Ooma
پرسش (1404/05/28):

حال و هوای بعد زایمان با وجود دوتا بچه کوچیک

سلام مامانا. من از وقتی زایمان کردم یه حس دلهره و نگرانی دارم.پسر اولم خیلی بزرگ نیست میترسم بیفته رو سر نوزاد. هنوز جرات نکردم برم خونه خودم. شب که میشه احساس تنهایی میکنم. خداروشکر بچه فعلا آرومه. شماها چیکار کردین. چجوری با دوتا بچه کاراتونو میکنین. خودم اصرار دارم که برم خونه ولی ته دلم میترسم از پسش برنیام

دو روز اول خیلی به برادرش حسادت میکرد.الان خیلی بهتر شد. ولی الان کمک دارم. نگهش میدارن استراحت کنم.به کارام برسم. غذام امادست. برم خونه چیکار کنم. شوهرم صبح میره سره کار غروب میاد خونه
سلام
عزیزم یه تخت یا گهواره بلند بخر که دست پسرت نرسه بهش
یکم که بزرگتر بشه دیگه راحت تره
من وقتایی که پسرم بیداره یا دائم بغلمه یا اگه کاری داشته باشم میزارم تو کریر روی کابینت
سلام عزیزم.تخت ندارم ولی گفتم منم همین کارو کنم.بزارم تو کریر بزارم رو کابینت. شما تو کریر چی می‌زاری .خیلی گوده
وای عزیزم شما ۳تا داری. خدا قوت. چه می‌کنی
نه معمولیه خیلی گود نیست ولی خیلی نزار کمر درد نگیره
اره راست میگی به کمر فشار میاد.دلم خیلی میسوزه.بخاطر برادرش باید اون تو حبس باشه😄
قربونت
پسرم بغلیه گریه میکنه باید بغل کنم وقتی خوابه تو تخته که دورش پوشیده اس داخل دیده نمیشه بچه ها سمتش نمیرن
برای من این مدله تختم
برای من این مدله تختم
غذا چی. وقت میکنی؟ استراحت کردن چی. من مجبورم پسر بزرگمو بعضی روزا بفرستم خونه مادرا هم استراحت کنم هم اون حوصلش سر نره. یا مادرم یوقتایی بیاد خونم صبح تا غروب باشه. تا کم کم به شرایط عادت کنم.
غذا اکثرا پسرم خواب بودنی درست میکنم دیر و زود میشه گاهی وقتها که نمیخوابه کریز میزارم پیشم تو آشپزخونه
استراحت هم فقط خواب شب
مامانم خیلی کمکم میکنه بچه هارو اکثرا میبره بیرون
تا ۵ ،۶ ماه سخته یکم که بچه بزرگ بشه خیلی بهتر میشه شرایط
قربونت عزیزم. مرسی از راهنماییت
❤️❤️
زیاد به خودت سخت نگیر حالا خونه تمیز نبود و غذا سروقت حاضر نباشه چیزی نمیشه
من ی تاب ریلکسی گرفتم دخترم داخل اون خیلی ارومه
از همون روز اولم دخترمو گذاشتیم تو بغل پسرم
همشم به پسرم توجه میکردیم خداروشکر خیلی باهم خوبن
وقتی جایی میریم دخترم گریه میکنه پسرم سریع پستونک میزاره دهنش یا شیشه شیر میگیره براش
حال و هوای بعد زایمان با وجود دوتا بچه کوچیک
سلام‌خانوم یه سر بیا تاپیک روزای دلهره مون😂😂😂😂😂😂
سلام گلم بیشتر به پسر اولت توجه کن تا حسادت از سرش بیفته من کمکی ندارم دست تنهام ولی پسر کوچکم می‌خوابه میزارم سرجاش پسر بزرگم میبرم پیش خودم سرگرمش میکنم هم به کارام میرسم هم پسر بزرگم دیگه مراقبشم نره سمت داداشش
اوایل سخته ولی زودی به داداشش عادت میکنه
البته بهونه گیر عصبی لجباز هم شده با اینکه خیلی بهش توجه میکنم
سلام گلم منم ازاین تاب هاگرفته بودم اززمینم فاصله شوزیادکرده بودم دخترمومیذاشتم تواون دست پسرم بهش نمیرسیددیگه تاوقتی که دخترم چهاردست وپا رفت واقعاتابش خیلی بدردم خورد.عصای دستم بودالان دیگه بزرگترشدن همبازی هم شدن
بیشتر پسر بزرگتون رو اولویت قرار بدید حتی موقع شیر دادن کاری داره تا حد ممکن انجام بدید
همزمان میخواد بیاد بغل تون بگذارید بیاد
از وسایل های نی نی میخواد استفاده کنه اجازه بدید
پستونک میخواد بدید
البته با توجه به شناخت خودتون از پسرتون
برای دختر من این کارا جواب داد
کریر رو زمین هم چیزی نمیشه بذار یه گوشه که پشتش به جایی تکیه داشته باشه خواست بیفته چپه نشه
بیشتر نگران اینه که دست پسرش به بچه نرسه
سلام عزیزم اولین کاری که بهتره انجام بدی آموزش خواب مستقل هست چون اینطوری هم استراحتت رو داری هم ساعت خوابشون دستته و میتونی تو اون تایم به کارا برسی (هرچند مند استراحت میکنم)هم وقتی بچه ها مستقل خوابیدن رو یاد بگیرن لازم نیست زیر سینه یا روی پا و... بخوابند .
پیج مامی داکتر عالیه واسه آموزش.

دوم اصلا به خودت سخت نگیر من فقط غذا درست میکنم همون لحظه ظرف هارو میشورم دیگه هیچ کاری نمیکنم . مهمون هم بیاد برام مهم نیست.

خرید های مواد غذایی هم تلفنی انجام میدم .

تو تایم خواب بچه ها هم میخوابم یا استراحت میکنم.

با افسردگی بعد زایمان هم دست و پنجه نرم میکنم اما سعی میکنم شب گریه کنم در طول روز که حس بد میاد میگم شب فرصت گریه داری الان نه😂😂😂

حموم هم هر سه تا باهم میریم 🥴😂


تو اون تایم خواب دخترم با پسرم به کارای آشپزی و ظرف شستن میرسم.

تو تایم بیداری هردو هم فقط بازی میکنیم .
سر دوماه بعد کولیک اوضاع بهتر میشه نگران نباش
ب نظرم فقط خودتو باید قوی کنی
ویتامین هاتم منظم بخور
بعد همش با پسر بزرگت وقت بگذرون و بهش یاد بده که با داداشش مهربون باشه
وای کابینت چه ریسکی میکنی
وای ماشاالله به نی نی های خوشگلتون رنگ چشماشون 🥰🥰🥰😘😘😘رنگ چشماشون بخودت رفته .میشه دختر منم چشماش رنگی بشه 😍
به نظر تا وقتی کامل از نظر جسمی اوکی نشدی نرو خونه خودت ....چون خیلی سخته من تجربه کردم
خودم کنارش هستم از پیشش نمیرم
آقا چقد شماها مث منین
منم خیلی دغدغه دارم با پسرم
پسر من حسودی نمیکنه خیلی هم میاد میبوستش
ولی انقد این چند روز بیرون رفته با بچه ها بازی کرده خیلی شیطون و لجباز و بی ادب شده 🥲
مامانم بنده خدا هی میاد میبرتش با خودش
و گرنع پدر من در میاره
🥲
منم همینطور بودم
پسرم خیلی کوچیک بود دومی اومد
خیلی سخته خیلییییییی
ولی عادت میکنی چون چاره ای نداریم
من کمک هم ندارم
پسرم خیلی حسودی میکنه به کوچیکه همش دعوا دارن😃
واقعا ما هم میتونیم مث بقیه به زندگی عادی برگردیم ؟؟؟
شما که خوشبحالن خونه مامانتی من۱۰روز مامان بوذپیشم ۱۱روز رفت من ماندم و ۲تا بچه ۱ساله و ۱۱روزه😂😂
میشه واقعا بدون اغراق بگین چجوری شد شرایط زندگی
من داخل کریر پتو تا میزدم میزاشتم اوایل پتو گلبافت نوزادی
الانم با اینکه ۵ونیم ماهش دخترم پتو دور پیچشو تا زدم میزارم روش.
کریر ها واقعا غیر استاندارد هستن.
من تو ماشین کلا تو کریر میزارم
تو خونه هم تو آشپزخونه کار داشته باشم میزارم توش
عصای دستمه😁
چرا من احساس میکنم رفته رفته داره سختر میشه
دخترم بشدت وابسته منه تا از جلو چشمم میرم گریه میکنه.
و اینکه خواب ظهرش از ۲ ساعت رسیده به دوتا چرت نیم ساعته که فقط میتونم برم‌حمام اونم با ترس و لرز چون غلت میزنه میترسم
بچه داری که کلا سخته اصلا آسونی در کار نیست هرچی بزرگتر میشه بدتر
ولی این که یکسره مراقب باشی بچه بزرگتر نیفته رو کوچیکه یا نزنتش و... این یکم که بزرگتر بشه بچه بهتر میشه
اوهوم
ولی واقعا چجوری به بچه دومی و سومی فکر کردین
من فکر کردنم بهش روانیم میکنه
بشدددت کمر درد دارم و کلافه نمیتونم بکارام با نظم برسم.
به درس و دانشگاهم که اصلا بیخیال سدم
مسافرت و تفریح که اسمش میاد تنم میلدزه🥺🥺🥺
من اصلا به فکر بچه سوم نبودم خدا خودش خواست برامون
چون خیلی سخت بود و الان هم هست
من که درسم رو همون ازدواج کردم بیخیال شدم
یه کم بزرگ بشن مسافرت هم میشه رفت منم مثل تو فکر میکردم اوایل ولی خیلی نباید سخت گرفت
شما یه بچه داری؟
منم بچه میخواستم ولی گفتم الان پسرم کوچیکه نمیخوام یه دوسال دیگه ولی خدا داد ....
شما هم حالا بچت کوچیکه بزار بزرگ بشه کمی از آب و گل در بیاد بعد خودت احساس نیاز میکنی میگی باید یه هم بازی برای بچم بیارم .حقیقت هم همینه واقعا یه بچه برای ما راحتیه ولی ظلم در حق بچه اوله که تنها باشه ......
ایشالله به سلامتی زایمان کنی❤️
بچه ها خیلی ممنون از نظرات خوبتون🙏🙏😍😍
مشکل منم هست
مامانم صبح تا ظهر پسر بزرگم می‌بره
ولی وقتی شب میشه و کولیک پسر کوچکم شروع میشه خیلی اوضاع بهم میریزه
اصلا نمیشه به پسرم برسم و خب قاعدتاً اونم ناراحت میشه
زهرا بیا تاپیک دفع پروتئین😐😂
تاپیک روزای دلهره🐸
سلام عزیزم.اون تاپیکو پاک کردم. خوبی؟ دختر گلت خوبه؟,
من دو روزه بهترم.فقط اطراف جای بخیه ام قرمزه.بنظرت طبیعیه؟
فدات گلم انشاالله سلامت باشی❤️
ببخشید بابت عکس
ببخشید بابت عکس
فدای تو ما هم خوبیم
اره بابا خونابه نیاد مشکلی نیست
نگاه کن.زیر بخیمه
عزیزم😍😍😍مال من ۲۴۰۰😄😄😄
خیلی ریزن.آدم دلش نمیاد بغلشون کنه
اینایی که انگار تاول هستن ازاول داشتی؟؟؟
اینا تاول نیستن. پوستی هستن که تو بارداری باز شد ترک گرفت
دقیقا مال منو میبرم بهداشت بچهارو میبینم انگار ۲۰ کیلو هستن🤣🤣🤣🤣
دقیقا. دونفر بامن زایمان کردن انگار بچشون ۳ماهه بود😁
خب پس مشکلی نیست بنظرم عادیه خب عمل کردی معلومه جاش قرمزه
دلم‌میخاست ماماناشونو کتک بزنم😄🤣🤣🤣🤣🤣🤣آخر آرزو یه بچه درشت به دلم موند🤣🤣🤣🤣
میگم نکنه خونریزی یا عفونتی چیزی باشه
نه بابا مهم جای عملته که خوبه
دقیقا.حالا بچه من خوب شیر میخورد حسادت میکردن. 😂
ارههه🤣🤣🤣🤣🤣🤣گفتم فقط تپلی بشی کارشون دارم
الان نگاه میکنم زخمتم بسته س دیگه نگران نباش
نگران شدم یکم.میگم شاید چون زیاد می‌شینم زیرش ملتهب شد
نه بابا ربطی نداره
🙃🙃