Ooma
پرسش (1404/02/24):

روش صحیح رفتار با بچه اول بعد اومدن بچه دوم

سلام مامانا خوبید اونایی که بچه پشت سر هم دارید میشه بگید چجوری با اولی رفتار میکنید وقتی میره سراغ بچه دومی واکنش شما چیه وقتی میبنید داره داداش یا خواهرش رو اذیت میکنه اوایل اصلا زیاد کاری به کار داداشش نداشت پسرم منم زیاد حساس نبودم ولی الان خیلی داره اذیت میکنه امروز فقط کمی قافل شدم دیدم داداشش رو بغل کرده بیچاره چجوری کمرش خم شده بود یا با پاش لگد زد به صورت بچه یعنی رفتم سکته کنم خیلی سخته خیلی توروخدا راهکار دارید بگید دلم نمیاد بزنمش سرش داد بزنم ولی واقعا بهم فشار میاد دیگه

بهش توجه میکنم باهاش بازی می‌کنم هر میخواد بهش میدم ولی نمیدونم چرا یهو اینجوری شد
سلام عزیزم من دخترم ازسشوار میترسید میزاشتم جلو گهواره اش دیگه نزدیکش نمیشد خخخ
اصلا ربطی به حسادت نداره فک میکنه عروسکه
متاسفانه پسرم از هیچی نمیترسه 🤦‍♀️
اگه اتاق خواب داری بچه کوچیکه رو بزار تو گهواره تواتاق درم ببند
آره واقعا چجوری بهش دست میزنه انکار عروسکه بهش میگم گناه داره داداشته بعدن بزرگ میشه باهات بازی میکنه اگر اذیتش کنی یا پاش رو بکشی دیگه بزرگ نمیشه
اتاق دارم ولی چون تازه اومدیم خونه جدید هنوز واسه اتاق در نذاشتیم میزارم سرجاش میرم می‌بینم یهو نیست رفته سراغش
شما هم پشت سر هم داشتید چجوری رفتار می‌کردید باهاش
البته پسر من لجباز هم هست خیلی
نمیشه که بچه کوچیک تنها گذاشت
تنها کار اینه تمام مدت چهار چشمی حواست بهشون باشه
بخدا وقتی میخوام نهار درست کنم میزارم پیشم ولی بازم گاهی قافل میشم ازش
اصلا کارش غیر قابل پیش‌بینی میبنی داره کارتون ميبينه یهو میبینی نیست رفته سراغش
خوب کوچیکه خیلی واقعا سخته ولی حدقل تا شیش ماهگی که بتونه یکم خودشو سفت بگیره باید حواست بهش باشه
خیلی مواظب باش
بله درسته ولی دلم واسه پسرم می‌سوزه دلم‌نمیاد بزنمش ولی واقعا بهم فشار میاد یعنی جوری میره رو اعصاب مجبور میکنه بزنمش بعدن پیشمون نشم
شم
چرا نمیشه توخونه هستیم دیگه نمیزاریم تو حیاط که
والا مراقبم ولی گقتم اصلا یهو میبینی رفته سراغش
من دخترم هیچ کاری باهاش نداشت فقط دست میزد بهش وفکر میکرد عروسکه خیلی هم اذیتش کرد میزدش چنگش میزد
البته تازیر ۳ماه نمیزاشتم نزدیکش بشه
آره بچه ها اکثرا لجبازن
خودم گاهی میزارم رو پاهاش میزارم بوسش کنه تا فکر نکنه دومی رو بیشتر دوست داریم ولی بازم اذیت میکنه خصوصا وقتی کسی میاد خونه ما دیگه انکار عوض میشه هی دلش میخواد اینو بزنه یا همش میگه بزارش زمین اصلا یک وضعی
سخته یکم حواستو بده به کوچیکه تاجون بگیره
به اونم توجه ومحبت کن حواسشو پرت کن به باباش بگو بیشتر باهاش وقت بگذرونه چون تووقتتو بیشتربرا کوچیکه میزاری
اصلا نزن و دعواش نکن بدتر میشه
خیلی هم حساسیت نشون نده به رفتاراش بدتر میشه
من اگه زود یدونه دیگه آوردم واقعا شوهرم برا دخترم هم مادری کرد هم پدری
😮‍💨😮‍💨😮‍💨 میزنمش گاهی
دختر من تا نزدیک داداشش میشد همه یهو هجوم میوردن سمتش بدتر شد انقدر میزد انقدر اذیتش میکرد
همین الان هم توبغل باباش میخوابه غذا میخواد بابا آب میخواد بابا دستشویی بره بابا
خخخ
اینکارو نکن اونوقت پسربزرگت فکرمیکنه اونو دوست نداری و باعث حس حسادت میشه
سختترین کاره وقتی عصبانی بشی ونزنی خخخخ
شوهرم گمگ میکنه ولی خوب وقتی سرکاره یا بیرونه خیلی سختمه گاهی با شوهرم با خودش میبره پسرم رو ولی مشکلم نمیدونم چجوری باهاش برخورد کنم
پسر کوچیکت هنوز متوجه نمیشه شیرشو که دادی بزار اتاق بیشتر وقتت رو با بزرگتره بگزرون بزار بدونه اون برات اهمیت داره
داری درست برخورد میکنی اون بچه شرایطش فرق کرده کم کم عادت میکنه
میفهمم من خودمم تجربه کردم بخاطر همون میگم خیلی اذیت شدم از بس چنگ میزد به صورت داداشش
منم نمیزنم
دقیقا هی بهش میگن نزدیکش نشو یا نرو سمتش اینم حساس شده اصلا اینجوری نبود اوایل
بچه هات پسرن چرا اوما دخترزده برات
دقیقا هرجه میگم امروز دیگه نمیزنم ولش کن بزار لج کنه ولی میره رو اعصابم
تنها راهش اینه که وقتی میری یه کاری کنی بزرگه رو باخودت ببری جلو چشمات باشه
خیلی بده اینجور من هرچقدر میگفتم ولش کنید چیزی نگید بهش کاری نداره گوش نمیدادن واقعا هم اون اوایل کاری نداشت بعد دو سه ماه شروع کرد به زدن
سعی کن بیشتر محبت کنی بهش
بچه کوچیکه و هزارتا اتفاق بالا بیاره چی؟پتو بیوفته رو صورتش چی؟یا هزارتا اتفاق دیگه نوزادی که نمیتونه زیاد عکس العمل نشون بده نباید تنها باشع
آدم که تازه زایمان میکنه وکم خوابی میکشه عصبی ترمیشه
بخدا همه وقتم برای بزرگه هست باهاش بازی می‌کنم هرکاری میخواد واسش میکنم ولی نمیدونم چرا تا میبینه کسی اومد خونه ما شروع میکنه به زدن داداشش
بهش سر بزنه دیگه نه که کلا اونو یادش بره
نزنش بنده خدا نمیدونه چی به چیه که شما میزنی شما باید بچه کوچیکتونو بزارید تو تشک و هرجا میرید ببرید با خودتون تا جلو چشمتون باشه
نمیدونم چرا هرچه درستش میکنم باز میزنه دختر
رو پهلو بزاری بالا هم بیاره چیزی نمیشه پتو هم این فصل کاربرد نداره میتونه زودبه زود بهش سربزنه ولی دیگه خیالش راحته پسرش نمیتونه بهش دست بزنه
کلا همه یه دوره دارن باید تحمل کرد
دختر من بااینکه خیلی کمتر شده ولی بازم داداششو میزنه و دعوا میکنن
عزیزم اتفاق تو یه لحظه رخ میده ادم چه میدونه کی و چه موقعه اتفاق میخاد بیوفته نوزاد باید جلو چشم باشه و حواس بهش باشه تمام مدت سرفه کرد زود برسی بهش تو اتاق درم ببنده حتی پنج دقیقه ای یه بارم سر بزنه ممکنه به محض بسته شدن در چیزی بشه
شاید چون بیشتر حواسشون به نی نی هست به مهمونات بگو به اون توجه کنن
من هیچوقت موافق تنها گذاشتن نوزاد نیستم واقعا خطرناکه الان که فصل کولراس مگه میشه پتو نزاره
ما که هنوز کولر نزدیم
من میزاشتم والا البته زود به زودم بهش سرمیزدم چون نمیتونستم ۲۴ساعتی حواسمو بدم به دخترم
میگم ولی میگن میترسیم بره سراغش میگم کاری بهش نداره میخواد بوسش کنه ولی نمیزارن
خوب همه جا که خنک نیس
آره واقعا سخته من شیرش رو میدم میزارم سرجاش یا میزارم پیشم یا تو پذیرایی که هر چند دقیقه بهش سر بزنم
کلا نمیشه خیلی هم تنهاش گذاشت چون نوزاده هی مرتب باید چکش کنی ولی خب تواتاق درببندی مثلا برا یه کاری کنی خوبه خیالت راحتتره برا یه دقیقه هم نمیشه بااون بزرگه تنها باشه
بله درسته
بخدا یک دقیقه میرم آب میخورم میام میبنم کاری با بچه کرده جیغش در اومده
وای خیلی دوران سختی بود درکت میکنم من از ماه دیگه بازم درگیر میشم الان که دوتا بچه کوچیک دارم باید حواسم بهشون باشه نزن سمت بچه 😢
آره خب میدونم دنبال فرصته خخخ
هر جا میرم اونو میارم پیش خودم ولی بازم از دستم در میره
عزیزم
بزارش رو کابینت نتونه بیاد پایین خخخ
الان کارت سختزه چون خدا حفظشون کنه دوتا باید خیلی مراقب کویچکه باشی 🥲 خیلی سختره با وجود دوتا کویچک
میپره از رو کابینت😂😂😂😂
آره خیلی
خداروشکر مامانم نزدیکه بهم خیلی کمکم میکنه
خخخ والا پسرا شیطونن خیلی
خداحفظش کنه الهی شکر
پسرم باهوش و زرنگه گاهی خیلی کمکم میکنه ولی تو این مورد خیلی داره اذیت میکنه حالا داداشش بزرگ بود بزار دعوا کنن خودش از خودش دفاع میکنه ولی الان مترسم بزنه بلایی سرش بیاره
🥰❤️
خداروشکر که کمکی داری عزیزم چون دست تنها نمیتونی
خیلی خدا حفظشونه کنه خیلی بازیگوشن
مواظب باش کارت خیلی سخته چشم از کوچیکه بر ندار اون نمیفهمه که بچه است هربلایی امکان داره سرش بیاره منم ایقداسترس کشیدم
من دخترم چنگش زد درحد یه چوب بستنی بندازم توآشپزخونه بزگردم چشمش خون
یعنی خودمو کشتم بردم دکتر گفت انگشتش خورده کنج چشم بچه خون اومده
هربلایی فک کنی امکانش هست دست وپاشو بکشه چیزی پرت کنه بخوره بهش
دست کنه تو چش وچالش
فقط باید مواظبش باشی چون خودشم هنوز خیلی بچس اون به نظر خودش داره باهاش بازی می‌کنه 😁داداش من دنیا اومده بود داداش بزرگم تقریبا همین پسر شما بود یک لحظه دیدیم بزرگه نشسته کنار نوزاد اسمارتیز هم تو دستش میگه بیا داداش اسمارتیز بخور به بچه ای ک هنوز چهل روز نشده بود 😐😂قشنگ داشت میزاشت تو دهنش
ای واااای بعدش چکار کردی
هیچی دیگه بردم دکتر چشم پزشک گفت مشکلی نداره گوشه چشمشو زخم کرده
واااااییی😂😂😂😂 بخدا نمیدونی بخندی یا گریه کنی از حرص 😂😂
آره بابا دخترمنم بستنی به این میداد کشمش میخواست کنه دهنش خخخ
ولی الان اینقد باهم خوبن دعوا هم میکنن ولی همیشه باهمن
منم دارم لحظه شماری میکنم ببینم دارن باهام بازی میکنن پسرم داداشش رو دوست داره اول صبح بیدار میشه اول میره بوسش میکنه ولی بعدن هرچه میزنه به سرش میره همین کار میکنه
اون لحظه همه ترسیدن 😂بعدش دیگه میخندیدن خب طفلی اینا هنوز خودشون کوچولو هستن هنوز نمیدونه چی درسته چی غلط.الانم ک دیگه بزرگ هستن خودشون کلی میخندن بع این خاطره ها.کلا دو تا بچه پشت سر هم خیلی سخته ولی باهم بزرگ میشن.من داداش کوچیکم یکی دوبار دست و پاش‌ شکسته سر همین کشتی گرفتن با بزرگه 😐ولی بقولا الان ک بزرگ شدن همدم و هم صحبت همدیگه هستن
😂😂
ای خدا جانم
آره بچه پشت سرهم دعوا دارن باهم بعدم باهم خوبن
هنوز که کوچولوعه بزار بزرگتر بشن انقدر قشنگ همدیگرو دوست دارن که نگم برات
دختر و پسر من بدون هم چیزی نمیخورن هرچی میارم یا میخرم پسرم میگه آجی دخترمم میگه برای داداش
صبح از خواب بیدار میشن اول دنبال همدیگه هستن همدیگرو بغل میکنن و بوس میکنن
همدیگرو میزنن و با هم دعوا دارن ولی اگه من دعواشون کنم میان طرفداری میکنن پسرم باهمین بچگیش به دخترم چیزی بگم سریع میاد منو میزنه
آفرین دقیقا
عزیزم اون داره یه رنج خیلییی خیلییی زیاد رو تحمل میکنه و کلا دوسالشه ، طبیعیه ک ناراحت باشه و خشمشو اینجوری نشون بده، اون از مرکز توجه کنار گذاشته شده بخاطر همین واقعا داره اذیت میشه. به نظرم تنها راهش مراعات کردنه، کمتر به بچه ی کوچیک توجه کنین و بیشتر به اون، مخصوصا اطرافیان
خدا به ما مادرای که دوتا بچه پشت هم دارن صبر عنایت کنه...
من از روزی پسرم دنیا اومده مجبورم جلو اتاق دوتا میله بارفیکس بستم یکی کف زمین یکی به فاصله نیمتر بیشتر بالاتر
وسطشم با طناب بستم که رخترم نتونه بیاد تو اتاق دا اشش
کوچکترین شرایطی که براش فراهم بشه داداششو کشته یعتی
میزنه فشارش میده مثلا داره نازش میکنه یهو با ناخونش تو سرشو فشار میده
یا داره بوسش میکنه یهو دندون میزنه به سرش
داغونم یعنی داغون...
پسرمم شانس من کلا بغلیه... همش گریه میکنه مجبورم بغلش کنم
فکر کن دخترم میگه منم باید بغل کنی...
فقط خدا میدونه حالو روزگارمو...
فقط توجه توجه توجه
و هشیار باش مثل عقاب....
چون اون نوزاده دیگه طفلی خیلی بی پناه... و حساس
مثلا من دارم ظرف میشورم یه صندلی میارم میزارمش روش میگم بیا توام کمکم کن آب بازی میکنه پیشم
یا خونه رو مرتب میکنم باهم تمیز میکنیم
باهم میریم حموم باهم غذا درست میکنیم
فقط دستشویی رفتنم مکافاته... مجبورم در اتاقو کلا ببندم و قفل کنم چکن گاهی صندلی میزاره یا پشتی های مبلو میزاره جلو در میپره تو اتاق دادشش۲😬😬😬
خلاصه من کلا مرده متحرکم😂😂😂
منم دروغ نمیگم متاسفانه پیش اومده که گاهی مجبور شدم سرش به شدت داد بزنم و حتی یه کچلو بزنمش ...
و به شدت هم بعدش پشیمون میشیم دیگه...
ولی بعدش از دلش در میارم و براش توضیح میدم که کارش بد بوده و منو ناراحت کرده... و ازش عذرخواهی میکنم
سلام من که هنوزم مواظبم چون با اینکه دیگه می‌دونه داداششه ولی اسباب بازی برداره یا بازیشون خراب کنه میزندش
ولی خیلی کمتر شده
از اول خودم بالا سرشون میشستم اجازه میدادم به داداشش دست بزنه بغل کنه
تا چهل روز خیلی مواظب بودم بعد که دیگه بچه جون دار تر شد
میزاشتم باهاش بازی کنه ولی حواسم بود مدام تاکید میکردم این داداشته
نی نیه
کوچولوعه
دوست داره
میخواد باهات بازی کنه
و تا گریه پسر کوچیکه درنمیومد کاری نداشتم
فقط حواسم بود
دوتاشونو بغل میکردم
دوتاشونو میزاشتم روپام
دوتاشونو میزاشتم گهواره
پسر بزرگم خیلی غذاش کم شد اصلا به شدت لاغر شد
دیگه کم کم بهتر شد
منم متاسفانه قبلاً پسر بزرگه هم سرش داد زدم هم زدم
آنقدر هم ناراحتم از این موضوع و نمی‌دونم چجوری جبران کنم براش

سوالات مشابه