Ooma
پرسش (1399/09/25):

بالاخره منم زاییدم

قرار بود روز چهارشنبه ۱۹ آذر سزارین بشم و خیلی خوشحال بورم از اینکه به طور اتفاقی تاریخش هم لاکچریه.از روز شنبه اش شروع کردم به نظافت خونه و دستمال کشیدن .خیلی فعالیت کردم.یه شانسی که آوردم این بود که از چند هفته قبل ساک خودم و بچه رو بسته بودم و برده بودم خونه مادرم.قرار بود سه شنبه منم برم خونه مادرم تا فرداش با خواهرم و شوهرم بریم بیمارستان.روز سه شنبه صبح که بیدار شدم طبق معمول کتری رو پر از آب کردم گذاشتم روی گاز.یهو احساس کردم یه چیزی ازم ریخت.فکر کردم ترشحه چون ترشح داشتم .رفتم دستشویی دیدم شورتم انگار یه کم لک شده ولی بازم شک داشتم اومدم بیرون شروع کردم به کارای معمول روزانه که یهو یه آب گرمی همراه با خون ازم خارج شد و روی پاهام سرازیر شد .خیلی ترسیدم سریع شوهرمو بیدار کردم .دخترم ۹ سالشه بیدارش کردم .حالا زنگ میزنم به مادرم میبینم خارج از شهره و خواهرم خوابه گوشی نمیگیره منم از استرس گریه ام گرفته.شوهرم منو میبره بیمارستان.خداروشکر بیمارستان نزدیک خونمون بود .میرم زایشگاه.از شانس من زایشگاه اون روز قیامت بود ۱۵ تا زایمان طبیعی بودن تخت هم کم داشتن.هیچکی جواب منو نمیداد منم هی آب ازم میریخت و هر چند دقیقه دردای وحشتناک میومد سراغم.دیدم هیچکی جواب منو نمیده رفتم توی یه اتاقی با دستگاه صدای قلب بچمو چک کردم خودم.خیالم راحت شد.دیگه انقدر جیغ و داد کردم یه مامایی اومد زنگ زد به دکترم.دکترم گفت ساعت ۳ بعدازظهر میاد اونجا.حالا ساعت ۹ صبح بود.توی اون فاصله توی زایشگاه نشسته بودم چون تخت نداشتن .خانمایی که برای زایمان طبیعی اومده بودن جیغ میکشیدن منم با هر جیغشون دردم میگرفت گریه میکردم .اما یه چیزی که جالب بود این بود که همون زنا که جیغ میکشیدن و گریه میکردن و التماس میکردن مارو ببرین سزارین بعد از اینکه میزاییدن انگار نه انگار که اینا بودن جیغ میکشیدن راحت مینشستن با بچشون سلفی میگرفتن ناهار آوردن براشون حسابی میخوردن بعد از چند ساعت هم بلند میشدن لباس میپوشیدن تشکر میکردن میرفتن.خلاصه سرتونو درد نیارم یه مامایی اومد منو معاینه کرد گفتم من سزارینی هستم گفت میدونم دستش دستکش گذاشت معاینم کرد منم از درد جیغ میکشیدم یهو یه ماما دیگه اومد گفت این طبیعی نیست که .سزارینه😐😐دکتر ساعت ۳ اومد بهم سوند وصل کردن منو بردن اتاق عمل .روی تخت نشستم .دستمو گذاشتم روی زانوهام و تا جایی که میتونستم خودمو خم کردم و دکتر امپول بی حسی رو زد و دراز کشیدم یهو یه گرمی خیلی خوبی توی پاهام احساس کردم خیلی حس خوبی بود اون لحظه .دکترا هم مشغول شدن بعد لز چند دقیقه صدای گریه بچمو شنیدم .خیلی حس قشنگی بود .اون لحطه دعا کردم خدا به همه ی اونایی که منتظر بچه هستن یه بچه سالم بده.بچمو همون لحظه اوردن بهم نشون دادن.بعد هم بهم آرام بخش زدم خوابم برد .منو بردن توی بخش .پمپ درد داشتم اون شب توی بیمارستان خیلی خوب بود دردم کم بود و خوابم میبرد اما از فرداش پدرم در اومد .درد شدید کمر و جای عمل و سر درد و....
الان ۹ روزه سز شدم ولی همچنان درد دارم فردا بخیه هامو میکشم

قدمش پر برکت کو پس جوجت 😍
مبارکت باشه عزیزم.
مرسی عزیزم.
مبارک باشه. خودت سزارین خواستی؟
مبارکهههههه
مبارک باشه عزیزم قدمش پر خیر برکت ❤️🙏😍
فقط اونجایی ک از زایمان طبیعی گفتی با خیال راحت رفتن باحال بود 😂خدایی انرژی گرفتم برم طبیعی 😎😁🙏
ولی نباید جیغ زد 🤪
مبارک باشه عزیزم.چقد طبیعی ها رو خوب گفتی ادم‌یکم‌ترسش میریزه😂😂😂
میگن جیغ زدن بدتر میکنه دردو باید نفس عمیق بکشی دم بازدم
نمیخوای بزای 😂من 40 برسم خفه میشم دیگ
فسقل آقا خوش اومدی ماشالله 😍🙏
آقا نیکان ما
الهی عزیزم خوش نام باشه
نیکان قشنگه منم یه زمانی میخواستم بزارم نیکان 😍😍😍
من زایمان اولم سزارین بود دومی رو هم دیگه سز شدم .ولی واقعا طبیعی خوبه .به چشم خودم دیدم چقدر راحت بودن بعد از زایمان
ایجونم🥰😋 قدمش پر خیرو برکت باشه انشالله
نام دار باشه عزیزم
ماشالا
ای جانم قشنگ چهره مردا رو داره ماشالله بهش مبارکه عزیزم😍
عزي م شما باردار نبودی؟
مبارک باشه عزیزمممم ماشاالله خداحفظش کنه انشالله 🤲حالت هم بهتر میشه نگران نباش💜💕
مبارکه
قدمش پر خیر و برکت
مبارکت باشه عزیزم قدمش پر خیر برکت انشالله 😍😚حالا تاریخش چ جوری شد ک لاکچری شد؟ 😄
ای جانم🥰مبارکه
بخیه هاتو بکشی دردش میره
تاریخش قرار بود ۹۹/۹/۱۹ بشه ولی به روز زودتر به دنیا اومد
قربونتون .انشالله خدا بچه هاتونو حفظ کنه و به همه ی چشم انتظارا و اقدامیا خیلی زود یه بچه سالم بده
قدمش مبارک عزیزم ایشالله قدمش پراز خیرو برکت باشه
مرسی عزیزم
مبارکت باشه عزیزم ،انشاالله زیر سایه پدر و مادر بزرگ بشه
عزیزم🥰مبارک باشه😍😍😍
مبارکه عزیزم ان شاالله دامادیش😘
جاخوش کرده 😂😂😂
آخی عزیزم مبارکت باشه
بچه ها زایمان اول سز باشه دومی باید چندسال بگذره ک طبیعی شه؟
مبارکه عزیزم بسلامتی ماشاءالله
مبارکت باشه عزیزم قدمش پراز خیر و برکت
سلام عزیزم مبارکه قدمش پرخیرو برکت و زیر سایه پدر مادر بزرگ بشه وموفقیاتشو ببینی
سلام عزیزم مبارکه
مرسی خوشگلا
سلام مبارک باشه انشالله
بعد چقدر که از زایمان بگذره میتونی به بچه شیر بدی و بغل بگیریش؟
مبارک باشه پاییز جان التماس دعا.
مبارکه 😍😍😍
قدمش مبارک عزیزم 😘 چه بیمارستان بلبشو باحالی داشتین🤣🤣
شیرم روز چهارم راه افتاد.اولش آغوز بود بعد با شیر دوش برقی دوشیدم شیرم راه افتاد.از فردای زایمان میتونی بغل کنی و شیر بدی ولی راه رفتن سخته خیلی چون به خاطر آمپول بی حسی سردرد میشی و کمر درد و جای عمل هم درد میکنه .الان من ۸ روزه زایمان کردم ولی موقع راه رفتن کمرم صاف نمیشه قوز میکنم
سزارین فقط بیهوشی خوبه
من بیهوش شدم ب هوش اومدم درد داشتم مسکن زدن فوری خوب شد دردم
هر ۶ ساعت ی بار میومدن شیاف میزدن ..سر روز ۵ هم صاف شدم خوب راه رفتم
واسه شیر هم همین ک بهوش اومدم بچم رو آوردن شیر دادم

سوالات مشابه