Ooma
پرسش (1404/01/10):

مامانایی که سزارین دوم داشتین بیاین

سلام مامانا
شماهایی که بچه دومتون سزارین بدنیا اومد چند روز به کمکی نیاز داشتین
من سزارین اولم تا بخیه رو کشیدم دولا راه میرفتم ولی تا 8 روزگی خونه خودم بودم بعدش اومدم تا ۴۳ روزگی پسرم خونه مادرم بودم که کمک باشن
الان پسرم خیلی شیطونه ادیت میکنه که بخام بیام خونه مادرم بمونم
اینجا اومدنی خیلی فضول میشه همش باید داد و بیداد کنم تا یه لحظه آروم بشینه اصلا نمیشه کنترلش کرد
خانوادمم دوسش دارن بدتر لوس میشه اصلا بحرفم گوش نمیده
شوهرم میگه بمون خونه خودمون مرخصی میگیرم کمکت میکنم خودمم دوسدارم خونه خودم بمونم ولی میترسم از پس بچه برنیام
میترسم شرایط برامون بدتر بشه اونجا بمونم و نیام خونه مادرم
اگه میتونید تجربه یا نظرتونو بگین
مغزم داره از فکر و خیال منهدم میشه
۱۰ روز دیگه تا زایمانم بیشتر فرصت ندارم ولی هنوز هیچ تصمیم درستی نگرفتم

سلام عزیزم نگران نباش من کلا تنها بودم تا چند روز شوهرم کمکم میکرد تا راه افتادم سخته اما شدنیه
۵ روز اولش سخته شوهرت پیشت باشه همه چی اوکیه
تا چند روز کمکی داشتین؟
من مامانم یه هفته میمونه
شوهرمم هست
من ۵ روز شوهرم بود بعدش دیگه خودم کم کم میتونستم
چون سزارین اولی خیلی سخت بود برام میترسم این سری هم سخت باشه
فقط خودت و شوهرت بودین؟
خانواده هاتون نبودن؟
نه این سری بهتره فقط حتما شیافت همراهت باشه اگه دیدی درد داره شروع میشه استفاده کن
اره عزیزم خودم شوهرم و مادر شوهرم
همون سری هم خیلی شیاف زدم
بدون شیاف تا برزخ میرفتم و برمیگشتم
نه این سری بهتر بود من کلا ۴ تا زدم
خدا خودش کمک کنه😭
خیلی فشار روحی رومه
اعصابم خیلی خرابه
نگران نباش میگذره زود سره پا میشی فقط اناناس و ماهی چند روز اول زیاد بخور با سوپ جو
من انقدر فشار روم بود که از یکماه قبل زایمان همش کابوس میدیدم نمیتونستم بخوابم افسرده شده بود اما راحت از اون چیزی بود که فکر میکردم
منم از فکر و خیال از خواب و غذا افتادم😭
پسرت دقیقا همسن دختر منه سعی کن زیاد بهش توجه کنی تا به بچه حساسیت نداشته باشه
براش هدیه بخر از طرف خواهرش روز مرخص شدنت بهش بده
انشالله زود زایمان کنی راحت بشی میدونم خیلی فشار روحی روانی سختی داره
گاهی حس میکنم خیلی زود بود واسه بچه دوم
اینقد این روزا گریه کردم کور شدم
سعی کن زیاد خونه نمونی دورت شلوغ باشه سرت گرم باشه برا من اینطوری راحت تر می‌گذشت
پسرم خیلی تنها بود همبازی نداشت بخاطر خیلی مسائل زود بچه دومو خواستم الان اینطوری توش موندم
حوصله هیشکی رو ندارم 😫
دقیقا منم فقط به همین دلیل بچه دوم اوردم مگه نه بچه میخواستم چیکار
میگذره عزیزم اما سعی کن روحیتو نبازی یه اهنگ شاد بزار تا از این حال هوا در بیای
ممنونم عزیزم از وقتی ک‌گذاشتی
دعا کن برا منم راحت بگذره
حالا من الان این مدت تعطیل بودیم امروز دیگه خیلی حوصله م سر رفت میگم ۹ ماه چجوری با دو تا بچه تو خونه بمونم افسردگی میگیرم
امروز اصلا حوصله دخترم رو نداشتم
تا ده روز کمکی داشتم سخت بود ولی گذشت
من کلا برا نیکان یه هفته هم کمکی نداشتم والا همون یه هفته هم هی پا میشدم مرتب می کردم چون بدم میاد حتی یه تیکه لباس یا چیزی تو خونه باشه یا اشپزخونم بهم ریخته باشه🥲
وا الان باید خوشحال باشی
همین خوبه
یادم نمیاد آخرین بار کی حوصلم سر رفته
🤕🤕🤕
خوشحالم و غمگین
همون یه هفته سرپا بشم خوبه
میدونی من عادت کردم تا ظهر سر کار باشم بعد دخترم بخوابه بعد دیگه از ۵-۶ تا ۱۲ شب به غذا درست کردن و... میگذره
الان هم کار داشتم ولی حال و حوصله ش رو نداشتم
سلام عزیزم نگران نباش منم اولی خیلی درد داشتم اصلا از درد راست نمیشدم چند روز اول اما دومی خیلی راحت تر بود و سومی خیلی خیلی بهتر
منم تنها بودم شوهرم بود تا سه چهار روز کارای بچه روهم خودم میکردم دوتا بچه کوچیکم داشتم بعد پنج روز خودم کاراشونو میکردم فقط همسرم غذا از بیرون میاورد و ظرفم با خودش و ظرفشویی بود
آره درسته منم این مدل شرایط روحی رو تجربه کردم😟
ممنونم عزیزم
خدا کنه واسه منم براحتی شما باشه
سلام عزیزم اصلا نگران نباش من با هزار درد واسه بچه دومم فقط ده روز خونه بابام بودم خیلی راحت تر از اون چیزی بود ک فک میکردم همین ک بخیه هاتو بکشی همه چی اوکی میشه تازه من ب شیافم استفاده نمیکردم چون حساسیت داشتم از بس مشغول میشی اصلا متوجه گذر زمان نمیشی
ممنونم عزیزم
چقد دلم آروم میشه با حرفاتون

سوالات مشابه