اگه دوست داشتین داستان نی‌نی‌دار شدن منو بخونید بعد از ده سال

سلام دوستان اوما من دقیقا یکسال هست‌ ک اشتراک نگرفتم گفتم‌ زایمان ک‌کردم میگیرم
.عزیزان دلم من ۱۱ساله از عروسیم میگذره ..تقریبا سه سال و نیم بنا به شرایطی جلوگیری داشتم(بدترین کار ممکن)
بعدش ناخواسته باردار شدم و خارج رحم شد سزارین کردم و یکی از لوله هامو از دست دادم ،بعد درگیر تیروءید شدم و سال بعدش باز حامله شدم و سقط شد ..و سال بعدش یعنی ۱۴۰۰هم همین اتفاق افتاد ..دلیلشو نمی‌فهمیدن دکتر دیگه نداشتم‌باردار بشم بعدشم نشد خودمون تصمیم گرفتیم ای وی اف کنیم پرسه سختی بود چون شهرستان بودیم ولی هیج جای این داستان من کم‌نیوردم و اصلا خسته نشدم خلاصه جنین هام ۷تا شدن و گرید a..و سه روزه سال ۱۴۰۲انتقال دادم و مثبت شدم همون دفعه اول ولی این خوشحالی‌ دوام‌نداشت و یهو جنینم‌ ایست قلبی کرد تقریبا ۸هفته ..چند تا دکتر رفتم و گفتن سرم ای وی ای جی باید بگیری ک کلا گیرم نیومد و آزاداش خیلی گرون بود و نمیشد اعتماد کنی ..آخرین دکتر بهم گفت اسپرین بخور و تو بارداری انوکسا بزن اگر باز سقط شد بعد دنبال سرم برو ..من با دلی شکسته پارسال ی روز مانده ب تاسوعا‌ انتقال دادم و انوکسا رو شروع کردم..مثبت شدم و برعکس بارداری هم قبلی لکه بینی داشتم از اولش خلاصه همه چی خوب بود قلب جنین و همه چی ..روز شهادت امام رضا پارسال بود ک افتادم رو خونریزی گفتم‌ دیگه سقط شد رفتم بیمارستان تعطیلی بود و سونو شخصی نبود ی دکتر دلسوزی بود باسونو‌بیمارستان سونوگرافی رو انجام دادم گفت هیچی نیست و حال جنین خوبه و استراحت کن و شیاف بیشتر بذار و من تا سه ماهگی استراحت مطلق بودم و لکه بینی قطع شد و چهارماهگی‌ سرویکسم‌ کوتاه شد و سرکلاژ شدم و استراحت مطلق بودم همه چی خوب پیش می‌رفت وخداروشکر وزن و همه چی تو مراقب ها عالی بود و در نهایت من فروردين ۱۴۰۴ با صدای اذان ظهر صدای نی نی رو شنیدم و دخترم در آغوشم آروم گرفت ..عزیزان من اقدامی های عزیز هیچوقت ناامید نشید من اصلا ناامید نشدم بعد از چهار تا سقط و هزار داستان فقط توکل بخدا بود ..خدا بهترینشو‌ بهم داد دختر از همه نی نی های بیمارستان خشکل تر چشمای رنگی وزنش بیشتر از همه قدش بلندتر ..فقط ناامید نشید ..انشالله خودتون سالم باشید و بی خوابی های شبانه هم نصیبتون‌ بشه..