دوستان سوال عکس میزارم بخونید و بهم بگید بهترین راه حل چیع ممنون

حالا هر چی
بنظرم نباید اونطور با مادرش حرف میزد

سلام عزیزم سحر جان درست میگه نباید با اون لحن با مادرش صحبت می‌کرد اینجا با عرض معذرت اشتباه از همسرتون هست میتونست حرفشو بهتر بزنه که مادرشون دچار سوتفاهم نشه

بازم نظر من بازم عذرخواهی میکنم عزیز بچه دوم هم به سلامتی دنیا بیاد به مادر شوهرت نیاز داری پس اگه میتونی به شوهرت بگو حالا به هر نحوی از دل مادرش در بیاره وگرنه تو خودتو بد نکن

بنظر من شوهرتون اشتباه کرده
فقط بچتو دوست داشته که بغل میکنه بازی میکنه
میتونست به ارومی به مامانش بگه مامان نکنه بد عادت بشه و ..

چند ین بار تذکر داده ب مادر شوهرم... ولی گوش شنوایی نداره کار خودش میکنه حتی تو اشپزخونه بغل گاز بغلش میکنه موقع اشپزی شوهرم سر اینکه این کارا میکنه بهش گوش زد کرد خطرناکه اخه موقغ اشپزی بغل میکنی...

من خودم دخالت ندادم حرف زدن بین خودشون زدن ولی من دیگ سعی میکنم با شوهرم برم خونشون این ک خودم برم تنها معلوم وجه خوبی نداره... من میرم ک یه تایم کمی استراحت کنم ولی میبینم حرفا پشتم میزنه و پیاما میده... انگار من اصلا بچم جم نمیکنم تازه اونجا ک میره بهش رسیدگی میشه

این کار یکی دو بارش نی ک با لحن خوب حرفم خیلی زده ولی انگار ن انگار کارا خطرتاک زیاد انجام میده شوهرم دیگ عاصی کرده

خوش بحالت که مادرشوهرت بچه تو نگه میداره یا بغل میکنه منکه از خدام بود یکی بچه مو بغل کنه

مثلا چیکارمیکنه

حالا من نوشتاری نوشتم و خلاصه کلام... وگرنه لحن بدی حرف نزد مث همیشه بهش گفت

عزیزم نگع داشتنی ک پر حرف و سخن باشه فایده داره؟

بهش بگو میبینی که من شکمم بزرگه نمیتونم بغلش بگیرم حالا کمک میکنی خدا خیرت بده
هفته ای یه روز دیگه اینهمه حواشی داره وای به هرروز

پشت من ب شوعرم حرف میگه کار خوبیه بنظرت

منم همینه حرفم

خب میتونی رفت وآمدتو کمترکنی

ببرش پارک عوض خونه مادرشوهرت

کمتر از دو هفته و هفته یک بار... دیگ گفتم با شوهرم میرم همون یه ساعت ک هستیم تموم و زود میایم