Ooma
پرسش (1399/06/08):

عصبانیت شدید در بارداری

سلام بچه ها از دیشب شوهرم روی مخمه و بدون توجه به حال و روز من یه مشکل کوچیک رو اونقدر بزرگ‌کرد و کش داد که نگو، از دیشب یکسر داره حرصم میده و عصبیم میکنه کلی گریه کردم الانم باهاش یه بحث کردم اونقدر عصبانیم کرد که صدای قلب خودمو هنوز میشنوم، شکمم یه خورده درد گرفته ، بنظرتون نی نیم طوریش شده؟ دارم دیوونه میشم چقدر عصبانیت روی جنین اثر میزاره؟

سلام عزیزم
بیخییال شو
چون دوران حساسی هستی و بارداری طبیعیه
بخاطر نینیت نباید عصبی بشی به هرحال روی اون تاثیر میذاره
به شوهرت بگو که رو مخمی
هواتو داشتهه باش
شما وقتی شوهرتون حرصتون میده میزنید به بیخیالی؟ والا کم مونده سرمو بکوبم به دیواره
عزیزم ب خاطر طفلت صبور باش
خدا رو شکر من اونو حرص میده تا اون منو 😂😂
میدم
عزیزم این روزا هم خودت حساسی هم شوهرت
مردا هم همراه خودمون حساس میشن دست خودشون نیست کنترل کردنشون تو باید صبور باشی هیچی نگی ک بحثی پیش بیاد بیخیال بهش فکر نکن خودتو سرگرم کن
تو الان با حرص خوردن به اون فشار میاری
بچه ام وقتی ب دنیا بیاد عصبی میشه
منکه شوهرم خیلی کارا کرده حرصم در اومده راضی نبودم
اما ب روش نیوردم اصلا
خودشم پشیمون میشه اصلا کاری نکن بحث کنید یا دعوا تو سکوت کن اینجوری بچه هم آسیب نمیبینه
مردا کلا رو مخن
نه من اصلا نمیتونم خودمو بزنم ب بیخیالی همش حرص میخورم
خدا لعنتش کنه من که نمیگذرم ازش
والا بخدا ادم صبر ایوبم داشته باشه در مقابل نفهمی مردها کم میاره
من الان فقط نگران نینیمم، بخدا طوریش بشه خودمو نابود میکنم تنها دلخوشیم این طفله
عزیزم . به دست چپ دراز بکش پاتم جمع کن یکم ب داخل شکم . استراحت کن.فقطم به نی نی فکرکن به اینکه الان میگه مامانی تا من هستم به احدی فکر نکن.
درد شکمت بعد هز یه ساعت استراحت باید بره. خیلی هم اروم بشین و بلند شو. اما فعلا دراز کش بمون. سعی کن بخوابی ک ب چیزی فک نکنی.
چ حوصله ای داری ک تحملش میکنی
چند ساعت برو خونه بابات تا یکم اروم بشی
باشه فدات ، بعدش دراز کشیدم کلی هم نفس عمیق کشیدم الان بهترم
هر وقتم احستس کردی فشار به اعصابت میاد و ناراحتی .گلاب بو کن و ب پیشونیت بمال .تاثیر خوبی داره برا ارامش
همون تو خونه مامانم اینا بحثمون شد صبح ورم داشت اورد خونه باباش ، منم عین برج زهرمار از صبح تو یه اتاقم با هیشکی هم حرف نزدم
چشم فدات
تو ذهنت مرور نکن که چی گذشت جلوی کی و برای چی . . .
کلی رو مخم راه میره حزصم میده عصبیم میکنه بعد میاد بوسم میکنه که خودتو اذیت نکن گریه نکن برا بچه بده
تو بارداری ما خانما هورمون مردا بیشتر قاطی میکنه 😂 هر دفعه شوهرم چیزی بم میگه ک عصبی میشم میگم مگه تو هم حامله ای 😄😄😄 .
چ رفتار اشنایی😃😃😃 همه مردا مث همن . میگن زن ضعیفه ولی والا قویتر از خودمون فقط خودمونیم 😅
اره والا هم هورمونهاشون بهم میریزه هم شعورشون بار میکشه
البته الان خونه باباشم میخاد ابرو داری کنه واسه همین بوسم میکنه
اینا رو میگم که بخندیا .
حرص نخوری خواهر
وقتی خودمون ب این نتیجه میرسیم پس توقعمونو باید بیاریم پایین ک لاقل خودمون و نی نی اذیت نشیم .
این مردا رو فقط باید ب حرفشون گوش کرد تا رم نکنن
خب تو هم ناز کن .
اما حرف صبح رو نکش پیش. بخواد توضیحی بده هم نزار
ایطور هم ب خودخوری میفته هم پشیمون میشه از کارش
بخدا هر حرفی بزنه تحمل میکنم و ارومم الا اینکه درمورد مامانم ب ناحق حرف بزنه این احمقم الکی هی اسم مامانمو میاره دست خودم نیس میخام بمیرم اون لحظه
اینا کارشون از پشیمونی گذشته خواهر خودشون رو برحق عالم میدونن
واقعو گل گفتی رم میکنن
حرف که به ادم نمیچسبه . مرداکلا حرف مستقیم رو نمیفهمن. پس بحث و جبهه گیری تاثیر نداره . باید با پنبه سر ببری . البته سخته هااااا . اما به مرور ودر طولانی مدت شدنیه
اول اینکه عزیزم سعی کنین تا جایی ک میشه نزارین خانواده ها از بحثتون با خبر بشن یجوری بین خودتون حل کنین
بعدم خب نمیرفتی بهتر بود ک اینجور موقع ها لازمه ک چند ساعت از هم دور باشین تا اعصابتون بیاد سر جاش بعد تو ی فرصت مناسب وقتی ک حالتون خوبه در موردش حرف بزنین
بهش بگو تو از من ناراحتی درست اما این طفل معصوم چ گناهی کرده
بچه از تو شکم مادر هم ناراحتیا و بحث و وعوا رد میفهمه ضربان قلبش میره بالا بدنیا ام ک بیاد گریه ای و جیغ جیغو میشه ها
نگو دختر
بابای بچته .
به چیزای بدش فک نکن
همه ادما رفتار خوب دارن بد هم دارن .
والا بخدا منم تا وقتی حرف شوهرمو گوش میدم حاضره جونشو بده بهم ولی وقتی گوش نکنم مث زهر میشه
😕😕😕

صبح که اومدم اشک مامانم درومد بیگناه فقط یاد مامانم میفتم میخام بکشمش
دقیقا شوهر منم همینه ولی اینبار کلا خودش یه بحث الکی رو کش داد
گناه دارن بیچاره ها نزار بفهمن
منوشوهرم بدترین دعوارو هم ک بکنیم نمیزاریم کسی بفهمه یوقتایی وسط دعوا مهمون میاد اینقدر خوب نقش بازی میکنیم ک بعدش یادمون میره دعوامون بود😅😅😅
والا من کتکم خوردم ازش نزاشتم بفهمن منم از همین زورم میاد بعد از یکماه اومدم خونه مامانم اینا بحثمون رو پیش مامانم اینا گفت مامانمم طرفداری منو کرد این بهش برخورد ، اونوقت تو خونواده خودش اجازه نمیده هیشکی بفهمه
مردا ادعان.دوس دارن تکیه گاه زن باشن و مثلا مرد سالار باشن.بشون حس غرور میده .
بزار حس غرور داشته باشه زندگی ک جنگ نیس . تو هم زنونگی کن چیزایی ک مربوط ب یک خانمه رو ازش بخواه . نازتو بخره. نیازای مالی. لوس کن خودتو .
رد و بدل کردن عواطف راهشو یاد بگیری خیلیییی زندگی شیرین میشه
البته مردا
عین بچه هان
دقت کنین ب رفتاراشون هم مث بچه هان
هم همشون عین همن
کتاب مردان مریخی زنان ونوسی
بخونین
ایقد زیاد تاثیر داره توی برخورد با مردا که نگووووو .
بعدا خجالتش میدی
الان به این مسله فکر نکن . ایقد وقت برا تلافی هست اما الان موقعش نیس
ی بار ک توام همین رفتارو بکنی میفهمه ی من ماست چقد کره میده😐😐😐
ما یه شهر دیگه ایم اونجا خیلی باهم خوبیم میایم اینجا گیر میده که تو خونه بابام اخلاقت سروسنگین میشه ولی تو خونه مامانت گل از گلت میشکفه 😐 خب هرکی باشه تو خونواده ای که بزرگ شده احساس بهتری نداره؟
ولش کن وقتی عصبانیه هیچی نگو اروم ک بشه میاد ور دلت اونوقت حرفاتو بهش بزن
عزیز این اینقدر ادعا داره که نگو خودش رو علامه ی دهر میدونه
اوایل زندگیم خیلی دهن ب دهن میکردم باهاش دیدم بیشتر پرده احترام داره از بین میره تصمیم گرفتم ب حرفش گوش بدم و زنونگی کنم
اصلا خوشم نمیاد باهاش هم کلام شم فقط دارم تحملش میکنم بخدا
اینبار هیچ
بار بعدی خودت همینو بش بگو . اما نگو خودتم ایطور انگار گِروکشی میشه.
یه جور بگو ک انگار نظر خودت اینه و باتوجه ب حرف اون اینو نگفتی .
من بیشتر سر پوشش و جایی رفتنم دعوام میشد ک اونم قبول کردم ک شوهرم حساسه ب مرور درست میشه
والا من زنونگی نمیکردم تا حالا صدبار جدا شده بودیم
منم وقتی دعوام میشه دلم نمیخاد ببینمش ولی وقتی میاد حرفامو بهش میزنم اروم میشم
اصلا تو دعوا فرصت نمیده من حرفمو بزنم😕😕😕
چند وقته ازدواج کردین؟
سر چی دعواتون شد؟
خودمم همیطور بودم 😂
اما میگم
کتابه خیلی بدردم خورد .
الان میدونم چجور باشم باهاش. گاهی باز شرایط سخت میشه اما صبر ک داشته باشی
با یکمی فکر و فرصت میتونی هم حالشو بگیری هم زندگیتون تلخ نشه وَلوء
برا چند ثانیه
ببین کلا خودش رو برحق میدونه توی ارامش هم اینقدر اون حرف خودشو میزنه اخرش با دعوا تموم میشه
واااااای دقیقا مث شوهر من😖😖🤣🤣🤣🤣🤣بهشم گفتنی میگه من منطقیم ولی هیچ کدوم از حرفاش ب منطق ربطی نداره🤣🤣🤣
همه ی مردا خودشونو بر حق میدونن. همشوووووووووون
چ کتابی
بابا مردا همشون یجورن باید تحمل کرد🤣🤣
۳ سال، میگه تو تو خونه بابام تو خودت بودی محل من نزاشتی در صورتیکه به امام حسین فقط یه ساعتی حالم از بوی مرغ بد شد بی حوصله شدم طرمو به دیوار تکیه دادم بعدش کلی خنده و شوخی، بعد اومده خونه مامانم اینا باهیشکی حرف نزد هیچیم نخورد ابرومو برد اخرشم که مامانم اینا گیر دادن چی شده کلی از من بد گفت مامانمم طرفداریمو کرد بهش برخورد
بچه ها خداروشکر الان درد ندارم 😍 توروخدا برام دعا کنید
ن باور کن کمکت میکنه
مردان مریخی زنان ونوسی
هیچکی خیره سرتر و کله شق تر از من شاید نبود
اما هم خودم درست شدم هم شوهرم خیلییییییییییییییییییییی بهتر از اولش شده .
عزیزم منم بارداری اولم خیلی بد بود همش با شوهرم جر و بحث داشتم و قهر و گریه ، خونه بابام نمی رفتیم یا اگه می‌رفتیم با هیچکس حرف نمی‌زد ، من خیلی اذیت بودم از لحاظ روحی داغون ، بچه امم به دنیا اومد تا سه ماه یک ریز گریه میکرد، فقط هم به خاطر استرس و ناراحتی هایی که داشتم اینطوری شده بود ، بعد از چند سال اخلاقاش دستم اومد الان بعد از ۹ سال دیگه تویه مشتمه 💪💪💪
منطق شوهر من اینه که هیچوقت اخم نکنم و تو خودم نباشم در غیر اینصورت حق داره هرجوری دلش میخاد رفتار میکنه و من حقمه
خداروشکر ، شوهرمنم اوایل ازدواجمون غیر قابل تحمل بود الان زمین تا اسمون فرق کرده ، اینی که الان میگم نهایت خوبیشه 😶
چند وقت دیگ بش بگو از این ب بعد مث خودت میشم
. بعد همین چیزا و حرفایی ک اذیتت میکنه بش بگو اگر گیر داد ک ایطور نباش بگو مث خودتم اما با خنده .
بهتر هم میشه . همه زندگیا بالاو پایین دارن .
ای بابا
ان یشالله سر دست خیر بلند شی
فقطم ب امانتی فکر کن ک خدا بهت داده.
دیگه هم بش فکر نکن.به خودت قول بده هر چی ک برا نینیت ضرر داره ازش فاصله بگیری به هرررر طریقی ک شده . 👌👌
خندم گرفت اخه شوهرم میگه من میخام عین تو رفتار کنم
ممنون عزیزم
منم چند روزه دلم میخاد شوهرمو خفه کنم😡😡
چرا اینا درک نمیکنن بارداریم؟
اوایل خیلی هوامو داشت.الان فقططط دستور میده منم حرصم میگیره.انگار نه انگار باردارم
😂😂😂چه بازار شوهر خفه کن پر شوره اینجا ماشالله
بچه ها همه تو زندگی مشکل دارن اگه یکی صبوری نکنه که زندگی زندگی نمیشه . اون طرفم متاسفانه همیشه ما زن ها هستیم
اصلا دنبال شعور نباش چیزی که اندازه ارزن هم ندارن
واقعا حال بهم زنه زندگی تو دنیایی که زنها محکوم به تحمل کردنن بااینکه عاشق دخترم و یکی از بزرگترین ارزوهام دخترداشتنه ولی دوس دارم بچم پسر باشه ، نمیخام یه دختر دیگه توی این جامعه ی لعنتی ما حسرت به دل خیلی چیزها بمونه
حالا فردا بچه میاد قشنگ میشه بچه ی اونا
خودتو ناراحت نکن دیگه فکر تو دلیت باش . منم مشکل داشتم سر خونه ولی دیدم هیچ جوره رام نمیشه ول کردم گفتم چرا من تو بهترین دورانم حرص بخورم
خب خوشگلم . سعی میری خونه پدری همسرت یکم روی خوش نشون بدی که همچین ذهنیتی نداشته باشه . بعضی از آقایون متاسفانه نسبت به رفتارای همسرشون با خانواده خودش حساسن . سعی کن رو نقطه ضعفهای همسرت مانور ندی چون چیزی جز اعصاب خوردی عایدت نمیشه .
اره بخدا.باور کن گندیده هاش گیر ما افتاده😑بعضی خانوما یه شوهرایی دارن که از صدتا مادر پدر بهتد
شاید باورتون نشه ولی من وقتی بحثم بشه یا کاری رفتاری کنه که ناراحتم کنه فقط و فقط و فقط سکوت میکنم . تا هم خودم آروم بشم و هم اون . بعد که آروم شدیم با کمال احترام و خیلی محترمانه کلفت بارش میکنم که به قول خودش میگه خوب بلدی ادمو محترمانه قهوه ای کنی . ولی میدونم اگه همون حرفارو تو بحث بهش بگم یا اون منو میکشه یا من اونو .
به همین راحتی به همین خوشمزگی
اره بخدا.همین الانش هنوز نیومده همش میگه دخترم دخترم😥همش میگه مال خودمه
ظاهر زندگی دیگران رو با باطن زندگی خودت مقایسه نکن هیچ وقت شاید انقدر بدن تو خونشون تو جمع حفظ ظاهر میکنن
دقیقا بهترین راه سکوته فقط
نمیدونم ناهید واقعا کم اوردم.چرت میگم
بخدا خیلی خوبم باهاشون ۶ تا عروس دارن هرکدوم به نحوی بدی میکنن ولی من ورد زبونشونم و خیلی دوسم دارم چون هیچوقت نه بی احترامی کردم نه حاضرجوابی ،همین رفتارام شوهرمو پرتوقع کرده
شوهرم کلن ولم کرده.اوایل خیلی کمکم میکرد هوامو داشت الان فقططط حرررص
واقعا شدنیه بنظرتون؟؟منکه نمیتونم😑
چیزی که من از زندگی درس گرفتم سکوت خیلی کارسازتر از بحث کردن و جدال کردن . تو دعوا حرفاتو نمیشنوه چون میخواد فقط حرفای خودش به کرسی بشینه ولی وقتی تو آرامش حرفاتو بزنی مطمین باش همه رو هم میشنوه و هم گوش میکنه
منم سکوت میکنم ولی فکر میکنه حق باخودشه که من ساکتم و بدتر میکنه
نه اتفاقا فکر نمیکنه حق با تو . اون سکوتته که داره آزارش میده و سعی میکنه سکوتتو بشکنه که بیشتر میره رو مخت
هی خواهر نمیدونی چه اخلاقایی داره و من چی میگم
اره والا منم دو سال اول خیلی بحث میکردم دعوامون اوج میگرفت تا حرف طلاق هم رفتیم ولی بعدا فهمیدم بهترین راه سکوته الان ۶ سال میگذره و توراهیم داریم
کلا توی ارامش اگه من حرفی بزنم یا انتقادی ازش کنم فوری جبهه میگیره، ببین کلا میگه تو همه ی اخلاقاتو با من وفق بده میگه مثلا اگه من فلان رفتارو کردم تو در جوابم چیکار کن ،خدایی این خودخواهی نیست؟
میدونم عزیزم . آشوب کردن و جنگ کردنم کار به جایی نمیبره جز اینکه حرصتو میخوری و فردا تمام تاثیرش رو جنین معصومته و مشکل عصبی و ناهنجاری خدایی نکرده به دنیا تحویل میدی
همه ی ترسم همینه که اونم مثله باباش عقده ای بشه
تو حرف زدنات که بهت میگم تو آرامش بگو قربون صدقه اشم میری ؟
من حتی تو بحثامونم بهش میگم دورت بکردم چرا به خودت قول دادی که نفهمی ؟ 🤭😄😄
در حالت عادی جونشم برام میده خییییلی مهربونه ولی کافیه عصبانی بشه ۱۸۰ درجه عوض میشه از هیچی برا اذیت کردنم کم نمیزاره ، خیلی دوگانگی شخصیت داره
من اصلا فحش و تندی تو کارم نیست ولی تا دلتون بخواد قربون صدقه اش میرمو حرفامو تقدیمش میکنم . اونم نمیتونه تو جواب این عکس العملم توهین کنه یا بخواد حرف بد بزنه .
قبلنا اره ولی اینقدر زد تو ذوقم الان دیگه میلی به قربون صدقش ندارم
خب عزیزم همه که کامل نیستن همسرتم مستثنا نیست . دو تا بدی داشته باشه ده تا خوبی داره . آدم که با یه دلخوری به اندازه یه آجر که نمیزنه کل دیوار رو خراب کنه .
توی خانواده ی پرجمعیتی بوده که از بچگی همیشه میزدنشون یه چیزای وحشتناکی برام تعریف میکنه ، شانس من الان عقده هاشو سر من خالی میکنه
بزارید یه چیزی براتون تعریف کنم از جنگمون بخندیم یکم
یه بار با هم تو پیام بحثمون شد بدجور . گفتم میخوام جدا شم . گفت الان میام خونه بهت جدایی رو نشون میدم
منم همین فکررو کردم ۵ ساله دارم تحملش میکنم فقط خدا میدونه چه بدیهایی در حقم نکرده
چشمتون روز بد نبینه تا رسید کمربند رو دراورد
شوهر من بود میگفت درک
منو چسبوند به دیوار گفت تو چی زر زدی ؟
دیدم بگم جدایی با کمرم کبودم میکنه . سرمو انداختم پایین جوابشو ندادم
😂 حالا شوهر من بود باهام لجباری میکرد حتی تا دادگاهم میرفتیم
دو باره سه باره پرسید با توام گفتی میخوای چیکار کنی ؟
جوابشو ندادم
چونه امو گرفت گفت منو نگاه کن جواب بده
عزیز مشکل من با تو زمین تا اسمونه تو هنوز طعم لجبازی و حرص دادنهاشونو نچشیدی بدونی من چی میگم
نگاش کردم گفتم چی رو نگاه کنم ؟ نگاه تو چشمای مردی کنم که براش میمیرم و برام میمیره ولی الان با کمر وایساده روبروم ؟
😄😄😄😄😄
اینو گفتم کمر رو انداخت زمین یکی زد تو سر خودش از خونه زد بیرون
به همین راحتی از کتک خوردن دررفتم
قدرشو بدون عزیزم خدا بهت ببخشه
بعد که آشتی کردیم بهش گفتم حال کردی چطوری قصر در رفتم . 😄😄😄😄😄
کتکم میخوردی کتک خوبی بود چون میفهمیدی چقدر براش مهمی که اعصابشو بهم ریختی
خودتو کنترل کن تو بارداری آرامش خیلی مهمه اگر اینطوری که شما میگی بخوای حرص بخوری دور از جون فردا یه بچه کولیکی بدنیا میاری که یک دقیقه هم آروم نیست پس تو این ۹ماه فقط عشق و حال کن بارداری بهترین و شیرین ترین دوران برای یه خانومه که از تک تک ثانیه هاش باید لذت ببره منکه هنوزم هنوزم دوستدارم باردار باشم بازم لذت ببرم🤗
من برعکس شمام.من بیشتر از سکوت شوهرم حرص میخورم.
ای وای تو هیچی از زندگیه من نمیدونی که اینو میگی . فقط همین قدر بهت بگم که خیلی راحتتر از اون چیزی که فکرشو کنی میتونی زندگیتو از تلخی به شیرینی تبدیل کنی . زن زرنگ اینکه رگ خواب شوهرش تو دستش باشه .
کجاش لذته همش استرسه خواهر.منظورم دعوا نیستا.منظورم استرس سلامت جنین و سقطووو.زایمانو.شما چجوری ارامش داشتین تو بارداری.یعنی به سقط و زایمان فکر نمیکردین
این دو طرفه اس . مردا از سکوت ما حرص میخورن
من شوهرم کلا ادم درونگرایی.و من بیرون گرا.واسع همون خیلی حرصم میده
نه برای چی فکرای بد میکردم وقتی همه چی خوب باشه چرا الکی به خودم استرس میدادم من فقط ۳ماه ویار بد داشتم که همونم برام شیرینه از زایمانم اصلا نترس ترس نداره من الان انقدر دوستدارم یبار دیگه زایمان کنم
من یه چیزی رو خواهرانه به همتون میگم . نزارید بحثای بیخود شماهارو از همسراتون از لحاظ عاطفی جدا کنه . مردا چیزی جز احترام . محبت . توجه چیزی دیگه نمیخوان . اونم اون شکلی که خودشون میفهمن . زبون هر مردی با مرد دیگه فرق میکنه . باید زبان عشق شوهراتونو پیدا کنید
من یه کتاب صوتی زبان عشق رو خوندم خیلی کمکم کرد تا بتونم خیلی چیزارو درک کنم .
مردا تا آخر دنیام باهاشون لج کنی باهات لج میکنن .
شوهراتونو اسیر محبت خودتون کنید . انقدری که ترس از دادنتون برابر باشه با ترس از دادن محبتتون . شوهر من الان یه وقتایی بهم میگه من میترسم اگه تو نباشی کی دیگه حواسش به من میشه
دعوا کردن و جنگ کردن رو همه بلدن . هنر اینکه جنگ رو تو خونه هاتون به صلح تبدیل کنید . نفعش برای خودتونه شک نکنید .
روی بچه تاثیر میزاره . نزار خیلی عصبی شی. منم شوهرم روی اعصابمه. هیچ دل خوشی بهش ندارم. پر از خاطره ی بد هستم ازش
میدونم هانیه جون.منم استرس نداشتم فقط از دیروز علایم سینه درد و حالت تهوعم رفته طبیعیه بنظرت
اره ولی وقتی آدم نمیتونه دلشو صاف کنه با شوهرش چی؟
انقدر کارای مزخرف کرده که یادم نمیره.
وقتی داری اینو میگی یعنی داری به خودت دیکته میکنی و مرور میکنی . ذهنتون رو از خیلی چیزا باید پاک کنید تا بتونید چیزی که بهتون میگم رو تو زندگیتون پیاده کنید .
منم خیلی جاها دلم شکسته از شوهرم ولی با مرور کردن اون چیزا بیشتر روح خودمو آزار دادم و چیزی عایدم نشده .
اصلا حمایت نمیکنه ازم. چند جا عابرومو برده.
یه جا که باید ازم طرفداری کنه، سکوت میکنه،دیگران هر چی بخوان بگن . بعد که میایم خونه عذرخواهی میکنه.
به چه دردم میخوره
شاید باورتون نشه ولی یه چیزایی بینمون گذشته که همین الانم یادشون کنم بی اختیار اشک میریزم ولی خیلی رو خودم کار کردم که روح و روان خودم برام مهمتر از نفهمی یه آدم باشه که بخوام خودمو بخاطر رفتاراش آزار بدم. یکم خودخواه باشید نسبت به خوب کردن حال دلتون . خیلی مراقب روح و روانتون باشید . چون خدایی نکرده فردا مشکلات عصبی پیدا کنید همین ادما برچسب دیوانه و روان پریش روتون میزنن و میرم جایی که حال خودشون خوب باشه
وقتی میبینی قدرت حمایت کردن نداره خودت از خودت حمایت کن . اگر جایی پیش اومد گله کنه که چرا این حرفارو زدی جوابش همینه که بهش بگی جایی که میخوای من سکوت کنم و حرف نزنم پس خودت حرف بزن که من سکوتمو نشکنم .
اره ولی یه دعوای خیلی ناجوری توی خانواده اتفاق افتاد که شوهرم مثه مجسمه بود . اون روز هیچ وقت یادم نمیره . و جوری نیست که تکرار شه و خودم جواب بدم‌ که آروم شم.
اونوقت همچین شوهری میخوام چیکار. کسی که نشه بهش تکیه کنی.
همه چی رو دوشمه. در مورد هر کاری فقط خودم باید فکر و ذهنم رو بزارم.‌ اون نه کمک فکریه نه راهنما . فقط اسمش مرد .
الان خیلی از زنا شرایط تورو دارن عزیز . متاسفانه کارایی که تو این زمانه زنا دارن مردا ندارن . ولی با همه ی اینها وقتی چیزی رو نمیشه درستش کرد با بیشتر خراب کردنشم کاری از پیش نمیبری
من یه وقتایی یه چیزایی رو که دوست دارم از شوهرم ببینم و تو شخصیت و رفتاراش نداره . وقتی کنارش خوابیدم و مثل بچه ها نازش میکنم میگم میخوام یکم باعات درد و دل کنم . به زبونش که میگیرم و میبینم حوصله داره و زمانشه از آرزوهام و چیزایی که دوست دارم داشته باشم از طرف شوهر رو براش میگم . یه جاهایی مثلا پیش اومده گفته خب مگه من نیستم یا مگه من اینکارارو برات نمیکنم که اتفاقایی که پیش اومده و رفتاری که انتظار داشتم و ازش ندیدم رو بهش گفتم . حالا یا دلیل کارشو بهم میگه یا اینکه قبول میکنه و به روی خودش نمیاره ولی میبینم بعدش سعی کرده درستش کنه
باور کنید من خیلی وقتا پیش اومده مثل معلم . مثل مادر . مثل یه دوست نشستم عین اینکه بچه کنارم باشه باهاش حرف زدم و خیلی چیزارو یادش دادم . برای یه زن خیلی سخته که به شوهرش یاد بده که چطوری و کجاها محبت کنه و توجه کنه ولی من اینکارو کردم . یادمه یه بار با گریه باهاش حرف زدم و ازش خواستم حواسش بهم باشه . بهش با گریه گفتم اگه من از تو محبت نخوام و توجه نخوام برم از کی بخوام ؟
همین رو روح و روانش کار کردن یه جاهایی موثر بوده و یه جاهایی نه . ولی هیچوقت دست از تلاش بر نمیدارم که بخوام زندگیمو حفظ کنم و بهش بفهمونم که برام اون مهمه که ازش توقع دارم
راهه خوبیه چون سرد نشدی ازش. من ازش سرد شدم.‌حتی دیگه یک ساله نزدیکی هم چی بشه بزارم. دیدم عوض شد بهش.
نمیتونم بگذرم ازش. همش فکر میکنم چطور جدا شم
خوشبحالت من شوهرم اینقدر پرمدعاست بهش برمیخوره میگه ۹ سال ازت بزرگترم تو ننیخاد بهم بگی ، بالاتر گفتم کلا خودشو علامه دهر میدونه
اشتباهت همینه خب . تا وقتی تو ذهنت به جدایی فکر کنی نمیتونی به درست کردنش تمرکز کنی . بخدا تو جدایی خبری نیست . در باغ سبز نشون دادن دیگران رو نبین . قوی باش و به خودت قول بده که درستش کنی . یقین دارم زنا قدرت ساختنشون بیشتر از ویران کردنشونه به شرط اینکه بخوان
ای بابا . من که هر چقدر فک بزنم دو روز بعد یادش میره و تا یه جا لازم باشه حرف بزنه، مثه مجسمه نگا میکنه. اونوقت زبونش خونه درازه
من قبل اینکه اون بهم اینو بگه قبلش خودم بهش میگم که خوشگلم من اینارو نمیگم که خدایی نکرده بهت بفهمونم که من بیشتر حالیمه ولی دوست دارم بهت بگم چون زندگیمونو تورو دوست دارم و برام مهمی
بچه ها من تاپیکمو حذف کنم برای شماهم پاک میشه؟
یادش رفت باز یادش بیار
نمیدونم عزیز . ولی بازم بهت سفارش نکنم . بساز زندگیتو بخاطر اون فرشته کوچولویی که تو شکمته ⁦❤️⁩
بخدا این ادمها اینجوری شکل گرفتن و هیچی روشون اثر نداره هیچجوره تغییر نمیکنن
میدونم بعد از جدایی هم خبری نیست ولی نمیکشم دیگه. اگه حرف زدن فایده داشت تا حالا تغییر کرده بود . یا باید بسوزم و بسازم یا برم . اگه از بعد از طلاق مطمئن بودم ،تا حالا میرفتم.
چشم مهربون
بله
بخوای میشه عزیز . تو بخواه اگه نشد بیا به من بگو ناهید تو چرت گفتی
بسازش . انقدر ناامید نباش . به خدا من از سیر دلی اینارو نمیگم . من روزایی رو گذروندم و میگذرونم که بهتون بگم میگید این زن دیووونه اس که انقدر امیدوار و آرومه
خیلی خوبه که اینقدر ارومی ، من خودم به شخصه اینقدر سختی و شرایط سخت داشتم چه مجردی چه الان که دیگه توان اروم بودن ندارم ،البته منظورم این ارام بودنیه که شما میگی وگرنه خیلی وقتها من کوتاه اومدم

سوالات مشابه