خانوما یه وسواسی افتاده به جونم ک‌ برم سایت خدمات دولت سیم کارتهای شوهرمو ببینم

خب عزیزم اینجوری که باید دوسه تا گوشی داشته باشه کع
داره؟

وسواس از وسوسه ی شیطان میاد
بیخیال باش عزیزم

چرا مگه قبلا همسرت کاری کرده ؟؟؟

اگه خطایی از همسرت ندیدی بیخیال شو
و اینکه ما زن ها حس ششم فوق العاده ای داریم اگه همسرت کاری کنه مطمعن باش میفهمی

نمی‌دونم ممکنه داشته باشه و من ندونم

میترسم خطایی کنه و من تو خواب غفلت باشم

وقتی دوسال بود عروسی کرده بودیم یه چیزایی ک هیچوقت نتونستم دقیق بفهمم اتفاق افتاد و همشو شوهرم چسبوند به سوتفاهم و دشمنی و منم اون موقع بلد نبودم ته توش رو در بیارم اون موقع خودشم 21 22 سالش بود ماهم به شدت هرروز اختلاف داشتیم کتک کاری و...و یه دوست عوضی پیدا کرده بود. یارو زنش بهش مشکوک بود خیلی عوضی بود زنش آدم بدی نبود ولی خودش هم معتاد بود هم تا اونجایی که فهمیدم زن بازبود و با ما خیلی رفت و آمد میکردم دگ چند ساله پاشون رو بریدم از همه طرف.اون موقع دوستاش کشیده بودنش سمت مواد بعد من شک کردم و فهمیدم و رفتم جدا بشم ماه ها درگیر بودیم تا دیگ اومد قسم خورد دگ مواد رو گذاشته کنار و بهش فرصت بدم و گفت همش از روی بچگی بوده و دوستای نادان اطرافش دگ از اون به بعد نه اعتیاد دیدم نه چیزایی ک مربوط به سیم کارت و گوشی باشه و خیلی میترسم نکنه باز سیم مختلف داشته باشه و من ندونم می‌خوام بزنم سایت دولت بفهمم ولی میترسم

اگه داشت چیکار کنم؟چرا اینکارو قبل از بچه دار شدن نکردم!الان چند سالی از اون روزهای نحس میگذره

می‌دونم اگه بزنم و باشه نمیتونم ساکت بمونم

آره واقعا
یه زمانی یه چیزایی شک کردم ولی نتونستم ثابت کنم و شوهرم گفت سوءتفاهم هست و اشتباهه اینقد به خودم دری وری میگم چرا همون موقع ته قضیه رو درنیاوردم ک الان بعد از چند سال یه فکر یه شک منو مریض و افسرده کنه تهش یا همون موقع همه چیو می‌فهمیدم یا میموندم یا میرفتم

دوسه سال اول ازدواجم خیلی نحس بود و این اتفاقاتی ک گفتم اتفاق افتاد بعد از اون برگشتم به زندگی دگ شوهرم سرش به زندگی بوده دوستم داشته خودش که میگه هیچ کس هیچ زنی جای تو بود تا الان پای من واینمیستاد.
اون دوست عوضیش گم شد رفت.ولی من الان نمی‌دونم چرا بعضی روزا حالم بده به خودم دلداری میدم گیریم اون موقع هراشتباهی کرده ازریچگی بوده از نادونی بوده ولی نمی‌دونم کارم درسته یا نه چرا اصلا من این چند سال به اینا فکر نمی‌کردم الان ک بچه گیرم اومده باید به این چیزا فک‌ کنم.حالا برای آروم کردن خودم میگم برم ببینم سیم کارت چند تا داره

بیکاری؟؟

سیم کارت ها بعد یه مدت واگذار میشه
من خودم سیم کارت داشتم خاموش بود
الان دست یکی دیگس یعنی خریده
هنوزم بنام منه

وسواس فکری افتاده تو ذهنم
میگم ک اوایل ازدواج یه چیزایی شک کردم ک توضیحش خیلی مفصله همش میترسم باز گوشی و سیم کارت داشته باشه پنهانی 😔

هیچوقت جستجو نکن
هیجوقت دنبال سرنخ نباش
اگر چیزی باشه مطمئن باش بدون گشتن خودت میفهمی

آره می‌دونم خب وقتی واقعا خاموش کرده باشه دگ حتما به نامش نیست
بخدا اینقد ذهنم داغون شده نیاز به روانشناس پیدا کردم

بعدم وقتی نمیدونی اگر باشه چکار کنی این چه آزاریه

وقتی گوشی و سیم دگ باشه و تو محل کارش باشه من از کجا بفهمم

از منکه تو لیست سیمکارت هام بود هنوز با اینکه الان دست یکی دیگس

غیر ممکنه به کس دیگه واگذار شده باشه و هنوز ب نامت باشه

اصلا نیازی نیست بگردی
پس همه ما بگیم ما محل کار شوهرمون نیستیم نکنه یه کاری کنه

خب هست
پیام اومد که این سیم کارتا به ناممه
زنگ زدم روشن بود یه اقا جواب داد
دیگه خودم که به خودم شک ندارم
سیم کارت مال سال ۸۶ اینا بوده

برو بسوزون چون خیلییی ریسکیه

یه زمانی سیمکارت فعال بدون مدرک میدادن
دوست خود من بدون کارت ملی رفت سیمکارت گرفت

اگر باشه دگ نمیتونم زندگی کنم

زنگ زدم گفتم بسوزونن دیگه چک نکردم ببینم سوخت یا نه

این موضوع رو از ذهنت بیرون کن
و دنبال چیزی نگرد

مطمئن باش اگر قرار باشه بفهمه خودش سر راهت قرار میگیره

شک خیلی بده
قشنگ نفوذ میکنه و مغزتو مثل خوره میخوره.
افسار ذهنتو بگیر دستت تا آسیب نزده بهت

من موادش رو وقتی فهمیدم گفتم بیا کمکت کنم ترکت بدم یه غلطی کردی اشتباه کردی بیا کمکت کنم ولی زد زیرش ماه ها دیدم نعشه میاد خونه و من میدونستم خوب موندم تا اگه رفتم نگم زود تصمیم گرفتم دیدم نمی‌خواد ترک کنه رفتم وقتی رفتم به گوه خوردن افتاد بارها اومد دنبالم و با پدرم حرف زد تا آخرش برگشتم منظورم اینه ک موادش رو گفتم بیا ترک کن عب نداره گول خوردی بچه بودی ولی اگه سیم کارت و گوشی ببینم و بفهمم دگ امکان نداره بمونم ینی نمیتونم میشم یه روانی

اگه زندگیت خوبه از شوهرت راضی هستی بیخیال شو
اگه دنبال بهانه از شوهرت هستی بگرد

خب آخه میگم ک‌ قبلا یه غلطایی کرد و من هیچوقت نتونستم ثابت کنم هنوزم ک هنوزع بهش فکر میکنم کاش آلزایمر می‌گرفتم ولی همش خودمو قانع میکنم اون موقع بقول خودش بچه بوده ابله بوده و از همه مهمتر دوستی ک شبانه روز پیشش بود یک عدد لاشی به تمام معنا بود ک زن بند خداش بهش شک داشت

گذشته لعنتی ولم نمیکنه خودم به خودم تشر میزنم ک الان یادت افتاده قبلا چیکار کرده؟حالا ک چند سال گذشته و بچه داری 😔خدا بگم چیکارش کنه کارای ک‌تو گذشته کرد منو بدبین کرد

الان تو این ساعت تو این روز آره راضی هستم میگم ک هی وسواس فکری میاد تو سرم ک برو نگاه کن شاید خط دگ داشته باشه شاید با همونا تو تلگرام و جاهای دیگ باشه خاک تو سرم نمی‌دونم چرا اتفاقای گذشته منو ول نمیکنه 😔کاش حافظم رو از دست میدادم و از الان یادم میموند

اینکه تو دو سه سال اول زندگیمون یه غلطایی کرده چی😔 باید برم پیش تراپیست فک کنم

بیخیال بابا،می خوای زندگیو به کامت تلخ کنی؟اگه الان مشکلی نداره دنبال چیزی نگرد

برو پیش مشاور اینجا کسی نمیتونه کمکت کنه

شاید اگه اتفاقات گذشته برام روشن میشد و همون موقع درست تصمیم می‌گرفتم الان اینقد ذهنم بهم ریخته نبود.
حق با شماست بهتره دنبالش نگردم

حتما میرم چون این افکار دارن آزارم میدن

ممنونم خانوما 🙏🏻🌹

نترس ان شاءالله هیچوقت همچین اتفاقی نمیوفته🌹