Ooma
انتخاب نام دختر و پسر
اسم پسر عربی همراه با معنی
نام معنی مشاهده
حَسُّون(عربی) 1- نام پرنده‌ای، سهره؛ 2- (در عربی) شُوَیکیّ؛ 3- (در گویشهای مح...توضیحات بیشتر
حسیب(عربی) 1- (در قدیم) دارای فضل و کمال اکتسابی یا ذاتی، بزرگوار؛ 2- از ا...توضیحات بیشتر
حسینحُسین : مصغر حسن به معنی خوب ، نیکو و صاحب جمال است   حسین نام مبارک س...توضیحات بیشتر
حسین رضا(عربی) از نام‌های مرکب، حسین و رضا.توضیحات بیشتر
حسینعلی(عربی) از نام‌های مرکب، حسین و علی.توضیحات بیشتر
حشمت الله(عربی) بزرگی و عظمت خداوند.توضیحات بیشتر
حفیظ الله(عربی) کسی که خداوند نگهدار اوست.توضیحات بیشتر
حکمت(عربی) 1- معرفت به مسائل، خردمندی، فرزانگی؛ 2- سخن اخلاقی، پند، اندرز؛...توضیحات بیشتر
حکیم(عربی) 1- پزشک، طبیعت، دانا، خردمند، فرزانه، دانا به چیزی (دانندهی امر...توضیحات بیشتر
حلیم(عربی) 1- خویشتن دار، با صبر و تحمل، بردبار؛ 2- از نام‌ها و صفات خداون...توضیحات بیشتر
حمّاد(عربی) بسیار سپاسگزار، بسیار حمد کننده و ستاینده.توضیحات بیشتر
حمد(عربی) 1- شکرگزاری کردن، سپاس و ستایش کردن، شکر، سپاس؛ 2- الحمد، سوره ...توضیحات بیشتر
حمدالله(عربی) 1- حمد و ستایش خداوند؛ 2- (اَعلام) حمدالله مستوفی: [قرن 8 هجری]...توضیحات بیشتر
حمزه(عربی) 1- شیر، شیر بیشه؛ 2- (اَعلام) 1) حمزة ابن عبدالمطلب: [حدود 53 پ...توضیحات بیشتر
حمود(عربی) 1- ستوده و پسندیده؛ 2- حمد کننده، بسیار سپاسگزار پروردگار.توضیحات بیشتر
حمید(عربی) 1- ستوده، ستایش شده.توضیحات بیشتر
حمیدرضا(عربی) از نام‌های مرکب، حمید و رضا.توضیحات بیشتر
حمیدعلی(عربی) از نام‌های مرکب، حمید و علی.توضیحات بیشتر
حنّان(عربی) 1- آرزومند، مشتاق؛ 2- بخشاینده؛ 3- بسیار مهربان؛ 4- نوحه و زاری...توضیحات بیشتر
حنظله(عربی) 1- (مفرد حَنظل) گیاهی بسیار تلخ که خاصیت دارویی دارد، هندوانهی ...توضیحات بیشتر
حنیف(عربی) 1- درست و پاک، راستین؛ 2- (در ادیان) معتقد به یگانگی خداوند، خد...توضیحات بیشتر
حیدر(عربی) 1- شیر، اسد؛ 2- (اَعلام) لقب حضرت علی(ع).توضیحات بیشتر
حیدرعلی(عربی) از نام‌های مرکب، حیدر و علی.توضیحات بیشتر
خالد(عربی) 1- (در قدیم) پاینده و جاوید؛ 2- (اَعلام) 1) خالد ابن اسعد [قرن ...توضیحات بیشتر
خالق(عربی) 1- آنکه کسی یا چیزی را پدید میآورد، به وجود آورنده، آفریننده؛ 2...توضیحات بیشتر
خضر1- (اَعلام) 1) پیامبری که بنا به روایات با شستشو در چشمهی آب حیات عمر ...توضیحات بیشتر
خلف(عربی) 1- صالح، شایسته (فرزند)؛ 2- جانشین؛ 3- (به مجاز) پیروی کننده از...توضیحات بیشتر
خلیل(عربی) 1- دوست، دوست یکدل؛ 2- (اَعلام) لقب حضرت ابراهیم(ع) در قرآن کری...توضیحات بیشتر
خلیل الرحمان(عربی) خلیل اللهتوضیحات بیشتر
خلیل الله(عربی) 1- دوست خدا؛ 2- (اَعلام) لقب حضرت ابراهیم(ع). + ع خلیل.توضیحات بیشتر
خیام(اَعلام) حکیم عمر خیام نیشابوری فیلسوف، ریاضیدان، منجم و شاعر نامدار ا...توضیحات بیشتر
خیرالله(عربی) خیرالهی، نیکویی خدا.توضیحات بیشتر
داوودرضا(عبری ـ عربی) از نام  های مرکب، ← داوود و رضا.توضیحات بیشتر
دهگان(معرب از فارسی دهگان) 1- کشاورز، مالکِ ده؛ 2- (در قدیم) (به مجاز) ایرا...توضیحات بیشتر
دیار(عربی) (جمعِ دار)، سرزمین، کشور، موطن، زادگاه.توضیحات بیشتر
دَیّان(عربی) 1- قاضی، داور، حاکم، پاداش دهنده؛ 2- یکی از اسما الهی؛ 3- (در ا...توضیحات بیشتر
ذاکر(عربی) آنکه خدا را ستایش میکند، آن که ذکر خدا میگوید؛ یاد کنندهی خدا؛ ...توضیحات بیشتر
ذبیح(عربی) (در قدیم) ذبح شده، مذبوح.توضیحات بیشتر
ذبیح الله(عربی) 1- قربانی شده برای خدا، سر بریده برای خدا؛ 2- (اَعلام) لقب حضرت...توضیحات بیشتر
ذکرالله(عربی) یاد خدا، ذکر خدا، یاد کردن از خدا.توضیحات بیشتر
ذکری(عربی) (جمع ذِکرَیات) یاد، یادگار، یادبود، خاطره.توضیحات بیشتر
ذوالفقار(عربی) 1- در لغت به معنی صاحب فقرات، و فقره هر یک از مهره‌های پشت است ...توضیحات بیشتر
راشد(عربی) 1- آن که در راه راست است؛ 2- (به مجاز) دیندار، متدین؛ 3- (اَعلا...توضیحات بیشتر
راغب(عربی) 1- دارای میل و رغبت به چیزی یا کسی، مایل، خواهان؛ 2- (اَعلام) ح...توضیحات بیشتر
رافع(عربی) 1- (در قدیم) رفع کننده، از میان برنده و نابود کننده؛ 2- برپا دا...توضیحات بیشتر
رائد(عربی) 1- جوینده و خواهنده؛ 2- پیام آور؛ 3- (به مجاز) پیش رو و راهنما.توضیحات بیشتر
ربیع(عربی) 1- فصل اول سا ل، بهار؛ 2- (در گاه شماری) نام دو ماه از سال قمری...توضیحات بیشتر
رحمان(عربی) 1- مهربان و بخشاینده (صفت خاص خداوند)؛ 2- از نام‌های خداوند؛ 3-...توضیحات بیشتر
رحمت(عربی) 1- دلسوزی و مهربانی؛ 2- مهربانی و بخشایندگی و عفو مخصوصِ خداوند...توضیحات بیشتر
رحمت الله(عربی) بخشایش و مهربانی خداوند.توضیحات بیشتر
رحمدل(عربی ـ فارسی) (به مجاز) رئوف و دل نازک، دل رحم.توضیحات بیشتر
رحیم(عربی) 1- بسیار مهربان، مهربانی؛ 2- (اَعلام) از نام‌ها و صفات خداوند.توضیحات بیشتر
رزاق(عربی) 1- روزی دهنده؛ 2- از نام  های خداوند.توضیحات بیشتر
رسام(عربی) (در قدیم) رسم کننده، طراح، نقاش.توضیحات بیشتر
رسول(عربی) 1- پیغمبر [خدا]؛ 2- (در قدیم) آنکه از طرف کسی برای بردن پیغام ف...توضیحات بیشتر
رشاد(عربی) به راه راست بودن، هدایت یافتن، رستگاری.توضیحات بیشتر
رشید(عربی) 1- دارای قامت بلند و متناسب، بلند و متناسب؛ 2- شجاع، دلیر؛ 3- ا...توضیحات بیشتر
رضارضا:در لغت به معنای راضی شدن ، رضایت و رضوان آمده است  همچنین لقب امام...توضیحات بیشتر
رضاعلی(عربی) از نام‌های مرکب، ی  رضا و علی.توضیحات بیشتر
رضی(عربی) 1- خشنود، راضی؛ 2- (اَعلام) 1) نام شهری در شهرستان مشکین شهر در...توضیحات بیشتر
رعد(عربی) 1- (در فیزیک) صدای حاصل از تخلیهی الکتریکی بین دو قطعه ابر و پژ...توضیحات بیشتر
رفیع(عربی) 1- افراشته، مرتفع، بلند؛ 2- (به مجاز) با اهمیت، ارزشمند، عالی؛ ...توضیحات بیشتر
رکن الدین(عربی) 1- ستون دین؛ 2- (اَعلام) 1) یوسف شاه دوم: ملقب به رکن‌الدین اتا...توضیحات بیشتر
روح الدین(عربی) روان دین.توضیحات بیشتر
روح الله(عربی) 1- روح خدا؛ 2- (اَعلام) 1) لقب حضرت عیسی(ع)، [در قرآن کریم چندی...توضیحات بیشتر
رهام1- (اَعلام) 1) (در شاهنامه) پهلوان ایرانی، نام پسر گودرز که در جنگ یاز...توضیحات بیشتر
ریاض(عربی) (جمع رَوضَه) 1- (در قدیم) روضه  ها، باغ  ها؛ 2- (اعلام) 1) شهر،...توضیحات بیشتر
رئوفمهربانتوضیحات بیشتر
زاهد(عربی) 1- پارسا، پرهیزکار؛ 2- (در تصوف) آن که از دنیا و بهره‌های آن رو...توضیحات بیشتر
زایر(عربی) 1- آن که به زیارت اماکن مقدسه میرود، زیارت کننده؛ 2- (در قدیم) ...توضیحات بیشتر
زُبید(عربی) (تصغیر زَبد)، عطیه و بخشش.توضیحات بیشتر
زُبیر(اَعلام) ابن‌عوام قریشی [قرن‌اول هجری] از خویشاوندان و از صحابهی پیامب...توضیحات بیشتر
زعیم(عربی) رئیس، پیشوا، رهبر.توضیحات بیشتر
زهیر(عربی) 1- شکوفه دار و درخت پر شکوفه؛ 2- (اَعلام) 1) نام یکی از شهدای ک...توضیحات بیشتر
زید1- رشد، فزونی؛ 2- (اَعلام) زید ابن علی: [قرن 2 هجری] فرزند امام زین‌ال...توضیحات بیشتر
زین الدین(عربی) موجب آرایش دین؛ زینت دین.توضیحات بیشتر
زین العابدینزین العابدین: لقب علی ابن الحسین (ع) چهارمین امام معصوم ( ع) است . که ...توضیحات بیشتر
ساجد(عربی) (در قدیم) آن که سجده میکند، سجده کننده.توضیحات بیشتر
ساعد(عربی) 1- (در قدیم) (به مجاز)، مساعدت کننده، مددکار؛ 2- (در تصوف) نزد ...توضیحات بیشتر
سالم(عربی) 1- فاقد بیماری جسمی یا روحی؛ 2- بدون عیب یا خرابی، بدون آلودگی؛...توضیحات بیشتر
سامرافسانه گوینده، افسانه گویندگان.توضیحات بیشتر
سبحان(عربی) 1- پاک، منزه؛ 2- از نام‌های خداوند.توضیحات بیشتر
ستار(عربی) 1- آنکه چیزی را پوشیده و در پرده میدارد، پوشنده؛ 2- از نام‌های ...توضیحات بیشتر
سجاد(عربی) 1- بسیار سجده کننده؛ 2- (اَعلام) لقب زین‌العابدین ابن حسین(ع)، ...توضیحات بیشتر
سحاب(عربی) ابر، تودهی بخار آب که به رنگهای سفید، خاکستری در آسمان دیده میش...توضیحات بیشتر
سخاوت(عربی) بخشش، عطا، کرم.توضیحات بیشتر
سَدیف(اَعلام) نام چند تن از صحابه.توضیحات بیشتر
سراج(عربی) (در قدیم) چراغ، روشنایی.توضیحات بیشتر
سراج الدین(عربی) 1- چراغ دین؛ 2- (اَعلام) 1) سراج‌الدین ارموی: [594-682 قمری] مت...توضیحات بیشتر
سرمد(عربی) 1- (در قدیم) پایدار، پیوسته، همیشگی؛ 2- (در حالت قیدی) به طور د...توضیحات بیشتر
سعد(عربی) 1- خجسته، مبارک، خوش یمن، سعادت، خوشبختی، خوش یمنی؛2- (اَعلام) ...توضیحات بیشتر
سعدالدین(عربی) (موجب) 1- نیک بختی دین؛ 2- (اَعلام) سَعدالدین وراوینی [قرن 7 هج...توضیحات بیشتر
سعدی(عربی ـ فارسی) 1- (در قدیم) سعد بودن، خجستگی، مبارکی؛ 2- (اَعلام) سعدی...توضیحات بیشتر
سعود(عربی) (جمع سَعد) 1- (در قدیم) سعادت‌ها، نیک بختیها، خجستگیها؛ 2- (اسم...توضیحات بیشتر
سعید(عربی) 1- خجسته، مبارک؛ 2- (در قدیم) خوشبخت، سعادتمند؛ 3- (اَعلام) 1) ...توضیحات بیشتر
سعیدرضا(عربی) از نام‌های مرکب، ، سعید و رضا.توضیحات بیشتر
سقراط(معرب یونانی، sokrates) (اَعلام) [469-399 پیش از میلاد] فیلسوف یونانی ...توضیحات بیشتر
سلمان(عربی) 1- سالم و مبّرا از عیب و نقص و آفت؛ 2- (اَعلام) 1) سلمان فارسی ...توضیحات بیشتر
سلیم(عربی) 1- دارای قدرت تشخیص و داوری درست، سالم و بیعیب؛ 2- (در قدیم) آر...توضیحات بیشتر
سمران1- (معربِ سمرکند) سمرکند یا سمرقند، که نام شهری است در ایران قدیم و هم...توضیحات بیشتر
اسامی پسر با ریشه های

نام های دخترانه و پسرانه شروع شده با