور زدم سر بچه دیده شد منو بردن بالا تخت دیدم اتاق پر شد از پرستار و بهیار و ماما منم نفس کم اوردم اکسیژن زدن بهم همش حس میکردم رو ابر هام فقط حرکت ادم میدیدم گفتن فقط زور بزن منم با اعماق وجودم زور زدم چهارمین زورم بود ماهی کوچولوم لیز خوردو اومد بیرون راحت شدم بعدم بخیه زدنی من بی حس نشدم قشنگ حس میکردم سوزنو ولی دیگه برام مهم نبود تموم شده بود دکترم گفت بند ناف ی دور دور گردن دخترم بوده به خاطر همون فول شدنم طول کشید خلاصه من ساعت 12:35 دقیقه یک شهریور دخترمو بغل کردمو همتونم تو داد زدنما دعا کردم که ان شاء الله شمام بزایید داد بزنید سرتون بیاد😂😂😂😅😅😅😅
پرسش (1400/06/18):
شرح زایمان من در 37 هفته و یک روز
983
22
1400/06/18
☺️مامانِ مهرسا و هامین 😊
4
1400/06/18
azin 🧚♀️
😂😂😂 قدمش خیر باشه
چی کشیدی حالا واقعا دستشویی کردی؟🤭
چی کشیدی حالا واقعا دستشویی کردی؟🤭
0
1400/06/18
☺️مامانِ مهرسا و هامین 😊
اره اتفاقا از من اصرار که برم دستشویی از دکترم اصرار که ن همین جا کارتو بکن سر بچه اومده پایین خیلی خوب برخورد کردن میترسیدم دعوام کنن چرا مدفوع کردی، 🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣
0
1400/06/18
azin 🧚♀️
stk: |~|2|~|dashed_5_col
2
1400/06/18
fateme s
مبارک باشه انشالله قدم ش پر از خیر و برکت، دامن ما منتظرا سبز بشه 🌹
0
1400/06/18
رُقیه اَم❤مامانِ اِلین🧿 🌸
شاشو😂😂شوخی میکنم عزیزم
میگن دردش ایقد زیاد و سخته ک کلا قدرت ادرار و مدفوع دست خودت نیس
میگن دردش ایقد زیاد و سخته ک کلا قدرت ادرار و مدفوع دست خودت نیس
0
1400/06/18
رُقیه اَم❤مامانِ اِلین🧿 🌸
مبارکت باشه عزیزم
0
1400/06/18
فاطمه حسینی
به سلامتی قدمش پرخیر و برکت باشه😍
0
1400/06/18
🏝🧚♀️ermiyast 🏝🧚♀️m,o
خدا رو شکر که الان فندقت تو بغلته عزیزم
0
1400/06/18
مامان دوتا فرشته🤩D&p ی
نینی چند کیلو بود
0
1400/06/18
☺️مامانِ مهرسا و هامین 😊
من از 18 هفته پیاده روی و ورزش میکردم اما کهیر که گرفتم دکتر ممنوع کرد برام اگر ورزش و پیاده رویمو ادامه میدادم زایمان راحتی داشتم البته بگما فکر نمیکردم بتونم طبیعی اما خداروشکر تونستم بازم میرم طبیعی 😁😁😁😁😁
0
1400/06/18
☺️مامانِ مهرسا و هامین 😊
وزنش خداروشکر خیلی خوب بود 3400 دکتر میگفت میموند تا 40 هفته طبیعی نمیتونستم بیارم
0
1400/06/18
رستا (◔◡◔)
برا منم پیش اومد🤭😬 ماماها بیشتراز اون چیزی که فکر میکردم مهربون بودن
ولی درکل از طبیعی چندش تر و دردناک تر وجود نداره 🤢🤣🤣
ولی درکل از طبیعی چندش تر و دردناک تر وجود نداره 🤢🤣🤣
1
1400/06/18
رستا (◔◡◔)
قدم نو رسیده مبارک باشه انشالله که زیر سایه ی پدر مادرش باشه🧿💙
0
1400/06/18
☺️مامانِ مهرسا و هامین 😊
ممنونم عزیزان ان شاء الله قسمت چشم انتظارها
0
1400/06/18
مامان حلما 👨👩👧
قدمش مبارک باشه گلم .🌹🌹🌹🌹🌹😘😘😘😘منم لحظه اخر زایمان مثانم پر بود نمیزاشتم تز تخت بیام پایین ماما برام خالیش کرد 🤭🤭🤭🤭
سوالات مشابه
- با پارکی درجه ۳ امکان بخیه دوباره هست ؟
- لطفا درباره ی زایمان طبیعی و سزارین اگه تجربه دارید بگید کدوم بهتره
- تهوع از هفته ۳۸ بارداری؟؟؟
- کلاس بارداری و نتایج ان
- دوستایی که گفتن زایمان طبیعی راحت میخان من یه چیزیو یادم رفت بگم
- دوستان کرجی خواهش میکنم راهنماییم کنید
- اقدامات زمان دنیا امدن بچه
- پریود طولانی بعد از زایمان طبیعی است؟
- خانوما یه لحظه بیاین بخونین خالی از لطف نیست
- زمان زایمان طبق پریود یا آن تی