Ooma
انتخاب نام دختر و پسر
اسم دختر با ش همراه با معنی
نام معنی مشاهده
شاداببا طراوت، تازه، شاد، شادان، مسرور.توضیحات بیشتر
شادان1- شاد، مسرور؛ 2- (در حالت قیدی) باحال شاد، شادمانه.توضیحات بیشتر
شادلین(شاد + لین = نرمی و ملایمت)، شاد رویِ نرمخو و آرام.توضیحات بیشتر
شادمان1- شاد، خوشحال و مسرور؛ 2- (در حالت قیدی) با شادی و خوشحالی، شادمانه.توضیحات بیشتر
شادی1- وضع و حالت شاد، شاد بودن، خوشحالی، سرور؛ 2- (در قدیم) جشن؛ 3- (در ع...توضیحات بیشتر
شادیه(شادی+ ه (پسوند نسبت))، منسوب به شادی، ( شادی.توضیحات بیشتر
شانلی( ترکی) 1- افتخار آمیز؛ 2- مشهور.توضیحات بیشتر
شاه پریپری، عنبر.توضیحات بیشتر
شاهده1- منسوب به شاهد؛ 2- زیبارو؛ 3- (به مجاز) محبوب و معشوق.توضیحات بیشتر
شایا(= شایسته)، ( شایسته.توضیحات بیشتر
شایسته(صفت فاعلی از شایستن)، 1- دارای ویژگی مطلوب، مناسب، سزاوار و در خور، ل...توضیحات بیشتر
شایناشاهدانه.توضیحات بیشتر
شب بو1- (در گیاهی) گلی معطر و زینتی در رنگ‌های مختلف با ساقهی بلند که مصرف ...توضیحات بیشتر
شباهنگ(= شب آهنگ) 1- (در قدیم) (در نجوم) شِعرای یمانی، ستارهی بامدادی، ستاره...توضیحات بیشتر
شبلانام نهری در سیستان و بلوچستان که از دریاچهی هامون به خارج از آن جریان ...توضیحات بیشتر
شبنم(در علوم زمین) رطوبت هوا که مخصوصاً هنگام شب، در مجاورت اجسام سرد به م...توضیحات بیشتر
شبیب(عربی) 1- با ارزش و جوانمرد؛ 2- (اَعلام) 1) نام یکی از بزرگترین انقلاب...توضیحات بیشتر
شراره(عربی) 1- شرار، پاره‌ای از آتش که به هوای پرد، جرقه، اخگر؛ 2- (به مجاز...توضیحات بیشتر
شرافت(عربی) 1- حالتی در شخص که او را از ارتکاب رذایل باز میدارد؛ 2- بزرگ من...توضیحات بیشتر
شرف(عربی) 1- حرمت و اعتباری که از رعایت کردن ارزش‌های اخلاقی بوجود میآید،...توضیحات بیشتر
شرف نسا(عربی) موجب آبرو،‌ حرمت و اعتبار زنان.توضیحات بیشتر
شرمین(در قدیم) شرمگین، با حُجب و حیا، خجالت زده.توضیحات بیشتر
شرمینه(شرم + اینه (پسوند نسبت))، منسوب به شرمین، + شرمین.توضیحات بیشتر
شریعت(عربی) 1- شرع؛ 2- (در قدیم) طریقه، روش؛ 3- (در اصطلاح) اقوال واعمال و ...توضیحات بیشتر
شریعه(عربی) 1- شریعت،   شریعت؛ 2- (در قدیم) محل در آمدن به آب، محل برداشتن ...توضیحات بیشتر
شریفه(عربی) (مؤنث شریف)، ( شریف.توضیحات بیشتر
شعله(عربی) زبانهی آتش، بخش گرم و نورانی آتش.توضیحات بیشتر
شفا(عربی) 1- بهبود، بهبود یافتن از بیماری؛ 2- (در اصطلاح عرفانی) از میان ...توضیحات بیشتر
شفق(عربی) نوری سرخ که تا مدتی پس از غروب خورشید از آسمان به زمین میتابد.توضیحات بیشتر
شفیعه(عربی) (مؤنث شفیع)، شفیع.توضیحات بیشتر
شفیقه(عربی) (مؤنث شفیق)، ( شفیق.توضیحات بیشتر
شقایق(عربی) 1- (در گیاهی) گلی سرخ رنگ؛ 2- گیاهی یک ساله و علفی یا کاشتنی ای...توضیحات بیشتر
شکرانه(عربی ـ فارسی) 1- سخنی که به عنوان سپاسگزاری گفته میشود، یا عملی که بر...توضیحات بیشتر
شکوفا1- ویژگی گل یا غنچه‌ای که باز شده است، شکفته؛ 2- (به مجاز) با رونق، پی...توضیحات بیشتر
شکوفه(در گیاهی) هریک از گل‌های درختان میوه که معمولاً در فصل بهار میشکفند.توضیحات بیشتر
شکوهحالتی در کسی که به بزرگی جلوه کند و احترام برانگیزد یا چشم‌ها را خیره ...توضیحات بیشتر
شکیباصبور، برد بار، باشکیبایی.توضیحات بیشتر
شکیلا(عربی ـ فارسی) (شکیل = خوشگل، زیبا + ا (پسوند نسبت))، منسوب به شکیل، خ...توضیحات بیشتر
شلاله(عربی) 1- آبشار؛ 2- (در منابع عربی) شلال؛ 3- (در ترکی) آبشار، فوّاره.توضیحات بیشتر
شلیر(= شَلیل)،1- میوهی خوشبو و گوارا و آبدار شبیه شفتالو و هلو؛ 2- درخت ای...توضیحات بیشتر
شمامه(عربی) 1- (در قدیم) رایحه و بوی خوش؛ 2- گلولهی خوشبو، دستنبو؛ 3- (به م...توضیحات بیشتر
شمایل(عربی) 1- ظاهر کسی یا چیزی، شکل و صورت؛ 2- (در قدیم) خویها، خصلت‌های ن...توضیحات بیشتر
شمس جهان(عربی ـ معرب فارسی) 1- خورشید جهان، آفتاب گیتی؛ 2- (به مجاز) زیبارو.توضیحات بیشتر
شمسه(عربی ـ فارسی) 1- نقش زینتی به شکل خورشید که در تذهیب، جواهر سازی، کاش...توضیحات بیشتر
شمسی(عربی ـ فارسی) 1- (منسوب به شمس)، 2- دارای شمس (خورشید)؛ 3- (در قدیم) ...توضیحات بیشتر
شمشاد1- (در گیاهی) درختچه‌ای همیشه سبز با انواع مختلف که در حاشیهی باغچه‌ها...توضیحات بیشتر
شمه(عربی، شَمَّة) (در قدیم) بوی خوش.توضیحات بیشتر
شمیسا(= شمسا)، ( شمسا.توضیحات بیشتر
شُمیلاقلب شدهی [پدیده آوایی در زبان مثل: دیوار و دیوال] شُمیرا.    شُمیرا و ...توضیحات بیشتر
شمیم(عربی) (در قدیم) بوی خوش.توضیحات بیشتر
شمیمه(عربی) (در قدیم) بوی خوش.توضیحات بیشتر
شمین(عربی ـ فارسی) (شم = بو، رایحه + ین (پسوند نسبت))، خوشبو.توضیحات بیشتر
شورانگیز1- ایجاد کنندهی هیجان، هیجان انگیز؛ 2- (در قدیم) آشوب به پا کننده، فتن...توضیحات بیشتر
شوکا1- نوعی گوزن بومی اروپا و آسیا؛ 2- (در مازندرانی) به معنی آهو و غزال.توضیحات بیشتر
شوکت(عربی) 1- جاه و جلال؛ 2- عظمت، بزرگیتوضیحات بیشتر
شهپر(= شاه پر)، هر یک از پرهای اصلی پرندگان.توضیحات بیشتر
شهد(عربی) 1- عصارهی میوه که بر اثر جوشیدن غلیظ شده است؛ 2- مادهی قندی مذا...توضیحات بیشتر
شهدخت(شه = شاه + دخت = دختر)، 1- دختر شاه؛ 2- (به مجاز) عالی قدر و ارزشمند.توضیحات بیشتر
شهربانو1- (در قدیم) همسر پادشاه، ملکه؛ 2- (اَعلام) دختر یزدگرد سوم آخرین شاه ...توضیحات بیشتر
شهرداد(شهر + داد = داده، آفریده)، زادهی شهر، شهری.توضیحات بیشتر
شهرزاد1- (مخفف شهرزاده)، زادهی شهر، شهری؛ 2- (اَعلام) شخصیت اصلی کتاب هزار و...توضیحات بیشتر
شهرناز(اعلام) (در شاهنامه) نام دختر جمشید که او را با خواهرش ارنواز به ایوان...توضیحات بیشتر
شهروحکومت کننده، سلطنت کننده؛ 2- (اعلام) 1) شهرو [اساطیر] از زمان ایران با...توضیحات بیشتر
شهره(عربی) مشهور، نامور.توضیحات بیشتر
شهزاد1- شاهزاده، فرزند شاه یا از نسل شاه؛ 2- عنوان برای امامزاده‌ها.توضیحات بیشتر
شهگلبهترین گل، گلِ شاهانه.توضیحات بیشتر
شهلا(عربی) 1- دارای چشم رنگ سیاه چون رنگ چشم میش؛ 2- (به مجاز) زیبا و فریب...توضیحات بیشتر
شهناز1- (در موسیقی ایرانی) گوشه‌ای در دستگاه شور؛ 2- (در قدیم) (در موسیقی ا...توضیحات بیشتر
شهین(شه + ین (پسوند نسبت))، 1- منسوب به شاه؛ 2- (به مجاز) دارای ارزش و مقا...توضیحات بیشتر
شهین دخت(شهین + دخت = دختر)، 1- دخترِ شاهزاده؛ 2- (به مجاز) دخترِ بلند مرتبه و...توضیحات بیشتر
شیبا(= شیوا)، آشفته، شیفته.توضیحات بیشتر
شیدا1- عاشق، دلداده؛ 2- (در قدیم) آشفته و پریشان؛ 3- (در عرفان) شدت غلیان ...توضیحات بیشتر
شیدخت  (شید= خورشید + دخت = دختر) 1- دختر خورشید؛ 2- (به مجاز) زیباروی.توضیحات بیشتر
شیدرخ1- آفتاب رو، درخشان رو؛ 2- (به مجاز) زیبا.توضیحات بیشتر
شیده(شید= خورشید + ه (پسوند نسبت)) 1- منسوب به شید؛ 2- خورشید، نور، روشنی،...توضیحات بیشتر
شیرین1- دارای مزهی شیرینی؛ 2- (به مجاز) مطبوع، دلنشین و دلپذیر؛ 3- (به مجاز...توضیحات بیشتر
شیرین دخت1- (شیرین + دخت = دختر)، دختر شیرین؛ 2- (به مجاز) زیبا، گرامی، عزیز.توضیحات بیشتر
شیفته  (صفت فاعلی از شیفتن)، آن که به کسی یا چیزی دل بسته است، عاشق.توضیحات بیشتر
شیلان(در قدیم) (در گیاهی) (= چیلان)، 1- درخت عناب؛ 2-(در مغولی) مهمانی، سور...توضیحات بیشتر
شیلر(آعلام) ناحیه‌ای مرزی در شمال شرقی عراق، به صورت  پیش آمدگی در استان ک...توضیحات بیشتر
شیما1- (عربی) زن خال دار؛ 2- (اَعلام) دختر حلیمهی سعدیه خواهر رضاعی پیامبر...توضیحات بیشتر
شینا1- شنا و آب ورزی، شیناب، شناوری، 2- سعی و کوشش و جِد و جَهد.توضیحات بیشتر
شیوا1- ویژگی سخنی که به زیبای و با فصاحت بیان شده باشد، شمرده و واضح و دلن...توضیحات بیشتر
شیوه1- روش، طریقه؛ 2- (در قدیم) عشوه، ناز، حالت، وضع؛ 3- (در عرفان) اندک ج...توضیحات بیشتر
اسامی دختر با ریشه های

نام های دخترانه و پسرانه شروع شده با