ذکری دعایی چیزی جهت رفع مزاحم

سلام پری یجا خوندم روزی ۹ بار سوره کوثر تا۹ روز بخونی برای رفع مزاحم موثره
به نیت اینکه شر مزاحم کنده بشه باید بخونی دیگه خودت نیتتو بگو

خدا لعنت کنه این جور رفیقارو ک از صدتا دشمنم بدترن

اگه به گوشی همسرت دسترسی داری میتونی شمارشو بلاک کنی؟

نذر کن به هر امام یا امام زاده یا شهیدب که بهش اعتقاد قلبی داری
مثلا نذر سیب شهید جهانیاری
خیلی جواب میده💚

بزنی تو نت میاد قضیه اش

دعا و جادو جنبل جواب نمیده ؛ باید از ریشه مشکل رو حل کنی
بعضیا با صحبت متوجه اشتباهشون میشن ؛ بعضیا هم باید مثل خودشون باهاشون رفتار کنی( تقابل به مثل) تا بفهمن ؛ بعضیا با دعوا ؛
اگه حرف زدی گوش نداده ؛ اگه دعوا کردی اهمیت نداده ؛ مثل خودش باهاش رفتار کن
میتونی هر بار ک دوستش بهش زنگ زد به یه نحوی گوشی رو بگیری از شوهرت و به دوستش بگی با اون یکی دوستش رفته بیرون (پای دوست فرضی دیگه رو باز کن ؛ شاید اینجوری رابطشون شکراب بشه و شرش کم‌بشه) یا مثلا امشب میخواد با دختر یا پسرش وقت بگذرونه وقت برای ادمای بی اهمیت زندگیش نداره
قدرت کلمات رو دست کم نگیر ؛ همه ما تو زندگیمون حتی یکبار هم ک شده با حرف های بقیه اذیت شدیم
اگه دیدی دیگه هیچ جوره راه نداره ؛ خودت بشو عین شوهرت با خانواده ات یا دوستات یا شخصی ک بهش اعتماد داری هماهنگ کن هر روز بهت زنگ بزنن یا بری بیرون یا بیان خونت ( اگه اونا اومدن شوهرت رو راه نده خونه ؛بگو معذب میشن و یا جمع خانومانه است و فلان ) یا اگه رفتی بیرون کارهای خونه رو نکن ؛ شام و نهار آماده نباشه و .. اگه شوهرت حرفی زد بگو وقت گذرونی با دوست ک خیلی خوبه منم دارم کار تو رو میکنم
این راه اخر ممکنه نتیجه بده و شوهرت متوجه اشتباهش بشه ولی در عین همین حال ممکنه اوضاعت رو بدتر کنه و باعث بشه شوهرت بیشتر لج کنه و بیشتر سمت دوستش کشیده بشه
میتونی هربار ک شوهرت خواست بری بیرون همراهش بری ؛ اینم یه راهه ، با یه بچه ۵ ماهه فوق العاده سخته میشه ولی نشد نداره
یا اینکه میتونی هربار ک شوهرت خواست بره بیرون ؛ زود دست بکار بشی و بچت رو بسپاری شوهرت بری بیرون ؛ این یکی واقعا سخته چون ممکنه فکر بچت هی اذیتت کنه شیر خورد ؛ نخورد ؛ پی پی کرده یا نکرده و ..
میتونی کلا بی محلی کنی ؛ اولویتت رو شخص دیگه ای قراره بدی ؛بعضی ادما بی محلی دیدن از شخصی ک انتظارش رو ندارن نابودشون میکنه ( این راه هم ممکنه نتیجه عکس نشون بده )
راه برای انجام همه اینا هست فقط باید ببینی شرایط تو با کدوم سازگار تره
قدم اخر هم دیگه تهدیده ؛ حالا با هرچی ، ولی تهدیدی ک انجامش بدی نه فقط حرفشو بزنی
اینکه خودت مستقیم وارد عمل بشی و به دوستش هشدار بدی هم راه خوبیه ولی ممکنه اصلا جواب نده و دوستش رو پر رو تر کنه ؛
در اخر امیدورام شرش کم بشه
یادت نره قدرت کلمات رو دست کم نگیر ؛ شاید اصلا نیاز به انجام هیچ کاری نباشه و فقط با انتخاب و زدن حرف مناسب در موقعیت مناسب شوهرت به خودش بیاد ؛ بعضی وقتا فقط یک جمله کافیه تا زندگی یه شخص رو نابود کنی یا به بهشت تبدیلش کنی

ایه ۹۸ سوره مومنون اگه واقعا مخل آرامش هستن صد مرتبه بخون یه مدت بخون کلا

اینو انجام دادم جواب نداده لامصب انگار کنه چسبیده....
یه هفته پدرشوهرم و مادرشوهرم رفتن اصفهان خونشون سپردن به ما . یهو فهمیدم اقا دوستش برمیداره میرن اونجا قلیون میکشن. حتی گاهی میشد خود نکپتش زنگ میزد منم به مادرشوهرم گفتم حالا قراره دخترش بیاد سر خونه بمونه

یه هفته قراره برن کربلا

شوهر من از خداشه من خونه نباشم این لجنو بیاره خونه یا باهاش بره بیرون

بخدا آرامش برام نذاشته شوهرمم حسابی طرفشه قیافشو اگه ببینی انگار کارتن خوابا

خواهر خودش میخواد باهاش بره بیرون من بلاک کنم باز میره درش میاره. از هر دری بگی وارد شدم.

صحبت کردم، دعوا کردم هم خودم هم باباش، ولی به حدی عصبانی شد که زد گوشیشو شکوند، دوستای من عادت ندارن دیروقت برن بیرون متاسفانه سر ساعت ۱۱ خونشونن اینم ۱۱ تازه میره... بخوام برم بیرونم شده نیم ساعت وقت آزاد کنه، مارو میبره بیرون تاب میده برمیگردونه میره پیش اون😐

فک کن جمعه به باباش گفت نرو باغ من با دوستم میرم درختا آب میدم میام، به مادرشوهرم گفتم بااین نخاله میخواد بره اونم گفت نميخواد بری خودمون میریم. دخترمو برد دریا گوشیش گذاشت خونه ، مرتیکه ده بار زنگ زد دیگه جوابش دادم گفتم محیا رو برده دریا گوشیش خونست‌اصلا نگفتم چیکار داری یا بهش میگم زنگ بزنه و این حرفا

تا اومد دید این یارو بهش زنگ زده فورا بهش زنگ زد

حالا ک اینقدر عاشق دوستشه دو دستی تقدیمش کن
یا کاملا یهویی وسایلت رو جمع کن برای مدت کوتاهی برو خونه کسی ک بهش اعتماد داری و اصلا جواب زنگ واس و هیچ چیز دیگه ای رو از سمت شوهرت یا ار کسی ک بهش مربوطه نده
یا اینکه بزارش سر دوراهی ؛ یکبار برای همیشه بهش بگو یا ما یا دوستات ؛ بهش بگو من نمیتونم با مردی ک نمیتونه حد و حدود نگه داره بمونم
اگه شما رو انتخاب کرد یک تضمین درست و حسابی ازش بگیر نه اینکه فقط بگه باشه و قول میدم و فلان اگه دوستش رو انتخاب کرد بفرستش بره پیش دوستش ؛ بگو کلا بمون پیش همون تو خونه راهش نده هیچ جوره

امروزم ناهار نمیپزم تا بره خونه دوستش بخوره

اره تصمیم دارم امشب اگه رفت و دیر اومد خونه درو قفل کنم کلیدم بذارم پشت در...

دوستش مجرده؟

آره متاسفانه

یه اکیپ بودن اون سه تا زن گرفتن رفتن دیگه کاری باهاش ندارن در حد ماهی یکی دوبار زنگ زدنه. این ول کن نیست

بخدا ماهی یکی دوبار همو میبینن تلفنی حرف میزنن هیییچ مشکلی ندارم ولی آخه هرشب هرشب...

مشکل از دوست شوهرت نیست ؛ مشکل از شوهرته ک اینقدر بهش بها میده و با رفتارش باعث شده دوستش اینقدر راحت هرشب زنگ بزنه یا هرکاری ک میخواد بکنه
منم مشکل تو رو دارم ؛ به حدی ک این دوست اشغالش واسه نوع زایمان من تصمیم گرفته ، من وقتی متوجه شدم همچین حرفی زده فقط یه جمله به شوهرم گفتم ک بهش بگه؛ تموم شد ؛ دیگه شوهرم حرفی نزد

منم دیشب بهش گفتم اگه دوستت خیلی مهمه که بخاطرش زندگیمونو کنار بذاری و زن و بچه هاتو نادیده بگیری برو با همون زندگی کن ولی بفهم من تمام حق و حقوقمو ازت میگیرم.

اصلا یه مدت بد روش تاثیر گذاشته بوداااا
میگفت اگه ازدواج نکرده بودم حالا خونه مجردی داشتم راحت بودم یا یبار بحثمون شد گفت طلاق میگیرم دیگه هیچوقت زن نمیگیرم وای به مامانش گفتم اینقدر ناراحت شد گفت میدونم چیکارش کنم ، کلی باهاش سروصدا کرد. یه مدت که ازش دور بود گفت ادم که زن و بچه نداشته باشه زندگیش اصلا معنی نداره😐

خدا کمکت کنه
از این ب بعد خواست بره بیرون دست بچه هارو بگیر بگو مام میایم، شاید اینجوری بیخیال شد

یکبار برای همیشه اتمام حجت کن
به نظرم خودت تو خونه ات بمون ؛ ولی با شوهرت هیچ کاری باهاش نداشته باش نه شام براش بزار نه لباس بشور نه جوابشو بده نه هيچ کار دیگه ای
اصلا انگار روحه ؛ وجود نداره بزار هر وقت هر کاری ک خواست بکنه؛ بره ؛ بیاد ؛ زنگ‌بزنه
حرف زد جواب نده اومد جلوت وایساد راهتو کج کن از یه سمت دیگه برو
حتی نزار یکبار نگاهت رو ببینه
حتی اگه خودشو کشت و کولی بازی در اورد بازم حتی نگاهش نکن
هرچی ازت پرسید اصلا جوابشو نده

بیخیال؟ مارو میبره بیرون برمیگردونه بعد میره پیش دوستش😂

فعلا همین حربه رو انتخاب کردم سفت و سختم پاش موندم

شوهر منم زمان مجردیش دوست و رفیق زیاد داشت،
بعد ازدواجمون خودش ارتباط با اونا رو محدود یا حتی قطع کرد.
من گاهی بهش گله میکردم، چون دلم میخواست با دوستاش معاشرت داشته باشیم.
ولی الان ک شرایطت دیدم باید خداروشکر کنم

شمام با همسرت اتمام حجت کن، یا از یه مشاور کمک بگیر تا بتونی اصولی و درست این قضیه رو مدیریت کنی چون میتونه کم کم روی روابط خودتون اثر منفی بذاره یا حتی خدای نکرده همسرتو ب راه بد بکشونه

نمیشه یه مدت برید مسافرت ؟
حضور دوستش مثل اعتیاد شده براش شاید یه مدت نباشید از سرش بپره مثلا یه مسافرت یک ماهه
بعدم یه مدت هر شب مهمونی برید و مهمون دعوت کن یا قرار بزار با دوستای خانوادگیتون برید بیرون

یا بگو من امشب میخوام برم دکتر میخوام برم آرایشگاه بچه ها رو بسپار بهش
بعد که اومدی بگو بریم بیرون غذا بخوریم خسته شدم حوصله خونه ندارم غذا خوردید بگو بریم یه کم راه بریم یا بریم خونه پدر خودت یا همسرت یه سر بزنید
اگه فنی کاره یه کاری توی خونه بده انجام بده یا خرید های خونه رو بزار آخر شب بگو بره بخره

ببین اگه اینا هیچ کدوم جواب نداد هم ببین شخصیت اون مرده چجوریه اگه قهوه ای کردنش فکر می‌کنی جواب میده انجام بده ولی به نظر من تا شوهرت نخواد ول نمیکنه
یا اگه همسرت دوستی داره که میتونه تو این زمینه کمکت کنه باهاش حرف بزن اونا همدیگه رو بهتر میشناسن

منم نظرم همینه... الان دو سه تا از دوستاش خیلی خوبن باهاشون ارتباط داریم واقعا خوبن ولی خب سرشون به زندگیشونه هرروز و هرشب اویزون نیستن. این داره روش تاثیر منفی میذاره شوهر من اهل قلیون نبود اصلا اهل سیگار نبود به بیراهه کشوندتش

مسافرت که نه هم بچم کوچیکه هم شرایط مالیشو نداریم. خواهر یه مدتم نباشیم دائم زنگ میزنه😐

بهش بپرم جواب میده ولی بره به شوهرم بگه رابطمونو خراب میکنه و ازشم برمیاد‌... تا حدی خودشو چسبونده که شوهرم رفته ضامن خواهر پسره هم شده برا وام🙄 اونقدری باهاش دوسته که من مانعش بشم یواشکی میره به من دروغ میگه

پریناز به نظر من یه مدت زیر زیر از چشمش بنداز

مثلا بداخلاقی نکن گیر بهش نده وقتی میره پیشش زنگ بزن با خوبی بگوش بیاد خونه و اینا وقتی حرف دوستش میشه از بدیاش بگو از اینکه افت داره تو باهاش بگردی ارزشتو میاره پایین خیلی بده برا خودت یکی ببینه تو با ابن رفت و امد میکنی خیلی برات زشته تعصیر حرف خیلی بیشتره تا دعوا و بحث

نگا زمان میبره ولی مطمعن باش از چشمش میوفته و دیگه طرفش نمیره

پس به نظرم اصلا سعی نکن با دعوا و بحث رابطشون تموم کنی یه کاری کن که بدیا پسره به چشمش بیاد بزار بفهمه که دوسش مشکل داره و خیلی بده باهم بگرده

😐😐
پس ببین یه مدت هیچی نگو اگه برای اینکه بره پیشش دروغ هم میگه
سعی کن ارتباطت رو با شوهرت خوب کنی
زور جواب نمیده

بنظرم خودت باهاشون حرف بزن
جلو رو شوهرت
و از اول باید به مادرشوهرت میگفتی کلید دستش ندین

بهشون بگو دیگه کلید بهش ندین

مگه شوهرت نظامی نیست؟؟؟

نگار بخدا مرتب بهش گفتم.. فک کن پسره رو برداشته برده تو منطقه نظامی جایی که امیر و نمیدونم تیمسار میرن و میان! اخه اینقدر اعتماد؟!
تو نمیگی این آدم اونقدری بهش اعتماد نیست که فردا نره لو بده بدبختت کنه؟!
من واسه شستن دستشویی خونمم بهش اعتماد ندارم چه برسه با خودم ببرمش تو یه جای مهم😐 ولی باید همین که میگیو پیش ببرم

آره واقعا مطمئنم محدود کنم یواشکی جلو میره

دست کلید مغازه که دستشه کلید همه جا تو دسته کلیدست باید این مدت مغازه رو باز کنه

عزیزم یه سوال بغییر از سیگارو قلیون چیز دیگه نمیکشن؟؟؟ خدایی نکرده مواد نباشه که بخاطر مواد اینقدر باهاش میره و میاد که حتی دروغ میگه بهت! یه چیزی هس که وابستشه و بنظرمن یه بیرون رفتن ساده نیست! بی محلی فایده نداره عزیزم ازالان جلوشو بگیر من اگ جای تو بودم بدون معطلی ازخونه بی رونش میکردم ومیگفتم یامن یا دوستت! موضوعو با خونوادم درمیون میزاشتم به مادرشوهرمم میگفتم که من قصدم اینه و راهش ندین خونتون، اگ الان جلوشو نگیری خدا میدونه بعدا چی میشه وب کجاها کشیده میشه!

بله نظامیه ولی ارتش خیلی روی سیگار و قلیون مانور نمیده ... سپاه خیلی حساسه که ما جزشون نیستیم

فقط ببخش باید کولی بشی و برینی به هیکلشون
اگر شوهرت نظامیه تهدیدش کن

با یه بار دو بار نمیتونی درستش کنی پریناز اگه میخای درست شه با صبر و حوصله پیش برو نگا حرف رو مردا جواب بیشتری داره تا دعوا و بحث و جدل

دقیقاااا

بنظرم باید تو هر ارگانی هست شخصیت خودشو حفظ کنه در حده یکی که نظامیه و نظامش ارتشه نیست بیفته با یه علاف

اتفاقا مردا چون فکر میکنن قلدرن باحرف درست نمیشن بزنی به کولی بازی تعجب میکنن و کوتاه میان! فکر نمیکنن زن همچین جسارتی داشته باشه

نمیدونم واقعا بهشون نمیاد اهل این چیزا باشن، شوهرمم خیلی حساسه رو مواد مخدر و کلا مطمئنم سمتش نمیره

تو میگی دوستش شبیه کارتن خواباست

اتفاقا دارم به تهدید فکر میکنم😂

نمیشه یه نسخه رو برا همه پیچید
مثلا شوهر خود من با قلدری و اینا حرف بزنم بدتر باهام لج میکنه

واقعا منم همینو میگم.... اصلا در شان یه ارتشی نیست با همچین ادمایی بگرده

من اصن موافق بیرون کردن نبستم به نظرم خیلی بده

قیافش اره😂 به خدا همیشه میگم کی میاد زن این بشه اخه😂

باور کن جلوشون زنگ بزن ۱۱۰😄😄😄😄بانو خبیث شده😂😂😂

نه بیرون کنم داستان میشه میگه میخوای خونه رو به رخ من بکشی😂 ولی باید تهدیدش کنم

چاره ش تهدیده

اصن خیلی بده بعد فردا عادت میکنه تا یه چی میشه قبل اینکه تو بیرونش کنی خودش میره چندروز خونه نمیاد اون موقعه یه مشکل جدیدو باید درست کنی

بگم چی؟😂 بگم این دوتا میشینن قلیون میکشن؟ بعد پلیسم میاد سه تایی مشغول میشن😂😂

😂😂😂😂😂منقلو براه کن براشون

اره دقیقا خصوصا که این پسره هم داره خونشو تکمیل میکنه میشه خونه مجردی و دیگه راهش باز میشه و جاشم پیدا میکنه

من باید تا قبل از اینکه این پسره خونه مجردی بسازه پاشو کوتاه کنم

میدون جنگ که نیست تو بکش من بکشم خوب وقتی با سیاست میتونی مشکلت حل کنی چرا ناراحتی و دلخوری تو خونت راه بدی؟

اگه شوهرت ادم به راهی هست و مثلا بعضی چار چوبا داره راحت میکنی فکرشو نسبت به این ادم خراب کنی

دعوا و سروصدا نکردیم فقط حرف زدیم. دیشب یه بهونه ی الکی اورد که بره گفتم چرا الکی میگی خو بگو تنهاست میخوام با سروش برم خونش گفت تو مانع میشی خودتم جایی نباید بری گفتم هروقت دیدی من ده شب به بعد خواستم برم خونه دوستام تو محدودم کن. خلاصه رفت و ساعت ۱۲ برگشت. من کلمه ای باهاش حرف نزدم یه مشت غر زد گفتم وقتی بخاطر دوتا مفنگی میخوای اوقاتمونو تلخ کنی و دعوا راه بندازی و ارامش بچه هامو خراب کنی برو پیش همونا اونا مهمترن بعد دیگه هیچی نگفت گرفت خوابید. فعلا که باهاش سرسنگینم ولی باید یه حد و حدودی بذاره شورشو دراورده

از باباش خیلی حساب میبره یعنی از مجردیش حق نداشته بیشتر از ۱۲ جایی باشه باید حداقل ۱۱ و نیم خونه باشه الانم اگه بره تا ۱۲ میاد خونه حداکثرش یعنی زودترم میشه. شبیم که دعواشون شد گوشیشو شکوند ساعت یک و نیم شب اومده بود که باباش حسابی از خجالتش دراومد چون تو حیاطشون داشتیم مرغ میشستیم فرداشبش مهمونی داشتن

حتما یه سر و سری بینشون هست.
رفتارشون غیر طبیعیه.

سلام منم یمدت پیشا شوهرم با یکی میگشت که اصلا چشم دیدنشو نداشتم کار هرروزومون دعوا بود و سرصدا زدو خورد

از بعد تصادفش دیگه کلا کنسل شد

خدانگذره ازاینجور ادمای بیشعور که زندگی بقیه رو زهر میکنن

تماس هاش رو پاک میکردی ک نبینه