دوست دارم اینجا بنویسم چون هیچ جایی امن تر از اینجا نیست برام هرکی دوست نداره بخونه نیاد....
از بچگیم بدبخت بودم همیشه سرکوفت میخوردم و مقایسه میشدم هیچوقت خطا نرفتم و هیچوقتم بهم اعتماد نداشتن، از بس همه جا تحقیرم میکردن همه به خودشون اجازه میدادن باهام بد باشن یه نمونش: یادمه بچه بودم یه روز زن عموی مامانم گفت پری سلام نمیکنه حالا من سلام کرده بودم یادمه بعد بابام دعوا که چرا سلام نکردی هرچی قسم میخوردم حرف اونا رو بیشتر باور میکرد تا منو همیشه همین بود حرف همه رو باور میکرد الا خودم... هیچوقت هیچکسو نداشتم... نه خانواده پدری باهام خوب بودن نه مادری... باز خانواده مادریم بهتر بودن داییم و زن داییم و خاله هام دوسم داشتن. بابام خیلی بداخلاق بود خیلی ، خیلی بد حرف میزد، همیشه خفه بودیم، مامانم همیشه تحقیرم میکرد همیشه مقایسه میشدم با دخترای مردم از بس مقایسه میکرد که بدون دلیل از اون دختره بدم میومد، یادم نمیره با یه خانواده که بعدها فهمیدم خواستگارم بودن رفتیم سفر بعد من یه چیزی گفتم که بدم نبود یادم نمیاد دقیق یهو مامانم جلو زنه گفت پری هم بلد نیست حرف بزنه 😔 یه درصد فکرشو نمیکرد که بااین حرفش روی زنه تو روم باز میشه. جلو همه چشم غره میرفت یعنی به همه اجازه داده بودن هرجور دوست دارن رفتار کنن و هیچوقت پشتم نبودن... خواهرم که ازدواج کرد، شوهرش شد گل سر سبد خونه ، یه خونه تک خواب داشتیم که ظهر در قرق داماد بود شب هم پدرو مادرم اگه بگم من تو راهرو میخوابیدم باورتون نمیشه... یکسال اینجوری زندگی کردم، راحت نبودم دومادم کلا اونجا بود همیشه بخاطر دوماد تو سری خوردم همیشه شاکی بودن همه جاهم سرشو زیر مینداخت میرفت، اگه حرفی میزدم و داماد میفهمید کلی حرف بارم میکرد مامانم. خبرش عروسی گرفت و رفت بازم یه روز اونا اینجا بودن یه روز ما اونجا بچه دار شدن کلا خونه ما بودن و نوه جون اومد جولان دادن و باز ما تو سری بخوریم... خونمون ساختیم من اتاق دار شدم یکم راحت شدم باز عروس اومد و دخالتاش شروع شد، اونقدر دیده بود تحقیرم کردن که به خودش اجازه میداد منو زیر نظر بگیره و بره بهشون بگه و باهام دعوا کنن کلا کارش همین بود.. حتی بابام جلوی مهمون هم باهام بد حرف میزد... اگه با دوستام میرفتم بیرون دیررمیومدم مامانم به دوستام میگفت جنده ها بااینکه از گل پاک ترن و بهشون قسم میخورم. اگه چیزی میخریدم میگفت معلوم نی پولشو از کجا آورده اگه با تلفن حرف میزدم میگفت معلوم نی داره با کی حرف میزنه، شدم پر از عقده، دانشگاه دولتی قبول شدم بابام میبردم و میاوردم کلی غر میزد که دختر فلانی پیام نوره راحته هرروز کلاس نداره😑 ترم سه بودم شوهرم اومد خواستگاریم، از بس عقده ای بارم آوردن زود وابسته شدم... عقد کردیم و از بس ننم خودشو کم گرفت و پایینمون آورد که فکر کردن ما از خدامون بوده شروع کردن اذیت کردن که پیر شدیم تا فهمیدن چطوری رفتار کنن.. به قول بابام واسه شوهر دادن ما اول مامانم عاشق میشد بعد ما. خداروشکر خوشبختم تو زندگیم و دوتا بچه سالم دارم شوهرمم خوبه مثل همه کامل نیست ولی خوبه راضیم.
هنوزم مامانم دست از رفتاراش برنداشته، بچه هامو بذارم پیشش برم جایی که واجبه اینقدرررر زنگ میزنه که آخرش مجبور میشم بد حرف بزنم حالا چشه ، بچت همش بغل میخواد و نمیتونم و میخوام برم مسجد و روضه و فلانوووو ، حالا بچم پنج ساعت بذارم پیش مادرشوهرم هیچی نمیگه تازه سرگرمش میکنه اصلا بغل نمیخواد، حالا بخاطر اینکه دخترمو دعوا کردم کلی نیچار بارم کرده و خودشو دختر عنترش کلی بهم حرف زدن و تهشم بهم فحش داد که بمیرم یادم نمیره عروس عوضیشم زنگ زده به شوهرم... شوهرمم گفته منم دخترمو دعوا میکنم بچه رو دعوا نکنی که نمیشه... حالا خواهرم اینقدر جانیه یه یبار بچگیای دخترش، ماست ریخت رو فرش گرفت زدش و پا گذاشت رو شکمش، دخترای داداشمم همیشه کبودن... اینا رو نمیبینن ولی من به بچه هام بگم تو میرن راپورت میدن کصافطا...
منم جواب تلفنشونو نمیدم و قطع رابطه کردم در خونمم روشون باز نمیکنم دیگه برام مردن...
هیچکاری نکردم نه نیارن اگه بفهمن اینقدر منفی بافی میکنن تا آخرش یا اتفاقی میوفته یا .... مثلا بفهمن میخوام برم سفر میگن آخ بچه ها مریض نشن فلان آخرش یا مریض میشن یا یه بلای دیگه..
خدا نکنه اتفاقی بیوفته تا عمر دارم هی به روم میارن، همین دیروز بود فلان شدا همین دیروز بود بسان شدا...
هیچوقت نذاشت باهاش دردودل کنم تا حرف میزدم میگفت اوف باز سرگذشتای پری شروع شد...
بعدم میگه فلانی با دخترش انگار دوتا دوستن🙄🙄
از دستشون نابودم که هیچوقت نمیگذرم ازشون داستانشون دراااازه
پرسش (1404/09/05):
دلم میخواد اینجا خودمو خالی کنم.....
528
26
حدود 5 ساعت قبل
پریناز 😍
2
حدود 5 ساعت قبل
Hanie ...
سلام عزیزم .. ناراحت شدم برات حق داری توام دلگیر بشی
فرقی نمیکنه پدر و مادر باشن یا هرکس دیگه وقتی آدم سمی زندگیتن و حس بدی بهت میدن باید بزاریشون کنار
آرامش روح و روان خودت از همه چی مهم تره
فرقی نمیکنه پدر و مادر باشن یا هرکس دیگه وقتی آدم سمی زندگیتن و حس بدی بهت میدن باید بزاریشون کنار
آرامش روح و روان خودت از همه چی مهم تره
2
حدود 5 ساعت قبل
نرگس @
سلام عزیزم
منم ناراحت شدم
آدم خدایش یه پدر و مادر که بیشتر ندارد همونا هم با آدم اینجوری رفتار کنند خیلی رو روحیه و اعصاب آدم تاثیر میزارد
یکی از دوستام اونم همیشه از مادرش برام درد و دل میکنه ...
اما چه میشه کرد بعضی پدر و مادرها خوبی نیستن نمیشه هم آدم تغییرشون بدد عوض هم نمیشن
تو هم کمتر برو بیا بیخیال میدونم سخته دلت میسوزد و ناراحت میشی از رفتار و حرفهاشون
آرامش و روان خودت بقول دوستمون از همه چی مهم تر
با بچه هات و شوهرت خوش بگذرون و زندگی تو بکن
هر موقع جایی کار داری بچه را هم خونه همون مادرشوهرت بزار
منم ناراحت شدم
آدم خدایش یه پدر و مادر که بیشتر ندارد همونا هم با آدم اینجوری رفتار کنند خیلی رو روحیه و اعصاب آدم تاثیر میزارد
یکی از دوستام اونم همیشه از مادرش برام درد و دل میکنه ...
اما چه میشه کرد بعضی پدر و مادرها خوبی نیستن نمیشه هم آدم تغییرشون بدد عوض هم نمیشن
تو هم کمتر برو بیا بیخیال میدونم سخته دلت میسوزد و ناراحت میشی از رفتار و حرفهاشون
آرامش و روان خودت بقول دوستمون از همه چی مهم تر
با بچه هات و شوهرت خوش بگذرون و زندگی تو بکن
هر موقع جایی کار داری بچه را هم خونه همون مادرشوهرت بزار
3
حدود 4 ساعت قبل
فاطمه ا
سلام بنظرمن اگه کسی ازیتت میکنه حتی تو زندگیت دخالت میکنه دورش خط قرمز بکش
0
حدود 4 ساعت قبل
فاطمه ا
بنظرم اونی که زبونش دراز تره رو بیشتر قبول دارن تااونی که ساده و ساکته
2
حدود 4 ساعت قبل
فاطمه ا
بنظرم رفت و امدتو با خانوادت قطع کن
0
حدود 4 ساعت قبل
مامان مهناومهدی ،
سلام عزیزم
خیلی قشنگ درکت میکنم مال من به اندازه تونبودن ولی منم ازطرف خیلیابی مهری بی محبتی دیدم تاوقتی مجردبودم دور سرم پروانه بودن همین که ازدواج کردم روز به روز ازم دورتر شدن
الان سالی یبارهم خونم نمیان تازنگ نزنم اوناهم نمیزنن ۳خواهردارم ۱برادر
ولی خیلی باهام سردن هرجوره هم بهشون محبت میکنم ولی انگار به چشم نمیاد
منم الان ۱۰روزه دیگه تصمیم گرفتم بهشون زنگ نمیزنم اوناهم اصلا نزدن قشنگ شناختمشون
هرچقدر دور بمونی به نفع خودته اصلا باهاشون گرم نگیر بیخیال باش اگه زیادپیگیر باشی خودت ضربه میبینی
ولی واقعا برات ناراحت شدم💔💔
خیلی قشنگ درکت میکنم مال من به اندازه تونبودن ولی منم ازطرف خیلیابی مهری بی محبتی دیدم تاوقتی مجردبودم دور سرم پروانه بودن همین که ازدواج کردم روز به روز ازم دورتر شدن
الان سالی یبارهم خونم نمیان تازنگ نزنم اوناهم نمیزنن ۳خواهردارم ۱برادر
ولی خیلی باهام سردن هرجوره هم بهشون محبت میکنم ولی انگار به چشم نمیاد
منم الان ۱۰روزه دیگه تصمیم گرفتم بهشون زنگ نمیزنم اوناهم اصلا نزدن قشنگ شناختمشون
هرچقدر دور بمونی به نفع خودته اصلا باهاشون گرم نگیر بیخیال باش اگه زیادپیگیر باشی خودت ضربه میبینی
ولی واقعا برات ناراحت شدم💔💔
0
حدود 4 ساعت قبل
م m
سلام عزیزم واقعا ناراحت شدم طوری رفتار کردن که آدم حس میکنه فرزند اونا نیستی
با بقیه هم رفتار این چنینی دارن ؟
بهتره ارتباط کمتری داشته باشید
سرگرم زندگی خودت باش عزیزم😘
با بقیه هم رفتار این چنینی دارن ؟
بهتره ارتباط کمتری داشته باشید
سرگرم زندگی خودت باش عزیزم😘
0
حدود 3 ساعت قبل
بهاره 😊
سلام عزیزم عمیقا برات ناراحت شدم خیلی در حقت بد کردن
کار خوبی کردی ک قطع ارتباط کردی
یه چند وقت اینجوری رفتار کن شایدبه خودشون بیان
با خانواده شوهرت مهربان باش و با اونا رفت و امد کن ولی به اندازه و نزار متوجه قطع ارتباطت بشن
حتی از بدی خانوادت پیش شوهرت هم تعریف نکن
بدجاش سعی کن با دوستی رفت و امد کن
دخترت هم دیگ سنش به مهدکودک میخوره بزارش اونجا مشغول میشه
کار خوبی کردی ک قطع ارتباط کردی
یه چند وقت اینجوری رفتار کن شایدبه خودشون بیان
با خانواده شوهرت مهربان باش و با اونا رفت و امد کن ولی به اندازه و نزار متوجه قطع ارتباطت بشن
حتی از بدی خانوادت پیش شوهرت هم تعریف نکن
بدجاش سعی کن با دوستی رفت و امد کن
دخترت هم دیگ سنش به مهدکودک میخوره بزارش اونجا مشغول میشه
2
حدود 3 ساعت قبل
Zahra Nasiri
ای بابا اینا دیگه چجورادمین حالاگذشتهاگذشته و نمیشه کاریش کردولی الان جایی که بهت احترام نمیزارن ونمیخوان نروحتی خونه پدرمادرخودت باشه خانواده خودتن مجبورنیستی تحمل کنی مگه ادم چقدرجون داره چقدراعصاب داره که اونم درراه خانوادها بده بره حیف نیس شماالان بادوتابچه کوچیک و همسرخوب وقتو انرژیتو اعصابتوواسه اونابزاری بهتره تا پدرومادرو خواهرو شوهرشو بچش ول کن نروتااذیت نشی
1
حدود 3 ساعت قبل
مامان فاطمه
عزیزم اگه شوهرت دوستت داره و بهت احترام میذاره تو فقط پیشه اون بمون با تو خودت یه خانواده داری با همون باش
سعی کن مثل مادرت با دخترت نباشی
همیشه بالا ببریش و دوستش داشته باشی
سعی کن مثل مادرت با دخترت نباشی
همیشه بالا ببریش و دوستش داشته باشی
0
حدود 2 ساعت قبل
مامان کوچولو🤤 ......
چقدر ناراحت شدم
هر کی عذیتت میکنه حس خوب ازش نمیگیری باهاش قطع ارتباط کن حتی اگه اون شخص مادرت باشه
حالا اگه یه بار ازت گلایه کرد که نمیای یا زنگ نمیزنی همه حرفای که به عقده تبدیل شده رو بگو خودت خالی کن .
شاید اونم متوجه نمیشه که تو میشکنی
شاید مامان بهتری بشه
انشالا ارامش به روح و جسمت برگرده عزیزم🥰
هر کی عذیتت میکنه حس خوب ازش نمیگیری باهاش قطع ارتباط کن حتی اگه اون شخص مادرت باشه
حالا اگه یه بار ازت گلایه کرد که نمیای یا زنگ نمیزنی همه حرفای که به عقده تبدیل شده رو بگو خودت خالی کن .
شاید اونم متوجه نمیشه که تو میشکنی
شاید مامان بهتری بشه
انشالا ارامش به روح و جسمت برگرده عزیزم🥰
0
حدود 2 ساعت قبل
طهورا 💚
عزیز
خیلی اذیت شدی
ولی ازت خواهش دارم
سر تربیت بچت خیلی دقت کن
سعی کن خیلی کتاب تربیتی بخونی
ان شالله بچه هات همیشه قدر دانت باشن و بخاطر داشتنشون همیشه شکر گزار باشی
اینو گفتم چون آدما اصولا سبک تربیتی پدر مادرشونو پیاده میکنن خواه ناخواه
خیلی اذیت شدی
ولی ازت خواهش دارم
سر تربیت بچت خیلی دقت کن
سعی کن خیلی کتاب تربیتی بخونی
ان شالله بچه هات همیشه قدر دانت باشن و بخاطر داشتنشون همیشه شکر گزار باشی
اینو گفتم چون آدما اصولا سبک تربیتی پدر مادرشونو پیاده میکنن خواه ناخواه
0
حدود 2 ساعت قبل
طهورا 💚
بچتم رو فرق سرت بزار همه جا
تا کسی حتی پدر مادرت احیانا اجازه بخودشون ندن بهش بی احترامی کنند
تا کسی حتی پدر مادرت احیانا اجازه بخودشون ندن بهش بی احترامی کنند
0
حدود 1 ساعت قبل
Elham 🌹🌹
سلام گلم برخی از حرفات بین همه دهه شصتی ها مشترکه .ولی خوب میکنی جایی که احترام برات قائل نیستن نرو و بهترین راه حل ترکشون هست .بزار اونا دلتنگ تو بشن بیان سراغت .....
سوالات مشابه
- نمیدونم چکارکنم نگرانم برا آیندم بااین مشکلام😭😓😞😔😔
- زندگیتون بعددنیااومدن بچتون چطوری شده😑😑😢
- سلام کسی هست؟
- 😭😭🤮خواهرم با حسادتش و اخلاقش اعصابمونو خراب میکنه😭😭😭
- دلم گرفته بچه ها 😔
- سلامخانم ها بیاین باهم درد ودل کنیم
- اونایی ک دلشون گرفته بیان
- سلام بچه ها دوست دارین بیاین
- برای تو مینویسم پسر ندیدهام
- بچهها بیایین من دارم دق میکنم




