سلام خانوما روزتون بخیر...
من خیلی نسبت ب پسرم حساسم .. دست خودم نیست
مثلا دیشب مهمونی بودیم همش میدویید دنبال خواهر شوهرام بهشون عنه عنه میگفت خودشو براشون لوس میکرد بوسشون میکرد داشتن میرفتن گریه میکرد میخواست باهاشون بره
تو دلم ناراحت شدم دلم نمیخواست پسرم واسه کس دیگه ب جز من شیرین کاری کنه
یا دوسندارم پیش شوهرم بخوابه حتما باید بغلش کنم بوش کنم و پیش خودم بخوابه
یا همین چندوقت پیش رفته بود بغل خواهر شوهرم بود ماهم داشتیم میرفتیم تو ماشین بودیم از بغل اون نمیومد بغل من که بریم یه ساعتم راه داشتیم که برسیم شهر خودمون... ینی ب زور و با گریه اومد بغلم .. نمیخواست بیاد
بغض کردم ولی یجوری کردم شوهرم نفهمه
چرا اینجوری ام من آخه
از دوسداشتن زیادی اینجوری شدم ...
پرسش (1404/03/17):
حساسیت من نسبت به پسرم
744
90
20 روز قبل
Hanie ...
0
20 روز قبل
الهام الییی
منم در حد اون دو سه ماه اول اینجور بودم . یه جور حس مالکیت داشتم
0
20 روز قبل
الهام الییی
ولی بعدش دیگه نه
0
20 روز قبل
Hanie ...
من ازون اولش دارم تا الان
مثه بچها شدم 😐🥺
مثه بچها شدم 😐🥺
0
20 روز قبل
مـــ💞ـــرضیه .
برادرزاده ی منم مارو خیلی دوست داره.
کوچیکتر بود مثل پسر شما بود همش میومد پیش ما کنار منو دخترم بود رفتنی گریه میکرد.
ولی مامانش حساس نبود همش میگفت شما رو دوست داره دلش تنگ میشه براتون.
الان بزرگتر شده بهتر شده. ینی منطقی تر شده. باهاش صحبت میکنیم متوجه میشه.
کوچیکتر بود مثل پسر شما بود همش میومد پیش ما کنار منو دخترم بود رفتنی گریه میکرد.
ولی مامانش حساس نبود همش میگفت شما رو دوست داره دلش تنگ میشه براتون.
الان بزرگتر شده بهتر شده. ینی منطقی تر شده. باهاش صحبت میکنیم متوجه میشه.
1
20 روز قبل
Hanie ...
آخه پسرم بشدت وابسته ی منم هست
همیشه و همه جا میچسبه بمن.. دستشویی میرم گریه میکنه
موقع خواب باید بغلش کنم دستمو بزارم رو صورتش تا بخوابه
دیشب اصلا یجور دیگه ای شده بود
همیشه و همه جا میچسبه بمن.. دستشویی میرم گریه میکنه
موقع خواب باید بغلش کنم دستمو بزارم رو صورتش تا بخوابه
دیشب اصلا یجور دیگه ای شده بود
5
20 روز قبل
پریسا 💕
سلام عزیزم بنظر من بیشتر دوست داره کسی باهاش بازی کنه و توی محیط شلوغ باشه
مثلا دختر من اگه رفت بیرون یا پیش مادر شوهر جاریم و یا بچه هاشون دیگه باید با مکافات و بدبختی بیارمش خونه
خونه هم که میاد استارت میزنه و گریه میکنه تا یکی دوساعت که چرا اومدیم خونه یا از اونا جداشدیم
بنظرم دلیل براین نیست که اونا رو دوست داره یا شما رو کمتر دوست داره
فقط آدمای جدید و سرگرمکننده میخواد
مثلا دختر من اگه رفت بیرون یا پیش مادر شوهر جاریم و یا بچه هاشون دیگه باید با مکافات و بدبختی بیارمش خونه
خونه هم که میاد استارت میزنه و گریه میکنه تا یکی دوساعت که چرا اومدیم خونه یا از اونا جداشدیم
بنظرم دلیل براین نیست که اونا رو دوست داره یا شما رو کمتر دوست داره
فقط آدمای جدید و سرگرمکننده میخواد
0
20 روز قبل
Hanie ...
سلام پریسا جانم
آره حرفات کاملا درست و منطقیه
ولی نمیدونم چرا دیشب خیلی ناراحت شدم...
آره حرفات کاملا درست و منطقیه
ولی نمیدونم چرا دیشب خیلی ناراحت شدم...
1
20 روز قبل
یه مامان پر انرژی
منم همینم دقیقا مثلا وقتی بچم از دست کسی چیزی نمیخوره من ذوق مرگ میشم اصلا دوسندارم کسی دخترمو بغل کنه بازی بده یا جایی ببره چندروز پیشم خواهرشوهرم اومد گفت یه دقیقه بهارو ببرم خونه مامانم بازی کنیم نزاشتم ببره بااینکه خونه مادرشوهرم دیوار به دیواره مونه گفتم نه بچمو نمیتونم بدم دست کسی یوقت بلایی سرش بیاد خودمو سرزنش کنم چرا گزاشتم اما مثل چی دروغ گفتم اصلا این نبود دلیلم فقط بخاطر اینکه بچم عادت نکنه هی باهاشون بره بیاد نزاشتم دوسدارم هرجا باهم بریم باهم برگردیم جایی نمونه
0
20 روز قبل
Hanie ...
منم همینم ...
البته فک میکردم فقط من اینطوری باشم 😐😂
البته فک میکردم فقط من اینطوری باشم 😐😂
0
20 روز قبل
فاطمه ♡
بعد ناراحت نشد خواهرشوهرت؟؟؟
0
20 روز قبل
الی ی
مادر شوهر درون داری 😄😄
3
20 روز قبل
فاطمه ~
سلام هم از دوست داشتن زباده هم چون هنوز انقد شیطون نشده اذیت بشی بزرگتر ک شد از خداته تو مهمونی دو دقیقه ب پرو پاچه ات نپیچه
0
20 روز قبل
eli sh
من فقط وقتی دخترم نوزاد بود در حد دو سه ماه اینجوری بودم بعد دیگه اوکی شدم
0
20 روز قبل
eli sh
اونم ازین ناراحت میشدم که دختر من خیلی کلا گریه میکرد بخاطر کولیک و رفلاکسش
بعد از من میگرفتنش تو بغل دیگران آروم میشد من بابت این موضوع خیلی غصه میخوردم و ناراحت میشدم
ولی دیگه بعد از اینکه ازون حالت نوزادی درومد دیگه اون حس و نداشتم
اتفاقا میرم خونه مادرشوهرم همه کاراشو دیگه اونا میکنن چون دوس داره از دست عمه اش یا مامانبزرگش غذا بخوره
بعد از من میگرفتنش تو بغل دیگران آروم میشد من بابت این موضوع خیلی غصه میخوردم و ناراحت میشدم
ولی دیگه بعد از اینکه ازون حالت نوزادی درومد دیگه اون حس و نداشتم
اتفاقا میرم خونه مادرشوهرم همه کاراشو دیگه اونا میکنن چون دوس داره از دست عمه اش یا مامانبزرگش غذا بخوره
0
20 روز قبل
eli sh
وقتی اونقدر شیطون بشن که جون آدم و میگیرن از خدا میخوای یکی بیاد چن دیقه نگهش داره استراحت کنی
0
20 روز قبل
eli sh
🤣🤣
0
20 روز قبل
Hanie ...
همین دیگه حالا دیگه نمیدونم بزرگتر که بشه اینجوری ام یا نه..
الان اصلا دیوونشم در حدی که میخوابه دلم براش تنگ میشه باید چندتا بوسش کنم بوش کنم
اصلا خیلی وابسته شم
الان اصلا دیوونشم در حدی که میخوابه دلم براش تنگ میشه باید چندتا بوسش کنم بوش کنم
اصلا خیلی وابسته شم
0
20 روز قبل
Hanie ...
آخه تو مهمونی ام چند دقیقه بره اونور خودم میفتم دنبالش
چند دقیقه بیشتر نمیتونم تحمل کنم ازم دور باشه 🥺💔
چند دقیقه بیشتر نمیتونم تحمل کنم ازم دور باشه 🥺💔
0
20 روز قبل
Hanie ...
نمیدونم بعضیا چطور بچشونو میدن مادر یا مادرشوهر چند ساعت نگه داره...
من اصلا نمیتونم...
همش به این فک میکنم کسی مثه من نمیتونه مراقب بچم باشه یا حواسش بهش باشه
من اصلا نمیتونم...
همش به این فک میکنم کسی مثه من نمیتونه مراقب بچم باشه یا حواسش بهش باشه
0
20 روز قبل
یه مامان پر انرژی
نه گفت آره راست میگی بچه امانت خیلی سخته بعد هشت سال خدا بهتون داده یوقت چیزیش بشه شرمندتون میشیم
0
20 روز قبل
Hanie ...
باز خداروشکر درک و شعور اینو داشته که بیخودی ناراحت نشه
0
20 روز قبل
یه مامان پر انرژی
توچقدر منی
0
20 روز قبل
Hanie ...
خیلی سخته 🥺
1
20 روز قبل
یه مامان پر انرژی
نه اصلا اونجوری نیست مثلا اولین حموم دخترم خواهرشوهرم گفت بده من ببرم گفتم شما دوتا بچه بزرگ کردی ولی من اولین بارمه دوستدارم خودم اولین هارو بابچم تجربه کنم همه کاراشو خودم انجام بدم اونم گفت باشه پس ببر من بیرون میگیرم ازت لباس تنش میکنم خودم بردم شستمش دادم خواهرشوهر لباس تنش کرد
0
20 روز قبل
یه مامان پر انرژی
بقیه ام فکر میکنن چقد ندید بدید ایم ولی دست خودمون نیست
0
20 روز قبل
Hanie ...
خب خداروشکر
برای من خواهرشوهرام خون ب جیگرم کردن وقتی زایمان کردم انقد اذیتم کردن
مادرشوهر از یه طرف ...
برای من خواهرشوهرام خون ب جیگرم کردن وقتی زایمان کردم انقد اذیتم کردن
مادرشوهر از یه طرف ...
0
20 روز قبل
Hanie ...
من تو زندگیم فقط پسرمو از ته وجودم دوسدارم.... کس دیگه رو نه به این شدت
2
20 روز قبل
mom(N) 😌😌
خوب این خیلی تفسیر اشتباهیه بالاخره این بچه باید وارد جامعه بشه
من خودم سه سال اول اینطور بودم بعد سع سالگی بچه رو نوشتم کلاس مگه میرفت یکی دوماه رفتم سرکلاس باهاش اخرم وقتی دید من قصد رفتن کردم دیگه اصن نرفت گفت یا باید تمام مدت پیشت باشم یا نمیخام حاضر بود با بچه ها بازی نکنه و بیاد بمونه پیش من
نمیگم بچه رو دست همه بدید ولی اونقدم به خودتون وابسته نکنید که وقتی وقت مهد و کزاس و مدرسه رسید خودشون اسیب ببینن
من خودم سه سال اول اینطور بودم بعد سع سالگی بچه رو نوشتم کلاس مگه میرفت یکی دوماه رفتم سرکلاس باهاش اخرم وقتی دید من قصد رفتن کردم دیگه اصن نرفت گفت یا باید تمام مدت پیشت باشم یا نمیخام حاضر بود با بچه ها بازی نکنه و بیاد بمونه پیش من
نمیگم بچه رو دست همه بدید ولی اونقدم به خودتون وابسته نکنید که وقتی وقت مهد و کزاس و مدرسه رسید خودشون اسیب ببینن
0
20 روز قبل
mom(N) 😌😌
تو مهد مادرایی میومدن بچه هاشون شیش ساله بچه گریه گریه که من حتی توی کلاسم نمیرم مادره میگفت این بچمو لحظه ای از خودم جدا نکردم تا دستشوییم بردم با خودم الان اینطور شده دختر بزرگمو اینطور بزرگ نکرده انقد مستقله ولی این پیرم کرده اخرم مهد دیگه نیومد با اینکه سال دیگه باید میرفت کلاس اول
1
20 روز قبل
مامان مهدی
تو وابسته ی بچه ای وگرنه اون وابسته نیست
0
20 روز قبل
مامان مهدی
خودت از پا درمیایی کار های شخصیتو چه جور انجام میدی
0
20 روز قبل
مامان مهدی
پسرم هست عزیزم بچه بزار با پدرش بیشتر از تو باشه
0
20 روز قبل
Hanie ...
بچم خیلی کوچیکه یکسال و چهار ماهشه دوسندارم پیش کشی بزارمش..
بچه اگه بزرگتر باشه بتونه کامل حرف بزنه چیزی خواست بگه یا خودش بتونه دستشویی بره مشکلی نداره
من تو این سن دوسندارم بچمو بزارم پیش کسی
بچه اگه بزرگتر باشه بتونه کامل حرف بزنه چیزی خواست بگه یا خودش بتونه دستشویی بره مشکلی نداره
من تو این سن دوسندارم بچمو بزارم پیش کسی
0
20 روز قبل
مامان مهدی
خوب هرچی هم بزرگتر بشه حرفم بزنه بازم نمیزاریش چون بزرگتر میشه بهش بیشتر وابسته میشی
0
20 روز قبل
مامان مهدی
از همین حالا وابستگی تو کمتر کن
0
20 روز قبل
Hanie ...
شما از کجا میدونی نیست ؟؟
من همه چی رو که مو ب مو نگفتم پسرم چیکار میکنه 😂
همسرم وقتایی که خونه باشه من بخوام آشپزخونه برم یه چایی بریزم یا دستشویی برم میاد میچسبه بمن
با اینکه باباش کنارشع
من همه چی رو که مو ب مو نگفتم پسرم چیکار میکنه 😂
همسرم وقتایی که خونه باشه من بخوام آشپزخونه برم یه چایی بریزم یا دستشویی برم میاد میچسبه بمن
با اینکه باباش کنارشع
0
20 روز قبل
Hanie ...
بنظر خودم بزرگتر بشه مادر وابستگیش کمتر میشه
بچه کوچیک فرق میکنه
بچه کوچیک فرق میکنه
0
20 روز قبل
mom(N) 😌😌
خوب عزیزمن وقتی انقد میچسبونی به خودت بزرگ میشه تو ول میکنی اون ول نمیکنه
1
20 روز قبل
Hanie ...
😂😭
0
20 روز قبل
mom(N) 😌😌
البته نمیگم بچه رو بنداز اینور اونور دست اینو اون من فقط میگم برا هرچی باید وسطو بگیری نه اونقد بیخیال نه اونقد سختگیر
وی خودش از همه بدتره🤣🤣
وی خودش از همه بدتره🤣🤣
0
20 روز قبل
Hanie ...
آخه مامانم و مادرشوهرم اصلا جوری نیستن بتونم اطمینان کنم بچه رو بزارم پیششون
بیخیالن و به بچه اهمیت نمیدن زیاد...
مادرشوهرمو که یکی میخاد خودشو نگه داره
مامانمم ک حال و حوصله بچه داری نداره
بیخیالن و به بچه اهمیت نمیدن زیاد...
مادرشوهرمو که یکی میخاد خودشو نگه داره
مامانمم ک حال و حوصله بچه داری نداره
0
20 روز قبل
Hanie ...
بیشتر اطرافیانم جوری نبودن که من خیالم راحت بشه بچمو بزارم پیششون
0
20 روز قبل
Hanie ...
چون خیالم از کسی راحت نیست اینجوری شدم
0
20 روز قبل
eli sh
هانیه جون با پسرت برو کلاسای مادر و کودک
0
20 روز قبل
eli sh
که هم تو اجتماع باشه و بچه هارو ببینه
0
20 روز قبل
eli sh
هم کلی چیزای خوب یاد میگیره شما هم وقتی تعاملش رو ببینی با بچه های دیگه و حال خوبشو ببینی خیالت راحت تر میشه یه مقدارم ممکن از وابستگیت کمتر شه
0
20 روز قبل
eli sh
من دخترمو از ۱۲ ماه بردم کلاس مادر و کودک تا ۱۹ ماهگیش خیلی راضی بودم
0
20 روز قبل
eli sh
بعدش دیگه چون باردار شدم یه مقدار سختم بود نبردم ولی همش منتظرم یکم وضعیتم استیبل شه دوباره ببرمش
0
20 روز قبل
Hanie ...
ما شهرستانیم اینجا کلاسهای مادر و کودک نداره
تا شهر بخوایم بریم یه ساعت راهه
خودمم خیلی دوسداشتم یه جای خوب و مطمئن پسرمو ببرم بازی کنه
الان فقط میبرمش پارک جایی دیگه نداره شهرمون
تا شهر بخوایم بریم یه ساعت راهه
خودمم خیلی دوسداشتم یه جای خوب و مطمئن پسرمو ببرم بازی کنه
الان فقط میبرمش پارک جایی دیگه نداره شهرمون
0
20 روز قبل
Hanie ...
خودم خیلی دوسدارم جاهای خوب بازی کنه تخلیه بشه با همسن و سالاش
0
20 روز قبل
eli sh
کدوم شهرستان هستید
0
20 روز قبل
eli sh
خانه بازی و اینا نداره؟
0
20 روز قبل
eli sh
بعضی از مهدکودکا هم کلاس مادر و کودک دارن
0
20 روز قبل
Hanie ...
نه نداره متاسفانه
0
20 روز قبل
Hanie ...
مهدکودک داره ولی اینکه کلاس مادر و کودک هم داشته باشه فک نمیکنم
0
20 روز قبل
eli sh
آها
0
20 روز قبل
Hanie ...
همیشه میگم خوشبحال کسایی که شهرای بزرگ و با امکانات زندگی میکنن
میتونن بچشونو کلاس و بازی و خیلی چیزا ببرن
ما ازین نعمت محرومیم
میتونن بچشونو کلاس و بازی و خیلی چیزا ببرن
ما ازین نعمت محرومیم
0
20 روز قبل
eli sh
برا اینکه خیالت راحتتر بشه و بهتر راهنماییت کنن بنظرم با یه مشاور روانشناس کودک خوب مشورت بگیر
0
20 روز قبل
eli sh
که نه خودت آسیب روحی ببینی نه پسرت
0
20 روز قبل
Hanie ...
بله ممنونم از راهنماییت
1
20 روز قبل
eli sh

0
20 روز قبل
eli sh
تو اینستا این پیج و فالو کن دکتر یاوری خیلی قشنگ راهنمایی میکنه
0
20 روز قبل
Hanie ...
مرسی
0
20 روز قبل
Maria 🌈
حالا برعکس شما
من از خدامه یکی بیاد دخترمو بازی بده
دخترم شیربن کاری میکنه بقیه ذوق میکنن و میگن چقدر اجتماعیه خوشحال میشم
هیچکیم نمیاد یه ساعت ببرتش وگرنه با کمال میل به ادم امین میسپرمش 😁
من از خدامه یکی بیاد دخترمو بازی بده
دخترم شیربن کاری میکنه بقیه ذوق میکنن و میگن چقدر اجتماعیه خوشحال میشم
هیچکیم نمیاد یه ساعت ببرتش وگرنه با کمال میل به ادم امین میسپرمش 😁
2
20 روز قبل
Zeinab 🌻
منم همینم
تازه روزای اولی ک دنیا اومده بود وقتی هنوز یکماهم نداشت ی روز ایقد گریه کرد ک نگو بعد وقتی میذاشتمش بغل زن داداشم اروم میشد
میومد بغل خودم گریههه
حالا من ازاین ناراحت نمیشدم که دست زن داداشمه ساکته ازاین ناراحت میشدم که وقتی میگرفتمش پیش خودم و گریه میشد خواهرشوهرم میگفت بچه دست مامانش گریه میکنه پس تو دیگه نگیرش بده دست عروستون😒😢
الانم همش میگن آرش وقتی بغل باباش باشه دیگهحتی بغل مامانشم نمیره چ برسه بقیه👀😒فقط میخواد بغل باباش باشه
من خیلی خوشحالم بچه م با باباش جوره ولی اینکه اونا هی به طعنه و خنده بگن اذیتم میکنه
بچه من شیرمادر میخورد تا هفت ماهگی و الان دوماهه بنا ب دلایلی شیرخشک میدم چن باری شده گفتن ک بده ما شیشه شو بدیم ولی نذاشتم چون اولا زیاد شیر تو گلوش میپره و بلد نیستن چکارکنن اینجور مواقع مخصوصا که بایدخوابش کنم و بهش بدم توبیداری نمیخوره
و دوما اینکه من شیر دادن رو صرفا غذا دادن ب بچه نمی بینم این ی پیوند عاطفی بین مادر و فرزنده دلم نمیخاد کسی دیگه حتی ی بار جای منو بگیره و با احترام از اینکه بعضیا شیشه رو تکیه میدن ب چیزی و میذارن دهن بچه و میرن دنبال کارشون خوشم نمیاد
من دوس دارم خودم ب بچم شیر بدم
فک میکنم این حسا تومادرا طبیعی باشه خصوصا مامان اولیا و صدالبته مامان اولیایی که خدا یکم دیرتر بهشون بچه داده
تازه روزای اولی ک دنیا اومده بود وقتی هنوز یکماهم نداشت ی روز ایقد گریه کرد ک نگو بعد وقتی میذاشتمش بغل زن داداشم اروم میشد
میومد بغل خودم گریههه
حالا من ازاین ناراحت نمیشدم که دست زن داداشمه ساکته ازاین ناراحت میشدم که وقتی میگرفتمش پیش خودم و گریه میشد خواهرشوهرم میگفت بچه دست مامانش گریه میکنه پس تو دیگه نگیرش بده دست عروستون😒😢
الانم همش میگن آرش وقتی بغل باباش باشه دیگهحتی بغل مامانشم نمیره چ برسه بقیه👀😒فقط میخواد بغل باباش باشه
من خیلی خوشحالم بچه م با باباش جوره ولی اینکه اونا هی به طعنه و خنده بگن اذیتم میکنه
بچه من شیرمادر میخورد تا هفت ماهگی و الان دوماهه بنا ب دلایلی شیرخشک میدم چن باری شده گفتن ک بده ما شیشه شو بدیم ولی نذاشتم چون اولا زیاد شیر تو گلوش میپره و بلد نیستن چکارکنن اینجور مواقع مخصوصا که بایدخوابش کنم و بهش بدم توبیداری نمیخوره
و دوما اینکه من شیر دادن رو صرفا غذا دادن ب بچه نمی بینم این ی پیوند عاطفی بین مادر و فرزنده دلم نمیخاد کسی دیگه حتی ی بار جای منو بگیره و با احترام از اینکه بعضیا شیشه رو تکیه میدن ب چیزی و میذارن دهن بچه و میرن دنبال کارشون خوشم نمیاد
من دوس دارم خودم ب بچم شیر بدم
فک میکنم این حسا تومادرا طبیعی باشه خصوصا مامان اولیا و صدالبته مامان اولیایی که خدا یکم دیرتر بهشون بچه داده
0
20 روز قبل
Hanie ...
خیالم راحت شد دیدم چندنفری مثه من هستن 😊
من زود ازدواج کردم ولی زود بچه دار نشدم بعد ۵ سال یهویی باردار شدم..
ولی حساسم دیگه
من زود ازدواج کردم ولی زود بچه دار نشدم بعد ۵ سال یهویی باردار شدم..
ولی حساسم دیگه
1
20 روز قبل
فاطمه ♡
چه خوب انقدر درک و شعور دارن
منم به جز مامانم و شوهرم اصلا دلم نمیخواد بچه هام رو به کسی بسپرم
منم به جز مامانم و شوهرم اصلا دلم نمیخواد بچه هام رو به کسی بسپرم
0
20 روز قبل
Zeinab 🌻
منم پنج سال منتهی با چندین دوره داروی محرک
یهویی یهویی نبود😂
خیالت راحت همه ی همچین حسایی دارن یکی کمتر یکی بیشتر
یهویی یهویی نبود😂
خیالت راحت همه ی همچین حسایی دارن یکی کمتر یکی بیشتر
0
20 روز قبل
Zeinab 🌻
منم۱۹سالگی ازدواج کردم
0
19 روز قبل
Hanie ...
من تنبلی داشتم ولی بدون دارو باردار شدم
0
19 روز قبل
Hanie ...
من ۱۶ ازدواج کردم
۲۲ سالگی پسرم ب دنیا اومد
۲۲ سالگی پسرم ب دنیا اومد
سوالات مشابه
- کسی میدونه چرا ؟
- خیلی حالم بده شوهرم خیلی باهام بدرفتاری کرد
- دلم خیلی گرفته چرا خدا کمک نمیکنه😭
- بچه ها لطفا هر کی بلده جواب بده راجب کیسه آب😘😘😘🤩🤩🤩
- حرکت کردن بچه
- تکون خوردن بچه ۱۶ هفته
- ای یو ای خواهشا کسانی که اطلاعات دارن راهنماییم کنین
- خواب و بد لجی نوزاد
- شربت کیدی کیر میتونم به نوزادم بدم
- زوووود بیاین آبا این بیبی مثبته