Ooma
پرسش (1403/12/30):

فردا عیده اما من انگار سالهاست که مرده ام

دوست ندارم کسی بیاد تو این تاپیک و دلش بگیره جز کسی که دردمو داره تجربه میکنه. دلم نمیخواد کسی رو ناراحت کنم دم عیدی.
خیلی دلم گرفته. از اینکه پسر کوچولوی دردونه ی نازم زیر خاکه.
از اینکه مادرش زنده س و نفس میکشه. غذا میخوره حرف میزنه میخنده عاجزم.نمیدونم چیکار کنم
جای خالیشو تو شکمم هنوز احساس میکنم. سمت چپ خودشو جمع میکرد و یهو شیرجه میزد سمت راست. دلم براش یه ذره شده. نمیدونم از کجا میتونم بغلش بگیرم... گمش کردم دستم به جایی بند نیس

کاری از دست برنمیاد. خدایا این چه غمی بود.من قلبم شکست و پدرش کمرش شکست. موهامون سفید شد.
گاهی با خوشحالی میخندیم و از اینده ای میگیم که پسرمون میتونست تجربه کنه. تصور و خیالش و بودنش حتی برای زمانی کوتاه شده تمام دل خوشی ما. جوری صحبت میکنیم کا انگار هست و خودمونم باورمون میشه


زندگی از این به بعدش یه درد ممتده. یه غم طولانی و عمیق...
زندگی از این به بعد تلاش برای رهایی و بازگشته💔

ان شاء الله عزیزم
جاش سبز بشه
غم ب دلت نده.
ان شاء الله. الله جان یه کوچولو دیگه وارد زندگیت میکنه.
عزیز دلم خدا بهت صبر بده
انشالله به حق امشب دامنت زود سبز میشه
خدا صبرت بده عزیزم
خدا به دلت آرامش بده عزيزم انشاالله زود جاش سبز بشه♥️♥️
الی جان هر دفعه تاپیکت میخونم از شدت ناراحتی نمیدونم چی بگم که یه ذره دردتو اروم کنه انشالله به حق همین شب عزیز به حق رقیه سه سال و دستای کوچولوش درد دلت اروم تر شه و خدا جاشو زود برات سبز کنه تا ذره ای این درد برات قابل تحمل تر بشه
با حرفات قلبم به درد میاد مطمعن باش بعد از سیاهی روشنیه امید داشته باش سخته خیلی خیلی سخت منم بچه اولم سقط شد ولی همیشه یادش با منه و میدونم یه جای خوب منتظرمه حدقل اینطور دلم اروم میشع
خدا صبر به دلت بده به حق امشب
هرچه زودتر دامنت سبز بشه
من کاملا درکت میکنم منم بچه اولم رو از دست دادم و بعد دنیا اومدنش فقط ۳ روز زنده بود . ۸ سال میگذره ولی فراموش نمیشه و جای خالیش همیشه احساس میشه . واقعا غم خیلی بزرگی هست . نمیدونم بچه شما چند وقتش بوده ولی اگر ۹ ماه هم نشده بوده بازم بچتون بوده و دل بسته بودین . ان شاالله جاش سبز میشه ب زودی و دلتنگیتون کمتر میشه
سلام عزیزم، خیلی غم و درد بزرگیه از خدا تو این شب عزیز میخوام دامنتو سبز کنه و صحیح و سلامت یه نینی ناز بذاره بغلت تا تلخی اون روزارو بتونی فراموش کنی، مطمئن باش پسر گلت الان بهترین جای بهشت خداست و اونم راضی نیست اینهمه ب خودت ناراحتی بدی گلم❤️❤️❤️🌹🌹🌹
بچه ها ممنونم از دعاهای خیرتون
الهی که خدا تو این شب های عزیز به دلهای غم دیده نگاه بندازه
ببخشید اگه باعث ناراحتیتون شدم
🌹❤️
من تو اتاق که تنهام دعا میخونم باهاش حرف میزنم به یادشم
همین که برم بیرون یا جایی خصوصا چند نفر باشن بگن بخندن وقتی برمیگردم خونه همین که میرسم زانوهام شل میکنه
یاد پسرم میفتم دلم میخواد پیراهنمو پاره کنم. اصلا انگار تمام دنیا رو شونه هام سنگینی میکنن
عزیز دلم متاسفم که تو هم این دردو باید تحمل کنی. میدونم که درد بی علاجیه. من 6 ماهه بودم.
29 سالم بود.بعد یه سال باردار شده بودم واقعا اتفاق بدی بود برامون.
من خیلی زودتر بچه میخواستم همسرم نمیذاشت. وقتی بچم رفت دیگه هیچکی رو انگار تو دنیا ندارم.
اون نور زندگیم بود. دلیل بودنم
قربون دل پر دردت...
تمام حرفات رو درک میکنم...
چی باعث این اتفاق شد الی جان؟
ان شاالله به حق امیرالمومنین هرچی زودتر دامنت سبز بشه و این درد عمیقت تسکین پیدا کنه
سلام الی جان . الهی بگردم برای دل پر دردت عزیزم . از خدا میخام تو سال جدید بهت آرامش بیشتری بده و حال دلت بهتر بشه . امیدوار سال جدید برات بهترینا رقم بخوره عزیزم انشالله که خدا دوباره تو دلت یه جوونه می‌زاره و با اومدن اون دردات یکمی آروم میشه عزیزم ..
حق داری دردت خیلی سنگینه هنوزم تازس کهنه که بشه ذره ای اروم تر میشی یا حدقل قابل تحمل میشه برات
سلام عزیزم ان شالله زود دامنت سبز بشه و این غم توی دلت کم بشه🌷 بهت پیشنهادمیکنم قسمت دوم برنامه زندگی پس از زندگی رو ببینی تا متوجه بشی پسرکت جاش چقدر خوبه و آروم میشی❤️
حق داری واقعا خیلی ناراحت کنندس عزیزم خدا به دلت آرامش بده🥹❤️
انشاالله سال پیش رو دامنت سبز بشه و انقدر سرگرم خوشبختی هات بشی که رنگ این غم تو زندگیتون کمرنگ بشه
خیلی حق داری واقعا خیلی سخته وسنگین، نمیدونم چی بگم که کمی قلب توتسلی بده
منم سقط داشتم البته توهفته پایین اما همیشه میگم یه بچه توبهشت دارم ک اون دنیا میاد میگ مامانم اومده وبااین حرفا خودمو تسکین میدم
ازدست دادن سخته خیلی سخت،بخصوص اگر سخت هم بدست اومده باشه🥺
عزیزمی. من با فکر اینکه اگه میموند و مجبور بودیم هی عملش کنیم خودمو تسکین میدادم ما نمیتونیم واکسن زدن بچمون رو تحمل کنیم و گریه میکنم چ برسه ب عمل و .... واسه همین نموند فهمید من و باباش تحملشو نداریم از دست دادنش ضربه ی خیلی خیلی بزرگی بهم زد ک گفتنش تو اینجا نمیگنجه ولی میدونم اگه میموند و اذیت شدنش رو میدیدیم بیشتر داغون میشدم . ان شاالله خدا ب همه بچه سالم بده و هیچکی همچی تجربه ی تلخی رو نداشته باشه

سوالات مشابه